عرفان خیرخواه: «رزمندههای حماس که ۷ اکتبر به اسرائیل حمله کردند، عمدتاً جوانهایی بودند که زبان خشونت را از بمبهایی آموخته بودند که اسرائیل سالها بر سرشان ریخته بود». این جملات، بخشی از چیزی است که ایلان پاپه، مورخ اسرائیلی در کتاب خود تحت عنوان «صبح شبات» نوشته است. «شبات» واژهای عبری است به معنی «شنبه» و این روز در یهود از جایگاه و احترام ویژهای برخوردار است. عملیات توفانالاقصی که نقطهی عطفی در تاریخ جنگ بین اسرائیل و فلسطین است، از صبح شنبه ۷ اکتبر به راه افتاد و باعث شد توجه جهانیان به سرزمینی معطوف شود که حتی بر سر نامش نیز توافقی وجود ندارد. سازمان ملل نام اسرائیل را پذیرفته اما حالا دیگر با قاطعیت میتوان گفت افکار عمومی جهان فلسطین را اصلیتر و اصیل میداند. گذشته از اینکه صهیونیستها در میدانهای نظامی و امنیتی به چه نقطهای رسیدهاند یا نرسیدهاند، آنچه مسلم به نظر میرسد این است که عرصه فرهنگی و افکار عمومی جهان را به طور کل باختهاند. این را گاهی در میان اقرارهای خود آنها هم میتوان یافت. حالا همه دارند درباره ریشه این نزاع هم بحث میکنند و اینکه اساسا این سرزمین متعلق به چه کسانی است. اینجاست که مطالعه تاریخ به ما کمک میکند، بویژه اقرار خود مورخان اسرائیلی یا یهودی و یا هواداران آنها بسیار راهگشاتر است.
کتاب «تاریخ مختصر جنگ اسرائیل و فلسطین» نوشته مورخ شناختهشده اسرائیلی «ایلان پاپه» است که با ترجمه شهریار شفیعی از سوی انتشارات امیرکبیر راهی بازار کتاب شده است. شهریار شفیعی نام کتاب را به «صبح شبات» تغییر داده که برای این کار دلایل خاصی دارد. ایلان پاپه در این کتاب مینویسد: «جنگ بین اسرائیل و فلسطین، از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ شروع نشده است. ریشههای این جنگ عمیقتر از این سالهاست و حتی به گذشتهای دورتر از زمان تأسیس دولت اسرائیل در سال ۱۹۴۸ برمیگردد. پاپه به عنوان مورخ، در این کتاب بدون تحت تأثیر قرار گرفتن از مسائل سیاسی و وجود دوقطبیهای موجود، به بررسی ریشههای این جنگ و زمینه شکلگیری آن میپردازد و آغاز آن را اواخر قرن ۱۹ یعنی زمانی که فلسطین تحت سلطه عثمانیها بود، قلمداد میکند. این کتاب تلاشی است از سوی نویسنده برای روشن کردن اصول و مبانی اساسی جنگ اسرائیل و فلسطین و هر کسی که مخالف ظلم و بیعدالتی باشد، مباحث این کتاب را راحتتر درک خواهد کرد». گفتوگوی ما با شهریار شفیعی، مترجم کتاب «صبح شبات» را در ادامه میخوانید.
***
* جناب آقای شفیعی! چه چیزی باعث شد سراغ ترجمه این کتاب بروید و این کتاب چه ویژگیهایی داشت که شما برای ترجمه انتخابش کردید؟
پس از انتشار ترجمهام از کتاب «من شیرین ابوعاقله هستم» که در واقع ورود جدیام به دنیای ترجمه حرفهای بود، مدتی به عنوان سرگرمی در سایتها و خبرگزاریهای مرتبط با کتابهای خارجی میگشتم و دنبال اثری تازه میگشتم. در همین گشتوگذارهای اینترنتی، با آشنایی پیشینم از ایلان پاپه، به کتاب «تاریخ مختصر جنگ اسرائیل و فلسطین» برخوردم که دقیقاً در اکتبر ۲۰۲۴، یعنی سالگرد عملیات توفانالاقصی منتشر شده بود. به نظرم میرسد همین سالگرد بوده که جرقه نگارش این اثر را در ذهن پاپه زده است. ویژگی اصلی کتاب، روایت فشرده اما دقیق یک قرن درگیری است؛ از اواخر قرن نوزدهم تا امروز. پاپه با زبانی روان و ساده، بدون پیچیدگیهای آکادمیک، تاریخ را برای مخاطب عام قابل فهم کرده است و از طرفی من اثر آقای پاپه را به ۲ دلیل واجد صلاحیت ترجمه دانستم که یکی نظر او درباره عملیات توفانالاقصی بود که آن را نتیجه سالها بمبهایی میدانست که اسرائیل بر سر فلسطینیان ریخته بود و دیگری او را مورخ باانصافی یافتم؛ با اینکه خودش اسرائیلی است و سالهاست در بریتانیا زندگی میکند.
* در عنوان اصلی اثر «تاریخ مختصر جنگ اسرائیل و فلسطین» را میبینیم؛ چه چیزی باعث شد عنوان «صبح شبات» را به عنوان نام اصلی کتاب انتخاب کنید؟
عنوان اصلی انگلیسی کتاب، تاریخ مختصر جنگ اسرائیل و فلسطین است اما پاپه در مقدمه به لحظهای اشاره میکند که عملیات توفانالاقصی در صبح شنبه (شبات) آغاز شد؛ لحظهای که برای اسرائیلیها نماد امنیت و آرامش بود، ناگهان به نماد فروپاشی اسطوره شکستناپذیریشان تبدیل شد. «صبح شبات» نه فقط اشاره به زمان عملیات، بلکه نماد پارادوکس تاریخی است: روز مقدس یهودیان که قرار بود روز استراحت و امنیت باشد، به روز آغاز یک تحول بزرگ در مقاومت فلسطین بدل شد. چون یهودیها اعتقاد دارند خداوند در ۶ روز زمین و آسمان را خلق کرد و روز هفتم نعوذبالله به استراحت پرداخت؛ از این رو آنها هم شبات [شنبه] را به همین امر اختصاص میدهند. از طرفی نوعی بازی زبانی هم بود که صبح عربی را با شبات عبری پیوند زدم و به نوعی تداعیکننده صبح و شب نیز است.
* در یکی از فصلهای کتاب به پاکسازی قومی فلسطینیها توسط صهیونیسم اشاره شده است. آیا این پاکسازی تنها جنبه قومی و تصرف سرزمینی دارد یا به فرهنگ بومی و دیرینه فلسطینیان نیز اشاعه پیدا میکند؟
پاپه به صراحت نشان میدهد پاکسازی قومی در فلسطین، فراتر از تصرف زمین، یک پروژه سیستماتیک حذف هویت فرهنگی بوده است؛ از تخریب صدها روستا و تغییر نام آنها به نامهای عبری، تا نابودی مزارع زیتون – که نماد پیوند تاریخی فلسطینیها با سرزمین است – و حتی تلاش برای محو زبان، آداب و سنن محلی. مثلا حتی بعضی غذاهای فلسطینی را اسرائیل به نام خود زده است یا تغییر نام خیابانهای عربی به نام شخصیتهای صهیونیست. یا حتی نام محلهای که شهید یحیی سنوار در آنجا متولد شده را به یک نام عبری تغییر دادهاند. اینها فقط تصرف سرزمین نیست؛ تلاش برای بازنویسی تاریخ و حافظه جمعی است. پاپه میگوید صهیونیسم نهتنها میخواست فلسطینیها را از زمین خود بیرون کند، بلکه میخواست اثری از حضور فرهنگیشان نیز باقی نماند.
* در فرآیند ترجمه اثر، آیا با دشواریهایی برای انتقال برخی مولفهها و پدیدههای فرهنگی - مانند همین عنوان «صبح شبات» - برای خواننده ایرانی روبهرو بودید؟
نهچندان! چالش اصلی من به عنوان مترجم، نه زبان کتاب، بلکه ناآگاهی عمیق بخش بزرگی از مخاطبان ایرانی – از جمله خودم– از این تاریخ فلسطین و اسرائیل بود. حسرت میخوردم که چرا این اندازه از ریشههای مساله بیخبریم. چون به نوعی تاریخ ابزاری است دست صهیونیستها تا با آن خود را مظلوم نشان بدهند. به خاطر همین، آگاهی از این تاریخ بسیار مهم است وگرنه زبان آقای پاپه بسیار روان بود که در ترجمه کوشیدم همین سادگی و روانی را به فارسی منتقل کنم تا خواننده بدون مانع زبانی به عمق ماجرا برسد.
* در بخشی از کتاب به این پرسش پرداخته شده که چرا غزه بزرگترین زندان روی زمین است؛ مختصات این تعبیر و شرایط انسانی که به آن اشاره شده چه شکلی است؟
غزه یک نوار باریک ساحلی به مساحت حدود ۳۶۰ کیلومتر مربع است که بیش از ۲ میلیون نفر در آن زندگی میکنند؛ تراکمی وحشتناک. بیش از نیمی از ساکنان زیر ۱۸ سال هستند. این منطقه از سال ۲۰۰۷ در محاصره کامل اسرائیل است: مرزهای زمینی، دریایی و هوایی بسته، ورود کالا کنترلشده و خروج انسان تقریباً غیرممکن است. پاپه غزه را «بزرگترین زندان روباز جهان» مینامد؛ تعبیری که خودش کتابی هم با همین عنوان نوشته است. دیوارهای بتنی، برجهای نگهبانی، تیربارهای خودکار و سیستمهای نظارتی پیشرفته، غزه را به یک آزمایشگاه کنترل انسانی تبدیل کردهاند. مردم از ابتداییترین نیازها محرومند اما نه به خاطر اینکه ذاتا آن منطقه محروم است، بلکه این یک محرومیت تحمیل شده است. این نه یک وضعیت اتفاقی، بلکه یک سیاست آگاهانه برای تضعیف و تسلیم است.
* این اثر به لحاظ الهامبخشی بر خواننده ایرانی و بازتاب تصویر روشنی از مقاومت در فلسطین تا چه اندازه میتواند مؤثر باشد؟
هنوز زود است تأثیر دقیق آن را سنجید؛ کتاب تازه منتشر شده و نیاز به زمان دارد تا به دست مخاطبان برسد اما اهمیت آن در همین است که فراموشی و تحریف تاریخ، بزرگترین سلاح اسرائیل بوده است. سالهاست با روایت مظلومنمایی، افکار عمومی جهانی را فریب دادهاند. این کتاب، با روایتی خلاصه اما مستند، این روایت را درهم میشکند. آگاهی از تاریخ خود یک ابزار مقاومت است. وقتی خواننده ایرانی میفهمد که مساله فلسطین نه از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ آغاز شده و نه از ۱۹۴۸، بلکه ریشه در پروژه استعماری اواخر قرن نوزدهم دارد، نگاهش به مقاومت تغییر میکند. دیگر مقاومت را یک واکنش احساسی نمیبیند، بلکه یک پاسخ تاریخی و مشروع به اشغال میبیند.
* در انتفاضههای فلسطینی که به علل وقوع آن در کتاب هم اشاره شده، چه نوع مقاومتی به لحاظ فرهنگی در فلسطین در جریان است؟
ببینید، مقاومت فقط جنبه نظامی و عملیاتی نداشته است. مثلا یکی از راههای حفظ فرهنگ و هویت فلسطینی خاطرهگویی بود. به این صورت که پدران و مادران و افراد قدیمیتر خاطرات رویدادها، محلهها و مناسبتهای فرهنگی را به فرزندان خود و نسل جوان منتقل میکردند. یا به عنوان مثال در نوع پوشش و لباسهای محلی که به نوعی روی آنها ملیلهدوزی کار شده بود و مختص آن منطقه بود اینها را حفظ میکردند.
* کتاب به پیوند تاریخ و فرهنگ در خاورمیانه اشاره دارد. فکر میکنید این اثر چگونه میتواند به غنیسازی گفتوگوی فرهنگی بین جوامع ایرانی و فلسطینی کمک کند؛ به عبارت دیگر چه نقطه اشتراکی بین این ۲ فرهنگ میتوان یافت؟
ما حداقل اگر بخواهیم به طور خلاصه اشاره کنیم ۲ اشتراک مهم داریم که برای گفتوگو و همدلی فرهنگی بین ما و فلسطینیان میتواند موثر باشد. یکی دین اسلام است. اینکه ما هر ۲ مسلمانیم و برخلاف دروغهایی که گفته میشود فلسطینیان ناصبی نیستند. آنها دوستدار اهل بیت و ائمه هستند و حتی در غزه مساجدی به نام ائمه دارند. پس یکی از این نکته اشتراکات دین اسلام است. نکته بعدی این است که ما هر ۲ زخمخورده اسرائیل هستیم. اقدامات اسرائیل چه زمانی که در گذشته داخل کشور ما دانشمندان و نخبگان ما را ترور کرده و خرابکاریهایی انجام میداد و چه اخیرا در همین جنگ ۱۲ روزه، منجر به این شده که ما زخم مشترک داشته باشیم و اینها زمینههایی برای قرابت و همدلی ما در جهت تقویت جبهه مقاومت میتواند باشد.