پیاتزا با همان ویژگیهای ولاسکو آمده
داوود کمالی: والیبال ایران پس از سالهایی پر از لغزش و فراموشی، دوباره روی ریل بازسازی قرار گرفت. تیمی که تا همین چند ماه پیش اسیر نتایج ناامیدکننده و انتقادهای پیاپی بود، حالا با ترکیبی از بازیکنان جوان جسور و سرمربیای دانشمند و باتجربه، نشانههایی از بازگشت به قله را نشان میدهد؛ حتی اگر هنوز نتایجش درخشان نباشد. این فصل لیگ ملتهای ۲۰۲۵ نقطه عطف شد؛ جایی که امید دوباره زنده شد، نه بهواسطه صعود به مراحل نهایی، بلکه به دلیل تغییر نگرش عمیق در شیوه ساختن آینده.
روبرتو پیاتزا، مرد ایتالیایی آرام اما سرسخت، روی نیمکت ایران به اندازهای که فکر میشد فرصت آمادهسازی نداشت اما همین زمان اندک کافی بود تا ساختار تازهای را تعریف کند. او تیمی را تحویل گرفت که بیشتر از نیمی از اعضایش تجربه جدی در سطح اول دنیا نداشتند. در چنین فضایی، طبیعی بود هفته اول رقابتها با اشتباهات متعدد، ناهماهنگیهای تاکتیکی و فشار روانی سنگین همراه شود. شکستهای متوالی مقابل برزیل، آمریکا و اسلوونی هرچند تلخ بود اما به پیاتزا کمک کرد بفهمد کدام بازیکنان روحیه جنگیدن در میدانهای بزرگ را دارند. تنها پیروزی مقابل اوکراین مثل نوری کمرمق در دل تاریکی آن شروع ناامیدکننده بود.
اما ماجرا از هفته دوم تغییر کرد. در صربستان، تیمی که تا دیروز کمتجربه و سردرگم بهنظر میرسید، ناگهان پوست انداخت. بردهای ارزشمند برابر صربستان، هلند و آرژانتین روح تازهای به اردو دمید. حالا سرویسها هدفمندتر بود، دفاع روی تور قویتر دیده میشد و مهاجمان با پاسور هماهنگ شده بودند. حتی شکست مقابل آلمان، بیشتر از آنکه ناامیدی بیاورد، پیام داد این تیم ظرفیت درگیری با قدرتهای جهان را پیدا کرده است.
مرحله سوم در لهستان، جایی بود که درسهای بزرگی برای این نسل تازه به همراه داشت. باخت مقابل لهستان قهرمان جهان و فرانسه قهرمان المپیک یادآور فاصله واقعی والیبال ایران با تیمهای پرستاره جهان بود اما پیروزیهای مطمئن مقابل چین و بلغارستان نشان داد از نظر روانی تیم بهمراتب قویتر از گذشته شده است. حتی سرنوشت صعود هم به نتایج عجیب سایر بازیها گره خورد و تا آخرین لحظه امید زنده بود. در نهایت، ایران هشتم شد ولی به جمع ۸ تیم نهایی نرسید چون چین قعرنشین ولی میزبان مرحله پایانی، طبق قوانین من درآوردی فدراسیون جهانی والیبال جایگزین تیم هشتم جدول ردهبندی شد!! اما همین جایگاه هشتم برای تیمی که ۲ سال پیاپی در انتهای جدول قرار داشت، یک قدم به جلو محسوب میشود.
این پیشرفت مهم، در حالی رقم خورد که تیم مجبور بود با ترکیبی ثابت و جوان به میدان برود. محدودیتهای ناشی از مشکلات سیاسی و نبود امکان جابهجایی بازیکنان، کار را برای کادر فنی دشوار کرده بود. اما شاید همین فرصت باعث شد پیاتزا شناخت دقیقتری از شاگردانش به دست آورد و پایههای تیمی منسجم برای آینده را بچیند. او از همان ابتدا روشن کرد به دنبال معجزه کوتاهمدت نیست و نگاهش معطوف به قهرمانیهای سالهای پیش روست.
این تحول وقتی معنا پیدا میکند که آن را در کنار کابوس سالهای گذشته بگذاریم. سال ۲۰۲۳، والیبال ایران با هدایت بهروز عطایی در قعر جدول قرار گرفت؛ تیمی که برای حضور در آمریکا به مشکل ویزا خورد و بدون چند مهره کلیدی روانه مسابقات شد. سال بعد، ماجرا بدتر شد؛ انتخاب یک مربی ناشناخته به نام موریس موتا پائز نتیجهای جز شکستهای پیاپی برابر تیمهای درجه ۲ اروپا نداشت و حتی رؤیای المپیک هم از دست رفت. برای هوادارانی که خاطرات درخشان روزهای طلایی والیبال را در ذهن داشتند، این سقوط تدریجی چیزی شبیه فروپاشی بود.
حالا اما در همان میدانی که روزی محل تحقیر بود، دوباره نشانههای زندگی دیده میشود. نسل تازهای از بازیکنان که شاید نامشان هنوز برای بسیاری غریبه باشد، با شجاعت مقابل تیمهای مدعی ایستادند. فدراسیون هم پس از مدتها سیاستی منطقی اتخاذ کرده و به مربی و تیمش زمان داد. رتبه هشتم امسال شاید یک جام یا افتخار بزرگ نباشد اما پیامش روشن است: ایران با مربی شجاع و تحولگرایی چون پیاتزا دوباره میتواند خطرناک باشد.
پیاتزا مأموریتی فراتر از این لیگ دارد؛ او آمده تا تیمی بسازد که در قهرمانی جهان در فیلیپین(سال جاری میلادی) حرفی برای گفتن داشته باشد. اگر مسیر فعلی ادامه پیدا کند، نهتنها والیبال ایران از بحران ۲ ساله فاصله خواهد گرفت، بلکه میتواند دوباره در میان غولهای جهان قد راست کند. مهم این است که این بار، شروعی تازه با صبر، برنامهریزی و نگاه بلندمدت رقم خورده است.
این داستان نه پایان راه که مقدمه فصلی جدید است؛ فصلی که شاید دوباره مردم را پای تلویزیون بنشاند تا با افتخار لبخند بزنند.