رها عبداللهی: آلودگی هوا معضلی است زاییده معضلهای دیگر و عاملی برای انبوه معضلها. هوای خوزستان مدتهاست بد است و این روزها وضعیتش حادتر. به وضوح آلودگی هوای خوزستان بویژه اهواز زاییده ضعف مدیریت است. وضعیتی که آنقدر به حال خودش رها شده و آنقدر مورد بیتوجهی عمدی قرار گرفته که دیگر کارد را با استخوان درگیر کرده. این وضعیت، مردم خوزستان را با مشکل سلامت جسم و روان، آموزش و خدمات شهری مواجه کرده. بچههای بیشتر شهرهای خوزستان ۱۰ روز است به جای مدرسه رفتن به سامانههای مجازی کمخاصیت حواله داده شدهاند و گفته میشود فعلا تا پایان آبان همین برنامه برقرار است. در اهواز رکورد مراجعه بیمارستانی در یک روز شکسته میشود و ۱۱۰۰ نفر روزانه بر اثر مشکلات قلبی و تنفسی به مراکز درمانی پناه میبرند. ۱۳ درصد این مراجعات به کودکان اختصاص دارد که به خاطر تعطیلی مدارس در خانه هستند ولی در خانه هم همان هوایی تنفس میشود که آسمان تقدیممان کرده. از جای دیگر که عمل نمیآید! شاخصهای پایش هوا هر روز روی وضعیت خطرناک است و بالای ۲۰۰ میکروگرم ذرات آلاینده را نهنج میزند.
چرا میگویم این وضعیت حاصل ضعف مدیریت است؟ چون مدیران علت آن را به خشکی هورالعظیم و نباریدن باران و وارونگی هوا نسبت میدهند تا بیشتر بلای طبیعی به نظر برسد اما از کنار سهم دود و سمومی که هر روز از قِبل صنایع و فلرهای نفتی راهی زندگی مردم شده و گلویشان را فشار میدهد و مزارع نیشکری که بعد از فصل برداشت به شیوه قدیمی آتش زده میشود تا دودش به چشم مردم برود، سوتزنان عبور میکنند.
صنایعی که در جای جای استان بویژه اهواز مشغول فعالیت است، باید مولد امید و اشتغال و تولید و زندگی باشد اما حاصلش برای ساکنان این استان بیشتر از اینها، گرما و بیماریهای تنفسی و قلبی و انبوهی از بیماریهای ناشناخته است. فلرهای نفتی سالهاست میسوزند و خبری از تحقق وعدههای پشت سر هم خاموشی آنان نیست. اهوازیها مدتهاست رنگ آبی آسمان را فراموش کردهاند و سقف خاکستری بالای سرشان را آسمان میدانند. آسمانی که احتمالا از این حجم بیتوجهی بشر به حفظ سرمایههای طبیعی هنگ کرده که بارش از خاطرش رفته!
در این شرایط، مردم توقع داشتند لااقل از دولت و شخص رئیسجمهور توجه ویژهای ببینند اما بیتوجهی باعث میشود گمان کنند برای دولت مهم است خوزستان تولیدش را به هر قیمتی داشته باشد؛ حتی به قیمت جان و روان مردمش! و این بیتوجهی شاید بیش از هوایی که گلویشان را میسوزاند، قلبشان را میفشارد.
با این شرایط سلامت دیگر مجال ذکر رتبه دانشآموزان خوزستانی در افت تحصیلی نیست که چند سال متوالی ادامه دارد و حالا با این تعطیلیها معلوم نیست چه سرنوشتی پیدا میکند. وضعیت سلامت روان کودکان و سالمندانی که محکوم به خانهنشینی هستند و هیچکس به آن فکر هم نمیکند، بماند.
آیا این حجم از آلودگی انباشته راهحل هم دارد؟ آیا مردم توقع دارند شیر نفت و صنایع دیگر بسته شود و تولید بخوابد؟ آیا میخواهند تقاص نباریدن آسمان را مسؤولان بدهند؟ معلوم است که خیر. وقتی میگوییم ضعف مدیریت این شرایط را ایجاد کرده از چه حرف میزنیم؟ از سالها وعده جابهجایی کارخانههای کربن بلک و لولهسازی که هر روز حجم زیادی دود و آلودگی روانه حلقوم مردم میکنند و جا خوش کردهاند؛ از سالها حرف زدن از پروژههای جمعآوری گازهای همراه نفت و بهسوزی فلرها که خبر چندانی از پیشرفت یا به نتیجه رسیدنشان نیست؛ از مدیرانی که در جلساتشان تازه میخواهند درباره طرح مطالعاتی تعیین سهم هر کدام از متهمان آلودگی هوا یعنی صنایع حرف بزنند؛ از تعطیلی ۲۰ ساله پروژه متروی اهواز، از کمبود ناوگان حملونقل عمومی، از فقر شدید سرانه فضای سبز شهری در شهری که بزرگترین رود کشور از وسطش رد میشود؛ از تعلل در جایگزین کردن روشهای علمی به جای سوزاندن مزارع انبوه نیشکر؛ از انداختن تقصیرها گردن خودسوزی هورالعظیم که به اعتراف مدیر کل حفاظت محیط زیست خوزستان علت آلودگیهای اخیر نیست.
خوزستان توقع دارد وقتی دود «صنایع ملی» را میخورد، مشکلاتش هم «ملی» دیده شود. نه در حرف، بلکه در عمل. چرا وضعیت مردم خوزستان آنطور که باید در دولت و رسانه ملی و روزنامهها و محافل علمی دیده نمیشود؟ حالا که این وضعیت دارای راهحلهای متعدد است، چرا از عزم جمعی برای حل آن خبری نیست؟ کاش دولت لااقل در حد اینترنت رایگان آموزش مجازی دانشآموزان نیمتوجهی نشان میداد.
معضل آلودگی هوا و ضعف مدیریت
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها