میلاد جلیلزاده: چهلوسومین دوره از جشنواره بینالمللی فیلم فجر که به جشنواره جهانی فجر هم معروف است، دوشنبه 10 آذر در شیراز به کار خود پایان داد و عصر دیروز سهشنبه، اختتامیهاش برگزار شد. فیلمهای «او نمیخوابد»، «زمانی در ابدیت»، «پل»، «مرد آرام»، «ماهی در قلاب»، «پس از عاشقی»، «مرد خاموش»، «دو روی پاییز»، «فرشتهها نمیمیرند» و «چانگآن، شیآن» آثاری از سینمای ایران یا محصول مشترک با ایران بودند که در این دوره از جشنواره با آثار دیگر کشورها به رقابت پرداختند. در کنار این موارد، نمایش فیلم «زاپاتا» به کارگردانی دانش اقباشاوی که قبلا در جشنوارههای بینالمللی دیگر شرکت کرده بود هم انجام شد و در بخش مرور آثار، چند فیلم قدیمیتر سینمای ایران از جمله «دلشدگان» به کارگردانی مرحوم علی حاتمی به نمایش درآمدند. بخشهای دیگر جشنواره هم به نمایش بعضی از آثار ایرانی پرداختند که قبلاً اکران عمومی شده بودند یا حتی نسخه آنلاین آنها در دسترس بود؛ فیلمهایی مثل «غریزه» «زیبا صدایم کن» و «علت مرگ نامعلوم». به طور کل از میان ۴۵ اثری که در بخشهای رقابتی این جشنواره شرکت کرده بودند، تنها ۹ اثر متعلق به سینمای ایران بود و داوری این دوره هم در 4 بخش اصلی و با ۱۳ داور خارجی و ۵ داور ایرانی انجام شد. «زیتون شکسته» یکی از بخشهای این دوره از جشنواره بود که به بازتاب مسائل مردم فلسطین اختصاص داشت. از سوی دیگر در حاشیه این دوره از جشنواره نمایشگاه عکسی با عنوان «روایت صلح» برقرار شده بود که به بازتاب بصری تاریخ جنگ در ایران و جهان میپرداخت. اینها همه البته در سایه رویکرد اصلی جشنواره قرار میگرفت که عنوان «سینمای شاعرانه» را برای آن انتخاب کرده بودند. این نخستین دوره از فستیوال فجر بود که خارج از تهران برگزار میشد و تجربه اول استان فارس در برگزاری یک رویداد بزرگ سینمایی در این سطح هم بهحساب میآمد. شیراز در این چند روز میزبان حدود ۲۰۰ میهمان خارجی و تعداد زیادی از عوامل سینما و اهالی رسانه از ایران بود که برای شرکت در جشنواره، پوشش اخبار آن یا حضور در بازار فیلم آمده بودند. فجر بینالملل پس از آنکه یک سال برگزاریاش متوقف شده بود، مجدداً به صورت جداگانه از بخش ملی این رویداد برگزار شد؛ اتفاقی که منتقدان و مدافعان آن هر کدام استدلالهای خاص خود را دارند اما در مجموع چیزی که بیشتر اهمیت دارد و نیازمند توجه دقیقتری است، نفس برگزاری این رویداد چه در تهران و چه شهرستان، چه به صورت همزمان با بخش ملی و چه جداگانه است. کیفیت اجرایی جشنواره تنها یکی از موضوعات قابل طرح است که در هر دوره میتواند با کاستیها یا مزیتهایی نسبت به دورههای دیگر همراه باشد اما بد نیست نگاهی کلیتر به این رویداد هم انداخته شود و مروری بر این صورت گیرد که در ۴۲ دوره قبل چه اتفاقی برای آن افتاده است. یک نکته مهم و قابل توجه که شاید در هیچ جشنواره دیگری در دنیا سابقه نداشته باشد و مخصوص فستیوال بینالمللی فجر است، همین عدد ۴۳ دوره برگزاری آن است. بخش بینالملل فجر از سال ۱۳۷۶ رسمیت یافت. یعنی از دوره شانزدهم و وقتی بخشهای ملی و جهانی آن برای نخستین بار در سال ۹۳ از هم جدا شدند، بخش جهانی همان عدد برگزاری بخش ملی را مورد استفاده قرار داد. به عبارتی، در بهترین حالت میتوان گفت جشنواره جهانی فجر، ۱۵ دوره کمتر از بخش ملی برگزار شده بود و با یک سالی که در برگزاریاش وقفه افتاد، این فاصله به ۱۶ دوره رسید. بنابراین میتوان گفت به طور طبیعی در این مورد تجربه کمتری نسبت به بخش ملی فجر وجود دارد. برگزاری فجر بینالملل در این سالها هم همواره با رویکردی نبوده که بخواهد مرجعیت یک نوع نگاه سینمایی را به فستیوالی در ایران بدهد، بلکه حداقل چنانکه در سالهای ابتدایی برگزاری آن علناً اعلام میشد، هدف از برگزاری این بخش، از یک سو معرفی سینمای ایران به سینماگران سایر کشورها بود و از سوی دیگر آشنا کردن فیلمسازان ایرانی با تکنیکها و گفتمانهای رایج در میان فیلمسازان سایر کشورها. به عبارتی تمرکز نگاه برگزارکنندگان جشنواره روی سینمای داخلی بود و بخش بینالملل فجر هم ابزاری در همین راستا به حساب میآمد و و برگزارکنندگان دوره چهلوسوم هم میراثدار جشنوارهای هستند که حداقل در ۳۰ دوره به این شکل ریلگذاری شده بود. جشنوارهای که از ابتدا این چنین شکل گرفت، در ادامه هم بیاینکه یک طراحی است استراتژیک جدید برای عوض کردن ریل آن صورت گیرد، با همان فرم سابق جلو آمد و مرتب تلاش کرد که خصوصیات جهانی به خودش بگیرد، بدون اینکه آن نگاه اولیه تغییری کرده باشد. نکته مهم دیگر درباره این جشنواره رویکردهای کلی آن نسبت به سینما و جامعه جهانی است. مدیران سینمایی دهه ۶۰ یک فیلمساز روس به اسم آندره تارکوفسکی را به سینمای ایران معرفی کردند که آثارش فضایی شاعرانه و خنثی داشت. این رویکرد تا مدتها بهشدت برای سینماگران ایرانی تبلیغ میشد و بعدها عنوان سینمای معناگرا را هم پیدا کرد. بخش سینمای معناگرا تا چند دوره یکی از بخشهای بینالمللی جشنواره فجر هم بود و البته چنین نبود که برای این نوع از فیلمسازی هم صرفاً جایی در میان باقی انواع فیلمها باز شود و از این شیوه غیرتجاری سینما حمایتی معمولی صورت گیرد، بلکه مدیریت فرهنگی کشور با تمام توان در پی ترویج این سبک از کار بود. حالا در دوره چهلوسوم جشنواره جهانی فجر هم عنوان میشود که رویکرد جشنواره حمایت از سینمای شاعرانه است و در پیوند با این موضوع، نوری بیلگهجیلان، فیلمساز ترکیهای، رئیس هیات داوران فستیوال میشود. عباراتی مثل سینمای شاعرانه و معناگرا که در تفسیر و تعیین معنای دقیق آنها هم بحث و فحصهای طولانی و بعضا بینتیجهای جریان داشته، هرچه باشد، به نوعی دوری از فضای پرتنش اجتماعی، اقتصادی، امنیتی و سیاسی ایران و جهان را تداعی میکند. چنین چیزی شاید برای دورهای از تاریخ یک کشور که تمام معضلات را پشت سر گذاشته و حالا تلاش دارد از ترومای اتفاقات تلخ گذشته خلاص شود، یک تجویز مناسب به نظر بیاید اما برای جهانی که هنوز در وسط شعلههای التهاب است، چنین رویکردی میتواند یک غفلت عمدی آسیبزا یا حتی ویرانگر به نظر برسد. آیا میتوان زیر سایه جنگی که افکار عمومی ایران و باقی مردم دنیا را بهشدت درگیر کرده و بخش قابل توجهی از جامعه منتظر ادامهدار شدن آن هستند، در لفافه عباراتی مثل سینمای شاعرانه از یک فضای خنثی رونمایی کرد که تداعیکننده نادیده گرفتن عمدی تمام این مسائل و دغدغههاست؟
وقتی جنگ پشت دروازههای زیست روزمره ما دقالباب میکند و هر آن و هر لحظه امکان ورود آن هست، وقتی حتی بیخبرترین شهروندان جامعه جهانی هم ناگزیر شدهاند تصاویری از وحشیانهترین نسلکشیها را در غرب آسیا ببینند و حتی کشورهایی مثل مکزیک و استرالیا که هیچکس یاد ندارد مردمشان برای چیزی تظاهرات کرده باشند، سیل جمعیت معترض را نسبت به این اتفاقات روانه خیابانها میکنند، آیا صرفاً با قرار دادن یک بخش تحت عنوان «زیتون شکسته» و بر پایه یک نمایشگاه عکس که همه آنها قرار است زیر عنوان سینمای شاعرانه کماثر شوند، میتوان یک رویداد فرهنگی برگزار کرد که متناسب با صدای مورد انتظار از یک فستیوال هنری در ایران باشد؟ به نظرم میرسد دنیا در این لحظه تعیینکننده میخواهد ببیند ایران و هنرمندان آن چه میگویند و چه واکنشی نسبت به تمام این رویدادها دارند. چیزی که برای برقراری یک ارتباط مناسب و قدرتمند با افکار عمومی جهان و بویژه هنرمندان آن نیاز است، اعتماد به نفس کافی برای برخورد با آنهاست. یعنی اینکه از گفتن حرف خودمان نهراسیم و بدانیم آنها وقتی که ما به واقع «ایرانی» باشیم، بیشتر با ما کنار میآیند تا وقتی سعی کنیم شبیه به چیزی که به درست یا غلط تصور میکنیم آنها از ما توقع دارند شویم. طبیعتاً رویدادی مثل فستیوال جهانی فیلم فجر میتوانست محملی باشد برای بازتاب دادن نوع نگاه و سلیقه فرهنگی ایرانیها به جهان و مرجعیت دادن به این نوع نگاه در داخل کشور. فستیوال جهانی فجر میتوانست فرصتی باشد برای بیان حرفهایی که در کن، ونیز، برلیناله و سایر رویدادهای نظیر آنها امکان طرح شدن ندارند. در زمانهای هستیم که جشنواره کن هم فیلم «روحت را در دستت بگیر و قدم بزن» را پخش میکند که راوی اصلی آن در حملات رژیم صهیونیستی شهید میشود و در فستیوال ونیز فیلم «صدای هند رجب» به نمایش درمیآید. یعنی آنها هم تلاش میکنند خود را حامی مظلومان غزه نشان بدهند اما آنها همزمان یک نوع فاصلهگذاری با هر عنصری که مقاومت را در این بستر ترویج کند دارند و یک همدردی خنثی با نسلکشی را تبلیغ میکنند. ما میتوانستیم مقاومت مردم و برخی کشورهای منطقه در برابر یک کلونی استعماری در غرب آسیا را مشروع و موجه جلوه بدهیم یا میشد طرحهای دیگری درانداخت که همگی در این فضای یکدست رسانههای جریان اصلی، مکتوم ماندهاند. همین موارد میتوانست افکار عمومی بخش قابل توجهی از مردم دنیا را با ما همراه کند و از این طریق، فستیوال جهانی فجر را به اهرمی قدرتمند در دست مدیران فرهنگی کشور تبدیل کند. اینکه ما در فضای فشار بینالمللی بتوانیم میهمانانی از کشورهایی که دولتشان با ایران مخاصمه دارند را به شیراز بیاوریم، یک ایدهآل حداقلی است. ضمن اینکه عبارت فشار بینالمللی تعبیر دقیقی نیست و این بلوک غرب یا به تعبیر دقیقتر کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی هستند که چنین فشاری وارد کردهاند؛ کشورهایی که روی هم یکدهم جمعیت دنیا را بیشتر ندارند و تمرکز روی آنها یعنی نادیده گرفتن ظرفیت بخش بسیار بزرگتری از سینمای جهان که میتوانست در مسیری که مد نظر ما است همسو باشد. البته بخش قابل توجهی از این موارد سوای مدیران فرهنگی این دوره و برگزارکنندگان فجر جهانی چهلوسوم، به ریلگذارییهایی برمیگردد که از دههها پیش انجام شده و تا به حال عزمی جدی برای تغییرشان ایجاد نشده است. شاید مدیران فعلی فجر هم در ذهنشان به بعضی از همین نکات پی برده باشند و به آن فکر میکنند.
نگاهی به برگزاری چهلوسومین دوره جشنواره جهانی فیلم فجر به میزبانی شیراز
بومی بیندیش و جهانی شو
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها