
حسین کیامنش: در شرایطی که حدود ۵ ماه از پایان جنگ ۱۲ روزه میگذرد، فاصله میان ادعاهای اولیه مقامات آمریکایی و صهیونیست با واقعیتهای امروز کاملا آشکار شده است. دونالد ترامپ بارها گفته بود تاسیسات و برنامه هستهای ایران کاملا و برای همیشه نابود شده و بنیامین نتانیاهو هم این حملات را عاملی پایانبخش به برنامه هستهای ایران توصیف کرده بود. حال روزنامه واشنگتنپست، در مطلبی که در روزهای اخیر منتشر کرد، به شکل بسیار روشنی این شکاف را برجسته کرده است. این روزنامه نوشت: حملات آمریکا و اسرائیل نهتنها به برنامه هستهای ایران پایان نداد، بلکه حتی برای ایران زمان هم خرید. به نوشته واشنگتنپست، ایران همچنان از ورود بازرسان آژانس به سایتهای بمبارانشده جلوگیری میکند و حاضر نیست مقدار دقیق اورانیوم با غنای ۶۰ درصد خود را اعلام کند. نکته مهمتر، نتیجهگیری این رسانه آمریکایی است. واشنگتنپست صراحتا مینویسد یک عملیات نظامی نمیتواند به طور دائم پیگیری برنامه هستهای توسط جمهوری اسلامی را متوقف کند. جنگ بعد اجتنابناپذیر نیست اما جلوگیری از آن نیازمند پذیرش این واقعیت است که مشکل همچنان پابرجاست و تنها با دیپلماسیِ پشتیبانیشده توسط تهدید معتبر نظامی قابل حل خواهد بود. این روزنامه همچنین به موضوع همکاری فزاینده ایران و چین اشاره میکند. به نوشته واشنگتنپست، در حالی که روسیه در اوکراین گرفتار است، چین فرصت را غنیمت شمرده و روابط نظامی - اقتصادی خود با تهران را عمیقتر کرده است. به ادعای این روزنامه، ایران به دنبال خرید سامانههای پدافند هوایی، رادارهای دوربرد و حتی جنگنده از چین است. واشنگتنپست هشدار میدهد گسترش روابط تهران - پکن نهتنها میتواند دولت ایران را در کوتاهمدت تثبیت کند، بلکه تعادل منطقهای را به ضرر اسرائیل تغییر دهد. به همین دلیل هم خطاب به دولت آمریکا تأکید میکند باید به پکن پیام روشنی بدهد: فروش تسلیحات پیشرفته به ایران، روابط چین را نه فقط با واشنگتن و تلآویو، بلکه با ریاض و ابوظبی هم دچار اختلال جدی خواهد کرد.
در مجموع، تحلیل واشنگتنپست نشان میدهد تجربه عملی جنگ ۱۲ روزه برای تصمیمگیران آمریکایی و اسرائیلی یک نتیجهگیری مشخص به همراه داشته: حمله نظامی، حتی در مقیاس بسیار بزرگ، دیگر نمیتواند برنامه هستهای ایران را به طور کامل و دائم از بین ببرد. از طرفی، در صورت وقوع جنگ مجدد، شرایط مانند جنگ قبل نخواهد بود و ایران با قدرت بیشتر و در ابعاد گستردهتر پاسخ حملات را خواهد داد.
جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی علیه ایران، به رغم صدماتی که به تهران وارد کرد، برای تلآویو هم بیهزینه نبود. فارن افرز در تحلیلی جامع تأکید میکند این جنگ، محدودیتهای ساختاری اسرائیل را به وضوح آشکار کرد؛ اینکه سامانههای دفاع موشکی تلآویو از مقابله با موشکهای ایرانی ناتوان هستند، اقتصاد اسرائیل تحمل جنگ بیپایان را ندارد و سیاست داخلیاش نیز پس از ۲ سال درگیری در غزه بشدت متشنج شده و مهمتر از همه آنکه ارتشش همچنان بشدت وابسته به تأمین تسلیحاتی و لجستیکی ایالات متحده است. رژیم صهیونیستی اساسا توان یک جنگ فرسایشی با ایران را ندارد و هرگونه حمله مجدد، نهتنها با پاسخ موشکی سنگینتر و دقیقتر ایران مواجه خواهد شد، بلکه اسرائیل را در موقعیتی قرار خواهد داد که بدون پشتیبانی مداوم و نامحدود آمریکا، حتی چند روز هم دوام نیاورد.
به اذعان فارن افرز، این وابستگی عمیق که در درخواستهای اضطراری مکرر اسرائیل از واشنگتن در ۲ سال گذشته آشکار شده، به عنوان یک آسیبپذیری راهبردی غیرقابل جبران در درگیریهای طولانیمدت، مورد توجه قدرتهای منطقه قرار گرفته است.
به این دلایل است که واشنگتنپست با اشاره تلویحی نسبت به شکست پروژه اسرائیل و آمریکا در نابودی برنامه هستهای ایران، پیشنهاد میکند ایالات متحده حالا باید به سمت یک استراتژی سهجانبه حرکت کند: اول اینکه تهدید نظامی خود علیه ایران را حفظ کند تا گزینه زور کاملا کنار گذاشته نشود، دوم تحریمهای بیشتری علیه تهران اعمال کرده و پروژه فشار حداکثری را نیز تشدید کند و سوم، از در گفتوگو با ایران وارد شده و سیگنالهایی را برای ترغیب تهران به آمدن پای میز مذاکره ارسال کند. اگرچه هدف واشنگتنپست تصویرسازی از شکست آمریکا و اسرائیل در مقابل ایران نیست اما در واقع پذیرش غیرمستقیم این واقعیت است که پس از ناکامی نظامی در جنگ 12 روزه، تنها راه مدیریت بلندمدت مساله هستهای ایران، بازگشت به دیپلماسی مبتنی بر ترکیب فشار و مذاکره است؛ دقیقاً همان چیزی که واشنگتنپست آن را دیپلماسی پشتیبانیشده توسط تهدید معتبر نظامی مینامد. تاکید واشنگتنپست بر فریب ایران با مذاکره در حالی است که انستیتو واشنگتن برای سیاست خاور نزدیک که به عنوان یکی از صریحترین حامیان اسرائیل در فضای فکری آمریکا شناخته میشود، در گزارشی که اخیرا منتشر کرده، به این واقعیت اشاره دارد که «ایران هیچ حس فوریتی برای مذاکرات هستهای ندارد و نهتنها از جنگ دوباره هراس ندارد، بلکه خود را برای آن آمادهتر از قبل میبیند و مانند کشوری عمل میکند که کاملا مطمئن از وضعیت استراتژیک خود است».