مهدی مرسلی: پرسپولیس اوسمار ویرا دیگر صرفاً تیمی در مسیر قهرمانی نیست؛ این تیم به الگویی تازه از مدیریت نیمکت در لیگ برتر تبدیل شده است. پیروزی یک بر صفر برابر آلومینیوم اراک شاید روی کاغذ یک برد حداقلی باشد اما در بطن خود حامل معنایی بزرگتر است: ثبت رکوردی تاریخی که جایگاه این مربی برزیلی را در فوتبال ایران تثبیت میکند. اوسمار در بیستمین حضورش روی نیمکت پرسپولیس، زودتر از هر مربی دیگری در تاریخ لیگ برتر از مرز ۵۰ امتیاز عبور کرد؛ عددی که دیگر فقط یک آمار نیست، بلکه سند یک رویکرد متفاوت است.
* رکوردی که اتفاقی نبود
عبور از ۵۰ امتیاز در ۲۰ مسابقه، پیش از این برای هیچ مربیای ممکن نشده بود. رکوردداران قبلی، نامهایی بودند که هر کدام دورهای از ثبات و قدرت را تجربه کردهاند اما حتی آنها هم برای رسیدن به این حد نصاب، به بازیهای بیشتری نیاز داشتند. همین فاصله عددی، نشان میدهد آنچه اوسمار ساخته، حاصل روندی پیوسته و حسابشده است، نه نتیجه موجهای مقطعی یا بردهای پراکنده.
میانگین امتیازگیری اوسمار، او را در قلهای قرار داده که کمتر مربیای به آن نزدیک شده است. 2.55 امتیاز در هر بازی، رقمی است که حتی در مقایسه با موفقترین مربیان دهه اخیر لیگ نیز برجسته جلوه میکند. این عدد، حاصل تعادل میان بردن، نباختن و مدیریت لحظات بحرانی است؛ همان چیزی که پرسپولیس این فصل را از نسخههای پرنوسان گذشته متمایز کرده.
* خروج از بحران
نکته مهم در کارنامه اوسمار، زمان بازگشت او به نیمکت سرخهاست. او تیمی را تحویل گرفت که از نظر ذهنی و ساختاری در وضعیت شکنندهای قرار داشت. فشار سکوها، تردید در ترکیب و نوسان نتایج، پرسپولیس را از یک مدعی باثبات دور کرده بود اما تنها چند هفته کافی بود تا این تصویر تغییر کند.
در ۵ مسابقه اخیر، پرسپولیس نهتنها ۱۳ امتیاز جمع کرده، بلکه دوباره حس «کنترل بازی» را به دست آورده است. ۴ پیروزی، یک تساوی و تنها یک گل خورده، حاصل تیمی است که قبل از هر چیز، نظم دفاعی و تمرکز ذهنیاش ترمیم شده. میانگین ۲.۶ امتیاز در این مقطع، اوسمار را به مؤثرترین مربی فصل تبدیل کرده؛ آن هم بدون هیاهو و وعدههای بزرگ.
* صداقت روی نیمکت
پس از برد برابر آلومینیوم، اوسمار ترجیح داد واقعیت را همانطور که هست بیان کند. جمله کوتاهش درباره سفید شدن موها، شاید در نگاه اول شوخی به نظر برسد اما در اصل، توصیف دقیقی از لیگ برتر ایران است؛ لیگی که در آن، هیچ مسابقهای ساده نیست و هر امتیاز، بهای روانی دارد.
او نه از برد یک بر صفر ذوقزده شد و نه تیمش را بینقص دانست. از سختی نیمه دوم گفت، از نیاز به پیشرفت در فاز هجومی و از اینکه بردهای اقتصادی، نشانه فوتبال کامل نیست. این صداقت، ویژگی سرمربیای است که بهجای پنهان شدن پشت نتیجه، بهدنبال ارتقای عملکرد است.
در واکنش به بحث عقبنشینی تیم پس از گل، اوسمار بازی را بهدرستی تحلیل کرد و توضیح داد تغییر جریان مسابقه و فشار حریف، تیم را ناچار به دفاع کرده و این را بخشی طبیعی از فوتبال دانست. نه انکار، نه توجیه؛ فقط توضیح.
* نظم به جای بهانه
حتی وقتی صحبت از شرایط زمین و داوری شد، اوسمار همان مسیر متعادل را ادامه داد. تأکیدش بر اهمیت کیفیت زمین، بیش از آنکه شکایت باشد، یادآوری یک اصل حرفهای است. او نشان داد عادت ندارد ناکامیها یا نقصها را به عوامل بیرونی گره بزند؛ رویکردی که به تیمش نیز منتقل شده است.
در موضوع حاشیههایی مانند وقتکشی یا انتقادات مربی حریف، پاسخ اوسمار کوتاه و محترمانه بود. این خونسردی، فضای اطراف پرسپولیس را از تنشهای اضافه دور نگه داشته و اجازه داده تمرکز تیم، روی زمین باقی بماند.
نگاه او به بازیکنان نیز بر همین پایه استوار است. برای او، نامها اولویت ندارند؛ معیار، عملکرد در تمرین و اعتمادبهنفس در مسابقه است. حتی بازیکنان ملیپوش، جایگاه تضمینشده ندارند و باید خودشان را ثابت کنند. این سیاست، رقابت سالمی درون تیم ایجاد کرده که نتیجهاش، افزایش کیفیت جمعی است.
در پایان، اوسمار به نکتهای اشاره کرد که شاید مهمترین پیام او به هواداران باشد: امتیاز گرفتن همیشه بهمعنای رضایت کامل نیست. او وعده داد نیمفصل، تیم را در برخی بخشها تقویت کند تا هم نتایج حفظ شود و هم کیفیت بازی بالاتر برود. وعدهای که با توجه به مسیر طیشده، بیشتر به برنامه شباهت دارد تا شعار.
پرسپولیس اوسمار، تیمی است که آرام جلو میرود، رکورد میشکند و در عین حال، خودش را نقد میکند. شاید همین ترکیب نظم، صداقت و ثبات است که «استاندارد اوسمار» را به معیاری تازه در لیگ برتر تبدیل کرده است.
مطرح شدن بیهوده یک نام حوالی نیمکت سرخ
در پرسپولیس همه چیز مثل یک آتش زیر خاکستر میماند. آتشی که با آمدن اوسمار ویرا موقتا خاموش شد اما خاکسترهای این آتش هنوز پابرجاست. سرخها با وحید هاشمیان فصلی ناامیدکننده را آغاز کردند و با خودخواهیهای رضا درویش هرگز به ثبات نرسیدند؛ اتفاقی که تومار درویش و هاشمیان را با هم پیچید و بدل به سونامی تغییرات شد.
اوسمار ویرا بازگشت و با تیم ناهمگون و بدون بالانسی که درویش بسته، فعلا خوب نتیجه گرفته اما همه میدانند این قید «فعلا» تاریخ مصرف کوتاهی دارد و پرسپولیس برای قهرمانی به هیچ وجه تیم کاملی نیست. تیمی که تنها امیدش به پنجره نقلوانتقالات نیمفصل است.
در چنین شرایطی اما یک اتفاق عجیب فشار بیهوده و بیدلیلی بر گرده اوسمار وارد کرده و بدل به ترجیعبند کنفرانسهای مطبوعاتی شده؛ بازگشت سیدجلال حسینی به کادر فنی تیم. این قصه عجیب به تحرکات بیرونی بازمیگردد؛ ایجنتهای سیدجلال که رابطه نزدیکی با ایجنت اوسمار دارند میخواهند موکل بیرونمانده خود را به پرسپولیس قالب کنند.
حسینی یکشبه از قامت بازیکن بدل به مربی شد اما نقش او در پازل هدایت تیم از تماشای تمرین و دادن آب معدنی فراتر نرفت. با آمدن کارتال ترکیهای مازاد اعلام شد و دوران کوتاه حضورش بدون تاثیر خاصی به پایان رسید.
از آن زمان تا امروز سیدجلال خانهنشین بوده، پیشنهادی نداشته و فعالیت فنی خاصی هم انجام نداده است. این در حالی است که کادر فنی پرسپولیس تکمیل و حتی متراکم است. با این شرایط مشخص نیست چرا نام سیدجلال دوباره مطرح میشود؛ در حالی که نیاز اصلی پرسپولیس ترمیم اسکواد ناهمگون است، نه افزودن چهرهای که شاید برای پرسپولیس آبی گرم نکند اما به طور قطع برای بعضیها نان خواهد داشت!