17/شهريور/1404
|
23:58

کشاورزی ایران بر سر دوراهی

شاهرخ شجری و اسکندر زند: بخش کشاورزی ایران در مرکز مشکل کمبود آب قرار دارد به طوری که رویکرد غالب، بخش کشاورزی را به عنوان متهم اصلی مشکل آب و محیط‌ زیست معرفی می‌کند.  این تحلیل با نگاهی یکپارچه و جامع، بر ۸ عامل کلیدی (شامل ۴ عامل طبیعی آب، خاک، اقلیم، تنوع زیستی و ۴ عامل انسانی سرمایه، بازار، نیروی انسانی و فناوری) و ۲ سناریوی محتمل «ورشکستگی» یا «نجات» متمرکز است. یافته‌ها حاکی از آن است که خروج از وضعیت فعلی مسأله آب، مستلزم یک  تغییر پارادایم اساسی از «مقصرشناسی» به سمت «اصلاح مدیریت یکپارچه» و سرمایه‌گذاری همزمان و متوازن در تمام ارکان به‌هم پیوسته کشاورزی است. غفلت از این امر ورشکستگی زیستی - اقتصادی و وابستگی غذایی فزاینده را در پی خواهد داشت.
پایداری تولید کشاورزی بر ۲ پایه اساسی استوار است: عوامل طبیعی (آب، خاک، هوا، تنوع زیستی) و عوامل انسانی - اقتصادی (سرمایه، بازار، نیروی کار، فناوری). عملکرد مطلوب این نظام پیچیده، در گرو تعادل و هماهنگی بین این عوامل است. با این حال، نگاه تک‌بعدی و پراکنده به موضوع کشاورزی در ایران، بدون در نظر گرفتن این پیچیدگی و ارتباط درهم‌تنیده عوامل، به شکست سیاست‌های خودکفایی انجامیده است. مساله اصلی این نیست که «بخش کشاورزی حجم عمده آب را مصرف می‌کند»، بلکه این است که «چرا مدیریت منابع آب کشور اجازه داده است بخشی با این سطح از بازدهی و بهره‌وری، به مصرف‌کننده غالب تبدیل شود؟ و چرا برای افزایش بازدهی و بهروری آن کار جدی انجام نشده است؟»
* واکاوی عوامل هشت‌گانه 
- عوامل طبیعی: قربانیان سیاست‌گذاری کوتاه‌مدت
آب: کمبود آب در کشاورزی ایران عمدتاً نتیجه مدیریت نادرست تقاضا و تخصیص نابجا توسط نهادهای مربوط است. راه‌حل آن گذار از مدیریت بخشی و عرضه‌محور به سمت اداره یکپارچه حوضه‌ای و گسترش فناوری‌های افزایش کارایی استفاده از آب است.
خاک: فرسایش، فقر مواد آلی و حاصلخیزی و تغییر کاربری خاک، که امنیت غذایی بلندمدت را تهدید می‌کند، ناشی از فقدان برنامه‌ریزی جامع حفاظتی و ترویج روش‌های ناپایدار است.
اقلیم و هوا: تغییرات آب‌وهوایی یک تهدید جدی و اجتناب‌ناپذیر است اما عدم اولویت‌دهی به راهبردهای سازگاری (مانند توسعه ارقام متحمل و سیستم‌های هشدار زودهنگام) توسط نهادهای متولی، آسیب‌پذیری بخش را افزایش داده است.
تنوع زیستی: این پشتیبان نامرئی تولید که ستون امنیت غذایی است، به دلیل بی‌توجهی در سیاست‌های کلان توسعه در حال نابودی است.
 - عوامل انسانی - اقتصادی: بازتاب شکست نهادی
سرمایه: کمبود مزمن سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی (با سهم کمتر از ۵ درصد از کل سرمایه‌گذاری کشور) نشان‌دهنده ناتوانی نظام حکمرانی در جذب و هدایت منابع مالی به سمت این بخش راهبردی است. این امر ناشی از ناپایداری قوانین، ریسک بالا و عدم وجود نهادهای پشتیبان است.
بازار: ساختار ناکارآمد بازار، حضور واسطه‌های متعدد در قامت دلالی و بدون ارائه کمترین خدمات بازاریابی به مصرف‌کنندگان و ضعف در زنجیره ارزش، بازتاب عدم تنظیم‌گری مؤثر و فقدان سیاست‌های شفاف قیمت‌گذاری است.
نیروی انسانی ماهر: سالخوردگی و پایین بودن سطح مهارت، مانع به کارگیری فناوری‌های نوین است. این مشکل به طور مستقیم مرتبط با ضعف سرمایه‌گذاری دولتی در آموزش‌های فنی و مهارتی، کم‌جاذبه بودن کشاورزی و ناتوانی در جذب نسل جوان است.
فناوری: فاصله فناوری زیاد با کشورهای پیشرو، نتیجه مستقیم تحریم‌ها، کمبود سرمایه‌‌گذاری در تحقیق و توسعه و ضعف در انتقال دانش است.
سناریوهای پیش رو: ورشکستگی یا نجات بخش کشاورزی
برآیند تحلیل عوامل هشت‌گانه در سایه مدیریت ضعیف، ۲ سناریوی کاملاً متضاد را ترسیم می‌کند:
سناریو نخست: ورشکستگی (تداوم وضع موجود): تداوم روند کنونیِ مدیریت بخشی، مقصرشناسی و کم‌تحرکی در سرمایه‌گذاری، به فرسایش منابع طبیعی (آب و خاک)، حذف تدریجی کشاورزی خرده‌پا، افزایش شدید وابستگی غذایی به خارج (با کسری تجاری فراتر از ۱۱ میلیارد دلار) و در نهایت، ضعف در امنیت غذایی خواهد انجامید. در این * سناریو، کشاورزی ایران ورشکسته می‌شود؟
سناریوی دوم: نجات (تغییر پارادایم): نجات کشاورزی ایران در گرو یک تغییر نگرش اساسی از مقصرشناسی به مسؤولیت‌پذیری نهادی است. این سناریو بر محوریت «مدیریت خوب» و «سرمایه‌گذاری همزمان و متوازن» در همه عوامل هشت‌گانه استوار است. اجرای واقعی سند ملی امنیت غذایی، ایجاد نهاد یکپارچه مدیریت آب، هدفمند کردن یارانه‌ها به سمت فناوری‌های نوین آبیاری، توسعه زنجیره ارزش و تقویت بازارهای شفاف، از ارکان اصلی این مسیر است. این سناریو، کشاورزی را به موتور محرکه امنیت غذایی، اشتغال و پایداری محیط زیستی تبدیل خواهد کرد.
نتیجه‌گیری و راهبردهای گذار به سمت نجات: کشاورزی ایران در یک دور باطل «کمبود سرمایه‌گذاری → بهره‌وری پایین → مقصرشناسی → کمبود سرمایه‌گذاری» گرفتار شده است. خروج از این دور باطل و اجتناب از سناریوی ورشکستگی، نیازمند یک اراده ملی و تغییر ریشه‌ای در سیستم مدیریتی است.
راهبردهای کلان برای گذار:
۱- تدوین راهبرد ملی جامع کشاورزی: مبتنی بر چارچوب تحلیلی نظام‌مند و با پذیرش این واقعیت که حل مشکل آب در گرو نجات کشاورزی است، نه نابودی آن.
۲- اصلاح مدیریت آب: ایجاد یک نهاد فرادستگاهی، قدرتمند و غیرسیاسی برای مدیریت یکپارچه منابع آب در سطح حوضه‌های آبی.
۳- جهش در سرمایه‌گذاری: افزایش سهم سرمایه‌گذاری در بخش کشاورزی به بیش از ۱۰ درصد و هدفمند کردن آن در حوزه‌های مهارت افزایی، فناوری‌های نوین بویژه در حوزه آبیاری، مکانیزاسیون و صنایع تبدیلی.
۴- تقویت نهادهای بازار: توسعه بازارهای شفاف، کاهش نقش واسطه‌ها از طریق دیجیتالی‌سازی و تضمین خرید محصولات استراتژیک.
۵- اجرای فوری سند ملی امنیت غذایی: تشکیل «ستاد راهبری اجرای سند» تحت نظر مستقیم رئیس‌جمهور با اختیارات تام برای هماهنگی و رفع موانع.
نتیجه‌گیری نهایی این است که آینده امنیت غذایی یا به عبارت دیگر امنیت ملی ایران در گرو انتخاب بین این ۲ سناریو است: تداوم وضع موجود و حرکت به سمت ورشکستگی، یا انتخاب عقلانی و شجاعانه مسیر نجات از طریق اصلاح مدیریت و سرمایه‌گذاری راهبردی. با اطمینان باید به سیاست‌گذاران یادآور شد که کشاورزی نه تنها مشکل نیست، بلکه راه‌حل است.

ارسال نظر
پربیننده