04/شهريور/1404
|
01:45

فتنه‌های غرب و متحدان برای تجزیه ایران؛ واقعیت‌های پشت پرده

حسین محمدی‌اصل*: پیروزی قاطع ایران در جنگ ۱۲ روزه علیه رژیم صهیونیستی که به شکست تاریخی پروژه‌های نظامی غرب - تل‌آویو انجامید، نه‌تنها توازن قدرت در غرب آسیا را دگرگون کرد، بلکه محرکی برای تشدید فتنه‌های نوین تجزیه‌طلبانه از سوی شبکه‌ای از بازیگران بین‌المللی و منطقه‌ای شد. اسناد منتشرشده توسط مرکز مطالعات استراتژیک سپاه (۱۴۰۴) تأکید می‌کند شکست نظامی دشمن، بلافاصله به تغییر راهبرد به سمت «جنگ ترکیبی» با محوریت تضعیف تمامیت ارضی ایران منجر شد. البته طرح ادعاهای تجزیه‌طلبانه علیه ایران توسط غرب و متحدان منطقه‌ای آن، یکی از فتنه‌های استراتژیک در گفتمان سیاسی معاصر است و سابقه‌ای دیرینه دارد. این گزارش با اتکا به اسناد مؤسسات تحقیقاتی غرب، اظهارات رسمی مقامات و منابع امنیتی داخلی ابعاد این توطئه را آشکار می‌کند. هدف، افشای مستند طرح‌های تخریب وحدت ملی ایران با رعایت استانداردهای حرفه‌ای رسانه‌ای ‌است. 
* پیشینه توطئه‌های تجزیه‌طلبانه و چارچوب نظری آن
سیاست‌ها و توطئه‌چینی‌ها برای تجزیه ایران توسط قدرت‌های خارجی، سابقه‌ای دیرینه دارد. برخی اسناد منتشر شده از سوی آرشیو ملی بریتانیا نشان می‌دهد قرارداد ۱۹۱۹ وثوق‌الدوله، نخستین توطئه برای خودمختاری اداری مناطق قومیتی ایران بوده است. پس از انقلاب اسلامی، طرح صدام، دیکتاتور معدوم حزب بعث عراق موسوم به «پروژه بالاترین» با حمایت آمریکا و عربستان برای تجزیه خوزستان طراحی شد. ابعاد این فتنه در خاطرات حسین کامل مجید (وزیر صنایع عراق، ۱۹۹۲) و اسناد سیا مربوط به سال ۱۹۸۸ و شماره مدرک CIA-RDP88801125 ثبت شده است. دهه ۱۹۹۰ برنارد لوییس در مقاله‌ای در «فارن افرز» (۱۹۹۲) نظریه تشکیل کشورهای قومی کوچک‌تر را مطرح کرد که توسط نومحافظه‌کاران آمریکایی مانند ریچارد پرل در «پروژه قرن جدید آمریکایی» (۱۹۹۷) به یک استراتژی تبدیل شد. این مستندات ثابت می‌کند ایده تجزیه ایران در گفتمان راهبردی غرب و ایالات متحده ریشه دارد. 
* بازیگران و ابزارهای اجرایی فتنه‌های معاصر
امروز ۳ محور اصلی پیش‌برنده این توطئه عبارتند از: ایالات متحده، رژیم صهیونیستی و متحدان عرب آنها. گزارش مؤسسه رند (۲۰۲۰) با عنوان «ایران پس از جمهوری اسلامی»، صراحتاً به سناریوهای فروپاشی از طریق تنش‌های قومی اشاره دارد. رژیم صهیونیستی با حمایت لجستیک از گروه‌های جدایی‌طلب مانند PJAK نقش مستقیم دارد. روزنامه هاآرتص (۲۰۲۱) به نقل از منابع امنیتی اسرائیل، از «استراتژی فشار حداکثری از حاشیه‌ها» پرده برداشت. در سطح منطقه، امارات عربی متحده با میزبانی از جبهه «عرب خوزستان» و عربستان سعودی با تأمین مالی «حزب حرکت آزادی‌بخش بلوچستان»، در این فتنه شریک هستند. سند استراتژی امنیت ملی آمریکا (۲۰۲۲) با شعار حمایت از حقوق اقلیت‌ها، بستر قانونی را برای مداخلات فراهم کرده است. ابزارهای کلیدی شامل جنگ روانی (شبکه‌های تروریست رسانه‌ای منوتو و اینترنشنال)، تحریم‌های هدفمند برای دامن زدن به نارضایتی‌های منطقه‌ای و حمایت از شورش‌های محلی (مانند حوادث ۱۴۰۱) است.
اسناد منتشرشده توسط مرکز مطالعات استراتژیک سپاه (۱۴۰۲) تأکید می‌کند این توطئه‌ها پیش از جنگ ۱۲ روزه با شتاب بی‌سابقه‌ای دنبال می‌شد. بودجه‌ عملیات روانی ضدایرانی رژیم صهیونیستی ۱۲۰ درصد افزایش یافته (بر اساس گزارش کابینه جنگ تل‌آویو، ژوئن ۲۰۲۱) و همکاری امنیتی جمهوری باکو با اسرائیل به سطح بی‌سابقه‌ای رسیده است. این واقعیت‌ها بیانگر عزم راسخ استکبار جهانی برای تبدیل «شکست نظامی» به «فرصت تجزیه‌» است، توطئه‌ای که بقای ایران را در گرو هوشیاری، وحدت ملی و افشای مستند سازوکارهای دشمن قرار داده است. به عنوان مثال برای فهم بهتر برخی ابعاد این سناریو، بر اساس مدل‌های طراحی‌شده توسط غرب و پیشبرد آن توسط دولت‌های عرب، تلاش برای تجزیه سرزمینی ایران بر ۳ محور اصلی متمرکز است. نخست، سناریوی خلیج‌فارس با محوریت سعودی و امارات و با همکاری موساد دنبال می‌شود که هدف آن ایجاد ۲ کشور مستقل «بلوچستان بزرگ» و «کشور عرب خوزستان» است. استراتژی کلیدی این طرح، قطع دسترسی ایران اسلامی به آب‌های بین‌المللی و تضعیف جایگاه راهبردی کشور در تنگه هرمز است. دوم، سناریوی شمال غرب است که توسط ترکیه به عنوان بازیگر منطقه‌ای مورد حمایت عرب‌ها اجرایی می‌شود. آنکارا با بهره‌گیری از گفتمان پان‌ترکیسم و حمایت مالی قطر، تشکیل «کشور آذربایجان جنوبی» را از طریق سرمایه‌گذاری گسترده بر شبکه‌های اجتماعی و تبلیغات هویتی پیش می‌برد. سوم، سناریوی شرق معروف به «مثلث بحران» (افغانستان - پاکستان - ایران) توسط عربستان سعودی هدایت می‌شود. ریاض با استفاده از گروه‌های تکفیری در افغانستان و پاکستان تلاش دارد امنیت مرزهای شرق ایران را تخریب کرده و بی‌ثباتی سیستماتیک ایجاد کند. این ۳ سناریوی به‌ هم ‌پیوسته، با اهداف مشترک تضعیف حاکمیت ملی ایران، اختلال در امنیت مرزها و انزوای ژئوپلیتیک کشور طراحی شده‌اند و نشان‌دهنده هماهنگی دولت‌های عرب از جمله عربستان، امارات و قطر با ترکیه و بازیگران فرامنطقه‌ای برای تغییر معادلات قدرت در خاورمیانه هستند.
* پاسخ ایران و بن‌بست توطئه‌گران
جمهوری اسلامی ایران با راهبردهای امنیتی - فرهنگی به این توطئه‌ها پاسخ داده است. سند چشم‌انداز ۱۴۰۴ با تأکید بر وحدت ملی و تشکیل شورای عالی مناطق مرزی (۱۳۹۸)، سازوکارهای پیشگیرانه ایجاد کرده است. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در گزارش سالانه خود (۱۴۰۲) تأکید کرده: «نفوذ گروه‌های تجزیه‌طلب ۸۰ درصد نسبت به دهه ۷۰ کاهش یافته» که مرهون پایگاه‌های مرزبانی هوشمند و همکاری امنیتی با پاکستان است. همچنین همکاری راهبردی با روسیه و چین (رزمایش مشترک ۲۰۲۳) توازن قوا ایجاد کرد. واقعیت‌های ژئوپلیتیک، توطئه‌گران را با بن‌بست مواجه کرده است: مرکز مطالعات استراتژیک خلیج‌فارس (شارجه، ۲۰۲۳) هشدار داده بی‌ثباتی در ایران می‌تواند قیام شیعیان شرق عربستان یا تشدید درگیری‌های قومی در ترکیه را دامن بزند. حتی بنیاد مطالعاتی Begin-Sadat (اسرائیل، ۲۰۲۲) اعتراف کرده ظهور گروه‌های رادیکال سنی در مناطق تجزیه‌شده، امنیت رژیم کودک‌کش صهیونیستی را تهدید می‌کند. 
* جمع‌بندی
فتنه تجزیه ایران اگر در اسناد استراتژیک غرب و اقدامات متحدانش ردپایی دارد، با موانع ساختاری روبه‌رو است: انسجام نیروهای مسلح ایران، پیچیدگی جامعه چندقومیتی و هراس منطقه‌ای از امواج بی‌ثباتی. گزارش شورای اطلاعات ملی آمریکا (2021NIC) ایران را در زمره کشورهای «با خطر فروپاشی پایین» طبقه‌بندی کرده است. تحلیل داده‌ها نشان می‌دهد غرب بیشتر از «تجزیه عملی» به دنبال «استفاده ابزاری از این گفتمان برای فشار حداکثری» است. بقای ایران در گرو تقویت وحدت ملی، توسعه عدالت‌محور مناطق مرزی و خنثی‌سازی توطئه‌های رسانه‌ای است.
* کارشناس غرب آسیا

ارسال نظر
پربیننده