
گروه اقتصادی: در حالی که اقتصاد ایران با فشارهای تحریمی، نوسانات ارزی و محدودیتهای بانکی مواجه است، چرخش راهبردی به سمت شرق و آسیای مرکزی به یک گزینه حیاتی برای تجارت ترجیحی، صادرات انرژی و ثبات مالی تبدیل شده است. توافقهای منطقهای با تعرفه صفر درصد و استفاده از ارزهای ملی و توسعه زیرساختهای ترانزیتی، نهتنها مسیر عبور از تحریمها را هموار کرده، بلکه میتواند بازار ارز داخلی را از التهابهای مزمن نجات دهد و ایران را در معماری اقتصاد جدید منطقهای به جایگاهی کلیدی برساند.
در شرایطی که اقتصاد ایران با محدودیتهای بانکی، تحریمهای بینالمللی و موانع تجارت با غرب مواجه است، چرخش راهبردی به سوی شرق و آسیای مرکزی نهتنها یک انتخاب ژئوپلیتیک، بلکه ضرورتی اقتصادی برای حفظ پایداری تجارت خارجی کشور محسوب میشود. امضای قرارداد تجارت آزاد میان ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا، نمونهای روشن از این رویکرد جدید است؛ رویکردی که بلافاصله منافع ملموسی برای اقتصاد ایران به همراه داشته است.
الکسی اورچوک، معاون نخستوزیر روسیه اعلام کرده توافق اخیر تجارت آزاد میان ایران و اتحادیه اقتصادی اوراسیا که از ماه مه اجرایی شده، تنها در عرض 2 ماه منجر به رشد ۳۵ درصدی تجارت میان ایران و کشورهای عضو اوراسیا شده است. این جهش سریع، نشاندهنده ظرفیت بالای تجارت ترجیحی و تعرفه صفر درصد در تقویت مبادلات منطقهای است، بویژه برای کشوری مانند ایران که به دنبال راههایی برای دور زدن تحریمها و کاهش وابستگی به نظام مالی غربی است.
اورچوک همچنین از تدوین توافق مشابه میان اتحادیه اوراسیا و اندونزی خبر داد و تأکید کرد کشورهای ناظر مانند ازبکستان نیز تمایل جدی به توسعه تجارت از این مسیر نشان دادهاند. این روند، نشاندهنده شکلگیری یک بلوک اقتصادی جدید در شرق است که میتواند با حذف موانع تعرفهای، تسهیل در تبادل ارزهای محلی و طراحی سازوکارهای پرداخت مستقل، مسیر تازهای برای تجارت ایران باز کند.
در واقع، پیوستن به توافقهای منطقهای با کشورهای آسیایی، به ایران این امکان را میدهد که از فشارهای سیاسی و مالی غرب فاصله بگیرد و در چارچوبی امنتر، سریعتر و کمهزینهتر تجارت کند. استفاده از ارزهای ترجیحی، حذف تعرفههای گمرکی و توسعه زیرساختهای حملونقل منطقهای، میتواند نهتنها صادرات ایران را رونق بخشد، بلکه جایگاه کشور را در زنجیره ارزش منطقهای تثبیت کند. همچنین التهابات ارزی در بازار شبانه دلار نیز کاهش مییابد که این موضوع به جریان نقدینگی کمک میکند تا به بخشهای مولد اقتصاد ورود کند.
البته اگر چرخش به شرق، با دیپلماسی اقتصادی فعال، توسعه زیرساختهای ترانزیتی و اصلاحات داخلی همراه میشود، این بستر ترانزیتی میتواند به سکوی پرتابی برای اقتصاد ایران در دوران گذار جهانی تبدیل شود؛ دورانی که در آن، بلوکهای منطقهای بیش از هر زمان دیگری در حال بازتعریف قواعد تجارت جهانی هستند.
همچنین تمرکز روزافزون ایران بر صادرات نفت و انرژی به بازارهای آسیایی، بویژه چین، هند، پاکستان و کشورهای عضو اتحادیه اوراسیا، نهتنها یک راهبرد اقتصادی برای عبور از تحریمهاست، بلکه میتواند پیامدهای ژئوانرژتیکی قابلتوجهی برای بازار اروپا به همراه داشته باشد. در شرایطی که اروپا با کاهش عرضه گاز روسیه، بحران انرژی پس از جنگ اوکراین و وابستگی به واردات از خاورمیانه مواجه است، تغییر مسیر صادراتی ایران به شرق، فشار مضاعفی بر بازارهای انرژی اروپا وارد خواهد کرد.
* کاهش دسترسی اروپا به منابع جایگزین
به طور قطع باید توجه داشت ایران یکی از معدود کشورهایی است که میتواند در کوتاهمدت ظرفیت صادرات نفت و گاز خود را افزایش دهد. اما تمرکز بر بازارهای آسیایی، بویژه در قالب توافقهای تعرفه صفر درصد و پرداختهای ترجیحی، موجب میشود بخش عمدهای از نفت ایران خارج از دسترس اروپا باقی بماند. این موضوع، بویژه در فصلهای پرمصرف، میتواند منجر به رقابت شدید برای منابع جایگزین و افزایش قیمت جهانی انرژی شود؛ افزایشی که اروپا، بیش از سایر مناطق از آن آسیب میبیند.
در واقع با تقویت پیوندهای انرژی میان ایران و شرق، اروپا بخشی از قدرت چانهزنی خود در بازار جهانی انرژی را از دست میدهد. در گذشته، ایران بهعنوان یک گزینه بالقوه برای تنوعبخشی به منابع انرژی اروپا مطرح بود اما در صورت تثبیت مسیر صادراتی به آسیا، این گزینه عملاً از میز مذاکرات حذف میشود. در نتیجه، اروپا ناچار خواهد شد با قیمتهای بالاتر و شرایط سختتر، از سایر تأمینکنندگان انرژی خرید کند.
* افزایش نقش بلوک شرق در تعیین قیمت جهانی نفت
با گسترش همکاریهای انرژی میان ایران، روسیه، چین و سایر کشورهای آسیایی، بلوک شرق میتواند نقش مؤثرتری در تعیین قیمت جهانی نفت ایفا کند. این بلوک با ظرفیت تولید بالا، بازار مصرف گسترده و سازوکارهای پرداخت مستقل، میتواند بهتدریج قواعد بازار را بازنویسی کند؛ قواعدی که لزوماً با منافع اروپا همراستا نخواهند بود.
تمرکز صادرات نفت ایران به آسیا نهتنها یک راهبرد اقتصادی برای تهران است، بلکه یک تحول ژئوانرژتیکی با پیامدهای جهانی محسوب میشود. اروپا، در غیاب دسترسی به منابع انرژی ایران، با افزایش قیمتها، کاهش امنیت انرژی و تضعیف موقعیت خود در بازار جهانی روبهرو خواهد شد. این روند، اگر با تقویت بلوکهای منطقهای مانند اکو و اوراسیا همراه شود، میتواند نظم انرژی جهانی را به نفع شرق و به زیان غرب بازتعریف کند.
* گامی راهبردی برای مهار التهاب ارزی در ایران
در ادامه مسیر چرخش اقتصاد ایران به سوی شرق، یکی از مؤثرترین ابزارهای کاهش آسیبپذیری ارزی، توسعه تجارت با ارزهای ملی است. این اقدام نهتنها به تسهیل مبادلات کمک میکند، بلکه میتواند نقش مهمی در تثبیت بازار ارز داخلی ایفا کند.
در شرایطی که اقتصاد ایران با نوسانات شدید نرخ ارز، وابستگی به دلار و فشارهای ناشی از تحریمهای بانکی مواجه است، استفاده از ارزهای محلی در تجارت دوجانبه با کشورهایی مانند چین، روسیه، هند، ترکیه و اعضای اتحادیه اوراسیا، میتواند تقاضا برای ارزهای بینالمللی را کاهش داده و فشار بر بازار آزاد ارز را تعدیل کند.
تجارت با دلار، بویژه در شرایط تحریم، نهتنها پرهزینه و پرریسک است، بلکه هرگونه نوسان در بازار جهانی یا محدودیت در دسترسی به منابع ارزی، بلافاصله به التهاب در بازار داخلی منجر میشود. اما اگر ایران بتواند بخش قابلتوجهی از تجارت خارجی خود را با ارزهای ملی شرکای تجاری انجام دهد، نیاز به دلار و یورو در معاملات روزمره کاهش یافته و ثبات نسبی در بازار ارز ایجاد میشود.
* افزایش قدرت مانور بانک مرکزی
با کاهش وابستگی به ارزهای خارجی، بانک مرکزی ایران میتواند سیاستهای ارزی را با انعطافپذیری بیشتری طراحی کند. در چنین شرایطی، کنترل نرخ ارز، مدیریت ذخایر ارزی و تنظیم بازار با ابزارهای داخلی امکانپذیرتر خواهد شد. همچنین استفاده از ارزهای ملی در قراردادهای تجاری، ریسکهای ناشی از تحریمهای مالی و بانکی را به حداقل میرساند.
کشورهایی مانند چین و روسیه سالهاست که در تجارت دوجانبه از ارزهای ملی استفاده میکنند و تجربه آنها نشان داده این مدل نهتنها قابل اجراست، بلکه در شرایط تحریمی، کارآمدتر از سازوکارهای سنتی است. ایران نیز با توسعه زیرساختهای پرداخت دوجانبه، توافقهای پولی و تقویت روابط بانکی منطقهای، میتواند مسیر مشابهی را طی کند.
بنابراین تجارت با ارزهای ملی نهتنها یک ابزار فنی برای تسهیل مبادلات است، بلکه یک راهبرد کلان برای حفظ ثبات ارزی، کاهش وابستگی به نظام مالی غرب و تقویت استقلال اقتصادی کشور محسوب میشود. اگر این مسیر با دیپلماسی اقتصادی فعال، اصلاحات بانکی و توسعه زیرساختهای پرداخت همراه شود، ایران میتواند از چرخه التهاب ارزی خارج شده و به سمت یک اقتصاد مقاوم و متعادل حرکت کند.