مهدی حسنی: یکی از روندهای ثابت در اندیشکدههای بینالمللی، بویژه پس از انتشار سند آبروبر امنیت ملی ترامپ، مساله پایان اروپا و تضعیف قدرت آن تا سر حد مرگ است. عموم نویسندگان اروپایی برآنند اروپا در وضعیت محتضر است و وابستگیاش به آمریکا در نهایت در حال رقم زدن مرگش است. یکی از گزندهترین و آخرین موارد در این ترند، متن پرکنایهای است که «نیک ویتنی» پژوهشگر ارشد سیاستگذاری در «شورای روابط خارجی اروپا» نوشت و در آن عملاً مرگ اروپا را اعلام کرد. در این گزارش بخشهایی از آن گزارش را مرور میکنیم.
* سند ننگین
ویتنی از مساله سکوت بهتآور اروپاییها در برابر سند امنیت ملی آمریکا آغاز میکند: «چهارم دسامبر، دولت ترامپ استراتژی جدید امنیت ملی خود را منتشر کرد. این سند، عملاً حکم اعلامیه پایان غرب را داشت؛ پایان همان چارچوب ژئوپلیتیک که از جنگ دوم جهانی بدین سو، ضامن امنیت و رفاه اروپا بوده است. واکنش اروپا چه بود؟ چند روز سکوت تقریباً مطلق». او اروپاییها را مسخره میکند که روزگاری بر آن بودند با دندان روی جگر گذاشتن میتوانند مانع چوب حراج زدن او به اوکراین شوند. ویتنی مینویسد عملاً این سند نشان داد ترامپ به چیزی جز معامله با پوتین و جایزه بردن نمیاندیشد: «حالا دیگر کسی تردید ندارد که علاقه ترامپ به این جنگ، صرفاً به بیرون کشیدن یک جایزه صلح نوبل و بستن قراردادهای نان و آبدار با پوتین محدود میشود. هر چیزی غیر از این، برای او صرفاً یک مانع مزاحم و اعصابخردکن است. به همین ترتیب، هیچکس با خواندن این سند امنیت ملی نمیتواند در بیزاری عمیق و ذاتی ترامپ نسبت به اروپا شک کند؛ البته منظور از اروپا، همان اروپایی است که نمادش ارزشهای لیبرال و دموکراتیک درجشده در معاهدات بنیادین اتحادیه اروپاست. او مصمم است تغییرات سیاسی را به این قاره تحمیل کند». او دوباره به مساله شوک اولیه اروپاییها از پشت پای ترامپ به آنان در سند امنیت ملی باز میگردد و مینویسد: «آن سکوت [اولیه]، سکوت ناشی از شوک بود، چرا که اروپاییها تلاش میکردند سنگینی و ابعاد هولناک این لحظه را هضم کنند. اگر آنها بخواهند اوکراین را سر پا نگه دارند، باید به تلاشهای خودشان تکیه کنند و با فداکاریهایی که این مسیر میطلبد، روبهرو شوند. همین امر درباره دفاع از حاکمیت و استقلال خودشان نیز صدق میکند». به باور او، مهمترین چالش اروپا در برابر آمریکای امروز آن است که منابع مالی فراوانی برای حمایت از اوکراین فراهم کند تا آمریکا نتواند به این آسانی به اوکراین چوب حراج بزند و حیثیت خود اروپاییها نیز حفظ شود: «آمادگی اوکراین برای ادامه مقاومت در برابر هزینههای وحشتناک و فشار عظیم آمریکا تا حد زیادی به عزم اروپا برای فراهم کردن حمایتهای لازم بستگی دارد که فوریترین آنها مبالغ بسیار هنگفتی پول است. اگر اروپاییها نتوانند اتحاد و اراده لازم را برای پرداخت بهای حمایت از اوکراین ایجاد کنند، دیگر چرا باید کسی در مسکو، واشنگتن یا حتی در خود اروپا، ادعای آنها مبنی بر عزمشان برای ایستادگی مشترک و دفاع از منافع جمعیشان را باور کند؟»
* متحد آمریکایی پوتین
اروپا در برابر روسیه به تمام معنی احساس ضعف میکند، این را میتوان از جای جای متن ویتنی دید. او مینویسد: «مردم اگرچه هنوز ضد روسیه و طرفدار اوکراین هستند اما طبق نظرسنجیها باور ندارند کشورهایشان در جایگاهی باشند که بتوانند پنجه در پنجه ارتش روسیه بیندازند. دیگر نمیتوان ترکهای روی ویترین اتحادیه اروپایی را نادیده گرفت. البته این وضع جای تعجب هم ندارد، آن هم با در نظر گرفتن همدستی چندین ساله رهبران اروپا در جا انداختن این افسانه منفعتطلبانه که بدون آمریکا، کارمان تمام است. حملات ترکیبی روسیه هم حس آسیبپذیری را القا کرده است و حالا جریان سیاسی در سراسر اروپا با شتاب به سمت «پوپولیسم ملیگرا» میرود؛ جریانی که با پروپاگاندا و خرابکاریهای روسیه تغذیه میشود. به نظر میرسد اکثریت مستأصل، از پس اسبهای تروای روسیه در بوداپست و براتیسلاوا برنمیآیند و شکاف بین کشورهایی که عزمشان را جزم کردهاند و کشورهایی که لنگ میزنند و تعلل میکنند، هر روز آشکارتر میشود».
ویتنی از آینده اروپا بینهایت بیمناک و ترسان است و بر آن است اگر اروپا نتواند خود را بازیابی کند، آمریکا و روسیه این اتحادیه و رویای دفاع جمعیاش را به ریشخند خواهند گرفت و اتحادیه را تجزیه میکنند: «اگر اوکراین سقوط کند، روسیه و متحد آمریکاییاش ممکن است بدون شلیک حتی یک گلوله، بر اروپا مسلط شوند، کشورها را یکییکی جدا کنند و به جان هم بیندازند و اتحادیه اروپایی را به فلج کامل و بیخاصیتی بکشانند. در نهایت آینده اروپا اکنون در گرو اعتماد به نفس و ارادهاش است. کاری که رهبرانش الان باید بکنند این است که به خودشان ثابت کنند هنوز میتوانند دست به اقدام جمعی و قاطع بزنند. آنها باید این اعتماد به نفس را به مردمشان هم تزریق کنند و در کنارش، درک شفافتری از خطرات موجود و نقشی که جامعه مدنی باید در کنار نیروهای مسلح ایفا کند، ارائه دهند».
اروپا؛ محتضر ناتوان
ارسال نظر
پربیننده
تازه ها