محسن ردادی: رفع حصر مهدی کروبی با نیتی نیکو و به عنوان گامی نمادین برای کاهش شکافهای سیاسی و ایجاد وفاق در جامعه انجام شد. همان گونه که «محمدعلی ابطحی» نیز در همان مقطع تأکید کرده بود: «رفع حصر به صورت سمبلیک میتواند نشانهای از وفاق در جامعه باشد». مشابه این جملات را اصلاحطلبان به فراوانی بیان کردند.
دولت نیز رفع حصر را جزو برنامههای اصلی خود معرفی کرد و آن را گامی مهم در ایجاد وفاق ملی دانست اما گذشت زمان به وضوح ثابت کرد این تدبیر، بدون تغییر در منطق قدرتطلبی و اصرار بر روایتهای غیرواقعی، نهتنها محملی برای وحدت نمیشود، بلکه با تداوم اتهامزنی و تخریب، به عاملی برای تعمیق تنش و اختلاف در فضای عمومی کشور تبدیل میشود.
رفتارها و سخنان اخیر کروبی باعث ناامیدی کسانی شد که رفع حصر را مقدمه وفاق تلقی میکردند. او بر خلاف مصالح کشور، همچنان بر مواضع تفرقهبرانگیز و خلاف واقع گذشته پا میفشارد.
به رغم گذشت سالها و آشکار شدن حقایق تاریخی، از جمله تأیید سلامت انتخابات ۸۸ توسط نهادهای قانونی و حتی اعترافات نزدیکان، کروبی کماکان با لجبازی و اصرار بر ادعاهای بیاساس تقلب، به تخریب فضای عمومی و ایجاد شکاف و تنش دامن میزند. این رویکرد که با کنایههای تند به مقامات و زیر سؤال بردن نهادهای انقلابی همراه شده، به وضوح ثابت میکند برای نادیده گرفتن واقعیتهای مسلم تعمدی وجود دارد.
سکوت منفعلانه در برابر اتهامزنیهای یک طرفه کروبی که در جمع دوستانش بیان میشود، کمکی به کشف حقیقت نمیکند. پیشنهاد این یادداشت این است روندی باید آغاز شود که او روی صندلی پاسخگویی بنشیند و اولاً نسبت به عملکرد خود در دوران مسؤولیت و ثانیاً استدلالهای خود برای اثبات اتهام تقلب توضیح دهد.
1- کارنامه اجرایی و پرسشهای بیپاسخ؛ ادعای قدرت تا توهم توطئه
موسوی و کروبی سالها در سطح یک مسؤولیت قرار داشتند. موسوی به مدت ۸ سال عهدهدار مقام نخستوزیری بود. کروبی نیز با سابقه ۱۳ ساله ریاست بنیاد شهید، ۷ ساله ریاست مجلس و حضور در دورههای اول، دوم، سوم و ششم مجلس، فرصت کافی برای خدمت و اثرگذاری در بهبود وضعیت مردم داشت. کروبی که امروز بشدت از وضعیت اقتصادی و افزایش قیمت دلار انتقاد میکند، در طول ۱۲ سال حضور مؤثر در مجلس شورای اسلامی (که ۷ سال آن را به عنوان رئیس این نهاد نظارتی گذراند)، چه طرحها و لوایح شاخصی برای بنیانگذاری یک اقتصاد پایدار و مقاوم در برابر تنشها ارائه داد؟ آیا حتی یک مورد کار ماندگار از دوره طولانی مسؤولیت او در مجلس در ذهن ایرانیان باقی مانده که اکنون در خور ستایش باشد و صلاحیت اظهار نظر در رابطه با نرخ ارز را داشته باشد؟ انتقاد از وضع موجود، زمانی مقبول و سازنده است که منتقد، خود سهمی در ایجاد آن نداشته باشد یا دستکم، مسؤولیت عملکرد خویش را بپذیرد.
افزون بر این، پرسشهایی درباره شفافیت مالی این چهرهها همچنان بیپاسخ مانده است. سکونت کروبی در محله گرانقیمت تهران و خانه اشرافی، این سؤال را به ذهن متبادر میکند: آیا این سطح از رفاه، با حقوق و مزایای رسمی یک نماینده سابق مجلس یا رئیس اسبق بنیاد شهید تناسبی دارد؟ درباره دریافت وجوه از شهرام جزایری (که به اتهامات کلان مالی محکوم شد) توسط آقای کروبی، هنوز پاسخ درستی داده شده است. او در مناظرات سال ۸۸ با اذعان به دریافت پول از جزایری گفت: «آقای جزایری که به من پول داده است، هیچوقت تحقیق و تفحص نمیکنم که ببینم که این پول از کجا آمده است». این جمله، به جای اینکه ابهامات را برطرف کند، سوالات دیگری را درباره ثروت و پاکدستی او به وجود میآورد: آیا اشخاص دیگری هم بودند که به کروبی پول بدهند و او بدون جستوجو درباره منشأ آن بپذیرد؟ هدف این افراد از پرداخت پول به رئیس مجلس چه بوده است؟ آیا گسترش فساد در نظام اداری و اقتصادی کشور میتواند نتیجه همین دریافت پولهای مشکوک توسط سیاستمداران مدعی باشد؟
2- لزوم قطع چرخه دروغ؛ خلع سلاح برای وحدت واقعی
سوالاتی که مطرح شد به هیچ عنوان محل گفتوگوی کروبی قرار نمیگیرد. وی به جای پاسخگویی درباره دوره طولانی مسؤولیت و رفع ابهامات مالی، ترجیح میدهد با اظهار نظرهای جنجالی ارکان نظام را زیر سوال ببرد و دروغ تقلب را بارها تکرار کند.
ادعای تقلب، به یک سلاح سیاسی برای این جریان تبدیل شده است. این سلاح در فضای بسته و تریبونهای یکطرفه و در ملاقات با همفکران، همواره شلیک میشود بدون آنکه امکان نقد و پرسشگری درباره آن وجود داشته باشد.
این رویکرد است که میتواند ریشه این اختلاف دیرینه را بخشکاند و زمینهساز وفاقی راستین شود. در غیر این صورت، تداوم وضعیت کنونی-که در آن اتهامی سنگین بدون ارائه دلیل متقن، پیوسته تکرار میشود- هیچ ثمری جز تداوم تفرقه و نابودی هرچه بیشتر اعتماد عمومی در پی نخواهد داشت.
راه برونرفت از این بنبست، «خلع سلاح دروغ» است. باید از او خواست مدارک استدلالهای خود را در رابطه با تقلب در انتخابات ارائه کند و اگر در این رابطه مدرک و استدلال محکمه پسندی ندارد، به دلیل اتهام کذب و دروغگویی پاسخگو باشد.
3- واکاوی ادعای تقلب؛ استدلالهای سطحی و فاقد پشتوانه
ادعای تقلب در انتخابات ۸۸، از همان آغاز با استدلالهایی ضعیف و غیرقابل اتکا همراه بود. جالب اینجاست کروبی، این الگو را پیش از این در انتخابات سال ۸۴ نیز تجربه کرده بود. وی در آن سال، پس از کشیده شدن رقابت به دور دوم بین محمود احمدینژاد و اکبر هاشمی رفسنجانی، ادعا کرد «تا ساعت ۷ صبح از شهرستانها صورتجلسه میشد و غالباً با فاصله من نفر اول بودم ... بعد رفتم خوابیدم ولی ناگهان در طول یک ساعت یکی از آقایان [احمدینژاد] یک دفعه یک میلیون رای نصیبش شد».
این ادعا از چند منظر سست و مضحک به نظر میرسد.
اولاً، مجری انتخابات در آن دوره، دولت خاتمی (از جریان اصلاحطلب) و وزیر وقت کشور، سیدعبدالواحد موسویلاری بود. پذیرش ادعای تقلب کروبی به معنای شراکت دولت همفکر خودش در یک تقلب گسترده است.
ثانیاً، این تصور که مسؤولان برگزارکننده انتخابات، منتظر خوابیدن یک کاندیدا میمانند تا سپس اقدام به جعل آرای میلیونی کنند، بیش از آنکه یک تحلیل سیاسی باشد، به یک فیلمنامه طنز شبیه است.
درباره انتخابات ۸۸ نیز ادعاها از همین جنس بود. نماینده آقای موسوی در ستاد انتخابات، عباس آخوندی، در یک جلسه داخلی به صراحت تأکید کرد آرا جابهجا نشده. این فیلم، سالها بعد منتشر شد و موجی از شوک را در بین هوادارانشان ایجاد کرد. افزون بر این، موسسات معتبر افکارسنجی بینالمللی نیز نتوانستند شاهد متقنی برای ادعای تقلب گسترده پیدا کنند. برای نمونه، روزنامه واشنگتنپست در تحلیلی تأکید کرد شواهد موجود (از جمله مبارزات انتخاباتی بسیار قوی احمدینژاد) نشان از یک پیروزی قابل تحسین برای وی دارد. همچنین مؤسسه پیپا (PIPA) دانشگاه مریلند، با انجام یک نظرسنجی گسترده «پس از انتخابات»، به این نتیجه رسید تحلیل روزنامه واشنگتنپست صحیح است و شواهد همه از پیروزی احمدینژاد حکایت دارد.
بنابراین نهتنها برای وقوع تقلب شواهد و استدلال کافی وجود ندارد، بلکه برعکس، ناظران بیطرف بر صحت انتخابات مهر تایید زدهاند. بازشماری بخشی از آرا در حضور دوربینها نشان داد ادعای تقلب کاملاً بیاساس بوده است.
4- حفظ وحدت از طریق پاسخگو کردن مدعیان
برخی بر این باورند نادیده گرفتن این ادعاها و سکوت در برابر آنها، نشانهای از عطوفت و بلندنظری نظام و عاملی برای حفظ وحدت است اما تجربه سالهای گذشته نشان داده این سکوت استراتژیک، نهتنها به وحدت نینجامیده، بلکه به طلبکاری مداوم این جریان دامن زده است.
اکنون که از اوج اثرگذاری این افراد کاسته و شرایط ویژه سال ۸۸ سپری شده، زمان آن فرارسیده به جای طفره رفتن از واکاوی این رخداد، با رویکردی عقلانی و به دور از هیجانات، به سراغ روشنسازی حقایق برویم. بحث صرفاً بر سر محاکمه یا زندانی کردن نیست؛ بحث بر سر «پاسخخواهی» و «پاسخگویی» در عرصه عمومی هم هست. این افراد باید در محکمه حقوقی و افکار عمومی پاسخگو شوند. اگر رفع حصر، نتیجهای معکوس همراه دارد و عامل اختلاف و دروغ و تشتت میشود، باید نسبت به تداوم آن تأمل کرد.
از سوی دیگر همراستایی توهین به مقامات و تکرار مطالب خلاف و متهم کردن نظام، در شرایط حساس فعلی دقیقا خلاف منافع و امنیت ملی است. باید نسبت به علاج این وضعیت، تدبیر و تأمل کرد.
درباره مواضع تند مهدی کروبی که امنیت ملی را نشانه گرفته است
وفاق ملی، قربانی رفع حصر
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها