17/خرداد/1404
|
15:47
۲۱:۴۹
۱۴۰۴/۰۳/۱۶
رهبر انقلاب در مراسم سی‌وششمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی(رض) با اشاره به تهدیدات آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه صنعت هسته‌ای کشور:

هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند

گروه سیاسی: رهبر حکیم انقلاب اسلامی صبح 14 خرداد در اجتماع عظیم و پرشور مردم در حرم مطهر حضرت امام خمینی(رض)، با اشاره به تأثیرات محسوس انقلاب اسلامی در تحولات امروز جهان تأکید کردند: امام راحل عظیم‌الشأن با تدبیر و عقلانیتی برخاسته از ایمان، اصولِ استمرار حرکت مقتدرانه و عزتمند انقلاب و کشور را ذیل مفهوم اساسی «استقلال ملی» گنجاندند و ایران عزیز در پرتو همین اصول، به پیشرفت، رفاه عمومی، امنیت پایدار، ارتقای بیشتر موقعیت خارجی و آینده روشن خود دست خواهد یافت.
به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری، حضرت آیت‌الله العظمی خامنه‌ای همچنین در تبیین مساله ملی هسته‌ای، برخورداری ایران از چرخه کامل و افتخارآمیز سوخت هسته‌ای را نتیجه باور ملت و دانشمندان جوان به «ما می‌توانیم» خواندند و با اشاره به تأثیرات مهم این صنعت در پیشرفت علوم و صنایع دیگر، طرح هسته‌ای ارائه شده آمریکا را در ضدیت کامل با اصل راهگشای «ما می‌توانیم» دانستند و تأکید کردند: صنعت عظیم هسته‌ای بدون غنی‌سازی، عملاً بی‌فایده است و آمریکا و رژیم صهیونیستی بدانند برای تحقق هدف اصلی خود یعنی جمع کردن صنعت هسته‌ای در ایران، هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند.
ایشان حضرت امام خمینی را معمار بزرگ نظامِ رشد‌یابنده، باثبات و پراقتدار جمهوری اسلامی برشمردند و گفتند: ۳۶ سال بعد از رحلت آن مرد عظیم، حضور او و تأثیرات انقلابش در مسائلی مانند افول قدرت‌های بزرگ، شکل‌گیری نظام چندقطبی، تنزل شدید جایگاه و نفوذ آمریکا، اوج‌گیری نفرت از صهیونیزم حتی در اروپا و آمریکا و حرکت بسیاری از ملت‌ها در بیداری و نفی ارزش‌های غربی محسوس است. رهبر انقلاب با اشاره به غافلگیری دنیای غرب در مقابل «بسیج ملت ایران به ‌وسیله یک عالم دینی، پیروزی امام و ملت با دستان خالی بر رژیم تا دندان مسلح و وابسته پهلوی و جارو شدن بساط حضور آمریکایی‌ها و صهیونیست‌های مفت‌خور و غارتگر از ایران»، گفتند: غافلگیری دوم غربی‌ها تشکیل نظام جمهوری اسلامی با تدبیر و پیگیری‌های امام بود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با یادآوری امید آمریکایی‌ها به روی‌ کار آمدن حکومتی سازشکار در ایران و تأمین دوباره منافع نامشروع آنها در کشور افزودند: امام با ابراز صریح مواضع خود درباره تشکیل یک نظام اسلامی و دینی در ایران، این امید آمریکایی‌ها را به باد داد و توطئه‌های مخرب دشمنان از همین جا آغاز شد. ایشان حجم، تنوع و شدت طرح‌های ویرانگر غربی‌ها بویژه آمریکا را در قبال انقلاب اسلامی، در تاریخ انقلاب‌های معاصر بی‌سابقه خواندند و گفتند: تحریکات قومی، مسلح کردن گروه‌های ضدانقلاب و چپ، تحریک و پشتیبانی از گرگ خونخواری به نام صدام برای حمله به ایران و ترور اصحاب امام از جمله اقدامات خصمانه دشمنان بود که خط ترور عناصر تأثیرگذار در دهه‌های بعد هم با ترور دانشمندان هسته‌ای ادامه یافت. رهبر انقلاب «تحریم‌های همه‌جانبه‌ای که همچنان ادامه دارد، حمله نظامی آمریکا به طبس و حمله به هواپیمای مسافری ایران بر فراز خلیج فارس» را از دیگر اقدامات خبیث دشمنان ملت و انقلاب خواندند و گفتند: پشت سر همه این توطئه‌ها، دولت‌های مستکبر بویژه آمریکا و رژیم صهیونیستی و دستگاه‌های جاسوسی مانند سی‌آی‌اِی آمریکا، ام‌آی‌۶ انگلیس و موساد رژیم اشغالگر قرار داشتند. ایشان هدف از این اقدامات منحط و ویرانگر را تضعیف جمهوری اسلامی دانستند و تأکید کردند: ملت و نظام در مقابل همه این توطئه‌ها طاقت آورده و بیش از هزار توطئه را خنثی کرده‌اند و جمهوری اسلامی نه‌تنها ضعیف نشده، بلکه با قدرت به مسیر خود ادامه داده و از این پس نیز مقتدرانه، پیش خواهد رفت. حضرت آیت‌الله خامنه‎ای غلبه احساسات بر عقلانیت را آفتی بزرگ و عامل اصلی انحراف انقلاب‌ها از جمله انقلاب فرانسه برشمردند و تأکید کردند: امام راحل عظیم‌الشأن با تدبیر الهی و عقلانیت برخاسته از ایمانِ به غیب، انقلاب اسلامی را در قبال این آفت نابودکننده حفظ کرد و مصونیت بخشید و اجازه نداد غلبه احساسات بر عقلانیت، انقلاب و حرکت مردم را از مسیر اولیه منحرف کند. ایشان ولایت فقیه و استقلال ملی را ۲ رکن عقلانیت امام خواندند و افزودند: رکن ولایت فقیه، حافظ جنبه دینی و مانع انحراف انقلاب برآمده از انگیزه‌ها و ایثار ایمانی مردم است و استقلال ملی نیز حاوی بسیاری از اندیشه‌ها و اهداف امام است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تعبیر از استقلال ملی به انزوا و قطع رابطه با دنیا را نادرست و نوعی مغالطه دانستند و افزودند: استقلال ملی یعنی ایران و ملت با ایستادن روی پای خود و بدون تکیه به دیگران، منتظر چراغ سبز یا نگران چراغ قرمز آمریکا و امثال آن نباشند و با تشخیص خود و بدون توجه به موافقت یا مخالفت قدرت‌ها تصمیم بگیرند و اقدام لازم را انجام دهند. ایشان در بیان نخستین اصل برگرفته از بیانات امام بزرگوار در زمینه استقلال ملی، اصل «ما می‌توانیم» را مورد تأکید قرار دادند و گفتند: بر خلاف رژیم طاغوت که «ما نمی‌توانیم» را به ملت باورانده بود، امام اعتماد به نفس و «ما می‌توانیم» را در هویت ملی ایران و در جوانان و سیاستمداران زنده کرد که پیشرفت‌های شگفت‌انگیز در بخش‌های علمی، فناوری، دفاعی، آبادانی و سازندگی کشور مرهون این روحیه و باور است. رهبر انقلاب طراحی‌های بدخواهان برای نفی روحیه «ما می‌توانیم» در ملت ایران را نشانه اهمیت بی‌بدیل این عنصر هویتی دانستند و خاطرنشان کردند: اکنون در همین قضیه هسته‌ای و گفت‌وگوهایی که با وساطت عمان در حال انجام است، طرحی که آمریکایی‌ها ارائه کردند، ۱۰۰ درصد ضد «ما می‌توانیم» است. ایشان اصل «مقاومت» به معنی عمل طبق اعتقادات و سر خم نکردن در برابر اراده و تحمیل و زورگویی قدرت‌های بزرگ را مؤلفه‌ای دیگر از استقلال ملی خواندند و با تأکید بر «ارتقای قدرت دفاعی» به ‌عنوان اصلی دیگر گفتند: در ابتدای انقلاب توانایی ما در تولیدات دفاعی بسیار ناچیز و نزدیک به صفر بود ولی با تشویق و تأکید امام، کار افزایش قدرت دفاعی آغاز شد به شکلی که امروز ارزیابان قدرت‌های دفاعی دنیا به قرار گرفتن ایران در رتبه اول منطقه در برخی مقولات دفاعی، اذعان یا از برخی توانایی‌های ایران با وجود تحریم اظهار شگفتی می‌کنند. اصل «تبیین» جزء دیگری از منظومه فکری و عملی امام بزرگوار در تأمین استقلال ملی ایران بود که رهبر انقلاب با اشاره به آن گفتند: امام از ابتدای نهضت در سال 1341 تا آخرین سال عمر خود مسائل مهم را برای مردم تبیین می‌کرد که نوشته‌های ایشان در سال آخر خطاب به مردم، حوزه‌های علمیه و دانشگاهیان جزو برترین مکتوبات ایشان است. البته تبیین امام فقط متکی به احساسات نبود، بلکه با استدلال، عقل‌ها را نیز قانع می‌کرد و همزمان با دل‌ها و مغزها سخن می‌گفت. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای اصل «استقامت» به معنی رها نکردن و مداومت در پیمودن صراط مستقیم را اصلی دیگر از مفهوم استقلال ملی در نگاه امام برشمردند و افزودند: امام بزرگوار افکار و دل‌های مردم و جوانان را با این اصول آشنا و همراه کرد و هویت انقلاب و استمرار حرکت آن در خط مستقیم را با عقلانیت متکی به این اصول تضمین کرد.
ایشان مقصود برخی افراد از دعوت به عقلانیت را سر خم کردن و تسلیم شدن مقابل آمریکا و زورگویان دانستند و گفتند: این عقلانیت نیست؛ عقلانیت آن است که امام توانست با قوی و مقتدر کردن مردم و کشور، ایران را در دنیا آبرومند کند و آینده روشنی را پیش روی مردم قرار دهد که ان‌شاءالله با استمرار حرکت ملی در مسیری که با عقلانیت امام پایه‌گذاری شد، امنیت پایدار، پیشرفت و رفاه عمومی و ارتقای بین‌المللی بیشتری نصیب ملت خواهد شد.
رهبر انقلاب بخش دیگری از بیانات‌شان را به تبیین مساله‌ ملی هسته‌ای و بیان نکاتی برای آگاهی مردم اختصاص دادند و گفتند: ایران به برکت هوش جوانان و همت دانشمندان پرتلاش خود توانسته از چرخه کامل سوخت هسته‌ای برخوردار شود، در حالی که کشورهای صاحب این توانایی در دنیا کاملاً معدود هستند. ایشان فواید صنعت هسته‌ای را منحصر به تولید برق پاک و ارزان ندانستند و افزودند: صنعت هسته‌ای یک صنعت مادر و اصلی است و بر اساس گزارش‌های متخصصان و دانشمندان که باید به مردم هم ارائه شود، عرصه‌های متنوع علوم پایه و مهندسی همچون فیزیک هسته‌ای، مهندسی انرژی و مهندسی مواد، همچنین فناوری‌های دقیق و حساس در تجهیزات پزشکی، هوافضا و حسگرهای دقیق الکترونیک، وابسته یا متأثر از صنعت هسته‌ای است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای فواید صنعت هسته‌ای در بخش پزشکی و دارویی برای تشخیص یا درمان بیماری‌های سخت، همچنین تأثیر این صنعت در صنایع مرتبط با کشاورزی و محیط‌ زیست را از دیگر عرصه‌های کاربردی آن برشمردند و گفتند: در صنعت هسته‌ای، غنی‌سازی اورانیوم، نقطه‌ای اساسی و کلیدی است که دشمنان ما هم بر این نقطه دست گذاشته‌اند. ایشان در بیان علت بی‌فایده بودن صنعت عظیم هسته‌ای بدون برخورداری از توانایی غنی‌سازی گفتند: بدون غنی‌سازی، برای تأمین سوخت نیروگاه‌ها باید دست نیاز به سمت دارندگان آن دراز کنیم؛ مانند اینکه به ما بگویند با وجود برخورداری از نفت، حق احداث پالایشگاه و تولید بنزین ندارید و باید برای خرید و تأمین بنزین خود، به خواست کشورهای دیگر عمل کنید. رهبر انقلاب افزودند: بدون غنی‌سازی و امکان تولید سوخت، حتی داشتن 100 نیروگاه هسته‌ای به درد نمی‌خورد، چرا که برای تأمین سوخت باید در مقابل آمریکا دست دراز کنیم و آنها ممکن است ده‌ها شرط برای این کار تعیین کنند، همچنان‌که دهه 80 برای تأمین سوخت 20 درصد این مساله تجربه شد. ایشان با اشاره به ماجرای وساطت ۲ کشور دوست ایران به درخواست رئیس‌جمهور وقت آمریکا برای انتقال بخشی از مواد غنی‌شده 3.5 درصد در ازای گرفتن سوخت 20 درصد برای تأمین نیاز داخلی گفتند: در آن مقطع، مسؤولان مبادله را پذیرفتند و بنده گفتم طرف مقابل باید سوخت 20 درصد را به بندرعباس منتقل کند و ما پس از آزمایش، مبادله را انجام می‌دهیم اما وقتی آنها دقت و اصرار ما را دیدند، زیر قول خود زدند و سوخت 20 درصد را ندادند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: البته در طول همان زد و خوردهای سیاسی، دانشمندان ما سوخت 20 درصد را در داخل تولید کردند. رهبر انقلاب، حرف اول و مطالبه آمریکایی‌ها در موضوع هسته‌ای را محرومیت کامل ایران از این صنعت و فواید گوناگون آن برای مردم و همچنین بیکار و مأیوس شدن هزاران پژوهشگر و دانشمند جوان هسته‌ای خواندند و گفتند: سردمداران بی‌ادب و گستاخ آمریکا این خواسته را به زبان‌های مختلف تکرار می‌کنند. ایشان واقعیت مطالبات زورگویانه آمریکا را مخالفت با پیشرفت و استغنای ملت ایران دانستند و تأکید کردند: این حقایق را گفتیم تا ملت ایران تا حدودی در جریان قرار بگیرد؛ مسؤولان هم باید بیشتر توضیح دهند. 
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تأکید بر اینکه «پاسخ ما به یاوه‌گویی‌های دولت پرسر و صدا و بی‌تدبیر آمریکا معلوم است»، اظهار عجز چند سال قبل یکی از رؤسای جمهور آمریکا را مبنی بر اینکه اگر می‌توانستم پیچ و مهره‌های صنعت هسته‌ای ایران را باز می‌کردم، یادآوری کردند و افزودند: امروز پیچ و مهره‌های صنعت هسته‌ای ما بسیار محکم‌تر شده است و همچنان ‌که آن رئیس‌جمهور اعتراف کرد نتوانست کاری از پیش ببرد، حاکمان امروز صهیونی و آمریکایی هم بدانند در این مورد هیچ غلطی نمی‌توانند بکنند. ایشان نخستین حرف جمهوری اسلامی به طرف آمریکایی و دیگر مخالفان صنعت هسته‌ای ایران را زیر سوال بردن مبنای حقوقی ادعاهای آنها دانستند و گفتند: حرف ما به آنها این است که اختیار ملت ایران به دست خودش است. شما چه کاره هستید و از چه موضع حقوقی‌ای درباره داشتن یا نداشتن غنی‌سازی ما دخالت می‌کنید؟ رهبر انقلاب در بخش پایانی بیانات‌شان با اشاره به جنایات حیرت‌انگیز و غیرقابل باور رژیم صهیونیستی در غزه که با ایجاد مرکزی به عنوان تقسیم غذا مردم را به رگبار می‌بندند، گفتند: این حد از پستی، خباثت، قساوت و شرارت واقعاً حیرت‌آور است. ایشان آمریکا را شریک جنایات رژیم صهیونیستی خواندند و افزودند: به همین دلیل است که اصرار داریم آمریکا باید از این منطقه خارج شود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تکلیف دولت‌های اسلامی را سنگین خواندند و با تأکید بر اینکه امروز جای ملاحظه، محافظه‌کاری، بی‌طرفی و سکوت نیست، افزودند: اگر یک دولت اسلامی به هر شکل و بهانه‌ای چه با عادی‌سازی روابط، چه با بستن راه کمک به مردم فلسطین و چه با توجیه جنایات صهیونیست‌ها از این رژیم حمایت کند، یقین بداند ننگ ابدی بر پیشانی آن خواهد ماند.
رهبر انقلاب، عقوبت الهی و اخروی همکاری با صهیونیست‌ها را بسیار سخت و سنگین دانستند و افزودند: البته در همین دنیا نیز ملت‌ها این خیانت‌ها را فراموش نخواهند کرد؛ ضمن اینکه تکیه به رژیم صهیونیستی برای هیچ دولتی امنیت‌آفرین نیست، زیرا این رژیم به حکم قاطع الهی در حال فروپاشی است و ان‌شاءالله تحقق آن، دیری نخواهد پایید. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای همچنین روز عرفه را بهار دعا و خشوع و توجه و توسل برشمردند و به ملت بویژه جوانان توصیه کردند با استفاده حداکثری از فرصت عرفه و قرائت دعای عاشقانه امام حسین(ع) در این روز، دعای 47 صحیفه سجادیه را نیز به هر مقدار که توانستند بخوانند و با خدا راز و نیاز کنند. در ابتدای این مراسم، حجت‌الاسلام‌ سیدحسن خمینی در سخنانی، انقلاب اسلامی را مردمی‌ترین انقلاب تاریخ خواند و گفت: «عزت» برای مردم هویت‌ساز است و همواره باید مراقب باشیم بر مبنای تأکیدات مکرر امام بزرگوار و رهبر معظم انقلاب، «عزت اسلامی» و «عزت ملی» ما تحت هیچ شرایطی مخدوش نشود. تولیت آستان مطهر حضرت امام خمینی، بیداری و مقاومت ناشی از انقلاب اسلامی در لبنان، عراق، یمن و فلسطین را مهم برشمرد و با انتقاد از سکوت برخی کشورها در مقابل جنایات رژیم صهیونیستی در غزه گفت: امروز صدای امام در گوش همه است که اسرائیل باید محو شود و از بین برود چون یک غده سرطانی است.

***
بیانات رهبر انقلاب در پایان مجلس عزاداری سالروز شهادت امام باقر علیه‌السلام

حضرت آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای رهبر حکیم انقلاب روز ۱۳ خرداد پس از پایان مجلس عزاداری سالروز شهادت حضرت امام باقر علیه‌السلام، بیاناتی پیرامون ابتکارات آن امام همام، همچنین شرایط و ویژگی‌های عصر امام محمد باقر(ع) و امام جعفرصادق(ع) فرمودند که بیانات ایشان در این مجلس توسط پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت‌الله العظمی خامنه‌ای منتشر شده است.

***

اینکه درباره اصحاب امام صادق علیه‌السلام گفته می‌شود «۴ هزار نفر»، اینها از کجا آمدند؟ چه کسی درست‌شان کرد؟ به قول شما، چه کسی ۴۰۰ نفر را کرد ۴۰۰۰ نفر؟ این روایت از امام صادق علیه‌السلام را من مکرر در این جلسات خوانده‌ام که «اِرتَدَّ النّاسُ بَعدَ الحُسَینِ  اِلّا ثَلاثَه»؛ حالا بعضی روایات «اِلّا ثَلاثَه» دارد، یک روایت [هم] مثلا «اِلّا خَمسَه» دارد. یعنی ماجرای عاشورا آنچنان رعبی در دل همه دنیای اسلام انداخت که ببینند این حکومت اینقدر خشن است، اینقدر بی‌ملاحظه است که از فرزند پیغمبر نمی‌گذرد و اینجور با او و خانواده‌ پیغمبر رفتار می‌کند! [لذا] دل‌ها آنچنان مرعوب شد که دور و بر حضرت امام سجاد علیه‌السلام همین ۳ نفر یا ۴ نفر یا ۵ نفر بیشتر نماندند. همه‌ اینها هم در مدینه نبودند؛ یکی دو نفرشان مثلا در کوفه بودند. این ۵-۴ نفر را حضرت مثلا ظرف ۳۵ سال [جمع کردند و] آرام‌آرام زمینه‌ها را آماده کردند. بعد نوبت به امام باقر علیه‌السلام که می‌رسد، این جمعیت زیاد می‌شود؛ در همان روایت هست که «ثُمَّ اِنَّ النّاسَ لَحِقوا وَ کَثُروا»؛ آرام‌آرام ملحق شدند، آمدند متصل شدند. چه کسی اینها را ملحق می‌کرده؟ امام باقر. برای اینکه ترس از دل‌ها برود، فقط بیان مباحث دینی و فقه و مانند اینها کافی نیست؛ چیزهای دیگری لازم است. شما می‌بینید در دنیای امروز جور دیگری باید حرکت کرد، جور دیگری باید حرف زد تا انسان بتواند آن ۴-۳ نفر معدود را تبدیل کند به صدها نفر و بعد هزارها نفر؛ این کار را امام باقر کرده‌اند. این حرفی هم که گفته می‌شود امام صادق و امام باقر از فرصت دعوای بین بنی‌امیه و بنی‌عباس [استفاده کردند]، این مال زمان امام باقر نیست؛ اصلا آن زمان مطلقاً دعوایی نبوده. حضرت از سال ۹۵ تا ۱۱۴، ۱۹ سال در عین شدت [زندگی کردند]؛ یعنی ایشان معاصر بودند با هشام و قبل از هشام با چند نفر دیگر از این افراد خبیث ظالم هتاک بنی‌امیه و بنی‌مروان. حضرت در مقابل اینها بودند و با وجود اینها این کارها را کردند؛ یعنی این قدرت تأثیرگذاری و قدرت توسعه‌ تفکر و افزودن بر افرادی که داخل این میدان هستند، کار امام باقر علیه‌الصلاه و السلام است. درباره هیچ‌کدام دیگر از ائمه اینجور وضعی نداریم. البته درباره ائمه‌ آخر - یعنی حضرت هادی، حضرت جواد، حضرت عسکری - آنجا یک نوع دیگرش وجود دارد اما این شکلی که در زمان امام باقر است [نبوده]. وضع ایشان جوری بوده که امام [باقر] را تبعید کردند؛ یعنی احضار کردند به شام. می‌دانید امام باقر علیه‌السلام تنها امامی هستند که ۲ بار به شام به اسارت برده شدند: یک بار در ۴ سالگی در زمان یزید، یک بار هم در زمان هشام که ایشان و امام صادق علیهما‌السلام را باهم بردند و قضایایی در این سفر اتفاق افتاد که خیلی مهم است؛ یعنی اینها را باید در زندگی امام باقر علیه‌السلام مورد توجه قرار داد. آن‌وقت، به این اکتفا نمی‌کنند. این مبارزاتی که انجام گرفته باید ادامه پیدا کند، لذا سفارش می‌کنند در منا ۱۰ روز برای من عزاداری کنید! امام که محتاج عزاداری نیست اما می‌خواهد این را. در منا مردم فارغند، از همه جای دنیا آمده‌اند، بعد می‌بینند مجلس عزاداری است، [می‌پرسند] این برای کیست، چرا عزاداری می‌کنید، چرا اینجا، چه اتفاقی افتاده؛ به این ترتیب، پیام امام باقر به اکناف دنیای اسلام از این طریق می‌رسد. خود این یک ابتکار بسیار مهم سیاسی است.

******
«وطن امروز» گزارش می‌دهد؛ چرا ایران به پیشنهاد آمریکا برای تشکیل کنسرسیوم غنی‌سازی بی‌اعتماد است؟ 
کنسرسیوم بدعهدی

مصطفی نصری: پس از ۵ دور مذاکره فشرده میان ایران و آمریکا با میانجی‌گری عمان، ایالات متحده پیشنهادی مکتوب به تهران ارائه کرد. این پیشنهاد که روز یکشنبه 4 خرداد توسط بدر البوسعیدی، وزیر خارجه عمان، به عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران تحویل داده شد، مطابق ادعای رسانه‌های آمریکایی از جمله نیویورک‌تایمز و آکسیوس بر تشکیل کنسرسیومی منطقه‌ای با مشارکت ایران، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و آمریکا تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی متمرکز است. هدف این طرح، تأمین سوخت هسته‌ای برای نیروگاه‌های منطقه‌ای و توقف کامل غنی‌سازی اورانیوم در خاک ایران است اما این پیشنهاد به دلایل متعددی غیرقابل پذیرش تلقی می‌شود؛ از جمله خدشه به استقلال ملی، تبدیل کنسرسیوم به ابزاری برای فشار سیاسی و مهم‌تر از همه، سابقه طولانی بدعهدی غرب در اجرای تعهدات هسته‌ای. تاریخ مذاکرات هسته‌ای ایران مملو از نمونه‌هایی است که بی‌اعتمادی تهران به غرب را توجیه می‌کند. از ماجرای یورودیف در دهه 1350 که فرانسه پس از انقلاب ایران از اجرای تعهدات خود سر باز زد، تا ممانعت آمریکا از تأمین سوخت 20 درصد برای رآکتور تحقیقاتی تهران در سال 1387، همچنین ناکامی بیانیه تهران در سال 1389 به دلیل کارشکنی غرب، همگی نشان‌دهنده عدم پایبندی طرف‌های غربی به وعده‌های‌شان است. خروج یک‌جانبه آمریکا از برجام در سال 2018 و عدم اجرای تعهدات اروپا در چارچوب اینستکس نیز این بی‌اعتمادی را تشدید کرده است. ایران که برای حفظ حق غنی‌سازی خود هزینه‌های سنگینی پرداخته، بر خودکفایی در این حوزه تأکید دارد و معتقد است واگذاری غنی‌سازی به خارج از خاک کشور، مغایر با معاهده NPT و منافع ملی است. در جهانی که آنارشی حاکم است، اعتماد به بازیگران بین‌المللی برای ایران نه‌تنها غیرمنطقی، بلکه یک اشتباه استراتژیک خواهد بود.
* کنسرسیوم ضد استقلال ملی ایران
یکی از مهم‌ترین دلایل مخالفت ایران با پیشنهاد کنسرسیوم، تهدیدی است که این طرح برای استقلال ملی ایران ایجاد می‌کند. غنی‌سازی اورانیوم به ‌عنوان بخش کلیدی چرخه سوخت هسته‌ای، نه‌تنها یک دستاورد علمی و فناوری برای ایران، بلکه نمادی از خودکفایی و استقلال در حوزه‌ای استراتژیک است. ایران طی دهه‌های گذشته هزینه‌های سنگین مادی، انسانی و سیاسی برای توسعه فناوری هسته‌ای خود پرداخته است. این فناوری که با تلاش دانشمندان ایرانی و در شرایط تحریم‌های شدید به دست آمده، به ایران امکان می‌دهد نیازهای خود به سوخت هسته‌ای را به ‌صورت مستقل تأمین کند. پیشنهاد کنسرسیوم که خواستار توقف کامل غنی‌سازی در خاک ایران و انتقال این فرآیند به خارج از کشور است، به معنای واگذاری کنترل این بخش حیاتی به طرف‌های خارجی است. چنین اقدامی، ایران را در موقعیتی وابسته قرار می‌دهد و توانایی تصمیم‌گیری مستقل در حوزه انرژی هسته‌ای را از آن سلب می‌کند. این وابستگی نه‌تنها با منافع ملی در تضاد است، بلکه می‌تواند به ‌عنوان یک نقطه ضعف استراتژیک در برابر فشارهای خارجی مورد بهره‌برداری قرار گیرد. اکبر اعتماد، رئیس پیشین سازمان انرژی اتمی ایران در این‌ باره تأکید کرده است: «در زمینه اتم، مادام که خودتان بر سرنوشت خودتان توانا نباشید، ممکن است کشور طرف معامله یک روز زیر قول و قرارش بزند». این دیدگاه که ریشه در تجربه‌های تاریخی دارد، نشان می‌دهد خودکفایی در غنی‌سازی برای ایران یک خط قرمز غیرقابل مذاکره است.
* ابزار فشار علیه ایران
دلیل دوم مخالفت ایران، نگرانی از تبدیل کنسرسیوم پیشنهادی به ابزاری برای اعمال فشار سیاسی و اقتصادی علیه کشورمان است. ساختار پیشنهادی کنسرسیوم که شامل کشورهایی مانند عربستان سعودی امارات متحده عربی و آمریکا تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی است، به ‌گونه‌ای طراحی شده که ایران کنترل محدودی بر فرآیند غنی‌سازی خواهد داشت. با توجه به اینکه بنا بر ادعای رسانه‌های آمریکایی پیشنهاد شده تأسیسات غنی‌سازی خارج از خاک ایران باشد، در این طرح ادعایی ایران عملا به تصمیم‌گیری‌های اعضای دیگر کنسرسیوم وابسته خواهد شد. این وابستگی می‌تواند به اهرمی برای فشار بر ایران در موضوعات مختلف، از مسائل هسته‌ای گرفته تا سیاست خارجی و منطقه‌ای تبدیل شود.
سابقه تاریخی نشان می‌دهد کشورهای غربی و برخی متحدان منطقه‌ای آنها از ابزارهای اقتصادی و فنی برای محدود کردن ایران استفاده کرده‌اند. به ‌عنوان مثال، در ماجرای تأمین سوخت 20 درصد برای رآکتور تحقیقاتی تهران در سال 1387، آمریکا با فشار بر آرژانتین مانع از تحویل اورانیوم غنی‌شده به ایران شد، در حالی که ایران به این سوخت برای تولید رادیوداروهای مورد نیاز بیماران نیاز فوری داشت. این اقدام نه‌تنها برنامه هسته‌ای ایران را با چالش مواجه کرد، بلکه نشان داد وابستگی به طرف‌های خارجی می‌تواند به ابزاری برای اخاذی سیاسی تبدیل شود. در صورت تشکیل کنسرسیوم، احتمال تکرار چنین سناریوهایی وجود دارد.
* بی‌اعتمادی به تعهدات آمریکا و اروپا
مهم‌ترین دلیل مخالفت ایران با کنسرسیوم، بی‌اعتمادی عمیق به پایبندی آمریکا و اروپا به تعهدات‌شان است. این بی‌اعتمادی ریشه در تجارب تلخ تاریخی ایران دارد که در آن غرب بارها وعده‌های خود را نقض کرده است. در ادامه، به برخی از مهم‌ترین مصادیق این بدعهدی اشاره می‌شود.
۱- ماجرای یورودیف: نقض تعهدات فرانسه
یکی از برجسته‌ترین نمونه‌های بدعهدی غرب در قبال ایران، ماجرای پروژه یورودیف است که در دهه 1350 شکل گرفت. ایران در سال 1353 با فرانسه توافقی برای مشارکت در تأسیس کارخانه غنی‌سازی اورانیوم یورودیف امضا کرد. این پروژه که هدف آن تولید سوخت هسته‌ای برای مصارف صلح‌آمیز بود، با سرمایه‌گذاری قابل‌ توجه ایران به مبلغ یک میلیارد دلار همراه شد. بر اساس توافق، ایران 10 درصد از سهام یورودیف را به دست آورد و قرار بود از محصول غنی‌سازی این کارخانه بهره‌مند شود. 
اکبر اعتماد، رئیس وقت سازمان انرژی اتمی ایران در خاطرات خود شرح می‌دهد مذاکرات با ژاک شیراک، نخست‌وزیر وقت فرانسه با دقت و جزئیات انجام شد. ایران به تمام تعهدات مالی و فنی خود پایبند بود و حتی وامی یک میلیارد دلاری تحت شرایطی مناسب به فرانسه ارائه کرد.
علاوه بر یورودیف، شرکت دیگری به نام کرودیف با مشارکت ایران، فرانسه، بلژیک، ایتالیا و اسپانیا تشکیل شد که ایران با 20 درصد سهام، پس از فرانسه بزرگ‌ترین سهامدار آن بود. بر اساس توافق، ایران حق داشت از سود این پروژه بهره‌مند شود و حتی یک‌دهم کارکنان شرکت باید از میان ایرانی‌ها انتخاب می‌شدند. با این حال، پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، فرانسه به ‌طور یکجانبه از اجرای تعهدات خود سر باز زد. فرانسوا میتران، رئیس‌جمهور وقت فرانسه به بهانه‌های سیاسی اعلام کرد ایران دیگر حق برداشت از محصول کارخانه یورودیف را ندارد. این تصمیم که بدون هیچ توجیه قانونی اتخاذ شد، به معنای محروم کردن ایران از حقوق مالی و فنی خود بود.
محمود واعظی، معاون اسبق وزیر امور خارجه ایران در سال 1388 تأکید کرد ایران همچنان سهامدار یورودیف است و 330 میلیون دلار وام به این پروژه داده بود اما فرانسه هیچ‌گاه حقوق ایران را به رسمیت نشناخت. این بدعهدی نه‌تنها خسارت مالی هنگفتی به ایران وارد کرد، بلکه درس بزرگی به تهران آموخت مبنی بر اینکه وابستگی به طرف‌های خارجی در حوزه استراتژیک هسته‌ای می‌تواند به ابزاری برای فشار سیاسی تبدیل شود. این تجربه که هنوز پرونده آن در محافل حقوقی بین‌المللی باز است، یکی از عوامل اصلی بی‌اعتمادی ایران به پیشنهاداتی مانند کنسرسیوم منطقه‌ای است که غنی‌سازی را از خاک ایران خارج می‌کند.
۲- مداخله آمریکا و بحران رآکتور تهران
مورد دیگر بدعهدی غرب، ماجرای تأمین سوخت 20 درصد برای رآکتور تحقیقاتی تهران است که در سال 1387 به بحرانی جدی برای ایران تبدیل شد. رآکتور تهران که برای تولید ایزوتوپ‌های دارویی و تحقیقات پزشکی استفاده می‌شود، از اورانیوم غنی‌شده 20 درصد به ‌عنوان سوخت استفاده می‌کرد و تا پیش از این دوره، ایران سوخت مورد نیاز خود را از آرژانتین تأمین می‌کرد. بر اساس قراردادی در سال 1366، آرژانتین 116 کیلوگرم اورانیوم 20 درصد به ایران تحویل داد و به تأمین‌کننده اصلی سوخت این رآکتور تبدیل شد اما در سال 1387، زمانی که ایران برای تأمین مجدد سوخت اعلام نیاز کرد، آمریکا با اعمال فشار بر آرژانتین مانع از تحویل سوخت شد. این اقدام در حالی انجام شد که رآکتور تهران برای تولید رادیوداروهای مورد نیاز بیماران خاص، از جمله بیماران سرطانی، حیاتی بود. توقف فعالیت این رآکتور می‌توانست به معنای ایجاد یک بحران انسانی در ایران باشد، زیرا تولید این داروها به ‌طور مستقیم به سوخت 20 درصد وابسته بود. غرب، مشخصا آمریکا، از این نیاز ایران به ‌عنوان اهرمی برای فشار سیاسی استفاده کرد و سعی داشت با پیشنهاد مبادله سوخت، ایران را وادار به واگذاری ذخایر اورانیوم 3.5 و 5 درصد خود کند. ایران در این مقطع در موقعیت دشواری قرار داشت. از یک سو، خاموش شدن رآکتور تهران به معنای عقب‌گرد در برنامه هسته‌ای و توقف تولید رادیودارو بود و از سوی دیگر، پذیرش پیشنهاد مبادله سوخت که بدون تضمین‌های کافی ارائه شده بود، می‌توانست به خالی شدن ذخایر اورانیوم ایران منجر شود. مقامات ایرانی از سال 1387، با پیش‌بینی این بحران، توسعه تأسیسات هسته‌ای فردو را تسریع کردند تا توانایی تولید سوخت 20 درصد را در داخل به دست آورند. در نهایت، 18 بهمن 1388، رئیس‌جمهور وقت ایران دستور تولید این سوخت توسط دانشمندان ایرانی را صادر کرد. این تصمیم که با موفقیت همراه شد، نشان‌دهنده عزم ایران برای خودکفایی در برابر فشارهای خارجی بود.
۳- بیانیه تهران: نقض توافق با کارشکنی غرب
بیانیه تهران در سال 1389 یکی دیگر از نمونه‌های بارز بدعهدی غرب است. در آن سال، ایران با میانجی‌گری ترکیه و برزیل به توافقی سه‌جانبه دست یافت که هدف آن تبادل سوخت هسته‌ای بود. بر اساس این توافق، ایران پذیرفت 1200 کیلوگرم اورانیوم کم‌غنی‌شده (3.5 درصد) خود را به ترکیه منتقل کند و در ازای آن 120 کیلوگرم سوخت 20 درصد برای رآکتور تهران دریافت کند. این توافق که تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قرار داشت، با هدف کاهش تنش‌ها و تأمین نیازهای ایران به سوخت هسته‌ای شکل گرفت. مطابق بیانیه تهران ایران متعهد شد اورانیوم خود را در ترکیه به امانت بگذارد و در صورت عدم تحویل سوخت 20 درصد توسط گروه وین (آمریکا، روسیه، فرانسه و آژانس)، این اورانیوم به ایران بازگردانده شود. همچنین تمام طرف‌ها بر پایبندی به معاهده NPT و حقوق ایران برای استفاده صلح‌آمیز از انرژی هسته‌ای تأکید کردند. این توافق با تأیید اولیه باراک اوباما، رئیس‌جمهور وقت آمریکا و از طریق مذاکرات با رهبران ترکیه و برزیل پیش رفت.
با این حال، گروه 1+5 به رهبری آمریکا از پذیرش این توافق خودداری کرد. تنها چند هفته پس از امضای بیانیه تهران، شورای امنیت سازمان ملل قطعنامه 1929 را علیه ایران به تصویب رساند که تحریم‌های جدیدی را اعمال می‌کرد. این اقدام نه‌تنها بیانیه تهران را بی‌اثر کرد، بلکه نشان داد غرب، بویژه آمریکا، تمایلی به حل دیپلماتیک مساله هسته‌ای ایران ندارد. رهبر انقلاب در سی‌وششمین سالگرد ارتحال بنیان‌گذار جمهوری اسلامی، در سخنانی با اشاره به بدعهدی غرب درباره تبادل اورانیوم غنی‌شده بین ایران و آمریکا فرمودند: «در دهه ۸۰ سر سوخت ۲۰ درصد رئیس‌جمهور آمریکا ۲ نفر را واسطه کرد که به ایران بگویید یک مقدار غنی‌سازی 3.5 درصد را به ما بدهد و ما به آنها ۲۰ درصد می‌دهیم و قرار شد مبادله شود. بنده گفتم این مبادله باید اینطور باشد که آنها ۲۰ درصد را به بندرعباس بیاورند، ما آزمایش کنیم ببینیم درست است و بعد به آنها 3.5 درصد می‌دهیم. وقتی دیدند ما دقت داریم، زیر قول خود زدند و به ما ندادند. مسؤولان ما در داخل مشغول زد و خوردهای سیاسی بودند دانشمندان ما در داخل همین ۲۰ درصد را تولید کردند». این بدعهدی که حتی متحدان آمریکا مانند ترکیه و برزیل را نیز ناامید کرد، به افزایش بی‌اعتمادی ایران به ایده‌های غرب درباره خارج کردن مواد غنی شده از ایران منجر شد.
۴- برجام مصداق اتم بی‌تعهدی
توافق هسته‌ای برجام که در سال 1394 میان ایران و گروه 1+5 امضا شد، نمونه‌ای دیگر از بدعهدی غرب است. این توافق ایران را ملزم به محدود کردن غنی‌سازی به 3.67 درصد، کاهش تعداد سانتریفیوژها و پذیرش نظارت‌های گسترده آژانس کرد. در مقابل، غرب متعهد شد تحریم‌های هسته‌ای علیه ایران را لغو کند و زمینه تجارت آزاد با این کشور را فراهم آورد. ایران به ‌طور کامل به تعهدات خود پایبند بود اما طرف‌های غربی، بویژه آمریکا و اروپا، در اجرای تعهدات‌شان کوتاهی کردند. 18اردیبهشت 1397 دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور وقت آمریکا به ‌طور یک‌جانبه از برجام خارج شد و سیاست «فشار حداکثری» را با اعمال تحریم‌های شدید علیه ایران دنبال کرد. این اقدام که بدون هیچ توجیه قانونی انجام شد، ضربه بزرگی به اعتماد ایران به مذاکرات بین‌المللی وارد کرد. اروپا نیز که مدعی پایبندی به برجام بود، نتوانست به تعهدات خود عمل کند. مکانیسم اینستکس که قرار بود به ‌عنوان ابزاری برای دور زدن تحریم‌های آمریکا و تسهیل تجارت با ایران عمل کند، عملا هیچ‌گاه به مرحله اجرا نرسید. کشورهای اروپایی از جمله فرانسه، آلمان و بریتانیا، تحت فشار آمریکا از انجام تعهدات خود سر باز زدند و حتی در برابر تحریم‌های ثانویه آمریکا سکوت کردند. این بدعهدی‌ها نشان داد تعهدات غرب در توافقات بین‌المللی، بویژه در حوزه هسته‌ای، پایدار نیست و به عوامل سیاسی و فشارهای خارجی وابسته است. خروج آمریکا از برجام و ناتوانی اروپا در جبران خسارات آن، ایران را به این نتیجه رساند که اعتماد به وعده‌های غرب، بویژه در موضوعاتی مانند کنسرسیوم پیشنهادی، یک اشتباه استراتژیک خواهد بود.

******
چرخه غنی‌سازی؛ قلب تپنده اقتدار اقتصادی و فناورانه ایران فردا

امیرعلی صفایی: در میان پیچ‌وخم‌های اقتصاد جهانی و رقابت فزاینده فناورانه، ملت‌هایی سرافراز از گردونه تاریخ بیرون می‌آیند که بر ارکان «خوداتکایی راهبردی» و «پیشتازی دانش‌بنیان» تکیه زنند. برای ایران عزیز ما، در آستانه جهش به قله‌های توسعه، دستیابی و تثبیت چرخه کامل غنی‌سازی هسته‌ای، تنها یک گزینه نیست؛ یک ضرورت حیاتی، غیرقابل مذاکره و سنگ‌بنای آینده‌ای پررونق و مستقل است. این گزارش تحلیلی، با نگاهی ژرف به ابعاد اقتصادی و فناورانه، این ضرورت را واکاوی می‌کند.
۱- انرژی پایدار و ارزان، موتور محرک اقتصاد ملی
رشد اقتصادی پایدار، صنعت پویا و رفاه اجتماعی، همگی بر دوش دسترسی مطمئن، پایدار و مقرون‌به‌صرفه به انرژی استوار است. ایران با ذخایر عظیم نفت و گاز، همواره موتور محرک انرژی منطقه بوده است اما با توجه به مصرف داخلی فزاینده در نتیجه رشد جمعیت، توسعه صنایع انرژی‌بر و افزایش استانداردهای زندگی، مصرف داخلی انرژی بشدت افزایش یافته و صادرات نفت خام و گاز که شاهرگ حیاتی درآمد ارزی است، تحت فشار فزاینده قرار دارد. کمرنگ ‌شدن نقش سوخت‌های فسیلی در اقتصاد امروز جهان نیز امری آشکار است. روند جهانی به‌ سوی کاهش وابستگی به سوخت‌های فسیلی و جایگزینی انرژی‌های پاک و کم‌کربن است. ادامه اتکا به نفت و گاز برای تامین برق، هم از نظر زیست‌محیطی چالش‌برانگیز است و هم در بلندمدت، جایگاه رقابتی ایران را در بازارهای جهانی تضعیف می‌کند. در چنین وضعیتی باید از هدررفت سرمایه ملی و منابع زیرزمینی جلوگیری کرد. سوزاندن نفت و گاز ارزشمند در نیروگاه‌ها برای تولید برق، تبدیل طلای سیاه به کالایی با ارزش افزوده ناچیز است. این منابع می‌توانند در پتروشیمی‌ها و صنایع پایین‌دستی با ارزش افزوده بسیار بالاتر به کار روند یا به قیمت واقعی صادر شوند. در جهان امروز راه‌حل راهبردی برای این وضعیت چیزی جز نیروگاه‌های هسته‌ای نیست.  راه‌حل انرژی هسته‌ای به علت چگالی انرژی بی‌نظیر این رده از سوخت، همواره مورد توجه کشورها قرار دارد.  مقدار اندکی از سوخت هسته‌ای (مثلا یک قرص اورانیوم غنی‌شده) انرژی معادل تن‌ها زغال‌سنگ یا هزاران لیتر نفت تولید می‌کند. این امر نیاز به واردات یا مصرف منابع داخلی را بشدت کاهش می‌دهد. از طرفی بر خلاف سایر انرژی‌ها، انرژی هسته‌ای پایدار و قابل پیش‌بینی است. نیروگاه‌های هسته‌ای مستقل از نوسانات آب ‌و هوایی (برخلاف انرژی‌های تجدیدپذیر متناوب) یا تحولات سیاسی منطقه‌ای (برخلاف خطوط لوله گاز) و تضمین‌کننده امنیت انرژی بلندمدت کشورند. دوستداران محیط‌ زیست نیز انرژی هسته‌ای را کم‌کربن و دوستدار محیط‌ زیست می‌دانند. انرژی هسته‌ای یکی از پاک‌ترین منابع انرژی پایه در جهان است و به ایران اجازه می‌دهد همپای تعهدات جهانی در کاهش گازهای گلخانه‌ای حرکت کند.
برآیند آنچه گفته شد می‌تواند آزادسازی منابع برای صادرات و ارزش‌افزایی بی‌نظیری را موجب شود. تامین بخش عمده‌ای از برق پایه کشور از طریق انرژی هسته‌ای، حجم عظیمی از نفت و گاز را برای صادرات با قیمت جهانی یا تبدیل به محصولات با ارزش افزوده فوق‌العاده در پتروشیمی و صنایع پایین‌دستی آزاد می‌کند. این امر مستقیم‌ترین و قدرتمندترین تاثیر اقتصادی دستیابی به چرخه سوخت است: افزایش درآمدهای ارزی و تقویت تراز پرداخت‌ها.
۲- چرخه غنی‌سازی، تنها مسیر به‌سوی استقلال انرژی هسته‌ای
دستیابی به انرژی هسته‌ای پایدار، مستلزم تضمین دسترسی مستمر و مطمئن به سوخت است. اینجاست که چرخه کامل غنی‌سازی به‌ عنوان ستون فقرات امنیت انرژی هسته‌ای اهمیت می‌یابد. اتکا به تامین سوخت هسته‌ای از خارج، کشور را در معرض نوسانات قیمت جهانی، فشارهای سیاسی، تحریم‌ها و قطع یکجانبه قراردادها قرار می‌دهد (تجربه تلخ محرومیت از سوخت تحقیقاتی رآکتور تهران در دهه ۷۰ و مشکلات تامین سوخت نیروگاه بوشهر را به خاطر آورید). هیچ کشوری با ادعای استقلال و توسعه پایدار، نمی‌تواند امنیت انرژی آینده خود را به دست دیگران بسپارد. هزینه‌های سیاسی، امنیتی و فرصت‌های از دست ‌رفته ناشی از وابستگی در حوزه‌ای چنین راهبردی، به مراتب فراتر از هزینه‌های مالی ظاهری خرید سوخت است. توسعه و بومی‌سازی کامل چرخه غنی‌سازی، اگرچه در کوتاه‌مدت سرمایه‌گذاری سنگینی می‌طلبد اما در میان‌مدت و بلندمدت، با ایجاد اقتصاد مقیاس و کاهش هزینه‌های واحد، تولید سوخت را مقرون‌به‌صرفه‌تر از خرید خارجی می‌کند. این سرمایه‌گذاری، در واقع سرمایه‌گذاری روی امنیت و حاکمیت انرژی کشور است. این سرمایه‌گذاری در چند دهه متمادی در ایران انجام شده و با تلاش دانشمندان و شهدای هسته‌ای به بار نشسته است و هیچ عقل سلیم و نگاه معتقد به منافع ملی نخواهد پذیرفت که چنین دستاوردی نادیده گرفته شده یا به وعده‌های واهی دشمنان از دست کشور و نسل‌های آینده برود.
تسلط بر چرخه کامل غنی‌سازی، ایران را در آینده به ‌عنوان یک تامین‌کننده بالقوه سوخت هسته‌ای برای کشورهای منطقه یا جهان که به دنبال توسعه انرژی هسته‌ای صلح‌آمیز هستند، مطرح می‌کند. این خود می‌تواند منبع جدید و ارزشمند درآمد ارزی و اشتغال‌زایی تخصصی باشد.
۳- پیشران فناوری‌های آینده: موج‌سواری بر قله‌های دانش
دستیابی و توسعه مستمر چرخه غنی‌سازی، صرفاً یک پروژه منحصر به حوزه انرژی نیست، بلکه یک پروژه عظیم ملی برای جهش علمی و فناورانه است. غنی‌سازی اورانیوم (اعم از سانتریفیوژهای فوق‌پیشرفته، لیزر یا...) قلب تپنده فناوری‌های پیشرفته است و در راس فناوری‌های های‌تک قرار دارد. این فناوری‌ها نیازمند: ۱- مواد پیشرفته برای توسعه آلیاژهای مقاوم در برابر خوردگی، فشار و حرارت بالا (مورد استفاده در روتور سانتریفیوژها) ۲- مکانیک دقیق و ساخت‌وساز فوق‌پیچیده با هدف تولید اجزای مکانیکی با دقت میکرون و نانومتر ۳- الکترونیک، کنترل و اتوماسیون پیشرفته برای توسعه سیستم‌های کنترلی فوق‌حساس برای مدیریت هزاران سانتریفیوژ ۴- فیزیک پلاسما و لیزر به عنوان روش‌های غنی‌سازی جایگزین ۵- فناوری خلأ فوق‌العاده بالا برای عملکرد بهینه سانتریفیوژها و ۶- مهندسی هسته‌ای و پرتوشناسی برای پایش ایمنی و فرآیندهاست.
در نتیجه تجمیع توانمندی‌ها و فناوری‌های فوق‌الذکر و تشکیل و توسعه خوشه‌های صنعتی دانش‌بنیان، تلاش برای بومی‌سازی این فناوری‌ها، زنجیره‌ای از صنایع پیشرفته داخلی را در حوزه‌های متالورژی، مهندسی مکانیک، الکترونیک، نرم‌افزار، مهندسی شیمی و... به حرکت درمی‌آورد. حمایت از چنین رویکردی نتایج بسیار مبارکی را در پی خواهد داشت:
اشتغال‌زایی با کیفیت بالا: ایجاد هزاران شغل تخصصی و با ارزش افزوده بسیار بالا
نوآوری و انتقال فناوری: دانش و تجربه کسب‌شده در این مسیر، به سایر بخش‌های صنعتی و فناورانه کشور سرریز می‌کند. صنایع هوافضا، نفت و گاز، پزشکی هسته‌ای، نانو، لیزر و... مستقیماً از این دستاوردها بهره‌مند می‌شوند.
تقویت اکوسیستم نوآوری: نیاز به حل چالش‌های فنی پیچیده، مراکز تحقیقاتی، دانشگاه‌ها و شرکت‌های دانش‌بنیان را به چالش کشیده و توانمندی آنها را ارتقا می‌دهد.
پزشکی هسته‌ای و رادیوایزوتوپ‌ها: یکی از بارزترین ثمرات صلح‌آمیز چرخه سوخت هسته‌ای، تولید رادیوایزوتوپ‌های پزشکی است. این مواد حیاتی برای تشخیص زودهنگام (مانند PET/CT اسکن) و درمان موثر (مانند رادیوداروهای درمان سرطان) بیماری‌های صعب‌العلاج به‌کار می‌روند. خودکفایی در تولید این ایزوتوپ‌ها (که نیاز به اورانیوم غنی‌شده در سطوح مختلف دارد)، علاوه بر نجات جان انسان‌ها، دسترسی آسان، سریع و ارزان به تشخیص و درمان پیشرفته را برای میلیون‌ها شهروند فراهم می‌کند. همچنین کاهش خروج ارز، جلوگیری از هزینه‌های سنگین واردات این مواد را در پی دارد.
موارد بالا که بخش عمده‌ای از آنها در کشور تحقق یافته است، در صورت توسعه کافی می‌تواند ضمن صادرات محصولات و خدمات هسته‌ای، علاوه بر افزایش اعتبار علمی کشور، ایران را به قطب منطقه‌ای در تولید و صادرات رادیوایزوتوپ‌ها و خدمات پزشکی هسته‌ای مبدل کند. کاربردهای صنعتی و کشاورزی چرخه هسته‌ای نیز بسیار با اهمیت است. پرتوها و تکنیک‌های هسته‌ای کاربردهای وسیعی در کنترل کیفیت صنعتی، استریلیزاسیون تجهیزات پزشکی، اصلاح نباتات، کنترل آفات و افزایش ماندگاری محصولات کشاورزی دارند. توسعه چرخه سوخت، زیرساخت لازم برای گسترش این کاربردها را فراهم می‌کند.
۴- اقتصاد سیاسی هسته‌ای: اهرم قدرت و بازدارندگی
در کنار همه موارد مهم پیش‌گفته، دستیابی به چرخه کامل غنی‌سازی، دارای ابعاد عمیق اقتصاد سیاسی است. تسلط بر این فناوری راهبردی، کارت برنده غیرقابل انکاری در مذاکرات منطقه‌ای و بین‌المللی برای ایران ایجاد می‌کند. این توانمندی، ایران را از موضع ضعف به موضع قدرت و اعتماد به نفس در تعاملات می‌رساند و تقویت قدرت چانه‌زنی کشور را در پی دارد.
توانمندی هسته‌ای صلح‌آمیز و مستقل، هزینه اعمال تحریم‌ها یا تهدیدهای نظامی را برای طرف‌های مقابل بشدت افزایش می‌دهد. این امر، فضای امن‌تری برای توسعه اقتصادی کشور فراهم می‌کند. دستیابی به این قله فناوری، اعتماد به نفس ملی و احساس غرور و خودباوری را در میان ملت، بویژه نسل جوان، تقویت می‌کند. این روحیه، سرمایه اجتماعی گرانبهایی برای پیشبرد اهداف توسعه‌ای کشور است و در نهایت چنین رشدی ایران را در زمره کشورهای پیشرفته فناور جهان قرار می‌دهد و جایگاه سیاسی و امنیتی آن را در منطقه و جهان ارتقا می‌بخشد. این جایگاه، جذب سرمایه‌گذاری خارجی و همکاری‌های علمی - فناورانه را تسهیل می‌کند.
۵- انتخاب هسته‌ای، انتخابی راهبردی و حیاتی
چرخه کامل غنی‌سازی هسته‌ای، برای ایران امروز و فردا، یک انتخاب ساده نیست؛ یک الزام راهبردی و حیاتی است. این مسیر، تنها راه تضمین امنیت انرژی پایدار و ارزان برای نسل‌های آینده، تنها مسیر آزادسازی منابع عظیم نفت و گاز برای خلق ثروت و ارزش افزوده، تنها راه دستیابی به قله‌های فناوری‌های پیشرفته و خلق اقتصاد دانش‌بنیان و تنها راه تثبیت جایگاه ایران به ‌عنوان قدرتی علمی، اقتصادی و سیاسی در منطقه و جهان است.
هزینه‌های این مسیر، سرمایه‌گذاری برای آینده‌ای درخشان و مستقل است؛ آینده‌ای که در آن ایران نه مصرف‌کننده وابسته، بلکه تولیدکننده و صادرکننده دانش و فناوری‌های راهبردی است. تردید در این مسیر، به‌ معنای واگذاری حاکمیت انرژی، از دست‌دادن فرصت‌های طلایی اقتصادی، عقب‌ماندن از قافله فناوری‌های آینده و تضعیف جایگاه راهبردی کشور در معادلات جهانی است. پایدار ماندن و ارتقای توان غنی‌سازی، همراه با تعهد عملی و شفاف به کاربردهای کاملا صلح‌آمیز تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، نه تنها حق مسلم ایران بر اساس NPT است، بلکه عاقلانه‌ترین راهبرد اقتصادی -  فناورانه برای تضمین رفاه، امنیت و عظمت ایران در سده پیش رو است. این مسیر، مسیر اقتدار مبتنی بر دانش است؛ مسیری که باید با عزمی ملی و خردمندانه، گام‌های استوار خود را در آن تداوم بخشیم. دشمنان ایران قوی، با آگاهی از چنین پیامدها و اثرات مهمی بر طبل صفر کردن غنی‌سازی هسته‌ای در ایران می‌کوبند. باید مقتدرانه و هوشمندانه در مقابل شرارت‌ها و بدخواهی‌ها ایستاد و آینده ایران بزرگ و قوی را تضمین کرد.

******
نگاهی به نگرش واقع‌بینانه رهبر انقلاب درباره حق غنی‌سازی ایران
وقتی می‌توانیم

رضا رحمتی: رهبر معظم انقلاب در سخنرانی سی‌وششمین سالگرد ارتحال امام با اشاره به مذاکرات و خواسته‌های طرف آمریکایی، گفتند «طرحی که آمریکایی‌ها ارائه کردند ۱۰۰ درصد ضد «ما می‌توانیم» است» و سخنان آمریکایی‌ها مبنی بر نداشتن غنی‌سازی اورانیوم توسط ایران را «غیرمرتبط» با آمریکا قلمداد کردند که در ادامه چارچوب اساسی تفکر ایشان پیرامون مساله هسته‌ای بوده است؛ چارچوبی که مبتنی بر حق مسلم ایران در استفاده از انرژی صلح‌آمیز هسته‌ای و غنی‌سازی اورانیوم به عنوان یک حق قانونی و غیرقابل‌انکار برای ایران است؛ حقی سلب‌نشدنی و نشانه استقلال ملی. این یادداشت سعی می‌کند از منظری واقع‌گرایانه مواضع رهبر انقلاب درباره حق غنی‌سازی ایران را مورد توجه قرار دهد.
۱- مواضع اصولی
قسمت نخست بعد واقع‌گرایانه مواضع رهبر انقلاب پیرامون ماجرای هسته‌ای ایران این است که به‌رغم لفاظی‌های طرف غربی، اتفاقا ایران کاملا طبق موازین بین‌المللی و به صورت اصولی عمل کرده است. موضع ایران در این زمینه همواره مبتنی بر قوانین بین‌المللی، بویژه ماده‌ ۴ معاهده NPT بوده است که بر حق کشورها در توسعه‌ فناوری هسته‌ای برای مقاصد صلح‌آمیز تأکید دارد. ایران نیز با پایبندی به تعهدات خود، همواره فعالیت‌های هسته‌ای خود را تحت نظارت آژانس بین‌المللی انرژی اتمی (IAEA) انجام داده است. مواضع رهبر انقلاب نیز در همین مسیر بوده است.
۲- در چارچوب منافع ملی
ایران در طول دهه‌ها تحت تحریم‌های شدید اقتصادی قرار گرفته اما  از حق خود در دستیابی به فناوری صلح‌آمیز هسته‌ای عقب‌نشینی نکرده است. این پافشاری، بر اساس محاسبات استراتژیک بوده است، زیرا دستیابی به چرخه‌ کامل سوخت هسته‌ای، ایران را در زمره‌ معدود کشورهای دارای این فناوری قرار داده و همین موضوع سبب شده ایران اهرم قدرتمندی برای مذاکره و افزایش قدرت چانه‌زنی به نام غنی‌سازی اورانیوم (البته با غنای متفاوت و حتی 60 درصد) در اختیار داشته باشد. دست بر قضا اوایل دهه 2000 میلادی ایران یک تجربه ناموفق تاریخی درباره غنی‌سازی را هم تجربه کرده و با عقب‌نشینی یکجانبه (ماجرای تعلیق داوطلبانه‌ غنی‌سازی در مذاکرات ایران و تروئیکای اروپا) و بی‌تاثیر بودن توافق‌ها بر رفع تحریم‌ها شاهد بدعهدی طرف غربی هم بوده است. موضوع دیگر «بی‌اعتمادی ایران به غرب» بویژه پس از خروج آمریکا از برجام (۲۰۱۸) است. به نظر می‌رسد و البته با تحلیل محتوای سخنان رهبر انقلاب مشخص است مواضع ایشان ناشی از یک بی‌اعتمادی واقع‌گرایانه منبعث از تجربه‌ تاریخی نقض تعهدات توسط قدرت‌های بزرگ و از جمله آمریکاست. به همین دلیل است که از دیدگاه ایشان، پذیرش محدودیت‌های یکجانبه به معنای تضعیف حاکمیت ملی و بازگشت به وابستگی است.
در عین حال استمرار این رویکرد واقع‌گرایانه در منطق رهبر انقلاب از نظر عملی سبب حفظ دستاوردهای هسته‌ای به‌رغم فشارهای بین‌المللی، تبدیل شدن ایران به یک بازیگر تثبیت‌شده در معادلات هسته‌ای به‌رغم چالش‌هایی شبیه تداوم تحریم‌ها و دشواری‌های اقتصادی شده است. رویکرد رهبر انقلاب را می‌توان ترکیبی از واقع‌گرایی و رفتار استراتژیک (حفظ دستاوردهای هسته‌ای به عنوان اهرم قدرت) در نظر گرفت که سبب ایجاد ابهام استراتژیک در وضعیت هسته‌ای ایران شده است. بنابراین سخنان آیت‌الله خامنه‌ای درباره‌ برنامه‌ هسته‌ای ایران را می‌توان همزمان هم ابزار بازدارنده و هم عامل تعیین چارچوب مذاکرات دانست.
۳- به عنوان ابزار بازدارنده
تأکید رهبری بر حق غنی‌سازی و عدم اعتماد به غرب، به طرف‌های مقابل (بویژه آمریکا و اروپا) نشان می‌دهد ایران تحت فشارهای سیاسی یا اقتصادی از مواضع خود کوتاه نمی‌آید. این امر طرف‌های مقابل را مجبور می‌کند به جای تحمیل شرایط یکجانبه، به دنبال توافقی متوازن باشند. معنای دیگر این گفته آن است که اگر بنا باشد توافقی انجام شود که منافع ایران در آن لحاظ نشود، اصراری هم بر شکل‌گیری توافق نیست. نمونه بارز وضعیت ناخشنود‌کننده دل بستن به طرف مقابل را هم ایران تجربه کرده و خروج آمریکا از برجام، با وجود عملی شدن همه تعهدات ایران، مصداقی برای این وضعیت بوده است. البته ایران نیز بتدریج از تعهدات خود کاست اما همچنان در چارچوب NPT باقی ماند. این نشان داد ایران قادر است همزمان هم مذاکره کند و هم مقاومت. اتفاقا از منظر واقع‌گرایانه اگر ایران بدون داشتن مواضع محکم وارد مذاکرات شود، طرف‌های مقابل بویژه آمریکا، خواهان امتیازات بیشتر (مانند توقف کامل غنی‌سازی یا محدودیت‌های موشکی) بدون دادن تضمین‌های کافی خواهند شد.
۴- ترسیم چارچوب مذاکره
روی دیگر مواضع مشخص رهبر انقلاب را باید در ترسیم چارچوب مذاکره برای مذاکره‌کنندگان قلمداد کرد. سخنان رهبری معمولا خطوط قرمز ایران را مشخص می‌کند (مانند عدم مذاکره درباره موشک‌ها یا سیاست‌های منطقه‌ای). این موضوع به تیم مذاکره‌کننده کمک می‌کند بدون اتلاف وقت روی گزینه‌های غیرممکن، روی حوزه‌های ممکن متمرکز شود. برای مثال در مذاکرات برجام، ایران توانست غنی‌سازی 3.67 درصد را حفظ کند، زیرا این حداقل خواسته‌ رهبر انقلاب بود. این به‌رغم تلاش تیم اوباما و حتی شخص او مبنی بر باز کردن پیچ و مهره‌های صنعت هسته‌ای ایران بود. طرف‌های مقابل وقتی می‌بینند رهبری به ‌صورت علنی بر مواضع پایدار تأکید می‌کنند، به جای فشار برای تغییر رادیکال مواضع ایران، به دنبال راه‌حل‌های میانی می‌روند. طبیعتا نرسیدن به راه‌حل میانی نیز به معنای در نظر نگرفتن منافع ایران است و نرسیدن به منافع ملی ایران، ضرورت رسیدن به توافق را نیز تنزل می‌دهد.
به‌رغم سمپاشی طرف غربی مبنی بر غیرمنعطف نشان دادن مواضع رهبر انقلاب و به‌رغم فشار رسانه‌های غربی مبنی بر اینکه این مواضع را به ‌عنوان «مانع پیشرفت مذاکرات» معرفی می‌کنند اما از دریچه منافع ملی ایران، این مواضع نه‌تنها خللی ایجاد نمی‌کند، بلکه «مذاکره را به مثابه ابزار حفظ منافع ملی ایران» در نظر می‌گیرد. مذاکره خودش فی‌نفسه برای تامین منافع ملی اصالت ندارد و زمانی اصالت می‌یابد که بتواند منافع ملی را تامین کند. در چنین وضعیتی سخنان رهبر انقلاب اولا از اتلاف وقت در مذاکرات بی‌حاصل جلوگیری می‌کند (مثل مذاکره روی موضوعاتی که از ابتدا رد می‌شود مثل غنی‌سازی صفر اورانیوم در ایران یا انتقال اورانیوم غنی‌سازی شده به کشور ثالث)، ثانیا به ایران کمک می‌کند در طول مذاکرات، متحد و یکپارچه باقی بماند (عدم تکرار آشفتگی‌های دوره‌های پیشین). بنابراین در منطق واقع‌گرایانه، ممانعت از امتیازدهی یکجانبه، ترسیم چارچوب مذاکرات را شفاف می‌کند و با ایجاد یک پشتوانه سیاسی محکم می‌تواند به تقویت مواضع بنیادین مرتبط با منافع ملی کمک کند.
۵- ابهام کنترل‌شده
در نهایت اینکه استراتژی رهبر انقلاب می‌تواند مواضع ایران را در چارچوبی از «ابهام کنترل‌شده» و «انعطاف‌پذیری تاکتیکی» قرار دهد و از منظری واقع‌گرایانه یک بازتعریف مهم از موازنه قدرت را رقم بزند که اگر بنا باشد طرف مقابل غیرمنعطف باشد، ایران دلیلی بر انعطاف غیرموجه نمی‌بیند. ایران با عدم شفافیت کامل درباره خطوط قرمز هسته‌ای (مثلا سطح غنی‌سازی یا تعداد سانتریفیوژهای قابل قبول)، فضایی از عدم قطعیت ایجاد می‌کند که نخست هزینه محاسبات اشتباه را برای طرف مقابل افزایش می‌دهد، دوم امکان مانور دیپلماتیک را حفظ می‌کند و سوم از گیر افتادن در دام «خطوط قرمز از پیش تعیین‌شده» اجتناب می‌کند و قدرت مانورپذیری هسته‌ای را برای خود حفظ می‌کند. البته که شرط موفقیت استراتژی ابهام ایران نیازمند تنظیم دقیق سطح ابهام (نه آنقدر مبهم که باعث اشتباه محاسباتی خطرناک طرف مقابل شود) است. در روی دیگر و فراتر از آن همان‌طور که ایران هیچ‌گاه پل‌های ارتباطی را از بین نبرده، حفظ پل‌های پنهان برای خروج از بحران‌های بعدی (مانند همین مذاکرات غیرمستقیم با وساطت عمان) نیز از اهمیت زیادی برخوردار است.

ارسال نظر