
تقی دژاکام: چندی پیش در مطلبی گلایه کردم که آثار ادبی و بویژه داستانی درباره فلسطین و غزه کم است. این گلایه از نویسندگان و دغدغهمندان کشورمان بیشتر است، چرا که تعهدی که انقلاب اسلامی نسبت به فلسطین دارد و حمایتی که ایران از غزه کرده است، در تمام دنیا کمسابقه است اما این حمایت در حوزه عمل و بویژه عمل سیاسی منحصر مانده و به جز چند نمونه منحصربهفرد در حوزه سینما و کتاب، نمود چندانی در عرصه هنر و ادبیات داستانی نداشته است.
اما تا هنوز بحث فلسطین و غزه داغ است و تا هنوز از ۷ اکتبر و دومین سالگرد عملیات تاریخساز توفانالاقصی فاصله نگرفتهایم، از کتابی یاد کنم که در همین موضوع است و به بخش ادبیات داستانی مربوط میشود. داستان بلند «ماهیها به دریا برمیگردند» با زیرتیتر «روایت همسایگی با یک خانواده فلسطینی» به قلم خانم مرضیه اعتمادی، کتابی است 208 صفحهای که در پاییز سال گذشته منتشر شده و ماجراهای یک خانواده اهل غزه است که دست روزگار آنها را به ایران کشانده و حالا همسایه ایرانی آنها در ساختمانی که زندگی میکنند به روایت زندگی آنها در غزه و آوارگی آنها در کشورهای سوریه و ایران میپردازد. کتاب درست از ساعاتی به تحویل سال آغاز میشود و در اوایل جنگ ۲ سال اخیر اسرائیل علیه غزه پایان میپذیرد. شروع داستان، یک روایت جذاب و پرکشش را نوید میدهد، هرچند در فصلهایی از کتاب، این کشش گاهی کاهش مییابد و گاه اوج میگیرد. نویسنده تمام تلاش خود را کرده است تا کتاب، در حوزه «داستان» ولو داستانی خطی و مستقیم نه پرپیچ و خم جا بگیرد اما در بسیاری جاها متن به جای داستان، بشدت شبیه خاطرهگویی شده و از گرهافکنیها و تعقیدهای داستانی در آن خبری نیست. گاه اتفاقات خیلی چفتوبست محکمی ندارد و گاهی ربطی به خط اصلی داستان ندارد و براحتی میتوان آنها را حذف کرد. به عنوان نمونه، میتوان به ماجرای سفر سهیل به آمریکا اشاره کرد که اگرچه قابل تأمل و بامعنی طرح شده اما ربط وثیقی به پیرنگ اصلی داستان ندارد و اگر حذف میشد، کتاب چیزی کم نداشت!
از اواسط کتاب به بعد میتوان فهمید که نویسنده روایت طولانی زندگی و هجرت خانواده طوبی و ابوحامد را محور قرار داده و در هر فصل با یک بهانهای ادامه روایت را پی میگیرد؛ بهانههایی که گاه خیلی به دل نمینشیند.
با همه اینها «ماهیها به دریا برمیگردند» چندین حسن و امتیاز جدی دارد که از جمله مهمترین آنها روایتی است که از زندگی و زیست فردی و خانوادگی و اجتماعی اهالی نوار غزه به دست میدهد و از شیوه مدرسه رفتن و خواستگاری و ازدواج و تفریح و عبادت و غذاهای خاص این منطقه و نیز تاریخ مختصری از سیطره و اشغال فلسطین و غزه توسط اسرائیل و حوادث سالهای اخیر را گاه با جزئیات زیاد نقل میکند و این برای نهتنها نسل جدیدی که فلسطین و اسرائیل را جز از دریچه رسانههای صهیونیستی و روایتهای آنها ندیده و نشنیده که برای بسیاری از نسل قدیمتر که تنها کلیاتی از این ماجراها میدانند بسیار جذاب و آموزنده است.
قلم نویسنده ساده و روان و بدون تکلف است و این کمک میکند خواننده براحتی با کتاب ارتباط برقرار کند و آن را زمین نگذارد. البته قالبی هم که نویسنده برای بیان روایتهای خود از زندگی و اشکها و لبخندهای این خانواده فلسطینی انتخاب کرده به این کار کمک کرده است: یادداشتهای روزانه. قالب یادداشتهای روزانه و قالب نامهنگاری یکی از بهترین قالبها برای ایجاد ارتباط با خواننده و ارائه مفاهیم به زبان ساده است که خوشبختانه نویسنده در هر ۲ مورد سربلند بیرون آمده است.
ویرایش کتاب انصافاً ویرایش شستهرفتهای است و اشکال قابل ذکری ندارد؛ موردی که معمولاً در کتابهایی از این دست متأسفانه زیاد به چشم میخورد اما در این کتاب و اساساً در کتابهای نشر شهید کاظمی بندرت مشکل ویرایشی جدی به چشم میخورد.
روی جلد کتاب هم از مواردی است که در کتابهای حتی خوب ناشران ما بسختی میتوان نمونه قابل تمجیدی یافت اما در این کتاب، روی جلد که نامه پستی فلسطینی است به قالب کتاب که یادداشتهای روزانه است تناسب دارد، هرچند بسیاری از پیامها در این کتاب با گوشیهای تلفن همراه و از طریق فضای مجازی ردوبدل میشود اما همین که طراح برای این ردوبدل کردن پیام از طرح نامههای پستی و مهر اداره پست شهر بیتالمقدس استفاده کرده و بر تاریخ 1948 هم تأکید داشته، آن را قابل تأمل و بامعنی و جذاب کرده است.
«ماهیها به دریا برمیگردند» خیلی در بند ایهام و بیان سمبلیک نیست اما تأکید بر زایش هم برای راوی ایرانی آن و هم خانوادههای فلسطینی مورد اشاره، بسیار باارزش است و باعث شده است پایانبندی کتاب امیدبخش باشد و بر آینده روشن و زاینده مقاومت و دینداری دلالت کند.
خلاصه! به همه کسانی که دوست دارند هم خودشان مختصری از آداب و رسوم و زیست فردی و اجتماعی و تاریخ فلسطین و غزه بدانند و هم فرزندان خود را با این موارد آشنا کنند، حتماً توصیه میکنم این کتاب خوشخوان و روان را دست بگیرند یا هدیه بدهند تا وقتی از مردم غزه و فلسطین چیزی میشنوند، به جز نکاتی که در اخبار و گزارشهای تلویزیونی میبینند، خیلی خالیالذهن نباشند و حتی شنیدن همین خبرها و گزارشها برایشان جذابتر و بامعنیتر شود.