11/آذر/1404
|
23:07
چرا و چگونه قاره سبز در تمام عرصه‌ها در حال عقب‌نشینی است؟

ضعف اروپا ریشه‌ای روانشناختی دارد

ترجمه سارا عبدالکریمی: وقت آن رسیده اتحادیه اروپایی استراتژی شکست‌خورده «واکنش، امید، تکرار» خود را کنار بگذارد. مانور دیپلماتیک فشرده برای شکل دادن یک پایان بازی برای جنگ اوکراین، یک واقعیت نگران‌کننده را آشکار کرده است: حتی وقتی صحبت از امنیت خود می‌شود، اتحادیه اروپایی برای ایفای نقش اصلی دست و پا می‌زند.
مذاکرات جاری بر سر آینده اوکراین - منازعه‌ای که رهبران اروپایی معمولاً آن را «وجودی» توصیف می‌کنند - با حداقل مشارکت از سوی اتحادیه اروپایی در حال انجام است و در حالی که دیگران لحن و جهت منازعات را تعیین می‌کنند، اروپا همچنان واکنشی باقی مانده: مدیریت پیامدها، محدود کردن خسارات و امید به بازیابی نفوذ خود.
این به حاشیه رانده شدن نتیجه یک تصمیم واحد یا مربوط به یک نفر نیست - مثلاً مهم نیست دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده باشد - بلکه نشان‌دهنده یک آسیب‌پذیری عمیق‌تر و یک الگوی نگران‌کننده است.
هر کسی که به انتخاب‌های اروپا در ماه‌های اخیر نگاه کند، می‌تواند روانشناسی ضعف را ببیند. این تصویر، قاره‌ای را نشان می‌دهد که فاقد شجاعت است و حتی در مواردی که گزینه‌های سیاسی در دسترس است، قادر به انجام اقدامات قاطع نیست. اروپا اعتماد به نفس خود را از دست می‌دهد، در جبرگرایی غرق می‌شود و انفعال خود را با این فکر آرامش‌بخش که هیچ انتخاب واقعی‌ای وجود ندارد، توجیه می‌کند، زیرا کارت‌هایش ضعیف است. علاوه بر این، رهبران اروپایی فکر می‌کنند در درازمدت، همه چیز درست خواهد شد و فقط باید منتظر انتخابات میان‌دوره‌ای آمریکا باشند!
* آیا اروپا می‌تواند صبر کند؟ اوکراین قطعاً نمی‌تواند
صرف اظهارنظر درباره پیش‌نویس‌های طرح صلحی که دیگران نوشته‌اند، برای «دیپلماسی تغییر مسیر» کافی نیست. تصمیم‌گیری‌ همیشه لازم است و اکنون نیز لازم است. اروپا قاره‌ای از کشورهای ثروتمند با قابلیت‌های فراوان است اما در حالی که رهبران آن اصرار دارند امنیت و موفقیت اوکراین برای امنیت و بقای خود اروپا ضروری است، کمک نظامی واقعی آن به کی‌یف در ماه‌های اخیر کاهش یافته است.
از نظر مالی، اروپا در آزمونی که برای خود تعیین کرده بود، شکست می‌خورد. اوکراین سالانه تقریباً به ۷۰ میلیارد یورو نیاز دارد و این مبلغ زیادی است اما تنها 0.35 درصد از تولید ناخالص داخلی اتحادیه اروپایی را تشکیل می‌دهد. این مطابق ظرفیت جمعی اروپاست. با این حال، ماه‌هاست کشورهای عضو نتوانسته‌اند درباره سازوکارهای استفاده از دارایی‌های مسدود شده روسیه یا جایگزین‌های مناسبی که بتواند اوکراین را سرپا نگه دارد، به توافق برسند.
در عوض، ما شاهد تردید و پیروزی تفکرات کوچک بوده‌ایم. همچنین شایان ذکر است تلاش ایالات متحده برای تحمیل نحوه استفاده از این دارایی‌ها - با ۵۰ درصد سودی که به جای کی‌یف به واشنگتن می‌رسد- سرانجام اروپا را به اقدام واداشته است.
* عقب‌نشینی اقتصادی بروکسل
روانشناسی ضعف اروپا به همان اندازه در حوزه اقتصادی نیز قابل مشاهده است، زیرا توافق تجاری اتحادیه اروپایی و ایالات متحده که در ماه ژوئیه امسال منعقد شد، نمونه‌ای کلاسیک از چگونگی پنهان شدن ضعف در لباس «عمل‌گرایی» بود.
بروکسل ابزارهای لازم برای پاسخ به تعرفه‌ها و اقدامات قهری واشنگتن، از جمله تعرفه‌های متقابل و ابزار ضداجبار آن را داشت اما تحت فشار کشورهای عضو که از عدم مشارکت گسترده‌تر ایالات متحده در امنیت اروپا و اوکراین می‌ترسیدند، تصمیم گرفت از آنها استفاده نکند. نتیجه، یک «معامله» یک‌جانبه با تعرفه یک‌جانبه ۱۵ درصدی بود که قوانین سازمان تجارت جهانی را نقض و اروپا را ملزم به خرید انرژی و سرمایه‌گذاری در ایالات متحده به ارزش صدها میلیارد دلار می‌کند.
حتی بدتر از آن، این توافق آن ثباتی را که به عنوان مزیت اصلی آن تبلیغ می‌شد، ایجاد نکرد. واشنگتن از آن زمان اقدامات انتقال انرژی و مقررات فناوری اروپا را به عنوان «موانع تجاری» و «مالیات بر شرکت‌های آمریکایی» معرفی کرده که نشان می‌دهد ممکن است اقدامات تلافی‌جویانه بیشتری در پی داشته باشد. همین هفته گذشته، ایالات متحده بار دیگر فشار را افزایش داد؛ زمانی که نمایندگان تجاری آن با وزرای اتحادیه اروپایی دیدار کردند و آشکارا قوانین موجود اتحادیه اروپایی در زمینه فناوری را به چالش کشیدند.
اتحادیه اروپایی بیش از آنکه قدرتی نظامی باشد، قرار است یک ابرقدرت اقتصادی و نظارتی باشد اما با وجود دهه‌ها استفاده از وزن اقتصادی خود برای اهداف سیاسی، اکنون سرگردان است و با گسترش قدرت فراآتلانتیکی بر سر تجارت و فناوری روبه‌رو است.
* معامله‌ای ضروری ولی بی‌ارزش!
اقدامات اتحادیه اروپایی، همچنین الگوهای عقب‌نشینی مشابه را در سایر حوزه‌ها نشان می‌دهد. همزمان با تشدید عملیات جنگ ترکیبی روسیه علیه زیرساخت‌های حیاتی این اتحادیه، واکنش اروپا همچنان تردیدآلود است. همزمان با اینکه چین به طور چشمگیری کنترل‌ صادراتی خود بر صادرات مواد معدنی حیاتی را به سلاح تبدیل می‌کند، اروپا همچنان با تأخیر و بدون هماهنگی مشخص واکنش نشان می‌دهد.
نقش اروپا پس از بحران‌ها نیز نه‌تنها کوچک، بلکه همچنان در حال کاهش است. سوال این است که اروپایی‌ها چه زمانی تصمیم می‌گیرند از این ضعف و بی‌اهمیتی خسته شده‌اند؟
این، بیش از هر چیز، یک مساله روانشناسی است؛ اعتقاد به توانایی‌های خود، از جمله توانایی «نه» گفتن اما این تنها در صورتی ممکن است که اروپا روی توانایی خود برای تصمیم‌گیری‌های بزرگ - از طریق اقتدار سیاسی مشترک و منابع مالی - سرمایه‌گذاری کند. بدون سرمایه‌گذاری در یک اتحادیه اروپاییی قوی‌تر، هیچ راه برون‌رفتی از این وضعیت وجود ندارد.
این استدلال اساسی قبلاً صد بار مطرح شده اما اگرچه اصرار بر «اراده سیاسی بیشتر» در بین کشورهای عضو، در واقع درست است اما بیش از حد ساده‌انگارانه نیز هست. ما باید بپذیریم ساختن یک اتحادیه اروپایی قوی‌تر به معنای از دست دادن برخی چیزها هم هست اما در عوض، چیزی اساسی به دست خواهیم آورد: توانایی ایستادگی در جهانی متشکل از دونالد ترامپ، ولادیمیر پوتین و شی جین پینگ. این هم ضروری است و هم بی‌ارزش.
منبع: politico

فرمانده سابق ارتش آمریکا در اروپا:
واشنگتن اروپا را بی‌اهمیت می‌داند

ژنرال «بن هاجز» فرمانده سابق ارتش آمریکا در اروپا، در مصاحبه‌ای با بخش صبحگاهی یورونیوز به نام «اروپای امروز»، هشدار داد این قاره به آرامی در حال درک این واقعیت است که نمی‌تواند روی آمریکا به عنوان یک شریک منصف حساب کند. هاجز به یورونیوز گفت: «ایالات متحده واقعاً اروپا را بی‌اهمیت می‌داند، مگر شاید برای برخی اهداف تجاری».
از نظر او، رویکرد دولت آمریکا به جنگ اوکراین «از همان ابتدا محکوم به شکست» بود، زیرا آنها با جنگ مانند «یک معامله عظیم املاک و مستغلات» رفتار کردند. هاجز به افشاگری‌های اخیر درباره استیو ویتکاف، فرستاده ویژه دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در خاورمیانه و جرد کوشنر، داماد ترامپ به عنوان مدرکی دال بر اینکه منافع اصلی واشنگتن «تجارت با روسیه پس از پایان این ماجرا» است، اشاره کرد. وی با هشدار نسبت به سرازیر شدن میلیون‌ها پناهنده در صورت اجبار اوکراین به پذیرش توافقی نامطلوب گفت: «اگر اوضاع آنطور که ویتکاف و کوشنر می‌خواهند پیش برود، مشکل عظیمی برای اروپا ایجاد خواهد شد». این تغییر در اولویت‌ها این هفته آشکار شد، زیرا قرار نیست مارکو روبیو، وزیر خارجه ایالات متحده در نشست کلیدی ناتو در بروکسل شرکت کند. هاجز با بیان اینکه «این غیرمعمول است اما بخشی از مشکل است»، افزود طبق فهرست اولویت‌های دولت فعلی آمریکا، «اروپا در رتبه چهارم» پس از نیم‌کره غربی، هند - اقیانوسیه و خاورمیانه قرار دارد. با وجود این چشم‌انداز تیره و تار، هاجز اصرار دارد وضعیت ناامیدکننده نیست. وی این فرضیه را که اوکراین در حال شکست است، رد و خاطرنشان کرد پس از ۱۱ سال جنگ، روسیه تنها ۲۰ درصد اوکراین را تصرف کرده و بخش‌هایی از اقتصاد آن «دچار مشکلات عمیقی» است. به گفته هاجز، «اوکراین و اروپا با هم» صنعت، ثروت و جمعیت لازم برای متوقف کردن روسیه را دارند. وی گفت: «هیچ دلیلی وجود ندارد اروپا، از جمله اوکراین، نتواند روسیه را متوقف کند. چیزی که آنها کم دارند، اعتماد به نفس و اراده سیاسی است».

ارسال نظر
پربیننده