24/آبان/1404
|
00:19
قهرمانی مقتدرانه و کوبنده تیم‌ ملی والیبال ایران در ریاض

هدیه‌ به صابر

علی دارایی: وقتی تیم‌ ملی والیبال «ب» ایران راهی مسابقات همبستگی کشورهای اسلامی شد، کمتر کسی تصور می‌کرد ترکیبی جوان و کاملاً داخلی بتواند چنین مسیر بی‌خطایی را طی کند اما آنها در زمین طوری هماهنگ بودند‌ انگار سال‌ها کنار هم بازی کرده‌اند؛ آرام، مطمئن و بدون آن آشفتگی‌هایی که معمولاً تیم‌های بازسازی‌شده گرفتار آن می‌شوند. مرحله به مرحله، هر حریفی مقابل‌شان قرار گرفت مثل صفحه‌ای بود که باید ورق می‌خورد و حالا نوبت آخرین خط داستان بود؛ دیدار نهایی در ریاض، برابر تیمی که همیشه برای ایران دردسرساز بوده.
ترکیه با ترکیبی متفاوت نسبت به مرحله گروهی وارد میدان شد؛ تیمی که اگرچه ستاره‌های اصلی‌اش را در اختیار نداشت اما با همان بازیکنان باانگیزه‌ توانسته بود خود را به بازی پایانی برساند. ایران اما از همان لحظه آغاز نشان داد چیزی کمتر از قهرمانی و مدال طلا نمی‌خواهد. شروع مسابقه مناسب بود؛ سرویس‌های حساب‌شده، دریافت‌های دقیق و حملاتی که نظم داشت. ترکیه تا قبل از اینکه به خودش بیاید، ۲ دست از دست داده بود و زمین بیشتر شبیه صحنه تمرین شاگردان پیمان اکبری به نظر می‌رسید تا یک فینال.
* بازگشت کوتاه اما کافی
دست سوم اما همه چیز تغییر کرد. ترکیه بالاخره فهمید اگر قرار است چیزی عوض شود، همین لحظه است. اشتباهات تیم ایران که تا قبل از آن مثل لکه‌های کوچکی روی لباس سفید بودند، یک‌ باره زیاد شدند. دریافت‌ها به‌هم ریخت، حملات با عجله انجام شد و ترکیه مثل شکارچی‌ای که ردپا پیدا کرده باشد، حمله پشت حمله روانه کرد و دست سوم را با اختلافی قاطع از آن خود کرد و این پیغام را فرستاد که هنوز باید جنگید.
بازیکنان ایرانی که ۲ دست اول را بدون دردسر برده بودند، فهمیدند فینال همیشه سنگین است، حتی اگر ۲ گام جلوتر باشی. دست سوم شبیه سیلی‌ای بود که تیم را از خواب خوش بیدار کرد؛ یادآوری مهمی که هیچ قهرمانی‌ای بدون عبور از لحظه‌های سخت به دست نمی‌آید.
* طلایی که رنگ قدرت خارق‌العاده والیبال ایران داشت
دست چهارم اما بازگشت تیم واقعی ایران بود. آرامش به دریافت‌کننده‌ها برگشته بود، پاس‌ها با دقت بیشتری ارسال می‌شد و مهاجمان دوباره همان قدرت آغاز مسابقه را پیدا کرده بودند. ترکیه تلاش کرد جریان بازی را نگه دارد اما ایران اجازه نداد. همه چیز به همان نظمی برگشت که پیمان اکبری، سرمربی تیم‌ ملی «ب» والیبال در طول این تورنمنت پیگیری کرده بود. هر توپ، چه در دفاع چه حمله، با مسؤولیت کامل مدیریت شد و وقتی امتیاز آخر به سود ایران ثبت شد، سالن ریاض برای چند ثانیه کاملاً زیر صدای شادی ایرانی‌ها لرزید.
قهرمانی همیشه شیرین است اما این یکی طعمی متفاوت داشت. تیم‌ ملی بدون ستاره‌های شاغل در اروپا و شرق آسیا به میدان آمده بود؛ با این حال هیچ‌کس احساس کمبود نداشت. ترکیب داخلی و جوان تیم شبیه نسلی بود که می‌خواهد ثابت کند والیبال ایران بدون نام‌های بزرگ هم می‌تواند بایستد. این جام نه فقط نشانه قدرت که نشانه بلوغ نسل جدید والیبال ایران‌زمین بود.
* لحظه‌ای که اشک امان همه را برید
اما آنچه این قهرمانی را به تصویری ماندگار تبدیل کرد، اتفاقی بود که بعد بازی رخ داد. بازیکنان ایران حلقه زدند، جام را بالا بردند و آن را به کسی تقدیم کردند که دیگر در میان‌شان نبود: مرحوم صابر کاظمی. نامی که فقط یک ستاره نبود، بلکه برای بسیاری نماد امید و آینده به شمار می‌رفت. درگذشت نابهنگام او در هفته گذشته شوکی بود که نه فقط والیبال که تمام ورزش ایران را در خودش فروبرد.
بازیکنان پیش از فینال گفته بودند اگر قهرمان شوند، این جام را به او هدیه می‌دهند. وقتی شب ریاض به پایان رسید، آنها به قول‌شان عمل کردند. عکس‌ها نشان می‌داد لحظه بالا رفتن جام، نگاه‌های زیادی خیس شده بود؛ نه از سختی بازی، بلکه از سنگینی فقدانی که هنوز تازه است.
قهرمانی ایران در این رقابت‌ها یک موفقیت ورزشی بود اما معنایش فراتر رفت. تیمی که بدون نام‌های بزرگش به میدان رفت، با انسجام و ذهنی آرام نتیجه گرفت. جامی که می‌توانست فقط یک جام ساده باشد، تبدیل شد به یادبود جوانی که خیلی زود از بین ما رفت.
این طلا فقط نتیجه تلاش یک تیم نبود؛ ادای دینی بود به کسی که روحش هنوز در زمین کنار آنهاست.

ارسال نظر