11/آذر/1404
|
00:21
چرا در صورت حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی، مردم در کنار جمهوری اسلامی قرار می‌گیرند؟

نظام حافظ ایران

نظام حافظ ایران

گروه سیاسی: صادق زیباکلام اخیرا در یک گفت‌وگوی تصویری گفته است در صورتی که آمریکا و رژیم صهیونیستی یک‌ بار دیگر‌ به ایران حمله نظامی کنند، اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران به صورت متحد و منسجم از نظام جمهوری اسلامی حمایت خواهند کرد.
زیباکلام در این باره اظهار داشت: اگر یک‌ رفراندوم یا نظرسنجی دقیق انجام شود و از مردم پرسیده شود در ‌صورت حمله مجدد آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران، آیا از نظام جمهوری اسلامی دفاع می‌کنید یا با آن مخالفت می‌کنید، به ‌طور قطع به یقین ۹۰ درصد مردم جواب خواهند داد از جمهوری اسلامی دفاع خواهند کرد.
این استاد دانشگاه در ادامه اضافه کرد: البته این موضع مردم و حمایت آنها از جمهوری اسلامی در ‌صورت حمله آمریکا و رژیم صهیونیستی، به معنی حمایت آنها از همه سیاست‌های جمهوری اسلامی نیست و قطعا بخشی از جامعه از برخی سیاست‌های نظام جمهوری اسلامی انتقاد دارند اما در هنگامه خطر، قطعا مردم این قبیل اختلافات و انتقادات را کنار گذاشته و از اصل نظام حمایت می‌کنند. وی رابطه مردم با جمهوری اسلامی را همانند نسبت پدر و فرزند دانست و گفت: ممکن است یک پدر به واسطه دلایل مختلف از فرزند خودش انتقاد داشته باشد اما در هنگامه خطر، به صورت طبیعی اعضای خانواده در کنار یکدیگر قرار می‌گیرند و از یکدیگر دفاع خواهند کرد.
زیباکلام همچنین یکی دیگر از دلایل این دیدگاه اکثریت قریب به اتفاق جامعه ایران را اینگونه توضیح داد: جامعه می‌داند در شرایط فعلی، از بین رفتن جمهوری اسلامی باعث وخیم شدن شرایط کشور خواهد شد و مشخص نیست چه آینده‌ای در انتظار ایران و مردم خواهد بود. زیباکلام در بخشی از این اظهارات خود، به رفتار رضا پهلوی نیز اشاره کرد و گفت: رضا پهلوی به فکر آینده ایران نیست و می‌خواهد به هر قیمتی شده، جمهوری اسلامی از بین برود. 
این اظهارات صادق زیباکلام که به عنوان یکی از منتقدان جمهوری اسلامی شناخته می‌شود، در رفتار جامعه ایرانی در جریان جنگ ۱۲ روزه کاملا آشکار شد.
بر خلاف همه پیش‌بینی‌های دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی، در جریان جنگ تحمیلی ۱۲ روزه، مردم ایران در کنار نظام جمهوری اسلامی و علیه طرف متجاوز یکدست و منسجم شدند.
در همان روزهای نخست جنگ، مواضع و اظهارات نتانیاهو نشان داد موساد سرمایه‌گذاری ویژه‌ای روی آشوب و ناامنی اجتماعی پس از وقوع این جنگ انجام داده بود.‌ افسران موساد با استناد به حوادث پاییز ۱۴۰۱ تصور می‌کردند جامعه ایران دچار یک شکاف عمیق با حکومت شده است و به همین خاطر اکثریت جامعه ایرانی در صورت مشاهده حمله نظامی به ایران، این دخالت خارجی گسترده را به مثابه یک فرصت مغتنم تلقی کرده و علیه جمهوری اسلامی به خیابان می‌آیند. آمریکایی‌ها نیز تصور می‌کردند رفتار مردم ایران در قبال این جنگ، شبیه رفتار مردم عراق پس از حمله آمریکا به این کشور و علیه رژیم صدام خواهد بود. به عبارتی سیا بر این باور بود مردم ایران از نیروهای نظامی متجاوز استقبال خواهند کرد.
اما آنچه مردم ایران در خلال جنگ ۱۲ روزه از خود نشان دادند، خلاف همه این تصورات و پیش‌بینی‌ها بود. بعدها مشخص شد یکی از مهم‌ترین ارکان طراحی آمریکا و رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران، ایجاد شورش و آشوب داخلی بود. در واقع هدف اصلی این حمله، براندازی جمهوری اسلامی از طریق تحریک اکثریت جامعه بود. شبکه ۱۳ رژیم صهیونیستی پس‌ از توقف جنگ ۱۲ روزه فاش کرد روز چهارم جنگ، افسران اطلاعاتی رژیم صهیونیستی در جلسه‌‌ای، با استناد به شکست پیش‌بینی آنها از واکنش مردم ایران نسبت به جنگ، همچنین شکست پیش‌بینی ارتش این رژیم درباره قدرت و دقت موشک‌های ایران، از نتانیاهو خواستند هر چه سریع‌تر جنگ را متوقف کند. بلافاصله پس از اتمام جنگ نیز پروفسور جان مرشایمر، نظریه‌پرداز معروف آمریکایی، با انتشار متنی، تصریح کرد رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه شکست خورد و یکی از مهم‌ترین دلایل شکست این رژیم، ناتوانی آنها در تحقق هدف براندازی جمهوری اسلامی ایران بود. مرشایمر به این نکته مهم هم اشاره کرد که حالا پس از جنگ ۱۲ روزه، نفوذ جمهوری اسلامی در جامعه ایرانی بسیار بیشتر از قبل شده است. کمی بعد نیز نشریه فارن پالیسی در گزارشی بسیار مهم و بی‌سابقه، ابعاد بیشتری از پیامدهای این جنگ در حوزه اجتماعی را تشریح کرد. فارن پالیسی در این گزارش تصریح کرد پس از وقوع جنگ ۱۲ روزه، نسل‌های جوان ایرانی به درستی سیاست‌های جمهوری اسلامی در قبال رابطه با آمریکا و همین‌طور سیاست‌های منطقه‌ای‌اش پی‌برده‌اند.‌ نویسنده فارن‌ پالیسی در ادامه نوشت اکنون جوانان ایرانی نه‌تنها از سیاست‌های جمهوری اسلامی نسبت به جبهه مقاومت حمایت می‌کنند، بلکه خواستار تقویت جبهه مقاومت نیز هستند.
رفتار جامعه ایرانی در جنگ ۱۲ روزه به وضوح نشان داد جامعه ایرانی یک جامعه منحصربه‌فرد در بین ملت‌های منطقه غرب آسیاست. به اعتقاد کارشناسان، پیوند محکم  هنجارهای فرهنگ ملی و عقاید مذهبی باعث شده نوعی اقتدار و غرور ملی کم‌نظیر در جامعه ایرانی شکل بگیرد و همین اقتدار و غرور باعث می‌شود این جامعه با وجود تفاوت‌ها و حتی اختلاف‌ها، هنگامی که احساس خطر کند، به سرعت منسجم و در مقابل دشمن متحد شود.
البته بسیاری از کارشناسان معتقدند در کنار ویژگی‌های ملی و مذهبی، آگاهی جمعی جامعه ایرانی نسبت به اهداف پشت پرده آمریکا و رژیم صهیونیستی برای براندازی جمهوری اسلامی نیز در رفتار آنها در جنگ ۱۲ روزه بسیار موثر بود. به اعتقاد صاحبنظران، اکثریت قریب به اتفاق جامعه ایرانی به این آگاهی رسیده‌اند که هدف اصلی و پنهان آمریکا و رژیم صهیونیستی از حمله به ایران و ایجاد خلأ سیاسی و از بین بردن نظام مستقر، زمینه‌سازی برای تجزیه و کلنگی کردن ایران است، لذا یکی از دلایل اصلی حمایت مردم ایران از جمهوری اسلامی در جنگ ۱۲ روزه، حفظ تمامیت ارضی و سرزمینی ایران بود، چرا که جامعه ایرانی متوجه است که حفظ و تقویت جمهوری اسلامی نسبت مستقیمی با حفظ تمامیت ارضی ایران دارد.
از همین‌ رو کارشناسان و صاحبنظران معتقدند این خودآگاهی جامعه ایرانی و انسجام و همبستگی ملی در ایران، مهم‌ترین عنصر بازدارندگی ایران در برابر تهدیدات آمریکا و رژیم صهیونیستی است. مواضع رهبر انقلاب در خلال جنگ ۱۲ روزه و پس از توقف جنگ نیز موید همین موضوع است. ایشان در پیام پیروزی که پس از توقف جنگ صادر کردند، یکی از موارد و مصادیق پیروزی ایران در این جنگ را اتحاد و انسجام ملی دانستند. طی ماه‌های اخیر نیز ایشان تاکید ویژه‌ای بر حفظ و تقویت انسجام و همبستگی ملی داشته‌اند و همواره هم از مقامات نظام و هم گروه‌های مختلف سیاسی خواسته‌اند با کنار گذاشتن اختلافات و تفاوت دیدگاه‌ها، نسبت به حفظ و تقویت انسجام و اتحاد ملی اهتمام داشته باشند.
در واقع حفظ و تقویت همبستگی ملی ایرانیان، اکنون به مهم‌ترین عنصر بازدارنده در برابر تهدیدات و خطرهای خارجی تبدیل شده است.
بسیاری از کارشناسان معتقدند آمریکا و رژیم صهیونیستی پس از شکست در جنگ ۱۲ روزه، اکنون یک تغییر اساسی در نگرش خود نسبت به جنگ انجام داده‌اند. کارشناسان می‌گویند طراحی آمریکا و رژیم صهیونیستی در جنگ ۱۲ روزه بر این مبنا پایه‌گذاری شد که حمله نظامی به ایران باعث تحریک مردم ایران برای ایجاد شورش علیه جمهوری اسلامی می‌شود‌ اما پس از شکست این سناریو، اکنون این گزاره نزد دستگاه‌های اطلاعاتی آمریکا و رژیم صهیونیستی مطرح است که ابتدا اقدامات لازم برای ایجاد آشوب و شورش در ایران انجام شود و پس از فراگیر شدن این شورش، آمریکا و رژیم صهیونیستی دست به اقدام نظامی مجدد علیه ایران بزنند.
بر همین اساس که سیا و موساد طی ماه‌های اخیر تحرکاتی در مرزهای شرقی و غربی ایران انجام داده‌اند. طی هفته گذشته یک محموله بزرگ سلاح و تجهیزات جنگی در‌ کشور کشف شد که نشان‌دهنده برنامه‌ریزی گسترده آمریکا و رژیم صهیونیستی برای ایجاد ناامنی در ایران است. عبدالله مهتدی، سرکرده گروهک تروریستی و جدایی‌طلب کومله نیز بتازگی‌ اعتراف کرد حمله مجدد آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران نیازمند یک زمینه‌سازی داخلی است و ایجاد آشوبی همانند آشوب پاییز ۱۴۰۱ می‌تواند زمینه لازم را برای حمله نظامی مجدد آمریکا و رژیم صهیونیستی فراهم آورد.
یکی دیگر از اخبار مربوط با این موضوع، تحرکات گروهک‌های تروریستی و تجزیه‌طلب در شرق ایران است، به گونه‌ای که گفته شده برای نخستین‌بار همه گروهک‌های تروریستی تجزیه‌طلب در شرق ایران ائتلاف کرده و از این پس در قالب یک تشکیلات تروریستی فعالیت‌های تجزیه‌طلبانه خود را دنبال می‌کنند.
نکته مهم در این باره، میدان‌داری گروهک‌های تروریستی تجزیه‌طلب برای ایجاد آشوب در ایران و زمینه‌سازی برای حمله نظامی مجدد آمریکا و رژیم صهیونیستی به ایران است. همین میدان‌داری گروهک‌های تجزیه‌طلب به وضوح ماهیت و هدف نهایی طراحی آمریکا و رژیم صهیونیستی علیه ایران را نشان می‌دهد. در واقع مشخص است پروژه تجزیه ایران و جدایی بخش‌هایی از کشور، در متن پروژه ایجاد آشوب و ناامنی و در نهایت زمینه‌سازی برای حمله نظامی مجدد به ایران است. مجموعه این قرائن، هوشمندی و آگاهی جمعی اکثریت جامعه ایرانی را نشان می‌دهد. در‌ واقع آنچه باعث شد در ‌جریان جنگ ۱۲ روزه مردم ایران در کنار جمهوری اسلامی قرار بگیرند، شناخت جامعه ایرانی از ماهیت و اهداف اصلی حمله به ایران بود؛ شناختی که اکنون و پس از جنگ، همه قرینه‌های آن توسط عوامل دشمن نمود یافته است.

چرا اسرائیل به دنبال تقویت و فعال‌سازی گروهک‌های تروریستی در غرب و شرق ایران است؟
پیش‌شرط سناریوی تجزیه

حسین کیامنش: جنگ ۱۲ روزه برای رژیم صهیونیستی یک شکست راهبردی بود. همزمان با آغاز ترورها و حملات تجاوزکارانه، اسرائیل انتظار داشت یک آشوب در ایران ایجاد شود و بعد از تبدیل شدن به جنگ داخلی، منجر به براندازی جمهوری اسلامی شود. 
رژیم صهیونیستی در این جنگ نشان داد به جای تکیه صرف بر توانایی نظامی خود، روی ایجاد آشوب و بی‌ثباتی در داخل ایران حساب ویژه‌ای باز کرده است. این رویکرد که در چارچوب دکترین «اتحادهای پیرامونی» تعریف می‌شود، از دهه‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ میلادی توسط رهبران این رژیم بویژه دیوید بن‌گوریون طراحی شد. این دکترین بر ایجاد اتحاد با گروه‌های غیرعرب یا اقلیت‌های قومی در منطقه، مانند کردها، بلوچ‌ها و گروه‌های مخالف سیاسی مانند منافقین، برای تضعیف دولت‌های ایران، عراق و سوریه تأکید داشته و دارد. درباره ایران، این استراتژی به معنای بهره‌برداری از تنوع قومیتی و مذهبی برای ایجاد شکاف‌های داخلی و مشغول کردن کشور به درگیری‌های قومی - مذهبی است، به ‌گونه‌ای که توان ملی و منطقه‌ای ایران تضعیف شود. جنگ ۱۲ روزه نمونه‌ بارز اجرای این دکترین بود که در آن اسرائیل تلاش کرد با ترکیب حملات نظامی هدفمند، تحریک جامعه و استفاده از گروهک‌های نیابتی، ایران را به یک بحران داخلی و در نهایت تجزیه سوق دهد.
یکی از محورهای کلیدی این راهبرد، تحریک مردم به آشوب بود. بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر رژیم صهیونیستی در اوج جنگ در گفت‌وگویی با شبکه اینترنشنال، به ‌طور مستقیم از مردم ایران خواست علیه حاکمیت قیام کنند. وی با بهره‌گیری از شعار «زن، زندگی، آزادی» و اشاره به نارضایتی‌های اجتماعی، تلاش کرد زمینه را برای ناآرامی‌های داخلی فراهم کند. این فراخوان که در بحبوحه جنگ نظامی مطرح شد، نشان‌‌دهنده تلاش اسرائیل برای تبدیل درگیری نظامی به بحران داخلی بود که می‌توانست انسجام ملی ایران را تضعیف کند.
با همه اینها، اتفاقی که افتاد، دور از انتظار صهیونیست‌ها بود. جامعه ایران فارغ از هر تفکر و سلیقه سیاسی، پشت حاکمیت و رودرروی دشمن خارجی ایستاد؛ موضوعی که محاسبات تل‌آویو را به هم ریخت تا رژیم صهیونیستی به این نتیجه برسد که اساسا بدون یک جنگ داخلی در ایران، هر حمله‌ای محکوم به شکست خواهد بود.
هدف اصلی اسرائیل نه براندازی جمهوری اسلامی، بلکه تجزیه ایران است و سرنگونی جمهوری اسلامی پیش‌شرط آن به شمار می‌رود. مشکل واقعی اسرائیل نه جمهوری اسلامی، بلکه وجود یک دولت - ملت بزرگ، متکثر اما یکپارچه، دارای عمق استراتژیک و توان نظامی بازدارنده است. ابزار اصلی نیز گروهک‌های تجزیه‌طلب و تروریستی فعال در آن سوی مرزهای غربی و شرقی کشورند. این استراتژی در جنگ ۱۲ روزه هم خودش را نشان داد؛ جایی که حمایت علنی و فوری گروهک‌های تروریست کرد از حملات اسرائیل، نه فقط یک موضع سیاسی، بلکه آمادگی عملیاتی برای ورود به صحنه و راه‌اندازی جنگ داخلی بود. گزارش‌های متعدد نشان می‌دهد این گروهک‌ها از جمله حزب پاک، از ساعات اولیه حملات اسرائیل، حمایت‌شان از رژیم صهیونیستی در برابر ایران را اعلام کردند. اورشلیم پست در گزارشی که اخیرا منتشر کرده، گروهک تروریستی پاک را به عنوان یکی از گروه‌های کرد توصیف می‌کند که از همان ابتدا علنا از حملات اسرائیل استقبال کرد و حتی جوانان کرد را به تصرف پایگاه‌های سپاه در استان‌های کردنشین فراخواند.
گروهک‌های تروریستی ضدایرانی با هماهنگی ضمنی یا حتی مستقیم، منتظر فرصتی بودند تا با بهره‌برداری از هرج‌ومرج اولیه ایجاد شده در پی حملات اسرائیل، دست به جنگ داخلی بزنند. حملات هدفمند اسرائیل در روزهای ابتدایی جنگ به پایگاه‌های نظامی ایران در غرب کشور- مناطقی که دقیقا هم‌مرز با اقلیم کردستان عراق و پایگاه‌های این گروهک‌ها هستند-مهر تاییدی بر این هماهنگی است. این حملات، به طور مستقیم راه را برای ورود گروهک‌ها به داخل کشور باز می‌کرد.
البته این هماهنگی را باید بخشی از یک الگوی بزرگ‌تر دانست که اورشلیم‌پست اسرائیل در گزارش‌های اخیر خود به صراحت آن را ترسیم کرده است. بنابر اذعان این رسانه صهیونیستی، «کردها و یهودیان، متحدان طبیعی یکدیگرند» و «کردستیزی پس از یهودستیزی بزرگ‌ترین نفرت منطقه است». با تاکید بر این همانندی، اورشلیم پست پیشنهاد می‌دهد اسرائیل روابطش را با گروه‌های کرد فعال در عراق عمیق‌تر و آمریکا را وادار کند پایگاه‌هایش را در کردستان عراق نگه دارد. اورشلیم پست همچنین به نقل از حسین یزدان‌پناه، سرکرده گروهک تروریستی پاک می‌نویسد «دولت جدید ترامپ باید پایگاه‌های آمریکایی را در کردستان عراق حفظ کند تا ایران را مهار کند. ما برای شکستن هژمونی ایران به اسرائیل و آمریکا و عربستان نیاز داریم».
همزمان با این پیشنهادات اورشلیم پست برای تقویت روابط اسرائیل و گروهک‌های کرد تجزیه‌طلب، گروهک تروریستی جیش‌الظلم اعلام کرده با تمام شاخه‌های مسلح بلوچ در پاکستان و افغانستان ادغام شده تا جبهه‌ای واحد علیه ایران تشکیل دهند. خوش‌باوری است اگر زمان‌بندی این دو اتفاق را تصادفی بدانیم. نقشه راهی که رژیم صهیونیستی برای گروهک‌های ضدایرانی ترسیم کرده، این است که با فعال شدن بیش از پیش علیه ایران، مقدمات هر حمله احتمالی اسرائیل علیه کشورمان را فراهم کنند. 
این نقشه را عبدالله مهتدی، سرکرده گروهک تروریستی کومله در گفت‌وگویی که اخیرا با اینترنشنال داشت، تایید کرد: «مهم‌ترین عاملی که می‌تواند غرب را برای سیاست تغییر رژیم در ایران تشویق کند، عامل مردم است. اگر در ایران جرقه‌ای بخورد و جنبشی آغاز شود مثل «زن، زندگی، آزادی» و کمی تداوم داشته باشد، علاقه غرب برای آنکه کار ایران را (با حمله نظامی) یکسره کند، بیشتر می‌شود».
مهتدی به صراحت اذعان می‌کند وظیفه گروهک‌های تجزیه‌طلب، ایجاد یک بحران یا جنگ داخلی است تا آمریکا و اسرائیل آخرین قدم‌ها برای براندازی جمهوری اسلامی و تجزیه ایران را بردارند.
یعنی اول گروهک‌های ضدایرانی، غرب و شرق کشور را تهدید می‌کنند و وقتی کشور درگیر جنگ داخلی شد، اسرائیل و آمریکا حملات گسترده خود را آغاز می‌کنند، جمهوری اسلامی سقوط می‌کند و مناطقی از ایران توسط گروهک‌ها جدا می‌شود تا به جای یک ایران واحد و قدرتمند، چند دولت کوچک، ضعیف و وابسته ایجاد شود.
چند هفته پس از توقف جنگ 12 روزه، نشریه نیوزویک در گزارشی که به ‌وضوح از تحلیل‌ها و نظرات کارشناسان صهیونیست و غربی، از جمله «ارن لهاو» و «عفرا بن‌جیو» بهره برده بود، این سوال را مطرح کرد: «اسرائیل چگونه می‌تواند از اختلافات قومی ایران برای درگیر کردن آن در یک جنگ داخلی بهره ببرد؟» این گزارش به ‌طور خاص به پتانسیل گروهک‌های تجزیه‌طلب در مناطق شمال ‌غرب و جنوب‌ شرق ایران اشاره داشت. نیوزویک تأکید کرد گروه‌هایی مانند پژاک، کومله و جیش‌الظلم، به دلیل سازمان‌یافتگی و سابقه فعالیت‌های مسلحانه می‌توانند به‌ عنوان بازوهای نیابتی اسرائیل عمل کنند. این نشریه به‌ صراحت پیشنهاد داد اسرائیل باید از «صرف حرف زدن با مردم ایران» فراتر رود و به تسلیح و پشتیبانی لجستیکی این گروه‌ها بپردازد تا آنها را به ابزارهایی مؤثر برای بی‌ثبات‌سازی ایران تبدیل کند.
همه اینها نشان‌‌دهنده یک تغییر پارادایم در استراتژی اسرائیل نسبت به جنگ 12 روزه است؛ تغییر از ابتدا حمله و بعد تلاش برای جلب حمایت مردمی، به سمت استفاده مستقیم از گروه‌های مسلح برای ایجاد آشوب و سپس حمله نظامی به ایران.

ارسال نظر
پربیننده