رسول لطفی: این روزها در فضای مجازی، موج تازهای از تاکشوها و فرمهای گفتوگومحور سر بر آورده اما واقعیت تلخ این است: ما به شکلی متناقض بیش از هر زمان دیگری در گفتوگو غوطهوریم اما عمیقاً از گفتوگو خالی شدهایم. نتیجه، چیزی جز «پرفورمنس گفتوگو» نیست؛ گفتوگویی که تنها فرم دارد و از محتوا خبری نیست؛ از تلاش مشترک برای فهم تهی است. در ظاهر، سلبریتیها، سیاستپژوهان، چهرههای دانشگاهی و فعالان اجتماعی در توالی بیپایان گفتوگوها نشستهاند اما در واقع ما با ۲ جهان موازیِ بدون درک متقابل روبهرو هستیم؛ جهانهایی که باید از طریق گفتوگو به هم نزدیک شوند اما تاکشوها بیشتر آنها را از هم دور کردهاند. بسیاری از چهرههایی که در این برنامهها حضور دارند، واگویههای رادیکال و تکراری و عامهپسند تولید میکنند، بیآنکه اهل تفاهم و گفتوگو باشند؛ همان حرفهای تاکسی و روزمره، فقط با ادبیات و واژگان دانشگاهی؛ نوعی روشنفکری سطحی که تلاش میکند با زیر سوال بردن مقدسات یا تکرار نقدهای دمدستی از حکمرانی، خود را به عنوان سوژه مهم و جدی جا بزند. این افراد گفتوگو را به یک ژست رسانهای تقلیل میدهند. حقیقت این است که گفتوگو، قبل از هر چیز، یک منش است و نه یک تکنیک. گفتوگو مهارت است اما قبل از مهارت، خلقی است که باید از دل یک تربیت فکری و اخلاقیِ طولانی بیرون آمده باشد. گفتوگو یعنی دل کندن از خودحقپنداری، یعنی توان موقوف کردن داوری، یعنی گوشدادن بدون نقشه قبلی، یعنی پذیرش امکان خطای خود و اینها چیزهایی است که «نمایش گفتوگو» نه میخواهد و نه میتواند تولید کند. از همینجاست که ارزش کار افرادی مانند حامد کاشانی آشکار میشود. در دورانی که گفتوگو به «فرم» تبدیل شده، او هنوز به «خلق» گفتوگو وفادار است. حامد کاشانی در گفتوگوهایش «به دنبال پیروزی» نمیرود، به دنبال «تفوق» نیست، به دنبال «نمایش» هم نیست؛ او به دنبال فهم است. در رفتار گفتوگوگرانه او نوعی «تواضع معرفتی» دیده میشود که در فضای رسانهای امروز کمیاب است. در مقابل، گفتوگوهای امثال مهرآیین، زیباکلام و مطهرنیا دقیقاً بر مدار «نمایش» میچرخد. کسی منکر اهمیت نقد، مناظره یا حتی اختلاف نیست؛ مساله این است که این چهرهها گفتوگو را به عنوان «صحنه نمایش آزاداندیشی» میخواهند، نه به عنوان یک فرآیند اخلاقی - معرفتی برای رسیدن به فهم مشترک. آنها مدعی دموکراسیاند اما اخلاق مشارکت دموکراتیک را رعایت نمیکنند. نتیجه این است که گفتوگوهایشان به جای آنکه پلی برای عبور از سوءتفاهمها باشد، تبدیل به میدان تشدید قطبیت میشود. گفتمان عمومی امروز ما نیازمند بازآفرینی اخلاق گفتوگو و طراحی فضاهایی است که بتوانند فهم جهانهای متفاوت و تبدیل مسائل به «امر متفاهم» را ممکن کنند.
پربیننده
تازه ها