مهدی مرسلی: در دوره دوم حضور امیر قلعهنویی روی نیمکت تیم ملی، یک الگوی تکراری اما چشمگیر در کارنامه او دیده میشود: هر زمان که تیم او مقابل نمایندهای از فوتبال آفریقا قرار گرفته، میدان را با پیروزی ترک کرده است. حالا که تقویم مسابقات، ایران را روبهروی تیم ملی کیپورد قرار داده، این رکورد موضوع بحث دوباره است و پرسش این است که آیا این روند ادامه پیدا میکند یا نه.
کیپورد اخیراً توجه فوتبالدوستان را به خود جلب کرده است. تیمی که سالها در سایه بود، حالا با صعود تاریخی به جامجهانی در مرکز نگاهها قرار گرفته. این بازی نه صرفاً یک مسابقه تدارکاتی، بلکه فرصتی برای سنجش یک ترکیب تازهجانگرفته است که قلعهنویی آرامآرام تلاش کرده هویتش را شکل دهد.
اما این نخستین مواجهه ایران با تیمهای آفریقایی در این دوره نیست. ماجرا از دیداری در آزادی آغاز شد؛ جایی که کنیا با یک مهاجم باتجربه به نام «مایکل اولونگا» آمده بود. همان بازیکنی که بارها مدافعان ایرانی را در سطح باشگاهی آزار داده بود و سابقه گلزنی به پرسپولیس، استقلال و سپاهان را در کارنامه داشت. او در آن بازی هم دروازه تیم ملی ایران را گشود اما سرنوشت مسابقه با همین گل تعیین نشد. محمد محبی که کمکم به چهره کلیدی طرحهای قلعهنویی تبدیل میشود، جریان را برگرداند. بعد هم رامین رضاییان با یک ضربه دقیق، برگشت را کامل کرد. پیروزی اول ثبت شد؛ پیروزیای که نشان داد تیم ملی توان واکنش دارد.
چند ماه بعد نوبت آنگولا رسید؛ تیمی که نامش برای فوتبالدوستان ایرانی آشناست، چون زمانی در جامجهانی 2006 همگروه ایران بود اما تیمی که در آن بازی مقابل ایران قرار گرفت، از لحاظ تجربه و کیفیت، فاصله زیادی با تیم آن سالها داشت. ایران در همان دقایق ابتدایی با ضربات مهدی طارمی بازی را در اختیار گرفت و با ۲ گل زودهنگام، از حریف پیش افتاد. بعد نوبت صادق محرمی و شهریار مغانلو رسید تا اختلاف را بیشتر کنند. این پیروزی اعتمادبهنفس ساخت. تیمی که در سالهای اخیر بارها از بحران هویت رنج برده بود، حالا به تدریج طرح و قاب قابل تشخیصی پیدا میکرد.
سومین آزمون، دیدار با تانزانیا بود. باز هم در قالب آمادهسازی. این بار هم ایران پیروز شد. همان شمایل آشنا: یک شروع نسبتاً آرام اما با ضربهای تعیینکننده از بازیکنی که شاید در رسانهها کمتر مطرح باشد. امیرحسین حسینزاده گل نخست را زد و دوباره محبی، همان که مقابل کنیا نیز بازی را برگرداند، ضربه نهایی را وارد کرد. او در این جدالها تبدیل شد به چهرهای که قلعهنویی رویش حساب باز میکند؛ بازیکنی که شاید مثل طارمی یا آزمون نام جهانی نداشته باشد اما جسارت و آرامش در لحظههای حساس دارد.
حالا داستان به نقطهای رسیده که باید دید آیا این روند ادامه خواهد یافت یا نه. 3 بازی، 3 پیروزی، ۸ گل زده و تنها یک گل خورده. تنها گل خورده هم همان توپ اولونگا بود؛ مهاجمی که سالهاست هر وقت مقابل تیمی از ایران قرار گرفته، اثرگذار بوده. او یک «یادآوری» است؛ اینکه حتی در کنار بردها، همیشه جایی برای احتیاط باقی میماند. هیچ خط دفاعی بدون خطا نیست، هیچ ساختاری کامل نمیماند و هیچ رکوردی تضمین نشده.
کیپورد اما تیمی است با انرژی، انگیزه و سبک مدرنتر نسبت به ۳ حریف قبل. آنها فوتبال را با سرعت و پاسهای عمقی بازی میکنند و بیش از هر چیز به حمله در فضاهای پشت مدافعان امید دارند. این یعنی آزمونی مستقیم برای ساختار دفاعی ایران و نظم میانه میدان. اگر ایران بخواهد برتریاش مقابل تیمهای ملی قاره سیاه را حفظ کند، بیشتر از همیشه باید روی کنترل ریتم بازی و جلوگیری از ضدحملات کار کند.
اما چیزی که این تقابلها را جذاب میکند، صرفاً تحلیل فنی نیست. مساله این است که تیم ملی قلعهنویی در حال ساختن یک شخصیت تازه است؛ شخصیتی که بر خلاف دورههای گذشته، نه بر اساس ستارهمحوری مطلق بنا شده و نه صرفاً بر نتیجه کوتاهمدت. او در تلاش است تیمی بسازد که در روز خوبش هجومی و در روز سختش مقاوم باشد. حضور بازیکنان جوانتر در ترکیب، چرخش بین پستها و سعی برای ساختن انسجام، نشانههای این تلاشند.
اگر ایران مقابل کیپورد پیروز شود، رکورد ۱۰۰درصدی قلعهنویی مقابل نمایندگان قاره آفریقا ادامه پیدا میکند و این آمار دیگر تنها یک اتفاق تصادفی نخواهد بود؛ تبدیل میشود به بخشی از کارنامه و هویت تیم ملی اما اگر این رکورد شکسته شود هم، اصل مسیر چیزی است که قضاوت نهایی را شکل خواهد داد.
پیروزیها ارزش دارند اما آنچه باقی میماند، الگویی است که در زمین ساخته میشود؛ روشی که تیم خودش را تعریف میکند. این مسابقه هم بخشی از همان مسیر است.
تداوم برتری مطلق تیم ملی فوتبال برابر رقبای آفریقایی؟
سایه بیوقفه پیروزی
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها