15/مهر/1404
|
00:56
گفت‌وگوی «وطن امروز» با مهدی جعفری‌جوزانی درباره چالش‌ها و چشم‌انداز انیمیشن‌سازی در ایران

سود در بازارهای جهانی

علیرضا ابوترابی: می‌شود سابقه صنعت انیمیشن ایران را از چند دهه قبل روایت کرد اما توانایی محدود در متحرک‌سازی تصاویر، اگرچه نامش انیمیشن یا همان پویانمایی است، صنعت نیست. صنعتی شدن انیمیشن در ایران یا هر کشور دیگری یعنی اینکه یک چرخه کامل از متخصصان چنین رشته‌ای به طور بومی در آن کشور تربیت شوند و رشد کنند و وارد بازار کار شوند. بعد آثار آنها بتواند به استقلال و سپس سودرسانی مالی برسد و پس از فروش گیشه‌ای به فروش محصولات جانبی هم برسد؛ از اشیا و لباس‌ها و لوازم‌التحریر مرتبط با آن گرفته تا حتی گاهی کنسرت آهنگ‌های خوانده شده در فیلم. در نهایت وقتی می‌توان گفت در یک کشور صنعت انیمیشن‌سازی شکل گرفته که محصولاتش در کشورهای دیگر هم نمایش داده شود و پول‌سازی کنند. ما سال‌ها در انیمیشن فعال بودیم و تلاش‌های متعددی در سبک‌ها و تکنیک‌های متعدد آن، خصوصاً عروسکی و استاپ‌موشن انجام داده بودیم اما این فعالیت‌ها همیشه محدود بود. بسیاری از هنرمندانی که در ایران کارشان را با انیمیشن شروع کردند هم در ادامه به سینمای لایواکشن پیوستند، مثل مسعود جعفری‌جوزانی و ابراهیم حاتمی‌کیا. حتی بعضی از آنها مثل شهریار بحرانی با اینکه در خارج از کشور رشته انیمیشن را تحصیل کرده بودند، در ایران نتوانستند از این تخصص استفاده کنند. عمده این افراد در فیلم‌ها و سریال‌های بزرگی که ساختند، بسیاری اوقات تلاش کردند ذوق و ذائقه‌ای را که از انیمیشن در نهادشان رسوب کرده بود وارد بخش‌های دیگری از کارشان کنند و صحنه‌هایی باشکوه و جلوه‌های ویژه بسازند اما ساخت خود انیمیشن کار راحتی نبود؛ نه به این دلیل که لزوماً افراد این نسل استعداد و مهارت آن را نداشتند، بلکه به دلیل نبود یک چرخه قابل اتکا در این زمینه. انیمیشن ایران در سال‌های اخیر به چنین ساحتی بسیار نزدیک‌تر شده و ابعاد تکنیکی آن هم خیلی گسترش یافته است اما هنوز نیازمند حمایت‌های بالادستی، یعنی دولت و نهادهای حاکمیتی است تا بتواند این مسیر را به نقطه قابل قبولی برساند و به لحاظ مالی کاملاً مستقل شود. در حاشیه جشنواره فیلم کودک اصفهان با مهدی جعفری‌جوزانی که نویسنده و تهیه‌کننده انیمیشن «افسانه سپهر»، یکی از آثار شرکت کرده در جشنواره بود، گفت‌وگویی انجام دادیم که در آن به وضعیت امروز این صنعت در ایران و چشم‌اندازی که برای آینده‌اش می‌توان متصور بود پرداخته شده است. جعفری‌جوزانی به فضاهایی که هنوز انیمیشن ایران در آن ورودی نداشته‌ هم اشاره‌های دقیقی داشت. مهدی جعفری‌جوزانی متولد ۱۳۶۰ و دانش‌آ‌موخته ارتباطات و رسانه است. او تا مدت‌ها اغلب در شغل‌های مدیریتی مشغول بود اما از جایی به بعد بیشتر در عرصه تولید دیده می‌شد. جعفری‌جوزانی هم در زمینه بازی‌سازی و هم انیمیشن فعال است و به عنوان نمونه  بازی‌ساز برتر نهمین جشنواره بازی رایانه‌ای  فجر  هم شد. گفت‌وگوی «وطن امروز» با مهدی جعفری‌جوزانی را در ادامه می‌خوانید.

***

* در صنعت انیمیشن‌سازی خارج کشور، گاهی با آثاری مواجه می‌شویم که مخاطب‌شان بزرگسال است. پرسش من این است: آیا اساساً مخاطب انیمیشن باید کودک باشد و اینکه ما در ایران چقدر فاصله داریم با این توانایی که به تولید انیمیشن‌های ویژه بزرگسالان برسیم؟
در نخستین سالی که در جشنواره‌ها حضور پیدا کردیم، شعارمان این بود که «انیمیشن فقط برای کودکان نیست». این، در واقع، یک اصل پذیرفته‌شده در جهان است: انیمیشن الزماً برای کودک نیست. انیمیشن بخشی از روایت سینماست؛ بخشی که امکان بازنمایی آن از طریق ابزارهای رئال و واقع‌گرایانه امروز فراهم نیست. بنابراین، اگر ابزار انیمیشن برای مخاطب بزرگسال به کار گرفته شود، روایت هم بزرگسالانه خواهد بود و اگر برای کودک باشد، طبیعتاً روایت کودکانه خواهد بود.
اما در کشور ما، به لحاظ فرهنگی و زبانی، تصور عمومی این است که انیمیشن مختص کودکان است. این تصور، تقریبا به یک فرهنگ تبدیل شده. ما پس از حضور در نخستین جشنواره‌ها متوجه شدیم این نگاه نیاز به اصلاح دارد و انیمیشن می‌تواند فراتر از مخاطب کودک تعریف شود. البته هنوز راهی طولانی در پیش داریم.
* جلوه‌های ویژه‌ای که در برخی تبلیغات صنعتی دیده می‌شوند از لحاظ کیفی قابل توجه و چشمگیرند و حتی بعضی از آنها را می‌توان با سطح آثار خارجی مقایسه کرد. این موضوع بخوبی نشان می‌دهد ظرفیت‌های فنی در حوزه کارهای گرافیکی وجود دارد اما شاید از لحاظ سرمایه‌گذاری روی آثار پویانمایی کم‌کاری‌هایی صورت می‌گیرد؛ دلیل این موضوع چیست؟
در بخش تبلیغات صنعتی، چون بازگشت سرمایه تضمین شده است، سرمایه‌گذاری بالایی می‌شود اما در حوزه انیمیشن به دلیل عدم توسعه کافی، این اتفاق کمتر رخ داده است. با این حال، معتقدم صنعت انیمیشن در ایران ظرفیت رشد بسیار خوبی دارد. اکنون در یک پیچ تاریخی قرار داریم. اتفاقات مثبتی در حال رخ دادن است. اگر روند تولید آثار پویانمایی چند سال اخیر را دنبال کنیم، می‌بینیم که ریتم تحولات تندتر شده و انیمیشن ایرانی جدی‌تر دیده می‌شود. ناشران بین‌المللی در حال برقراری ارتباط هستند و ما به‌تدریج به سمت صنعتی شدن حرکت می‌کنیم؛ البته هنوز فاصله داریم.
در بررسی یکی دو پروژه اخیرمان، به نقطه‌ای رسیدیم که دیگر نه پول می‌توانست مشکل را حل کند و نه تجهیزات معمولی. اینجا دیگر بحث لبه تکنولوژی است؛ چیزی که هنوز در ایران در دسترس نیست اما باید به آن برسیم. اگر جهان ۵۰ سال زمان صرف کرده تا به این نقطه برسد، مطمئنم ما می‌توانیم در زمان کوتاه‌تری به آن دست یابیم. از سوی دیگر، در صنعت انیمیشن، متاسفانه سرمایه‌گذاری‌های ضعیفی انجام می‌شود. مثلاً در انیمیشن پرفروشی مثل «بچه‌زرنگ» که حدود ۶۰ میلیارد تومان فروش داشته، پس از کسر سهم شرکت پخش، حدود ۲۰ تا ۳۰ میلیارد تومان به تیم تولید می‌رسد. این رقم، در نگاه اول، شاید ضرر به نظر برسد چون تهیه‌کننده ممکن است نتواند سرمایه اولیه‌اش را بازگرداند، بنابراین چشم امید همه به بازار بین‌المللی است. خوشبختانه انیمیشن‌های اخیر ایرانی در این حوزه موفق بوده‌اند.
اگر سرمایه‌گذاران داخلی بازگشت سرمایه را در بازار بین‌المللی ببینند، قطعاً سرمایه‌گذاری‌شان جدی‌تر خواهد شد. تا رسیدن به آن نقطه، نهادهای حاکمیتی و دولتی باید وظیفه خود را انجام دهند و حمایت‌های جدی‌تری داشته باشند. در حال حاضر دولت هیچ کمکی به ما نکرده است. نهادهای دولتی در این مسیر حضور نداشتند. ما با سرمایه‌گذاران نشستیم و به درآمدزایی و بازگشت سرمایه‌شان تعهد دادیم.
* قاعدتا یکی از ویژگی‌های مهم انیمیشن بحث تخیل است. برخی معتقدند این تخیل ممکن است برای کودکان آثار منفی روانی داشته باشد بویژه در انیمیشن‌های اکشن که خشونت در آنها وجود دارد، این نگرانی بیشتر می‌شود؛ شما درباره تاثیرات روانی موضوع تخیل چه نظری دارید؟
واقعیت این است که انیمیشن می‌تواند تأثیرات عمیقی- چه مثبت و چه منفی- بر مخاطب کودک و نوجوان داشته باشد. بنابراین، مسؤولیت سازنده بسیار مهم است. در ایران باید تولید آثار انیمیشن به سمتی هدایت شود که تأثیرات مثبت بر ذهن مخاطب داشته باشد. انیمیشن، رسانه‌ای است برای تعامل کودک و نوجوان با سینما. مخاطب کودک از طریق انیمیشن با زبان سینما ارتباط برقرار می‌کند و این ظرفیت باید به‌درستی هدایت شود.
شما از زاویه منفی به آن نگاه کردید اما من ترجیح می‌دهم از منظر مثبت بررسی‌اش کنم. انیمیشن می‌تواند بسیار آموزنده و پندآموز باشد؛ می‌تواند داستان‌های کهن هر سرزمینی را بازروایت کند، قهرمانان را معرفی کند و الگوهایی را به مخاطب بشناساند. این هنر تولیدکننده است که چه بسازد و چگونه بسازد.
* چرا در انیمیشن‌های خارجی، بیشتر روایات در دل شهرهای صنعتی و پیشرفته رخ می‌دهد، در حالی که در ایران تلاش‌هایی برای استفاده از المان‌های محلی صورت گرفته است. این انتخاب چه پیامدهایی دارد؟ آیا زیاده‌روی در استفاده از عناصر بومی باعث نمی‌شود مخاطب جهانی کمتر با آثار ما ارتباط برقرار کند؟
واقعیت این است اگر می‌خواهیم در بازار جهانی حضور داشته باشیم، باید امضای خودمان را در اثر بگذاریم. باید نشان دهیم ایرانی هستیم، کارمان متعلق به ایران است و می‌خواهیم فرهنگ ایران را برای جهان بازروایت کنیم. طبیعی ا‌ست در روایت‌هایی که لازمان و لامکان‌اند، باید نشانه‌هایی از سرزمینی که در آن زندگی می‌کنیم وجود داشته باشد و این امضا ضروری انگاشته می‌شود. مثلاً یوزپلنگ ایرانی اگر در هر جای دنیا اکران شود، مخاطب متوجه می‌شود این اثر ایرانی است. اصلا نام فیلم که در آن اسم سپهر وجود دارد هم ایرانی است و ما در نسخه خارجی نام اثر را The legend of sepehr  گذاشتیم. حتی ترانه‌های اثر در نسخه‌های خارجی به زبان انگلیسی ترجمه می‌شوند اما مفهوم آن تغییر نمی‌کند، با این حال ما در انتخاب واژگان دقت می‌کنیم.
در انیمیشن‌های جدیدی که در حال تولیدشان هستیم، روایت‌ها معاصرند و در بستر تهران یا شهرهای مختلف ایران شکل می‌گیرند. این خود ایران است که در اثر حضور دارد.
* یکی از ویژگی‌های مهم انیمیشن‌ها استفاده از قهرمانان است که در ایران مبحث قهرمان با عناصر کهن و اساطیری‌ گره خورده است. حال پرسش کلیشه‌ای اما مهمی که وجود دارد این است: چرا در انیمیشن‌های ایرانی با وجود پیشرفت‌های اخیر، از این اساطیر و پهلوانان کهن استفاده نمی‌شود؟ چرا ما یک ابرقهرمان اصیل مثل رستم یا سهراب با چهره‌ای نمایشی نداریم؟
در وهله اول موضوع به عدم استقبال در سرمایه‌گذاری برمی‌گردد و بخش دیگر آن که پیامد بخش قبلی است به بحث پیچیدگی‌های گرافیکی و فنی مربوط می‌شود. مثلاً من بسیار علاقه‌مندم درباره آرتمیس، نخستین فرمانده زن ایرانی در تاریخ، انیمیشنی سینمایی برای مخاطب کودک و نوجوان بسازم؛ اثری که اصالت تاریخی ایران را به نسل جدید معرفی کند اما هنوز سرمایه‌گذار مناسبی برای این پروژه پیدا نشده. جالب است برای انیمیشن‌هایی با موضوعات معمولی، سرمایه‌گذار پیدا می‌شود اما برای چنین پروژه‌هایی، با وجود جذابیت و اهمیت فرهنگی، این اتفاق نمی‌افتد. نمی‌دانم دیگران چه مسیری را طی می‌کنند اما ما مسیر خودمان را آغاز کرده‌ایم. کارخانه تولید انیمیشن داریم و به‌تدریج سرمایه‌گذاران را متقاعد کرده‌ایم که وارد این صنعت شوند.
برخی روایت‌ها را نگه داشته‌ایم تا ابتدا بتوانیم وارد بازار جهانی شویم، اعتبار کسب کنیم و ناشران بین‌المللی به ما اعتماد کنند. پس از آن می‌توانیم سراغ پروژه‌های بزرگ‌تر برویم. مثلا شخصیت آرتاخه، مهندس ایرانی دوران هخامنشیان که کانال سوئز را میان 2 اقیانوس طراحی کرد و بخشی از اقتصاد جهان مدیون اوست، برای مخاطبان می‌تواند بسیار جذاب باشد. این شخصیت‌ها بی‌نظیرند و ما در حال نوشتن و آماده‌سازی تولیدشان هستیم. امیدواریم سرمایه‌گذاران وارد شوند و کمک کنند تا این آثار تولید شوند.
* در خارج از کشور، 2 عنصر باعث موفقیت انیمیشن‌ها شده‌ است: یکی کمپانی‌های بزرگ و دیگری داستان‌های مصور یا کامیک‌ها. در ایران، اما چنین زیرساختی وجود ندارد. با توجه به موفقیت برخی انیمیشن‌ها، ما هم سراغ همین موضوع رفتیم. پرسش این است: چقدر کامیک‌ها و کمپانی‌هایی مثل دیزنی در موفقیت بین‌المللی انیمیشن‌ها مؤثرند؟ و چرا در ایران این روند تدریجی و موفق طی نشده؟
واقعیت این است که ما برای پروژه «سپهر» برنامه‌هایی جدی همچون ساخت جهان روایی و داستان‌های مصور را مد نظر داریم. ما حتی آب‌نبات این شخصیت را هم ساختیم! بنابراین شخصیت سپهر کامیک دارد و کمپانی هم پشت آن هست. ما کارخانه صنایع سرگرمی «مهوا» را هم راه‌اندازی کرده‌ایم که بزرگ‌ترین کارخانه تولید انیمیشن‌سازی در ایران به شمار می‌رود. در بخش سرمایه‌گذاری، ضمانت دادیم که سرمایه برمی‌گردد و سرمایه‌گذاران به ما اعتماد کردند. این، آغاز یک مسیر جدی است.

ارسال نظر
پربیننده