13/آذر/1404
|
00:01
یادداشت

الگوی توجه رهبر معظم انقلاب به موضوع زن

جعفر علیان‌نژادی: اگر جوهر فمینیسم - به عنوان منطق مسلط غرب در موضوع زن - را پر کردن فقدان‌های برساختی زنان بدانیم، متوجه تمایز الگوی توجه اسلام به زن می‌شویم؛ الگویی که با صورت‌پردازی کارگشای رهبر معظم انقلاب، تبیین شده است. این الگو نوعی توجه هویتی به زن و اصالت‌های زنانه است و برعکس نگاه غرب، زن را موجودیتی تاریخی یا برساختی نمی‌داند. همان جمله معروف سیمون دوبووار که گفته بود: «زن، زن زاده نمی‌شود، بلکه زن می‌شود». شاید بتوان با همین مقدمه کوتاه و مجمل از جهتی به معنای این جمله مهم رهبر انقلاب در دیدار روز گذشته ایشان با بانوان پی برد: «جمهوری اسلامی منطق غلط غرب درباره زن را باطل کرد». شاید بتوان گفت از زمانی که در جامعه غربی، زن به سوژه‌ای برای تعریف شدن تبدیل شد و وجه خودمعرف خود را از دست داد، یعنی به جای تعریف بر مبنای ذات زن و اصالت‌های زنانه، ذیل مفاهیم سلطه‌جویانه سرمایه‌داری مذکر تعریف شد، کم‌کم موجودیتی برساختی و تاریخی یافت؛ زنی که حاصل تاریخ و ساخته فرهنگ سرمایه‌داری بود. چنین زنی که با استانداردهای مردانه تعریف می‌شد، از ریشه دچار حرمان هستی‌شناختی بود و همین محرومیت وجودی، به انحای مختلف حضور اجتماعی و میدانی او را نمایشی و غیراصالتی می‌کرد. به یک معنا، وقتی حضور زن نزد خودش یا ذاتش نادیده گرفته شد، حضور او نزد دیگران نیز بیشتر شبیه نوعی نقش بازی کردن بود تا رعایت آداب اصیل زنانگی. فرهنگ سرمایه‌داری، زن مطلوب خود را تعریف کرده بود و با همان زبان او را خطاب می‌کرد و زنان نیز با همان زبان خود را می‌یافتند. وقتی فمینیسم نیازهای هویتی زن را انکار می‌کرد، ناخودآگاه الگوی انسان استاندارد را همان مرد در نظر می‌گرفت. در نتیجه، زن برای اینکه کامل شود، شروع  به پر کردن فقدان‌هایش با رفتارهای مردانه می‌کرد. در این فرهنگ ارزش‌های اساسی انسانی نظیر آزادی، استقلال، عقلانیت، معنویت، عدالت، عزت و اخوت، مردواره تعیین می‌شد. با اینکه جامعه زنان غربی تا حدی صادقانه تن به چنین تعاریفی می‌دادند اما لزوما مردان غربی به زنان به چشم یک عنصر برابر نگاه نمی‌کردند و همین عدم صداقت منجر به نادیده گرفتن وجوه انسانی زن می‌شد و زمینه‌های شیء‌گشتگی زن یا تبدیل شدن او به کالا یا ابزار پیشبرد منطق سرمایه‌داری فراهم می‌شد. جنبش‌های احقاق حقوق زنان در چنین بستری، برای جبران فقدان‌ها و تبعیض‌های برساختی پدید آمد. برساختی به این معنا که آنان چیزهایی را  می‌خواستند که از قبل برای‌شان خواسته شده بود؛ برابری بیشتر به معنای برخورداری اندازه مردان و آزادی بیشتر یعنی برخورداری از آزادی مانند مردان. پر کردن چنین شکاف‌هایی در حاق معنا، جامعه را تک‌جنسیتی‌تر می‌کرد، هر چند در ظاهر زنان حقوق بیشتری دریافت کرده بودند اما از هویت و ذات زنانه خود دورتر می‌شدند. این سیر کم‌کم معنای جنسیت و مفهوم زوجیت و توابع آن نظیر تعریف خانواده و امثالهم را نیز دگرگون کرد. سیاست‌های سرمایه‌داری که بر بنیان کمیت و کیفت مردانه استوار بود، همراه و همگام با این وضعیت‌ها، از تولید جمعیت به هر طریق ممکن حتی خارج از ساختار خانواده، حمایت می‌کرد. 
در مقابل این وضعیت، جمهوری اسلامی از بدو پیدایش شکلی از مقاومت هویتی  زنانه را نمایندگی می‌کند که بر بنیان ذات زن و اصالت‌های زنانه او، شکل گرفته است. بر این منهج، الگوهایی از حضور زن نزد خویش و نزد دیگران و جامعه پدیدار شده است که هویتی بوده و اختلالی در مرزهای زن بودگی و مرد بودگی ایجاد نکرده است. رهبر معظم انقلاب هر ساله در سازه تبیینی‌شان، وجوهی از این تمایز و تفاوت و حرف  اصیل را نمایان می‌کنند. تاکید ایشان بر حساسیت رسانه‌ها در پرهیز از الگوهای غربی در حل مسائل زنان یا توجه به موضوعات مربوط به بانوان نظیر حجاب و خانواده و حضور اجتماعی زن، به دلیل درک چنین حساسیت‌هایی است که دامنگیر فرهنگ زنانه غرب شده است. این الگوی توجه، نشان می‌دهد چرا زنان ما در موضع مدعی وضعیت زنان در جهان قرار دارند.

ارسال نظر
پربیننده