27/فروردين/1404
|
03:06
۲۲:۴۹
۱۴۰۴/۰۱/۲۵
نگاه

آداب مذاکره در واقع‌گرایی

رضا رحمتی: از نظر ادبیات واقع‌گرایی روابط بین‌الملل و از جمله نظرات برخی بزرگان روابط بین‌الملل شبیه «هانس مورگنتائو» در کتاب سیاست میان ملت‌ها، مذاکره آداب و اصول رفتاری دارد که هر چه این اصول و آداب بیشتر و بهتر رعایت شود، امکان دستیابی به بیشترین میزان منافع ملی میسر خواهد بود. برخی از این اصول عبارت است از:
1- اهداف دیپلماسی باید بر مبنای منافع ملی تعریف شود و با قدرت از آن حمایت شود
ابزار دیپلماسی یکی از ابزارهای روابط بین‌الملل است، این ابزار در شرایطی که منافع دولت‌ها با هم تعارض پیدا می‌کند، از اهمیت برخوردار است. از طریق مذاکرات دیپلماتیک راه برای چانه‌زنی و سازش فراهم می‌شود. دیپلماسی درباره مسائل فنی و عادی قابل اعمال است. روابط بین‌الملل مذاکره را یک ابزار در کنار سایر ابزارهای خود برای تامین امنیت و ایجاد ثبات در نظر می‌گیرد. زمانی که دولت‌ها بتوانند از این ابزار برای بیشینه‌سازی منافع ملی خود استفاده کنند، نیاز به درگیری‌های مستقیم خارجی یا نظامی وجود ندارد، بنابراین باید بتوانند از این مسیر استفاده کنند. از این رو، همان‌طور که یک مانور نظامی برای فرستادن پیام بازدارندگی از اهمیت بسیاری در رفتار دولت‌ها برخوردار است، مذاکره نیز در حوزه سیاست و روابط بین‌الملل برای رسیدن به توافقنامه‌های ترک مخاصمه، حفظ صلح، از بین بردن تنش‌های مرزی، مناسبات امنیتی منطقه‌ای و عدم تسری منابع بالقوه تشدید تنش در عرصه بین‌المللی ضروری است. مذاکره همان طور که اصالت ندارد، در عین حال مذموم نیز نیست. از همین رو مذاکره خود یک نقطه عزیمت نیست، نقطه شروع یا عزیمت، درک دقیق از منافع ملی و جا دادن مذاکره در مسیری است که منافع ملی به آن می‌رسد یا از طریق مذاکره منافع ملی به حداکثر خود می‌رسد. همان‌طور که در مذاکرات بین‌المللی رهبریِ مذاکره از اهمیت بسیاری برخوردار است، از جمله اینکه آیا این رهبری توان یا فن بیان و سخنوری، درایت فهم مناسبات داخلی و پیچیدگی‌های بین‌المللی و... را دارد و تا چه اندازه می‌تواند استدلال‌های ملی را روی میز مذاکرات هزینه کند تا بتواند سوءنیت‌ها را تبدیل به حسن‌نیت در مذاکرات کند، موضوع فهم دقیق از منافع ملی نیز از اهمیت بسیاری برخوردار است. این موضوع کمک بسیاری می‌کند تا رهبریِ مذاکرات بتواند درک عمیقی از توانمندی‌های خود در مذاکرات داشته باشد و توانایی مدیریت بحران نیز از الزامات این نوع مذاکرات است. 
همچنین فهم دقیق نسبت به ادبیات و زبانی که مذاکره در قالب آن انجام می‌شود، از اهمیت برخوردار است، چه بسا استفاده اشتباه از عبارتی که 2 معنا یا تفسیر متفاوت درباره آن وجود دارد و مراد طرف مذاکره معنایی غیر از تفسیری است که دیگری از آن استنباط می‌کند، بعدا در جریان اعمال بندهای مذاکره می‌تواند سبب ایجاد اختلافات گسترده و شکست تفاهم‌های صورت گرفته شود. بنابراین دیپلماسی باید بر مبنای منافع ملی تعریف شود. دیپلماسی یک ابزار در خدمت منافع ملی است. دیپلماسی خودش اصالت ندارد، بلکه باید بتواند منافع ملی را ارتقا دهد. با این تفسیر، حتی اگر هدف از مذاکره، تطویل زمان برای دستیابی به منافع ملی باشد، این مذاکره ابزار مفیدی است. در واقع گاهی دولت‌ها به صورت هوشمندانه، مذاکره را نه برای رسیدن به هدف، بلکه برای مذاکره انجام می‌دهند. بنابراین ضرورتی ندارد مذاکره لزوما بر اساس اهداف از پیش تعیین‌شده 2 طرف یا یکی از طرفین صورت گیرد. وقتی هدفی بر اساس منافع ملی تعریف شد، مذاکره‌کنندگان باید با قدرت و بدون تردید از آن حمایت کنند. 
2- دیپلماسی از نقطه نظر سایر دولت‌ها نیز به صحنه سیاسی می‌نگرد
یکی دیگر از موضوعات در دیپلماسی این است که طرفین مذاکره باید بتوانند از عینک یا زاویه دید طرف مقابل نیز به موضوع مذاکره نگاه کنند. برای مثال یکی از دلایل موفقیت در مذاکرات آخر بین ایران و عربستان که منجر به توافق بین 2 کشور با وساطت چین شد، نگریستن هر یک از طرفین از نقطه نظر طرف دیگر به صحنه سیاسی و روابط بین‌المللی بود. این به معنای این نیست که دولت‌ها بر اساس منافع ملی طرف مقابل چانه‌زنی کنند یا امتیاز داده و بگیرند، این البته بدین معناست که 2 طرف درک نسبی نسبت به مقدورات و محذورات طرف مقابل داشته باشند تا بیشترین امکان توافق به دست آید. 
3- دولت‌ها در مذاکره باید تا می‌توانند از حیثیتی کردن مقولات پرهیز کنند
در ادبیات روابط بین‌الملل این موضوع همواره مورد توجه قرار گرفته است که روند دیپلماسی و مذاکره نباید بر اساس منافع حیاتی که موجودیت یک کشور را به خود درگیر می‌کند و جزو اصول بنیادین سیاست داخلی یک کشور است و نه حتی بر اساس منافع مهم کشورها انجام شود، بلکه باید بر اساس منافع حاشیه‌ای آنها انجام شود. این موضوع 2 نتیجه در پی دارد؛ نخست بیشترین امکان را برای مصالحه فراهم می‌کند و دوم، با مقاومت گروه‌های اجتماعی درونی کشور مواجه نمی‌شود و این موضوع روند مذاکرات را دچار اختلال نمی‌کند.  
4- در دیپلماسی از حقوق بی‌ارزش به عنوان یک امتیاز باید عبور کرد
اگرچه نقش منافع حاشیه‌ای باید به عنوان موضوع روی میز مورد توجه بازیگران هوشمند قرار گیرد اما از امتیازاتی که از اهمیت زیادی در سیاست داخلی و خارجی یک کشور برخوردار نیستند به عنوان «تنها گزینه موجود برای مذاکره» باید اجتناب کرد. چه بسا اصرار روی حقوق بی‌ارزش یا موضوعات کم اهمیت، سبب بن‌بست مذاکرات شود. 
5- در دیپلماسی، هرگز در موقعیتی نباید قرار گرفت که عقب‌نشینی از آن سبب مخاطرات بزرگ برای حیثیت باشد
مذاکراتی موفق‌تر است که در آن مسؤولان مذاکرات، مذاکره را به سمت اهداف یا وضعیتی پیش نبرند که نتوانند از آن عقب‌نشینی کنند. بنابراین کشورها تا جایی که می‌توانند باید سعی کنند موضوع مذاکرات را تبدیل به مساله‌ای حیثیتی و هویتی نکنند. تبدیل شدن موضوع مذاکرات به مساله‌ای حیثیتی یا گفتمانی سبب خواهد شد عقب‌نشینی از آنها برای کشورها ممکن نباشد یا در صورت امکان با پرداخت هزینه‌های داخلی بسیار زیادی همراه شود. موقعیت یا موضع کشورها نباید به گونه‌ای باشد که آنها را آسیب‌پذیر کند. آسیب‌پذیری در زمانه مذاکرات می‌تواند به عنوان ابزاری شکننده در دستان طرف مقابل قرار گیرد. 
6- دولت‌ها هیچ‌گاه به دوستان و متحدان‌شان اجازه تصمیم‌گیری به جای خود را نمی‌دهند
دولت‌ها باید تلاش کنند در جریان مذاکره، اجازه تصمیم‌گیری را از دولت‌های دیگر سلب کنند. مذاکرات زمانی به موفقیت خواهد رسید که متحدان دولت به جای او تصمیم‌گیری نکنند. چه اینکه اساسا در روابط بین‌الملل، اتحاد، امکانی قابل اتکا نیست. بهترین متحدان نیز می‌توانند در مذاکرات، امتیازات را بر اساس منافع خود پیش ببرند. استفاده کردن از متحدان برای مذاکرات، سبب تبدیل شدن طرفین مذاکره به عنوان موضوع مذاکره و نه طرف مذاکره خواهد شد. بنابراین دولت‌ها باید تلاش کنند مذاکرات را از نقطه عزیمت خودشان شروع کنند و اجازه دسترسی بهترین متحدان خود را برای نمایندگی مذاکرات ندهند. 
7- نیروهای مسلح ابزار سیاست خارجی هستند و برای پر کردن توپ مذاکره‌کنندگان ضروری‌اند
دولت‌ها در مذاکرات باید با دست پر وارد شوند. ورود هر یک از طرفین با دستان خالی در مذاکرات، دیپلماسی را یک‌طرفه خواهد کرد. پشتوانه چانه‌زنی تیم مذاکره‌کننده، قدرت نظامی و نیروهای مسلح است. طرف مقابل یا حریف مذاکره باید به این درک برسد که تپانچه طرف دیگر پر از باروت و آماده شلیک است و در صورت استنکاف یا طفره رفتن از امتیاز دادن، شلیک خواهد شد. به همین دلیل است که در هنگامه مذاکره استفاده از ظرفیت نمادین نظامی یا مانورهای نظامی یا به رخ کشیدن بخشی از توان نظامی، امری است که توپ مذاکره‌کنندگان را برای امتیاز گرفتن از طرف مقابل پر می‌کند. این موضوع منافاتی با حسن‌نیت در مذاکرات ندارد. مذاکره بدون حسن‌نیت، نمی‌تواند به نتیجه مطلوب منتهی شود، البته حسن‌نیت به معنای اعتماد به طرف مذاکره نیست.

ارسال نظر
پربیننده