محمدامین حقگو: نامهای که این روزها از سوی شماری از اقتصاددانان بازار آزاد یا راست منتشر شده و در حمایت از بازداشتشدگان «نقد اقتصاد سیاسی» یا اقتصاددانان موسوم به چپ طنینانداز شده، اگر به دقت خوانده شود، بیش از آنکه نشانه یک کنش انسانی بیطرفانه و دانشگاهی باشد، نشان تولد یک ائتلاف سیاسی است. این بیانیه که به امضای افرادی چون موسی غنینژاد رسیده، در ظاهر اقدامی انساندوستانه و در دفاع از «آزادی بیان» است اما با نگاهی عمیقتر به لایههای پنهان این متن و زمینه سیاسی آن، میتوان آن را نه یک دغدغه اخلاقی، بلکه یک مانور سیاسی حسابشده برای تشکیل ائتلافی علیه اسلام سیاسی و نظام جمهوری اسلامی ایران تحلیل کرد.
۱- ائتلاف سیاسی در پوشش آزادی بیان
بیانیه مذکور با محکوم کردن «برخورد امنیتی با اهل قلم» خواستار آزادی فوری افرادی چون پرویز صداقت، محمد مالجو و دیگران شده و این اقدام را «مغایر اصول اخلاقی و حقوق شهروندی» خوانده است اما آیا این دلسوزی ناگهانی اقتصاددانان راستگرا برای رقبای ایدئولوژیک خود صادقانه است؟ برای درک نیت واقعی این بیانیه، باید به کنشهای رسانهای - دانشگاهی اخیر یکی از چهرههای شاخص اقتصاد چپ و از بازداشتشدگان - محمد مالجو- با مسعود نیلی، از مدافعان اقتصاد آزاد و از امضاکنندگان بیانیه رجوع کرد.
مالجو در آن مناظره به صراحت بیان کرد ریشه اصلی مشکلات اقتصاد ایران نه در تقابل یا استقرار یکی از سیاستها و دیدگاههای چپ و راست طی چند دهه اخیر، بلکه در ماهیت «اسلام سیاسی» حاکم است. او از اقتصاددانان با گرایشهای مختلف خواست اختلافات خود را کنار بگذارند و علیه اسلام سیاسی که ریشه همه مشکلات است متحد شوند. حال بیانیه حمایتی اقتصاددانان راست، به رهبری فکری افرادی چون غنینژاد، به نظر میرسد پاسخی مثبت به این فراخوان است، پیامی روشن مبنی بر اینکه دعوت به ائتلاف دریافت شده و زمان آن رسیده ۲ جریان فکری متضاد، در برابر یک دشمن مشترک مستقر، متحد شوند.
از این رو این بیانیه به رغم ژست آزادیخواهانه و علمیاش، در هسته خود کاملا سیاسی است. این یک اعلام آمادگی برای عبور از تمام مرزبندیهای نظری و تاریخی است تا جبههای واحد علیه سیاست رسمی کشور شکل گیرد. دغدغه اصلی، نه آزادی بیان، بلکه تضعیف ساختاری است که هر ۲ جریان آن را مانع تحقق ایدههای خود میبینند.
۲- تحقیر چپ در ائتلاف با راست
ائتلاف میان چپ و راست، ۲ قطب تاریخی اندیشه که قرنها در نزاع فکری و سیاسی بودهاند، تنها در یک حالت ممکن میشود؛ زمانی که یکی از طرفین از منظر تئوریک و اندیشهای تهی شده باشد. به نظر میرسد جریان چپ در ایران به چنان درجهای از استیصال رسیده که برای بقا، دست یاری به سوی رقیب دیرینه خود دراز میکند اما این ائتلاف، به قیمت تحقیر و نادیده گرفتن هویت چپ تمام شده.
این تحقیر را میتوان در ادبیات خود بیانیه مشاهده کرد. امضاکنندگان که از اردوگاه اقتصاد بازار آزاد هستند، در متن بیانیه خود را «اقتصاددانان آزادیخواه» مینامند و با این عنوان، جایگاه علمی و ایدئولوژیک خود را تثبیت میکنند اما در مقابل، اقتصاددانان چپگرا را در بیانیه با عناوینی چون «چند فعال رسانه» یا «پژوهشگر» مورد خطاب قرار میدهند. انتخاب کلمات تصادفی نیست. این ادبیات، شأن و جایگاه آکادمیک و نظری آنها را به عنوان «اقتصاددان» نادیده میگیرد و در همان ابتدای ائتلاف، سلسلهمراتب قدرت را مشخص میکند. راستگرایان به عنوان نظریهپردازان اصلی و درجه یک و چپگرایان به عنوان کنشگران میدانی رسانهای درجه ۲ قرار دارند. این نشان میدهد جریان راست حتی هنگام ارائه حمایت، حاضر به اعطای هویت و اعتبار کامل به متحدان جدید خود نیست!
* قدرت نظم مستقر و نوید افقی نو
اگر اقتصاد راست را نماینده نظم مستقر جهان بدانیم که اقتصاد ایران نیز به ناچار تا حدودی تحت تأثیر آن قرار دارد، بدیل و جایگزین این نظم هرگز نمیتواند اندیشهای ورشکسته و ناتوان همچون اقتصاد چپ باشد. یک بدیل واقعی باید دارای قدرت درونی، استقلال فکری و صاحب «تشخص» باشد. اینکه جریان چپ، با آن سابقه طولانی مبارزه ضدسرمایهداری، امروز برای پذیرفته شدن در تیم رقیب التماس میکند، نشاندهنده ضعف بنیادین آن در ارائه یک آلترناتیو کارآمد است.
این اتحاد بیسابقه میان چپ و راست علیه جمهوری اسلامی، بیش از آنکه نشانه ضعف نظام باشد، گواهی بر قدرت آن به عنوان یک «نظم مستقر» و یک «راه سوم» یا بدیل است. جمهوری اسلامی ایران توانسته در ۵ دهه گذشته، نظمی سیاسی و اقتصادی مبتنی بر مبانی ارزشی و فکری مستقل خود پایهریزی کند که در دوگانه سنتی چپ/ راست نمیگنجد. این ائتلاف نامقدس، در واقع واکنش انفعالی ۲ جریان فکری قدیمی به ظهور افقی نو در نظامسازی سیاسی و اقتصادی است که هر ۲ را به حاشیه رانده است. این همگرایی از سر استیصال، نشان میدهد جمهوری اسلامی توانسته به عنوان یک آلترناتیو جدی، هر ۲ جریان ایدئولوژیک وارداتی را به چالش بکشد و آنها را وادار به اتحادی کند که در تاریخ اندیشه بیسابقه است. در نهایت، این بیانیه بیش از آنکه زنگ خطری برای نظام باشد، ناقوس مرگ ایدئولوژیک جریانهایی است که هویت خود را در تقابل با یکدیگر تعریف میکردند و امروز برای بقا، مجبور به کنار گذاشتن تمام اصول خود شدهاند.
دیدگاه
تحقیر چپ در آغوش راست
ارسال نظر
تازه ها