06/آذر/1404
|
01:51
یادداشت

ترور نفر دوم حزب‌الله و پازل پیچیده لبنان

سیدهادی سیدافقهی: ترور اخیر در بیروت که مجاهد شهید «سیدابوعلی طباطبایی» یکی از چهره‌های ارشد مقاومت و نفر دوم حزب‌الله را هدف قرار داد، در چارچوب یک روند مسبوق به سابقه و بخشی از راهبرد قدیمی رژیم صهیونیستی قابل فهم است؛ راهبردی که از سال‌ها پیش در پی خلع سلاح حزب‌الله، تضعیف آن و در نهایت تسلط بر معادلات لبنان و بخشی از فضای منطقه طراحی شده است. این پروژه، طرحی گسترده و نهادینه است که آمریکا نیز با شدتی ویژه از جنایت‌های رژیم صهیونی در این مسیر حمایت می‌کند.
برای حزب‌الله، در وضعیت کنونی چند نکته کلیدی در محاسبات راهبردی اهمیت می‌یابد.
۱- آیا حزب‌الله در این مرحله تصمیم دارد به‌ صورت مستقیم با اسرائیل وارد درگیری گسترده شود؟ آن هم در شرایطی که آمریکا حمایت‌های نامحدود، سنگین و کاملاً توسعه‌یافته‌ای از تل‌آویو ارائه می‌دهد. 
۲- وضعیت داخلی لبنان چگونه است؟ دولت لبنان، بویژه «جوزف عون» و «نواف سلام» رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر در حال پیگیری سیاست‌هایی هستند که عملاً مساله خلع سلاح حزب‌الله را برجسته می‌کند و فضایی از فشار سیاسی - رسانه‌ای علیه این جنبش می‌سازد. در چنین فضایی، اگر جنگی آغاز شود، باید دید چه تحولاتی در داخل لبنان رقم خواهد خورد.
۳- محور دیگر، وضعیت جمهوری اسلامی است. تهدیدها و فشارها علیه ایران از یک سو و نقش حمایت معنوی تهران از محور مقاومت، بویژه در واکنش به ترور اخیر از سوی دیگر، بخش جدایی‌ناپذیر صحنه است اما اگر دامنه حملات گسترده‌تر شود و حتی به چهره‌های سیاسی حزب‌الله برسد، آنگاه چه اتفاقاتی در سطح منطقه‌ رخ خواهد داد؟ این پرسشی است که در محاسبات راهبردی باید به ‌طور جدی لحاظ شود. 
همه این محورها تعیین می‌کند آیا رژیم صهیونیستی به خلع سلاح حزب‌الله اکتفا می‌کند یا به دنبال قبضه‌ کامل لبنان مشابه الگوی اعمال‌شده در سوریه خواهد رفت؛ سیطره بر مقدرات سیاسی، اقتصادی، ژئوپلیتیک، آب‌ها، مرزها و حتی ساختار طایفه‌ای و قومی لبنان. در تحلیل رفتار آمریکا نیز باید گفت واشنگتن مطلوبش این نیست که نظم منطقه‌ای به ‌طور کامل به نفع اسرائیل تمام شود. چنین وضعی می‌تواند موجی از آشوب و بسیج مردمی و منطقه‌ای علیه تل‌آویو برانگیزد. نگاه اصلی ترامپ - که اکنون در قدرت است - کاملاً اقتصادی است. او می‌خواهد با مهار بازیگران مزاحم، مسیر غارت منابع منطقه و اشراف بر گذرگاه‌ها، راه‌ها، آبراه‌ها، ارتفاعات و فضاهای حساس را هموار کند. از نظر او، جنگ مانعی بر سر این مسیر است. نمونه روشن این اختلاف نگاه، موضوع بازسازی غزه است؛ آمریکا آن را مطلوب می‌داند اما اسرائیل بازسازی فوری را به زیان خود می‌بیند، زیرا به تقویت ساختاری فلسطینی‌ها می‌انجامد. واقعیت میدانی جنگ نیز نشان داد اکثریت فلسطینی‌ها چه در غزه و چه کرانه باختری در کنار مقاومتند و ضربه سنگینی که حماس به اسرائیل وارد کرد، باعث شده تل‌آویو نگاه محتاطانه‌تری نسبت به هرگونه روند بازسازی اتخاذ کند. در این شرایط، تصمیم‌گیری برای حزب‌الله پیچیده و نیازمند هوشمندی کامل است. اینکه چگونه پاسخ بدهد یا ندهد و هر گزینه چه تبعاتی برای لبنان، رژیم اشغالگر و منطقه دارد، به یک معادله چندوجهی تبدیل شده است. رژیم صهیونیستی نیز بسادگی قادر به آغاز یک جنگ گسترده با حزب‌الله نیست. تجربه توفان‌الاقصی و جنگ اخیر نشان داد فشارهای حزب‌الله از جبهه شمال تبدیل به عاملی تعیین‌کننده شد و چندین لشکر اسرائیل را زمینگیر کرد. بسیاری از شهرک‌نشینان شمال اسرائیل هنوز پس از یک سال حاضر به بازگشت نیستند و شرط‌شان خلع سلاح حزب‌الله است. این واقعیت، بخشی از محاسبات تل‌آویو را محدود می‌کند. هدف نخست اسرائیل در لبنان، مهار توان حزب‌الله است. اگر بتواند میزان ریسک ناشی از توان تسلیحاتی و عملیاتی این جنبش را به حداقل برساند، حتی بدون جنگ هم برایش یک پیروزی راهبردی محسوب می‌شود. با وجود آنکه ساختار نظامی حزب‌الله در برخی سطوح فرماندهی آسیب دیده اما این آسیب‌ها با سرعتی حیرت‌انگیز ترمیم شده است؛ نمونه‌اش جایگاه شهید طباطبایی که در همان مدت کوتاه توانست ساختار فرماندهی، خطوط تسلیحاتی، آرایش نظامی و ارتباطات را بازچینش کند و اکنون نیز با وجود شهادت ایشان، این روند، بدون خلل ادامه دارد. مهم‌ترین مانع حزب‌الله برای ورود به یک جنگ فراگیر، مواضع دولت لبنان است. حزب‌الله به ‌دنبال اتمام حجت سیاسی است. دولت باید پاسخ دهد اگر اسرائیل آتش‌بس را امضا کرده، چرا آن را بیش از ۷ هزار بار نقض کرده؟ چرا همچنان به ضاحیه و مناطق جنوب لبنان حمله می‌کند؟ چرا در برابر ترور کارمندان لبنانی، تخریب زیرساخت‌های شهری و حتی خطوط قرمزِ آتش‌بس هیچ واکنش قاطعی از سوی دولت حاکم بر لبنان نشان داده نمی‌شود؟ مواضع خاضعانه و ذلیلانه برخی مسؤولان لبنانی - بویژه نواف سلام - که مدام از پرهیز از جنگ و لزوم حل دیپلماتیک مسائل سخن می‌گویند، با واقعیت امنیتی و رفتاری اسرائیل همخوان نیست. در مجموع، معادلات لبنان اکنون پیچیده‌تر از هر زمان دیگری است. نمی‌توان با قطعیت گفت آمریکا از هر اقدام اسرائیل حمایت می‌کند؛ سقف‌هایی از تضاد منافع وجود دارد. اسرائیل به دنبال اجرای پروژه مهار حزب‌الله و تسلط بر لبنان است و آمریکا نیز می‌خواهد منطقه را در چارچوب مدیریت‌پذیر اقتصادی نگه دارد. همین اختلاف رویکردها باعث شده پازل لبنان و پیامدهای ترور اخیر، به یکی از حساس‌ترین پرونده‌های منطقه تبدیل شود؛ پرونده‌ای که هر نقطه آن می‌تواند معادلات را دگرگون کند.

ارسال نظر
پربیننده