28/آبان/1404
|
02:29

جنگ ستارگان ایران

جنگ ستارگان ایران
روزنامه اسرائیل‌هیوم تأکید کرد رژیم صهیونیستی باید بین موجودیت اقتصادی و تقابل با ایران یک راه را انتخاب کند
تل‌آویو در دوراهی

حسین کیامنش: روزنامه اسرائیل‌هیوم - که به ‌عنوان حامی بنیامین نتانیاهو شناخته می‌شود - در گزارشی که اخیرا با عنوان «هزینه میلیارد دلاری استراتژی اسرائیل در قبال ایران» منتشر کرده، عملا اذعان کرده ادامه مسیر تنش با ایران برای رژیم صهیونیستی ممکن نیست.
این رسانه صهیونیستی تأکید می‌کند حتی در جنگ 12 روزه که با حملات تجاوزکارانه اسرائیل علیه ایران آغاز شد، هزینه اقتصادی آن «بی‌سابقه» برای اسرائیل بوده است. کسری بودجه عظیم ارتش صهیونیستی، همراه با پرسش‌های جدی درباره توانایی تعمیر سریع خسارت‌های گسترده بر اثر حملات موشکی ایران، نشان‌‌دهنده عمق این بحران است. بر اساس برآورد رسانه‌های غربی و عبری، هزینه مستقیم نظامی اسرائیل در آن ۱۲ روز به بیش از ۵۳ میلیارد شِکِل یعنی ۱۴.۵ میلیارد دلار رسید، آن هم بدون احتساب خسارت‌های غیرمستقیم مانند تعطیلی اقتصاد، سقوط بازار سهام تل‌آویو و فرار سرمایه. این ارقام که اسرائیل‌هیوم آنها را «عظیم» توصیف می‌کند، تنها نوک کوه یخ است؛ زمانی که بدانیم تعمیر زیرساخت‌های آسیب‌‌دیده، مانند پایگاه‌های هوایی و تأسیسات انرژی، ماه‌ها زمان و میلیاردها دلار دیگر می‌طلبد، در حالی که اقتصاد اسرائیل هنوز از بحران پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ رها نشده است.
اما اعتراف اصلی و تلخ برای رژیم صهیونیستی در گزارش اسرائیل‌هیوم این است که می‌نویسد: «مشکل دیگر صرفا رسیدن به «برتری نظامی» نیست، بلکه «توان پرداخت هزینه» تقابل نظامی و امنیتی است». رسانه صهیونیستی تاکید می‌کند «حفظ موقعیت «یک قدم جلوتر از ایران» در برابر کشوری با این وسعت جغرافیایی، عمق صنعتی و ظرفیت تکنولوژیک پیشرفته، مبالغ هنگفتی هزینه دارد؛ هزینه‌ای که دیگر از جیب خالی اقتصاد اسرائیل برنمی‌آید».
اسرائیل‌هیوم با اشاره به روند بازسازی سریع نظامی ایران پس از جنگ 12 روزه، هشدار می‌دهد: «تهران با وجود خسارات ناشی از جنگ، در حال بازسازی قدرت خود است و قطعا تلاش خواهد کرد توان تهاجمی و دفاعی خود را به شکل قابل توجهی نسبت به جنگ گذشته ارتقا دهد». در ارتباط با همین ارتقای توان موشکی ایران بود که اخیرا نیویورک‌تایمز نوشت: این برنامه در دستور کار ایران است که در صورت حمله دوباره تل‌آویو، ۲۰۰۰ موشک بالستیک را به ‌طور همزمان به اسرائیل شلیک کند تا پدافند چندلایه آن عملا فلج شود. وقتی ایران می‌تواند در یک موج حمله با شلیک 2 هزار موشک بالستیک سامانه‌های دفاعی رژیم صهیونیستی و آمریکا را اشباع کند، آن هم در شرایطی که چند سال طول می‌کشد تا ایالات متحده ذخایر رهگیر تاد را جبران کند، مشخصا دیگر بحث «برتری کیفی» تل‌آویو در مقابل تهران بی‌معنی خواهد بود. در جنگ ۱۲ روزه، آمریکا مجبور شد ۲۵ درصد کل ذخایر جهانی موشک‌های رهگیر تاد را در دفاع از سرزمین‌ اشغالی مصرف کند. یعنی چیزی حدود ۱۶۰ تا ۱۸۰ موشک که هر کدام بیش از ۱۲ میلیون دلار قیمت دارد. وابستگی مطلق تسلیحاتی اسرائیل به آمریکا، به معنای آن است که در صورت شروع جنگ جدید، اسرائیل نه‌تنها پول رهگیر ندارد، بلکه حتی اگر پولش را هم داشته باشد، موشک در انبارهای آمریکا موجود نیست و باید ۲ سال منتظر بماند که فقط تعداد موشک‌های مصرف شده در 12روز جایگزین شود. آن هم در شرایطی که با توجه به تجربه جنگ 12 روزه می‌توان گفت سامانه‌های پدافندی رژیم صهیونیستی از جمله آرو و فلاخن داوود نیز چیز زیادی برای عرضه در مقابل موشک‌های ایرانی ندارند. سامانه‌های دفاعی رژیم، در روزهای پایانی جنگ به حدی از اشباع رسیده بودند که هرچه زمان می‌گذشت، درصد اصابت موشک‌های ایرانی بیشتر می‌شد و خسارت‌ها سنگین‌تر، مانند حمله به پایگاه نواتیم و بئر سبع. در چنین فضایی، پول این تقابل از کجا باید بیاید؟ اسرائیل‌هیوم جواب می‌دهد: از بودجه‌ای که دولت صهیونیستی باید خرج شهروندان کند، یا از بودجه بیمارستان‌ها، مدارس یا همه اینها با هم!
روزنامه صهیونیستی تأکید می‌کند سرمایه‌گذاری عظیم و متمرکز بر ایران ناگزیر به عملیات امنیتی روزمره داخلی هم آسیب وارد کرده و بیش از همه به خدمات دولتی در حوزه‌های رفاه، آموزش، بهداشت و غیره ضربه می‌زند. اسرائیل‌هیوم در ادامه می‌نویسد: اگر قرار باشد همزمان تانک‌ها، خودروهای زرهی، تجهیزات سربازی، لجستیک و پایگاه‌ها برای تهدیدات «حلقه اول» (مانند غزه و لبنان) تأمین شود و در عین حال میلیاردها دلار دیگر برای توسعه قابلیت‌های جدید در برابر ایران هزینه شود، یا بودجه تهدیدات نزدیک ناپدید می‌شود یا خدمات به صهیونیست‌ها در همه حوزه‌ها قربانی می‌شود یا هر دو. این چیزی است که اسرائیل‌هیوم از آن به عنوان «اثر جنگ ستارگان» یاد کرده و با مقایسه رژیم صهیونیستی و شوروی می‌نویسد: برنامه دفاعی‌ای که در جنگ سرد اقتصاد شوروی را درهم شکست، حالا اسرائیل را تهدید می‌کند که با هزینه‌های عظیم برای برنامه‌های عظیم‌ در برابر تهدیدهای آینده ایران، در حالی که هنوز زیر فشار جنگ‌های اخیر لنگ می‌زند، به فروپاشی اقتصادی دچار شود. به همین دلیل است که روزنامه صهیونیستی، شاید به رغم خواسته باطنی مدیران و نویسندگانش اعتراف می‌کند تنها راه نجات اسرائیل، تغییر سیاست از تقابل نظامی با ایران به حمایت از دیپلماسی است. این روزنامه اذعان می‌کند آمدن تهران پای میز مذاکره و حصول توافق با آمریکا می‌تواند ایران را به ‌طور قابل توجهی از برنامه هسته‌ای خود دور کند و توان تهدید علیه اسرائیل را به شکل چشمگیری کاهش دهد.
با مرور همه این شرایط، اسرائیل‌هیوم به سران رژیم هشدار می‌دهد بدون تغییر سیاست‌های تقابل نظامی اسرائیل به سمت حمایت از دیپلماسی با ایران و اتخاذ تصمیمی مبنی بر جنگ مجدد علیه تهران، با توجه به اینکه ایران با قدرت در حال تقویت توانمندی نظامی خود است، هر نوع رویارویی مستلزم سرمایه‌گذاری‌ و آمادگی در سطحی بی‌سابقه است؛ موضوعی که پیامدهای آن، از جمله ضربه بی‌سابقه به اقتصاد اسرائیل، غیر قابل اجتناب خواهد بود. آنچه این روزنامه چاپ فلسطین اشغالی می‌خواهد بگوید این است که رژیم صهیونیستی دیگر نه توان اقتصادی جنگ با ایران را دارد، نه ذخایر تسلیحاتی لازم و نه زمان کافی برای جبران کمبودها.
حتی اگر لفاظی‌های سیاسی مقامات رژیم و آمریکایی‌ها همچنان تند باقی بماند، در اتاق‌های تصمیم‌گیری واقعی، به نظر می‌رسد گزینه حمله نظامی مجدد علیه ایران از دستور کار خارج شده است؛ به دلیل آگاهی از ناتوانی اقتصادی که نمی‌تواند از پس هزینه بی‌پایان این تقابل برآید.

نگاهی به تازه‌ترین تحلیل استاد برجسته آمریکایی درباره جنگ 12 روزه
اگر ایرانی بودم، به آمریکا اعتماد نمی‌کردم

گروه سیاسی: پروفسور «جان مرشایمر» استاد برجسته دانشگاه شیکاگو و نظریه‌پرداز مکتب نوواقع‌گرایی در گفت‌وگو با الجزیره، به تحولات پس از جنگ تحمیلی ۱۲ روزه علیه ایران پرداخت. از نظر او، به رغم آنکه در کشور‌های غرب و اسرائیل، این جنگ غالباً به ‌عنوان یک موفقیت بزرگ تصویر می‌شود اما در واقعیت یک شکست بوده است: اسرائیل ۲ هدف اصلی داشت؛ هدف نخست نابودی توانایی‌های غنی‌سازی اورانیوم ایران و جلوگیری از دستیابی دوباره ایران به هرگونه ظرفیت غنی‌سازی بود. اسرائیل در این زمینه شکست خورد، زیرا نتوانست کل ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران را نابود کند. افزون بر این، ایران متعهد به حفظ توانایی‌های غنی‌سازی خود است، بنابراین اسرائیلی‌ها مشکل غنی‌سازی اورانیوم را حل نکردند.
ایران، سوریه نیست
از نظر این تئوریسین آمریکایی، هدف دوم و بزرگ‌تر اسرائیل، سرنگونی نظام ایران و ایجاد فروپاشی و تجزیه داخلی مشابه آنچه در سوریه رخ داد، بود. اسرائیل می‌خواست ایران را به ‌عنوان یک کشور نابود کند اما به گفته مرشایمر در این زمینه نیز ناکام ماند و در نقطه مقابل، حکومت و ملت ایران به یکدیگر نزدیک‌تر شدند: تجربه حملات هوایی مشابه در گذشته نشان داده است این حملات میان دولت‌ها و ملت‌ها تفاوتی قائل نمی‌شود؛ وقتی مردمی را بمباران می‌کنید، آن مردم به دولت خود نزدیک‌تر می‌شوند. این دقیقاً همان چیزی بود که در جنگ ۱۲ روزه رخ داد، بنابراین اسرائیل در این هدف نیز شکست خورد. به همین دلیل بسیاری بر این باورند اسرائیل و ایالات متحده بار دیگر ایران را هدف قرار خواهند داد، چه در پاییز و چه در زمستان آینده، زیرا در جنگ ۱۲ روزه نتوانستند اهداف خود را محقق کنند.
* پیروزی اسرائیل در جنگ بعد هم قطعی نیست
پروفسور مرشایمر در پاسخ به سوالی درباره احتمال جنگ بعد گفت: در غرب و اسرائیل از احتمال از سرگیری جنگ سخن می‌گویند، زیرا ایالات متحده و اسرائیل در دور گذشته به اهداف خود نرسیدند و تصور می‌کنند اکنون می‌توانند دوباره وارد عمل شوند و مأموریت خود را اجرا کنند اما من این را قطعی نمی‌دانم، چون باور ندارم اسرائیل بتواند با پاسخ ایران مقابله کند. ایران تعداد زیادی موشک بالستیک در اختیار دارد که قادرند اسرائیل را هدف قرار دهند. در جنگ ۱۲ روزه، با ادامه جنگ، توانایی ایران در هدف قرار دادن اسرائیل با موشک‌های بالستیک پیشرفت بیشتری کرد، بنابراین اگر جنگ دوباره آغاز شود، تصور اینکه اسرائیل بتواند اهدافی را در ایران نابود کند بدون آنکه ایران اهدافی را در اسرائیل نابود کند، کاملاً اشتباه است. ایرانی‌ها توانایی جدی برای مجازات اسرائیل دارند. نظریه‌پرداز مطرح روابط بین‌الملل با بیان اینکه «معتقدم اسرائیل و آمریکا توانایی فنی لازم برای رهگیری و نابودی موشک‌های بالستیک ایران را ندارند»، تأکید کرد: اگر این تهدید را در کنار توانایی‌های بزرگ ایران برای پاسخگویی در نظر بگیریم، منطقی نیست اسرائیل و آمریکا جنگ جدیدی را آغاز کنند مرشایمر در ادامه با اشاره به ماهیت جنگ‌طلبی رژیم صهیونیستی، این را هم گفت که باید درباره احتمال حمله جدید اسرائیل و آمریکا موضعی دوگانه داشت.
* نابودی توان هسته‌ای ایران از راه نظامی ممکن نیست
مرشایمر همچنین درباره نابودی توانایی‌های غنی‌سازی هسته‌ای ایران تصریح کرد: تقریباً همه می‌دانند این امر از راه نظامی غیرممکن و محال است. در واقع می‌توان گفت حمله اسرائیل به ایران، انگیزه‌ای قوی‌تر برای دستیابی به بمب اتم به ایران داد. من بار‌ها گفته‌ام اگر مشاور امنیت ملی ایران بودم، به نظام ایران توصیه می‌کردم به دنبال ساخت سلاح هسته‌ای برود. حمله اسرائیل، ایران را بیشتر به این مسیر سوق می‌دهد، بنابراین نمی‌توان گفت اسرائیل در این جنگ پیروز شد یا اهدافش را محقق کرد. من معتقدم ایران توان بازدارندگی خود را تقویت کرد. ایران نشان داد قادر است در صورت حمله اسرائیل به خاکش، پاسخ دهد. این امر احتمال حمله دوباره اسرائیل و آمریکا را کاهش می‌دهد، هر چند همچنان احتمال جدی وجود دارد. در مجموع می‌توان گفت ایران توان بازدارندگی خود را اندکی بهبود بخشید اما هیچ‌یک از طرفین برتری بزرگی به دست نیاوردند و مشکلات اصلی از دیدگاه هر طرف همچنان حل‌نشده باقی مانده است. نظریه‌پرداز برجسته آمریکایی درباره اینکه «آیا شواهدی وجود دارد که نشان دهد ایران واقعاً به دنبال ساخت بمب اتم است؟» گفت: هیچ مدرکی در اسناد عمومی وجود ندارد که نشان دهد ایران به دنبال دستیابی به بمب اتم است. اگر به سخنان مقامات ایران و کل سلسله‌مراتب نگاه کنیم، همه می‌گویند تهران علاقه‌ای به دستیابی به سلاح هسته‌ای ندارد. اسرائیلی‌ها و آمریکایی‌ها نیز هیچ مدرکی دال بر تلاش ایران برای ساخت بمب اتم ندارند، بنابراین در این مرحله باید گفت ایران مصمم به دستیابی به سلاح هسته‌ای نیست. مرشایمر در پاسخ به این سوال که «با توجه به شناخت عمیق شما از ایران و برنامه هسته‌ای آن، ایران تا چه اندازه به دستیابی به سلاح هسته‌ای نزدیک است و تا چه حد تمایل دارد؟» گفت: درباره میزان نزدیکی ایران به سلاح هسته‌ای باید گفت آنها اورانیوم را تا سطح ۶۰ درصد غنی‌سازی کرده‌اند. برای تولید اورانیوم قابل استفاده در سلاح هسته‌ای باید به سطح ۹۰ درصد برسند. رسیدن از ۶۰ به ۹۰ درصد بسیار آسان است، بنابراین معتقدم ایران می‌تواند ظرف یک ماه اورانیوم با غنای ۹۰ درصد تولید کند اما پس از آن حدود یک سال زمان لازم است تا این اورانیوم به بمب تبدیل شود و سپس زمان بیشتری برای نصب آن روی موشک یا هواپیما نیاز خواهد بود. در نتیجه، ایران حدود یک‌ونیم تا 2 سال با ساخت یک یا 2 بمب هسته‌ای فاصله دارد. او در ادامه گفت: توانایی ایران در غنی‌سازی تا سطح ۶۰ درصد - که فاصله چندانی با ۹۰ درصد ندارد - بسیار مهم است و همین موضوع اسرائیلی‌ها را نگران کرده است.
* اسرائیل سیاست آمریکا در پرونده هسته‌ای ایران را تعیین می‌کند
وی همچنین درباره امکان بازگشت به مذاکرات هسته‌ای بر این باور است در این موضوع، اسرائیل تصمیم‌گیرنده اصلی است و دیپلماسی آمریکا در قبال پرونده هسته‌ای ایران را تعیین می‌کند: موضع اسرائیل این است که ایران نباید هیچ‌گونه ظرفیت غنی‌سازی داشته باشد؛ صفر ظرفیت. این همان موضع آمریکا نیز هست. موضع ایران اما این است که جدا از شرایط، توان غنی‌سازی اورانیوم خود را حفظ خواهد کرد، بنابراین هیچ زمینه‌ای برای توافق وجود ندارد. اسرائیل و آمریکا بر خلع ایران از توان غنی‌سازی اصرار دارند، در حالی که ایران بر حفظ آن پافشاری می‌کند. حتی اگر طرفین به میز مذاکره بازگردند، من نمی‌دانم چگونه می‌توان به توافقی رسید.
* جنگ با ایران به سود آمریکا نیست
مرشایمر، مساله دیگر را «اعتماد» توصیف کرد و گفت: چگونه ایرانی‌ها می‌توانند در این مرحله به آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها اعتماد کنند؟ اگر من ایرانی بودم، هرگز به آمریکا یا اسرائیل اعتماد نمی‌کردم، زیرا این دو بار‌ها نشان داده‌اند نمی‌توان به آنها اعتماد کرد، بنابراین حتی اگر ایران آماده پذیرش این واقعیت باشد که نمی‌توان به آمریکا و اسرائیل اعتماد کرد و با این حال حاضر به مذاکره شود، باز هم اهمیتی ندارد، چون توافقی حاصل نخواهد شد مگر اینکه اسرائیل موضوع غنی‌سازی را بپذیرد و من باور ندارم تل‌آویو چنین کند. به همین دلیل پیش‌بینی می‌کنم بحران ادامه یابد. در نگاه او، در چندین مورد، از جمله سال ۲۰۲۴ زمانی که بایدن هنوز رئیس‌جمهور بود، اسرائیل به ایران حمله کرد و امیدوار بود آمریکا را وارد جنگ کند اما بایدن به تعبیر مرشایمر، عقلانیت نشان داد و وارد جنگ نشد. وی تأکید دارد با روی کار آمدن ترامپ، او در ژوئن تصمیم گرفت تأسیسات نطنز و فردو را بمباران کند و بدین ترتیب آمریکا وارد جنگ اسرائیل علیه ایران شد. این بار اسرائیل موفق شد آمریکا را به جنگ بکشاند.
* اسرائیل اجازه رابطه ایران - آمریکا را نمی‌دهد
او با بیان اینکه «واقعیت این است که جنگ با ایران به سود آمریکا نیست»، تصریح کرد: من می‌گویم داشتن روابط خوب میان آمریکا و ایران به نفع امنیت ملی آمریکاست. ما نباید روابط خصمانه با ایران داشته باشیم. البته ایران هرگز متحد آمریکا نخواهد شد اما هیچ دلیلی برای وجود این دشمنی نیست. دلیل اصلی خصومت آمریکا با ایران این است که اسرائیل علیه ایران مشی خصمانه دارد و اسرائیل و حامیانش در آمریکا اصرار دارند ایالات متحده باید از اسرائیل حمایت کند؛ فارغ از شرایط. در واقع علت اصلی موضع خصمانه آمریکا علیه ایران و ورودش به جنگ، منافع ملی آمریکا نیست، بلکه صرفاً فشار اسرائیل است که ما را وادار به داشتن روابط خصمانه با ایران می‌کند.

ارسال نظر
پربیننده