گروه اقتصادی: کمآبی در فلات مرکزی ایران به نقطهای رسیده که شیرینسازی و انتقال آب از خلیجفارس به عنوان گزینهای استراتژیک در دستور کار دولت قرار گرفته است. هرچند این پروژهها میتوانند بخشی از نیاز صنایع بزرگ را تأمین کنند و مانع توقف تولید شوند اما هزینههای سنگین مانع بهکارگیری آن در بخش شرب میشود.
کمآبی در ایران طی دهه اخیر از مرحله هشدار نارنجی به وضعیت قرمز رسیده است. استانهای واقع در فلات مرکزی شامل یزد، کرمان، اصفهان و خراسان بیش از سایر نقاط کشور با کمبود منابع پایدار آب مواجهند. این شرایط موجب شده طرحهای شیرینسازی و انتقال آب از خلیجفارس و دریای عمان به عنوان گزینههای استراتژیک در دستور کار دولتهای اخیر قرار گیرد.
بررسیهای فنی نشان میدهد هزینه شیرینسازی هر مترمکعب آب کمتر از یک دلار است اما انتقال آن به مناطق مرکزی کشور با استفاده از خطوط لوله و پمپاژ، ۲ دلار دیگر به این رقم اضافه میکند. بنابراین قیمت تمامشده برای هر مترمکعب آب در مقصد نزدیک به ۳ دلار خواهد بود. این سطح هزینه برای مصارف خانگی و آب شرب، با توجه به یارانههای دولتی و تعرفههای پایین مشترکان، فاقد صرفه اقتصادی است. در مقابل، صنایع بزرگ که نیاز حیاتی به آب دارند و توان پرداخت هزینههای بالاتر را دارند، این روش را مقرون به صرفه تلقی کرده و در پروژههای شیرینسازی و انتقال سرمایهگذاری کردهاند. نمونههایی از این سرمایهگذاریها در اصفهان به بهرهبرداری رسیده و مورد استفاده صنایع قرار گرفته است.
از منظر اقتصادی، تفاوت میان مصارف صنعتی و خانگی در این حوزه بسیار تعیینکننده است. صنایع فولاد، مس و پتروشیمی در مناطق مرکزی کشور به دلیل وابستگی شدید به منابع آبی، حاضر به پرداخت هزینههای بالای تأمین آب هستند. در مقابل، برای تأمین آب شرب شهری، دولت ناگزیر به استفاده از روشهای کمهزینهتر مانند انتقال آب از سدهای داخلی یا مدیریت منابع موجود است. به همین دلیل، شیرینسازی و انتقال آب از خلیجفارس به تهران یا سایر شهرهای بزرگ شمالی کشور عملاً توجیه اقتصادی ندارد.
طرح اصلی انتقال آب موسوم به «خط انتقال جنوب به فلات مرکزی» در سه فاز تعریف شده است. فاز نخست از بندرعباس تا سیرجان و یزد با طول حدود ۸۲۰ کیلومتر و ظرفیت سالانه ۳۰۰ میلیون مترمکعب در حال بهرهبرداری است. فاز دوم با هدف تأمین آب برای صنایع فولاد و مس در کرمان و چادرملو طراحی شده و فاز سوم توسعه خطوط فرعی به سمت خراسان جنوبی و رضوی را شامل میشود. برآوردهای وزارت نیرو نشان میدهد حجم کل آب مورد نیاز صنایع و شهرهای مرکزی کشور در افق ۱۴۱۰ بیش از ۲ میلیارد مترمکعب در سال خواهد بود؛ رقمی که منابع داخلی توان تأمین آن را ندارند و وابستگی به طرحهای شیرینسازی و انتقال را اجتنابناپذیر میسازد.
شیرینسازی آب در ایران به عنوان یک راهکار فنی قابل اجراست اما هزینههای بالای انتقال آن به مناطق مرکزی، استفاده از این روش را برای مصارف خانگی غیراقتصادی کرده است. در مقابل، صنایع بزرگ به دلیل نیاز حیاتی به آب و توان مالی بالاتر، این پروژهها را مقرون بهصرفه میدانند و به سرمایهگذاری در آنها روی آوردهاند. آینده مدیریت آب در ایران به میزان توان دولت در ایجاد توازن میان هزینههای سنگین شیرینسازی و انتقال، نیازهای حیاتی صنایع و تأمین آب شرب پایدار برای شهروندان وابسته خواهد بود. بدون این توازن، کمآبی در فلات مرکزی میتواند به یکی از جدیترین تهدیدهای اقتصادی و اجتماعی کشور در دهههای آینده تبدیل شود.
* نقش انتقال آب در تأمین نیاز فلات مرکزی
انتقال آب به فلات مرکزی ایران از منظر تأمین نیاز، میتواند بخشی از کمبود را جبران کند. برآوردهای وزارت نیرو نشان میدهد حجم کل آب مورد نیاز صنایع و شهرهای مرکزی کشور در افق ۱۴۱۰ بیش از ۲ میلیارد مترمکعب در سال خواهد بود. در حالی که منابع داخلی توان تأمین این رقم را ندارد، ظرفیت خطوط انتقال و شیرینسازی میتواند صدها میلیون مترمکعب آب را به این مناطق برساند و حداقل نیاز صنایع بزرگ فولاد، مس و پتروشیمی را پوشش دهد. در واقع بدون این طرحها بسیاری از صنایع استراتژیک کشور با خطر توقف یا کاهش تولید مواجه خواهند شد.
با این حال باید توجه داشت که انتقال آب تنها یک راهحل مکمل است و نمیتواند به طور کامل کمآبی را برطرف کند. هزینه بالای شیرینسازی و انتقال، محدودیت ظرفیت خطوط و وابستگی به منابع دریایی، همگی نشان میدهد این پروژهها بیشتر برای تأمین نیازهای صنعتی طراحی شدهاند تا آب شرب شهری. برای خانوارها و مصرفکنندگان خانگی، همچنان مدیریت مصرف، بازچرخانی آب، اصلاح الگوی کشت و استفاده از منابع محلی کمهزینهتر، گزینههای اصلی باقی میمانند.
از منظر راهبردی، انتقال آب به فلات مرکزی میتواند نقش مهمی در پایداری اقتصادی و صنعتی این مناطق ایفا کند اما اگر به عنوان تنها راهکار در نظر گرفته شود، خطر وابستگی شدید به منابع پرهزینه و آسیبپذیر را به همراه خواهد داشت. بنابراین، این پروژهها باید در کنار سیاستهای جامع مدیریت منابع آب، کاهش مصرف و اصلاح ساختار کشاورزی قرار گیرند تا بتوانند واقعاً به تأمین پایدار آب در فلات مرکزی کمک کنند.
انتقال آب از جنوب کشور به فلات مرکزی میتواند بخشی از نیاز حیاتی صنایع و شهرهای بزرگ این مناطق را تأمین کند و مانع توقف تولید و مهاجرت گسترده شود اما این طرح به تنهایی قادر به حل این مشکل نیست و اگر بدون اصلاحات ساختاری در مدیریت منابع و مصرف اجرا شود، تنها به یک راهکار پرهزینه و موقت تبدیل خواهد شد. آینده تأمین آب فلات مرکزی وابسته به ترکیب هوشمندانه انتقال، شیرینسازی، مدیریت مصرف و توسعه فناوریهای نوین است.
انتقال آب به فلات مرکزی برای صنایع به صرفه است
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها