طاهره راهی: بیشتر کتابهای نوشته شده درباره دوران دفاع مقدس به زندگی شهدا و خانوادههای آنها میپردازد و کتابهای کمی درباره جانبازان بویژه جانبازان قطع نخاع به رشته تحریر درآمده است، همچنانکه محصولات تصویری کمی نیز درباره آنها وجود دارد؛ جانبازانی که شاید بتوان گفت تنها در تصویرهای مستند دیدهایم، افرادی که در تمام این سالها به آنها زیاد نزدیک نشدهایم و از نوع زندگی روی تخت و خانوادههایشان اطلاعات زیادی نمیدانیم؛ کسانی که برای شهادت آماده شده بودند اما امتحانات بزرگتری در انتظارشان بود.
بسیاری از ما جانبازان متفاوتی را در زندگیهایمان دیده و شناختهایم، مثلاً من متولد دهه 60 از نزدیک تنها 2 جانباز میشناختم، یکی که دستهایش با پیچ و مهره بههم چفت شده بود و کار میکرد و دیگری، جانباز اعصاب و روانی که مدتی نیز اسیر بود و در زندانهای بعث، آشپز. من از آن جانباز اعصاب و روان تنها میدانستم بعضی وقتها موج میگیردش و همه را میگیرد به باد کتک یا آن یکی، گاهگاهی دستهایش از کار میافتد و خانهنشین میشود اما همواره و در پس ذهنم وقتی در مستندات جانبازان، افرادی را میدیدم که همیشه روی تخت بودند، میخواستم بدانم روزگار آنها چگونه میگذرد، روزگار خانوادههایشان چطور؟ اینکه به جای میهمانی رفتن، نشستن بر سفره، سفر و حتی کار آسانی چون راه رفتن، چطور تحمل میکنند، در همه لحظات زندگی روی تختی دراز باشند و چشمهایشان دنیا را آنطور که ما میبینیم، نبیند! از زندگی این جانبازها بگذریم، خانوادههایشان چگونه با آنها برخورد داشتهاند! منی که در رفتنهایم به آسایشگاههای اعصاب و روان تهران، جانبازانی بازمانده از جنگ در سوریه و عراق دیدهام که در دهه دوم زندگیشان، به دلیل اختلالات عصبی و موجی شدن، مدتها از خانه و والدینشان دور ماندهاند، دوست داشتم بدانم و این کنجکاوی همیشه در پسِ ذهنم چرخ میخورد اما در دنیای واقعیت چیزی نیافته بودم تا اینکه کتاب «تب ناتمام» به دستم رسید؛ کتابی که تصوراتم را از زندگی یک جانباز بههم ریخت. کتابی گویا از زندگی جانباز قطع نخاع از گردن حسین دخانچی به روایت مادرش! که برای اولینبار سال ١۴٠٠ توسط انتشارات حماسه یاران در ٣٠٠ صفحه منتشر شده و در این مدت به چاپ دوازدهم رسیده است و از جمله کتابهایی است که رهبر انقلاب برای آن تقریظی نوشتهاند.
کتاب «تب ناتمام» درباره شهید حسین دخانچی، شهیدی اهل و ساکن قم است که از زبان مادر او، خانم شهلا منزوی روایت شده است؛ جوانی قمی که با دستکاری شناسنامه راهی جبهه شده و در عملیات بدر در سال 1363 جانباز قطع نخاع از ناحیه گردن میشود. کتاب شاید ابتدا مانند بسیاری دیگر از زندگینامهها، از ازدواج مادر و تولد فرزندان و چگونگی اتصال خانواده به جریان انقلاب آغاز شود اما اصل ماجرای کتاب که خواننده را میخکوب میکند و بهدنبال خود میکشاند، جانبازی حسین است؛ اتفاقی که بسیاری حتی تحمل لحظهای از آن را ندارند، مانند آنچه در کتاب آمده: «جانبازانی در آسایشگاه بودند که یا خانوادهشان دور بودند یا همسرانشان طلاق گرفته و کسی را نداشتند».
شاید تصور همه ما از فرد قطع نخاعی تصور ناامیدکننده و فرسایشی باشد؛ جانبازانی که بر اساس درصد آسیب دستهبندی میشوند و در این میان، حسین دخانچی از جانبازان قطع نخاع از گردن است و حتی نمیتواند سرش را تکان دهد، ولی این کتاب تمام معادلات ذهنیمان را بهم میریزد.
کسی که نمازش را با پلک برهم زدن چشمانش میخوانده، بعد از اتمام جنگ و خو گرفتن تدریجی با این آسیب، در ادامه مسیر یاری رهبر و انقلاب، حتی با انگشتانی که به سختی باز و بسته میشده، رشته کامپیوتر خوانده و از راه و هدفش دست نکشیده و بالاخره در سال ۱۳۸۱ به دلیل عوارض مجروحیت به شهادت رسید.
وقتی کتاب را میخواندم، در لابهلای صحبتهای مادر حسین دخانچی، خود را در حیاط خانهشان میدیدم، در کنار شهلا مادرش، قلبم با زخم بسترهایش ریشریش شد، با بهبود یافتنش در بوخوم آلمان، کمی مرحم بر قلب شکستهام نشست، با اشک او به هنگام عقد حسین، آرزویم برای او به حقیقت تبدیل شد و با آن تبهای ناتمام و دردهای عمیقاش، هایهای گریستم و خودم را در حیاط بیمارستان کنار اعظم خانم همسرش دیدم که نتوانست در لحظه آخر او را بغل کند. قلم نویسنده روان، ساده، بدون فراز و فرود، جذاب و گیراست، خواننده را بویژه بعد از جانبازی حسین، پای خود مینشاند و زندگی او را از کودکی تا ورود به سپاه و جانبازی و رفتن به آلمان و ازدواج، در ٢٧ فصل و تصاویری از شهید در انتهای کتاب روایت میکند. البته نباید از ویرایش خوب و طراحی جلد متناسب نیز گذشت که باعث ترغیب بیشتر خوانندگان میشود.
«تب ناتمام» با قلم زهرا حسینی مهرآبادی، زندگی شهید حسین دخانچی را روایت میکند اما قهرمان اصلی کتاب، مادر او شهلاست؛ کسی که حسین را راهی میکند و در همه این 17 سال و در همه لحظهها، همپا و همراهش است و عاشقانه و صبورانه فرزند جانبازش را پرستاری میکند؛ کتاب مملو از امید و انگیزه و اراده و خواندنی است و البته تمامناشدنی، چون زندگی هزاران شهلا و حسین سرزمینمان.
درباره کتاب «تب ناتمام» که رهبر انقلاب برای آن تقریظ نوشتهاند
شهلای حسین...
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها