
علی دارایی: سکوت غروب بر چمنهای کمپ تیم ملی پهن شده و امیر قلعهنویی آرام در کنار زمین قدم میزند؛ نه به قصد ورزش، بلکه به نیت اندیشیدن. خبر رسیده سردار آزمون باز هم مصدوم شده، همان مهاجمی که صدای پایش همیشه بوی گل میداد. اوضاع برای سرمربی تیم ملی ساده نیست. تنها ۸ ماه تا آغاز جامجهانی مانده و مهمترین سلاح تهاجمیاش پس از طارمی، دوباره در اتاق درمان گرفتار است.
قلعهنویی خوب میداند در فوتبال، شانس همیشه در یک جهت نمیآید. منتقدان سالهاست سایهوار دنبال او میگردند تا نخستین لغزش را بهانه کنند و از «فوتبال بیروح» و «بازیهای خستهکننده» حرف بزنند. او در سکوتی تلخ آماده نبردی دیگر است؛ نبردی نه با تانزانیا و روسیه، بلکه با نگاههای تیز و زبانهای بیرحم اما این بار رقیب اصلیاش شاید درون خودش باشد؛ تردید، اضطراب و جستوجوی پاسخی برای پرسشی بزرگ: چه کسی قرار است کنار مهدی طارمی بایستد؟
* مصدومیت؛ حریف خاموش
مصدومیت، دشمن پنهان مربیان است. مثل سایهای که هرگاه تیمی به انسجام میرسد، آرامآرام نزدیک میشود و ناگهان ناپدیدی را به جای حضور مینشاند. قلعهنویی در اردوهای اخیر بارها طعم این کابوس را چشیده؛ از علی قلیزاده گرفته تا مهدی قائدی و حالا سردار آزمون، هرچند اینبار قضیه فرق دارد، چون نام سردار با «گل» گره خورده، با اعتماد، با لحظههایی که دفاعهای حریف را در چند ثانیه میسوزاند.
شکستگی تازه پای او فقط از جنس استخوان نیست، از جنس امیدی است که برای ماهها باید در گچ بماند. تیم ملی بدون آزمون، شبیه پیانویی است که یکی از کلیدهای اصلیاش شکسته؛ نتها همانند اما صدا دیگر آن طنین آشنا را ندارد.
قلعهنویی میداند نبودن سردار تنها حذف یک مهاجم نیست، بلکه حذف نیمی از معادله طارمی است. زوجی که سالها کنار هم نفس کشیدهاند، چشمبسته همدیگر را در محوطه جریمه پیدا میکنند و از زبان بدن تا نگاه، همه چیز هماهنگ است. حالا این هارمونی در خطر است و هر تصمیم اشتباه میتواند زنجیر اعتماد تیم را از هم بگسلد.
* قلعه زیر فشار بادها
روزگار برای قلعهنویی آسان نمیگذرد. هر اردو، هر مصاحبه و هر بازی برایش به صحنه آزمون تازهای تبدیل شده. بسیاری از هواداران هنوز خاطرات تلخ باخت گذشته به ازبکها را فراموش نکردهاند و در فضای مجازی، هر تصمیمش را با ذرهبین تردید میسنجند اما این سرمربی باتجربه میداند فوتبال با لجاجت در برابر حوادث معنا پیدا نمیکند. گاهی باید از دل بحران، طرحی نو درانداخت. نبود آزمون میتواند به جای زخم، تبدیل به فرصت شود؛ فرصتی برای کشف چهرهای تازه در خط حمله؛ بازیکنی که شاید در سایه ستارهها دیده نشده اما حالا وقتش رسیده بدرخشد.
با این حال، در ذهن قلعهنویی یک نگرانی همیشگی میچرخد: آیا طارمی بدون سردار همان بازیکن مؤثر خواهد بود؟ درباره مهدی از لحاظ تجربه و کیفیت تردیدی وجود ندارد اما زوج او در زمین چیزی فراتر از یک همراه بود؛ مکملی که در لحظههای سخت بار روانی و تاکتیکی را تقسیم میکرد.
* جستوجوی همنفس تازه
امیر قلعهنویی حالا در آستانه تصمیمی حیاتی قرار دارد؛ باید زوج تازهای برای طارمی پیدا کند؛ بازیکنی که نه فقط گل بزند، بلکه بتواند «با طارمی در زمین زندگی کند». هر مربی میداند ساختن زوج هجومی، فقط به تمرین و تاکتیک نیست، باید پیوندی ذهنی میان ۲ بازیکن شکل گیرد، چیزی شبیه حس غریزی ۲ نوازنده که بدون حرف زدن، از روی نگاه، ریتم هم را میفهمند.
در اردوهای اخیر، قلعهنویی چند چهره را آزموده است. از مهاجمان جوان گرفته تا بازیکنانی که در لیگ داخلی برق میزنند اما تجربه بینالمللی ندارند. برخی را در نقش مهاجم هدف به میدان فرستاد، بعضی را به طارمی نزدیکتر کرد تا از حرکات ترکیبیشان جرقهای بگیرد اما هنوز کسی در حد سایه آزمون هم ظاهر نشده است.
قلعهنویی به دنبال کسی نیست که فقط گل بزند، بلکه کسی را میخواهد که «همنفس» باشد؛ مهاجمی که بداند طارمی کی پاس میدهد، کجا میایستد، چطور فضا میسازد. چنین هماهنگیای یکشبه به دست نمیآید و زمان در فوتبال همیشه کم است.
* سیستم یا ایمان؟
در جلسات فنی، گمانهزنیها ادامه دارد. برخی دستیاران پیشنهاد تغییر سیستم دادهاند؛ مثلاً بازی با یک مهاجم و استفاده از هافبک هجومی پشت سر طارمی اما قلعهنویی هنوز تردید دارد. میداند تغییر ناگهانی چیدمان، در آستانه رقابتهای حساسی چون جامجهانی ۲۰۲۶، مثل تعویض موتور در پرواز است. از طرفی، نمیخواهد تیمش به جای حمله، در لاک احتیاط فرو رود. او در پی یافتن تعادل است؛ میان وفاداری به سبک خود و واقعگرایی در برابر مصدومیتها. اگرچه بعید است سبک بازی تیم ملی دگرگون شود اما نحوه استفاده از مهرهها ممکن است بازنگری شود.
شاید شاهد نسخهای جدید از طارمی باشیم؛ بازیکنی که بیشتر به مرکز زمین نزدیک شود تا فرصت خلق موقعیت برای خودش و دیگران فراهم شود.
* زمان آزمون
فوتبال ایران سالهاست روی شانههای ۲ مهاجم بزرگ بینالمللی ایستاده: مهدی طارمی و سردار آزمون. غیبت هر کدام، نه فقط فقدان یک گلزن، بلکه غیبت بخشی از حافظه تهاجمی تیم ملی است. برای مربیای مثل قلعهنویی که همیشه میان انتقاد و انتظار راه میرود، این چالش میتواند سرنوشتساز باشد.
جام جهانی فقط آوردگاه بازیکنان نیست، بلکه صحنه داوری مربیان هم هست. اگر قلعهنویی بتواند در این فرصت کوتاه زوج تازهای خلق کند، شاید بزرگترین منتقدانش نیز به احترام او کلاه از سر بردارند اما اگر نه، سایه تردید، پیش از سوت آغاز رقابتها، روی نیمکت تیم ملی خواهد نشست.
* پایان باز ماجرا
در فوتبال، همیشه یک مصدومیت میتواند مسیر یک تیم را عوض کند. آزمون شاید امروز غایب باشد اما غیبت او چراغی در ذهن مربی روشن کرده تا به آینده بیندیشد. شاید از دل همین بحران، نام تازهای بیرون بیاید؛ بازیکنی که روزی در کنار طارمی، یاد سردار را در ذهن هواداران زنده نگه دارد.
قلعهنویی در تمرینات اخیر، بیشتر از همیشه با مهاجمانش حرف میزند، نگاهشان میکند، از زبان بدنشان رمز میگیرد. او میداند مربیگری فقط چیدن مهرهها نیست، ساختن باور است. در نگاهش برق اصرار و امید دیده میشود؛ شاید هنوز ایمان دارد از دل کمبود، میتوان فراوانی آفرید.
سوت آغاز بازی با تانزانیا که به صدا درآید، همه نگاهها به یک نقطه دوخته خواهد شد: به آن که کنار طارمی میایستد. شاید در آن لحظه، قلعهنویی در دل خود بگوید: امروز روز امتحان من است، نه فقط بازیکنانم».