|
سرنوشت 10 دزد گریان و خندان
گروه حوادث: 10 دزد که از سوی پلیس بازداشت شدهاند به جزئیات چگونگی ورود به دنیای تبهکاران پرداختند. برخی میخندیدند و بعضی گریه میکردند. همه دلایلی داشتند که سعی میکردند دزدیهایشان را توجیه کنند.
هدیه شوم پدر پدرم مردی معتاد است و مادرم که از دست کارهای او خسته شده بود در سال 72 طلاقش را گرفت و دنبال زندگی خودش رفت. متاسفانه حضانت من بیچاره به پدرم سپرده شد و در سنین کودکی و نوجوانی طعم تلخ فقر و بدبختی را چشیدم. مدتی در یک تعمیرگاه مشغول کار شدم. پدرم به خاطر اینکه بتواند پولهایم را از دستم دربیاورد و با این تفکر غلط که اگر من همدردش باشم هیچ وقت او را ترک نخواهم کرد مرا به دام مواد مخدر انداخت. باز اعتیاد پدر اعتیاد شدید پدرم به مواد مخدر آینده 2 خواهر بیگناهم را خراب کرد و من نیز نقرهداغ شدم. جوان 19 ساله که به اتهام سرقت موتوسیکلت دستگیر شده است، گفت: از 10 سالگی غیرتم گل کرد و به خاطر اینکه خانوادهام را از بدبختی و فقر نجات بدهم ترک تحصیل کردم و به عنوان دستفروش مشغول کار شدم. من در کمتر از یک هفته با 2 جوان غریبه که مثل خودم در کنار خیابان بساط میکردند رفیق شدم. تصمیم گرفتیم پولدار بشویم و با نقشهای که دوستم کشید دست به سرقت موتوسیکلت زدیم. زن سارق زن 19 ساله که اهل یکی از شهرهای شمالی کشور است و به اتهام کشوزنی دستگیر شده است، گفت: 6 ساله بودم که پدرم فوت کرد و پس از گذشت 2 سال مادرم عروس شد. متاسفانه ناپدریام که به مواد مخدر اعتیاد دارد مرا با نگاه شیطانی خود رنج میداد و میترسیدم حتی یک لحظه با او در خانه تنها باشم، به همین خاطر سر ناسازگاری گذاشتم. من به ناچار به خانه مادر بزرگ پیرم رفتم و در آنجا به خاطر نبود کنترل لازم، با زن همسایه که زنی فاسد و معتاد بود رفت و آمد برقرار کردم. او در مدت کوتاهی مرا به دام مواد مخدر انداخت و سپس پیشنهاد سرقت داد و...! دزد دانشجو جوان دانشجو در بیان داستان زندگیاش گفت: پدرم چند سال پیش بازنشسته شد. او مردی پرتوقع و زودرنج است و همیشه با ناله و فغان از دوره و زمانه مینالد و زیادهخواهی او اعصاب همه را توی خانه به هم میریزد. از یک سال قبل برای فرار از جو ناآرام خانه و حرفهای تکراری پدرم، به گروه دوستانی پناه بردم که مرا به دام مواد مخدر انداختند. متاسفانه در این شرایط نابسامان، از طریق یکی از دوستانم با نحوه سرقت لوازم داخل خودرو آشنا شدم. دزدی به خاطر عشق پسر جوان دستی به موهای فشن و سیخسیخی خود کشید و گفت: وضع مالی پدرم خیلی خوب است ولی ما همیشه با هم مشکل داریم چون انتظار داشتم برایم یک خودروی مدل بالا بخرد و مرا جلوی دختری که دوستش دارم سرافراز کند نه اینکه فقط بگوید، بیعرضه مفتخور! من که از سربازی هم معاف شدهام تنها به خاطر اینکه به پدرم ثابت کنم تنبل و خنگ نیستم و چون میخواستم حالش را بگیرم و از همه مهمتر به خاطر دوست دخترم که آرزو دارد زندگی مرفهی در آینده برایش درست کنم دست به سرقت زدم. دختر سارق افسانه 23 سال دارد و پدر و مادرش از یکدیگر جدا شدهاند. او همراه مادر خود به مشهد آمده است و در یک میهمانپذیر مشغول کار شدهاند. متاسفانه گرفتاریهای مادر افسانه و بیتوجهی به مسائل تربیتی موجب شد او در محل کار خود با مردی شیطانصفت ارتباط مخفیانه برقرار کند. دختر جوان از طریق این مرد ابتدا به دام مواد مخدر افتاده است و سپس همراه او دست به سرقت از مغازهها و همچنین اموال مسافران میزده که با اعلام شکایت یکی از شهروندان دستگیر شده است. ازدواج اشتباهی کیوان جوان 26 سالهای است که به کریستال اعتیاد دارد. او با دختری که مورد پسند مادرش بوده، ازدواج کرده است. داماد جوان در کمتر از 4 ماه از خانه پدر همسر، باجناق و کارت عابر بانک مادرزنش سرقت کرده است و در آخرین مورد، شبی که برای میهمانی به خانه خاله همسرش رفته، طلاجات صاحبخانه را نیزتوی جیبش گذاشته و مرتکب سرقت شده است. عشق بستنی جوان 23 ساله ميگويد: من گچكار هستم درآمد خوبی دارم اما هر چه در میآورم خرج مواد مخدر میشود. امروز داشتیم با موتوسیکلت دور میزدیم که همسرم گفت، هوس بستنی کردهام. به او گفتم، آماده باش تا مثل همیشه سرقت کنیم. ما با سرعت به زن جوانی که در کنار خیابان قدم میزد نزدیک شدیم و نامزدم کیف دستی او را قاپید و قصد فرار داشتیم که ناگهان کنترل موتوسیکلت از دستم خارج شد و با یک خودروی پژو 206تصادف کردیم و به این ترتیب به دام افتادیم. شوخی با دزدی پسر جوان که به اتهام زورگیری به همراه 3 تن دیگر از دوستانش دستگیر شده است، گفت: من از کلاس دوم راهنمایی ترک تحصیل کردم و در مغازه نجاری داییام مشغول کار شدم. متاسفانه دایی جواد که آدم رفیقبازی است مرا در مدت کوتاهی به دام مواد مخدر انداخت. اما شوخی شوخی سارق زورگیر شدم. یک روز نزدیک غروب در کوچهای خلوت مردی را دیدم که با گوشی تلفن همراه گرانقیمتی مشغول صحبت کردن است. یکی از دوستانم گفت، بیایید گوشی او را سرقت کنیم. ما راه این مرد را که از ترس به لکنت زبان افتاده بود سد کردیم و با تهدید چاقو و توسل به زور، گوشی تلفن همراه و مبلغ 80 هزار تومان وجه نقدش را گرفتیم. اعتیاد همهکاره پسر جوان اشکهایش را پاک کرد و گفت: به خدا این نخستینباری است که کیفقاپی کردهام. من اعتراف میکنم که مثل پدرم به سیگار، مشروبات الکلی و مواد مخدر اعتیاد دارم ولی دزد نیستم. متهم 19 ساله افزود: هر چه بدبختی میکشم از دست پدرم است. او با رفیقبازی حریم خانه ما را شکست و الگوی خوبی برایم نبود. متاسفانه از 14 سالگی دوست دختر داشتم، سیگار میکشیدم و... . ارسال به دوستان
پلیس آگاهی تهران با دستگیری این گروه مسلح فاش کرد
حمله پسرخالههای ششلولبند به مطب پزشکی
گروه حوادث: پسرخالههای ششلولبند پایتخت که به مطب پزشکی دستبرد مسلحانه زده بودند با ردیابیهای پلیسی به دام افتادند.
این دزدان مسلح در تماس با پزشک میخواستند در ازای 5 میلیون تومان مدارک سرقتی را پس بدهند غافل از اینکه پلیس با ردیابیهای علمی خود را به پشت دیوار خانهشان رسانده است. ساعت 19 غروب 10 اسفندماه سال 88، 2 مرد مسلح با حمله به مطب پزشکی در سعادتآباد به 3 میلیون تومان پول، چندین لپتاپ و گوشی موبایل به همراه مدارک شناسایی پزشک دستبرد زدند و گریختند. وقتی ماموران کلانتری 134 شهرک غرب به تحقیقات میدانی دست زدند، ردیابی دزدان مسلح با دستور دادیار رضوانفر از شعبه 4 دادسرای امور جنایی تهران در اختیار کارآگاهان اداره یکم قرار گرفت و آنان با اعزام به محل سرقت مسلحانه موفق به شناسایی یک مغازه طلافروشی در فاصله کمی از مجتمع تجاریای شدند که مطب پزشک در طبقه دوم آن قرار داشت. دوربین مداربسته این طلافروشی تحت بازبینی قرار گرفت و همزمان دوربینهای یک شعبه بانک نیز در نظر گرفته شد تا اینکه کارآگاهان دیدند 2 دزد مسلح با خارج شدن از مجتمع تجاری خود را به پیکان سفیدرنگی رسانده و سوار بر آن به همراه دیگر همدستشان که پشت فرمان بود، گریختهاند. شماره خودروی پیکان برای شناسایی صاحبش در اختیار تیم فنی پلیسآگاهی گذاشته شد و همزمان با ردیابی صاحب پیکان که «کورش» نام دارد و خانهاش در 20 متری افسریه است کارآگاهان شنیدند یکی از دزدان در تماس با پزشک خواسته تا در ازای مدارک شناسایی سرقتی 5 میلیون تومان بگیرد. هنوز این دزد سر قرار نرفته بود که روز 10 اردیبهشتماه سال جاری ماموران خود را به پشت دیوار خانه کورش رساندند و با دستگیری وی در بازرسی از خودرویش چند لپتاپ سرقتی را پیدا کردند. کورش ابتدا سعی داشت با ادعاهای گمراهکننده خود را بیاطلاع از سرقت نشان دهد اما رایانههای دستی به سرقت رفته از مطب پزشکی مهر سکوت وی را شکست و مرد جوان پذیرفت خودرویش را در اختیار دزدان مسلح قرار داده است. پسرخالههای ششلولبند تحقیقات نشان داد 2 برادر کورش با نامهای «کیانوش» و «رضا» به همراه 2 پسرخالهشان که «جعفر» و «منوچهر» نام دارند در این سرقت مسلحانه دست داشتهاند. کورش در اعترافاتش گفت: خودرویم در اختیار کیانوش، رضا و جعفر بود و اسلحهها را پسرخاله دیگرم به نام منوچهر از مرز خریده است. من اطلاعی از سرقت نداشتم، وقتی این کار را انجام دادند به من نیز سهم رسید. چند باری برای فروش لپتاپها به مغازهها و مراکز خرید و فروش رایانه رفتم اما چون کارتن لپتاپها را نداشتم کسی آنها را از من نخرید. مشکلات مالی زیادی داشتم و میخواستم لپتاپها را به قیمت روز بفروشم به همین خاطر قصد نداشتم ارزانفروشی کنم تا اینکه دستگیر شدم. کارآگاهان که توانسته بودند پسرخالههای ششلولبند را شناسایی کنند با راهنماییهای کورش، ابتدا منوچهر را روز 11 اردیبهشتماه سال جاری در حوالی میدان شوش به دام انداختند که با اعترافات مشابه وی هنوز 24 ساعت نگذشته بود که کیانوش را در مخفیگاهش واقع در شهرک ناز شناسايي کردند. وي كه با ديدن ماموران قصد فرار داشت با شليك پليس چارهاي جز تسليم نديد.کیانوش در بازجوییها گفت: من، برادرم و جعفر با خودروی پیکان برادر دیگرم به سرقت از مطب دست زدیم. وقتی قرار شد پول و لپتاپها را تقسیم کنیم اختلاف پیدا کرده و با هم درگیر شدیم. رضا و جعفر همه پولها را برداشتند و تنها لپتاپها و موبایلها به ما رسید. وی افزود: من هیچ پولی نداشتم و چون با خریدن یک خودروی اقساطی زیر بار قرض رفته بودم، تصمیم گرفتم با پزشک تماس بگیرم تا در ازای مدارکش 5 میلیون تومان به من بدهد اما هنوز قرار نگذاشته بودم که بازداشت شدم. بنا به گزارش خبرنگار جنایی «وطن امروز»، رضا و جعفر که با هم پولها را تقسیم کردهاند، مشخص شد آنان با اطلاع از بازداشت همدستانشان گریختهاند. پلیس در حال تحقیق برای ردیابی این 2 پسرخاله فراری است تا پرده از دیگر اقدامات مجرمانه و مسلحانه آنان بردارد. ارسال به دوستان
بازداشت دزدان 130 خودرو در کرج
اعضای باند دزدان حرفهای خودرو که 130 سرقت در کرج داشتهاند مهارت در تبهکاری را از پدرانشان به ارث برده بودند. «سرهنگ اسماعیل هادئی»، رئیس پلیس آگاهی استان تهران در تشریح جزئیات این خبر گفت: درپی افزایش وقوع سرقت خودروی پراید در کرج، شناسایی دزدان با تشکیل چند تیم ویژه در دستور کار قرار گرفت. وی تصریح کرد: شگرد دزدان در سرقت خودروها و همچنین انجام اقدامات گسترده اطلاعاتی و تشدید گشتهای نامحسوس سرنخهای اولیه از اعضای این باند را به دست پلیس داد. سرهنگ هادئی افزود : با اجرای طرح مبارزه با دزدان خودرو در کرج، سرانجام 2 تن از دزدان در حالی که قصد داشتند به طور همزمان 2 دستگاه خودروی پراید را در یک محله خلوت به سرقت ببرند، شناسایی و دستگیر شدند. با دستگیری «آرش» و «ناصر» و بازجویی از آنها، مخفیگاه سردسته این باند به نام «فریدون» که از طایفه فیوج است، شناسایی و در یک عملیات غافلگیرکننده دستگیر شد. فریدون پس از دستگیری به 100 سرقت خودروی پراید و 30 سرقت لوازم داخل خودرو اعتراف کرد و گفت: روشهای سرقت و جرائم دیگر را از پدرم و وی نیز از اجداد خود به ارث برده است به گونهای که در بین طایفه ما کسی اعتبار دارد که به روشها و شگردهای بیشتری در سرقت، کلاهبرداری و جعل آگاه است. ارسال به دوستان
مهدی قالپاق
سردسته باند مخوف در یافتآباد بود
اعدام برای ابلیس پارک قائم
مهدی قالپاق گروه شیطانیاش را در پارک قائم تشکیل داده و با قمه و قداره به مزاحمتهای خیابانی میپرداخت و با خیالی آسوده از رهگذران باج میگرفت. مدتهای زیادی بود بوستان قائم پاتوق گروهی از اشرار شده بود که به خفتگیری از زنان و مردان این منطقه دست میزدند. مزاحمتهای این گروه خطرناک روز به روز بیشتر میشد تا اينكه ساکنان محله به تنگ آمده و تصمیم گرفتند محرمانه به طرح شکایت بپردازند. وقتی 12 زن و مرد در 18 فروردین ماه سالجاری به دادسرای مطهری مراجعه کردند هنوز ترس در چهرهشان دیده میشد تا اینکه پیش روی بازپرس غلامی قرار گرفتند و یکی به نمایندگي از دیگر همسایهها جزئیات ناآرامیهای محلهشان را بازگو کرد. این مرد گفت: مدتهاست در بوستان قائم یافتآباد مردان خشنی رفت و آمد میکنند که آسایش را از محله گرفتهاند. این اراذل و اوباش با خفتگیریهای شبانه و اخاذی از زنان و بچههایمان محله را پاتوق مانورهای تبهکارانهشان کردهاند. این مرد ادامه داد: اعضای این باند زورگیر در بوستان قائم برای خانوادهها ایجاد رعب و وحشت میکنند. با ادعاهای این مرد پرونده وارد مرحله تازهای شد و تجسسها برای ردیابی اعضای این باند مخوف آغاز شد که نشان داد اعضای این شبکه با ربودن رهگذران و کشاندن آنان به منطقههای خلوت به زورگیریهای خشن دست میزنند. در این شاخه وقتی اقدامات اطلاعاتی مشخص کرد تبهکاریهای این گروه از مردان خطرناک با سرکردگی مهدی قالپاق باعث وحشت مردم شده است ماموران با تحقیقات سری اعضای این باند و مخفیگاهشان را زیر نظر گرفتند و چند روز پس از شکایت مردم در یک عملیات با هجوم به پاتوق زورگیران، مردان خشن را بازداشت کردند. این مردان بلافاصله تحت بازجویی قرار گرفتند و مشخص شد مهدی قالپاق با همدستی 3 شرور دیگر با چاقو و قمه به شکار طعمههای خود در بوستان قائم یافتآباد میپرداختند. تحقیقات از این مجرمان نشان میداد با وجود ادعاهای گمراه کننده، آنان جرائم بسیاری در قالب شبکه زورگیری انجام دادهاند و کلکسیونی از تبهکاریها را در پرونده خود دارند. در حالی که پرونده این اشرار خشن پیش روی بازپرس غلامی از شعبه7 بازپرسی قرار داشت ادعای دیگری مطرح شد که نشان میداد مهدی قالپاق به بهانه خواستگاری، دختر جوانی را به خلوتگاه شیطانیاش کشانده و با همدستی 2 عضو شرور باند بوستان وی را هدف نیت شوم خود قرار دادهاند. با این ادعا پرونده برای رسیدگی به جرم سیاه سرکرده باند مخوف به دادسرای بعثت ارجاع داده شد. وقتی تحقیقات نشان داد مهدی قالپاق با همدستی اعضای گروهش دختر جوان را برای رسیدن به هدف شومش طعمه نیت سیاه خود کرده است برای صدور حکم قضایی به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع شد که قضات شعبه 77 پس از محاکمه این متهم در اردیبهشتماه سالجاری به شور نشستند و ابلیس بوستان قائم را به اعدام محکوم کردند. ارسال به دوستان
مرد کینهجو
برای قتل خاله
و شوهرخالهاش
3 آدمکش
اجیر کرد
جزئیات جنایت در مزرعه مرد ثروتمند
گروه حوادث: مرد جوانی که طراح انتقام خونین از خاله و شوهرخاله ثروتمندش در مزرعه بوئینزهرا شناخته شده است با گذشت 31 روز خود را بیگناه میداند. سکوت خشایار در حالی نشکسته که تحقیقات پلیسی و اعترافات 3 آدمکش اجیر شده روزنهای برای فرار وی نگذاشته است. روز جمعه سوم اردیبهشتماه سال جاری بود که دختر زوج ثروتمندی وقتی با آنان تماس گرفت و جوابی نشنید، نگران شد و به تکاپو افتاد تا خبری از پدر و مادرش به دست آورد. «زینالعابدین ارونقی» و «کیاندخت آذرپادگان» برای سرکشی به مزرعه کشت و صنعت و دامداریشان در حسنآباد بوئینزهرا رفته و یک هفتهای میشد که خانهشان در زعفرانیه تهران را ترک کرده بودند. دختر جوان که آخرینبار غروب پنجشنبه از مادرش شنیده بود 2 روز دیگر به تهران باز خواهند گشت هر چقدر بیشتر جستوجو کرد آشفتهتر شد چرا که از صبح جمعه هیچکس زوج ثروتمند را ندیده بود. در ادامه مشخص شد، نگهبان این مزرعه صنعتی نیز در محل اقامت آنان نبوده و در مرخصی و تعطیلی بسر میبرده و اطلاعی از زینالعابدین و کیاندخت ندارد. روز شنبه 4 اردیبهشتماه سال جاری بود که گرهها باز شد و پلیس با پای گذاشتن در استراحتگاه زوج پولدار در مزرعه صنعتی خود را در برابر جنایتی فجیع دید. اجساد زینالعابدین و همسرش در کنار هم روی زمین افتاده بودند. عاملان جنایت هولناک که بررسیهای میدانی نشان داد براحتی وارد قتلگاه شدهاند پس از اجرای توطئه خونین با سرقت پژو 206 و موبایلهای قربانیان گریخته بودند. کارآگاهان در همان دقایق نخست طراح این جنایت را یک آشنا شناختند و وقتی پی بردند مرد نگهبان در مرخصی بوده و سگ مزرعه نیز از مدتی پیش به خاطر رفتارهای عجیب به جای دیگری برده شده است در فرضیهای یک آشنا را که اطلاعات کافی از جزئیات مزرعه صنعتی داشت، تحت تعقیب گرفتند. فرار 3 افغان پلیس که تحقیقات خود را روی آشناها متمرکز کرده بود، دریافت 3 مرد افغان که در اطراف مزرعه صنعتی کار میکردند همزمان با جنایت به طرز مرموزی ناپدید شدهاند. وقتی این 3 فراری تحت تجسس قرار داده شدند ردپایی از آنان در دامغان به دست آمد و دستور توقیف خودرو و بازداشت سرنشینان پژو 206 صادر و در اختیار پلیس دامغان قرار داده شد. خیلی زود پلیس راه دامغان یکی از افغانها را بازداشت کرد و با راهنماییهای وی 2 همدستش که در رستوران منتظرش بودند به دام افتادند. این 3 مرد خشن وقتی شنیدند به خاطر قتل در مزرعه مرد ثروتمند بازداشت شدهاند خیلی راحت و خونسردانه اعتراف کردند و پرده از توطئه یک آشنای نزدیک به زینالعابدین و کیاندخت برداشتند. افغانهای جنایتکار ادعا کردند از سوی «خشایار» که خواهرزاده کیاندخت است اجیر شدهاند تا در ازای دریافت پول زیادی این زن و مرد را به قتل برسانند و چون هنوز پولی نگرفته بودند ایران را ترک نکرده و در دامغان منتظر بودند. این 3 آدمکش که به بوئینزهرا انتقال داده شده بودند جزئیات قتل را مطابق با صحنه مرگ زن و مرد پولدار فاش کردند که نشان میداد آنان همان جنایتکاران تحت تعقیب هستند. از سوی دیگر، پلیس به اقدامات اطلاعاتی و ردیابیهای مخابراتی دست زد و پی برد 3 آدمکش پس از جنایت و تا پیش از دستگیری مدام با موبایل و تلفن خشایار، تماس داشتهاند و با توجه به ادعای خودشان میخواستند پول و مزد خود را دریافت کرده و سریع به افغانستان فرار کنند. انگیزه کینهجویانه خشایار بازداشت شد ولی از همان ابتدا دخالت در قتل خاله و شوهرخالهاش را نپذیرفت و ادعای 3 افغان را یک پاپوش دانست. این مرد حتی در مواجهه حضوری با 3 آدمکش با خونسردی خاص ادعا کرد که آنها دروغ میگویند و بیتوجه به مدارک علمی پلیس اصرار کرد تماسهای افغانها با وی بعد از جنایت را یک مزاحمت میدانسته و حتما کسی چنین توطئه و پاپوشی را طراحی کرده تا از وی انتقام بگیرد. این سکوت که 31 روز طول کشیده است در حالی بوده که تجسسها نشان میدهد خشایار، نفرت خاصی از شوهرخالهاش داشته و این سناریو از اختلاف بر سر چاه آب کلید خورده است. بچه پرورشگاهی کارآگاهان پی بردهاند که به خاطر همجوار بودن مزرعه خشایار و زوج پولدار مدتی پیش آنان بر سر چاه آب با هم اختلاف پیدا کردهاند و زینالعابدین، در اوج عصبانیت کنترل خود را از دست داده و به خشایار گفته که یک بچه پرورشگاهی است و... . بعد از این درگیری که تاثیر زیادی بر روحیه خشایار گذاشته و وی بعد از آن گفتارهای کینهجویانهای داشته است، پیش از جنایت، خشایار و شوهرخالهاش در پمپ بنزینی همدیگر را دیدهاند و در آنجا نیز مرد جوان به سمت شوهرخالهاش حمله کرده است. بنا به گزارش خبرنگار جنایی «وطن امروز» با وجود بازسازی صحنه جنایت از سوی مرد آدمکش، خشایار هنوز خود را بیگناه میداند و تحقیقات در این زمینه ادامه دارد. ارسال به دوستان
سقوط دلهرهآور دکل مخابراتی یک برج
سقوط دکل مخابراتی42 متری نصب شده در پشت بام یک برج در غرب تهران آتشنشانان را به محل حادثه کشاند. بنابر این گزارش، وقوع این حادثه شامگاه شنبه به 125 اعلام شد و ستاد فرماندهی آتشنشانی ساعت 18:43 شنبه آتشنشانان ایستگاههای 77، 34 و 8 را به محل حادثه در ابتدای خیابان آیتالله کاشانی فرستاد. سیدتقی رضوانی، مدیر منطقه 4 عملیات آتشنشانی تهران گفت: وزش شدید باد و توفان و لرزش دکل مخابراتی مربوط به سیستم اینترنت روی بام ساختمان 13طبقه موجب شد که ناگهان بر اثر شكستن اتصالات نگهدارنده و پاره شدن سیم بکسل، دکل شکسته و روی بام ساختمان معلق بماند. وی افزود: آتشنشانان ابتدا باکشیدن نوار خطر همه کسانی که از آنجا تردد داشتند را دور و پس از ایمنسازی محیط، با استفاده از ابزارهای ویژه تیفور و طناب ابریشمی اقدام به مهار دكل معلق كردند و سپس آن را به قطعات کوچک تبدیل کردند و به پایین ساختمان انتقال دادند. ارسال به دوستان
2برادر؛ دزدان شبانه محله
گروه حوادث: 2 برادر شیشهای که به سرقتهای شبانه از داخل خودروهای محلهشان دست میزدند، بازداشت شدند.
پلیس با بررسیهای محلی و میدانی خیلی زود دزدان شبهای جنوبشرق پایتخت را ردیابی کرد. روز دوم خردادماه سالجاری، مردی با مراجعه به کلانتری 114 غیاثی ادعا کرد خودرویش در خیابان پارک بوده که شبانه مورد دستبرد داوود و محمود اعتراف کردند در حوالی میدان خراسان و در خیابانهای 17 شهریور، خاوران، اتابک و منصور شبانه خودروهایی را که تجهیزات امنیتی و دزدگیر نداشته شناسایی کرده و با سرقت ضبط و فروش آن هزینه خرید شیشه و کراک خود را تامین میکردند. بنا به گزارش خبرنگار جنایی «وطنامروز»، کسانیکه در این محدوده جغرافیایی خودروهایشان مورد دستبرد قرار گرفته است میتوانند با شماره تلفن 33009967 تماس بگیرند. یک قلاده شیر در خودروی مرد جوان مردی با یک قلاده شیر قاچاق که داخل خودرویش جاسازی کرده بود در گیلان بازداشت شد. به گزارش پلیس، مأموران پلیس رشت در کنترل و بررسی موارد مشکوک به یک دستگاه خودروی وانتپیکان به رانندگی مردی 32 ساله به نام «مجتبی» مشکوک شده و خودروی وی را متوقف کردند. بر پایه این گزارش، مأموران در بازرسی از این خودرو یک قلاده شیر وحشی که به صورت قاچاق حمل میشد را مشاهده و متهم را جهت تحقیقات بیشتر به پلیس انتقال دادند. متهم در تحقیقات اولیه به آوردن قاچاقی این حیوان به استان اعتراف کرد و گفت این قلاده شیر را با 3 شترمرغ در دزفول عوض کرده است.
ارسال به دوستان
شوهر قد کوتاه نمیخواهم
زنی در حضور قاضی دادگاه گفت که شوهرش بسیار قد کوتاه است و او فقط یک ماه توانسته این موضوع را تحمل کند و حالا طلاق میخواهد. زنی 24 ساله با مراجعه به دادگاه خانواده شهید محلاتی در حضور قاضی شعبه 236 این مجتمع مدعی شد که میخواهد از شوهرش که قد بسیار کوتاهی دارد، جدا شود. وی ادامه داد: شوهرم قدش تنها 105 سانتیمتر است و من بسیار بلندتر از او هستم و بعد از 2 هفته زندگی فکر میکردم شکل ظاهری اصلاً مهم نیست و فقط تفاهم مهم است ولی حالا که انگشتنمای مردم و فامیل شدهام دیگر تحمل این زندگی را ندارم و طلاق میخواهم. مرد 28 ساله كه در دادگاه حضور داشت، گفت: ما حدود یک ماه است که ازدواج کردهایم و همسرم دائم بهانه میگیرد؛ من چیزی را از او پنهان نکرده و مشکل ظاهری من عینی بوده است. وی بیان کرد: همسرم قدبلندی ندارد؛ ولی در برابر من بلندتر است و این موضوع او را آزار میدهد و باید بداند این مشکل مهم نیست. مرد گفت: من نمیخواهم از همسرم جدا شوم. من بشدت به او وابسته شدهام. همسرم باید ابتدای زندگی این موضوع را مدنظر قرار میداد نه حالا که به سر زندگی رفتهایم. زن تصریح کرد: من نمیخواهم در کنارش باشم و او را دوست ندارم، شوهرم باید این موضوع را درک کند؛ از شوهرم میخواهم که مرا طلاق بدهد تا با آرامش زندگی کنم. مرد با خواهش زن این موضوع را قبول کرد و بیان کرد: به خاطر همسرم زندگی خودم را خراب میکنم و از او جدا میشوم. قاضی رسیدگیکننده به این پرونده، حکم طلاق را توافقی صادر کرد.
طلاق از شوهر ایدزی زنی در حضور قاضی دادگاه مدعی شد که شوهرش بیماری ایدز دارد و میخواهد هرچه زودتر از وی جدا شود. زنی 27 ساله با مراجعه به دادگاه خانواده شهید محلاتی در حضور قاضی شعبه 236 مدعی شد که شوهرش بیماری ایدز دارد و این موضوع را بعد از آزمایشات خونی که هر ماه میگرفتند، متوجه شده است. وی افزود: پس از حاضر شدن جواب آزمایشات مشخص شد شوهرم به ايدز مبتلاست ولی من سالم هستم؛ نمیدانم شوهرم چگونه به این بیماری جانمانسوز مبتلا شده است. وی ادامه داد: میخواهم قبل از اینکه من به این بیماری دچار شوم از او جدا شده و با آرامش زندگی کنم و حالا حتی میترسم که شوهرم را ببینم. وکیل مرد در دادگاه حضور داشت و گفت: موکلم 30 ساله است و ممکن است در آزمایشات اشتباهی رخ داده باشد و همسر موکلم اشتباه کرده باشد. موکلم معتاد نبوده و در سلامت کامل به سر میبرد. زن ادامه داد: من نمیدانم شوهرم چگونه به این بیماری مبتلا شده است، فقط طلاق خود را میخواهم تا دور از او زندگی کنم. من مدارک اثبات شده آزمایشگاه را درباره ابتلای شوهرم به این بیماری دارم. وکیل مرد بیان کرد: من از طرف موکلم اختیار تام دارم تا با طلاق زن موافقت کنم، در حقیقت با وکالت موکلم میخواهم هم او و هم همسرش را از این مشکل رها سازم. زن اضافه کرد: من طلاق میخواهم و نمیخواهم شوهرم اصلاً به من نزدیک شود و بار دیگر او را ببینم؛ لطفا با طلاق من موافقت کرده تا جانم به خطر نیفتد. قاضی رسیدگیکننده به این پرونده، به دلیل وجود وکالتنامه از سوی وکیل مرد و مدارک آزمایشگاه، حکم طلاق را غیابی صادر کرد. ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|