
گروه سیاسی: معاون سیاسی وزارت امور خارجه، در چهارمین همایش بینالمللی مطالعات ایران معاصر با موضوع «ایران و جهان پس از جنگ ۱۲ روزه» سخنرانی کرد و ضمن قدردانی از برگزاری نشست، به تشریح ریشههای جنگ، شکست مذاکرات پیشین، موضع ثابت ایران در دیپلماسی برابر و چشمانداز سیاست خارجی پرداخت.
مجید تختروانچی درباره چرایی آغاز جنگ ۱۲ روزه تأکید کرد نمیتوان با قطعیت یک سناریو را پذیرفت، زیرا این رویکرد نه علمی است و نه تاریخی. وی یادآور شد با روی کار آمدن دولت ترامپ، نامهای به مقام معظم رهبری ارسال شد که فارغ از لحن تند آن، پیشنهاد مذاکره داد و هشدار داد در صورت عدم نتیجه، جنگ در پیش خواهد بود. ایران در پاسخ، مذاکرات غیرمستقیم را پذیرفت، در حالی که آمریکا مستقیم میخواست. معاون وزیر امور خارجه توضیح داد مذاکره مستقیم در شرایط برابر و فضای آرام، سریعتر و مؤثرتر است اما درباره آمریکا چنین نبود؛ متن نامه و رویکرد مقامات آمریکایی نشان میداد ترامپ خود را تعیینکننده شرایط جهان میبیند و همه دنیا را نیازمند خود میداند. بنابراین، تصمیم به پاسخ از طریق مذاکرات غیرمستقیم گرفته شد.
* آمریکاییها صرفا زبانبازی کردند
تختروانچی ادامه داد: پیام آمریکا از طریق امارات رسید اما ایران بنا به دلایل خود از کانال عمان پاسخ داد. ۵ دور مذاکره برگزار شد و ۲ روز پیش از دور ششم، جنگ آغاز شد که جامعه بینالمللی، کشورهای مختلف و حتی خبرنگاران آمریکایی را متعجب کرد. روانچی گفت: آمریکاییها از ابتدا با نشان دادن باغ سبز و وعده همکاری وارد شدند اما صرفاً با زبانبازی پیش رفتند و تصور کردند با این شیوه به اهدافشان میرسند. آنها ابتدا غنیسازی صفر خواستند، پس از مخالفت ایران موضوع دیگری مطرح کردند و به اصطلاح «یکی به نعل، یکی به میخ» زدند. وقتی دیدند در مذاکرات به اهداف نمیرسند، به زور متوسل شدند. ایران انتظار نتیجه سریع نداشت و میدانست مذاکرات بینالمللی فراز و نشیب دارد؛ ۵ دور نه خیلی خوب بود و نه خیلی بد اما اعتقاد بر این بود با دیپلماسی و گفتوگو میتوان به نتیجه رسید.
* جنگ بد است اما تحمیل بدتر
وی با تأکید بر تعهد ایران به دیپلماسی برابر، گفت: هیچکس جنگ را ترجیح نمیدهد مگر اینکه یکی از طرفین بخواهد دیدگاه خود را تحمیل کند. یکی از دلایل جنگ، ناکامی آمریکا در دستیابی به خواستههای نامشروع با حربههای تطمیع و تهدید بود. آمریکاییها دیدند نمیتوانند خواستههایی را که از دید ایران نامشروع است، پیش ببرند، لذا به زور رو آوردند. سوالاتی مطرح است: آیا جنگ از روز نخست هدف بود و مذاکرات زمینهسازی برای توجیه آن؟ آیا میخواستند بگویند «تلاش کردیم اما نتیجه نگرفتیم، ناچار به جنگ شدیم؟» یا در میانه راه تغییر مسیر دادند؟ نقش رژیم صهیونیستی چه بود؟ از ابتدا مخالف بودند یا طرح مشترک و تقسیم کار؟ روانچی ادامه داد: پاسخ قطعی دشوار است اما یکی از دلایل اصلی، ناتوانی در دستیابی به خواسته نامشروع تعطیلی کامل برنامه هستهای ایران بود.
وی توضیح داد: آمریکا گاهی با تطمیع و انگیزهدهی و گاهی با تهدید پیش آمد اما ایران با سرمایهگذاری عظیم در این بخش علمی، شهدای تقدیمشده در مسیر هستهای و مقابله با خرابکاریها و دستاورد ملی که به سطح جهانی رسیده، نمیتواند برنامه را تعطیل کند صرفاً به خاطر خواسته ترامپ یا هر دولت دیگری؛ شرق یا غرب فرقی ندارد. وقتی بگویند «تعطیل کن تا امتیاز بدهیم» یا «نکنی اقدام میکنیم»، زبان مشترکی برای گفتوگو باقی نمیماند. مذاکره نیازمند زبان مشترک است؛ وقتی یکی خود را در موضع قدرت ببیند، نتیجهای حاصل نمیشود و مسیر به سمت زور میرود.
* ایران حذف نمیشود
در بخش پرسش و پاسخ، روانچی دیدگاه حذف ایران از معادلات منطقه را بدبینانه خواند. روانچی در این باره گفت: ایران از نظر جغرافیا، ظرفیتها، جمعیت و توانایی نسل جوان - که در هر رشتهای برجسته است - بزرگتر از آن است که حذف شود. تحولات اخیر تغییراتی ایجاد کرده اما واقعیتهای صحنه این را رد میکند. روابط با منطقه و قدرتهای بزرگ ادامه دارد؛ پس از اسنپبک، روابط با آمریکا و اروپا متفاوت شده است. اروپاییها اشتباه بزرگی کردند و با فعالسازی اسنپبک به پای خود شلیک کردند و خود را حداقل از مباحث هستهای حذف کردند. ایران با جهان و منطقه در تعامل است؛ تعاملی دوطرفه. پرونده هستهای مهم است و باید حل شود؛ ایران اهل دیپلماسی مسالمتآمیز است اما گفتوگو شرایط خاصی دارد. اگر فراهم شود، پیش میرویم؛ اگر نه، دنیا تمام نمیشود. موضع ایران ثابت و معقول است: حین مذاکرات به ایران حمله شد و همه فهمیدند ایران اهل جنگ نیست، بلکه اهل تعامل است و تجاوز ناجوانمردانه بود. در اسنپبک، ۲ دیدگاه متضاد در شورای امنیت شکل گرفت – بیسابقه در تاریخ سازمان ملل – که ناشی از اشتباه اروپا بود و آمریکا حمایت کرد یا فشار آورد.
* طرف مقابل توهم دارد
در هفته منتهی به اسنپبک، ایران تلاش دیپلماتیک زیادی کرد، پیشنهاد داد اما طرف مقابل نخواست و ایران به اصول پایبند ماند. آماده دور بعد بودیم که تجاوز شد. حالا همه میدانند ایران از گفتوگو فرار نمیکند؛ طرف مقابل توهم دارد با بازگشت تحریمها و قطعنامههای گذشته، امتیاز میگیرد. اسنپبک توهم بود؛ ایران مدیریت میکند. مذاکره هستهای باید تعاملی باشد، ۲ طرف بهرهمند، نه دیکته یکطرفه. هرگاه شرایط آماده شود، ایران اهل صحبت است.
روانچی افزود: تعامل با کشورهای منطقه سیاست محوری است؛ اتفاق نظر کامل لازم نیست، حتی ۲ برادر در همه چیز توافق ندارند. تمایل دوطرفه به سیاست همسایگی وجود دارد. پس از جنگ و تجاوز رژیم صهیونیستی به قطر، اشتیاق به همکاری منطقهای بیشتر شده؛ پیامهای دریافتی نشاندهنده نگرانی از نیات اسرائیل (پروژه موهوم اسرائیل بزرگ) و بیاعتمادی به آمریکا است. زمینه همگرایی بیش از پیش جنگ است. ایران با ۱۵ همسایه آبی و خاکی ظرفیت عظیمی دارد که کمتر استفاده شده؛ دیپلماسی استانی (۲ جلسه در شیراز و مشهد، 4-3 برنامه سالانه) استانها را در حوزههای مختلف، بویژه اقتصاد فعال میکند. وی ادامه داد: تحریم واقعیت است و نمیتوان کتمان کرد؛ باید در داخل با سیاستهای دقیق، مبارزه با فساد و روشهای خروج اقتصاد از وضعیت فعلی تلاش کرد و همزمان در خارج برای رفع تحریمها. بخش عمده اقدامات اقتصادی است؛ مثلاً همکاری ریلی با همسایگان عملاً غیرقابل تحریم کامل است؛ تجربه ۱۵ سال دور زدن تحریمها این را نشان میدهد و طرف مقابل هم قبول دارد.
* آمریکا میخواهد دیکته کند نه مذاکره
درباره مذاکره مستقیم، معاون وزیر امور خارجه گفت: اصولاً مستقیم سریعتر و رودررو است و درک بهتر ایجاد میکند اما با آمریکا پس از جنگ شرایط خاص است: طرف مقابل میخواهد دیکته کند، دستاورد جنگ را نقد و تهدید کند. وقتی یک طرف از قبل در موضع برتری باشد، دستور کار و نتیجه را تعیین کند، مذاکره بیفایده است.
وی افزود: آمریکا نتیجه را از قبل مشخص کرده بود: صحبت و مذاکره فقط اگر اقدامات مشخص ایران انجام شود. این ذهنیت آمریکایی نشاندهنده حس دست بالاتر است. مذاکره واقعی تعاملی است؛ نتیجه در انتها مشخص میشود، نه از قبل. در اروپا چنین حس برتریای نیست؛ حساسیت به این موضوع کلیدی برای پیشبرد دقیق مذاکرات است. روانچی درباره تضعیف چندجانبهگرایی گفت: چارهای جز ترویج آن نیست؛ اگر یک قدرت دیکته کند، جهان به سوی بینظمی میرود. در اسنپبک، جنبش عدم تعهد با ۱۲۱ کشور از ایران حمایت کرد؛ این اهمیت سیاسی دارد. با طرز فکر ترامپ و نتانیاهو، بینالمللیگرایی تضعیف شده اما باید مقابله و تقویت کرد.