بهراد رشوند: آسیا برای استقلال، امسال یک مسیر لغزنده و پرچاله بوده؛ مسیری که از همان قدم اول به آبیها فهماند قرار نیست هیچ چیز آسان باشد. حالا همه چیز به یک مسابقه ختم شده؛ مسابقهای که با یک جمله خلاصه میشود: ببر یا خداحافظی کن. ۳ دی، شب تعیین سرنوشت است؛ شبی که استقلال برای ماندن در میان ۱۶ تیم برتر، باید در منامه تنها یک کار انجام دهد: پیروزی.
* شروع کابوسوار و ضربهای که تیم را لرزاند
فصل آسیایی استقلال با شکستی بیسابقه آغاز شد که هنوز هم سایهاش روی ذهن هواداران سنگینی میکند. ۷ گل دریافتشده برابر الوصل، نه فقط یک باخت، بلکه ضربهای به ریشههای روانی تیم بود. کمتر کسی تصور میکرد تیمی با اعتبار استقلال چنین شکستی را تجربه کند. این نتیجه آنقدر سنگین بود که حتی پیشکسوتان باشگاه هم از توصیفش درمانده بودند.
اما ضربات فقط به همان شب محدود نماند. در دومین گام، استقلال در تهران برابر المحرق بحرین هم شکست خورد؛ باختی دیگر که بار تیم را سنگینتر کرد. در همان آغاز، استقلال ناخواسته خودش را در نقشی دید که متعلق به آن نبود: تیمی بحرانزده، نامطمئن و دور از شخصیت همیشگیاش.
با این حال، پیروزی مقابل الوحدات و سپس یک امتیاز در اردن، روزنهای از امید را باز کرد؛ روزنهای که اگر استقلال در بازیهای خانگیاش لغزش نمیکرد، میتوانست تبدیل به مسیر صعود شود اما تیمی که روی کاغذ باید میدرخشید، در عمل فقط نشانههایی از ناپایداری به نمایش گذاشت.
* جدول گروه و معادلهای بیرحم اما روشن
در پایان ۵ بازی، کارنامه استقلال هیچ شباهتی به یک مدعی ندارد: ۵ امتیاز، ۵ گل زده، ۱۰ گل خورده! اما با وجود این عملکرد پراسترس، هنوز یک شانس واقعی برای صعود باقی مانده است.
نگاهی به جدول، تمام ابهامات را کنار میزند. الوصل با اختلافی زیاد صدرنشین شده و صعود کرده اما رتبه دوم کاملاً در اختیار المحرق است؛ تیمی با ۸ امتیاز. استقلال با ۵ امتیاز در تعقیب اوست و همین فاصله ۳ امتیازی، سرنوشت آبیها را ساده و بیچندوچون کرده:
برد استقلال = ۸ امتیاز = صعود قطعی بهعنوان تیم دوم گروه
تساوی = ۶ امتیاز = حذف قطعی
شکست = پایان کامل فصل آسیایی.
زیبایی و خشونت فوتبال دقیقاً همینجاست، همه چیز گاهی در یک خط جمع میشود. نه تفاضل مهم است، نه گل زده، نه نتایج دیگران. استقلال اگر برنده شود، زنده میماند؛ اگر نه، از آسیا خداحافظی میکند.
* منامه؛ آزمون شخصیت، نه فقط یک مسابقه
دیدار با المحرق فقط یک بازی برای ۳ امتیاز نیست. این مسابقه آزمون شخصیت است؛ امتحانی برای تیمی که در لیگ داخلی بارها نشان داده میتواند پس از افت، دوباره اوج بگیرد اما در آسیا هنوز چنین چهرهای از استقلال دیده نشده؛ و بهترین زمان برای نمایش این شخصیت، همین مسابقه آخر است.
در منامه، فشار سنگین است. میزبان روی موج هواداران، با انگیزه صعود و با اعتماد به نفس حاصل از پیروزی دور رفت وارد میدان میشود. استقلال باید علاوه بر بازی تاکتیکی، از نظر روحی هم آماده باشد. تیم ساپینتو اگر اسیر اضطراب و اشتباه شود، بازی را میبازد؛ قبل از آنکه سوت پایان به صدا درآید.
از نظر فنی، استقلال باید مراقب توپهای بلند، ضربات آزاد و ضدحملات سریع المحرق باشد. از نظر ذهنی اما باید از بزرگترین دشمنش عبور کند: ترس از اشتباه. این تیم در هفتههای گذشته بارها به خاطر همین ترس، از ارائه فوتبال واقعیاش بازماند.
با این حال، اعتماد هواداران هنوز از بین نرفته است. آنها میدانند استقلال، اگر به همان شخصیت همیشگیاش برگردد، توانایی شکست دادن نماینده بحرین را دارد. بازیکنان کلیدی استقلال باید بار این مسابقه را به دوش بکشند و تیم را در مسیر درست هدایت کنند، چراکه این بازی نهتنها فصل آسیایی، بلکه تصویری که از تیم در ذهن هواداران میماند را تعریف میکند.
* نبرد آخر؛ انتخابی که تکلیف همه چیز را مشخص میکند
این مسابقه آخرین فرصتی است که استقلال میتواند از آن برای بازنویسی فصل آسیاییاش استفاده کند. اگر ببرد، همه اشتباهات هفتههای گذشته زیر سایه صعود محو خواهد شد. اگر ببازد یا حتی مساوی کند، این فصل در تاریخ باشگاه بهعنوان یکی از تلخترین دورههای آسیا ثبت خواهد شد.
این بار خبری از نتایج موازی، معادلات پیچیده یا امیدهای جانبی نیست. همه چیز در ۹۰ دقیقهای خلاصه میشود که میتواند استقلال را از کابوسها بیرون بکشد یا آن را به در خروجی مسابقات رهنمون کند.
در نهایت جملهای وجود دارد که عصاره تمام فصل استقلال در آسیاست:
اگر میخواهی بمانی، باید ببری.
منامه منتظر است و استقلال تنها یک فرصت دارد تا از این انتظار، آیندهای جدید برای خودش بسازد.
استقلال میان تردید و امید پنهان
چهره دوگانه
نمایش استقلال مقابل الوصل تصویری بود از تیمی که هم میتوان از آن ناامید شد و هم میتوان روزنههایی برای امید در آن پیدا کرد. آبیها در شبی که استادیومِ شهر قدس بیش از همیشه درگیر حاشیه و تأخیرهای عجیب بود، خیلی زود دروازه حریف اماراتی را گشودند اما همانقدر سریع هم هیجان و اراده لازم برای استمرار برتری از بین رفت. نیمه نخست با تکگل استقلال به پایان رسید اما نیمه مربیان داستان را کاملاً تغییر داد و الوصل با استفاده از تعویضهای هوشمندانه توانست کار را به تساوی بکشاند؛ تساویای که نه تلخ بود و نه شیرین، فقط گواهی بود از یک وضعیت مبهم.
استقلال در این مسابقه نه تیمی هجومی بهنظر میرسید و نه تیمی حریص برای اداره بازی. خروج ناگهانی منیر – بازیکنی که ستون اصلی طرحهای تاکتیکی ساپینتو محسوب میشود – ضربه روانی بزرگی بود و باعث شد سیمای تیم شکنندهتر بهنظر برسد؛ بویژه در آستانه داربی، این اتفاق خبر خوبی برای نیمکت آبیها نیست. با این حال، از دل همین بازی خاکستری، یک نکته طلایی پیدا میشود: حفظ روند شکستناپذیری.
آبیها از آن روز که مقابل المحرق بحرین شکست خوردند، دیگر تن به باخت ندادهاند. ۸ بازی، ۵ پیروزی، ۳ تساوی؛ آماری که برای تیمی با شروع لرزان، نشانه جان گرفتن است. همین ثبات نسبی باعث شده استقلال دوباره مدعی قهرمانی لیگ باشد و در جام حذفی هم بین گزینههای جدی باقی بماند اما سؤال اصلی این است: آیا این روند پایدار است یا فقط آرامش قبل از توفان؟
پاسخ این سؤال را باید در چالش بزرگ ساپینتو جستوجو کرد؛ وابستگی بیش از حد به چند مهره محدود. ریتم تیم بدون کوشکی، منیر و آسانی کاملاً دگرگون میشود و نبود هر یک میتواند ساختار تهاجمی را از کار بیندازد. در شب مسابقه با الوصل، هم کوشکی نبود و هم منیر خیلی زود رفت، بنابراین طبیعی بود آسانی نیز نتواند همان بازیکن همیشگی باشد.
اکنون استقلال وارد مقطعی حساس شده است. ۲ بازی سرنوشتساز با فولاد و پرسپولیس پیش روی آنهاست. این ۲ مسابقه میتواند روایت این فصل را کاملاً تغییر دهد؛ یا حمایتها را چند برابر کند یا دوباره باشگاه را به فضای ملتهب ابتدای فصل برگرداند. ریکاردو ساپینتو روی لبه تیغ قدم میزند؛ یا از دل بحران عبور میکند و جایگاهش را تثبیت میکند یا دوباره در گرداب تردیدها گرفتار میشود.