25/آبان/1404
|
01:31
چرا تکنیک‌های پهلوی برای تغییر نظام سیاسی جواب نمی‌دهد

ارتش طنز همایونی

محمد رستم‌پور: انتشار یک ویدئوی کمتر از ۱۰ ثانیه‌ای کافی بود تا بحث‌هایی مجازی میان هواخواهان و مخالفان رضا پهلوی درباره توانایی جریان سلطنت‌طلب برای تغییر نظام سیاسی ایران به جریان بیفتد. ۲ فرد به ظاهر ارتشی در حالی که پرچم شیر و خورشید را در دست گرفته‌اند، رو به مسافران مترو در خط روبه‌رویی چیزهایی می‌گویند. صحنه آنقدر باورنکردنی است که یکی با فریاد می‌پرسد «دوربین مخفیه» و یکی هم از راه می‌رسد و پرچم را از دست ۲ نفر می‌کشد. ۲ روز بعد، یعنی جمعه صبح ویدئویی جعلی از پرچم شیر و خورشید در یک اسکله، این بار در دستان ۲ افسر نیروی دریایی منتشر شد. جمعه شب کاربری ویدئویی از یک لباس نظامی پردرجه منتشر کرد که یک افسر ارتشی که خود را سرهنگ ارتش معرفی می‌کند، می‌گوید در اعتراض به جمهوری اسلامی ایران، از کار کناره خواهد گرفت؛ در حالی که لباسش از لباس‌های یک رده یگان ویژه سپاه است(!)
تمرکز سلطنت‌طلبان بر اعتراض نیروهای نظامی آن هم به این شکل انحرافی و پرغلط از ناآرامی‌های ۱۴۰۱ شدت گرفت، ابتدا در میان نیروی انتظامی با این عنوان که مثلاً دیگر نمی‌خواهند روبه‌روی مردم بایستند و در ادامه در میان نیروهای سپاه که هسته سخت نظام توصیف می‌شوند. این تمرکز با ۲ هدف صورت می‌گیرد: اولاً سلطنت‌طلبان در پی آنند نشان دهند تمایل به ایده پادشاهی و رضا پهلوی در میان نیروهای نظامی و انتظامی بیشتر است، چرا که آنان همبستگی بیشتری با اقتدار دارند و در نتیجه بر اساس منطق همنشینی، ربع پهلوی را آورنده اقتدار به ایران تصویر کنند و ثانیاً می‌خواهند نشان دهند محبوبیت و مقبولیت پهلوی حتی تا عمق دارایی ایدئولوژیک نظام جمهوری اسلامی ایران نیز نفوذ کرده و در نتیجه، سلطنت‌طلبی را ایده ممکن برای گذار سیاسی تعریف کنند. با این همه، چیزهایی واقعی‌تر از آنچه در اینستاگرام نمایش داده می‌شود، وجود دارد. 
* ربع پهلوی از دید رسانه‌های خارجی
۲ هفته پیش، لوموند در گزارشی رضا پهلوی را به عنوان «پسر دیکتاتور نامحبوب» توصیف کرد که از نیم‌قرن پیش ایران را ترک کرده و ارتباطی با جامعه فعلی ندارد. لوموند جاه‌طلبی او را «رویای صعود به تخت» می‌نامد که بیشتر خیالی است تا استراتژی سیاسی قابل بررسی. لوموند حمایت اسرائیل از پهلوی را نیز «ابزاری‌سازی توسط دولت عبری» می‌داند که اعتبار رضا پهلوی را به عنوان رهبر مستقل برای مخالفت سیاسی زیر سوال می‌برد. «باربارا اسلاوین» عضو برجسته اندیشکده استیمسون ۳ ماه پیش در گزارشی نوشته بود: پهلوی تا حد زیادی از احساسات و دیدگاه‌های داخل ایران جدا شده. عدم محکومیت بمباران غیرنظامیان ایران به دست اسرائیل، بسیاری از مردم را از او بیزار کرده است. بعد از اینکه اسرائیل این همه غیرنظامی را کشت، رابطه رضا پهلوی با اسرائیل واقعاً بوی بدی گرفته. یک هفته پس از جنگ ۱۲ روزه، الجزیره در گزارشی تأکید کرد حمایت رضا پهلوی از حمله اسرائیل به ایران که ۱۰۰۰ شهید برجا گذاشت، اعتبار او را نابود کرد و حتی برند «شاه» را با توجیه کشتار غیرنظامیان پایان داد. الجزیره ایده سلطنت را «ضددموکراتیک» دانست و بخشی از به سرانجام نرسیدن همبستگی‌های ضدانقلاب علیه جمهوری اسلامی ایران را به دلیل اصرار رضا پهلوی بر رهبری شخصی دانست. رژیم پهلوی از نظر این رسانه به دلیل شکنجه‌های ساواک، یک «دیکتاتوری وحشیانه» توصیف شده و خود او «جدا از واقعیت ایران» ترسیم شده که صرفاً مبتنی بر ۲ عنصر ‌شناختی نوستالژیک و حمایت مهاجران ایرانی، سر و دستی پیدا کرده. لوموند تأکید کرده بود جایگاه او فقط برآمده از فالوئرهایش در شبکه‌های اجتماعی است که حالا به واسطه گزارش مؤسسه تحقیقی سیتزین‌لَب کانادا آشکار شده جعلی، ربات و اسرائیلی است. اندیشکده شورای آتلانتیک در گزارشی در اکتبر ۲۰۲۴ نوشته بود دیدار رضا پهلوی و بنیامین نتانیاهو اتفاقاً سبب حمایت بیشتر ایرانیان از جمهوری اسلامی ایران ‌شد. 
* ساکن همیشگی عالم هپروت
رضا پهلوی همچنان از نام پدرش و سرقت مادرش ارتزاق می‌کند. پدرش با همه وابستگی به قدرت‌های غرب در تلاش بود حفظ ظاهر کند و ارتباطات اقتصادی و امنیتی پهلوی با اسرائیل را پشت پرده ببرد. وقتی او در یک کنفرانس خبری در سال ۱۳۳۹، پاسخی دوپهلو و مبهم به شناسایی اسرائیل از سوی ایران داد، نیویورک‌تایمز «به رسمیت شناخته ‌شدن اسرائیل توسط ایران» را تیتر و در نتیجه مصر رابطه خود با ایران را قطع کرد. ایران آن روز به صورت پنهان به اسرائیل نفت می‌فروخت اما محمدرضا پهلوی صدور نفت به اسرائیل را منکر می‌شد. این سیاست را مقایسه کنید با دیدار رسمی رضا پهلوی از سرزمین‌ اشغالی، سر گذاشتن وی بر دیوار ندبه و دیدار مستقیم با نخست‌وزیر اسرائیل در پایان فروردین ۱۴۰۲. ۳۱ شهریور ۱۴۰۳ شاهزاده خیالی در یک سخنرانی در شورای آمریکایی - اسرائیلی (iac) خواستار اقدام مشترک آمریکا و اسرائیل و یک پارتنر ایرانی علیه جمهوری اسلامی ایران شد. ۲ روز پیش، نتانیاهو که در طول جنگ با ایران مرتباً هدف از عملیات نظامی علیه ایران را تغییر نظام سیاسی خوانده بود، در یک سخنرانی تصریح کرد هرگز به دنبال براندازی جمهوری اسلامی نبوده است.
رضا پهلوی در یک دوگانه پیچیده گرفتار شده؛ مردم ایران اولاً ایده سلطنت را برای تغییر اوضاع نمی‌پسندند و ثانیاً اساساً نیروی اجتماعی رژیم اسرائیل در جنگ خردادماه نشدند، پس از آنجا که هیچ پشتیبان و نیرویی برای آنکه او را به حساب آورد و در نقشه کلی مقابله با ایران به او نقش و وزن و سهم و اثر و جایگاه بدهد، وجود خارجی ندارد، مجبور است به سمت اسرائیل حرکت کند اما این حرکت اتفاقاً او را نزد مردم ایران منفورتر کرده و همدست جنایتکار نشان داده. نبرد میان «بقا» به عنوان یک نیروی سیاسی و «اعتبار» به عنوان اهرم تغییرات اجتماعی، رضا پهلوی را به یک عنصر غیرجدی و مهره دست چندم برای اثرگذاری بر جمهوری اسلامی ایران تقلیل داده.
* از دیوارنویسی تا ویدئوی فیک‌سازی
جریانی که روزی پشت در دستشویی‌های بین راهی می‌نوشت «جاوید شاه»، به دلیل عدم انطباق با تغییرات تاریخی و مطالبات اجتماعی مردم، حالا باید ویدئوی همراهی با هوش مصنوعی بسازد یا مخالفانی را اجیر کند تا با تکنیک‌هایی که به دوربین مخفی شباهت بیشتری دارد، همچنان خود را زنده و کارآمد نشان دهد، آن هم برای تغییر یک سیستم سیاسی که پیچیدگی چندلایه‌ دارد و در این مسیر تاکنون در چند نوبت شکست‌های سختی خورده. رضا پهلوی، خود را ابومحمد جولانی ایرانی می‌بیند و تصور می‌کند استبدادی که پدر و پدربزرگ او بر ملت ایران تحمیل کردند، مانند جنایات شورشیان سوریه فراموش می‌شود؛ حال آنکه نه ایران، سوریه است و نه او حتی به اندازه تروریست سلفی دیروز، مناسبات قدرت در غرب آسیا را درک می‌کند. حداقل تفاوت او و جولانی این است که از راه دور نمی‌توان انقلاب کرد.
سلطنت‌طلبان گمان می‌کنند تغییرات اجتماعی جهانی که در ایران نیز بر نسل‌های جدید اثرگذار است، می‌تواند شکلی از سلطنت با رویه‌های دموکراتیک را به بار آورد. اینجاست که توجه و تمرکز جدی بر روایت تاریخ پهلوی از موضوعات و اتفاقاتی است که مورد سوال افکار عمومی است؛ از وضعیت برف و باران گرفته تا نیروی هوایی و تجهیزات نظامی ایران در دوران پهلوی اول و دوم. در حالی که هیچ گروه یا کشور سیاسی روی رضا پهلوی به عنوان یک مخالف سیاسی جدی حساب باز نمی‌کند و حتی آمریکا با همه هیمنه و هیبت سیاسی و نظامی‌اش تصریح کرده تغییر نظام سیاسی ایران را در ظاهر کنار گذاشته، همچنان هواخواهی و طرفداری از سلطنت به عنوان یک گزاره اساسی برای مخالفان جمهوری اسلامی مورد توجه است اما چالش اصلی اتفاقاً از همان ابتدای طرح موضوع آغاز می‌شود: سلطنتی همانند آنچه از ۱۳۰۴ تا ۱۳۵۷ بر ایران رفت؟ همانند حکومتی که همه چیز در اختیار داشت و نتوانست توسعه و رفاه را برای جامعه ایرانی به ارمغان آورد؟ رضاشاه و محمدرضا شاه نتوانستند پادشاهان خوبی برای ایران باشند، آنگاه نوه دورمانده از ایران و برکنار از سیاست می‌تواند؟! با چه تکنیکی؟ با دیوارنویسی و نمایش ارتش‌بازی در مترو؟ رضا پهلوی به چیزهایی بیشتر از ایکس و اینستاگرام نیاز دارد؛ شاید به چیزی از جنس فهم واقعیت.

ارسال نظر