ماشاءالله ذراتی: گروه «سوفان» که در زمینه تحلیلهای امنیتی و ارائه مشاورههای اطلاعاتی - راهبردی به دولتها و سازمانها فعالیت میکند، 23 مرداد جاری در تحلیلی به بررسی رقابت آمریکا و چین در حوزه عناصر خاکی کمیاب پرداخت. این اندیشکده آمریکایی ضمن هشدار نسبت به وضعیت شکننده و آسیبپذیر ایالات متحده در تامین عناصر خاکی کمیاب و پیامدهای عمیق راهبردی آن، در خوانش و بررسی راهحلها نیز اذعان دارد آمریکا مسیری سخت و پرهزینه برای جبران این عقبماندگی در پیش دارد. خوانش تحلیل این اندیشکده آمریکایی در ادامه، چرایی زیادهخواهی ترامپ درباره در اختیار گرفتن ۵۰ درصد معادن حیاتی اوکراین و طرح خرید گرینلند را افشا میکند و نشان میدهد تاثیرات این موضوع بر امنیت و اقتصاد آمریکا بسیار عمیقتر از چیزی است که قبلا تصور میشد. عناصر خاکی کمیاب (Rare Earth Elements) REEs امروز به یکی از پیشرانها و ستونهای تعیینکننده رقابت راهبردی میان ایالات متحده و جمهوری خلق چین تبدیل شده است. این گروه ۱۷ فلزی که در تولید «مغناطیسهای قدرتمند» کاربرد فراوان دارد، نقش حیاتی در فناوریهای مدرن و نوظهور بازی میکند؛ منظور از «مغناطیسهای قدرتمند» همان آهنرباهای دائمی با توان مغناطیسی بالاست که عمدتاً از عناصر خاکی کمیاب ساخته میشوند؛ بویژه آهنرباهای نئودیمیم– آهن - بور و در برخی کاربردها ساماریم - کبالت. این نوع آهنرباها نسبت به آهنرباهای معمولی میدان مغناطیسی بسیار قویتری در حجم و وزن کمتر ایجاد میکنند.
به همین دلیل در صنایع مدرن و پیشرفته مانند موتورهای الکتریکی خودروهای برقی، ژنراتورهای توربین بادی، بلندگوها و هدفنهای کوچک ولی قدرتمند، هارد دیسکها، تجهیزات دفاعی مثل سامانههای موشکی، رادار و موتور زیردریایی کاربرد زیادی دارند. چون این آهنرباها کارایی بالا را با وزن و حجم کم ترکیب میکنند، در پروژههای نظامی و فناوری پیشرفته کاملاً حیاتیاند.
تسلط تاریخی چین بر استخراج و پالایش این عناصر و اقدامهای اخیر پکن در محدودسازی صادرات، ضعفهای زنجیره تأمین ایالات متحده را آشکار و اهمیت بازتعریف راهبردهای ملی و بینالمللی برای دسترسی به این منابع را برجسته کرده است.
* چرا عناصر خاکی کمیاب اهمیت دارند؟
ماهیت این عناصر به گونهای است که بدون آنها بسیاری از سامانههای پیشرفته الکترونیکی و نظامی کارایی لازم را نخواهند داشت. مغناطیسهای نئودیمیم – آهن - بور (NdFeB) یا سامانههای نادر دیگر بر پایه این عناصر ساخته میشوند؛ این مغناطیسها وزن و اندازه تجهیزات را کاهش و کارایی انرژی را افزایش میدهند؛ ویژگیهایی که برای صنایع دفاعی، فضایی و حملونقل برقی حیاتیاند.
بنابراین تسلط یک کشور بر زنجیره تأمین این مواد، صرفاً یک مزیت اقتصادی نیست، بلکه اهرمی برای تأمین توانمندیهای ملی و اعمال فشارهای راهبردی محسوب میشود.
* پکن چگونه به این نقطه رسید؟
از دهه ۱۹۹۰ میلادی، حزب کمونیست چین یک رویکرد «تمام دولت» شامل همه بخشها و نهادهای حکومتی چین را برای تکیه بر زنجیره تأمین عناصر خاکی کمیاب دنبال کرد. این رویکرد شامل هماهنگی میان نهادهای حزبی، شرکتهای دولتی، نهادهای پژوهشی و بخشهای امنیتی و نظامی بوده و از ابزارهای متنوعی مانند کنترل صادرات، سیاستهای قیمتی، یارانه و سرمایهگذاری خارجی بهره برده است. «ابتکار کمربند و جاده» نیز در این راه به پکن کمک کرده تا با سرمایهگذاری در کشورهای دارای ذخایر معدنی مانند قزاقستان، جمهوری دموکراتیک کنگو و پرو، جایگاه خود را در بخشهای «بالادستی» استخراج تثبیت کرده و توسعه دهد. این ترکیب سیاست داخلی و خارجی، چین را به کنترلگری تقریباً بیرقیب بر بخشهای استخراج، جداسازی و پالایش نزدیک کرده است.
* پیامدهای رفتار پکن برای ایالات متحده و متحدان آن
تسلط چین بر ۷۰ درصد استخراج جهانی و نزدیک به ۹۰ درصد فرآوری و جداسازی عناصر خاکی کمیاب (بر اساس برآوردهای دهههای اخیر) یک ریسک راهبردی برای آمریکا و متحدانش پدید آورده است. نمونه تاریخی سال ۲۰۱۰، زمانی که پکن صادرات عناصر خاکی کمیاب را در جریان اختلاف با ژاپن محدود کرد، نشان داد این ابزار میتواند برای فشار سیاسی - اقتصادی بسیار به کار رود. در وضع فعلی نیز گزارشها حاکی است محدودیتهای صادراتی دومنظوره (نظامی و غیرنظامی) اعمالشده توسط پکن، شرکتهای دفاعی و تولیدکنندگان پهپاد در آمریکا را با مشکل تأمین روبهرو کرده است؛ نشانهای از اینکه در بحران یا تشدید تنشها، دسترسی واشنگتن به این مواد میتواند بهسرعت تهدید شود.
* نقاط ضعف راهبردی ایالات متحده
رویکرد بازارمحور و مبتنی بر تجارت آزاد که آمریکا طی دههها پی گرفته، برابر مدل متمرکز و دولتی چین آسیبپذیریهایی نشان داده است. اولاً، سرمایهگذاریهای بلندمدت در بخش معدن و پالایش در آمریکا تحت تأثیر قوانین زیستمحیطی سختگیرانه، حقوق زمین و فرآیندهای قضایی طولانی قرار دارد. ثانیاً، تولیدکنندگان خصوصی که بازگشت سرمایه را در کوتاهمدت دنبال میکنند، تمایل چندانی به سرمایهگذاری در زنجیرههای پردردسر و پرجزئیات معدنی ندارند؛ نتیجه اینکه توسعه زنجیره «از معدن تا مغناطیس» با کندی پیش میرود. تلاشهای دولت آمریکا برای تسریع این روند از جمله هدفگذاریهای وزارت دفاع آن کشور برای ایجاد زنجیره کامل تا سال ۲۰۲۷ و سرمایهگذاریهای صدها میلیون دلاری از سال ۲۰۲۰ تاکنون با موانع ساختاری مواجه بوده است.
* موانع فنی و زمانی آمریکا برای استقلال زنجیره تأمین
استخراج تنها نیمی از مسیر است؛ جداسازی و پالایش این عناصر فرآیندی بسیار پیچیده، گران و زمانبر است. گزارشهایی نشان میدهد میانگین زمان توسعه یک معدن در آمریکا یکی از طولانیترینهاست، دهها سال! پس از آن نیز راهاندازی تاسیسات فرآوری میتواند به همان اندازه چالشبرانگیز باشد. علاوه بر این، ساخت کارخانههای جداسازی نیازمند سرمایهگذاری عظیم، دانش فنی بومی و زنجیره تأمین مواد شیمیایی جانبی است که اکثر آنها تاکنون در قلمرو چین تمرکز دارند. بنابراین حتی با منابع داخلی، دستیابی به خودکفایی کامل برای آمریکا در کوتاهمدت بسیار نامحتمل است.
* راهحلهای کوتاهمدت و میانمدت واشنگتن
در کوتاهمدت ایالات متحده ناگزیر است به دنبال تنوعبخشی از طریق شرکا و متحدان باشد. کشورهایی چون استرالیا، عربستان، ژاپن و ویتنام گامهایی جهت توسعه معادن، فرآوری و ساخت آهنرباهای دائمی برداشتهاند. گزارشها یا ارزیابیهای زمینشناسی نشان داده احتمال ذخایر قابل توجه عناصر خاکی کمیاب یا دیگر مواد معدنی مهم در اوکراین و کشورهای نوردیک شامل سوئد، فنلاند، نروژ و دانمارک (گرینلند) وجود دارد اما توسعه این منابع در عمل ممکن است دههها طول بکشد. بنابراین ترکیبی از دیپلماسی اقتصادی، سرمایهگذاری مشترک و ایجاد زنجیرههای صنعتی منطقهای میتواند مؤثر باشد. واشنگتن باید از ظرفیتهای صنعتی متحدان برای تأمین بخشی از نیازهای بحرانی استفاده کند.
* اقدامات بلندمدت ضروری
برای کاهش آسیبپذیری راهبردی آمریکا در این حوزه، نیاز به سیاستهای بلندمدت و تخصیص منابع است. این سیاستها باید شامل تسهیلگری مجوزها و کاهش زمان مجوزهای قضایی در چارچوب استانداردهای زیستمحیطی معقول، تشویق سرمایهگذاریهای دولتی-خصوصی و ارتقای ظرفیتهای پژوهشی برای فناوریهای استخراج و پالایش پاکتر باشد. بازچرخانی و بازیافت عناصر از محصولات مستعمل مثلاً باتریها و موتورهای الکتریکی میتواند منبعی مهم برای تأمین حداقل بخشی از نیازها باشد و همزمان ضایعات و اثرات زیستمحیطی را کاهش دهد. همچنین سرمایهگذاری در مواد جایگزین و طراحی قطعات با نیاز کمتر به این عناصر میتواند بار تقاضا را کاهش دهد.
* پیامدهای راهبردی برای رقابت آمریکا و چین
نحوه اقدام واشنگتن در سالهای آینده دارای پیامدهای عمیق راهبردی خواهد بود. اگر آمریکا موفق شود زنجیره تأمین را تنوعبخشی کند و به همراه متحدانش، ظرفیتهای جایگزین بسازد، فشار پکن بر بازار جهانی کاهش مییابد و توان قهرآمیز چین در اعمال محدودیتها تضعیف میشود. برعکس، در غیاب اقدامات موثر، چین همچنان اهرم نفوذی قدرتمند بر صنایع کلیدی آمریکا و متحدان آن خواهد داشت؛ وضعیتی که میتواند در شرایط تنش نظامی یا اقتصادی، پیامدهای خطرناکی برای توان دفاعی و فناوری آمریکا به دنبال داشته باشد.
* جمعبندی
شکست انحصار تاریخی پکن بر عناصر خاکی کمیاب یک چالش پیچیده با عدم قطعیت چندبعدی است که نیازمند پاسخهای هماهنگ، بلندمدت و چندجانبه است. ایالات متحده با بیداری نسبت به این واقعیت، گامهایی برداشته اما موانع فنی، زمانی و سیاسی همچنان چشمگیر است. پیروزی در این رقابت به معنی گشودن صرفاً یک معدن یا ساخت یک کارخانه پالایش نیست، بلکه مستلزم بازطراحی راهبرد ملی، سرمایهگذاری مداوم و ایجاد شبکهای از شرکای قابل اعتماد است که بتوانند مستقل از تکقطبی تولید فعلی عمل کنند. نتیجه این تلاشها نهتنها بر رقابت اقتصادی آینده جهان تأثیر خواهد داشت، بلکه توانایی دفاعی و نفوذ راهبردی در دهههای آتی را نیز رقم خواهد زد؛ امری که اهمیت آن برای امنیت ملی ایالات متحده به روشنی قابل درک است.
تسلط چین بر عناصر خاکی کمیاب، تولید صنایع پیشرفته آمریکا را در آینده با چالش مواجه خواهد کرد
برگ برنده نادر پکن برابر واشنگتن
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها