گروه اقتصادی: آمایش سرزمین طی سالهای اخیر به یکی از کلیدیترین مفاهیم در سیاستگذاری عمومی ایران بدل شده است ولی با وجود آنکه بارها در اسناد بالادستی و برنامههای توسعهای به آن اشاره شده، در عمل کمتر از ظرفیت واقعیاش مورد استفاده قرار گرفته است. اکنون که دولت چهاردهم مسیر توسعه منطقهای را با جدیت بیشتری دنبال میکند، اهمیت آمایش دوباره برجسته شده است، زیرا بسیاری از چالشهای ایران؛ از مهاجرتهای گسترده، تمرکز جمعیت در کلانشهرها، اتلاف سرمایههای ملی و پروژههای نیمهتمام، ریشه در فقدان نگاه آمایشی دارد. به بیان دیگر، مساله اصلی تنها «کجا سرمایهگذاری کنیم» نیست، بلکه «چرا آن نقطه بهترین مکان برای آن نوع فعالیت است» مساله اصلی است. آمایش سرزمین پاسخی علمی و مبتنی بر داده برای همین پرسش است و میتواند به عنوان نقشه راه توسعه پایدار کشور عمل کند.
ایران کشوری با تنوع اقلیمی، منابع طبیعی متفاوت و مزیتهای پراکنده در سراسر پهنه خود است. از شمال سرسبز و مرطوب تا جنوب خشک و گرم، از شرق معدنی تا غرب کشاورزی، ظرفیتهای متنوعی وجود دارد که میتوانند موتورهای رشد اقتصادی باشند اما روند توسعه در چند دهه گذشته این تنوع را جدی نگرفته و نتیجه آن شده که برخی مناطق بیش از حد بارگذاری شده و برخی دیگر تقریباً بلااستفاده ماندهاند. نمونه روشن این عدم توازن را میتوان در استقرار صنایع آببر در مناطقی با تنش آبی بالا مشاهده کرد یا ایجاد واحدهای تولیدی در جایی که فاقد زیرساخت لجستیکی مناسب است. این تصمیمات نهتنها بهرهوری را کاهش داده، بلکه چالشهای زیستمحیطی و اجتماعی را نیز تشدید کردهاند. آمایش سرزمین دقیقاً آمده تا این چرخه ناهمخوانی را اصلاح کند. بر اساس مطالعات رسمی سازمان برنامه و بودجه، بیش از ۴۰ درصد پروژههای نیمهتمام کشور به دلیل انتخاب اشتباه مکان یا عدم هماهنگی با ظرفیتهای محلی دچار شکست یا توقف شدهاند. این اتلاف عظیم منابع نشان میدهد توسعه بدون نقشه آمایشی، تنها به تکرار چرخه خطا منجر میشود.
در سالهای اخیر دولت تلاش کرده اسناد آمایشی استانها را از حالت مطالعاتی صرف خارج کرده و به ابزار سیاستگذاری تبدیل کند. این اسناد مزیتهای هر منطقه را از منظر صنعت، کشاورزی، محیطزیست، انرژی و لجستیک مشخص کرده است. وقتی توسعه بر اساس این اسناد پیش میرود، استانها از نقش «مصرفکننده بودجه» به «تحریککننده رشد اقتصادی» تبدیل میشوند. در این مدل، سرمایهگذاریهای بزرگ ملی نیز نه بر اساس فشار دستگاهها یا لابیهای سیاسی، بلکه با توجه به تناسب فعالیت با ظرفیت منطقهای انجام میشود. برای مثال، پهنههای معدنی شرق کشور توان تبدیل شدن به کانون صنایع پاییندست را دارند یا مناطق دارای انرژی پایدار میتوانند میزبان صنایع انرژیبر باشند. این الگو هم هزینه تولید را کاهش میدهد و هم بهرهوری سرمایه را بالا میبرد.
* اهمیت اجرای کامل آمایش سرزمین
ناصر عظیمی، پژوهشگر برجسته توسعه و آمایش سرزمین، سالهاست نسبت به پیامدهای توسعه بدون نقشه هشدار داده است. او تأکید میکند مساله اصلی توسعه در ایران نبود یک نگاه سرزمینی است. توسعه زمانی پایدار است که بر مبنای توان محیطی و ظرفیت واقعی مناطق پیش برود. هر جا خلاف این اصل حرکت کردیم، با چالشهای بزرگ اقتصادی و اجتماعی روبهرو شدیم. عظیمی معتقد است تا زمانی که تصمیمگیریها در مرکز متمرکز باشد و استانها امکان برنامهریزی مبتنی بر ظرفیتهای بومی را نداشته باشند، توسعه با همین شکل نامتوازن ادامه خواهد یافت. او میگوید هیچ کشوری با این میزان تنوع سرزمینی نمیتواند از یک نقطه واحد اداره شود. اگر آمایش اجرا شود، موتورهای رشد پراکنده کشور فعال میشوند و توسعه از حالت یکقطبی خارج میشود. این تحلیل نشان میدهد آمایش سرزمین نهتنها یک نقشهراه، بلکه پیشنیاز توسعه در ایران است.
اجرای کامل آمایش سرزمین چند نتیجه کلیدی دارد که باید در قالب سیاستهای عملیاتی دنبال شود؛ نخست آنکه پروژههایی که بر اساس مزیت منطقهای طراحی شوند، احتمال شکست بسیار کمتری دارند و از اتلاف منابع جلوگیری میکنند. دوم، سرمایهگذاری در مناطقی که مزیت اقتصادی دارند، بازده بالاتری ایجاد میکند و بهرهوری سرمایه افزایش مییابد. سوم، وقتی اشتغال در محل ایجاد شود، مهاجرتهای ناگزیر کاهش مییابد و فشار بر کلانشهرها کم میشود و تعادل جمعیتی برقرار خواهد شد. چهارم، سرمایهگذار زمانی ورود میکند که بداند منطقه ظرفیت واقعی برای فعالیت دارد و همین امر جذابیت بخش خصوصی را افزایش میدهد. پنجم، آمایش به دولت کمک میکند منابع را هوشمندانه و بر اساس اولویتهای واقعی تخصیص دهد و زیرساختها به شکل عادلانهتری توزیع شوند. این نتایج نشان میدهد آمایش سرزمین میتواند به عنوان ریل توسعه عمل و کشور را از شرایط نامتوازن فعلی خارج کند.
یکی از مهمترین کارکردهای آمایش سرزمین، ایجاد عدالت اجتماعی و اقتصادی است. وقتی توسعه بر اساس ظرفیتهای واقعی مناطق پیش برود، فرصتهای شغلی و سرمایهگذاری بهطور عادلانهتری توزیع میشود. این امر موجب کاهش شکافهای منطقهای و افزایش رضایت عمومی خواهد شد. برای مثال، اگر استانهای محروم شرق کشور بتوانند بر پایه مزیتهای معدنی خود صنایع پاییندست ایجاد کنند، نهتنها اشتغال محلی افزایش مییابد، بلکه مهاجرت به تهران و شهرهای بزرگ نیز کاهش مییابد. این روند به تعادل جمعیتی و کاهش فشار بر زیرساختهای شهری کمک میکند.
با وجود اهمیت آمایش، اجرای آن در ایران با چالشهای متعددی روبهرو است. بسیاری از سیاستها در تهران تدوین میشود و استانها نقش محدودی در تعیین مسیر توسعه دارند و همین تمرکزگرایی مانع اجرای کامل آمایش میشود. از سوی دیگر، آمایش نیازمند دادههای دقیق و بهروز است اما نظام آماری کشور هنوز با مشکلات جدی مواجه است. برخی نهادها و صنایع که از وضعیت نامتوازن فعلی سود میبرند، در برابر اجرای آمایش مقاومت میکنند و این مقاومت گروههای ذینفع مانع اصلاحات میشود. همچنین اجرای پروژههای آمایشی نیازمند سرمایهگذاری اولیه است که در شرایط کسری بودجه دولت دشوار خواهد بود. این چالشها نشان میدهد آمایش تنها یک سند مطالعاتی نیست، بلکه نیازمند اراده سیاسی، اصلاح نهادی و مشارکت بخش خصوصی است.
کشورهای مختلف جهان تجربههای موفقی در اجرای آمایش سرزمین داشتهاند. برای مثال، فرانسه از دهه ۱۹۶۰ میلادی برنامههای آمایش را برای کاهش تمرکز جمعیت در پاریس اجرا کرد و توانست توسعه منطقهای را متوازنتر کند. چین نیز با استفاده از آمایش توانست صنایع سنگین را به مناطق غربی منتقل کند و فشار بر مناطق شرقی را کاهش دهد. این تجربهها نشان میدهد آمایش میتواند ابزاری مؤثر برای مدیریت توسعه باشد، به شرط آنکه با دادههای دقیق، سیاستهای شفاف و مشارکت همه ذینفعان همراه شود.
بدون بررسی ظرفیتهای منطقهای، سرمایهگذاری به اتلاف منابع و توسعه نامتوازن منجر میشود
آمایش سرزمین، مقدمه توسعه پایدار
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها