17/خرداد/1404
|
13:51
۲۲:۳۶
۱۴۰۴/۰۳/۱۶
«وطن امروز» گزارش می‌دهد؛ چرا ایران به پیشنهاد آمریکا برای تشکیل کنسرسیوم غنی‌سازی بی‌اعتماد است؟

کنسرسیوم بدعهدی

مصطفی نصری: پس از ۵ دور مذاکره فشرده میان ایران و آمریکا با میانجی‌گری عمان، ایالات متحده پیشنهادی مکتوب به تهران ارائه کرد. این پیشنهاد که روز یکشنبه 4 خرداد توسط بدر البوسعیدی، وزیر خارجه عمان، به عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران تحویل داده شد، مطابق ادعای رسانه‌های آمریکایی از جمله نیویورک‌تایمز و آکسیوس بر تشکیل کنسرسیومی منطقه‌ای با مشارکت ایران، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و آمریکا تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی متمرکز است. هدف این طرح، تأمین سوخت هسته‌ای برای نیروگاه‌های منطقه‌ای و توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم در خاک ایران است اما این پیشنهاد به دلایل متعددی غیرقابل پذیرش تلقی می‌شود؛ از جمله خدشه به استقلال ملی، تبدیل کنسرسیوم به ابزاری برای فشار سیاسی و مهم‌تر از همه، سابقه طولانی بدعهدی غرب در اجرای تعهدات هسته‌ای. تاریخ مذاکرات هسته‌ای ایران مملو از نمونه‌هایی است که بی‌اعتمادی تهران به غرب را توجیه می‌کند. از ماجرای یورودیف در دهه 1350 که فرانسه پس از انقلاب ایران از اجرای تعهدات خود سر باز زد، تا ممانعت آمریکا از تأمین سوخت 20 درصد برای رآکتور تحقیقاتی تهران در سال 1387، همچنین ناکامی بیانیه تهران در سال 1389 به دلیل کارشکنی غرب، همگی نشان‌دهنده عدم پایبندی طرف‌های غربی به وعده‌های‌شان است. خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام در سال 2018 و عدم اجرای تعهدات اروپا در چارچوب اینستکس نیز این بی‌اعتمادی را تشدید کرده است. ایران که برای حفظ حق غنی‌سازی خود هزینه‌های سنگینی پرداخته، بر خودکفایی در این حوزه تأکید دارد و معتقد است واگذاری غنی‌سازی به خارج از خاک کشور، مغایر با معاهده NPT و منافع ملی است. در جهانی که آنارشی حاکم است، اعتماد به بازیگران بین‌المللی برای ایران نه‌تنها غیرمنطقی، بلکه یک اشتباه استراتژیک خواهد بود.
* کنسرسیوم ضد استقلال ملی ایران
یکی از مهم‌ترین دلایل مخالفت ایران با پیشنهاد کنسرسیوم، تهدیدی است که این طرح برای استقلال ملی ایران ایجاد می‌کند. غنی‌سازی اورانیوم به ‌عنوان بخش کلیدی چرخه سوخت هسته‌ای، نه‌تنها یک دستاورد علمی و فناوری برای ایران، بلکه نمادی از خودکفایی و استقلال در حوزه‌ای استراتژیک است. ایران طی دهه‌های گذشته هزینه‌های سنگین مادی، انسانی و سیاسی برای توسعه فناوری هسته‌ای خود پرداخته است. این فناوری که با تلاش دانشمندان ایرانی و در شرایط تحریم‌های شدید به دست آمده، به ایران امکان می‌دهد نیازهای خود به سوخت هسته‌ای را به ‌صورت مستقل تأمین کند. پیشنهاد کنسرسیوم که خواستار توقف کامل غنی‌سازی در خاک ایران و انتقال این فرآیند به خارج از کشور است، به معنای واگذاری کنترل این بخش حیاتی به طرف‌های خارجی است. چنین اقدامی، ایران را در موقعیتی وابسته قرار می‌دهد و توانایی تصمیم‌گیری مستقل در حوزه انرژی هسته‌ای را از آن سلب می‌کند. این وابستگی نه‌تنها با منافع ملی در تضاد است، بلکه می‌تواند به ‌عنوان یک نقطه ضعف استراتژیک در برابر فشارهای خارجی مورد بهره‌برداری قرار گیرد. اکبر اعتماد، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران در این‌ باره تأکید کرده است: «در زمینه اتم، مادام که خودتان بر سرنوشت خودتان توانا نباشید، ممکن است کشور طرف معامله یک روز زیر قول و قرارش بزند». این دیدگاه که ریشه در تجربه‌های تاریخی دارد، نشان می‌دهد خودکفایی در غنی‌سازی برای ایران یک خط قرمز غیرقابل مذاکره است.
* ابزار فشار علیه ایران
دلیل دوم مخالفت ایران، نگرانی از تبدیل کنسرسیوم پیشنهادی به ابزاری برای اعمال فشار سیاسی و اقتصادی علیه کشورمان است. ساختار پیشنهادی کنسرسیوم که شامل کشورهایی مانند عربستان سعودی امارات متحده عربی و آمریکا تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است، به ‌گونه‌ای طراحی شده که ایران کنترل محدودی بر فرآیند غنی‌سازی خواهد داشت. با توجه به اینکه بنا بر ادعای رسانه‌های آمریکایی پیشنهاد شده تأسیسات غنی‌سازی خارج از خاک ایران باشد، در این طرح ادعایی ایران عملا به تصمیم‌گیری‌های اعضای دیگر کنسرسیوم وابسته خواهد شد. این وابستگی می‌تواند به اهرمی برای فشار بر ایران در موضوعات مختلف، از مسائل هسته‌ای گرفته تا سیاست خارجی و منطقه‌ای تبدیل شود.
سابقه تاریخی نشان می‌دهد کشورهای غربی و برخی متحدان منطقه‌ای آنها از ابزارهای اقتصادی و فنی برای محدود کردن ایران استفاده کرده‌اند. به ‌عنوان مثال، در ماجرای تأمین سوخت 20 درصد برای رآکتور تحقیقاتی تهران در سال 1387، آمریکا با فشار بر آرژانتین مانع از تحویل اورانیوم غنی‌شده به ایران شد، در حالی که ایران به این سوخت برای تولید رادیوداروهای مورد نیاز بیماران نیاز فوری داشت. این اقدام نه‌تنها برنامه هسته‌ای ایران را با چالش مواجه کرد، بلکه نشان داد وابستگی به طرف‌های خارجی می‌تواند به ابزاری برای اخاذی سیاسی تبدیل شود. در صورت تشکیل کنسرسیوم، احتمال تکرار چنین سناریوهایی وجود دارد.
* بی‌اعتمادی به تعهدات آمریکا و اروپا
مهم‌ترین دلیل مخالفت ایران با کنسرسیوم، بی‌اعتمادی عمیق به پایبندی آمریکا و اروپا به تعهدات‌شان است. این بی‌اعتمادی ریشه در تجارب تلخ تاریخی ایران دارد که در آن غرب بارها وعده‌های خود را نقض کرده است. در ادامه، به برخی از مهم‌ترین مصادیق این بدعهدی اشاره می‌شود.
۱- ماجرای یورودیف: نقض تعهدات فرانسه
یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های بدعهدی غرب در قبال ایران، ماجرای پروژه یورودیف است که در دهه 1350 شکل گرفت. ایران در سال 1353 با فرانسه توافقی برای مشارکت در تأسیس کارخانه غنی‌سازی اورانیوم یورودیف امضا کرد. این پروژه که هدف آن تولید سوخت هسته‌ای برای مصارف صلح‌آمیز بود، با سرمایه‌گذاری قابل‌ توجه ایران به مبلغ یک میلیارد دلار همراه شد. بر اساس توافق، ایران 10 درصد از سهام یورودیف را به دست آورد و قرار بود از محصول غنی‌سازی این کارخانه بهره‌مند شود. 
اکبر اعتماد، رئیس وقت سازمان انرژی اتمی ایران در خاطرات خود شرح می‌دهد مذاکرات با ژاک شیراک، نخست‌وزیر وقت فرانسه با دقت و جزئیات انجام شد. ایران به تمام تعهدات مالی و فنی خود پایبند بود و حتی وامی یک میلیارد دلاری تحت شرایطی مناسب به فرانسه ارائه کرد.
علاوه بر یورودیف، شرکت دیگری به نام کرودیف با مشارکت ایران، فرانسه، بلژیک، ایتالیا و اسپانیا تشکیل شد که ایران با 20 درصد سهام، پس از فرانسه بزرگ‌ترین سهامدار آن بود. بر اساس توافق، ایران حق داشت از سود این پروژه بهره‌مند شود و حتی یک‌دهم کارکنان شرکت باید از میان ایرانی‌ها انتخاب می‌شدند. با این حال، پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، فرانسه به ‌طور یکجانبه از اجرای تعهدات خود سر باز زد. فرانسوا میتران، رئیس‌جمهور وقت فرانسه به بهانه‌های سیاسی اعلام کرد ایران دیگر حق برداشت از محصول کارخانه یورودیف را ندارد. این تصمیم که بدون هیچ توجیه قانونی اتخاذ شد، به معنای محروم کردن ایران از حقوق مالی و فنی خود بود.
محمود واعظی، معاون اسبق وزیر امور خارجه ایران در سال 1388 تأکید کرد ایران همچنان سهامدار یورودیف است و 330 میلیون دلار وام به این پروژه داده بود اما فرانسه هیچ‌گاه حقوق ایران را به رسمیت نشناخت. این بدعهدی نه‌تنها خسارت مالی هنگفتی به ایران وارد کرد، بلکه درس بزرگی به تهران آموخت مبنی بر اینکه وابستگی به طرف‌های خارجی در حوزه استراتژیک هسته‌ای می‌تواند به ابزاری برای فشار سیاسی تبدیل شود. این تجربه که هنوز پرونده آن در محافل حقوقی بین‌المللی باز است، یکی از عوامل اصلی بی‌اعتمادی ایران به پیشنهاداتی مانند کنسرسیوم منطقه‌ای است که غنی‌سازی را از خاک ایران خارج می‌کند.
۲- مداخله آمریکا و بحران رآکتور تهران
مورد دیگر بدعهدی غرب، ماجرای تأمین سوخت 20 درصد برای رآکتور تحقیقاتی تهران است که در سال 1387 به بحرانی جدی برای ایران تبدیل شد. رآکتور تهران که برای تولید ایزوتوپ‌های دارویی و تحقیقات پزشکی استفاده می‌شود، از اورانیوم غنی‌شده 20 درصد به ‌عنوان سوخت استفاده می‌کرد و تا پیش از این دوره، ایران سوخت مورد نیاز خود را از آرژانتین تأمین می‌کرد. بر اساس قراردادی در سال 1366، آرژانتین 116 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد به ایران تحویل داد و به تأمین‌کننده اصلی سوخت این رآکتور تبدیل شد اما در سال 1387، زمانی که ایران برای تأمین مجدد سوخت اعلام نیاز کرد، آمریکا با اعمال فشار بر آرژانتین مانع از تحویل سوخت شد. این اقدام در حالی انجام شد که رآکتور تهران برای تولید رادیوداروهای مورد نیاز بیماران خاص، از جمله بیماران سرطانی، حیاتی بود. توقف فعالیت این رآکتور می‌توانست به معنای ایجاد یک بحران انسانی در ایران باشد، زیرا تولید این داروها به ‌طور مستقیم به سوخت 20 درصد وابسته بود. غرب، مشخصا آمریکا، از این نیاز ایران به ‌عنوان اهرمی برای فشار سیاسی استفاده کرد و سعی داشت با پیشنهاد مبادله سوخت، ایران را وادار به واگذاری ذخایر اورانیوم 3.5 و 5 درصد خود کند. ایران در این مقطع در موقعیت دشواری قرار داشت. از یک سو، خاموش شدن رآکتور تهران به معنای عقب‌گرد در برنامه هسته‌ای و توقف تولید رادیودارو بود و از سوی دیگر، پذیرش پیشنهاد مبادله سوخت که بدون تضمین‌های کافی ارائه شده بود، می‌توانست به خالی شدن ذخایر اورانیوم ایران منجر شود. مقامات ایرانی از سال 1387، با پیش‌بینی این بحران، توسعه تأسیسات هسته‌ای فردو را تسریع کردند تا توانایی تولید سوخت 20 درصد را در داخل به دست آورند. در نهایت، 18 بهمن 1388، رئیس‌جمهور وقت ایران دستور تولید این سوخت توسط دانشمندان ایرانی را صادر کرد. این تصمیم که با موفقیت همراه شد، نشان‌دهنده عزم ایران برای خودکفایی در برابر فشارهای خارجی بود.
۳- بیانیه تهران: نقض توافق با کارشکنی غرب
بیانیه تهران در سال 1389 یکی دیگر از نمونه‌های بارز بدعهدی غرب است. در آن سال، ایران با میانجی‌گری ترکیه و برزیل به توافقی سه‌جانبه دست یافت که هدف آن تبادل سوخت هسته‌ای بود. بر اساس این توافق، ایران پذیرفت 1200 کیلوگرم اورانیوم کم‌غنی‌شده (3.5 درصد) خود را به ترکیه منتقل کند و در ازای آن 120 کیلوگرم سوخت 20 درصد برای رآکتور تهران دریافت کند. این توافق که تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار داشت، با هدف کاهش تنش‌ها و تأمین نیازهای ایران به سوخت هسته‌ای شکل گرفت. مطابق بیانیه تهران ایران متعهد شد اورانیوم خود را در ترکیه به امانت بگذارد و در صورت عدم تحویل سوخت 20 درصد توسط گروه وین (آمریکا، روسیه، فرانسه و آژانس)، این اورانیوم به ایران بازگردانده شود. همچنین تمام طرف‌ها بر پایبندی به معاهده NPT و حقوق ایران برای استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای تأکید کردند. این توافق با تأیید اولیه باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا و از طریق مذاکرات با رهبران ترکیه و برزیل پیش رفت.
با این حال، گروه 1+5 به رهبری آمریکا از پذیرش این توافق خودداری کرد. تنها چند هفته پس از امضای بیانیه تهران، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 1929 را علیه ایران به تصویب رساند که تحریم‌های جدیدی را اعمال می‌کرد. این اقدام نه‌تنها بیانیه تهران را بی‌اثر کرد، بلکه نشان داد غرب، بویژه آمریکا، تمایلی به حل دیپلماتیک مساله هسته‌ای ایران ندارد. رهبر انقلاب در سی‌وششمین سالگرد ارتحال بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، در سخنانی با اشاره به بدعهدی غرب درباره تبادل اورانیوم غنی‌شده بین ایران و آمریکا فرمودند: «در دهه ۸۰ سر سوخت ۲۰ درصد رئیس‌جمهور آمریکا ۲ نفر را واسطه کرد که به ایران بگویید یک مقدار غنی‌سازی 3.5 درصد را به ما بدهد و ما به آنها ۲۰ درصد می‌دهیم و قرار شد مبادله شود. بنده گفتم این مبادله باید اینطور باشد که آنها ۲۰ درصد را به بندرعباس بیاورند، ما آزمایش کنیم ببینیم درست است و بعد به آنها 3.5 درصد می‌دهیم. وقتی دیدند ما دقت داریم، زیر قول خود زدند و به ما ندادند. مسؤولان ما در داخل مشغول زد و خوردهای سیاسی بودند دانشمندان ما در داخل همین ۲۰ درصد را تولید کردند». این بدعهدی که حتی متحدان آمریکا مانند ترکیه و برزیل را نیز ناامید کرد، به افزایش بی‌اعتمادی ایران به ایده‌های غرب درباره خارج کردن مواد غنی شده از ایران منجر شد.
۴- برجام مصداق اتم بی‌تعهدی
توافق هسته‌ای برجام که در سال 1394 میان ایران و گروه 1+5 امضا شد، نمونه‌ای دیگر از بدعهدی غرب است. این توافق ایران را ملزم به محدود کردن غنی‌سازی به 3.67 درصد، کاهش تعداد سانتریفیوژها و پذیرش نظارت‌های گسترده آژانس کرد. در مقابل، غرب متعهد شد تحریم‌های هسته‌ای علیه ایران را لغو کند و زمینه تجارت آزاد با این کشور را فراهم آورد. ایران به ‌طور کامل به تعهدات خود پایبند بود اما طرف‌های غربی، بویژه آمریکا و اروپا، در اجرای تعهدات‌شان کوتاهی کردند. 18اردیبهشت 1397 دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا به ‌طور یک‌جانبه از برجام خارج شد و سیاست «فشار حداکثری» را با اعمال تحریم‌های شدید علیه ایران دنبال کرد. این اقدام که بدون هیچ توجیه قانونی انجام شد، ضربه بزرگی به اعتماد ایران به مذاکرات بین‌المللی وارد کرد. اروپا نیز که مدعی پایبندی به برجام بود، نتوانست به تعهدات خود عمل کند. مکانیسم اینستکس که قرار بود به ‌عنوان ابزاری برای دور زدن تحریم‌های آمریکا و تسهیل تجارت با ایران عمل کند، عملا هیچ‌گاه به مرحله اجرا نرسید. کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، آلمان و بریتانیا، تحت فشار آمریکا از انجام تعهدات خود سر باز زدند و حتی در برابر تحریم‌های ثانویه آمریکا سکوت کردند. این بدعهدی‌ها نشان داد تعهدات غرب در توافقات بین‌المللی، بویژه در حوزه هسته‌ای، پایدار نیست و به عوامل سیاسی و فشارهای خارجی وابسته است. خروج آمریکا از برجام و ناتوانی اروپا در جبران خسارات آن، ایران را به این نتیجه رساند که اعتماد به وعده‌های غرب، بویژه در موضوعاتی مانند کنسرسیوم پیشنهادی، یک اشتباه استراتژیک خواهد بود.

ارسال نظر