مهدی مرسلی: دوره خیالبافیهای بیپشتوانه پایان یافته و تیم ملی ایران سرانجام مرحلهای را تجربه میکند که سالها از آن فراری بوده: روبهرو شدن با واقعیت.
آنچه در بازی با تیم ملی فوتبال کیپورد رخ داد، نه یک مسابقه دوستانه معمولی بود و نه یک پیروزی کماهمیت. این بازی حکم آیینه را داشت، آیینهای که در آن نشانههای یک پوستاندازی تاکتیکی به چشم آمد؛ تغییری که دیر شده بود اما بالاخره از راه رسید.
تیم ملی در تورنمنت العین به جایی رسید که دیگر نمیتوانست با شعار فوتبال مالکانه یا وعده حمله بیوقفه، خودش را فریب دهد. مقابل تیمی که به ظاهر آرام و معمولی میرسد اما از لحاظ نظم و قدرت بدنی چیزی کم ندارد، ایران در ضربات پنالتی بالاخره به فینال رسید اما داستان اصلی قبل از ضربات شروع شد. بازی آنقدر پردردسر و پیچیده بود که اگر شکست اتفاق میافتاد، احتمالاً چند صندلی روی نیمکت تیم ملی بیصاحب میشد. همین کافی بود تا مشخص شود این بازی ساده نبوده.
بعد از بازی، امیر قلعهنویی با لحنی که بیشتر شبیه بیانیه تغییر مسیر بود تا یک تحلیل معمولی، گفت نتیجه برایش اهمیت اصلی را نداشته و موضوع مهم اجرای مدلی بوده که میخواهد در جامجهانی ۲۰۲۶ به آن تکیه کند.
مهدی طارمی هم چند دقیقه بعد همین مسیر فکری را تأیید کرد. هماهنگی ناگهانی حرفها، خودش بزرگترین نشانه بود: تیم ملی دارد از مدل همیشگیِ پرهیجان، به سمت نسخهای کمصدا اما محکم حرکت میکند.
در این مسابقه ایران نه مالک بازی بود و نه دنبال فشار مداوم از بالا. توپ را گذاشت برای حریف و با فشردن راههای نفوذ، ضرباهنگ مسابقه را کنترل کرد. موقعیتهایش هم از دل ضدحملاتی ایجاد شد که بر اساس سرعت و هوشیاری طراحی شده بود، نه بر اساس حمله شلوغ و شتابزده. مهمتر اینکه هیچکدام از ۲ مدافع کناری نقش آن نفوذکنندگان همیشگی را نداشتند. وظایف عوض شده بود؛ وینگرها، هافبکهای تدافعی و حتی مهاجم مرکزی بیشتر درگیر بستن فضا بودند تا خلق موقعیت.
ریشه این دگرگونی را باید در ورود آنتونیو گالیاردی جستوجو کرد؛ مربی ایتالیایی که سالها در تیمهایی کار کرده که دفاع را نه یک وظیفه، بلکه یک هنر میدانند. سبک او بر پایه ساخت لایهها، کاهش ریسک و استفاده از ضدحمله است. دقیقاً همان مدل که مربیان ایتالیایی در تورنمنتها به آن تکیه میکنند. حضور او در کنار قلعهنویی یعنی پایان رسمی بازیهای بیمحاسبه و آغاز فوتبال منطقیتر.
در فینال تکراری مقابل ازبکستان هم به نظر همین خط فکری ادامه پیدا کند. تیمی که میخواهد با یک مهاجم محوری، چند وینگر دونده و خط هافبکی که اول محافظت کند و بعد حرکت، نتیجه را مدیریت کند. در چنین سیستمی، خبری از زوج مهاجم نیست، مگر اینکه هر دو توان دویدنهای طولانی، جنگجویی و مشارکت تدافعی را داشته باشند؛ ویژگیهایی که علی علیپور از خودش نشان داد و شاید به همین دلیل شانس امثال حسینزاده، محبی، هاشمنژاد و نورافکن بیشتر از بازیکنان کمتحرکتر باشد.
در قلب دفاع هم اتفاق تازهای افتاد. شجاع خلیلزاده و سیدمجید حسینی، برای نخستینبار کنار هم در ترکیب اصلی قرار گرفتند و خروجی کارشان آنقدر تمیز و حسابشده بود که میتواند بهعنوان گزینه اصلی جامجهانی در ذهن کادر فنی ثبت شود. ۲ بازیکنی که در تیمهای باشگاهیشان فرم مطلوب دارند و مهمتر از آن، به لحاظ تجربه و شخصیت، قابلیت تحمل فشار بازیهای بزرگ را نشان دادهاند.
تیم ملی حالا از علاقه همیشگی سرمربی به فوتبال هجومی فاصله میگیرد و به مدلی رو میآورد که در آن مهمترین اصل، آرام کردن ضربان دفاع و ساختن سپری چندلایه در میانه میدان است. این همان چیزی است که سالها با کیروش اجرا میشد؛ با این تفاوت تلخ که نسل امروز، آن جوانی و طراوت نسل گذشته را ندارد و نمیتواند در ۳ بازی پرفشار مرحله گروهی، همان حجم انرژی را خرج کند. بنابراین سادهترین نتیجهگیری این است که روند جوانسازی ادامه خواهد داشت. هر چه به جامجهانی نزدیکتر شویم، جای برخی چهرههای قدیمی بیشتر به خطر میافتد. خوشبختانه لیگ ایران ۴ ماه بدون وقفه و تعطیلی ادامه دارد و فرصت کافی وجود دارد تا چهرههای جدیدی خودشان را ثابت کنند.
نقطه پایان ماجرا اما این است: تیم ملی رسماً وارد مرحله عملگرایی شد. همان مدل که در فوتبال تورنمنتی جواب میدهد. دیگر کسی دنبال آمار مالکیت ۷۰ درصدی یا بازی تهاجمی بینتیجه نیست. کادر فنی بالاخره فهمید رؤیاپردازی زیبا، در جامجهانی ارزشی ندارد اگر تیم بلد نباشد نتیجه بگیرد. قرعهکشی آذرماه هم بیشتر مسیر این تغییر را مشخص خواهد کرد اما جهت حرکت روشن است: ایران از این پس به جای هیجان بیمنطق، نتیجه را اصل میداند؛ روش جدیدی که اگر درست اجرا شود، شاید ما را از تکرار چرخه همیشگی ناکامیها بیرون آورد.
درخشش ستاره ازبک مسیر ایران را عوض کرد
ارونوف مانع دیدار ملیپوشان با صلاح
تیم ملی ایران در حالی خودش را برای فینال تورنمنت العین آماده میکند که روند این مسابقات برخلاف انتظار پیش رفت و مسیر تیم ملی را عوض کرد. ایران که یک روز زودتر با عبور از سد کیپورد به بازی پایانی رسیده بود، تقریبا مطمئن بود قرار است در مسابقه نهایی مقابل مصر و محمد صلاح صفآرایی کند اما همه چیز در یک نیمه و با توفان بازیکن ازبک زیر و رو شد؛ همان اتفاقی که حالا باعث شده رقیب ایران دوباره همان تیم تکراری سالهای اخیر باشد. در مسابقه دوم تورنمنت، ازبکستان با درخشش عجیب اوستون اورونوف مصر را 2 بر صفر کنار زد و راهی فینال شد؛ پیروزیای که هم تماشاگران را غافلگیر کرد و هم برنامهریزی ذهنی ایران را به هم ریخت. ازبکستان و ایران طی 3-2 سال گذشته آنقدر با هم روبهرو شدهاند که دیگر نمیشود این تقابل را «تدارکاتی» یا «اتفاقی» نامید. عددها هم این را فریاد میزنند: این هشتمین برخورد ۲ تیم در ۳۰ ماه است؛ یعنی به طور میانگین ۲ تیم هر ۴ ماه یک بار با هم بازی میکنند! قلعهنویی هم بیشتر از هر مربی دیگری در تاریخ تیم ملی، چنین دفعات پشت سر همی مقابل یک رقیب مشخص قرار گرفته است. حاصل ماجرا هم چیزی جز ۲ برد برای ایران، یک پیروزی برای ازبکستان و ۴ مساوی نبوده. ایران خیلی امیدوار بود بالاخره یک بازی سطح بالا و متفاوت مقابل تیمی با ستارهای مثل صلاح داشته باشد؛ فرصتی که به دلیل نمایش خیرهکننده ارونوف دود شد و به هوا رفت. هافبک ازبک پرسپولیس، پیش از تعویض، آنقدر مسلط و زهردار ظاهر شد که تمام تلاش مصریها برای کنترل جریان مسابقه بیفایده بود. ۲ گل زد، یک توپ به تیر نشاند و چند بار با دریبلهایش خط دفاع حریف را از هم پاشید. همین نیمه اول کافی بود تا تکلیف فینال روشن شود. نمایش ارونوف اما در عین حال که برای تیم ملی دردسر و بازی با مصر منتفی شد؛ برای پرسپولیسیها تبدیل به یک روز امیدبخش شد. چون از ابتدای فصل مصدومیتهای پیاپی اجازه نداده بود او در لیگ برتر ایران آنطور که باید دیده شود اما این بازی ثابت کرد او حالا به فرم مطلوب نزدیک شده و اگر این فیفادی را سالم رد کند، میتواند به اوسمار ویرا کمک اساسی کند. پرسپولیس در هفتههای آینده درگیر نبردهای حساسی است و داشتن یک هافبک در فرم ایدهآل میتواند جریان مسابقات را عوض کند. حالا ایران باید دوباره روبهروی رقیبی بایستد که بیش از اندازه با آن آشناست؛ بازیای که سهشنبه ساعت ۱۹:۳۰ برگزار میشود. فینالی بدون صلاح، بدون مصر اما با ازبکستانی که ستاره تازهنفسش همه برنامهها را تغییر داد.