حسین مهدیتبار: شامگاه چهارم دسامبر ۲۰۲۵، منابع خبری صهیونیستی از کشته شدن یاسر ابوشباب، رهبر گروه مسلح موسوم به «قوات شعبیه» در شرق رفح خبر دادند؛ رویدادی که بلافاصله بازتاب گستردهای در رسانههای منطقهای و بینالمللی یافت. ابوشباب که در سالهای اخیر به عنوان یکی از چهرههای مورد حمایت اسرائیل در نوار غزه شناخته میشد، در تیراندازی در منطقهای تحت کنترل کامل نیروهای اشغالگر کشته شد. گزارش رادیو ارتش صهیونیست و کانال ۱۲ رژیم این حادثه را تأیید کرد. این واقعه که به گفته ناظران، نماد فروپاشی یکی از مهمترین پروژههای اسرائیل برای ایجاد شکاف داخلی در غزه است، پرسشهایی را درباره میزان نفوذ مقاومت و پایداری اجتماعی در برابر طرحهای اشغالگرانه مطرح کرده است.
ابوشباب، از اعضای قبیله الترابین، پیش از جنگ غزه چهرهای جنایی محسوب میشد. بر اساس گزارش وزارت داخله غزه، او سالها به دلیل قاچاق مواد مخدر و سرقت سازمانیافته در زندان بود و اکتبر ۲۰۲۳ همزمان با آغاز حملات اسرائیل، از زندان فرار کرد. منابع مختلف از جمله روزنامه یدیعوت آحارانوت گزارش دادهاند این فرار با هماهنگی نیروهای اشغالگر انجام شد. پس از آن، ابوشباب با حمایت مستقیم اسرائیل گروهی شبهنظامی تشکیل داد تا به عنوان ابزاری برای مقابله با حماس فعالیت کند.
با گذشت زمان، او به چهرهای رسانهای بدل شد. ژوئیه ۲۰۲۴ مقالهای به نام او در روزنامه والاستریت ژورنال منتشر شد که در آن از ایجاد «ادارهای جدید» در شرق رفح و برنامهریزی برای «آیندهای بدون حماس» سخن گفته بود. تحلیلگران فلسطینی این مقاله را جعلی دانستند و آن را بخشی از تلاش رسانهای اسرائیل برای مشروعیتبخشی به چهرهای محلی و ساختگی توصیف کردند.
گروه تحت رهبری ابوشباب ابتدا با نام «خدمت ضدتروریسم» فعالیت خود را آغاز کرد و سپس به «قوات شعبیه» تغییر نام داد. این گروه بیش از ۱۰۰ جنگجو در اختیار داشت و در منطقه شرق رفح که عملاً در کنترل اسرائیل بود، فعالیت میکرد. نخستوزیر رژیم، بنیامین نتانیاهو، ژوئن ۲۰۲۵ فعالیت این گروه را «تلاش برای فعالسازی قبایل مخالف حماس» توصیف و از آن به عنوان ابزاری برای کاهش تلفات ارتش اسرائیل یاد کرد. گزارشها نشان میدهد این نیروها از سلاحهای اسرائیلی، از جمله سلاحهای توقیفشده از حماس استفاده میکردند و از پشتیبانی هوایی و لجستیکی ارتش اسرائیل برخوردار بودند.
در مقابل، واقعیت میدانی تصویری کاملاً متفاوت ارائه میداد. بر اساس گزارشهای سازمان ملل متحد، از جمله اظهارات جورجیوس پتروپولوس، مقام ارشد این سازمان در غزه، ابوشباب «دلال قدرت خودخوانده شرق رفح» معرفی شده و گروه او به غارت گسترده کمکهای بشردوستانه متهم شده است. طبق اسناد منتشرشده، شبهنظامیان این گروه دهها کامیون حامل مواد غذایی و دارویی را که از طریق گذرگاه کرم شالوم وارد میشد، مصادره کردهاند. این اقدامات در شرایطی انجام میشد که غزه با بحران شدید کمبود غذا روبهرو بود و بسیاری از مناطق آن در قحطی کامل قرارداشت. همین رفتارها موجب شد ابوشباب به نماد همکاری با اشغالگران و خیانت در میان افکار عمومی مردم فلسطین تبدیل شود.
دامنه همکاری این گروه با اسرائیل تنها به غارت کمکهای انسانی محدود نبود. گزارشهای منتشرشده از سوی رسانههایی مانند الجزیره و میدلایستآی حاکی است نیروهای وابسته به ابوشباب در ربایش پزشکان، فعالان و اعضای مقاومت دست داشتند و برخی از آنان را به نیروهای اشغالگر تحویل دادند. گروه تحت فرماندهی او همچنین در عملیات پاکسازی در شرق رفح مشارکت داشت؛ عملیاتی که منجر به کشته شدن شمار زیادی از غیرنظامیان شد.
روابط ابوشباب با گروههای غیرقانونی در صحرای سینا نیز گزارش شده است. هر چند این روابط ماهیتی تجاری و مرتبط با قاچاق داشت اما از سوی حماس و دیگر گروههای فلسطینی به عنوان نشانهای از انحطاط اخلاقی و سیاسی او محکوم شد. در بیانیه رسمی حماس پس از مرگ او آمده است: «سرنوشت یاسر ابوشباب سرنوشت هر خیانتکاری است که علیه ملت خود میایستد». این بیانیه، بدون پذیرش مستقیم مسؤولیت، پیامی آشکار برای سایر نیروهای همکار با اشغالگران تلقی شد.
نحوه مرگ ابوشباب نیز به بحثی گسترده تبدیل شد. منابع اسرائیلی از جمله رادیو ارتش گزارش کردند او در درگیری مسلحانهای در شرق رفح زخمی شد و پس از انتقال به بیمارستان سوروکا در جنوب اسرائیل مرد؛ هر چند مسؤولان بیمارستان این خبر را تکذیب کردند. گروه قوات شعبیه در بیانیهای رسمی مدعی شد مرگ ابوشباب در نتیجه درگیری خانوادگی میان اعضای قبیله ابوسنیمه رخ داده و حادثه جنبه داخلی داشته است. این روایت از سوی رسانههایی مانند واشنگتن پست و گاردین نیز بازتاب یافت اما تحلیلگران مقاومت آن را تلاشی برای پنهان کردن نقش مقاومت دانستند.
در مقابل، شواهد متعددی حاکی از دخالت نیروهای مقاومت در این رویداد است. رسانه نزدیک به حماس، موسوم به «رادع»، تصویری از ابوشباب منتشر کرد با این پیام: «اسرائیل نتوانست از تو محافظت کند!». همچنین قبیله الترابین که ابوشباب به آن تعلق داشت، در بیانیهای رسمی که توسط شبکههای الجزیره و بیبیسی منتشر شد، مرگ او را «در دستان مقاومت» تأیید کرد و از آن به عنوان «پایان دورهای تاریک که ربطی به تاریخ قبیله ندارد» یاد کرد. رهبران این قبیله اعلام کردند: «او با پیوستن به دشمن به مردم خود خیانت کرد». این موضعگیری که به منزله طرد کامل او حتی از سوی خویشاوندانش بود، وزن فرضیه مربوط به نقش مقاومت را افزایش داد.
در روزهای پس از انتشار خبر، صحنههای شادی و جشن در نقاط مختلف غزه مشاهده شد. گزارشهای میدانی از منابعی چون فلسطینکرونیکل و کاربران شبکه ایکس از تیراندازیهای شادیآمیز و توزیع شیرینی در خیابانها حکایت دارد. کاربران شبکههای اجتماعی از مرگ او به عنوان «پیروزی مقاومت» یاد کردند. این واکنشها به گفته ناظران، نشانهای از انسجام داخلی جامعه غزه و وفاداری آن به آرمان مقاومت در برابر طرحهای اسرائیل بود.
در سوی مقابل، روایت ارائهشده از سوی گروه قوات شعبیه مبنی بر درگیری داخلی، با تردید گسترده روبهرو شد. حتی برخی رسانههای اسرائیلی، از جمله کانال ۱۴، از ناکامی ارتش اسرائیل در حفاظت از ابوشباب انتقاد کردند و این امر را نشانهای از ضعف در راهبرد ایجاد نیروهای نیابتی دانستند. تحلیلگران اسرائیلی از جمله رهام عودا در گفتوگو با شبکه انبیسی نیوز تأکید کردند مرگ ابوشباب «بیاعتمادی عمیق در میان سایر گروههای مخالف حماس» ایجاد کرده و نشان میدهد غزه همچنان تحت نفوذ کامل مقاومت است. وبسایت هدیزوت نیز نوشت: «اکنون حماس میتواند آزادانه در غزه فعالیت کند». این اعترافها از سوی رسانههایی چون رویترز نیز بازتاب یافت و حاکی از شکست راهبرد اسرائیل برای ایجاد درگیری داخلی در غزه است.
در همین حال آمارها نشان میدهد ابوشباب در میان مردم محبوبیت نداشته است. اردوگاه تحت کنترل او در شرق رفح، با وجود برخورداری از حمایت لجستیکی و تأمین مواد غذایی از سوی اسرائیل، جمعیت قابل توجهی را پوشش نمیداد. به باور تحلیلگران، این دادهها بیانگر آن است که اکثریت مطلق مردم غزه تمایلی به همکاری با نیروهای وابسته به اشغالگر نداشتهاند. جشنهای مردمی در شهرهایی چون خانیونس و جبالیا نیز بازتاب همین رویکرد بود و نشان داد تلاش اسرائیل برای شکاف قومی و قبیلهای در جامعه فلسطینی با شکست مواجه شده است. دیگر گروههای کوچک ضدحماس نیز طبق تحلیل روزنامه گاردین، اکنون با بحران مشروعیت روبهرو هستند و توان جایگزینی برای مقاومت ندارند.
از منظر تحلیلی، مرگ یاسر ابوشباب دارای پیامدهایی چندگانه برای وضعیت غزه و سیاست اسرائیل است. نخست آنکه این رویداد، توان بازدارندگی مقاومت را تقویت کرد. با وجود آتشبس اکتبر ۲۰۲۵ که با میانجیگری ایالات متحده حاصل شد، حماس همچنان توان نفوذ در مناطق تحت کنترل اسرائیل را حفظ کرده است. گزارشها حاکی از آن است که نیروهای مقاومت توانستهاند در شرق رفح عملیات هدفمند انجام دهند. دوم، این حادثه شکست راهبرد اسرائیل در استفاده از نیروهای نیابتی را برجسته میکند. تجربه ابوشباب یادآور رویدادهای جنوب لبنان است؛ جایی که نیروهای وابسته به اسرائیل در نهایت فروپاشیدند. بسیاری از تحلیلگران نیز در تحلیلها تصریح کردهاند «سرنوشت این گروهها، مرگ و زوال است».
سوم، از منظر انسانی و اجتماعی، مرگ ابوشباب میتواند به بهبود روند توزیع کمکهای بشردوستانه منجر شود. سازمان ملل پیشتر گزارش داده بود نیروهای تحت فرمان او با اطلاع اسرائیل بخشی از کمکهای ارسالی را مصادره کردهاند. حذف چنین شبکهای میتواند مسیر ارائه کمکها به شهروندان را هموارتر کند و بخشی از بیاعتمادی موجود نسبت به روند امدادرسانی را کاهش دهد.
در جمعبندی، پرونده یاسر ابوشباب نماد فرجام نیروهایی است که در خدمت اشغالگران قرار میگیرند. مسیر زندگی او از یک مجرم عادی تا چهره نظامی مورد حمایت اسرائیل و در نهایت مرگ در شرایطی مبهم، بازتابی از شکست سیاستهای اشغال و ناکامی در ایجاد جایگزین برای مقاومت است. واکنشهای مردمی در غزه نیز نشان داد جامعه فلسطینی، بهرغم فشارها و محاصره، به آرمان خود وفادار مانده است. در بیانیه قبیله الترابین آمده است: «این فصل تاریک به پایان رسید و تاریخ قبیله از او بیزاری و برائت میجوید».
در نهایت، مرگ ابوشباب تنها پایان حیات یک فرد نیست، بلکه پایان طرحی است که میکوشید با اتکا به گروههای وابسته، ساختار مقاومت را از درون تضعیف کند. تجربه او بار دیگر نشان داد غزه با وجود ویرانی و محاصره، همچنان پایدار است و هیچ نیروی نیابتی نمیتواند اراده مردم آن را درهم بشکند.
پیامدهای مرگ ابوشباب؛ مقاومت غزه هیچ جایگزینی ندارد
پایان یک خائن
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها