|
به بهانه برگزاری جلسات «درسگفتارهای شاهنامه» توسط یوسفعلی میرشکاک
شاهنامه کار میکند
توجه به شاهنامه و «شاهنامهخوانی» در سالهای اخیر و برگزاری جلساتی تحت این عنوان امیدبخش است، چرا که ارجاع به قصههای شاهنامه و توجه به مضامین دینی و تربیتی آن، قطعا میتواند راهگشای نسل امروز باشد. به گزارش «وطنامروز»، اشارههای شاهنامهای که گاهی در بیان شخصیتهای بزرگ جلوه میکند، میتواند سرلوحه مدیرانی باشد که تقدیر و تقویم آموزشی و تربیتی را رقم میزنند؛ اشارههایی که جذاب و دلنشین نیز هستند. در یکی از فیلمهای سخنرانی آیتالله العظمی جوادی آملی که بتازگی در شبکههای اجتماعی منتشر شده است، ارجاع قابل تأملی به قصههای شاهنامه شده است. آیتالله جوادیآملی در بیانی پیرامون اهمیت شاهنامه میگویند: «در این مملکت، ما گریه زیاد میکنیم و کار خوبی هم هست، شعرهای آیینی زیادی داشتیم و داریم و سرودن شعر آیینی هم کار خوبی است. اما این مملکت همهاش گریه نیست، جای مرحوم فردوسی خالی است و حتما امثال شما باید به فکر باشید که شعرای فردوسیمنش تربیت کنید تا حماسه را در این کشور زنده نگه بدارند. با گریه مشکل حل نمیشود، با حماسه مشکل حل میشود. ما فردوسی کم داریم، البته باید دانست که مثل فردوسی شدن کار آسانی نیست؛ او حکیم، فیلسوف و ادیب نامآوری بود».
با این همه اشاره متقن و محکم اما جای فردوسی و بازآفرینی فردوسی در فضاهای تربیتی خالی است. در حوزه نمایش و تولیدات نمایشی نیز کار درخوری پیرامون فردوسی و شاهکار شاهنامه صورت نپذیرفته است که نیازمند تدبیر جدی است، چرا که امروز بیش از همیشه ضرورت توجه به حماسه و نیز امکان پرداختن به آن در قالبهای مختلف هنری مهیاست.
یکی از ملزومات طی این مسیر، آموزش شاهنامه و حفظ و تثبیت آن در ذهن و روح نسلی از آموزگاران و اهالی فرهنگ، آموزش و پرورش است. بتازگی یوسفعلی میرشکاک، شاعر و پژوهشگر ادبی، که استاد شاخص و مهمی در حوزه شاهنامه است، درسگفتارهای شاهنامه را در حوزه هنری آغاز کرده است. دومین جلسه درسگفتارهای شاهنامه استاد میرشکاک روز سهشنبه برگزار خواهد شد. دومین جلسه از «درسگفتارهای شاهنامه» به همت دفتر پاسداشت زبان فارسی حوزه هنری، ساعت ۱۸ تا ۲۰ سهشنبه ۷ تیر در سالن طاهره صفارزاده حوزه هنری برگزار خواهد شد. در جلسه اول «درسگفتارهای شاهنامه»، میرشکاک اشارههای قابل تاملی داشت که کارکردهایی جدی برای امروز دارد. میرشکاک در این جلسه گفت: انسانِ بدون هویت ایرانی کسی است که باوجود گرسنگی همسایهاش پولش را در جهت شرکت در کنسرت تتلو در آنتالیا خرج میکند. خیلیها از نظام ناراحتند؛ بله اصلا این نظام از حیث اقتصادی بلد نبوده است چه کار کند اما اگر انسانِ ایرانی میتوانست هویتش را بازیابی کند مشکلی پیش نمیآمد، چرا که نخستینباری نیست که این قوم و سرزمین دچار مشکل اقتصادی، سیاسی و... شده است. هویت جمعی مردم ایران در گذشته باعث میشد قحطی محض پیش نیاید. با این وجود این مردم به خاطر هویت مشخصشان که قومی و دینی بود، از بحرانهای بزرگ رد شدند». اما مهمترین بحثی که اتفاقا در رسانهها نیز مورد توجه قرار گرفت، کارکرد اجتماعی شاهنامه بود. میرشکاک با نقد اظهارنظری از شفیعی کدکنی درباره کارکرد اجتماعی شاهنامه گفت: کسی که ۸ سال جنگ یا ۲ سال و ۲ ماه آن را تجربه کرده است، داستان شاهنامه را میفهمد. در ایران کهن شهیدانی همچون سیامک تا یزدگرد و سیاوش وجود دارد؛ قوم ایرانی برای سیاوش تعزیهای داشته است که هر سال برگزار میشده است و اگر امروز میبینیم محرم اینقدر برای این قوم اهمیت دارد به خاطر آن است که قوم ایرانی سراپا خاطره سوگ است، درحالی که اعراب خاطره سوگ ندارند. ایرانی ستودن دارد و سعی میکند مدام با جهان مُردگان در ارتباط باشد، لذا اگر کارکرد «شاهنامه» در جهان کنونی و مدرن امکان نداشته باشد یا شاهنامه را جوری نفهمیم که بهدرد زندگی و گرفتاریهای امروزمان بخورد، همان بهتر که هیچ کاری به کار آن نداشته باشیم.
این گزاره در بیانی از آیتالله جوادیآملی نیز به نحوی دیگر طرح شده است. آیتالله جوادیآملی در بخشی از سخنرانی آذرماه 97، درباره اهمیت شاهنامه و فردوسی میگویند: «فردوسی با آن عظمت، ایران را با دست خالی رستم و اسفندیار حفظ کرد، ما صدها رستم تربیت کردیم. رستم کجا و این عزیزان ما کجا؟ اما امروز ما فردوسیای میخواهیم که عظمت انقلاب را تبیین کند. ما با شعرای آیینی نمیتوانیم شرف ایران را حفظ بکنیم، نه آنها چنین درکی دارند و نه از آنها میتوانیم متوقع باشیم و نه اصولاً از چنین راهی مقدور است. پیروزی در جهاد مقدس ۸ ساله و 10 ساله اهمیتی ندارد، پیروزی دیگری مهم است که نیاز به فردوسی دارد. یادمان هست که پس از پذیرش قطعنامه، و حمله صدام به عراق، ما میتوانستیم به رژیم بعثی ضربه بزنیم و بخشی از خاکشان را تصرف کنیم چون طبق قطعنامه ما از آنها طلبکار بودیم اما ما چنین کاری نکردیم و گفتیم که ما قطعنامه را امضا کردیم و مردانگی این است که طبق خواسته دین، پای امضای خودمان بمانیم. چنین عظمت و شرفی را در کجا سراغ داریم؟ این مردانگی نیاز به فردوسی دارد تا آن را به شعر درآورد». کارکرد اجتماعی شاهنامه، به طور قطع در جلساتی که خوانش و تفسیر درستی از شاهنامه ارائه دهند، فهم خواهد شد و سپس میتواند به فضاهای تربیتی و آموزشی نیز منتقل شود. حالا میرشکاک در حوزه هنری این جلسات را برپا میکند و درسگفتارهای مهمی برای مخاطبان دارد. همه علاقهمندان و پژوهشگران امکان حضور در این جلسه را که در سالن استاد طاهره صفارزاده حوزه هنری برگزار میشود، دارند.
ارسال به دوستان
پیامهای دیدار مهم رئیس دفتر سیاسی حماس با دبیرکل حزبالله لبنان در حال رمزگشایی است اسماعیل هنیه با انتقاد از پروژه عادیسازی اعراب با اسرائیل:
فلسطین فروشی نیست
در کمتر از ۵ دقیقه، ۱۵۰ موشک رژیم صهیونیستی را ویران خواهد کرد؛ جنین هم پرچم مقاومت را برافراشته است
گروه بینالملل: اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس)، بعدازظهر دیروز در همایش «و نراه قریبا» (آن را نزدیک میبینیم) که در لبنان برگزار شد، گفت: در کمتر از ۵ دقیقه، ۱۵۰ موشک، رژیم صهیونیستی را ویران خواهد کرد. غزه پس از چندین سال توطئه، بار دیگر به پا خاسته و «جنین» هم پرچم مقاومت را برافراشته است.
وی با بیان اینکه در مسجدالاقصی، هیچ جایی برای صهیونیستها و شهرکنشینان وجود ندارد، تأکید کرد: «از لبنان مقاوم به صهیونیستها میگویم آرزوهایتان را بر باد خواهیم داد. شما هیچ جایی در قدس و الاقصی ندارید».
رئیس دفتر سیاسی حماس با اشاره به اینکه شمشیر قدس تا آزادسازی کامل فلسطین به نیام بازنخواهد گشت، خاطرنشان کرد: قدس و کرانه باختری طی سالهای گذشته تحت فشار قرار داشتند تا از مقاومت دست بردارند و سرزمین خود را رها کنند. وی با بیان اینکه سازشکاران و کسانی که به مساله فلسطین خیانت کردند، آزادسازی الاقصی را دور میبینند، گفت: غزه از نظر زمینی، هوایی و دریایی، محاصره است ولی شمشیر قدس را در برابر اسرائیل برکشید و با مقاومت ساکنانش برای یک نبرد راهبردی آماده میشود.
این مقام حماس ادامه داد: [عملیات] شمشیر قدس، تحول راهبردی در درگیری با دشمن صهیونیستی است. اسرائیل هم که تا بن دندان مسلح بود، هدف حملات موشکی القسام و مقاومت غزه قرار داشت. قدس نیز آغازگر انقلاب و پیروزیها و قبله نخست ما است. هنیه تأکید کرد: لبنان از 74 سال پیش تاکنون همدرد فلسطین است و «ما امروز [آزادی مسجد] الاقصی را نزدیک میبینیم، زیرا در دوران پیروزی و تحولاتی قرار داریم که ملت و مقاومت ما، آن را رقم میزنند».
* هنیه: هیچ جایگزینی برای فلسطین وجود ندارد
بنا بر گزارش پایگاه خبری «العهد»، هنیه همچنین روز شنبه در کنفرانس ملی اسلامی در لبنان درباره طرح ایدههایی نظیر اسکان جایگزین فلسطینیها گفت: هیچ جایگزینی برای فلسطین جز فلسطین وجود ندارد و ما اسکان یا وطن جایگزین در لبنان، اردن و سوریه را رد میکنیم.
وی تاکید کرد: فلسطین برای فلسطینیان، اعراب، مسلمانان و آزادگان جهان است. بیتالمقدس و فلسطین فروشی نیست. ما عادیسازی توسط هر کسی را رد میکنیم. ما این را به بایدن میگوییم که در معامله قرن شکست خوردید. هرگز اجازه نخواهیم داد هیچ پروژهای را بر ما تحمیل کنید. حماس به وحدت مردم ما (فلسطین) و اقدام مشترک وفادار است و حق بازگشت مقدس است و هرگز به خطر نخواهد افتاد.
«اسماعیل هنیه» رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس با تأکید بر استمرار راهبرد افزایش قدرت در غزه گفت این جنبش ۴ اسرائیلی را در بند دارد که رژیم اشغالگر از ۲ نفر آنها هیچ چیز نمیداند.
* هشدار نسبت به خطرات امنیتی منطقه
رئیس دفتر سیاسی حماس اظهار داشت: «ما نیازمند این کنفرانس و تمام کنفرانسهایی هستیم که هژمونی آمریکا و اشغالگران صهیونیست در آن رد میشود. ما عادیسازی روابط را جرم میدانیم و آن را محکوم میکنیم، زیرا این در راستای خدمت به رژیم صهیونیستی است و به فلسطین و کشورهایی که روابط خود را با آن عادیسازی کردهاند، آسیب میرساند. هنیه مخالفت قاطع خود را با هرگونه تلاشی در جهت وارد کردن رژیم اشغالگر صهیونیستی به ائتلافهای نظامی در منطقه اعلام کرد و گفت: آنچه در سطح منطقه در حال رخ دادن است، بسیار خطرناکتر از عادیسازی روابط است، چراکه این رژیم را از طریق ائتلافهای نظامی علیه ایران، حزبالله و حماس در منطقه ادغام میکند.
وی عنوان کرد: ۳ مساله این ضرورت مهم را ثابت میکند: نخست خطرات پیش روی فلسطین و قدس، طرحهای دشمن علیه مسجدالاقصی، شهرکسازی و یهودیسازی قدس، محاصره غزه و رنج و محنتهای ساکنان اراضی اشغالی ۱۹۴۸، دوم جبههبندی و محوربندی مجدد منطقه طبق خواسته و نگرش آمریکا و رژیم صهیونیستی که فراتر از مساله عادیسازی روابط است و هدف حضور این رژیم در ائتلافهای نظامی و امنیتی برای مقابله با جریان مقاومت در فلسطین و منطقه است و سوم جنگ کنونی در اوکراین است که نتایجی به دنبال خواهد داشت که بر نقشه سیاسی جهان تاثیرگذار خواهد بود.
هنیه همچنین اضافه کرد: «جنگی در جهان در حال وقوع است و این جنگ از زمان پایان جنگ دوم جهانی، بزرگترین جنگ به شمار میآید. طبق برآوردهای ما چهره جهان به دنبال این جنگ تغییر خواهد کرد. یکی از نتایج این جنگ تثبیت پایان هژمونی آمریکا در جهان است. نظام جهانی از وضعیت تکقطبی به جهانی چندقطبی تبدیل میشود».
* میدانهای جبهه مقاومت یکپارچه است
رئیس دفتر سیاسی حماس افزود: «باید از مقاومت به عنوان یک گزینه راهبردی در منطقه و از اقدامات برای حلوفصل مسائل امت و در رأس آنها فلسطین حمایت کرد. نبرد شمشیر قدس یک جهش خوب در تاریخ جنگ با رژیم صهیونیستی بود. مقاومت فلسطین امروز قویتر و آمادهتر از گذشته است».
وی افزود: خطرات مرحله کنونی به مراتب فراتر از آن چیزی است که تصور میشود و ما اکنون بشدت به تجدید قوای تمام جریانهای مخالف رژیم اشغالگر و پروژه صهیونیسم نیاز داریم.
وی همچنین گفت: «ما نیازمند آشتی تاریخی داخلی در میان جریانهای برخاسته در این امت هستیم. ما بر یکپارچگی میدانها و جبهههای مقاومت تأکید میکنیم. ما همچنین بر حق برخورداری لبنان از نفت و عدم حق رژیم صهیونیستی حتی در یک وجب از خاک و آب فلسطین تأکید داریم. دشمن در لبنان ادب و از آن بیرون رانده شد، همانطور که در غزه این اتفاق افتاد. ما به اسرایمان میگوییم همچنان به عهد پایبندیم و شما را از زندانهای اشغالگران خارج میکنیم».
* وحشت صهیونیستها از موشکهای زمین به دریای حزبالله
عضو شورای مرکزی حزبالله گفت تهدیدهای رژیم صهیونیستی تأثیری بر معادلات مقاومت نخواهد داشت. شیخ «نبیل قاووق» عضو شورای مرکزی حزبالله دیروز طی مراسمی در جنوب لبنان گفت: تهدیدهای رژیم صهیونیستی برای مصارف داخلی است و در برابر غافلگیریها و معادلات مقاومت بیفایده است. بر اساس گزارش «المنار»، وی افزود: این تهدیدات، واقعیت قدرت موضع لبنان را که مبتنی بر معادله سهگانه ارتش، ملت و مقاومت است، تغییر نمیدهد. شیخ قاووق تأکید کرد: هر ائتلاف سعودی با رژیم اسرائیل تهدیدی مستقیم و خنجری در پشت لبنان، فلسطین، سوریه و تمام امت اسلام است. شیخ «حسن البغدادی» دیگر عضو شورای مرکزی حزبالله نیز درباره تهدیدهای مکرر رژیم صهیونیستی گفت: مضحک است که سران دشمن صهیونیست امروز تهدید میکنند. همانهایی که در اوج قدرت و حمایت حامیانشان، جنگ را باختند؛ تهدیدات امروز آنها، در حقیقت اسرائیلیها را میترساند و برای لبنانیها مهم نیست، زیرا به قدرت مقاومت و توانایی محور مقاومت اطمینان دارند.
در همین ارتباط، کانال ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی روز شنبه مدعی شد حزبالله با راهاندازی چندین سایت نظامی در مرز با فلسطین اشغالی، دنبال ایجاد خط دفاعی پیشرفته و جمعآوری اطلاعات است. دیروز هم افسران ارشد نیروی دریایی ارتش رژیم صهیونیستی در گفتوگویی با وبسایت عبری «ماکو» از برخی شکافهای امنیتی و مشکلاتی که ممکن است در جنگ احتمالی آینده در حفاظت از میادین گازی بویژه در سایه خط و نشانهای حزبالله با آن روبهرو شوند، پرده برداشتند. این افسران مدعی شدند حزبالله توانسته به مقادیر زیادی موشک زمین به دریا مانند موشک «یاخونت C802» که قابلیت هدف گرفتن تأسیسات حیاتی را دارد، دست پیدا کند. علاوه بر این موفق به ارتقای موشکهای دیگری که موشکهای روسی را شبیهسازی میکنند، شده است. تهدیدات دیگری نیز وجود دارد و احتمالا شامل قایقهای بمبگذاری شده، پهپادها و غواصها میشود.
***
ادامه سریال انفجار و آتشسوزی در سرزمینهای اشغالی
مجتمع لجستیکی حیفا طعمه حریق شد
شهر حیفا در سرزمینهای اشغالی به دنبال آتشسوزی پالایشگاهی در ۱۲ روز پیش، دیروز نیز شاهد حادثه مشابه دیگری این بار در یک مرکز تدارکاتی حاوی مواد خطرناک بود. حیفا بتازگی شاهد چندین آتشسوزی از این دست بوده است؛ پیشتر روز چهارشنبه (۲۵ خرداد) پالایشگاه شهر حیفا در فلسطین اشغالی دچار آتشسوزی شد. علت این آتشسوزی اختلال در سیستم کمپرسور یکی از واحدهای پالایشگاه اعلام شد. حدود ۲ هفته پس از این اتفاق، مرکز اطلاعرسانی فلسطین امروز، از وقوع یک آتشسوزی بزرگ دیگر در حیفا در یک مرکز تدارکاتی حاوی مواد خطرناک خبر داد. این آتشسوزی صبح دیروز در یک مرکز تدارکاتی حاوی مواد خطرناک در حیفا در سرزمینهای اشغالی رخ داد و آتش به ساختمانهای مسکونی هم کشیده شد و صدای انفجار نیز در محل شنیده شد. تارنمای عرب ۴۸ هم در این باره گزارش داد: آتشسوزی بزرگی در چندین ساختمان صنعتی حاوی مواد خطرناک در حیفا رخ داد؛ این حادثه منجر به تخلیه بسیاری از خانههای اطراف از ساکنان به دلیل پیشبینی هرگونه شرایط اضطراری شد.
برای مهار آتش که در ساختمانهای لجستیک صنعتی در خیابان «بار یهودا» شهر حیفا رخ داد، تیمهای آتشنشانی و امدادی از ساعتهای نخستین صبح وارد عمل شدند و ساعتها برای اطفای حریق و جلوگیری از سرایت شعلههای آتش به مناطق مجاور بویژه مناطق مسکونی تلاش کردند. تیمهای آتشنشانی و امدادی بدون ارائه گزارشی اقدام به انتقال و تخلیه ساکنان خانههای مجاور کردند. این تیمها ۳ نفر را از محل آتشسوزی نجات دادند. به ساکنان این منطقه توصیه شده به دلیل دود غلیظ به این محل مراجعه نکنند. علت این آتشسوزی توسط آتشنشانی، امداد و نجات، نیروهای نظامی و کارکنان وزارت صنعت رژیم صهیونیستی در دست بررسی است.
موارد آتشسوزیهای مهیب و انفجارهای بدون توضیح فنی در هفتههای گذشته چنان در سرزمینهای اشغالی فزونی گرفته که به نظر میرسد دستگاه امنیتی اسرائیل کارایی خود را برای سانسور خبری سوانح مرموز و متعدد همانند گذشته از دست داده و حالا رسانههای عبری تیترها و عناوین بیشتری را به گزارش این اخبار نگرانکننده به جامعه وحشتزده صهیونیستها اختصاص میدهند. از شنبه 3 هفته پیش تاکنون بیش از 10 سانحه سریالی بدون هیچ توضیح قانعکنندهای در سراسر سرزمینهای اشغالی رخ داده است.
علاوه بر آتشسوزی 25 خرداد در پالایشگاه حیفا، منابع خبری پنجشنبه 26 خرداد هم از وقوع آتشسوزی جدید در کارخانه تولیدکننده بردهای الکترونیک نظامی در سرزمینهای اشغالی خبر دادند. این آتشسوزی در شرکت تولیدکننده بردهای مدار چاپی آلتک در پتختیکوا رخ داد. نکته حائز اهمیت شباهت این شرکت با شرکت تامار است که هر ۲ در زمینه تولید و پشتیبانی تجهیزات نظامی در رژیم اشغالگر قدس فعالیت دارند و هر ۲ نیز در حوادثی مشابه دچار حریق و انفجار شدند. علاوه بر این در اتفاقی دیگر، بازار قدیمی منطقه بئرسبع در سرزمینهای اشغالی دچار آتشسوزی گسترده شد. به دلیل گستردگی آتشسوزی و از کنترل خارج شدن آن بیش از ۸ ایستگاه آتشنشانی از بئرسبع و تعدادی از ایستگاههای دیگر به منطقه اعزام شدند. برای ساعتها این آتش از کنترل خارج شده بود و امکان اطفای آن وجود نداشت. آتشنشانان با استفاده از دوربینهای حرارتی اقدام به جستوجوی محبوسان در آتش کردند.
ارسال به دوستان
پادشاه آینده انگلیس جیرهخوار شیوخ عرب
شاهزاده گدا
در حالی که پسر ارشد ملکه الیزابت دوم به نمایندگی از او در نشست سران کشورهای «مشترکالمنافع» به میزبانی روآندا حضور یافت، ادعای دریافت پول توسط او خبرساز شده است.
به نوشته شبکه «اسکاینیوز»، روزنامه «ساندی تایمز» در گزارش دیروز خود ادعا کرد شاهزاده چارلز، ولیعهد انگلیس از «شیخ حمد بن جاسم آلثانی» نخستوزیر پیشین قطر ۳ بسته نقدی دریافت کرده بود. طبق این گزارش، حمد بن جاسم در یکی از مناسبتها یک میلیون یورو پول در پاکتهای خرید فروشگاه «فورنتوم و میسون» به پسر ارشد ملکه انگلیس داد. فورنتوم و میسون یک فروشگاه بزرگ کالاهای تجملاتی در لندن است. ساندی تایمز همچنین خبر داد ولیعهد انگلیس یک چمدان پر پول از نخستوزیر پیشین قطر به عنوان کمک مالی به یک خیریه دریافت کرده بود. به روایت این رسانه، این یکی از ۳ بسته پول نقدی بود که شاهزاده ولز به عنوان کمکهای خیریه از شیخ حمد دریافت کرد. بنا بر این گزارش، این ۳ بسته پول نقد در مجموع ۳ میلیون یورو بوده و پسر ملکه طی سالهای ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵ آنها را دریافت کرده است.
گفته شده ولیعهد انگلیس این پولهای دریافتی را به حسابهای «صندوق خیریه شاهزاده ولز» واریز کرده است؛ صندوقی که طرحهای خصوصی شاهزاده و املاکش در اسکاتلند را تامین مالی میکند.
اسکاینیوز با انتشار خبر ساندیتایمز نوشت: «هیچ گزینهای مبنی بر اینکه این پرداخت پول اقدامی غیرقانونی بوده است، وجود ندارد». سر آلیستر گراهام، رئیس سابق کمیته استانداردهای زندگی عمومی، به ساندیتایمز گفت: «این افشاگریها واقعا تکاندهنده بوده و برای اکثر مردم غیرقابل تصور است. اگر دولت قطر میخواهد به بنیاد او هدیه بدهد، راههای مناسبی برای انجام این کارها وجود دارد نه پرداخت مبالغ هنگفت پول نقد». از فوریه 2022 پلیس بریتانیا تحقیقاتی را درباره تلاش برای اعطای شهروندی بریتانیا به یک شهروند سعودی مرتبط با بنیاد شاهزاده چارلز آغاز کرده است. این در حالی است که «مایکل فاوست» نزدیکترین دستیار شاهزاده چارلز، ماه اکتبر از سمت خود کنارهگیری کرد. دلیل کنارهگیری وی اقداماتی در جهت اعطای تابعیت بریتانیایی برای «محفوظ مرعی مبارک بن محفوظ» تبعه سعودی بود.
اقامتگاه سلطنتی «کلارنس هاوس» انگلیس به دنبال انتشار گزارش ساندیتایمز بیانیهای در این باره منتشر کرد.
در این بیانیه آمده است: «کمکهای خیریه دریافت شده از شیخ حمد بن جاسم بلافاصله به یکی از مؤسسات خیریه شاهزاده منتقل شد که بخوبی آن را اداره کرد و به ما اطمینان داد همه فرآیندهای صحیح دنبال شده است». اسکاینیوز در گزارش خود درباره دریافت پول از مقام سابق قطری نوشت:
«[این گزارش] جدیدترین ادعایی است که پادشاه آینده را احاطه کرده است؛ کسی که در گذشته بارها با مناقشه مواجه شده و در حال حاضر در روآندا به عنوان نماینده ملکه در نشست سران کشورهای مشترکالمنافع به سر میبرد».
ارسال به دوستان
خط و نشان برای کره در خاک کره ۲ مدال طلای دیگر برای تکواندوی ایران
غوغای دختران ایران
تیم تکواندوی زنان ایران با کسب 3 مدال طلا، 2 نقره و یک برنز، در آستانه نخستین قهرمانی تیمی رقابتهای قهرمانی آسیا قرار گرفت. فروردین امسال بود که با تصمیم کمیته فنی فدراسیون تکواندو، «مهرو کمرانی» از رأس کادر فنی تیم ملی بانوان کنار رفت و «مینو مداح» جانشین او شد تا پس از 6 سال دوباره سکان هدایت تیم ملی را به دست بگیرد. او که 6 سال پیش پس از رقابتهای قهرمانی آسیا در مانیل فیلیپین از سمت خود برکنار شده بود، این بار ۲ ماه مانده به آغاز این رقابتها هدایت تیم ملی را عهدهدار شد تا مأموریت نیمهتمام خود را تمام کند. او برای این کار با ترکیبی که از مبینا نعمتزاده، ناهید کیانی، زهرا شیدایی، نسترن ولیزاده، زهرا پوراسماعیل و اکرم خدابنده تشکیل شده بود و در اوزان اول و ششم نمایندهای نداشت، تیم خود را عازم بیستوپنجمین دوره رقابتهای تکواندو قهرمانی آسیا در چونچئون کرهجنوبی کرد.
بانوان ایرانی که در دوره گذشته رقابتها با قرار گرفتن در رده سوم، برای نخستینبار موفق به کسب سکوی تیمی آسیا شده بودند، در چونچئون نیز شروع فوقالعادهای داشتند. ناهید کیانی که در ۳ حضور قبلی خود در این رقابتها موفق به کسب یک نقره و 2 برنز شده بود، این بار در وزنی که «پانیپاک وونگپاتاناکیت» قهرمان تایلندی المپیک توکیو از دور رقابتها کنار رفت، به مدال طلا رسید تا هر ۳ رنگ مدال قهرمانی آسیا را در ویترین افتخارات خود داشته و در 4 وزن مختلف به مدال این رقابتها رسیده باشد. زهرا شیدایی نیز که با قهرمانی در رقابتهای آزاد زنان در عربستان، امید اصلی کاروان ایران به شمار میرفت، در نخستین حضور خود در آسیا با شکست برابر بهترین تکواندوکار حال حاضر این وزن یعنی «زونگ شی لو» به مدال برنز رسید.
دومین روز رقابتها اما برای زنان ایران کاملا نقرهای بود. مبینا نعمتزاده و نسترن ولیزاده که هر 2 برای نخستینبار عازم رقابتهای قهرمانی آسیا شده بودند، با عبور از سد رقبای قدرتمند خود به دیدار فینال رسیدند اما در گام آخر کم آورده و اسیر کمتجربگی خود شدند و مدال طلا را تقدیم رقبای چینی و کرهای کردند.
شاهکار دختران ایرانی اما دیروز در روز سوم رقابتها رقم خورد؛ جایی که هر دو هوگوپوش ایرانی بر سکوی قهرمانی قرار گرفتند. اکرم خدابنده که پیش از این قهرمان نظامیان و دانشجویان جهان شده بود، بعد از 8 سال و شکست مقابل حریف چینی در فینال سال 2014 تاشکند، دوباره به فینال قهرمانی آسیا رسید و با شکست نماینده دیگری از چین صاحب گردنآویز طلای آسیا شد. زهرا پوراسماعیل نیز که با طلای خود در رقابتهای سال 2016 نوجوانان جهان در بارنابی کانادا باعث نخستین قهرمانی تیمی دختران نوجوان ایران در جهان شده بود، این بار نیز تقریبا کار مشابهی انجام داد و با کنار زدن نماینده رقیب مستقیم ایران یعنی کرهجنوبی در مرحله نیمهنهایی و کسب مدال طلا با غلبه بر «کانسل دنیز» قزاق، نقش بسیار مهمی در قهرمانی احتمالی تیم ایران ایفا کرد. با این 2 مدال طلا، تیم ایران در این دوره از رقابتها به 3 مدال طلا رسید که بیشتر از مجموع مدالهای طلایی است که بانوان تکواندوکار ایران در تاریخ برگزاری این رقابتها به دست آورده بودند؛ ۲ مدال طلا که یکی در سال 2008 توسط فاطمه نعمتی و دیگری در سال 2021 توسط نگار اسماعیلی به دست آمده بود.
با محاسبه نتایج کسب شده در این رقابتها تا پایان روز سوم و پس از برگزاری 7 وزن از 8 وزن بخش بانوان، زنان ایرانی با کسب 3 مدال طلا، 2 نقره و یک برنز در صدر جدول قرار گرفتهاند و تیمهای کرهجنوبی با 2 طلا، یک نقره و 2 برنز و چین با 2 طلا، یک نقره و یک برنز در ردههای دوم و سوم قرار دارند. با توجه به اینکه تنها یک وزن از رقابتها باقی مانده است، به نظر میرسد دختران تکواندوی ایران علاوه بر کسب رتبه نخست مدالی، با کسب 6 مدال از 6 فرصت ممکن و رکورد صددرصدی کسب مدال، عنوان قهرمانی تیمی رقابتها را نیز از آن خود کنند تا نخستین تیمی باشند که در مهد تکواندوی جهان، قهرمانی آسیا را از چنگ کرهجنوبی میزبان درمیآورند. امروز-دوشنبه- این رقابتها به پایان میرسد.
* مردان همچنان در حسرت طلا!
همانطور که شرحش رفت، در سومین روز رقابتهای تکواندوی قهرمانی آسیا، زهرا پوراسماعیل و اکرم خدابنده با شکست رقیبان خود به مدال طلا رسیدند اما علیرضا نادعلیان در فینال شکست خورد تا تیم مردان ایران همچنان در حسرت مدال طلا باقی بماند. زهرا پوراسماعیل نماینده وزن ۷۳- کیلوگرم تیم ملی بانوان ایران در دیدار نهایی برابر کانسل دنیز از قزاقستان با نتیجه ۲ بر صفر (۷ بر ۴ و ۸ بر ۳) به برتری رسید و صاحب دومین مدال طلای تیم ملی بانوان ایران در این رقابتها شد. وی پیش از این با برتری مقابل «راما الراب» از اردن و «می نا میونگ» قهرمان دوره قبل مسابقات قهرمانی آسیا از کرهجنوبی با نتایج مشابه ۲ بر صفر به فینال رسیده بود. اکرم خدابنده دیگر نماینده تکواندوی بانوان ایران در روز سوم این رقابتها بود که در فینال وزن ۷۳+ کیلوگرم برابر ژائو از چین به میدان رفت و در ۲ راند متوالی با نتایج ۱۲ بر یک و ۹ بر ۴ به برتری رسید و سومین مدال طلای تیم ملی بانوان ایران در آسیا را بر گردن آویخت. سرگروه تیم ملی بانوان پیش از این در نخستین مبارزه خود در مرحله نیمهنهایی برابر «الیاس الیسار» از سوریه پیروز شد و به فینال رسید. اما در شرایطی که تیم ملی بانوان تاکنون موفق به کسب ۳ مدال طلا شده است، تیم مردان کماکان در حسرت طلای آسیاست. علیرضا نادعلیان، نماینده وزن ۸۷+ کیلوگرم در مبارزه پایانی برابر «سونگ ژائوژیانگ» از چین ۲ بر صفر شکست خورد و به مدال نقره بسنده کرد. تیم ملی مردان ایران تاکنون بدون مدال طلا، به ۳ نقره توسط میرهاشم حسینی، مهدی حاجموسایی و علی نادعلیان و یک برنز دانیال بزرگی رسیده است. رقابتهای تکواندوی قهرمانی آسیا که با حضور ۲۹۹ تکواندوکار از ۳۴ کشور برگزار میشود، امروز پایان مییابد.
ارسال به دوستان
طارمی سوژه گفتوگوی وزرای خارجه ایران و پرتغال در سازمان ملل
مهدی سفیر فوتبال
مرتضی احمدی: به گفته سفیر ایران در پرتغال، وزرای خارجه ایران و پرتغال سال گذشته در حاشیه جلسه سازمان ملل صحبت خود را با بحث درباره مهدی طارمی، مهاجم پورتو و موضوع فوتبال آغاز کردند! ماندن مهدی طارمی بعد از پشت سر گذاشتن ۲ فصل درخشان در تیم پورتو هنوز قطعی نیست. این مهاجم ایرانی که سال گذشته ۲۰ گل به ثمر رساند و ۱۳ پاس گل تنها در مسابقات لیگ پرتغال داد، تا سال ۲۰۲۴ با پورتو قرارداد دارد اما هنوز هواداران و سرمربی پورتو نگران هستند که در نقل و انتقالات تابستانی راهی تیم دیگری شود. این موضوع باعث شده است طارمی هر روز سوژه گزارشها و خبرهای مختلفی در رسانههای پرتغال باشد. روزنامه «اوجوگو» در شماره دیروز خود سراغ مرتضی دامنپاک جامی، سفیر ایران در پرتغال رفته و از زاویه متفاوتی به حضور طارمی در پورتو و درخشش این بازیکن ایرانی در پرتغال پرداخته است. به گفته دامنپاک جامی، طارمی باعث شده است تا درهای تیمهای ورزشی روی ورزشکاران ایرانی باز شود و بازیکنان زیادی بعد از او به پرتغال بیایند. وی همچنین فاش کرد در حاشیه جلسه سازمان ملل، بحث طارمی بین وزرای خارجه ایران و پرتغال انجام شده است. دامنپاک جامی در این مصاحبه که در صفحه اول روزنامه اوجوگو هم چاپ شده است، گفت: طارمی از مشهورترین ایرانیان مقیم خارج از کشور است. عملکرد او در بین ایرانیان چه در داخل و چه در خارج از کشور مورد توجه و علاقه شدیدی قرار گرفت. فقط به میلیونها نفری که او را در شبکههای اجتماعی دنبال میکنند و به پستهایش واکنش نشان میدهند نگاه کنید. سفیر ایران در کشور پرتغال ادامه داد: با این حال باید اعتراف کنم انتقال به پورتو و عملکرد طارمی در این باشگاه باعث افزایش علاقهمندیها شد. وی تصریح کرد: سال گذشته که وزرای خارجه ایران و پرتغال در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل متحد دیدار کردند، بحث خود را با صحبت درباره فوتبال و عملکرد طارمی آغاز کردند. دامنپاک جامی با بیان اینکه تعاملات تجاری و فرهنگی بین ایران و پرتغال ریشه در تاریخ دارد، یادآور شد: ورزش این پیوندها را بین ۲ کشور تقویت کرده است. علاوه بر دیگر بازیکنان فوتبال (مثل علی علیپور در تیم ژیل ویسنته)، ایرانیها در رشتههای فوتسال و والیبال نیز به پرتغال آمدهاند. طارمی نقش مهمی در باز کردن درها به روی آنها و دیگران در آینده ایفا کرد. من از عملکرد هر یک از این سفیران فرهنگی خوشحالم. سفیر ایران در پرتغال همچنین به حمله چند ماه پیش باشگاه اسپورتینگ لیسبون به مهدی طارمی واکنش نشان داد. در مطلبی که در سایت اسپورتینگ منتشر شده بود، طارمی به دلیل گرفتن پنالتیها، به فریب داوران متهم و از او به عنوان یک افسونگر مار یاد شده بود. دامنپاک جامی گفت: این عبارات و کلمات برای توصیف یک ورزشکار درست نیست. اگر باید اقدامات انضباطی صورت میگرفت، این بر عهده باشگاه پورتو و فدراسیون فوتبال پرتغال بود که واکنش مناسبی نشان دهند. اما واکنش طارمی باید با گل و عملکرد خوبش باشد تا با اقدامات واقعی به اینگونه اتهامات پاسخ دهد. در ادامه این مطلب آمده است که پیدا کردن پرچم ایران در دراگائو (استادیوم پورتو) و سفارش پیراهن طارمی با بیش از ۲ هزار ایرانی مقیم پرتغال کار آسانی است. اوجوگو همچنین ماجرای اهدای پیراهن طارمی به یکی از نوجوانان اهل لیسبون (شهر رقیب پورتو) را یادآور شد. سفیر ایران در پرتغال در واکنش گفت: از مهدی خواستم برای ما یک پیراهن امضا شده بفرستد و او هم بلافاصله موافقت کرد. آن پسر خیلی خوشحال شد. هر روز داستانهایی از او و رابطهاش با هواداران میشنویم. او بسیار متواضع و مهربان است و کاملا روی حرفه خود متمرکز است. ارسال به دوستان
دلیل نگرانی غرب از شکوفایی روابط تهران- مسکو
فرزانه دانایی: سفر اخیر مقامات روسیه به تهران و امضای توافقنامههای دوجانبه برای گسترش روابط در بخشهای مختلف انرژی، کشاورزی و دارویی، رسانههای غربی را به تکاپو واداشته تا هر کدام تحلیلهای خود از شرایط جدید منطقه را ارائه دهند. مهمترین مسالهای که در شرایط فعلی توجه تحلیلگران بینالمللی را به رابطه ایران و روسیه جلب کرده است، توافقنامههای جدید فیمابین و در عین حال گسترش و توسعه کریدور شمال- جنوب توسط ۲ کشور است که میتواند بر بسیاری از تحریمهای آمریکا علیه مسکو و تهران تاثیر گذاشته و آنها را نامعتبر سازد. آمریکاییها در عین حال از این مساله نگرانی دارند که تحریمهای دولت بایدن علیه ۲ کشور در نهایت تهران و مسکو را به اندازهای به هم نزدیک سازد که بتوانند هر کدام در زمینههایی که برای عبور از تحریمها و دور زدن آنها توانایی دارند، به یکدیگر کمک کنند.
نشریه «واشنگتن فریبیکن» چندی پیش در همین باره گزارش داده بود: «در شرایطی که مذاکرات ایران و طرف آمریکایی در وین به نتیجهای نرسیده و واشنگتن حاضر نیست از مواضع خود برای پیوستن دوباره به برجام کوتاه بیاید، ۲ تانکر روسی که توسط دولت آمریکا تحریم شده بودند، نفت ایران را برای این کشور به مقاصد مختلف حمل میکردند تا به ایران برای عبور از تحریمها کمک کنند».
وبسایت 1945 اما نوشته است: با وجود اینکه در شرایط فعلی گمان میرود مذاکرات تهران- واشنگتن بر سر بازگشت آمریکا به برجام به بنبست رسیده باشد، تهران تلاش دارد از فرصت پیشآمده استفاده کرده و موضع خود در مذاکرات را تقویت کند. یکی از مواردی که میتواند به ایران در این باره کمک کند، همکاریهای مستقیم اقتصادی تهران و مسکو و گسترش روابط اقتصادی، همکاری در زمینه سرمایهگذاریهای مشترک و ایجاد زمینه لازم برای تسهیل ارتباطات مالی بین ۲ کشور است. روابط اقتصادی تهران و مسکو البته اخیرا دستخوش تغییر و تحول نشده است و روسیه در سال 20۱۹ بیش از یکونیم میلیارد دلار کالا به ایران صادر کرده است.
در همین حال همکاریهای تهران و مسکو تنها در بخش اقتصادی خلاصه نمیشود و رسانههای آمریکایی بر این باورند همکاریهای نظامی ۲ کشور نیز وارد فاز جدیدی شده است. در شرایطی که ایران عملیات نظامی روسیه در اوکراین را تایید نکرده است اما هر ۲ طرف بر این عقیده هستند که درباره مسائل منطقهای باید همکاری نزدیکتری با یکدیگر داشته باشند. بر همین اساس است که هم روسیه و هم ایران خواستار توقف عملیاتها و فعالیتهای نظامی ترکیه در سوریه شدهاند. البته به نظر میرسد با اختلافاتی که بین مسکو و تل آویو به وجود آمده است، روسیه نیز به این نتیجه رسیده است که باید مانع فعالیتهای نظامی رژیم صهیونیستی در داخل مرزهای سوریه شود و این مساله باعث ایجاد نوعی تفاهم در مسائل منطقهای مورد نظر ایران بین ۲ همسایه میشود.
یکی دیگر از مسائلی که بارها تلاش شده افکار عمومی ایران را نیز درگیر خود سازد، این فرضیه است که روسیه به دلیل توجه به منافع ملی خود مانع به نتیجه رسیدن مذاکرات وین میشود؛ با این حال نشریه «میدلایست مانیتور» در همین باره نوشته است: آزاد شدن ایران از تحریمهای اقتصادی در شرایط فعلی میتواند کمک بسیار بزرگی به روسیه برای دور زدن تحریمهای آمریکایی نیز باشد. بنابراین موفقیت مذاکرات در وین یکی از خواستههای مسکو نیز هست. فضاسازیهای اخیر نشان میدهد تنها موضوعی که آمریکاییها بشدت از آن نگران هستند، نه رابطه تجاری تهران- مسکو، بلکه تأثیری است که این رابطه تجاری میتواند بر تقویت موضع ایران در مذاکرات وین داشته باشد. زمانی که ایران ثابت کند دیگر نیازی به برداشته شدن تحریمها نداشته و میتواند امور اقتصادی خود را مدیریت کند و در عین حال کشورهای بیشتری را نیز به حلقه یاران خود در دور زدن تحریمها اضافه کند، دیگر نیاز چندانی به بازگشت آمریکا به برجام نخواهد داشت.
ارسال به دوستان
گزینههای ایران در برابر سناریوی ضدایرانی سعودی، امارات و صهیونیستها چیست؟
مشت پوچ ناتوی عربی
سمیرا کریمشاهی: تحرکات گسترده طی هفتههای اخیر در منطقه میتواند پیشزمینه یک دوران گذار به نظم جدید منطقهای باشد و در این بین تکاپوی دولتها و بازیگران نشاندهنده آن است که هر کدام دغدغه جایگاه خود در معادلات جدید را دارند. سفر آتی جو بایدن به غرب آسیا بر ترافیک رفتوآمدها افزوده و در این میان کشورهای منطقه به دنبال تعیین نفع خود در پاسخ به این سوال هستند: آیا رئیسجمهور آمریکا ابتکار تازهای برای غرب آسیا و تنشهای در جریان آن در نظر دارد یا خیر.
اما همزمان، این روزها صحبت از طرح «ناتوی عربی» یا «ناتوی خاورمیانه» به کرات در نشست سران و تحلیلهای کارشناسان شنیده میشود. رژیم صهیونیستی با کلیدواژه تامین امنیت منطقهای، به دنبال تشکیل یک ائتلاف ضدایرانی در قالب پیمان نظامی کشورهای منطقه است و سران این رژیم امیدوارند سفر قریبالوقوع بایدن تسهیلگر شکلبندی اولیه چنین ائتلافی باشد.
به طور معمول یک پیمان دستهجمعی منطقهای با ماهیت نظامی نشاندهنده روند رو به پیشرفت روابط کشورهای یک منطقه است اما آنچه این روزها در غرب آسیا مطرح است، هیچ شباهتی به ائتلاف تامینکننده امنیت و بازدارنده تنشها ندارد که ۳ دلیل عمده میتوان برای آن مطرح کرد: ابتدا اینکه ائتلاف فرضی وابسته به نیروی خارجی است. کشورهای عربی منطقه در بخش نظامی متکی به آمریکا هستند و ائتلاف عربی همچنان چشم به گرهگشایی آمریکاییها دارد، در حالی که ماهیت یک پیمان نظامی منطقهای ممانعت از دخالت بیگانگان در امور امنیتی منطقه است. عامل دیگر، کارشکنی رژیم صهیونیستی در هدف چنین پیمانی است. صهیونیستها به عنوان عامل اصلی تنشزایی در منطقه، صلاحیت مدیریت ائتلاف منطقهای را ندارند. آنها با معرفی ایران به عنوان تهدید، به دنبال انحراف یک پیمان منطقهای امنیتآفرین به ائتلاف ضدایرانی تنشآفرین هستند که قاعدتا هدف اصلی این ائتلاف تقابل با ایران خواهد شد و هنگامی که اهداف یک پیمان امنیتی روی مبارزه با یک یا چند کشور همان منطقه تنظیم شده، کارویژه خود ذیل تامین امنیت را از دست میدهد و عملا ناکارآمد خواهد بود. دلیل آخر سردرگمی جغرافیایی ناتوی منطقهای است. ایدهآل اسرائیل یک اجماع ضد ایرانی است که از قفقاز و آناتولی تا حاشیه خلیجفارس و از طرف دیگر شمال آفریقا را در برگیرد. عنوان ناتوی عربی شاید بتواند بهانهای برای عدم اجازه ایران جهت عضویت باشد اما سرمایهگذاریهای اسرائیل در آذربایجان و ترکیه را نادیده میگیرد. حتی میتواند تنشهایی را میان ترکیه و کشورهای عربی فعال کند. ناتوی خاورمیانهای هم همچنان گنگ و مبهم است. اگر هدف تامین امنیت منطقه باشد، حضور ایران اجتنابناپذیر است و اگر قرار باشد با اهداف ضدایرانی تنظیم شود، چالشهایی را برای مشارکت تام و تمام دیگر کشورها ایجاد میکند که در ادامه به آن میپردازیم.
* تاریخچه الگوبرداری از ناتو
طرح الگوبرداری از پیمان ناتو برای منطقه غرب آسیا بحث جدیدی نیست. همواره سران سعودی پیگیر به ثمر رساندن چنین ابتکاری بودهاند و در سالهای اخیر نقشآفرینی اسرائیل در این زمینه پررنگتر شده است. نخستین بار ملک فیصل سعودی سال 1965 طرح «ناتوی اسلامی» را مطرح کرد. در دهههای بعد و با پررنگتر شدن تضاد منافع ایران و عربستان، سران آلسعود «ناتوی عربی» را جایگزین طرح پیشین کردند. سعودیها نفوذ و دست برتر خود را در شورای همکاری خلیجفارس و سازمان همکاریهای اسلامی تثبیت کردهاند اما ناکارآمدی این سازوکارها به منظور پاسخگویی به دغدغههای امنیتی منطقه، عربستان را به سمت تاسیس نیروی سومی با ماهیت نظامی کشاند تا بتواند ضعفهای خود در رقابتهای نظامی منطقه را تا حدودی پوشش دهد.
آخرین اوجگیری تشکیل ائتلاف نظامی منطقه با ماهیت آشکار و پنهان ضدایرانی به دوران ریاستجمهوری ترامپ بازمیگردد. یک ائتلاف ضدایرانی در راستای راهبرد فشار حداکثری آمریکا و با مشارکت عربستان و اسرائیل تلاشی بود که از سال 2017 آغاز شد اما راه به جایی نبرد. عربستان موفق شد سران و مقامات 50کشور عربی- اسلامی را در ریاض با حضور ترامپ گرد هم آورد اما کمتر از ۲ ماه زمان نیاز بود تا با ایجاد بحران خلیجفارس و محاصره قطر، تنش تازهای میان کشورهای منطقه شکل بگیرد و ماه عسل ائتلاف آرمانی به پایان برسد. پس از آن سران رژیم صهیونیستی در تلاش بودهاند با محوریت توافق بتوانند مبتکر یک ائتلاف ضدایرانی باشند و روی تنشزداییهای اخیر محور اماراتی- سعودی بویژه با قطر و ترکیه نگاه ویژهای دارند.
* آیا ائتلاف ضدایرانی شکل میگیرد؟
مرور کارنامه ناکام تلاش برای تشکیل ائتلافهای ضدایرانی به ما نشان میدهد یک عنصر نامشروع که موجودیتش در گرو تنشزا شدن منطقه است، صلاحیت مدیریت سازوکاری تحت عنوان تامین امنیت را ندارد. به هر حال تلاش صهیونیستها به منظور تهدیدآفرین نشان دادن ایران همواره در جریان است و امیدوارند خروجی آن تشکیل محور ضدایرانی باشد. اکنون نیاز است بدانیم آیا شکلگیری چنین جبههای با کیفیت و کمیت مورد نظر اسرائیل شدنی است یا مانند ابتکارهای گذشته سرنوشتی جز شکست نخواهند داشت؟
بررسی اوضاع درونی و سیاستهای منطقهای و بینالمللی هر یک از کشورهای منطقه غرب آسیا چالشها و محدودیتهای پیش روی کشورها به منظور مشارکت در چنین طرحی را آشکار میکند. به عنوان مثال در حاشیه خلیجفارس کشورهای عمان و قطر سعی میکنند از سازوکارهای تقابلی دوری کنند. عمان به طور سنتی و قطر در سالهای اخیر پس از نقش حمایتی ایران در پشت سر گذاشتن بحران 2017، تمایل دارند به عنوان میانجی، تسهیلگر پیشروی پروندههایی باشند که یک جانب آن ایران قرار دارد و نمیتوان در یک طرح تماما ضدایرانی نظر مثبت این دو کشور را جذب کرد.
امارات شاید مهمترین گزینه اسرائیل در ناتوی عربی باشد. صهیونیستها روی لابی قوی ابوظبی در منطقه حساب بازکردهاند. نشست سهجانبه بنت- سیسی- بنزاید، نشست چهارجانبه عراق، امارات، مصر و اردن و نشست نقب که در فاصله کمی در بهار گذشته برگزار شد، با نقشآفرینی و هماهنگی ابوظبی با اسرائیل در جهت اهداف مشترک منطقهای همراه بود که عنوان شد ایران موضوع اصلی این گفتوگوها بوده است. نقش مهم امارات گسترش دامنه حضور در حوزه نفوذ ایران است، لذا امارات به بزرگترین شریک تجاری سوریه در جهان عرب تبدیل شده است و از حمایت مالی دولت دمشق به منظور بازسازی کشور جنگزده سوریه استقبال میکند و همچنین سرمایهگذاری در عراق بویژه در پروژههای تامین انرژی در دستور کار محور سعودی- اماراتی قرار دارد تا این کشور وابستگی خود به تامین انرژی از جانب ایران را کاهش دهد. همچنین امارات به دروازه نفوذ اسرائیل در قلمرو خلیجفارس تبدیل شده است.
اما ابوظبی به عنوان مهمترین گزینه صهیونیستها بدون محدودیت در مسیر همکاری نیست، چرا که اماراتیها با همه اوصاف تمایلی به تنشآفرینی در روابط خود با تهران ندارند. تنشهای دریایی در خلیجفارس و جنگ یمن به این کشور نشان داده امنیت در شبهجزیره عربستان و حوزه کشورهای خلیجفارس با تقابل سطح بالا با ایران غیرقابل دستیابی است.
عربستان رکن اصلی دیگر ائتلاف ضد ایرانی است. جنگ اوکراین و اهمیت یافتن دوباره نفت و گاز خلیجفارس باعث شد دولت دموکرات آمریکا که مدعی مبارزه با جنایتهای حقوق بشری بود و چندان رابطه مطلوبی با بنسلمان نداشت، در برابر پروندههای حقوقبشری حکام سعودی نرمش نشان دهد و بار دیگر بلندپروازیهای شاهزاده سعودی قوت بگیرد، هرچند به نظر میرسد آمریکا مذاکرات هستهای با ایران را به منظور محدود کردن ماجراجوییهای بنسلمان به کار گیرد، به طوری که پیش از سفر بایدن به منطقه و شرکت در نشست ریاض، بار دیگر از سرگیری مذاکرات قوت گرفته است تا قدرت چانهزنی واشنگتن در برابر پشتوانه نفتی سعودیها افزایش یابد. از طرف دیگر همزمان با انتشار اخبار تحرکات بنسلمان به منظور عادیسازی روابط با اسرائیل، مذاکرات تهران-ریاض در جریان است. افت و خیز روند مذاکرات ایران و عربستان نشان میدهد عادیسازی روابط ۲ کشور تابعی از مذاکرات هستهای شده به طوری که هرگاه اخبار نزدیکی به توافق نهایی منتشر شده، به روند مذاکرات تهران-ریاض سرعت بخشیده است. بدین صورت مذاکرات هستهای و مذاکره با تهران در مسیر اهداف ائتلاف ضد ایرانی سعودی-اسرائیلی چالشآفرین است. در این شرایط عربستان در انتظار است ببیند سفر بایدن به ریاض آیا میتواند پایهگذار این اتحاد شود یا خیر.
عراق، سوریه و لبنان علاوه بر مشکلات و بحران داخلیشان که مانع از حضور چشمگیر در ائتلافها میشود، به عنوان حوزه نفوذ ایران نامحتملترین گزینههای پیوستن به ایدههای ضدایرانی هستند. ممکن است عراق یا لبنان در سازوکار احتمالی به نام ناتوی عربی یا خاورمیانه عضویت داشته باشند اما در مرحله عملی کارایی در راستای اهداف ضد ایرانی نخواهند داشت. این ۳ کشور در بحرانهای امنیتی خود، بیشترین پوشش حمایتی را از جانب ایران دریافت کردهاند و از طرف دیگر منطقه شامات به خودی خود تنشهای فعالی با رژیمصهیونیستی دارد که مانع از وجود منافع مشترک فیمابین میشود. سفر «مصطفی الکاظمی» نخستوزیر عراق به عربستان و بلافاصله پس از آن به ایران نشان میدهد عراق به دنبال اطمینان بخشی به ایران از عدم هرگونه نقشآفرینی در چارچوبی است که دغدغههای امنیتی ایران را هدف داشته باشد. کاظمی در فضای بحرانی سیاست داخلی عراق و نامعلوم بودن سرنوشت سیاسی شخص خودش، به دنبال تکمیل نقش میانجیگری دولتش میان تهران و ریاض است تا اعتبار سیاسی خود و عراق را ارتقا بخشد.
و سرانجام ترکیه؛ گنجاندن تکاپوی دیپلماتیک این کشور در ماههای اخیر بویژه عادیسازی روابط با امارات، اسرائیل و سعودی در پازل تحرکات ضدایرانی جاری در منطقه یک خطای تحلیلی است. اردوغان بیش از هر چیزی دغدغه انتخابات آتی ریاستجمهوری 2023 را دارد و به دنبال جبران کسری و ضعفهای داخلی از طریق پویایی سیاست خارجی است. با وجود چالشهای منطقهای، روابط تهران-آنکارا و منافع مشترک موجود، مانع از آن خواهد شد ترکیه وارد سازوکاری پرهزینه برای خود به منظور تامین امنیت اسرائیل شود. مبارزه با تجزیهطلبی از جمله منافع مشترک در چنین طرحی است. به عنوان مثال زمانی که مخالفت با همهپرسی جداییطلبانه اقلیم کردستان عراق منافع ایران و ترکیه را به یکدیگر نزدیک کرد، اسرائیل تمام قد از این همهپرسی حمایت کرد، چرا که در صورت موفقیت اقلیم، میتوانست مناطق کردنشین ایران و ترکیه را با خطر جداییطلبی مواجه کند. گسترش روابط ترکیه با اسرائیل به معنی همپوشانی مطلق منافع طرفین نیست. ترکیه در مدیترانه شرقی در تقابل با جبهه یونان، اسرائیل، قبرس و مصر قرار دارد و هنوز پرونده چالش انرژی میان ترکیه و اسرائیل در این منطقه باز است. در نتیجه حمایت اسرائیل از تحرکات تجزیهطلبانه و معادلات مدیترانه شرقی مانع از آن خواهد شد ترکیه تمام داشتههای خود را در سبد اسرائیل در برابر تضاد با ایران بریزد. به همین منظور این رژیم در هفتههای اخیر تلاش کرده است با هشدارهای مکرر و دروغین مبنی بر تلاش برنامههای ترور صهیونیستها با عاملیت ایران در خاک ترکیه، جنگ روانی ضد ایرانی را به ترکیه بکشاند.
حمایت کشورهایی همچون اردن، مصر و بحرین از ابتکار ناتوی خاورمیانه اگرچه بیاهمیت نیست اما این ۳ کشور فاقد قدرت ایفای نقش تعیینکنندگی در سطح ارکان اصلی منطقه هستند، لذا در شرح وضعیت امکان ائتلاف ضد ایرانی در اولویت دستهچندمی قرار میگیرند و بیش از آنکه به طور مستقل توان کنشگری داشته باشند، تابع رکنهای بالاتر از خود همچون عربستان سعودی قرار دارند.
* ایران در برابر فتنه ضد ایرانی
با تمام موانع و چالشهایی که بر سر طرحهای ضد ایرانی وجود دارد و شکلگیری کارآمد آن را به غیرممکن نزدیک کرده، تلاش دائمی ایران به منظور آشکارسازی هرچه بیشتر ۲ نکته لازم است: امنیت منطقه جز با همگرایی تمام کشورهای منطقه میسر نخواهد شد و نکته مهمتر اینکه رژیمی که موجودیتش از تنشآفرینی در منطقه ارتزاق میکند، صلاحیت زعامت سازوکار امنیتی در منطقه را ندارد.
این امر در ۳ بخش سیاسی، اقتصادی و امنیتی میتواند دنبال شود. بخش سیاسی دنبال کردن ایدهای است که طی یک سال گذشته تحت عنوان سیاست همسایگی در جریان بوده است که شاید یکی از نتایج آن رشد 96 درصدی صادرات ایران به کشورهای همسایه طی 8 ماه نخست دولت سیزدهم است. علاوه بر این در برابر تلاش اسرائیل مبنی بر معرفی کردن توافق هستهای احتمالی با ایران تحت عنوان تهدید منطقه، ایران به همسایگان و کشورهای منطقه این اطمینان خاطر را بدهد که منافع ایران در راستای منافع منطقه تعریف شده است و هرگونه توافقی که امضای ایران به پای آن نگاشته شود، جز در راستای پررونقتر شدن روابط منطقهای نخواهد بود. زدودن بدبینیهایی که در فضای منطقه نسبت به ایران برسر برجام و نگاه غلط دولت پیشین مبنی بر تمرکز بر غرب ایجاد شد، در توافق احتمالی در زمان کنونی ضروری است. اعلام خبر احتمال میزبانی یکی از کشورهای حاشیه خلیجفارس برای ادامه روند مذاکرات میتواند بستر مناسبی در همین راستا باشد.
مورد دیگر تمرکز بر دیپلماسی راهها و فعالسازی ظرفیتهای ترانزینی است که برای ایران ابزار خنثیسازی مهمی در برابر هر برنامهای است که به دنبال انزوای سیاسی-اقتصادی ایران در منطقه است که حتی در شرایط تحریمی هم کارایی خود را دارد.
و مورد آخر، مقابله به مثل با رژیم اشغالگر صهیونیستی و کشاندن قلمرو تنش در درون مرزهای اشغالی است. فعالیتهای اخیر محور مقاومت همزمان با تکاپوهای منطقهای، میتواند در همین راستا باشد. یعنی استقبال سوریه و مقاومت فلسطین به منظور ترمیم روابط، نشستهای بیروت میان جریان حماس و حزبالله لبنان و گفتوگوهای میان حماس و جنبشجهاد اسلامی میتواند به معنی تجهیز و تجدید قوای محور مقاومت با هدف هماهنگی کاملتر در مقابل توطئههای اسرائیلی باشد.
***
پایگاه خبری میدل ایست مانیتور گزارش میدهد
دورخیز ایران و روسیه برای ایجاد مسیر تجاری جایگزین برای کانال سوئز
«هدف اصلی «کریدور شمال- جنوب» ایجاد یک مسیر ترابری و حملونقل تجاری از اقیانوس هند که در برگیرنده خلیجفارس نیز میشود و همچنین مسیری که از شهر بندری بمبئی هند آغاز و از طریق دریا به بندرعباس در جنوب ایران و سپس از طریق راهآهن از ایران، آذربایجان و روسیه میگذرد و شماری از کشورهای آسیای میانه و قفقاز را نیز شامل میشود و حتی میتواند به اروپا متصل شود، است. این پروژه، نسخه دومی نیز دارد که از ایران آغاز و به روسیه متصل میشود (از طریق دریای خزر). در عین حال، نسخه سومی هم از آن وجود دارد که از کشورهایی نظیر قزاقستان، ازبکستان و ترکمنستان در آسیای میانه عبور میکند».
به گزارش «وطنامروز»، پایگاه خبری «میدل ایست مانیتور» در گزارشی به طور خاص به توسعه همکاریهای راهبردی ایران و روسیه در سایه اوجگیری جنگ اوکراین و تشدید تقابلات قدرتهای غرب و شرق جهان پرداخته و در این میان به اراده جدی تهران و مسکو در عملیاتی کردن کریدور تجاری شمال- جنوب که در نوع خود تا حد زیادی میتواند جایگزین کانال سوئز شود و مسیر تجاری قابل ملاحظهای را، بویژه برای قدرتهای شرقی ایجاد کند، اشاره کرده است. پایگاه خبری میدل ایست مانیتور در این رابطه مینویسد: «به طور طبیعی، یکی از پیامدهای تحریمهای تحمیلی غرب علیه روسیه، تشدید تلاشهای روسیه جهت یافتن راههایی با هدف دور زدن محدودیتها و تحریمها علیه این کشور است. از زمان اعمال اقدامات تحریمی و تنبیهی از سوی کشورهای غربی علیه روسیه به دلیل آنچه اقدام روسیه در الحاق شبه جزیره کریمه به خاک این کشور و ایجاد درگیری در شرق اوکراین در سال 2014 عنوان میشود، روسیه به نحو گستردهای در تلاش بوده تا بر موانع و محدودیتهای ایجاد شده از سوی کشورهای غربی در رابطه با تجارت و اقتصاد خود قائق آید و بر آنها غلبه کند. البته ایران نیز که سالهاست با تحریمهای گسترده کشورهای غربی علیه خود روبهرو است (تحریمهایی که بویژه در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ در آمریکا و پس از اقدام وی در خارج کردن یکجانبه واشنگتن از توافق اتمی ایران موسوم به برجام، ماهیت شدیدتری نیز به خود گرفتند)، کاملا طبیعی است که در جستوجوی راههایی باشد تا تحریمهای غرب علیه خود را کماثر کند. در این راستا، ایران و روسیه عملا در جبههای مشترک قرار گرفتهاند. از این چشمانداز، جنگ روسیه و اوکراین که 4 ماه از وقوع آن میگذرد هم تا حد زیادی موجب نزدیکتر شدن مواضع تهران و مسکو شده است، البته که این جنگ به علت معطوف شدن روسها به اوکراین، عملا از شدت توجه آنها به سوریه که یک منطقه راهبردی برای ایران است کاسته و در عین حال، میتواند منافع اقتصادی خوبی را نیز در چارچوب مناسبات دوجانبه تهران- مسکو، نصیب طرف ایرانی کند. در این میان معادله احیای برجام که در قالب مذاکرات اتمی وین نیز دنبال میشد، بینصیب از تحولات مهمی نظیر رقابتهای راهبردی روسیه و غرب یا جنگ اوکراین نبوده است.
پس از آنکه مسکو خواستار ارائه تضمینهای مکتوب از سوی آمریکا مبنی بر این مساله شد که تحریمهای غرب بر مناسبات نظامی و اقتصادی ایران و روسیه تاثیرگذار نخواهند بود، در اقدامی دیگر راه حل دستیابی به یک توافق در قالب معادله احیای برجام را نشان دادن انعطاف قابل توجه، بویژه از سوی طرف آمریکایی اعلام کرد. در این میان برخی ناظران و تحلیلگران بر این باورند که آزادسازی ایران از سیلی از تحریمهای غربی، میتواند تا حدی به روسیه کمک کند تا از کانال ایران، محدودیتهای قابل توجه علیه خود را دور بزند. همین مساله عملا روسها را تحریک کرده تا روند مذاکرات وین را پس از آنکه متهم به ایجاد محدودیت برای آن شده بودند، تسهیل کنند. از دید بسیاری از ناظران و تحلیلگران، همین مساله موجب شده تا فضای پیرامونی معادله اتمی ایران در شرایط کنونی تا حد زیادی به نفع تهران تغییر کند.
یک سال قبل، پس از آنکه کانال سوئز به مدت 6 روز و در نتیجه آنکه یک کشتی باربری، این آبراه مهم بینالمللی را مسدود کرد، ایران و روسیه بیش از پیش بر اراده خود جهت راهاندازی کریدور حملونقل تجاری شمال- جنوب به عنوان گزینه جایگزینی برای کانال سوئز تاکید کردند. این گذرگاه و مسیر تجاری پروژهای است که از حدود 20 سال قبل مورد موافقت روسیه، هند و ایران قرار گرفته است (توافق عملیاتی کردن این پروژه در ماه مه سال 2002 امضا شد) و این پیشبینی نیز انجام شده که کشورهای منطقه آسیای میانه و قفقاز نیز این امکان را داشته باشند تا به ابتکار مذکور بپیوندند.
هدف اصلی این پروژه استقرار یک مسیر ترابری و حملونقل تجاری از اقیانوس هند که در برگیرنده خلیجفارس میشود و همچنین مسیری که از شهر بندری بمبئی هند آغاز و از طریق دریا به بندرعباس در جنوب ایران و سپس از طریق راهآهن از ایران، آذربایجان و روسیه میگذرد و شماری از کشورهای آسیای میانه و قفقاز را نیز در بر میگیرد، بوده است. این پروژه، نسخه دومی نیز دارد که از ایران آغاز و به روسیه متصل میشود (از طریق دریای خزر). در عین حال، نسخه سومی نیز از آن وجود دارد که از کشورهایی نظیر قراقستان، ازبکستان و ترکمنستان در آسیای میانه عبور میکند. البته مسیر زمینی به شمال اروپا از طریق قزاقستان، مسیری است که در راستای منافع چین هم قرار دارد. از این رو، ۲ غول بزرگ آسیایی یعنی هند و چین عملا یک مسیر تجاری جایگزین و مهم را در مقایسه با کانال سوئز و مسیرهایی که در جنوب و شرق آسیا وجود دارند، پیدا میکنند.
هفته گذشته ایران تفاهمنامهای را با روسیه به امضا رساند که در قالب آن، تبادلات بازرگانی و مالی میان ۲ کشور تسهیل میشود؛ مسالهای که کاملا در نقطه مقابل تحریمهای یکجانبه غرب علیه آنها قرار دارد و تا حدی، موقعیت اقتصادی آنها را بهبود میبخشد. این تفاهمنامه خواستار تسریع در روند اجرایی شدن پروژه کریدور شمال- جنوب میشود که در قالب آن، ایجاد هر چه سریعتر زیرساختهای لازم برای پیشرفت پروژه از جمله بنادر، خطوط ریلی و جادهها مورد تاکید قرار میگیرد. کاملا غیرقابل اجتناب است که عملیاتی شدن کریدور شمال- جنوب میتواند سطح اتکای بینالمللی به کانال سوئز را کاهش دهد؛ آبراهی که یکی از مهمترین منابع درآمدی دولت مصر است و بر اساس برخی گزارشهای علمی و پژوهشی، عملیاتی شدن کریدور تجاری شمال- جنوب میتواند چیزی حدود یکسوم از هزینههای مرتبط با حملونقل تجاری دریایی از طریق کانال سوئز را کاهش هد و در عین حال میزان زمان تخصیص یافته برای حملونقل دریایی را نیز به چیزی کمتر از نصف (23 روز به جای 45 تا 60 روز که اکنون زمان میبرد) کاهش دهد». مجموع این مسائل همگی حاکی از این است که همکاریهای راهبردی ایران و روسیه که در سایه تشدید تحریمهای غرب علیه هر ۲، تا حد زیادی تشدید و تقویت شده، عملا میتواند بنیانی قابل توجه را جهت ایجاد مسیرهای تجاری جدید و تازه نظیر کریدور شمال- جنوب فراهم کند و جبهه مقابل غرب (قدرتهای شرقی) را جهت مواجهه با رویههای تهاجمی آن علیه شرق، تا حد زیادی تقویت کند.
مترجم: محمدعلی حسننیا
ارسال به دوستان
طی 24 ساعت 2 نفر دیگر از هموطنان بر اثر ابتلا به «کووید-19» جان باختند
کرونای ناتوان اما جانستان
این روزها ایران در پایینترین نقطه شیوع کرونا قرار دارد اما بنا بر اعلام سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا نباید فراموش کنیم «کووید-19» همچنان قربانی میگیرد.
به گزارش «وطنامروز»، در شبانهروز منتهی به 5 تیر ۱۴۰۱ براساس معیارهای قطعی تشخیصی، ۲۹۷ بیمار جدید مبتلا به «کووید-19» در کشور شناسایی و ۴۰ نفر از آنها بستری شدند. بر این اساس مجموع بیماران «کووید-19» در کشور به ۷ میلیون و ۲۳۶ هزار و ۳۶۱ نفر رسید.
همچنین در طول این 24 ساعت، متاسفانه 2 بیمار «کووید-19» جان خود را از دست دادند و مجموع جانباختگان این بیماری به ۱۴۱ هزار و ۳۸۵ نفر رسید.
همچنین خوشبختانه تاکنون ۷ میلیون و ۶۱ هزار و ۷۲۷ نفر از بیماران بهبود یافته یا از بیمارستانها ترخیص شدهاند.
این در حالی است که ۲۱۵ نفر از بیماران مبتلا به «کووید-19» در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستانها تحت مراقبت قرار دارند.
همچنین تاکنون ۵۲ میلیون و ۵۷۱ هزار و ۶۴۶ آزمایش تشخیص «کووید-19» در کشور انجام شده است.
در حال حاضر ۹۱ شهرستان در وضعیت زرد و ۳۵۷ شهرستان در وضعیت آبی قرار دارند.
درباره آخرین آمار رسمی واکسیناسیون نیز تاکنون ۶۴ میلیون و ۶۳۱ هزار و ۶۴ نفر دوز اول، ۵۷ میلیون و ۹۷۸ هزار و ۵۴۸ نفر دوز دوم و ۲۷ میلیون و ۷۱۳ هزار و ۶۶۶ نفر دوز سوم واکسن کرونا را تزریق کردهاند و مجموع واکسنهای تزریق شده در کشور به ۱۵۰ میلیون و ۳۲۳ هزار و ۲۷۸ دوز رسیده است. همچنین در شبانهروز منتهی به 5 تیر، ۱۷ هزار و ۶۸۵ دوز واکسن کرونا در کشور تزریق شد.
* کرونا هنوز جان میگیرد
سخنگوی ستاد ملی مقابله با کرونا با اشاره به اینکه ایران این روزها در پایینترین نقطه شیوع کرونا قرار دارد، گفت: اگرچه ابتلا به بیماری کرونا در دنیا در حال کاهش است اما فراموش نکنیم که هنوز این بیماری جان میگیرد.
عباس شیراوژن افزود: وضعیت کرونا در دنیا پایدار نیست و بیثبات است؛ به شکلی که همچنان افزایش ابتلا را در حد دهها هزار نفر در کشورهای حوزه اروپا، آمریکای شمالی و جنوبی و استرالیا شاهد هستیم. این یعنی ابتلا به بیماری همچنان بالاست و تعداد فوتیها در این کشورها دو رقمی و حتی سه رقمی است. مثلاً در آلمان روز گذشته ۸۴ نفر فوتی ناشی از «کووید-۱۹» گزارش شد.
وی تاکید کرد: اگرچه ابتلا به بیماری کرونا در دنیا در حال کاهش است اما فراموش نکنیم که این بیماری هنوز جان میگیرد. از آنجا که بخشی از مردم ما به کشورهای مختلف در دنیا سفر میکنند باید از این موضوع اطلاع داشته باشند.
شیراوژن افزود: در سطح کشورهای منطقه هم روند به همین شکل است. مثلا کشورهایی مانند عربستان، امارات و قطر افزایش موارد را دارند، بنابراین احتمال ورود ویروس با سویههای جدید به کشور وجود دارد اما امیدواریم به شکل یک موج فراگیر نشود.
سخنگوی ستاد ملی کرونا درباره وضعیت کرونا در کشور اظهار کرد: بر اساس نمودارها، بهرغم اینکه کرونا در کشورهایی رو به صعود است اما در ایران در شرایط کف بیماری هستیم که امیدوارکننده است ولی فراموش نکنید این شرایط فعلی است. این احتمال را باید بدهیم که شاید در ماههای آتی با شرایط دیگری مواجه شویم.
وی با اشاره به مصوبات اخیر ستاد ملی مقابله با کرونا، اظهار کرد: مصوبهای داشتیم که دیگر استفاده از ماسک در فضای باز الزامی نیست. خواستیم مردم این سختی را در هوای گرم تابستان نداشته باشند اما حتماً این توقع و انتظار را داریم که اگر خدایی نکرده رنگبندی از زرد و آبی تغییر کرد، مجددا مردم همراهی کنند و در آن شرایط از ماسک استفاده کنند. در حال حاضر ۳۵۷ شهر آبی و ۹۰ شهر نیز در وضعیت زرد بیماری کرونا را در کشور داریم.
ارسال به دوستان
از سفر لاوروف تا سفر الکاظمی غرب آسیا کانون بازیگری ایران
نظم ایرانی منطقه
رئیسی در دیدار الکاظمی: پروژه عادیسازی برای رژیم صهیونیستی امنیتساز نخواهد بود
گروه سیاسی: نخستوزیر عراق روز گذشته در شرایطی به تهران آمد که تحولات منطقه در حال حاضر سفر الکاظمی به ایران را نسبت به رفت و آمدهای پیشین او به تهران متمایز میکند.
به گزارش «وطنامروز»، تهران این روزها محور گفتوگوی سطح بالای سیاسی و دیپلماتیک در موضوعات مهم بینالمللی قرار گرفته است و ترتیبات جدید امنیتی در منطقه رکن ثابت رایزنیهای دیپلماتیک در تهران بوده است، تا جایی که سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه و جوزپ بورل مسؤول ارشد سیاست خارجی اتحادیه اروپایی هم در تهران بر نقش انکارناپذیر ایران در هرگونه نظم منطقهای که بخواهد در غرب آسیا ایجاد شود تاکید کردند.
در همین حال مصطفی الکاظمی، نخستوزیر عراق یک روز پس از سفر به عربستان و ملاقات با محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی اگرچه با دستور کار میانجیگری بین ریاض و تهران به کشورمان سفر کرد اما تاثیر عادیسازی رابطه برخی کشورهای منطقه با رژیم صهیونیستی هم موضوع گفتوگوهای الکاظمی در تهران بود.
در روزهای اخیر منطقه شاهد ترافیکی از رفت و آمدهای دیپلماتیک است که خبر از این میدهد که تحولات و تغییرات سیاسی و امنیتی گستردهای در حال شکلگیری است. سفر محمد بنسلمان به مصر و ترکیه و سفر صهیونیستها به امارات و ترکیه نشان تحولات اخیر است.
در چنین شرایطی رئیسجمهور در نشست خبری مشترک خود با نخستوزیر عراق، ضمن تشکر از الکاظمی برای سفر به ایران، با بیان اینکه در دیدار با مصطفی الکاظمی ارتباط کشورهای منطقه مورد تاکید ۲ طرف بود، گفت: بر این باوریم که گفتوگوی مسؤولان منطقه میتواند مشکلات منطقه را حل کند و حضور بیگانگان نهتنها کمکی به حل مشکلات نمیکند، بلکه مشکلساز است.
وی افزود: همچنین حل مشکل یمن و آتشبس در این کشور و رفع محاصره و گفتوگوی یمنی- یمنی مورد تاکید قرار گرفت که میتواند مساله یمن را حل کند و به رنج مردم یمن که سالها درگیر آن هستند خاتمه دهد.
رئیسی تاکید کرد: بدون تردید ادامه این جنگ را بیحاصل میدانیم و معتقدیم جز رنج مردم حاصلی در این جنگ وجود ندارد و بر این باوریم که آتشبس میتواند گامی در جهت حل مسائل موجود در یمن باشد.
رئیسجمهور در بخش دیگری از این نشست خبری مشترک با اشاره به تلاشهای سالهای گذشته مقامات رژیم صهیونیستی در عادیسازی با برخی کشورهای منطقه، تاکید کرد: تلاش رژیم صهیونیستی برای عادیسازی روابط با کشورهای منطقه به هیچ وجه امنیتساز برای این رژیم نخواهد بود. ما و عراق تاکید داریم که صلح و آرامش در منطقه در پرتو نقشآفرینی همه مسؤولان منطقه است و عادیسازی با رژیم اشغالگر و حضور بیگانگان در منطقه مشکلی را از مردم منطقه حل نخواهد کرد.
وی با تاکید بر حسن روابط ایران و عراق و روابط دوجانبه و نقشآفرین ۲ کشور در مسائل منطقه، گفت: ما در روزهای سخت عراق، در کنار مردم این کشور بودیم و همواره در کنار یکدیگر خواهیم بود و این علاقه و ارتباط هرگز به سردی نخواهد گرایید و این ارتباط را ما روزبهروز در حال ارتقا و گسترش میدانیم و بدون تردید سفر آقای الکاظمی و هیات همراه میتواند نقطه عطفی برای گسترش روابط بین ۲ کشور باشد. رئیس جمهور گفت: روابط ما با عراق روابط عمیق و ریشهداری است که ریشه در فرهنگ و اعتقادات ۲ ملت و ۲ کشور دارد و این اراده بین مسؤولان ۲ کشور وجود دارد که روابط خود را در همه حوزهها توسعه دهند.
رئیسی افزود: در راستای گسترش سیاست ارتباط با همسایگان امروز ما کشور عراق را نزدیکترین کشور به ملت ایران میدانیم و نزدیکترین روابط در حوزههای مختلف را با کشور عراق رقم میزنیم.
رئیسجمهور گفت: در این دیدار، درباره روابط تجاری، سیاسی و اقتصادی مذاکره و قرار شد که روابط اقتصادی میان ۲ کشور گسترش پیدا کند. در همین راستا درباره اتصال ریلی شلمچه - بصره بحث شد که میتواند در جهت تسهیل مراودات ۲ کشور نقش بسزایی داشته باشد. از سوی دیگر تسهیل روابط پولی و بانکی بین ۲ کشور مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفت.
حجتالاسلام رئیسی خاطرنشان کرد: اشتیاق به زیارت مرقد مطهر امام حسین(ع) همواره در دل ایرانیان بوده و در همین راستا تسهیل زیارت از ناحیه دولت عراق و آقای الکاظمی قابل تقدیر است و شاهدیم که جدیدا امکان سفر به عتبات به شکل زمینی نیز میسر شده است تا مردم بتوانند به سهولت به عراق سفر کرده و قبور ائمه اطهار بویژه امام حسین(ع) را زیارت کنند.
وی افزود: قرار شد برای زیارت زائران در اربعین حسینی تسهیلات بیشتری توسط دولت عراق در نظر گرفته شود و زائران به سهولت از مرزهای زمینی و هوایی به عراق سفر کنند و مشکلاتی که در سنوات گذشته وجود داشت، دیگر تکرار نشود. البته قابل ذکر است که برخی مشکلات زائران به دلیل شرایط کرونایی بود که بحمدالله شاهد هستیم این مساله نیز با اقدامات ۲ کشور حلوفصل شده است.
مصطفی الکاظمی، نخستوزیر عراق هم در این نشست خبری بیان کرد: امروز در خلال گفتوگوها روابط تاریخی، فرهنگی و دینی ۲ کشور را مورد بحث قرار دادیم. روابط ما با ایران بسیار مهم است و در چارچوب منافع مشترک ۲ کشور بوده و تلاش ما در این راستا برای تأمین منافع ملتهایمان است و توافق کردیم روابط تجاری بین ۲ کشور را تقویت کنیم.
وی درباره اربعین حسینی نیز بیان کرد: امروز توافق کردیم که یک برنامه زمانی برای تسهیل زیارت زائران اربعین امام حسین(ع) تنظیم کنیم. پیش از این، زوار ایرانی در فرودگاههای عراق میتوانستند ویزا دریافت کنند اما در چند هفته اخیر این زمینه را فراهم کردیم که زوار ایرانی بتوانند در گذرگاههای مرزی با سقف مشخصی در مقطع فعلی ویزای ورود به عراق را دریافت کنند. در ایام زیارت اربعین با تمام توان در خدمت زوار خواهیم بود و از آنان استقبال خواهیم کرد.
نخستوزیر عراق گفت: همچنین چالشهای منطقه را مورد بحث و گفتوگو قرار دادیم و توافق کردیم مشترکا برای برقراری ثبات و آرامش در منطقه تلاش کنیم و درباره مسائل سرنوشتسازی که ملتهای منطقه با آن روبهرو هستند نیز صحبت کردیم. مقرر کردیم حمایتمان از آتشبس در یمن را اعلام کنیم و همچنان که توافق داریم حمایت خود از اصل گفتوگو برای پایان دادن به جنگی که مردم یمن را با رنج بسیاری روبهرو کرده اعلام کنیم.
الکاظمی در پایان خاطرنشان کرد: همچنین توافق کردیم تلاشهای مشترکی برای مقابله با چالشهای امنیت غذایی به سبب جنگی که در اوکراین در جریان است، انجام دهیم.
ارسال به دوستان
دومین پرتاب تحقیقاتی ماهوارهبر ذوالجناح هم با موفقیت انجام شد
ایران از بالا
وزارت دفاع: این ماهوارهبرِ 3 مرحلهای
از نظر ویژگیهای فنی، قابل رقابت
با ماهوارهبرهای روز دنیاست
گروه سیاسی: 16 ماه پس از نخستین پرتاب آزمایشی، روز گذشته (5 تیر 1401) دومین پرتاب ماهوارهبر ذوالجناح نیز به منظور دستیابی به اهداف تحقیقاتی از پیش تعیین شده، انجام شد. به گزارش «وطنامروز»، سیداحمد حسینی، سخنگوی گروه فضایی وزارت دفاع با اعلام این خبر گفت: این ماهوارهبر ۳ مرحلهای از نظر ویژگیهای فنی، قابل رقابت با ماهوارهبرهای روز دنیاست که دارای ۲ مرحله پیشرانش جامد و یک مرحله با پیشرانش مایع است. وی با بیان اینکه پرتاب ماهوارهبر ذوالجناح با هدف زیرمداری انجام گرفته است، تصریح کرد: به حول و قوه الهی مرحله سوم توسعه این ماهوارهبر ترکیبی با بهرهگیری از اطلاعات حاصل از این پرتاب آغاز شده است. بهمن 1399 بود که ماهوارهبر ذوالجناح برای نخستینبار با هدف دستیابی به فناوری قدرتمندترین موتور سوخت جامد مورد تست و ارزیابی قرار گرفت. این آزمایش با هدف صحهگذاری بر عملکرد پیشران سوخت جامد در یک پرتاب زیرمداری انجام شد که موفقیتآمیز بود. سخنگوی فضایی وزارت دفاع پس از نخستین پرتاب این ماهوارهبر در اظهاراتی گفته بود: ماهوارهبر ذوالجناح در قالب پروژهای با نام حضرت فاطمهالزهرا(ع) اجرا شد. این پرتاب نخستین پرتاب ماهوارهبر ترکیبی ذوالجناح بود. منظور از ترکیبی، ترکیبی از سوخت جامد و مایع است. ما در ماهوارهبر ذوالجناح برای نخستینبار از سوخت جامد استفاده کردیم. با این پرتاب برای نخستینبار قدرتمندترین موتور سوخت جامد به پرواز درآمد و با این پرتاب به قویترین موتور سوخت جامد دست پیدا کردیم. ماهوارهبر در مرحله اول و دوم از سوخت جامد و در مرحله سوم از سوخت مایع استفاده میکند. ایده استفاده از سوخت جامد و ساخت ماهوارهبر ترکیبی ذوالجناح به صورت جدی 3-2 سال پیش مطرح شد.
ماهوارهبر ذوالجناح دارای ۳ مرحله است که ۲ مرحله ابتدایی آن سوخت جامد و مرحله سوم سوخت مایع است.
طبق برنامهریزیهای وزارت دفاع، برای ماهوارهبر ذوالجناح ۳ پرتاب تحقیقاتی در نظر گرفته شده است که نخستین آن در بهمن 99 و دومین پرتاب تحقیقاتی نیز روز گذشته انجام شد. هدف از طراحی این ماهوارهبر سوخت ترکیبی سهمرحلهای که با ۵۲ تن وزن و 25.5 متر طول توسط متخصصان وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح ساخته شده، قراردهی محمولههایی تا 220 کیلوگرم در مدار 500 کیلومتری دایروی است که از این منظر، توانمندیای نزدیک به سیمرغ دارد.
در همین رابطه سخنگوی فضایی وزارت دفاع خرداد سال جاری اعلام کرد: با تثبیت فناوری و اطمینان از عملکرد صحیح ماهوارهبر، ذوالجناح قادر به تزریق محمولههایی تا وزن ۲۲۰ کیلوگرم در مدار ۵۰۰ کیلومتری خواهد بود.
از ویژگیهای ماهوارهبر ذوالجناح عدم نیاز به پایگاه پرتاب ثابت است. برای منظومه ماهوارهها نیاز است پرتاب با زوایای میل یا شیب مداری مختلف انجام شود که در صورت استفاده از پایگاه پرتاب ثابت باید از بلوکهای انتقال مداری استفاده کرد اما با ماهوارهبری مانند ذوالجناح که امکان استفاده از پرتابگر متحرک را دارد، میتوان با پرتاب از عرضهای جغرافیایی مختلف در کشور از مکان فعلی در سمنان تا سواحل جنوب کشور بهرهگیری کرد که برنامه پرتاب از جنوب شرق کشور نیز برای ذوالجناح وجود دارد.
* واکنش کاخ سفید به پرتاب تحقیقاتی ماهوارهبر ذوالجناح
کاخ سفید به پرتاب موفق دومین ماهوارهبر تحقیقاتی ایران که «ذوالجناح» نام دارد واکنش نشان داد.
سخنگوی کاخ سفید با انتقاد از پرتاب ماهوارهبر ذوالجناح مدعی شد این اقدام «غیرمفید و بیثباتکننده» است. کاخ سفید همچنین اعلام کرد متعهد به استفاده از تحریمها و سایر اقدامات برای جلوگیری از پیشرفت بیشتر ایران در برنامه موشکی بالستیک است.
ارسال به دوستان
«بهشتی» نام همه آزادگان جهان است
سمیرا جلیلی: ساعت ۸ شب است، اعضای حزب جمهوری اسلامی امشب جلسه مهمی دارند، افراد کمکم و یکی یکی از راه میرسند، آقای بهشتی در حال مطالعه مطلبی است و با دقت در حال خط کشیدن زیر برخی جملات است و بقیه هم مشغول گپ و گفت و خوش و بش و صحبت از اتفاق دیروز هستند. در مسجد ابوذر آقای خامنهای را حین جلسه پرسش و پاسخ ترور کردهاند، ساعت 8 و ربع آقای بهشتی جلسه حزب را رسمی اعلام میکند، بعد از تلاوت قرآن، ایشان سخنان خود را اینگونه آغاز میکند:
ما بار دیگر نباید اجازه دهیم استعمارگران برای ما مهرهسازی کنند و مردم ما را به بازی بگیرند. تلاش کنیم کسانی که متعهد به مکتب هستند و سرنوشت مردم را به بازی نمیگیرند انتخاب شوند...
... ناگهان صدای انفجاری همه چیز را بر سر امیدها آوار کرد.
و آقای «برادرها، خواهرها، عاشق شوید» به آسمانها پرواز کرد.
آن هم درست در روزهایی که نهال نورس انقلاب داشت جوانه میزد و همه دیگر فهمیدهاند آبیاری این نهال، خون میخواهد و البته خون تازه، همیشه و موثر.
میدانی رفیق؟! ظاهر قضیه اینطور است که ساختمانی آوار شد و آنقدر فکر و ایده و آدم پای کار انقلاب را با خود برد که میتوانست در لحظه انگیزهها را بکشد و در ایمان بچههای کف خیابان همیشه آماده، تردید افکند؛ حتی آنجا که امام فرمودند: «بهشتی یک ملت بود» هم به ما فهماندند چه کسی را از دست دادهایم که یک جان نبود و جانها بود برای هر بار ققنوسوار سوختن و دوباره متولد شدن، کسی که ابعاد وجودیاش، برای همه قالبهای کارهای زمین مانده انقلاب، اندازه اندازه بود، انگار از اول از روی یک چنین شخصیتی آمدهاند، کار و آدم ترازِ انقلاب را ساختهاند.
خلاصه! نفسها در سینه حبس شد و برای لحظاتی شاید نبض زندگی از حرکت ایستاد.
سخت است، بهشتی نباشد سخت است.
اما خب خون، خون میآورد، میجوشد، جاری میکند و میسازد، چیزی شبیه یحیی العظام و هی رمیم.
آن شب و روزهای پس از آن سخت بود.
اما آنچه شکوه و وقارِ این کوچ مومنانه را زیبا مینمود، تعداد شهدای حزب بود: ۷۲ نفر!
یک کربلا، یک عاشورا، دیگر حجت هم بر آدم تمام میشود.
پیام بلند امام عشق در عصر عاشورا، امروز به گوش جهانِ ما نشست و مگر اسلام با شهادت امام حسین و بهترین یاران و خانوادهاش در عاشورای کربلا تمام شد که حالا شهادت بهشتی و یارانش بخواهد زانوی اراده را سست کند و حرکت توحیدی «خمینی بتشکن» را وابسته و قائل به آدمها کند، آن هم در شرایطی که مسیر انقلاب آدم رشد میدهد و ما وامدار اوییم نه او منتدار ما.
انقلاب، شخص نیست، راه است، مکتب است و اسلام است و انقلابی که میخواهد به جهان بفهماند «وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ».
۷ تیر هر چند جانهایی را ستاند که هر کدام دیالمهای بودند برای انعقاد عقیده و باور و حسن عباسپوری بودند برای روایت رویش و رشد و هفتاد و چند راه برای رسیدن به خدا اما به قول قشنگ حضرت امام که فرمودند: «بکشید ما را، ملت ما بیدارتر میشود»، اینگونه آغازی بر پایان خمودگی و سستی بودند و دریچهای به سوی آگاهی سخت دلبسته ماندن به انقلابی که ابتدا در دل ایران متولد شد و بعد به خیابان ۵۷ رسید و به روزهای پرالتهاب دیگری ادامهدار شد که میخ اراده ما در حفظ ارزشهایمان را محکم بر خاک وطن کوبید.
بله! پیام الهی شهادت، بیداری است.
به میدان آمدن خروش و سروش آسمانی یک ملت در هنگامه ابتلا و آزمایش است.
این است که با یقینی ابراهیمی میگوییم بهشتی و تک تک یارانش مکتب بودند، میدانی یعنی چه؟! یعنی شهید شدند در هنگامهای که تیر زهرآلود نفاق و خیانت میخواست بر پیکره ساقه جوان این انقلاب بنشیند، در زمانهای که آماج تهمتها قرار گرفتند و باز چرخ آسیاب این قبیله را برای جاری کردن زندگی به حرکت درآوردند.
شهید شدند تا همچون ۱۴۰۰ سال منش عاشورایی انسانیت، با شهادت پرده از چهره دوگانگی و دورویی بردارند و خواستند آنهایی که میجنگند برای وطن، به سلامت از دهلیز این تیرگیها بگذرند.
آری! گذشتن برای گذشتن، اما چرا؟!
چون راه طولانی است و بیم موج و گردابی چنین حائل.
آقای بهشتی یک جایی میگفت:
وای بر آن انقلاب و انقلابی که در بامداد پیروزی بخواهد به محیط آرام و آسایشدهنده انقلاب پیروز شده، دل ببندد و با شهادت و مبارزه و پیکار خداحافظی کند...
یعنی میخواست بگوید اگر تلاشهایی را که برای به ثمر نشستن این انقلاب صورت گرفته، فراموش کنیم، این راه شکست خواهد خورد.
ایشان با این حرفها میخواست تکلیفی را که بر دوش حرکت جمعی مردم است، یادآوری کند، آنجا که میگفت: «یک ملت انقلابی معمولا حرف آخر خود را همان اول میزند».
بله! ۷ تیر یا هر تاریخ خورشیدی و قمری ثبت شده در تقویم، گشوده شدن راهی است برای رفتن، همواره رفتن، حتی در هنگام خسته شدن که به قول «نادر ابراهیمی»: «خسته نشدن خلاف طبیعت است؛ همچنان که خسته ماندن».
دوست من! بهشتی زنده است، تا وقتی حرفها و روح کلام بزرگوارانه و انسانشناسانهاش را دریابیم و بدانیم بهشتی یک نام است، نامی برای تمام آن آدمها که از هزینه کردن مال و جان و آبرو در راه جهاد، وحشتی ندارند و جان کلام آنجاست که به قول آقامرتضی آوینی:
«غایت خلقت جهان، پرورش انسانهایی است که در برابر شداید بر هرچه ترس و شک و تردید و تعلق است غلبه کنند و حسینی شوند».
هر چند سخن گفتن از «بهشتی ایران» کار سختی است اما برای گفتن آنچه در این بضاعت اندک بگنجد میخواهم شما را با سرفصلهای درس بزرگی که او به همه ما داد آشنا کنم. چه بخواهیم، چه نخواهیم او فقط میخواست ما به این باور برسیم که:
- هر انسانی اگر بپرسد من برای چه به دنیا آمدهام؟ میگویم: برای تلاش پرنبرد و پر رنج در راه تکامل خویشتن و انسانیت.
یا میخواست بگوید:
- بالاترین خدمت به جامعه انسانها و محکمترین و استوارترین پایه برای زندگی انسانها این است که اندیشیدن را به آنها بیاموزیم.
این جملات، قطار کلمات قصار و شعاری بدون عمل نیست، این حرفهای بهشتی درس عملی پای کار ماندن و تقویم زندگی پرتلاش امت برای لقای پیروزمندانه برای خداست.
و این را هم بگویم که این فقط گوشهای کوچک از نگاه کوچکتر ما به حادثه ۷ تیر ۶۰ است؛ حادثهای که ابعاد و ژرفا و بلندای آن به اندازه سالها کتاب و مساله و سوال برای آیندگان خواهد بود و شاید این شهادت، همچون انفجار نور، تولد را برای دلهای خسته و منتظر به بار میآورد.
و البته دلهای جوانِ آگاه و تر و تازه که جنبشند و نیازمند معیاری برای شناخت، ادامه و به ثمر نشاندن مسیرهای منتهی به رود بزرگ انقلاب و البته دریای عصر ظهور؛ دلهایی مثل دیالمه که اگر بگوییم آیت روشن و به بلوغ رسیده حادثه 7 تیر بود، گزاف نگفتهایم.
دریابیم این آدمها را که ما مجبور و محتاجیم به بازگشت در عصر ایمان و زیستن در کلمات و عمل بهشتیها.
با همه این حرفها به پایان آمد این دفتر که بگویم:
هر نفسی که جان تازه کند با کلام او و به پای این درخت جانفشانی کند، وامدار اوست.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|