30/آبان/1404
|
04:14
شکست برابر ازبکستان و به صدا درآمدن چندباره زنگ خطر برای تیم ملی فوتبال

محتاج ترمیم نه رتوش

بنیا فرید: مساله اصلاً باخت در ضربات پنالتی مقابل ازبکستان نیست؛ فاجعه آن‌ است که تیم ملی ایران هنوز «فرم فوتبال» برای جام‌جهانی ندارد.
بی سردار آزمون مصدوم و بدون مهدی طارمی در فرم خوب، خط حمله ما خالی‌تر از همیشه است و قدرت ترساندن هیچ رقیبی را ندارد. 
بحران وقتی عمیق‌تر می‌شود که سرمربی تیم ملی برای حفظ نیمکتش، عمداً از مواجهه با تیم‌های درجه‌ یک دنیا می‌گریزد و نقش «گمنامی داوطلبانه» را بازی می‌کند؛ گویی نتیجه‌های واقعی را گذاشته برای تابستان کابوس‌وار آمریکای شمالی.
اگر قرعه جام‌جهانی سخت بیفتد ایران باید از همین امروز ۲ برابر نگران باشد. تیمی که حتی جرات بازی با مصر را ندارد، چطور می‌خواهد برابر اسپانیا، انگلیس، فرانسه یا آرژانتین دوام بیاورد؟ وقتی زورمان به ازبکستان ۱۰ نفره هم نمی‌رسد، حرف زدن از جاه‌طلبی در جام‌جهانی و صعود از مرحله گروهی، توهین به شعور مردم است. اگر مدیران ورزش همین حالا برای مهار این سقوط مداخله نکنند، نتایج ما در جام‌جهانی ۲۰۲۶ به یک رسوایی تبدیل خواهد شد؛ رسوایی‌ای که نه غرور می‌گذارد و نه بخشش.
حقیقت تلخ این است: ادامه این مسیر یعنی بازگشت دوباره به همان کابوس ۶-۲ مقابل انگلیس. فرار از بازی‌های بزرگ، یعنی پذیرش تحقیر. اگر امروز در دوستانه‌ها چند گل بخوریم، هنوز امید اصلاح هست اما اگر در جام‌جهانی غافلگیر شویم، دیگر هیچ ترمیمی معنا ندارد. آبروی فوتبال ایران در گرو مواجهه با تیم‌های بزرگ است و با این کادر فنی، امید به شگفتی فقط یک شوخی تلخ است. بازی‌های بزرگ باید فوراً تدارک دیده شود - حتی اگر کادر فنی مخالفت کند - چون هر روز تأخیر، یعنی نزدیک‌تر شدن به سقوطی که همه می‌بینند اما کسی نمی‌خواهد مسؤولیتش را بپذیرد.
* نگاهی به روند امروز
سال ۲۰۲۵ برای تیم ملی فوتبال ایران نه یک مسیر پرشتاب رو به جلو بود و نه حتی دوره‌ای معمولی، بلکه شبیه سرخوردنی طولانی بر شیبی نامرئی بود که حالا در انتهای سال، همه را نگران کرده. تیمی که سهمیه جام‌جهانی را پیش از بیشتر رقبا قطعی کرد، اکنون برابر حریفانی که روزگاری فقط برای «کم گل خوردن» مقابل ایران به زمین می‌آمدند، درمانده و بی‌رمق نشان می‌دهد. آنچه در ظاهر یک روند بی‌اهمیتِ دوستانه و تدارکاتی به نظر می‌رسد، در لایه پنهانش نشانه‌هایی است از یک بیماری مزمن؛ بیماری‌ای که اگر درمان نشود، جام‌جهانی به جای افتخار، می‌تواند به فهرستی از حسرت‌ها و توجیه‌ها تبدیل شود.
* ۶ مسابقه و فقط یک برد!
یک سال فوتبالی را نمی‌توان فقط با نتایج جمع‌بندی کرد اما وقتی تیمی مانند ایران از میان ۶ مسابقه اخیرش فقط یک دیدار را می‌برد، کار از «نگرانی» گذشته و وارد مرحله «هشدار جدی» شده است. عجیب‌تر اینکه در مقابل تاجیکستان هم ۲ گل دریافت می‌کنیم و یک تساوی پر از خطا و آشفتگی به جا می‌گذاریم؛ تیمی که در عرف فوتبال آسیا، هرگز نباید موی دماغ ایران باشد.
وقتی تیم ملی کشوری که سال‌ها قدرت بلامنازع غرب آسیا بوده، در پایان سال میلادی فقط یک برد مقابل رقیبی عجیب‌وغریب مانند تانزانیا به دست می‌آورد، باید پذیرفت مشکلات تنها «فنی» نیست؛ این تیم از درون تهی شده، از بیرون سردرگم شده و در زمین هم نشانی از قاطعیت ندارد.
* پیروزی‌های کوچک، حریفان کوچک‌تر
اگر فهرست تیم‌هایی را که طی سال ۲۰۲۵ برابر ایران شکست خورده‌اند مرور کنیم، فاجعه به وضوح نمایان می‌شود: افغانستان، هند، تانزانیا و اماراتی که در بهترین حالت یک تیم متوسط آسیاست. ترکیب این پیروزی‌ها نه غرور می‌آفریند، نه امید تزریق می‌کند. این نتایج بیشتر شبیه مسکن‌های کوتاه‌مدتی است که درد اصلی را پنهان می‌کند و چشم‌ها را از حقیقت دور.
حقیقت چیست؟ اینکه تیم ملی در برابر هر رقیبی که ساختار تاکتیکی مشخص و برنامه قابل‌ تاملی دارد، ناتوان می‌شود. دیگر «قدرت نام ایران» کسی را نمی‌ترساند و تیم‌ها مقابل تیم ملی با اعتماد به‌ نفس کامل می‌ایستند.
* گره کوری که باز نمی‌شود
هیچ تیمی سال ۲۰۲۵ به اندازه ازبکستان برای ایران آزاردهنده نبود. ۲ تساوی در یک سال، یک شکست در فینال کافا و نمایشی بی‌دندان در فینال تورنمنت امارات که حتی ۱۰ نفره شدن رقیب هم به کمک ایران نیامد. روزی روزگاری ازبک‌ها فقط می‌خواستند «مقابل ایران جلوی فاجعه را بگیرند» اما امروز کاملاً بی‌محابا و با اعتماد به‌ نفس بازی می‌کنند. ایران در برابرشان هم خلاقیت ندارد، هم تهاجمی نیست و هم بی‌اراده است.
تساوی‌های مداوم مقابل ازبکستان، فقط نتیجه نیست؛ نماد وضعیت تیم ملی است: تیمی که می‌ترسد، تردید دارد و در مهم‌ترین لحظات جرأت ریسک را از دست می‌دهد.
* ۳ شکست تلخ؛ بی‌دفاع مقابل بحران
قطر، روسیه و باز هم ازبکستان؛ ۳ نامی که شکست مقابل‌شان داستان متفاوتی دارد اما یک نکته مشترک: تیم ملی حتی یک‌ بار هم «خوب نباخته». یعنی اگر شکست خورده، کاملاً بی‌برنامه و بی‌انگیزه بازی کرده است. باخت به قطر در انتخابی جام جهانی، زخم مهمی بود. شکست در فینال کافا، ضربه‌ای احساسی اما نمایش عجیب برابر روسیه، تصویری نگران‌کننده از تیمی است که هنگام فشار، فرومی‌ریزد.
با این ۳ باخت، یک جمع‌بندی تلخ نمایان می‌شود: تیم ملی نه قوی‌ها را می‌برد، نه از پس متوسط‌ها برمی‌آید و نه می‌تواند برابر تیم‌های آسیای میانه برتری تاریخی‌اش را حفظ کند.
* تغییر مسیر قلعه‌نویی؛ از شعار حمله تا زندگی در محوطه جریمه خودمان!
امیر قلعه‌نویی سال‌ها یکی از جدی‌ترین مخالفان فوتبال دفاعی کارلوس کی‌روش بود اما عجیب اینکه حالا ایرانِ او نه‌تنها تهاجمی نیست، بلکه شاید محافظه‌کارترین نسخه تیم ملی طی یک دهه گذشته باشد؛ حتی دفاعی‌تر از تیم کی‌روش! دستورهای تاکتیکی به بازیکنان شبیه این است: «اول گل نخورید، بعد اگر فرصت شد فکر کنید چگونه گل بزنید».
البته در ۳ بازی اخیر گل نخورده‌ایم اما چقدر موقعیت داده‌ایم؟ چقدر ساختار تیم لرزان بوده؟ چقدر بازی‌ها با خوش‌شانسی ما و بی‌کیفیتی رقیب تمام شده؟ مهم‌تر اینکه نتیجه این سبک چیست؟ تیمی که برای نباختن بازی می‌کند، معمولاً به جایی نمی‌رسد.
* جام جهانی با نقشه دفاع؟
با آنچه از تیم ملی دیده می‌شود، یک حقیقت تلخ پیش روی فوتبال ایران قرار دارد: ما با چنین فرم و چنین مدل ذهنی‌ای، در جام‌جهانی فقط می‌توانیم «دوام بیاوریم» نه «حمله کنیم». قصه تکراری امید به ضدحمله و تجمع در زمین خود، سال‌هاست دیگر جواب نمی‌دهد. حتی تیم‌های ژوزه مورینیو و دیگو سیمئونه هم دیگر مانند سابق نتیجه نمی‌گیرند. نه جهان منتظر تاکتیک‌های قرن بیستم مانده، نه تیم‌های دیگر با نام ایران عقب می‌نشینند.
تیم ملی نیاز به بازتعریف دارد؛ ذهنی، فنی، تاکتیکی و حتی روانی. ایران باید بداند چرا در ۶ بازی آخر فقط یک برد داشته، چرا مقابل تیم‌های متوسط درمانده است و چرا در برابر ازبکستان و تاجیکستان نیز حتی برتری عددی کمکی نمی‌کند.
* فرجام یک سال عجیب؛ تیم ملی به کدام سمت می‌رود؟
سال ۲۰۲۵ تیم ملی را در چند جمله خلاصه می‌کنیم:
  تیمی که به جام ‌جهانی صعود کرده اما خوشحال نیست.
  تیمی که می‌خواهد حمله کند اما جرأتش را ندارد.
  تیمی که می‌خواهد دفاع کند اما بلد نیست.
  تیمی که می‌خواهد نتیجه بگیرد اما سردرگم است.
این مجموعه نشانه‌ها نه حاصل تصادفند، نه بدشانسی؛ نتیجه یک مسیر غلطند که هر بازی بیش از پیش خود را نشان می‌دهد. اگر این روند ادامه یابد، جام‌جهانی می‌تواند یکی از سخت‌ترین تجربه‌های چند دهه اخیر برای تیم ملی باشد. واقعیت آن است که ژنرال هم مانند سلطان با بالا رفتن سن محافظه‌کار شده است. تیم‌های ملی و پرسپولیس جوانی علی پروین و تیم‌های ملی و استقلال جوانی اردشیر قلعه‌نویی را به یاد آورید. 
قلعه‌نویی باید انتخاب کند: بازگشت به شجاعت یا ادامه سقوط بی‌صدا.

ارسال نظر