آزاده لرستانی: سرمایهگذاری استراتژیک ۴۰ ساله بر توسعه موشکی بالاخره در قالب عملیاتی خود، هندسه قدرت خاورمیانه را دچار گسست کرد. جنگ 12روزه نشان داد قدرت بازدارندگی ایران یک عامل تعیینکننده در تصمیمگیریهای دشمن است.
حدود ۵ ماه از پایان جنگ ۱۲ روزه ایران و اسرائیل میگذرد و هنوز هم قدرت موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی ایران بر سر زبانها است، زیرا این قدرت توانست ساختار جنگ را از همان ساعتهای نخست تغییر دهد. به عبارت بهتر، آنچه جهان در قدرت موشکی ایران در این جنگ دید، تنها شلیک چندصد موشک و عبور آنها از گنبد آهنین نبود؛ در واقع جهان شاهد تجسم یک مسیر ۴۰ ساله بود؛ مسیری که ۲ نام مبارک در آن با برجستگی کامل دیده میشوند: سردار شهید سرلشکر حسن طهرانیمقدم و سردار شهید سرلشکر امیرعلی حاجیزاده.
در واقع فراسوی تحلیل این نبرد 12 روزه، بدون فهم میراث این ۲ شهید والامقام، هیچ تصویر دقیقی نمیتوان ترسیم کرد، زیرا وقتی به این جنگ نگاه میکنیم، نخستین نکتهای که جلب توجه میکند تغییر «هندسه قدرت» است. رژیم صهیونیستی که سالها منطقه را از آسمان مدیریت میکرد، ناگهان در برابر موشکهایی قرار گرفت که نهتنها رهگیریشان دشوار بود، بلکه - و این مهمتر است - نشان میداد طراحی این سلاحها حاصل یک تفکر استراتژیک بلندمدت است.
* میراث شهید طهرانیمقدم در ژئوپلیتیک دفاعی
این همان نقطهای است که نقش سردار شهید طهرانیمقدم وارد تحلیل میشود. او از دهه ۶۰، زمانی که ایران حتی در تأمین یک راکت ساده مشکل داشت، به جای نگاه تاکتیکی به جنگ، مساله را «ژئوپلیتیک» فهم کرد «تا زمانی که ایران قدرت ضربهپذیر باشد، هر گفتوگو، هر پیمان و هر آرامشی، موقت و پرهزینه خواهد بود».
این نگاه باعث شد شهید طهرانیمقدم به جای اتکا به خرید، راه مهندسی مستقل موشکی را آغاز کند؛ راهی که بسیاری در آن زمان زیادهخواهانه میدانستند اما امروز در گزارشهای نظامی غرب آن را «واقعگرایانهترین انتخاب ایران» توصیف میکنند.
به همین خاطر شهید طهرانیمقدم معمار موشکی ایران است؛ یعنی کسی که نهتنها یک بنا میسازد، بلکه نقشه ذهنی و طرح کلی یک ساختار را هم ارائه میکند. او همان کسی بود که در جلسات فنی بارها جمله معروفش را تکرار کرد: «قدرت موشکی ایران باید دشمن را از چند حوزه تهدید کند، نه فقط از یک محور» و این جمله امروز معنایش را در میدان پیدا کرده است.
موشک ایران از تنوع برد و دقت تا تنوع سکوهای پرتاب و تنوع مسیرهای حمله، چنان شبکهای ایجاد کرده که اسرائیل عملاً با یک سامانه دفاعی خطی نمیتواند پاسخ دهد. در جنگ 12 روزه، این شبکه موشکی بود که ابتکار میدان را در دست گرفت؛ شبکهای که ریشهاش به دهه ۶۰ و پشتکار شهید طهرانیمقدم بازمیگردد.
* میراث شهید حاجیزاده مهندسی عملیاتی و تبدیل شدن به اکوسیستم فناورانه
در این اثنا سردار شهید حاجیزاده مهندس اجرایی این معماری شد. او کسی بود که این طرح ذهنی را به برنامههای آزمایشگاهی، صنعتی و عملیاتی تبدیل کرد. یکی از تفاوتهای جدی شهید حاجیزاده این بود که همانند شهید طهرانیمقدم قدرت موشکی را یک پروژه تمدنی میدانست. به همین دلیل، در دوره فرماندهی او، صنعت موشکی ایران از ساخت چند مدل محدود، به یک «اکوسیستم فناورانه» تبدیل شد؛ اکوسیستمی که از موتور سوخت جامد تا هدایت دیجیتال و از ماهوارهبر تا رادارهای بردبلند را شامل میشد.
این توسعه به ایران اجازه داد در جنگ اخیر، «حجم» و «دقت» حملات را همزمان بالا ببرد؛ ترکیبی که حتی ارتشهای پیشرفته نیز به سادگی قادر به فراهم کردنش نیستند. در واقع آنچه از حجم و تعداد شلیکشده موشکها و نقاط برخورد موشکها مهمتر است، جابهجایی مفهوم بازدارندگی است، زیرا در لایه پنهانش از بازدارندگی جدید ایران سخن به میان میآورد که از «سطح قدرت دفاعی» عبور کرده و وارد حوزه «قدرت تنظیمکننده رفتار دشمن» شده است.
در واقع هر چه از ساعت آغاز جنگ 12 روز گذشت، اسرائیل مجبور بود تصمیماتش را بر اساس «توان پاسخ ایران» تنظیم کند. این «تغییر میدان بازی» دقیقاً ثمره همان تفکری است که از طهرانیمقدم آغاز و توسط حاجیزاده تثبیت شد.
برای مقایسه بهتر اهمیت این تحول، باید به گذشته نگاه کرد. در دهههای قبل، همواره این ایران بود که باید نسبت به حملات اسرائیل واکنش نشان میداد؛ چه در سوریه، چه در ترور دانشمندان، چه در حملات سایبری اما در جنگ ۱۲ روزه، این معادله وارونه شد. اسرائیل در موضع «واکنش» قرار گرفت و ایران در موضع «کنش»؛ یعنی دقیقاً همان نقطهای که طهرانیمقدم بهدنبال رسیدن به آن بود. این برتری کنشی، بدون زیرساخت موشکی داخلی ممکن نبود و زیرساخت موشکی داخلی، بدون تفکر مهندسی - تمدنی حاجیزاده، به این شکل یکپارچه نمیشد.
افزون بر این، باید به تأثیر روانشناختی این حملات توجه ویژه داشت. اسرائیل تا پیش از این جنگ همواره تلاش میکرد این تصویر را بسازد که امنیتش «قابل نفوذ نیست» اما در این جنگ، بخش مهمی از جامعه صهیونیست و حتی برخی نخبگان نظامیشان اعتراف کردند «ایران امروز توان ضربه در عمق ساختاری اسرائیل را دارد». این جمله بسیار مهم است؛ چون نشان میدهد هیمنه دفاعی رژیم برای نخستینبار از داخل روان جامعهاش فروریخته است. این فروپاشی روانی حاصل سالها آزمایش، توسعه، سرمایهگذاری و تابآوری بود که با هدایت شهید طهرانیمقدم آغاز شد و با مدیریت شهید حاجیزاده ادامه یافت.
در نهایت اینکه جنگ ۱۲ روزه علاوه بر یک تقابل نظامی کوتاهمدت؛ یک «نقطه عطف تاریخی» در معنای قدرت منطقهای ایران است. این جنگ نشان داد تصمیم استراتژیک ایران برای توسعه قدرت موشکی، در طول دههها حیاتی بوده است. اگر آن روز در دهه ۶۰، مهندس جوانی به نام طهرانیمقدم ایده جسورانهاش را در برابر مخالفتها و سختیها کنار گذاشته بود، امروز ایران نهتنها نمیتوانست از امنیتش دفاع کند، بلکه در سطح منطقهای نیز جایگاهی متفاوت داشت.
و اگر در دهههای بعد، فرماندهای مانند حاجیزاده آن مسیر را با نگاه فناورانه و مدیریتی ادامه نداده بود، آن معماری اولیه هرگز به «قدرت میدان» تبدیل نمیشد. به همین دلیل است که وقتی امروز از قدرت موشکی ایران سخن میگوییم، باید آن را به عنوان یک سرمایه تمدنی و راهبردی ببینیم؛ سرمایهای که ثمره تفکر، علم، مهندسی، مجاهدت و خون است و جنگ ۱۲ روزه پردهای بود که این حقیقت را آشکار کرد.
چگونه میراث طهرانیمقدم و حاجیزاده نتیجه جنگ را تغییر داد؟
سرداران بازدارندگی
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها