29/فروردين/1404
|
22:21
۲۲:۳۹
۱۴۰۴/۰۱/۲۷

به عبارت دیگران

رمان بینوایان یک معجزه است

به نظـــــر من «بینـوایان» ویکتور هوگو برترین رمانی اســـت که در طول تاریخ نوشته شده است. من همه رمان‌های طول تاریخ را نخوانده‌ام، شکی در این نیست اما من مقدار زیادی رمان خوانده‌ام که مربوط به حوادث قرن‌های گوناگون هم هست. بعضی رمان‌های خیلی قدیمی را هم خوانده‌ام. مثلا فرض کنید «کمدی الهی» را خوانده‌ام. «امیرارسلان» هم خوانده‌ام. «الف لیله» و «هزارویک شب» را هم خوانده‌ام. وقتی نگاه می‌کنم به این رمانی که ویکتور هوگو نوشته، می‌بینم این چیزی است که اصلا امکان ندارد هیچ‌کس بتواند بهتر از این بنویسد یا نوشته باشد و معروف نباشد و مثل منی که در عالم رمان بوده‌ام، این را ندیده باشم یا اسمش را نشنیده باشم... 
من می‌گویم بینوایان یک معجزه است در عالم رمان‌نویسی، در عالم کتاب‌نویسی. واقعا یک معجزه است... من به همه جوان‌ها توصیه می‌کنم، نه حالا که دارم با شما صحبت می‌کنم، بارها این را گفته‌ام. زمانی که جوان‌ها زیاد دوروبر من می‌آمدند قبل از انقلاب، بارها این را گفته‌ام که بروید یک دور حتما بینوایان را بخوانید. این بینوایان کتاب جامعه‌شناسی است، کتاب تاریخی است، کتاب انتقادی است، کتاب الهی است، کتاب محبت و عاطفه و عشق است.
سیدعلی حسینی خامنه‌ای
پیشنهادهای یک رمان‌خوان حرفه‌ای
نشریه حرم
شماره ۶۲۲-۱۶ آبان ۱۳۹۷
صفحه ۸

***
مگر شوهر شما فرمانده ارتش نیست؟!

یادم هست یک ‌بار سیب‌زمینی کم شده بود. به مستخدم مدرسه‌مان گفتم آقای فلانی! اگر فروشگاه سیب‌زمینی آورد، برای من هم بگیر. مدیر مدرسه بهم گفت: «عجب! من فکر می‌کردم حالا که شوهر شما فرمانده است اگر چیزی کم و کسر داریم باید به شما بگوییم اما ظاهرا اینطور نیست».
بعد از شهادتش یکی از کارکنان ساکن در قصر فیروزه می‌گفت: آن‌ زمانی که سیب‌زمینی کم شده بود، خود تیمسار ستاری ماشین باری آورد و خودش رفت بالای ماشین و سیب‌زمینی تقسیم کرد، به همه هم یک‌ اندازه داد. در حالی که هر کس دیگری بود، می‌گفت اول یک گونی از این را ببرید دم خانه ما.
رضا رسولی
روایت ناتمام
کتاب منصور ستاری (فرمانده نیروی هوایی ارتش)
انتشارات روایت فتح 
صفحه ۵۸

***
سکوت رفتاری اروپایی است نه اسلامی!

خیلی عجیب است! ما از یک طرف می‏‌گوییم مسلمانیم و وابستگی خودمان را به دین اسلام اعلام می‏‌کنیم، بعد در حساس‌ترین مراکز کشور ما مثل مجلس شورای ملی و مجلس سنا، ژست مادی‌گری به خودشان می‏‌گیرند. چطور؟ یک رفیق‌شان را که از دست می‏‌دهند، بعد یک نفر می‏‌آید اعلام می‏‌کند: فلان ‌کس، دوست عزیز ما، از میان‏ ما رفت، پس یک دقیقه سکوت اعلام می‏‌کنیم. بعد، یک دقیقه «صُمٌّ بُکم» می‏‌شوند.
«یک دقیقه سکوت اعلام می‏‌کنیم» یعنی چه؟! این سکوت چه اثر و فایده‏‌ای دارد؟ می‏‌خواهد بگوید من به قیامت و به مغفرت و ‌طلب مغفرت و این حرف‌ها اعتقاد ندارم.
 این یک‌ دقیقه سکوت را آدم‌هایی درآوردند که اساسا به این حرف‌ها اعتقاد نداشتند. در یک کشور اسلامی که برای یک نفر میت اظهار تأسف می‏‌خواهد بشود که شکلش نباید یک دقیقه سکوت باشد.
گفت: «یک دست به مصحفیم و یک دست به جام». هیچ معلوم نیست که اصلا ما مسلمانیم یا نامسلمان، به خدا اعتقاد داریم یا نداریم؟ قیامت را اعتقاد داریم یا منکر هستیم؟ هیچ وضع‌مان معلوم نیست، فقط تقلید محض. چرا؟ چون در دنیای اروپا برای مرده‏‌های خودشان یک دقیقه سکوت می‏‌کنند!
چرا می‏‌ترسید؟! من مسلمانم. او هم مرده است. برای مسلمان‌ طلب مغفرت باید کرد، یک سوره کوچک قرآن باید خواند؛ حمدی می‏‌خوانیم، سوره‏‌ای می‏‌خوانیم، یا ۴ تا قُلْ هُوَ‌الله می‏‌خوانیم یا ۱۱ تا قُلْ هُوَ‌الله می‏‌خوانیم یا ۷ ‌تا انّا انْزَلْنا می‏‌خوانیم.
بچه‏‌های ما وقتی بشنوند برای مرده‏‌های ما در مجلس شورا و مجلس سنا یک دقیقه سکوت اعلام می‏‌کنند چه فکری می‏‌کنند؟!
مرتضی مطهری
پانزده گفتار
انتشارات صدرا
صفحه ۱۸۴

ارسال نظر
پربیننده