
ابوالفضل ولایتی: مساله خلع سلاح حزبالله به چالشی فراگیر برای ثبات و امنیت کشور چندپاره لبنان مبدل شده است. پیشینه جنگ ۱۵ ساله داخلی لبنان و علایق و تعصبات طایفهای، قومی و فرقهای مسالهای غیرقابل انکار در لبنان است. فارغ از اشعار وطنپرستانه، قابل کتمان نیست شهروندان لبنانی در طول قریب به ۸ دهه استقلال این کشور، همچنان بیش از احساس تعلق به ملیت خود، تمایلات قومی - مذهبی را در اولویت قرار میدهند. به طور نمونه در خلال جنگ داخلی سوریه، شهر شمالی طرابلس با اکثریت سنینشین، به شکل روزمره شاهد نزاع میان ۲ محله علوینشین جبل محسن و سنینشین التبانه بود. علویان در حمایت از حکومت اسد به مقابله با سنیها که حامیان مخالفان وی بودند میپرداختند.
لبنان کشور متکثر و متنوعی با دهها گروه قومی - مذهبی نظیر مارونیها، علویها، سنیها، شیعیان، کردها، آشوریها، ارمنیها، دروزیها و... است که همواره متاثر از تحولات بیرونی قرار داشته است. از همین رو دولت نواف سلام و شخص ژوزف عون، رئیسجمهور لبنان بهرغم وابستگی به جناح غربگرا، بوضوح نسبت به تبعات خلع سلاح حزبالله و تاکید بر اجرای فوری آن آگاهند، بویژه که جنبش امل در کنار حزبالله قرار گرفته و به حمایت تمامعیار از این حزب پرداخته و دولت را در آستانه رویارویی مستقیم با جمعیت ۴۰ درصدی شیعیان لبنان قرار داده است. از سویی دولت لبنان شدیدا تحت فشار دولتهای غربی و عربی جهت پیادهسازی مصوبه خلع سلاح قرار دارد. آژانس بلومبرگ گزارش داده عون رئیسجمهور لبنان تحت فشار آمریکا و کشورهای عرب حوزه خلیجفارس برای خلع سلاح کامل حزبالله قرار دارد. به نوشته این گزارش، کشورهایی مانند عربستان، امارات و کویت به رئیسجمهور عون و نخستوزیر سلام اطلاع دادهاند کمکهای مالی برای بازسازی و سرمایهگذاری مورد نیاز لبنان جهت بهبود اوضاع پس از جنگ و بحران مالی اخیر، مشروط به ارائه طرحی زمانبندیشده برای خلع سلاح کامل حزبالله خواهد بود.
به واقع دولتهای عرب و ایالات متحده حاکمیت بیروت را عامدانه تحت فشار قرار دادهاند که از میان ۲ گزینه جنگ داخلی یا تداوم بحران اقتصادی و عدم بازسازی لبنان یکی را برگزیند. لبنان در طول یک دهه اخیر با تورمی افسارگسیخته مواجه بوده و چالشهای اقتصادی، زندگی جمع کثیری از لبنانیها را متاثر ساخته است. لیره لبنان در طول این سالها بیش از ۹۰ درصد ارزشش را از دست داده و تحریمهای یکطرفه شیخنشینهای خلیجفارس اقتصاد این کشور کوچک را بسیار نحیف کرده است.
پافشاری جناح غربگرا بر ضرورت خلع سلاح مقاومت در حالی است که با وجود نقض مکرر آتشبس از سوی ارتش صهیونیستی و وارد کردن خسارات سنگین به کادر رهبری و بدنه حزبالله (فقدان شخصیتهایی چون شهیدان سیدحسن نصرالله و سیدهاشم صفیالدین و...) قابل کتمان نیست مقاومت لبنان همچنان به لحاظ سازماندهی و لجستیک دست برتر را در برابر ارتش لبنان داشته و در صورت اراده از توان لازم برای ساقط کردن دولت و ارتش برخوردار است.
* سنـاریو رژیم صهیونیستی برای برافروختن نزاع شیعی - سنی
میزان جنگافروزی و جنایات انجام شده از سوی ارتش صهیونیستی در خلال ۲ سال اخیر به میزانی چشمگیر بوده که مایه بهت جهانیان شده و موجب شده تا ناظران بینالمللی از تحول بنیادین در دکترین نظامی رژیم صهیونیستی سخن به میان آورند.
اغلب شهرهای جهان و حتی شماری از شهرهای سرزمین اشغالی در طول ماههای اخیر شاهد تظاهراتهای وسیعی بوده که در آن خواستار عقبنشینی ارتش صهیونیستی از حمله به نوار غزه و خاتمه بخشیدن به سیاستهای ماجراجویانه نتانیاهو در منطقه شدهاند.
در چنین بستری کاملا قابل تصور است واشنگتن و تلآویو عامدانه در مسیر بروز نزاعی جدید در منطقه گام بردارند تا سیاستهای نظامی ارتش صهیونیستی را به حاشیه برانند.
مقامات ارشد رژیم با آگاهی از بنیان سست نهاد دولت - ملت در لبنان، عامدانه بر دولت بیروت فشار وارد کردهاند تا زمینه جنگ داخلی مجدد را در لبنان فراهم آورند. وقوع جنگ داخلی در لبنان، بهترین سناریویی است که میتواند به نحو چشمگیری از میزان فشارها بر رژیم کاسته و دست کابینه صهیونیستی را برای پیشبرد سیاستهایش در سراسر منطقه و همچنین اشغال باریکه غزه باز گذارد. به زعم تئوریسینهای صهیونیست، مهمترین دستاوردهایی که این رژیم از وقوع جنگ داخلی در لبنان از آنها منتفع خواهد شد عبارتند از: تبدیل نزاع اسلامی - صهیونیستی به جنگ شیعی - سنی با دمیدن بر منازعات فرقهای: صهيونيستها پیشتر در خلال تحرکات داعش، جبهه النصره، احرارشام و... در عراق و سوریه، چنین تجربه موفقی را کسب کرده و نیروهای مقاومت را رودرروی برخی گروههای سنی افراطی قرار داده بودند.
به زعم تصمیمسازان صهیونیست، وقوع تنش میان حزبالله و دولت لبنان و تبدیل آن به نزاعی فرقهای در بلندمدت، بستر مناسبی را برای تخریب روابط تهران و جهان عرب و شعلهور کردن تنشهای فرقهای در سراسر منطقه فراهم خواهد کرد.
ورود مستقیم به جنگ داخلی لبنان به بهانه حمایت از دولت مرکزی: صهيونيستها مشتاقانه به چنین فرصتی مینگرند. آنها پیشتر به بهانه حمایت از اقلیت دروزی پای خود را به سوریه کشانده و ضمن اشغال مناطقی از این کشور، در پی تجزیه سوریه هستند.
وقوع تنش داخلی در لبنان، فرصتی کمنظیر برای کابینه صهیونیستی فراهم خواهد کرد تا مستقیما به لبنان لشکرکشی نموده و به بهانه حمایت از دولت مرکزی در مسیر حذف حزبالله از معادلات سیاسی - امنیتی منطقه گام بردارد.
منتفی شدن عقبنشینی از جنوب لبنان: ایالاتمتحده و دولتهای عرب به ژوزف عون وعده دادهاند با تکمیل پروژه خلع سلاح حزبالله، زمینه خروج کامل رژیم صهیونیستی از مناطق اشغالی جنوب لبنان را رقم خواهند زد.
فارغ از مزارع اشغالی شبعا، در پی جنگ اخیر، ۵ نقطه از جنوب لبنان همچنان در کنترل ارتش صهیونیستی باقی مانده است. قابل تصور است با ورود لبنان به عرصه جنگ داخلی، صهيونيستها با فراغ بال به تداوم اشغال این مناطق خواهند پرداخت.
ایجاد منازعه میان تحریرشام و حزبالله: نزاع حزبالله و تحریرشام قدمتی به تاریخ جنگ داخلی سوریه دارد. با تشدید تنشهای اخیر در لبنان، شماری از مقامات تحریرشام صراحتا به تهدید حزبالله پرداخته و از حمله به این کشور در صورت به خطر انداختن منافع اهل سنت سوریه خبر دادهاند.
ایجاد رویارویی مسلحانه میان تحریرالشام و حزبالله بهترین سناریویی است که میتواند ضمن تامین منافع رژیم صهیونیستی و تشدید فرقهگرایی در شامات، ۲ نیروی نظامی قابل توجه مستقر در منطقه را تضعیف کرده و دست تلآویو را برای پیشبرد سیاستهای توسعهطلبانه ارضی و مرزیاش باز گذارد.
تاسیس دولت دستنشانده در لبنان: رژیم در بحبوحه جنگ داخلی لبنان در دهه ۸۰ میلادی سابقه حمله نظامی به این کشور و حمایت از مارونیها و تأسیس دولت و ارتش دستنشانده آنتوان لحد را در کارنامه خود دارد. آغاز مجدد جنگ داخلی و ورود ارتش صهیونیستی به این نزاع به بهانه حمایت از عون و سلام، بستر مناسبی را برای ساخت دولتی کاملا وابسته به تلآویو در بیروت فراهم خواهد ساخت. تاسیس گروههای مسلح کرد، دروزی و مارونی به عنوان نیروهای مزدور رژیم صهیونیستی در منطقه، نقشی بسزا در سیاستهای بلندپروازانه صهيونيستها ایفا خواهد کرد.
ریشهکنی نیروهای حماس، جهاد اسلامی و جبهه خلق برای آزادسازی فلسطین در لبنان: از گروههای مسلح فلسطینی مستقر در لبنان به عنوان بزرگترین شاخههای برونمرزی حماس، جهاد اسلامی و جبهه خلق برای آزادی فلسطین نام برده میشود. بدون تردید یکی از اهداف حمله مجدد رژیم صهیونیستی به لبنان از میان بردن شبهنظامیان فلسطینی مستقر در لبنان خواهد بود.
به حاشیه راندن ایده تشکیل کشور مستقل فلسطین: جامعه بینالمللی در هفتههای اخیر به شکل وسیعی از ضرورت تشکیل کشور مستقل فلسطین در آینده نزدیک سخن به میان آورده است. باز شدن جبههای جدید در منطقه و افزایش تنشهای مذهبی میان فِرَق اسلامی، نقش بسزایی در به حاشیه راندن آرمان فلسطین و ایده تشکیل کشور مستقل فلسطین ایفا خواهد کرد.
زمینهسازی برای پذیرش رژیم صهیونیستی از سوی دولت لبنان و بسط پیمان آبراهام به دیگر جوامع عربی - اسلامی: لشکرکشی صهيونيستها به لبنان به بهانه حمایت از دولت مرکزی این کشور سرانجام به تثبیت دولتی مطیع در بیروت و به به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی از سوی لبنان منتهی خواهد شد؛ فرآیندی که میتواند مانند دوره اول ترامپ و پس از حصول دستاوردهای لازم از سوی رژیم در طول ماههای پیش رو، مجددا به مطرح شدن موضوع ضرورت برقراری روابط دیپلماتیک با اسرائیل و پیوستن دیگر دول عربی - اسلامی به پیمان سازشکارانه آبراهام منتهی شود.