|
جهان اسلام یکصدا خواستار مقابله با توطئه صهیونیستی هتک حرمت قرآن در سوئد
همه برای قرآن
امیرعبداللهیان: سفیر جدید سوئد را نمیپذیریم
گروه بینالملل: اوایل تیر امسال فردی به نام «سلوان مومیکا» اقدام به اهانت و آتش زدن قرآن کریم در سوئد مقابل سفارت عراق کرد که با واکنشهای شدید مسلمانان و دولتهای اسلامی همراه بود؛ موضوعی که دوباره با مجوز دولت سوئد تکرار شد و به گفته سیدحسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان این فرد عامل موساد اسرائیل برای ایجاد تفرقه در جهان و اسلامهراسی است؛ موردی که به نظر میرسد شعارهای کشورهای غربی و اروپایی درباره آزادی را به سخره میگیرد. همزمان با عید قربان بود که سلوان مومیکا، مهاجر عراقی– سوئدی 37 ساله در میدان مدبورجارپلاتسن در مرکز شهر استکهلم مقابل مسجد اصلی این شهر، در راستای تحریک احساسات مسلمانان و زیر سوال بردن ارزشها و اعتقادات 2 میلیارد مسلمان اقدام به آتش زدن صفحات قرآن کریم کرد و بر تکرار این اهانت در روزهای بعد از آن نیز تاکید کرد. دولت سوئد دوباره در چند روز اخیر با وجود مواضع مردم و کشورهای اسلامی مجوز آتش زدن قرآن، پرچم عراق، عکس مراجع تقلید بزرگ شیعیان نظیر رهبر معظم انقلاب و آیتاللهالعظمی سیستانی را به این فرد داد که این بار با واکنش سنگین مردم عراق و کشورهای اسلامی روبهرو شد. مردم عراق شامگاه چهارشنبه گذشته در پی این اقدام دولت سوئد به سفارت این کشور حمله کرده و آن را آتش زدند. پایگاه خبری بغدادالیوم روز پنجشنبه بعد از تکرار هتک حرمت قرآن کریم در استکهلم مقابل سفارت بغداد به دست سلوان مومیکا، تبعه سوئدی عراقیالاصل، گزارشی منتشر و هویت حامی او در تکرار این جنایت را فاش کرد. در مقدمه گزارش بغدادالیوم میخوانیم: در بین تصاویر پخششده از جنایت سوزاندن قرآن توسط سلوان مومیکا در خاک سوئد، فردی در کنار او دیده میشود که با چهرهای خندان و حمل پرچم سوئد از اقدام فرد هتاک حمایت میکند؛ تحقیقات بغدادالیوم نشان میدهد او هم یک فرد عراقیالاصل ساکن استکهلم است که حامی این جنایات است و هتاکی را ترویج میدهد. در ادامه این گزارش آمده است: این فرد «سلوان نجم» نام دارد و به نام «الشیخ السامی/ شیخ یهودی» شناخته میشود، او یک آشوری عراقی مقیم سوئد است. سلوان نجم بارها در فضای مجازی به مقدسات اسلامی توهین کرده است. برخی منابع مطبوعاتی مدعی هستند او عامل حمله به مدرسه کودکان در فرانسه هم بوده است.
این فرد هتاک گفته بود: «من در یک موقعیت بسیار خطرناک از زندگی خود هستم؛ هر لحظه ممکن است کشته شوم و در معرض هر چیزی قرار بگیرم. بنابراین پلیس سوئد را مسؤول امنیت و زندگی خود میدانم، چرا که آنها سعی کردند با من قانون کشورشان را زیر پا بگذارند». این گزارشها در حالی منتشر میشود که مردم عراق روز گذشته در اعتراض به موافقت و حمایت قانونی حکومت سوئد از تکرار جنایت هتک حرمت قرآن کریم، به میدان التحریر در پایتخت این کشور رفتند و علیه سیاستهای استکهلم شعار دادند. در این تجمع اعتراضی، عراقیها بارها پرچم سوئد را به آتش کشیدند. دولت بغداد هم بعد از نشستی فوری روابط سیاسی با سوئد را قطع و فعالیت شرکتهای تابعه این کشور را ممنوع اعلام کرد. «محمدشیاع السودانی» نخستوزیر و فرمانده نیروهای مسلح عراق با تکرار این اقدام، به وزارت خارجه دستور داد کاردار عراق را از سفارت این کشور در استکهلم فرا بخواند؛ همچنین دستور بازگشت سفیر عراق از استکهلم و اطلاعیه خروج سفیر سوئد از بغداد نیز صادر شد. «احمد الصحاف» سخنگوی وزارت خارجه عراق درباره تذکرهای قبلی بغداد به دولت سوئد تاکید کرد استکهلم در پاسخ به درخواستهای ما برای توقف هتک حرمت مقدسات اسلامی، این جنایت را «آزادی بیان» توصیف کرد. همچنین دبیرکل حزبالله لبنان چهارشنبه ۲۱ تیر در سخنانی به مناسبت پیروزی مقاومت در جنگ ۳۳ روزه علیه رژیم صهیونیستی با محکومیت شدید قرآنسوزی در سوئد، گفت: شخصی که اقدام به قرآنسوزی در سوئد کرد یک عراقی مسیحی است که با موساد اسرائیلی در ارتباط است. سیدحسن نصرالله افزود: انتخاب یک مسیحی برای سوزاندن قرآن نشانه برنامهریزی صهیونیستها برای شعلهور کردن آتش فتنه میان مسلمانان و مسیحیان است.
دبیرکل حزبالله لبنان با بیان اینکه اقدام واتیکان قابل توجه بود و کلیساهای عراق با انتشار بیانیه این حادثه را محکوم کردند، گفت: باید مسلمانان و مسیحیان برای جلوگیری از بیحرمتی به مقدسات و جلوگیری از شعلهور شدن آتش فتنه با یکدیگر همکاری کنند. موضع کشورهای عربی و اسلامی و اتحادیه عرب باعث شد غرب متنبه شود و اتحادیه اروپایی و آمریکا در قبال این حادثه موضعگیری کنند و سوئد نیز از موضعش عدول کند. سیدحسن نصرالله تصریح کرد: باید از کشورها و حکومتهایمان بخواهیم از اتحادیه اروپا بخواهند مانع تکرار چنین جنایاتی شود.
این در حالی است طی سالهای گذشته سوئد به پناهگاه امنی برای عناصر تروریست تبدیل شده است و در همین چارچوب شاهدیم سرویسهای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی نیز حضور پررنگ و بدون محدودیتی در این کشور دارند؛ چنان که بسیاری از مزدوران خود را در این کشور اسکان داده و از طریق این عناصر اقدام به یارگیری برای انجام فعالیتهای خرابکارانه و تروریستی در کشورهای هدف خود بویژه در منطقه غرب آسیا میکنند یا به صورت مهره آشکارا آنها را دستاویز تبلیغات و فضاسازی رسانهای خود قرار میدهند؛ موضوعی که دور نیست دود آن به چشم خود دولت سوئد برود.
در این میان شامگاه پنجشنبه ۲۹ تیر نیز سفیر سوئد در تهران توسط ناصر کنعانی، سخنگوی وزارت امور خارجه احضار و مراتب اعتراض شدید جمهوری اسلامی ایران نسبت به این اقدام موهن به وی ابلاغ شد. از سوی دیگر حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل نامه نوشت و خواستار اتخاذ تدابیر لازم برای عدم تکرار و جلوگیری از این پدیده موهن و درخواست از دولتهای عضو سازمان ملل برای برخورد شدید با آمران و عاملان این اقدام شد. امیرعبداللهیان همچنین در توئیتر نوشت: تکرار اهانت به ساحت مقدس قرآن کریم و رفتار غیرمسؤولانه دولت سوئد در همراهی با این اقدام نفرتانگیز بشدت محکوم است. توهین به عقاید و کتب آسمانی در هیچیک از ادیان الهی جایگاهی ندارد. ایران در کنار سایر کشورهای اسلامی و معتقد به کتب آسمانی آماده اقدامات هماهنگ بازدارنده است. امیرعبداللهیان همچنین با «فؤاد حسین» همتای عراقی خود تلفنی گفتوگو کرد. وزرای خارجه ایران و عراق بر ضرورت تشکیل نشست سازمان همکاری اسلامی در این باره تأکید کردند. وزارت خارجه عربستان سعودی هم در بیانیهای اقدام دولت سوئد در اعطای مجوز هتک حرمت قرآن به افراطگراها را محکوم و اعلام کرد کاردار سوئد را احضار خواهد کرد. ترکیه نیز به این اقدام هتاکانه واکنش نشان داد و «هاکان فیدان» وزیر خارجه ترکیه در این خصوص با برخی همتایان خود تلفنی گفتوگو کرد.
مقتدا صدر، رهبر جریان صدر عراق نیز با تأکید بر لزوم جرمانگاری سوزاندن قرآن کریم در سطح جهانی گفت ملتهای مسلمان باید تجمع کنند. جنبش مقاومت اسلامی نجباء هم در بیانیهای ضمن تأکید بر پاسخگویی به هتک حرمت قرآن کریم در سوئد، خواستار تغییر کاربری سفارت این کشور در بغداد به مرکز قرآنی شد. علاوه بر این، رئیس اتحادیه علمای مسلمان در دیالی عراق گفت 3 سازمان صهیونیستی صاحب نفوذ در سوئد، از جنایت آتش زدن قرآن کریم حمایت میکنند تا از این طریق، فتنهافروزی کنند.
این اقدام با واکنش دبیرکل سازمان ملل نیز روبهرو شد و آنتونیو گوترش شامگاه پنجشنبه در دیدار با نمایندگان سازمان همکاری اسلامی، نابردباری، خشونت و اقدامات اسلامهراسانه را محکوم و بر همبستگی با جامعه مسلمانان تأکید کرد. دبیرکل شورای همکاری خلیجفارس، رئیس پارلمان کشورهای عربی، دبیرکل سازمان همکاری اسلامی و الازهر مصر نیز به این اقدام هتاکانه واکنش نشان دادند. در این میان آمریکا در بیانیهای بدون محکوم کردن اقدام دولت سوئد در صدور مجوز برای هتک حرمت قرآن، حمله به سفارت این کشور اروپایی در بغداد را که چهارشنبه شب ۲۸ تیر رخ داد، محکوم کرد.
طبق گزارش پایگاه خبری تحلیلی روسیاالیوم، این فرد هتاک در ویدئویی که در حساب خود در تیکتاک منتشر کرد، گفت: «پلیس سوئد سعی کرد در ازای آزادی من، حمایتم را معامله و لغو کند. پلیس به من گفت باید از انتقاد از مسلمانان دست بردارم، باید دست از تظاهرات بردارم. شنیدهام از سوی اداره مهاجرت سوئد تهدید به بازگشایی پرونده پناهندگیام شده و فشار زیادی بر من وارد میشود». همچنین دادستانی کل عراق پنجشنبه گذشته در نامهای به اداره پلیس عربی و بینالمللی وزارت کشور عراق خواستار تحت پیگرد قرار گرفتن سلوان مومیکا، عامل قرآنسوزی در سوئد شد. به نوشته وبگاه السیاسهنیوز، این حکم در شعبه سوم دادگاه تحقیقات الکرخ صادر شده است. خبرگزاری شفقنیوز عراق هم در این باره اعلام کرد معترضان عراقی از جمله حامیان جریان صدر روز گذشته پس از برپایی نماز جمعه در شهرک صدر در شرق بغداد علیه اهانت به قرآن کریم در سوئد تظاهرات کردند. معترضان عراقی اهانت به قرآن کریم را محکوم کردند. در همین راستا، خبرگزاری رسمی سوئد نیز اعلام کرد کارکنان سفارت خود در بغداد را به دلایل امنیتی از عراق خارج و به استکهلم منتقل کرده است. میدلایستنیوز به نقل از رویترز گزارش داد: پس از هجوم معترضان عراقی به سفارت سوئد در بغداد، این سفارتخانه فعالیتهای خود را به طور موقت به استکهلم انتقال داد. خبرگزاری رویترز روز جمعه به نقل از خبرگزاری رسمی سوئد گزارش داد سفارت سوئد در بغداد به دلایل امنیتی به طور موقت فعالیت خود را از پایتخت سوئد انجام خواهد داد. شامگاه چهارشنبه شماری از افراد با ورود به محوطه سفارت سوئد، ساختمان سفارتخانه را آتش زدند. این اقدام در اعتراض به موافقت پلیس سوئد با برگزاری تجمعی بیرون سفارت عراق در استکهلم به منظور آتش زدن نسخه دیگری از قرآن بود. شاهدان عینی تأکید کردند در ساعات پایانی روز چهارشنبه صدها معترض وارد ساختمان سفارت سوئد شدند و آن را به آتش کشیدند. در پی این حادثه، وزارت خارجه عراق آتش زدن سفارت سوئد در بغداد را بشدت محکوم کرد. شورای عالی قضایی عراق نیز دستور بازداشت ۲۰ نفر از متهمان مشارکت در حمله به سفارت سوئد در بغداد را صادر کرد. همچنین در پی تکرار حادثه اهانت به ساحت قرآن کریم، دبیرکل سازمان ملل متحد، با هیاتی از سفرای کشورهای سازمان همکاری اسلامی در نیویورک دیدار کرد. بر اساس بیانیه رسمی استفان دوجاریک، سخنگوی دبیرکل سازمان ملل، آنتونیو گوترش، با هیاتی از سفرای کشورهای سازمان همکاری اسلامی دیدار کرد. این بیانیه میافزاید: در این نشست، دبیر کل سازمان ملل تأکید کرد این سازمان به اجرای کامل مصوبه شورای حقوق بشر درباره مبارزه با نفرتپراکنی دینی که موجب تبعیض، خصومت یا خشونت میشود، مصمم است. طبق این بیانیه، گوترش همچنین با جامعه اسلامی در اتفاقات اخیر ابراز همدردی کرده و اقدامات خشونتآمیز و اسلامهراسانهای را که منجر به وخامت تنشها و تبعیض و افراطگرایی میشود، محکوم کرد. دانشگاه الازهر مصر نیز ضمن محکومیت شدید اقدامات تحریکانگیز استکهلم درباره مقدسات مسلمانان، از کشورهای عربی و اسلامی خواست کالاهای سوئدی را تحریم کنند. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه هم چهارشنبه گذشته بار دیگر تأکید کرد بیاحترامی به قرآن، کتاب مقدس مسلمانان، در روسیه جرم به شمار میآید. در این میان آیتالله سیدعلی سیستانی، مرجع عالیقدر شیعیان عراق هتک حرمت قرآن کریم در سوئد را «اهانتآمیز» توصیف کرد و گفت: «احترام به آزادی بیان نمیتواند این رفتار شرمآور را که تعرض آشکار به مقدسات بیش از 2 میلیارد مسلمان در جهان است توجیه کند». دفتر آیتالله سیستانی در بیانیهای از ارسال پیامی به آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد درباره هتک حرمت قرآن کریم با مجوز پلیس سوئد خبر داد.
* امیرعبداللهیان: فرد مرتکب اهانت باید دستگیر و محاکمه شود
وزیر خارجه سوئد دیروز در تماس تلفنی با وزیر امور خارجه کشورمان گفت: دولت سوئد هتک حرمت به کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن کریم را محکوم میکند. توبیاس بیلستروم اظهار داشت: شخص نخستوزیر و بیانیه رسمی وزارت خارجه سوئد به صراحت اعلام کرده این اقدام موضع دولت سوئد نیست. وزیر خارجه سوئد تصریح کرد: پلیس سوئد مجوز برگزاری تجمعات را صادر میکند و احدی در سوئد برای اهانت به قرآن مسلمانان مجوز نداده است اما این فرد سوءاستفاده کرده است و ما آن را محکوم میکنیم. حسین امیرعبداللهیان در پاسخ به اظهارات همتای سوئدی خود تاکید کرد: بیحرمتی به قرآن کریم و دیگر کتب و مقدسات ادیان الهی در هر کجا، توسط هر شخص و تحت هر شرایطی قویا محکوم است. تکرار این اقدامات به بهانه آزادی بیان غیرقابل قبول و توجیه است. وزیر امور خارجه افزود: سوئد باید به این نوع از نفاقافکنی و ترویج خشونت که عواقب عمیقی در پی دارد پایان دهد. امیرعبداللهیان تصریح کرد: در حالی که سوئد داعیه پیشرو بودن در عرصه حقوق بشر را دارد، چگونه میتواند در کمتر از ۱۰ روز از تصویب شدن قطعنامه نشست شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد در محکومیت توهین به مقدسات دینی اینگونه بیتفاوت از کنار آن بگذرد؟ وی خطاب به وزیر خارجه سوئد گفت: پلیس سوئد اجازه داد با سوءاستفاده از آزادی بیان به هسته مرکزی وجدان، عقیده و اعتقاد همه مسلمانان جهان آشکارا توهین شود، در واقع این خشونتی آشکار علیه مسلمانان به شمار میرود. اگر درباره هر یک از ادیان ابراهیمی و کتب آسمانی دیگر نیز این اتفاق بیفتد، باید علاوه بر محکومیت، فرد یا اعضای جریان خطاکار دستگیر و محاکمه شوند. رئیس دستگاه دیپلماسی خاطرنشان کرد: در کنار بیانیه، فرد مرتکب این اهانت غیرقابل بخشش باید دستگیر و محاکمه شود و پاسخگوی اقدامات خود باشد. در غیر این صورت سوئد باید منتظر تصمیمات قاطع کشورهای اسلامی باشد.
***
امیرعبداللهیان: سفیر جدید سوئد را نمیپذیریم
وزیر امور خارجه اعلام کرد: به دستور رئیسجمهور، سفیر جدید سوئد تا زمانی که دولت این کشور اقدام جدی برای مقابله با هتاکی مستمر به مقدسات اسلامی انجام ندهد، اجازه بازگشت به ایران را نخواهد داشت.
حسین امیرعبداللهیان شب گذشته در گفتوگو با شبکه یک سیما با بیان اینکه مردم عزیزمان با صدای بلند اثبات کردند هرگز اهانت به قرآن کریم را تحمل نخواهند کرد، افزود: روز جمعه جلسه فوقالعاده سیاسی را با حضور معاونان وزارت امور خارجه و همکارانم در وزارتخانه برای بررسی واکنش مناسب به این موضوع تشکیل دادیم. وی خاطرنشان کرد: اولا هموطنان در جریان قرار بگیرند که ماموریت سفیر سوئد در تهران پایان یافته، لذا به دستور دکتر رئیسی، تا زمانی که دولت سوئد برای حفظ حرمت کتابهای آسمانی و قرآن کریم اقدامی جدی انجام ندهد و با فردی که ۲ بار تاکنون به کتاب مقدس قرآن کریم هتاکی کرده، برخورد جدی نکند، بر اساس دستور آقای رئیس جمهور، ما سفیر جدید سوئد را نخواهیم پذیرفت و همچنان سفیر جدید ایران هم به سوئد اعزام نخواهد شد.
امیرعبداللهیان افزود: امروز وزیر خارجه سوئد تماس گرفت و ضمن محکومیت این اقدام خواست موضع سوئد را به اطلاع رئیسجمهور برسانم. من به او گفتم شما نمیتوانید افکار عمومی ۲ میلیارد مسلمان را نادیده بگیرید. تاکید کردم بیانیه وزارت خارجه سوئد کافی نیست و باید فرد متخلف دستگیر و محاکمه شود. همچنین با دبیرکل سازمان همکاری اسلامی برای اتخاذ یک رویه واحد و نیز با وزیر خارجه عربستان گفتوگو خواهیم داشت.
وی بار دیگر تاکید کرد که از پذیرش سفیر جدید سوئد تا زمانی که دولت این کشور اقدام قاطعی در برابر فرد هتاک و هتاکی به مقدسات اسلامی اتخاذ نکند، خودداری خواهد شد.
******
تظاهرات نمازگزاران جمعه در سراسر کشور در اعتراض به هتک حرمت دوباره به قرآن در سوئد
یکصدا علیه توطئه صهیونیستی
دستگاه دیپلماسی با همکاری سایر کشورهای اسلامی در روابط دیپلماتیک خود با کشور سوئد تجدیدنظر کند
گروه سیاسی: این روزها سوئد در اسلامستیزی و اهانت به ارزشهای اسلامی گوی سبقت را از دیگران ربوده و در پی کسب جایگاه نخست میان اسلامستیزان است.
پنجشنبه هفته گذشته برای دومین مرتبه طی چند هفته اخیر، عاملان قرآنسوزی در سوئد، با چراغ سبز پلیس این کشور پس از دریافت مجوز برای تجمع ضداسلامی در استکهلم، به قرآن کریم اهانت کردند.
در جریان این تجمع که مقابل سفارت عراق در سوئد برگزار شد، «سلوان مومیکا» شهروند عراقی ـ سوئدی که در روز عید قربان اقدام به قرآنسوزی کرده بود، بار دیگر در حمایت کامل پلیس سوئد کتاب مقدس مسلمانان جهان را آتش زد.
این هتک حرمت واکنش گسترده مسلمانان جهان را در پی داشت و در ایران نیز مردم مسلمان، پس از برگزاری نماز جمعه، با انجام تظاهراتی، خشم خود را نسبت به دولت سوئد اعلام کردند.
مردم ایران در این مراسم که در سراسر کشور برگزار شد، خواستار این شدند دستگاه دیپلماسی با همکاری سایر کشورهای اسلامی در روابط دیپلماتیک خود با کشور سوئد تجدیدنظر کند. همچنین شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی در سومین روز ماه محرم، ماه عزای حسینی در محکومیت صدور مجدد مجوز دولت سوئد به گروهها و جریانات افراطی و نحلههای شیطانی جهت سوزاندن قرآن کریم بیانیهای صادر کرد.
متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:
«در روزهای عزای سید و سرور شهیدان کربلا، حضرت اباعبداللهالحسین علیهالسلام، شاهد بودیم دگر بار عوامل شیطانی در کشور سوئد، به کتاب نورانی و انسانساز «قرآن کریم» جسارت کردند. این کتاب الهی و پرفروغ که سراسر کلام نورانی خداوند منان و کاملترین و جامعترین کتاب آسمانی و سرشار از پیامها و آموزههای راستین برای هدایت انسانها بوده و به دست آخرین پیامبر، حضرت محمد مصطفی صلیالله علیه وآله وسلم، برای هدایت بشریت هدیه شده، مورد بیاحترامی قرار گرفته و توسط شیطانصفتان و با حمایت دولت سوئد و پلیس مزدور آنان به آتش کشیده و نسبت به مقدسات مسلمانان توهین و رذالت صورت گرفت و شک نداریم که این حرکت سخیف با حمایت سردمداران صهیونیسم بینالملل و نحلههای شیطانی آنان صورت پذیرفته و هرگز عظمت عزای حسینی و وحدت مسلمانان را برنتافتند و با کمال وقاحت و بیشرمی، بار دیگر چهره رذیلانه خود را در نگاه عزاداران حسینی، با اهانت و سوزاندن کتاب آسمانی قرآن کریم، توسط عناصر افراطگرا و تندرو که در مسیر نفرتپراکنی علیه مقدسات میباشد، مجاز شمردند. بیشک این اقدامات نابخشودنی و اهانت به قرآن کریم، یک ستیز سازمانیافته از سوی قدرتهای استکباری و صهیونیست بینالملل بوده که با حمایت سخیف دولت سوئد صورت گرفته و با هدف تخریب اسلام انجام یافته و هرگز با تعالیم ادیان الهی قابل جمع نبوده و قابل تحمل نیست. شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی ضمن محکومیت مجدد این اقدام ننگین کشور سوئد از همه آزادیخواهان و موحدان جهان میخواهد در این ماه عزای حسینی، در کنار دیگر مسلمانان و آزادگان جهان از ادیان الهی، با سیاست پلید توهین به مقدسات و نفرتپراکنی مقابله کرده و این اقدام نفرتانگیز که با هدف اسلامهراسی، ناامنسازی جهان، تقویت افراطگری و خشونت در جهان صورت میگیرد مقابله کنند».
* ملتهای مسلمان دولت سوئد را در اهانت به قرآن پشیمان کنند
آیتالله سیداحمد خاتمی خطیب نماز جمعه هفته گذشته تهران با اشاره به اهانت مجدد به ساحت قرآن کریم در سوئد گفت: نگران نیستیم، چرا که با این اقدامات احمقانه جایگاه دین کم نمیشود اما دولت سوئد حمایت کرده است، پس ملتهای مسلمان باید دولت این کشور را پشیمان کنند. امام جمعه موقت نماز جمعه تهران تصریح کرد: برای فراخواندن سفیر کشور سوئد از دولت ممنونم، از مردم و دولت عراق تجلیل ویژه دارم، چراکه جانانه در مقابل این دهنکجی ایستادند. باید بدانند بازی با دین، بازی با دم شیر است، باید بدانند بازی با قرآن هزینههای سخت دارد.
* تجمع دانشجویان و مردم تهران در مقابل سفارت سوئد
در پی هتک حرمت مجدد قرآن در سوئد، مردم تهران به همراه جمعی از دانشجویان، با حضور اعتراضی در مقابل سفارت سوئد، اقدام ضداسلامی سلوان مومیکا در استکهلم را که با حمایت پلیس سوئد انجام شد محکوم کردند و از دستگاه دیپلماسی کشورمان خواستار اخراج سفیر سوئد از ایران شدند.
* 2 حرمتشکنی در یک ماه
همانطور که ابتدا به آن اشاره شد، هتک حرمت قرآن کریم که روز پنجشنبه هفته گذشته اتفاق افتاد، دومین بیحرمتی به کتاب مقدس مسلمانان در یک ماه اخیر بود که با حمایت پلیس سوئد انجام شد اما نکته قابل توجه این بیحرمتیها، حضور شخصی به نام سلوان مومیکا به عنوان هتک حرمتکننده در هر دو اقدام بود؛ شخصی که ارتباطش با رژیم صهیونیستی پیش از این آشکار شده بود. وزارت اطلاعات با صدور بیانیهای از ارتباط سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی با عنصر هتاک به قرآن مجید در کشور سوئد خبر داد. وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی در تاریخ 19 تیرماه سال جاری، با صدور بیانیهای از ارتباط سازمان جاسوسی رژیم صهیونیستی با عنصر هتاک به قرآن مجید در کشور سوئد خبر داد. در بیانیه تبیینی وزارت اطلاعات آمده بود: «به استحضار ملت شریف ایران و همه ملتهای موحد و آزادیخواه جهان میرساند اگرچه هتک حرمت ادیان الهی در هر شرایطی و توسط هر عاملی، اقدامی کفرآمیز و مذموم است اما برخی هتاکیها به لحاظ در برداشتن اهداف خاص، زمان انجام و هویت عوامل پشت صحنه، ویژگیهای کاملا متمایزی دارند. در چنین مواردی آشکارسازی پشتپردهها به درک چرایی یک عمل شوم و خنثیسازی مقاصد ضدانسانی مستتر در آن کمک میکند. جنایت اخیر هتاکی به کلامالله مجید که در کشور سوئد و با حمایت تشویقآمیز پلیس آن کشور صورت گرفت، ابعادی فراتر از موارد مشابه پیشین داشت. بر این مبنا سربازان گمنام امام زمان(عج) به واکاوی اطلاعاتی چند و چون آن اقدام پلید و تلاش برای شناسایی عناصر پشت صحنه آن پرداختند. جمعآوری هدفمند اطلاعاتی از کانونهای مرتبط با آن فتنه و تطبیق یافتههای اولیه با مخازن اطلاعاتی موجود، نخستین سرنخهای منشأ فتنهانگیزی و نفرتپراکنی را آشکار کرد.
بر مبنای اطلاعات موثق بهدستآمده، «سلوان مومیکا» فرد هتاک به ساحت قرآن کریم، متولد سال 1986 در عراق بوده و سال 2019 به استخدام سرویس جاسوسی رژیم صهیونیستی درآمده است. او که در منطقه محل اقامت پیشین خود در عراق به بدنامی اشتهار داشت، همان بدنامی و سوابق سوء خود را به عنوان کارنامه مطلوب صهیونیستها ارائه میکند و مورد قبول و استقبال آنها قرار میگیرد. نامبرده پس از آن، نقش عمدهای در جاسوسی از جریان مقاومت و پیشبرد پروژه تجزیه عراق ایفا میکند و اقامت در سوئد را به عنوان دستمزد خیانتهایش به ملت عزیز عراق و امت گرامی اسلام، از صهیونیستها مطالبه و دریافت میکند. پس از اقامت در سوئد، مزدوری خویش برای رژیم غاصب را در قالب مأموریتهای متناسب با شرایط و دسترسیهای جدیدش ادامه میدهد. از آن جمله است در هفتههای اخیر به دنبال برنامهریزی رژیم صهیونیستی برای سرکوب مقاومت مشروع مردمی در مناطق اشغالی 1967 و ساحل غربی رود اردن، همزمان این عنصر خیانتپیشه، پروژهای سیاه و ملحدانه را به اجرا میگذارد. برگزاری نمایش شوم هتک حرمت مصحف شریف، دقیقا با هدف ایجاد موج رسانهای غالب و به حاشیه راندن اخبار جنایات هولناک و گسترده رژیم صهیونیستی در ساحل غربی بویژه جنین مظلوم و سرافراز طراحی و اجرا شد. این رویه معمول صهیونیستهاست که همراه با هر پروژه کشتار و ویرانسازی، پروژه تبهکارانه دیگری بهمنظور انحراف توجهات از آن عملیات شیطانی اجرا میکنند. در آینده در محدوده ملاحظات اطلاعاتی و حفاظتی، اسنادی پیرامون این عنصر خبیث منتشر خواهد شد. آمران و عاملان این جنایت سازمانیافته نیز بنا بر سنت محتوم الهی، تاوان عمل خود را خواهند پرداخت. در جغرافیای سوئد نیز گرچه پیش از این شاهد حضور پررنگ و فعالیتهای اطلاعاتی بدون محدودیت رژیم صهیونیستی بودهایم (همچون استخدام جاسوس محکوم به اعدام، احمدرضا جلالی در آن کشور و حمایتهای بعدی از او پس از بازداشت و محاکمه وی)، با این حال انتظار میرود از این پس دولت سوئد در رویه کنونی تجدیدنظر کند و اجازه ندهد احساسات بیش از 2 میلیارد مسلمان جهان در آن جغرافیا جریحهدار شود».
ارسال به دوستان
تحلیلی بر اقدامات بنیامیه برای مسخ دستگاه محاسباتی جامعه اسلامی در جهت به ناکامی کشاندن جبهه حق
جهل مردم، زمینهساز قتل سیدالشهدا
در بررسی تاریخ صدر اسلام بویژه در مقطعی که بنیامیه به مرور قدرت سیاسی را به دست میگیرد، همیشه این سوال برای پژوهشگران مطرح میشود که چطور میشود امت اسلامی بعد از زحمتهای زیاد پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) ایشان، راضی به خلافت امویان شده و ائمه اطهار را در راه مبارزه با این شجره ملعونه تنها میگذارند؟ حجتالاسلاموالمسلمین دکتر محمدرضا جباری، پژوهشگر تاریخ اسلام در یادداشت پیش رو به این سوال جواب داده است که بنیامیه چگونه جامعه اسلامی بویژه مردم شام را به اطاعت از خود وامیداشتند و آنها را به مقابله با اهل بیت پیامبر اکرم ترغیب میکردند.
منطقه شام نقش مهمی در تحولات تاریخ بویژه تاریخ صدر اسلام داشته است. بعد از فتح این منطقه در سال ۱۴ هجری و منصوب شدن یزید بن ابوسفیان از سوی خلیفه به عنوان والی این منطقه، نفوذ امویان نیز آغاز شد و بعدها این نفوذ در دوران معاویه رشد روزافزون یافت و بر گستره آن افزوده شد. سیاستهای ریاکارانه و در عین حال حسابشده معاویه موجب شد بین خاندان بنیامیه و مردم شام ارتباط نزدیک همراه با علاقه شکل گیرد و در دوران خلفای بعدی تا پایان دولت امویان این علاقه و ارتباط باقی بماند. علاقه شامیان به امویان به اندازهای بود که وقتی معاویه در بستر بیماری افتاد و به مردم اجازه عیادت داد، دسته دسته از اهل شام به عیادتش آمدند و وقتی احوال رنجور وی را دیدند، بسیار گریستند و بر ادامه حکومت بنیامیه تأکید کردند و خواهان خلافت یزید شدند.
معاویه تلاش فراوانی برای تثبیت موقعیت شامیان به کار برده بود؛ وی با تدابیر شیطانی خود در جنگ صفین، توانست شام را مستقل از دولت اسلامی اداره کند و بعدها پس از جریان صلح امام حسن(ع) دمشق را پایتخت جهان اسلام قرار داد. همین سیاستها موجب شد تا شامیان به وی و خاندانش علاقهمند شوند و هیچگاه آنان را در هیچ عرصهای تنها نگذارند.
بعد از فتح شام در دوره خلیفه اول یزید بن ابو سفیان از سوی ابوبکر به امارت دمشق و نواحی آن منصوب شد. سپس عمر، یزید بن ابو سفیان را بر ولایت شام تثبیت کرد و پس از مرگ او، معاویه (برادر یزید) را بر حکومت شام منصوب کرد و عثمان نیز او را ابقا کرد. حضور معاویه بر مسند قدرت در شام، دوره اوجگیری ارتباط شامیان با امویان و به تبع آن علاقهمندی آنان به خاندان ابوسفیان بود، بویژه اینکه معاویه با اتخاذ سیاستهای مکارانه که برگرفته از روحیه ریاکارانه وی بود توانست توجه مردم شام را به سوی خود جلب کند. بیگمان میتوان یکی از مهمترین عوامل جذب شامیان به سوی امویان را ریاکاری و مردمداری متظاهرانه معاویه دانست. او توانست با اتخاذ سیاست به اصطلاح پوپولیستی، مردم شام را طرفدار خود کند. معاویه برای مشروعیت بخشی به اقدامات خود، دست به برخی کارهای ریاکارانه مذهبی زد. وی پارچهای از دیبا روی خانه خدا کشید و برای مسجد پیامبر و محراب ساخت. از جمله مواردی که بر ریاکاری وی صحه میگذاشت صبر و بردباری ظاهری معاویه بود که برخی از مورخان را به اشتباه انداخته و موجب شده است آنان این مساله را یکی از حسنات وی به شمار آورند. برای نمونه، در یکی از نقلهای تاریخی آمده است که معاویه بعد از اینکه روی منبر از سوی یکی از مستمعان به دروغگویی متهم شد وی به جای برخورد با شخص معترض به منزل رفت و پس از لحظاتی در حالی که از محاسنش آب میچکید بر فراز منبر رفت و گفت: ای مردم بدانید که خشم و غضب از ناحیه شیطان است و شیطان از آتش است، پس اگر یکی از شما به دلیلی غضبناک شد خشمش را با آب خاموش کند. همچنین باید به مکر و حیله وی در جذب مردم نیز اشاره کرد. معاویه در جمعی گفته بود: «اگر مویی بین من و مردم باشد، قطع نمیکنم». از وی پرسیدند چگونه؟ پاسخ داد: «اگر بکشند رهایش میکنم و اگر شل کنند میکشم».
امام علی(ع) در تبیین شگرد فریبکاری معاویه میفرماید: «معاویه از هر طرف سراغ انسان میآید. از پیش رو، پشت سر و از راست و چپ میآید تا در حال غفلت او را تسلیم خود کند و درک و شعورش را بدزدد». عمرو بن عاص نیز درباره شخصیت معاویه گفته بود او میتواند به هنگام خشم تبسم کند.
در واقع، «جهل» اصلیترین عامل جذب شامیان به امویان بود و اطاعت نیز پیامد آن بود؛ گو اینکه همین اطاعت محض خود جهالتافزا نیز بود لذا تشدید و تعمیق جهالتها را میتوان پیامدی دیگر برای علائق شامیان به بنیامیه به شمار آورد.
امویان، شامیان را در یک حصر شدید فرهنگی و تبلیغاتی قرار داده بودند. توصیه معاویه به یزید مبنی بر اینکه شامیان را برای مدتی طولانی از شام بیرون نبرد تا به خوی و خصلتهای دیگران عادت نکنند، دلیلی واضح بر حصر فرهنگی، سیاسی و تبلیغاتی آنان است. بنیامیه برای اجرای این نقشه هرگونه امکان تماس و ارتباط شامیان را با شیعیان اهل بیت منع کردند.
معاویه حتی حضور برخی شیعیان علی را که در شام تبعید بودند برنتافت و بیم داشت که حضور آنان موجب بیداری شامیان شود، از این رو بعد از اینکه سعید بن عاص اموی والی عثمان در کوفه مالک اشتر را به همراه شماری دیگر به دستور عثمان به شام تبعید کرد، طبق برخی از نقلهای تاریخی پس از چندی، معاویه این افراد را که عبارت بودند از عمرو بن زراره، کمیل بن زیاد، مالک بن حارث (مالک اشتر)، حرقوص بن زهیر، شریح بن اوفی، صعصعه بن صوحان و جندب بن زهیر، از شام بیرون کرد. وی وقتی شنید این افراد بـا مردم شام مراوده پیدا کردهاند، به عثمان نامه نوشت که حضور آنان موجب شورش در شامات خواهد شد. خلیفه دستور داد تا آنان به حمص تبعید شوند. پیشتر از آن نیز وی حضور ابوذر غفاری را تحمل نکرده بود. ابوذر که به بخششهای عثمان از بیتالمال به مروان بن حکم، زید بن ثابت و دیگران اعتراض کرده بود، از مدینه اخراج و به شام تبعید شد. وی در شام نیز در برابر اقدامات منحرفانه معاویه اعتراض میکرد و اقدامات اشرافی وی از جمله ساختن «کاخ سبز» را به باد انتقاد گرفت و حتی تطمیع معاویه نیز او را وادار به سکوت نکرد. ابوذر همچنین مردم را با فضایل پیامبر و اهلبیت آگاه میکرد. مجموعه این حوادث موجب شد تا معاویه به عثمان نامه بنویسد و وی را از اعمال و سخنان ابوذر آگاه کند. معاویه پس از پاسخ عثمان، ابوذر را به مدینه روانه کرد. ابوذر بعدها به ربذه تبعید شد. در نتیجه این جهل، شامیان علی را پدر فاطمه و فاطمه را همسر پیغمبر و دختر عایشه را خواهر معاویه و علی را کشته شده در جنگ حنین همراه با پیامبر میدانستند. معاویه در نامهای خطاب به اهل شام نوشته بود: «این نامهای است که امیرالمومنان، معاویه، صاحب وحی خدایی که محمد را به نبوت برانگیخت نوشته است. محمد امی بود؛ نه میخواند و نه مینوشت و از میان اهل خود وزیری که نویسنده امین باشد برگزید. وحی بر محمد نازل میشد و من آن را مینوشتم و او نمیدانست که من چه مینویسم و میان من و خدا هیچ یک از خلق او حاضر نبود». جهل شامیان به اندازهای بود که بنیامیه را تنها خویشان رسول خدا میدانستند. پس از سقوط امویان، برخی از سران ایشان نزد سفاح نخستین خلیفه عباسی شهادت دادند که جز بنیامیه اقوامی برای پیامبر نمیشناختند. وقتی معاویه نماز جمعه را چهارشنبه خواند کسی اعتراض نکرد و همه در نماز حاضر شدند. مردم شام به قدری در جهل نگه داشته شدند که در جنگ صفین نفهمیدند چرا با وجود زنده بودن ۲ فرزند عثمان، معاویه باید خود را ولی دم خلیفه مقتول معرفی کند؟ وانگهی از خود نپرسیدند که اگر علی بر حق نیست، پس چرا 70 بدری و هفتصد نفر از افرادی که در بیعت رضوان با پیامبر شرکت داشتند در میان لشکریان او حضور دارند؟ شخصی از یکی از عقلای شامی پرسید: این ابوتراب که خطیب او را بر فراز منبر لعن میکند کیست؟ شامی پاسخ داد گمان میکنم سارقی از سارقان فتنهگر است. هاشم مرقال از یاران امیرالمومنان نیز نقل میکند که در صفین یک جوان شامی را دید که رجزخوانی میکرد و علی را به دلیل قتل عثمان نفرین و لعن میکرد؛ وقتی از او علت حضور در این جنگ را پرسید، پاسخ داد:«با شما میجنگم، چرا که به من گفتند امیرتان نماز نمیخواند و شما نیز نماز نمیخوانید و امیرتان خلیفه ما را کشته است». امویان به صورت عمد شامیان را در جهل نگه داشتند تا مبادا با مکتب اهل بیت آشنا شوند و چهره واقعی بنیامیه آشکار شود. این جهل بیش از همه به کار آنان آمد و در تمایل شامیان به آنان کارگر افتاد.
او با ۲ حربه روانی به میدان آمد که عبارت بود از «عظمت بخشی» و «قداست بخشی». او با زیرکی شیطانی از این ۲ حربه برای تحریک حس ملیگرایی شامیان بهره برد و نتیجه آن نیز چیزی جز علاقه مردم شام به او و خاندان بنیامیه نبود.
* عظمتبخشی
شام، میراثدار هزاران سال تمدن بود و طبعا به دنبال حاکمی میگشت که بتواند احیاکننده عظمت گذشته آن باشد. شامیان عامل این عظمتبخشی را در امویان بویژه معاویه یافتند و او نیز از این فرصت بیشترین بهره را برد.
او برای سیادتبخشی به شامیان در برابر عراقیان، مقر بیتالمال عراق را به شام منتقل کرد تا غرور آنان را احیا کند. این برای مردمی که سالها بردگی رومیان را تجربه کرده بودند بسیار غرورآمیز بود، بویژه در برابر عراقیان که با آنان رقابت دیرینه داشتند.
به این لحاظ علاقه شامیان به امویان بویژه پس از نبرد صفین افزایش یافت، چرا که اعلام نظر حکمین به نفع معاویه شد و این موفقیتی برای مردم شام به شمار میآمد و موجب تقویت موقعیت آنان میشد. آنان از آن پس، خلفا را از همشهریان خود میدیدند و در واقع حکومت را از آن خود میدانستند و رهاورد این امر افزایش منافع و کثرت غنایم برای شامیان بود.
* قداستبخشی
علت روانی دوم قداستی بود که بنیامیه به شام و شامیان نسبت میدادند. در زمان امویان و بویژه معاویه، شام به مکانی مقدس شهرت یافت. معاویه سیاست قداستبخشی به شام و شامیان را در پیش گرفته بود. او مدعی بود که خداوند خلافت را به واسطه شامیان عزت بخشیده است. او در جایی از قول پیامبر گفته بود: «هرگز امتی دچار تفرقه نشد جز اینکه اهل باطل بر اهل حق پیروز شدند؛ مگر این امت یعنی شامیان». کعب الاحبار نیز در این مورد به حدیثسازی روی آورد و با ذکر حدیثی جعلی، حمص و دمشق را ۲ شهر از 5 شهری که به شهرهای بهشتی شهرت دارند معرفی کرد. از مجموع احادیثی که دستگاه خلافت امویان درباره فضایل شام جعل کرده، میتوان به اختصار به این ویژگیها اشاره کرد:
۱- سرزمین شام بهترین پناهگاه برای مسلمانان در هنگامه فتنه و گرفتاریهاست.
۲- سرزمین شام سرزمین مقدسی است.
3- سرزمین شام سرزمین برگزیده الهی و شامیان نیز بهترین بندگان خداوندند.
۴- شامیان تا قیامت بر دین خدا استوارند و در راه خدا میجنگند.
۵- خداوند به وسیله شام و اهل، آن پیامبر را کفالت کرده است.
۶- شامیان و متعلقان به آنان مرزداران و محافظان در راه خداوند هستند.
7- منع دشنام به شامیان به این علت که پاکان زیادی در میان آنان هستند.
۸- در وقت فتنه به شام پناه ببرید.
۹- در هنگامه فراگیری فتنه در جهان، ایمان در شام خواهد بود.
این احادیث که بسیاری از آنها منتسب به رسول خدا و برخی نیز منتسب به امیرمومنان علی است به منظور قداستبخشی به شام و شامیان توسط معاویه و با کمک جاعلانی مانند کعبالاحبار، وهب بن منبه و ابوهریره جعل شدند. احادیث فضیلت شام در مجامع حدیثی اهل حدیث، مانند مسند احمدبن حنبل و آثار دیگر فراوان آمده است. این نشان میدهد که بخشی از مهمترین روایات مربوط به فضایل شام در قرن اول و دوم رواج یافته و در قرن سوم از طریق محدثان به عنوان روایات قابل قبول نقل و در مصادر حدیثی و تاریخی وارد شده است.
یکی از عواملی که موجب شد امویان در شام نفوذ پیدا کرده و توجه شامیان را به خود جلب کنند، استفاده از سرمایههای اجتماعی در شام و نفوذ متنفذان بود که این سرمایههای اجتماعی را میتوان به چند دسته تقسیم کرد:
* قبایل
* افراد بانفوذ
* شاعران
* قاریان
امویان با استفاده از جایگاه قاریان در جامعه بر وجاهت خود در میان شامیان میافزودند. در برخی نقلها تعداد قاریانی که جذب معاویه شدند حتی تا ۴ هزار نفر هم برآورد شده است، هر چند مبالغهآمیز به نظر میرسد. یکی از بانفوذترین و بزرگترین قاریان قرآن، ابومسلم خولانی بود که یکی از مشاهیر تابعان شامی و از یاران معاویه به شمار میآمد. او از قبیله خولان یمن بود که اغلب ساکن شام بودند. ابومسلم در زمان حکومت معاویه به شام رفت و در جریان جنگ صفین یکی از مهمترین هواداران معاویه بر ضد امیرمومنان علی بود.
* فقیهان
نقش فقیهان درباری در تمایل شامیان به امویان را میتوان مهم ارزیابی کرد. قریب به اتفاق فقهای شام، ضمن بیعت با امویان، از طرفداران پابرجا و مستحکم آنان به شمار میآمدند. به تعبیر دکتر عطوان، فقهای شامی نسبت به دیگر فقها، «اشد دعوه» به خلافت امویان بودند. خلفای اموی با استفاده از جایگاه آنان در میان مردم، از وجود آنان نهایت بهره را میبردند. برای نمونه میتوان به ۲ فقیه بزرگ آن دوران اشاره کرد. یکی از آنان ابوبکر محمدبنمسلم بنعبیدالله شهاب معروف به زهری از فقیهان و محدثان بزرگ قرن دوم هجری بود. واقدی معتقد است او از عالمان بزرگی است که بویژه در حجاز و شام همتایی نداشت. ابنسعد نیز او را تنها فقیه و محدث مدینه بـه شمار میآورد. او اهل مدینه بود ولی مدتی را در شام گذرانده بود. زهری همچنین از جمله تابعان به شمار آمده و روایتهای گوناگونی را از امام سجاد نقل کرده است. حضرت در نامهای توبیخآمیز او را به دلیل همکاری با دستگاه امویان سرزنش میکند. زهری بیشتر عمر خود را در خدمت بنیامیه بود و به آنان در دنیایشان کمک میکرد. هشامبنعبدالملک به او کمکهای مالی فراوانی میکرد. او در دستگاه عبدالملک نیز ارج و قرب فراوان داشت و از او نیز اموالی گرفته بود. عمر بن عبدالعزیز در نامهای به کارگزارانش به آنان توصیه میکند از ابنشهاب زهری که عالم معروف شام و حجاز است بهره ببرند. یکی دیگر از فقیهان نامداری که امویان او را به سوی خود جلب کردند ابوعمرو عبدالرحمان بن عمرو اوزاعی بود که به سبب اقامتش در محله اوزاع در حومه دمشق به این نام شهرت یافت. او در آغاز جوانی وارد دستگاه حکومتی بنیامیه شد و به عنوان دبیر به دیوان بنیامیه پیوست، اگرچه اوزاعی بعدها از این سمت استعفا کرد و به کارهای علمی پرداخت اما در برههای باز به اصرار یزیدبن ولید، اموی بر مسند قضای جند دمشق نشست و البته خیلی زود استعفا داد. با این همه او نتوانست علایق خود را به امویان پنهان کند؛ به گونهای که بعد از روی کار آمدن عباسیان او از مجرم دانستن و تکفیر امویان و جواز قتل آنان امتناع ورزید و حتی عبدالله بن علی بن عبدالله بن عباس را به علت قتل بنیامیه و خیانت به آنان نکوهش کرد و حق بنیعباس را در خلافت انکار کرد. اوزاعی از اعتبار بسیار بالایی در بین اهل سنت و منطقه شام برخوردار بوده است؛ چنانکه امامت او در حدیث میان اهل سنت - با توجه به ارجاعات دانشمندان این مذهب به او و نیز دیگر قرائن - روشن میشود.
* محدثان
از جمله افراد متنفذی که بنیامیه از نفوذ آنان بهره بردهاند محدثان هستند. از جمله این محدثان، رجـا بـن حـیـوه است که با نام شیخ اهلالشام شهرت داشت. درباره نفوذ و دلبستگی او به امویان آمده است، با اصرار او بــود کـه سلیمان بن عبدالملک، عمربن عبدالعزیز را به عنوان ولیعهد خود انتخاب کرد و همو بود که وقتی هشام از بیعت با عمر بن عبدالعزیز سر باز زد، او را تهدید کرد در صورت عدم بیعت گردنش را خواهد زد.
از دیگر محدثان معروف، عامر بن شراحیل معروف به شعبی است که بیشتر عمر خود را در کنار حجاج ثقفی و عبدالملک سپری کرده بود. این افراد با توجه به جایگاه علمی خود در جامعه و احترامی که مردم شام بـه آنان روا میداشتند نقش فراوانی در گرایش شامیان به سمت امویان داشتند.
یکی از علل و عوامل مهم علاقه شامیان به امویان امور اقتصادی بود. به تعبیر جرجی زیدان: «مردم و اطرافیان معاویه به واسطه ارتباط با ایرانیان و رومیان مزه تجمل و خوشگذرانی را چشیده بودند و چون بــیـم و رعــب دوران نبوی پایان یافته بود آنقدرها به آخرت اعتنا نداشتند و دنبال پول و جاه و مقام میرفتند، معاویه هوشیار و زیرک از فساد اخلاق عمومی استفاده کرده با کمال سیاست به اجرای نقشه خود کوشید». معاویه با بهره گرفتن از این نقطه ضعف شامیان سیاست تطمیع جامعه را به کار گرفت. به نوشته زیدان عامل اصلی و موثری که معاویه و سایر امویان برای پیشرفت سیاست خود به کار بردند بذل و بخشش اموال و املاک بود. دنیاخواهی اطرافیان معاویه نیز به اندازهای بود که ۲ قبیله عک و اشعر به امید پول و پاداش معاویه را در صفین همراهی کردند و مسروق عکی، مشروط به دریافت ۲ میلیون درهم به ادامه جنگ در رکاب معاویه ملتزم شد. در برخی نقلهای تاریخی آمده است مسروق عکی، فرمانده قبیله عک نزد معاویه آمد و گفت برای قوم من ۲ میلیون درهم عطا مقرر کن، با این عهد که هر کس از ایشان کشته شد، پسر عمویش جای او را بگیرد. معاویه نیز پذیرفت و آنان با قبیله همدان درگیر شدند، به گونهای که عمروعاص به معاویه گفت: «شیران با شیران رویاروی شدهاند و من هرگز چون امروز ندیدهام». عبدالله بن عباس در مکاتبه با امام حسن مجتبی تأکید میکند که مردم از علی کناره گرفتند و به سوی معاویه رفتند، چون علی بین مردم در توزیع بیتالمال به مساوات و برابری رفتار میکرد و این امر بر آنان سنگین بود. پس از قضیه حکمیت معاویه از هیثم درباره مقایسه شامیان و عراقیان پرسید و هیثم درباره شامیان گفت: «مردم شام تو را به سبب تمتع از دنیا دوست دارند که دنیاپرستان اهل طمعاند». نتیجه اینکه به تعبیر ذهبی، شامیان به این علت به معاویه عشق میورزیدند و درباره او غلو میکردند و او را بر هر کس دیگری برتری میدادند که با کرم و عطایای خود آنان را تسخیر کرده بود. افزون بر این موارد باید به عمران و آبادانیها و توسعهای که در عصر امویان در شام صورت گرفت نیز اشاره کرد که بر علاقه شامیان به بنیامیه میافزود. این مهم بویژه در دوره ولیدبن عبدالملک چشمگیرتر از هر زمان دیگری به نظر میرسید. ولید آبادانی را دوست داشت از این رو به اصلاح راهها توجه کرد و در این زمینه بیش از دیگران کارکرد. او شهر دمشق را آباد کرد و از طریق قناتهایی که از رودخانه بردی سرچشمه میگرفت به همه خانههای بزرگ آب رساند. از جمله مهمترین آبادانیهای ولید باید به ساختن مسجد بزرگ جامع در دمشق اشـاره کرد که از زیبایی و شکوه خاصی برخوردار بود به گونهای که سالها بعد وقتی مهدی خلیفه عباسی این مسجد را دید، آن را بیمانند در روی زمین قلمداد کرد و مأمون عباسی نیز از شگفتآور بودن آن سخن به میان آورد.
از جمله اقداماتی که امویان برای جلب نظر مردم به کار بردند مشروعیتبخشی به خود و حکومت خود بود. آنان در این مورد از ۳ راه اقدام کردند: نخست انتساب خود به خدا و پیامبر، دوم انتساب به خلفا و سوم قداستبخشی به خود خلیفه اموی.
این ۳ سیاست را معاویه با ظرافت انجام داد و نظر شامیان را به سوی خود جلب کرد. افزون بر این، او با علم کردن انتقام عثمان کوشید هم خشم شامیان را شعلهور کند و هم با جلوه دادن خود به عنوان خونخواه خلیفه خود را نزد مردم عزیز جلوه دهد.
او برای مشروعیتبخشی به خود و حکومتش میکوشید خود را به خدا و پیامبر منتسب کند. ذهبی در «سیر اعلام النبلا» انبوهی از روایاتی را آورده است که در آن پیامبر خدا معاویه را مورد تفقد و عنایت ویژه قرار داده است. معاویه به شامیان آموخته بود خلافت امویان جنبه الهی دارد از همین رو بود کـه اهل شام نیز یزید را به عنوان خلیفه خداوند بعد از پدرش پذیرفتند. معاویه مدعی بود پیامبر مکرر به او سفارش میکرد که: «ای معاویه چون به پادشاهی رسیدی به مردم نیکی کن». او در یکی از خطبههای شام هم مدعی شد که پیامبر به او گفته بود «چون پس از من به خلافت رسیدی سرزمین مقدس [شام] را مرکز خلافت خود قرار بده». در جایی دیگر نیز خطاب به اهل شام خود را در کنار انبیا و از بندگان صالح خدا - که خداوند آنان را در شام مکان داده - و نیز از مدافعان دین و احکام آن قلمداد کرده است.
امویان میکوشیدند با انتساب خود به خلفا هم برای خود مشروعیت کسب کنند و هم اطاعت شامیان را به دست آورند.
معاویه با پررنگ جلوه دادن چگونگی قتل خلیفه سوم و سوءاستفاده از فضای بهوجودآمده هم کوشید با جلوه دادن علی به عنوان قاتل عثمان مردم را بر ضد او بشوراند و هم اینکه با جلوه دادن خود به عنوان خونخواه عثمان نظر شامیان را به سمت خود جلب کند.
خونخواهی دروغین عثمان تأثیر خود را گذاشت و موجب جذب مردم به معاویه و امویان شد، به گونهای که عمرو عاص به معاویه گفته بود: «خونخواهی عثمان چنان شعاری است که تمام مردم شام را بر همان اساسی که خود دوست داری و میخواهی، پیرامونت گرد میآورد».
ارسال به دوستان
رئیس سابق شاباک با ابراز نگرانی از طرح نخستوزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرد این موضوع مقدمه جنگ داخلی است
آتش در خانه عنکبوت
گروه بینالملل: اعتراضات در سرزمینهای اشغالی در حالی وارد هشتمین ماه خود میشود که شکاف اساسی در دستگاه نظامی و امنیتی این رژیم بشدت نمایان شده و برخی حتی از جنگ داخلی در این رژیم حرف میزنند. گسترش دامنه نافرمانی و تمرد در میان نظامیان ارتش رژیم اشغالگر قدس به دلیل اصرار نتانیاهو به اعمال تغییرات ریشهای در سیستم قضایی این رژیم به حدی رسیده است که محافل صهیونیستی از ضربه مهلک به انسجام ارتش این رژیم سخن میگویند. در این راستا روزنامه صهیونیستی یدیعوت آحارانوت در مقالهای نوشت: «یک چیز مسلمی وجود دارد، آن هم این است که حتی اگر کارایی ارتش همانند سابق باشد، اما انسجام در ارتش اسرائیل بشدت ضربه دیده است». این روزنامه تأکید کرد اگر همه طرفهای درگیر در بحران سیاسی رژیم صهیونیستی همین اکنون نیز دست از تنش بردارند اما شرایط ارتش اشغالگر به سابق باز نخواهد گشت. در ادامه این مقاله آمده است: «هرتزی هالیوی رئیس ستاد کل ارتش در دوراهی قرار دارد، اگر نسبت به وضع کنونی ارتش هشدار دهد متهم به همکاری با مخالفان میشود و اگر تهدید را به حداقل برساند متهم به عدم مبارزه کافی با نتانیاهو خواهد شد». با این حال نتانیاهو از زمان تصدی پست نخستوزیری، با وجود تظاهرات گسترده علیه وی و کابینهاش بر سر طرح جنجالی قضایی اعلام کرده این طرح را متوقف نخواهد کرد؛ اصراری که موجب شده تا «ناداو آرگامان»، رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت داخلی رژیم صهیونیستی (شاباک یا شین بِت) از طرح تغییرات قضایی «بنیامین نتانیاهو» ابراز نگرانی کند و آن را مقدمه جنگ داخلی بداند. یدیعوت آحارانوت در ادامه وصف شرایط ارتش اشغالگر نوشت: بحران سیاسی و اجتماعی موجب شده است ارتش اسرائیل از عرصهای که تقریبا تمام جامعه صهیونیست گرد آن به اتحاد میرسند، به نهادی سرخورده و از هم گسیخته تبدیل شود. به نوشته این روزنامه، کاهش چشمگیر تعداد خلبانان در دسترس نیروی هوایی ضربهای راهبردی برای ارتش اشغالگر است. این روزنامه افزود: «هیچکس در ارتش اطلاعات دقیقی در اختیار ندارد که به آنها بگوید اگر اصلاحیه قضایی در خوانش سوم تصویب شود چه اتفاقی خواهد افتاد و آیا صدها نفر دیگر واقعا تهدید خود را عملی خواهند کرد یا خیر». این طرح جنجالی همچنین صدها نفر از نیروهای ذخیره ارتش را در چهارشنبه گذشته به خیابانها آورد. معترضان اعلام کردند در صورتی که کابینه نتانیاهو اصلاحات قضایی را پیش ببرد آنها نیز از خدمت داوطلبانه برای رژیم صهیونیستی سر باز خواهند زد. برنامه تغییرات گسترده در سیستم قضایی مدنظر نتانیاهو دارای چند بند مهم است که به طور جداگانه به تصویب کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) میرسد. هفته گذشته بند مربوط به لغو اختیار «صدور حکم عدم عقلانیت» از دادگاه عالی از سوی نمایندگان کنست رأی آورد. طبق تصویب نمایندگان راستگرای حامی نتانیاهو، دادگاه عالی اسرائیل دیگر نمیتواند مصوبات کابینه را با حکم «عدم عقلانیت» وتو کند. همزمان کمیته قضایی کنست مسیر 2 رأیگیری در دوشنبه آینده برای پیشبرد طرح جنجالی نتانیاهو را هموار کرده است.
تمرد خلبانهای نیروی ذخیره ارتش اسرائیل و اعلام عدم حضور در محل خدمت به حدی رسیده که صدای نتانیاهو را نیز در آورده است. او در نشست کابینه خود گفت: «تحریک به امتناع از خدمت در ارتش و خوداری، مغایر دموکراسی و قانون است». یدیعوت آحارانوت در پایان گزارش خود نوشت: با ادامه اعتراضات در کادر نیروی هوایی رژیم اسرائیل، رئیس ستاد مشترک این رژیم باید «پرچم قرمز» در اشاره به درگیری و بحران، برافراشته کند. «ناداو آرگامان»، رئیس سابق سازمان اطلاعات و امنیت داخلی رژیم صهیونیستی (شاباک یا شین بت) از طرح اصلاحات قضایی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر این رژیم ابراز نگرانی کرده و آن را مقدمه جنگ داخلی دانسته است. آرگامان در مصاحبهای با رادیو ارتش رژیم صهیونیستی از نتانیاهو خواست از پیشبرد طرح اصلاحات قضایی عقبنشینی کند. او همچنین گفت که بنیامین نتانیاهو برای این از طریق «انتخابات دموکراتیک» روی کار نیامده که «دموکراسی اسرائیل» را تخریب کند. این مقام سابق شاباک درباره نتانیاهو گفت: «او مثل موقعی که من او را میشناختم به اسرائیل متعهد نیست. به نظرم او بیشتر در قبال یک ائتلاف ناممکن احساس تعهد میکند». مصاحبه آرگامان اندکی بعد از آن انجام شد که کمیته قضایی کنست (پارلمان رژیم صهیونیستی) مسیر 2 رأیگیری در دوشنبه آینده برای پیشبرد طرح جنجالی نتانیاهو را هموار کرد. همچنین اور هلر، خبرنگار نظامی در «کانال ۱۳» رژیم اشغالگر گفت هرکس با فرمانده نیروی هوایی رژیم صهیونیستی ملاقات کرده، امروز تایید میکند او «در آستانه گریه کردن بوده است». این خبرنگار تاکید کرد: برآورد و درک ما در نهادهای امنیتی و نظامی این است که شاهد پیوستن صدها خلبان به ۲۰۰ خلبانی خواهیم بود که اعلام کردند داوطلبانه فعالیت خود را متوقف میکنند. این به معنای آسیب قابل توجه به توانایی ارتش در سایه هشدارهای ویژه از جبهه شمال بویژه از جانب دبیرکل حزبالله لبنان است.
ارسال به دوستان
یادداشت امروز
قرآنسوزی آغاز داستان است
مهدی محمدی: ما در جهانی زندگی نمیکنیم که وقایعی به اهمیت قرآنسوزی سریالی در کشوری ظاهرا بیطرف چون سوئد را بتوان تصادفی دانست یا حمل بر انگیزههای صرفا فردی کرد.
یک نکته بسیار مهم را حین ارائه هر نوع تحلیل یا اتخاذ هرگونه تصمیم درباره این موضوع باید در نظر داشت.
اینکه به وضوح پای صهیونیستها در میان است، مسلمترین مساله در این میانه است. حمایت تلویحی فردی تندرو و کم و بیش دیوانهخو مانند بن گویر از این اقدام نشانه روشنی است که نباید آن را دستکم گرفت. نتانیاهو و تیم تندرو او که مورد حمایت روحانیون بسیار رادیکال یهودی هستند اکنون در سرزمینهای اشغالی بشدت احساس تنگنا میکنند و با بحرانهایی مواجهند که در طول تاریخ این رژیم بیسابقه است. به طور تاریخی، یکی از تکیهگاههای صهیونیستها حین مواجهه با بحران شدید داخلی حمایت بینالمللی از سوی آمریکا و کشورهای اروپایی بوده است. اکنون اما چنین حمایتی وجود ندارد و برخی کشورهای غربی نیز تا حدی به این جمعبندی رسیدهاند که تداوم حاکمیت گنگسترهای نیمهدیوانه در تلآویو هزینههای بینالمللی بیسابقهای برای آنها خواهد داشت.
کاملا طبیعی و قابل پیشبینی است که رژیم اکنون در پی یافتن راههایی برای مجبور کردن کشورهای غربی به از سرگیری حمایت همهجانبه خود از تلآویو باشد.
نتانیاهو به خوبی میداند جنگ بعدی نه حتی از غزه، بلکه از درون کرانه باختری و حتی عمق بیتالمقدس، بسیار نزدیک است و با حمایت ناچیزی که دولت او در جامعه بینالمللی از آن برخوردار است محتمل است چنین جنگی به سقوط دولت وی همانند آنچه پس از نبرد «سیفالقدس» رخ داد منجر شود.
به این ترتیب کاملا طبیعی است اسرائیل پشت موضوع باشد. سابقه این رژیم نشان میدهد وقتی یک مساله را امنیتی بداند هیچ خط قرمزی برای خود قائل نیست. انتخاب سوئد به عنوان دولتی ضعیف که همواره تحت نفوذ دولتهای بزرگ غربی و جولانگاه سرویسهای اطلاعاتی آنها بوده برای این پروژه نیز کاملا طبیعی و قابل تحلیل در چارچوب سناریوی کلیتر است.
تحقق هدف نهایی رژیم مستلزم آن است که این حرکت شنیع ادامه یابد و حتی رادیکالتر شود. تنها در صورت وقوع یک رویارویی مذهبی بزرگ با جهان اسلام است که غرب احتمالا آماده خواهد بود اختلافات عمیق خود با دولت نتانیاهو را موقتا کنار بگذارد و از آن در مقابل چالش بیسابقهای که گریبانش را گرفته حمایت کند. کاملا قابل پیشبینی است که در صورت متوقف نشدن این پروژه بزودی هم کار از قرآنسوزی فراتر برود و به اهانت به دیگر مقدسات اسلامی بکشد و هم بازیگرانی جدید وارد میدان شوند و ابعاد مساله را به سرعت از کنترل خارج کنند.
از این رو، این وظیفه دولتهای اسلامی است که هرچه در توان دارند برای توقف این پروژه و وادار کردن سوئد به ختم غائله انجام دهند. معنای دقیق فرمایش جناب سیدحسن نصرالله در باب ضرورت اخراج سفرای سوئد از کشورهای اسلامی نیز دقیقا همین است و البته گزینهها محدود به همین یک مورد هم نیست.
ارسال به دوستان
آخرین قمار اردوغان
شروین طاهری: رئیسجمهور ترکیه در تکمیل چرخشهای عجیب و غریب دیپلماتیک یک ماه اخیر خود، رئیس کابینه رژیم صهیونیستی را به آنکارا دعوت کرده است. البته رجب طیب اردوغان از 2 سال پیش، به نمایش نعل واروی ضدیت با اشغالگران قدس پایان داده و از ترس جا ماندن از طرح عادیسازی روابط شیخنشینهای عربی با اسرائیل – که دیگر مسجل شده طرحی شکست خورده است - پشت فلسطینیان و گروههای مقاومت را در جهت تجدید روابط حسنه با تلآویو خالی کرده بود. بهانه دعوت از نتانیاهو در روز ششم مرداد توسط اردوغان که چند روز پس از دیدارش با محمود عباس، رئیس تشکیلات خودگردان در عمل فروپاشیده بود، ظاهرا به دست گرفتن ابتکار عمل مذاکرات صلح در فلسطین است. مشکل اما اینجاست که هر دو میهمان عرب و اسرائیلی آنکارا عملا در سمت بازنده جنگ در حال شعلهورتر شدن در سرزمینهای اشغالی ایستادهاند. در حقیقت به التماس افتادن اردوغان برای گرفتن عکس یادگاری با بنیامین نتانیاهو، سگ هار نجس واشنگتن در خاورمیانه و چهرهای بازنده و بشدت منفور حتی بین یهودیان آمریکا و فلسطین اشغالی، چیزی ورای چرخش ناگهانی و سراسیمه آنکارا به سمت غرب در میانه راه چرخش به شرق اردوغان در چند سال متعاقب کودتای تموز (2015) است.
چرخ زدنهای متوالی سلطان پرزیدنت کاخ آکسارای به سبک مجالس سماع قونیه، حکایت از سرگردانی او در بازی سیاست و بلاتکلیفی کشورش در منطقه و جهانی به سرعت در حال دگرگونی دارد. او در کمتر از یک ماه، ناگهان نقش خود را به عنوان یک متحد محترم بالقوه نظم جدید ضد آمریکایی در حال ظهور ترک کرده و به همان نقش قدیمی پاسبان بیجیره و مواجب و نامحترم ناتو بر سر پل واسط اروپا و آسیا بازگشته است. همزمان او از هیچ نوع گردن کجکردنی در مقابل اقمار غرب فروگذار نکرده است.
نماینده کارتل بانکداران صهیونیست فدرال رزرو آمریکا را به ریاست بانک مرکزی ترکیه گمارده تا کشورش را هر چه بیشتر از اتحاد اقتصادی بریکس که آینده اقتصاد جهان خوانده میشود دور کند. همچنین به رغم تحقیر مکرر ترکیه توسط اتحادیه اروپایی دوباره برای عضویت در این اتحادیه درخواست بدهد تا بازهم با پاسخ منفی بروکسل تحقیر شود. در ازای قول کمک مالی یک و نیم میلیارد دلاری جو بایدن، به فنلاند و سوئد در مسیر پیوستن به ناتو باج داده تا تتمه استقلال ترکیه در چارچوب این پیمان امنیتی غربی را فدا کرده باشد. درست همزمان با حمایت دولت سوئد از اهانت به قرآن در این کشور، با مقامات استکهلم دست دوستی داده تا دشمنی دنیای اسلام را هم به جان بخرد. حالا با شیطنتهای علنی در جنگ اوکراین به نفع رژیم دستنشانده زلسنکی و اصرار بر اجرای پروژه ضد ایرانی دالان زنگزور، شاید ۲ تن از معدود دوستان شرقی قدرتمندش در مسکو و تهران را هم از دست بدهد. در عین حال ترکیه با ادامه برتریجویی در حوزه شرقی مدیترانه و جزیره قبرس، دشمنان قدیمی ترکها یعنی یونانیها را بیش از پیش تحریک میکند. بدتر از همه اما شاید دریوزگی او در دست دراز کردن به سوی آن دولتهای منطقه باشد که تا همین 3-2 سال پیش ترکیه اردوغانی، لاف تقابل ایدئولوژیک با آنها را میزد. وی که طی 2 دهه آغازین قرن بیست و یکم میلادی ادعای پیشداری جهان اسلام را داشت، بویژه بعد از بهار عربی که ابتکاری در اصل اخوانی بود، دولتهای عرب بویژه شیخنشینهای عربستان و امارات را تحقیر میکرد، این روزها برای جمع کردن اعانه برای اقتصاد در حال ورشکستگی ترکیه، کاسه گدایی به دست گرفته و در ریاض و جده و ابوظبی و دوبی دوره افتاده است. در نهایت نیز با دعوت آب و جارو کردن کاخ آکسارای برای استقبال از نتانیاهو، جلوی چشم 2 میلیارد مسلمان و صدها میلیون عرب، از همه آن مواضع غرورآفرین گذشتهای که ظاهرا در جهت حمایت از آرمان فلسطین و در نکوهش اشغالگران قدس گرفته بود، استغفار میکند.
به نظر میرسد اردوغان بعد از 2 دهه حکمرانی در آناتولی به دیپلماسی بازی با حاصل جمع صفر عادت کرده باشد. دیگر بر همه آشکار شده نقطه ضعف اصلی سیاست خارجی آنکارا همان سیاستهای برتریجویانه رئیسجمهور ترکیه در منطقه است که او و ترکیه را در هر حرکت در صفحه شطرنج منطقه، به شکست نهایی نزدیکتر میکند. شاید برخی بگویند فرصتطلبی و بیاعتقادی به یک نحله فکری مشخص، مهمترین خصیصه حضور او در راس قدرت و تبدیل شدن به طولانی مدتترین رهبر سیاسی ترکیه پس از آتاتورک تا اینجای کار باشد. با این حال فرق است میان شطرنجبازی که از یک راهبرد و چشمانداز مطمئن برای بازی با مهرههایش سود میبرد با کسی که صرفا در واکنش به حرکات حریف و برداشتی احساسی که از وضعیت لحظهای بازی دارد، دست به مهره میشود.
رجب پاشا که حدود نیم قرن قبل پس از آویختن استوکهای فوتبال، مدارج قدرت را از چماقداری جماعت صوفی مافیایی موسوم به اسکندرپاشا در محله بیک اوغلوی استانبول آغاز کرده، مثالی روشن از چنین بازیگرانی است که قلدری را به تفکر ترجیح میدهند؛ نردبازان و قماربازانی که از قضا از صفحه شطرنج قدرت سر درآورده و رویکردشان به بازی به جای تعمق و مهرهچینی، لافزنی و زدن مهرههای حریف است. این چنین سیاستمدارانی معمولا به دنبال موقعیتی میگردند که هر از گاهی صفحه بازی را به هم بزنند، غافل از اینکه حتی اگر موفق به این کار شوند - مثل کاری که اردوغان در سوریه کرد - خود را در یک صفحه بازی وسیعتر با حریفانی قدرتر در موقعیتی متزلزلتر از قبل مییابند.
با این وصف، در 69 سالگی اردوغان در حالی که به نظر میرسد بعد از ربع قرن پیشروی مقتدرانه و حتی غلبه بر کودتا، سرانجام در یک عرصه (سرطان) مغلوب شود، رفتهرفته چشمانداز شکستها و افتضاحات بزرگ در افق نمایان میشود. اوضاع چنان پیش میرود که اردوغان میراثی نامیمون برای کشورش به جا گذارد.
در هفتهای که گذشت لیر که هر 27 واحد آن با یک دلار آمریکا برابری میکند، در نازلترین موقعیت تاریخ خود قرار گرفت.
اقتصاد فلکزده ترکیه ۳ مزیت ارزآورانه خود یعنی صادرات، توریسم و ترانزیت را از دست میدهد. جامعه بشدت واگرا و قومیتگرای ترکیه در قطبیترین حالت خود از دوران تثبیت امپراتوری عثمانی (حدود 5 قرن پیش) قرار گرفته است. هر دوی این عوامل به رکود توریسم این کشور نسبت به دوران طلایی دهههای گذشته دامن میزند.
همزمان، آنکارا ابتکار عمل برای حفظ محوریت ترانزینی فلات آناتولی به عنوان پل تاریخی میان شرق و غرب را در رقابت با راهگذرهای نوین شمال-جنوب به محوریت ایران، خلیجفارس- مدیترانه به محوریت شام و بینالنهرین و همچنین کریدور شبهجزیره عربی از دست میدهد.
اردوغان در چرخشهای اخیر خود به وضوح از ایجاد محملی دیپلماتیک یا دست کم منطقی برای چرخشهای متناقض ذکر شده در سیاست خارجی آنکارا عاجز نشان میدهد. گویی با آخرین قمارش در بازگشت به آغوش غرب و اقمارش چنان از خود بیخود شده که تمام رشتههای چند سال اخیر برای تنشزدایی در منطقه پیرامون فلات آناتولی را پنبه کرده است. مسیری که رجب پاشا انتخاب کرده، نه تنها فرسنگها دور از قولهایی است که اخیرا برای تنشزدایی در شمال سوریه و عراق، قفقاز، حوزه دریای سیاه و شرق مدیترانه داده، بلکه به تنشزایی بیشتر ختم خواهد شد.
به این ترتیب ترکیه در دوره گذار نظم جهانی در حال تبدیل به یک مساله غیر قابل حل حد فاصل حوزههای جدید در حال بازتعریف شامل اوراسیا، مدیترانه شرقی و خاورمیانه است. تاریخ فراموش نمیکند آخرین باری که اسلاف عثمانیچی اردوغان چنین وضعی را تجربه کرده بودند، نتیجهاش تجزیه قلمروی بزرگشان در جریان تثبیت نظم جهانی پیشین بود.
ارسال به دوستان
اکران یک ذلت؟!
نوید مؤمن: مقامات ژاپنی از زمان بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی در سال 1945 میلادی و پایان جنگ دوم جهانی تاکنون، هرگز به اندک بازماندگان آن حادثه و نسلهای بعدی درباره چرایی عادیسازی روابط با آمریکا یا هضم خود در مناسبات آن سوی آتلانتیک توضیح قانعکنندهای ندادهاند! برخی مقامات ژاپنی قرابت راهبردی با کشوری که در عرض یک چشم بر هم زدن 210 هزار شهروند ژاپنی را با بمب اتم کشته نماد «گذار از تاریخ تلخ جنگ جهانی» و برخی مقامات دیگر، همپیمانی با واشنگتن در شرق آسیا را نماد واقعگرایی در جهان بیرحم سیاست قلمداد میکنند! مقامات ژاپنی، تمرکز بر چهره پلید واشنگتن در شرق آسیا را خط قرمز فرهنگ سیاسی ژاپن تلقی میکنند، زیرا این تصویر به خودی خود بسیار زننده است! اگر واقعیت آمریکا بر ذهن جوانان و نسلهای جدید ژاپنی نقش بندد، دیگر نمیتوان با خلق تصاویری کاذب و نمایشهای گمراهکننده چنین تصویری را تغییر داد.
مقامات ژاپنی در طول تاریخ پس از جنگ دوم جهانی، بارها خفت خود در برابر آمریکا را توجیه کردهاند: آنها حضور نیروهای اشغالگر آمریکایی در جزیره اُکیناوا را به مثابه بخشی از یک معامله امنیتی جلوه داده و مشارکت در عملیاتهای برونمرزی ناتو را گامی در راستای تقویت نظامی کشورشان قلمداد میکنند! حتی ژاپنیها از اینکه به سپر بلای واشنگتن در جدال همیشگی با پیونگ یانگ تبدیل شوند نیز ابایی ندارند. توکیو در کنار واشنگتن و سئول، هر 3 نقش بسزایی در تحریک پیونگ یانگ در شرق آسیا و بیثباتسازی این منطقه ایفا کردهاند.
مهار چین در نظام بینالملل و ناآرامسازی حیاط خلوت پکن در آبهای دریای چین جنوبی و تایوان، ماموریت مشترک دیگر آمریکا و ژاپن در مواجهه با اژدهای زرد محسوب میشود.
با خطاهای ژاپنیها در عرصه سیاست خارجی و هزینههای آن فعلا کاری نداریم اما در اینجا قاعدهای وجود دارد که نمیتوان منکر آن شد: شاید ژاپنیها بتوانند بازی در زمین آمریکا را با استناد به انواع تکنیکهای جنگ روانی و تبلیغاتی توجیه کنند اما قطعا نمیتوانند یک «تاریخ تلخ و دهشتناک» را در آینده به یک «فیلم دراماتیک» تبدیل کنند! ماجرا به اکران احتمالی فیلم تاریخی «اوپنهایمر» (Oppenheimer) به کارگردانی «کریستوفر نولان» باز میگردد. در این فیلم، «کیلین مورفی» در نقش «رابرت جی. اوپنهایمر» پدر بمب اتم و سازنده سلاح مرگ در بمباران هیروشیما و ناگازاکی بازی کرده است. اکران این فیلم در آمریکا و چند کشور جهان کلید خورده است.
برخی اخبار و شواهد میگوید رایزنی استودیو «یونیورسال» با ژاپنیها بر سر اکران این فیلم درتوکیو و دیگر شهرهای این کشور قربانی سلاح هستهای نیز آغاز شده است.
اوپنهایمر زمانی که در آزمایشگاه لوس آلاموس مشغول مدیریت پروژه ساخت سلاح هستهای بود، برخی دانشمندان آمریکایی توماری را به وی درباره عواقب ساخت این سلاح و استفاده از آن در دیگر کشورها (مخصوصا ژاپن) مطرح کردند اما اوپنهایمر در پاسخ تاکید کرد وی به عالم «سیاست» کاری ندارد و مهم نیست این بمب بر سر چه کسانی و در چه کشوری ریخته میشود!
در چنین شرایطی موافقت ژاپنیها با اکران فیلم اوپنهایمر در این کشور مصداق عینی ذلت است. بدون شک بسیاری از شهروندان ژاپنی مخالف این روایتگری مکانیکی و بدون احساس از تاریخ کشورشان هستند؛ آن هم از حادثهای دهشتناک که کمتر از یک سده (78 سال) از وقوع آن گذشته و برخی آثار و تبعات جسمی آن هنوز گریبانگیر نسلهای بعد 2 شهر ناگازاکی و هیروشیما است. تاریخ را نه با هوش مصنوعی، نه با ساخت مدرنترین ماشینهای صنعتی و نه با ابزارهای رسانهای نوین نمیتوان تغییر داد. بدون شک عادیسازی ذهن شهروندان ژاپنی نسبت به فاجعه غیرقابل تصوری که در 2 شهر مهم این کشور رخ داده، پروسهای نیست که بتوان آن را به اتمام رساند و بالعکس، عواقب چنین تلاش وقیحانهای در آینده گریبانگیر مقامات ژاپنی خواهد شد. این اکران ذلتبار، به جای نشان دادن عزم صاحبان قدرت در توکیو برای عبور از گذشته، نماد نگاه مکانیکی آنها نسبت به ارزشهای بشری و انسانی است.
ارسال به دوستان
هزینه سنگین سوئدیها
اسدالله رمضانزاده: هتک حرمت چندباره کتاب آسمانی و مقدس مسلمانان جهان در سوئد، بار دیگر پرده از چهره واقعی مدعیان آزادی بیان و حقوق بشر برداشت. تکرار قرآنسوزی در استکهلم با موافقت دولت و حمایت پلیس، آن هم با وجود اعتراضات گستردهای که قبلا در این خصوص صورت پذیرفته است، نشاندهنده اسلامستیزی سیستماتیک و سازماندهیشدهای است که نهادهای رسمی سوئد در تبلور و استمرار آن نقش دارند. ترسیم این سیکل رفتاری چندان دشوار نیست.
- سوئدیها مدعی میشوند قوانینی که توهین به مقدسات را در سوئد ممنوع در نظر میگرفت از دهه ۱۹۷۰ تاکنون لغو شده و فعلا قانون جدیدی نیز در این خصوص وضع نشده است!
- قرآنستیزان تحت هدایت دستگاه امنیتی سوئد (SAPO) و با هماهنگی دوطرفهای که میان آنها و احزاب راست میانه و سوسیال ـ دموکرات در این کشور وجود دارد، براحتی و با استناد ظاهری به قانون اساسی کشورشان در برابر مساجد یا سفارتخانههای کشورهای مسلمان دست به قرآنسوزی میزنند.
- پلیس به عنوان نهادی که تابع دولت و نهادهای امنیتی است، ماموریت صیانت از برگزاری آزادانه این مراسم وقیح را برعهده گرفته و مهار مسلمانان معترض در نزدیکی محل این جنایت را در دستورکار قرار میدهد.
- مقامات دولتی و اکثر رسانههای سوئدی نسبت به این مساله ابراز تاسف میکنند اما آن را جزئی از تعهد خود به آزادی بیان قلمداد میکنند!
- پارلمان و شورای اروپا نیز با سکوت در برابر این رویکرد وقیح، آن را امری عادی قلمداد کرده و در مقابل، هرگونه تحرک اعتراضی در نقاط گوناگون جهان علیه قرآنسوزی در سوئد را نماد فقدان احترام به آزادی بیان جلوه میدهند!
- دبیرکل سازمان ملل متحد با صدور بیانیهای نرم و بدون هزینه برای استکهلم، صرفا از سوئدیها میخواهد نسبت به حساسیتهای موجود در میان پیروان ادیان دیگر، توجه لازم را داشته باشند!
این همان چرخهای است که بارها طی شده و این بار نیز شاهد آن هستیم! شکسته شدن این چرخه، در گرو «خلق هزینه برای اسلامستیزان» در سوئد و دیگر کشورهای اروپایی است. این هزینه میتواند اقتصادی، سیاسی یا تبلیغاتی باشد اما هر چه باشد، باید منجر به بر هم ریختن رابطه اجزای این چرخه عملیاتی شود. تنها واکنش هزینهساز مسلمانان و پیروان ادیان ابراهیمی علیه دولت و نهادهای امنیتی سوئد و حامیان اسلام ستیزی در اروپاست که چنین چرخهای را در هم میشکند.
سوئدیها با تکرار عامدانه اعطای مجوز به فرد قرآنستیز و حفاظت دوباره از وی در مقابل مسلمانان خشمگین ساکن این کشور، علنا علیه جهان اسلام اعلان جنگ کردهاند. در اینجا شاهد طراحی و اجرای یک دستورالعمل گفتمانی و امنیتی در سوئد هستیم. قرآنستیزی، نفرت از مسلمانان، نژادپرستی و... از جمله مبانی و الگوهایی هستند که توسط نهادهای پنهان و آشکار قدرت در سوئد و برخی کشورهای اروپایی دیگر رواج داده میشود. فراموش نکنیم سوئدیها در مدیریت این چرخه منفور، تنها نیستند. با توجه به روابط خاصی که میان سازمان اطلاعاتی سوئد و 2 سازمان جاسوسی سیا و موساد وجود دارد، استکهلم بهتنهایی چنین ریسکی را نپذیرفته است.
در اینجا با شبکهای مواجه هستیم که خروجی همافزایی اجزا و بازیگران آن، اهانت رسمی و علنی به قرآن کریم در راستای تقویت اسلامستیزی سیستماتیک در کشورهای گوناگون است. چنین چرخهای (و شبکه هادی آن) را باید در همین نقطه کنونی در هم شکست اگرنه تکرار این روند در آینده نزدیک اجتنابناپذیر خواهد بود.
ارسال به دوستان
2.3 میلیارد دلار بدهی خارجی سال گذشته تسویه شد
بدهی خارجی آب رفت
* بیشترین میزان بدهی خارجی در یک دهه گذشته مربوط به دولت یازدهم است
گروه اقتصادی: بررسی جزئیات بدهی خارجی دولت در ۱۰ سال گذشته حاکی از این است که بیشترین رشد بدهی در سال ۹۵ برابر ۲۴۲۹ میلیون دلار بود و بالاترین میزان پرداخت بدهی در سال ۱۴۰۰ به میزان ۲۳۹۳ میلیون دلار گزارش شده است. بدهی خارجی شامل بدهیهای یک کشور به وامدهندگان خارجی است و شامل وامهای دریافتی از بانکهای خصوصی خارجی، دولتهای دیگر و موسسههای مالی بینالمللی مانند بانک جهانی و صندوق بینالمللی خارجی میشود. بدهی خارجی کشور در ۱۰ سال گذشته افت و خیزهای بسیاری داشت. در سال ۱۳۹۲ بدهی خارجی کشور برابر ۶ میلیارد و ۶۵۵ میلیون دلار بود و در سالهای ۹۳، ۹۴ و ۹۵ این شاخص در یک روند صعودی و به ترتیب برابر ۵ میلیارد و ۱۰۷ میلیون دلار، ۷ میلیارد و ۴۷۶ میلیون دلار و ۸ میلیارد و ۴۸۱ میلیون دلار بود و بیشترین افزایش بدهی در دهه اخیر به سال ۱۳۹۶ بازمیگردد. در این سال بدهی خارجی به ۱۰ میلیارد و ۹۱۰ میلیون دلار رسید یعنی به ۲ میلیارد و ۴۲۹ میلیون دلار افزایش یافت. رشد بدهی خارجی در سال ۱۳۹۷ متوقف شد و با یک میلیارد و ۵۷۱ میلیون دلار کاهش برابر ۹ میلیارد و ۳۳۹ میلیون دلار بود و در سال بعد از آن (۱۳۹۸) میزان بدهی ۳۰۸ میلیون دلار کم شد اما این امر خیلی دوام نداشت و در سال ۹۹ دوباره شاهد افزایش ۱۱۱ میلیون دلاری بدهی خارجی بودیم.
در سالهای پایانی دهه ۹۰ بدهی خارجی روند کاهشی در پیش گرفت و در حالی که در میانه این دهه بالاترین رشد بدهی را داشتیم در پایان دهه بیشترین کاهش بدهی را شاهد بودیم. سال ۹۹ بدهی خارجی ۹ میلیارد و ۱۴۲ میلیون دلار بود و در سال ۱۴۰۰ این متغیر ۴۶۷ میلیون دلار افت داشت. در سال ۱۴۰۰ که مصادف با فعالیت دولت سیزدهم بود بدهی خارجی دولت به ۸ میلیارد و ۶۷۵ میلیون دلار رسید و توانست ۴۶۷ میلیون دلار از این بدهی را پرداخت کند. البته باید گفت این آغاز راه بود و سال گذشته نیز دولت موفق شد ۲ میلیارد و ۳۹۳ میلیون دلار از بدهی به کشورهای خارجی را پرداخت کند و این بالاترین میزان پرداخت بدهی در ۱۰ سال اخیر بود.
مطابق آخرین دادههای بانک مرکزی میزان بدهی خارجی ایران در پایان اسفندماه ۱۴۰۱ بر اساس سررسید اولی بدهیها ۶ هزار و ۲۸۲ میلیون دلار است. هزار و ۷۹۲ میلیون دلار از بدهی خارجی ایران کوتاهمدت و ۴ هزار و ۴۹۰ میلیون دلار آن بدهی میانمدت و بلندمدت است.
بر اساس دادههای آماری بانک مرکزی تعهدات بالفعل ایران بر مبنای یورو ۵ هزا رو ۸۶۴ میلیون یورو است که هزار و ۶۷۳ میلیون یورو بدهی کوتاهمدت و ۴ هزار و ۱۹۱ میلیون یورو بدهی میانمدت و بلندمدت است.
* بدهی خارجی ایران کمتر از ۲۷ کشور خاورمیانه و آسیای مرکزی
با توجه به روند پرداخت بدهیهای بینالمللی کشور، طبق آخرین گزارش صندوق بینالمللی پول، نسبت بدهی خارجی ایران به تولید ناخالص داخلی در سال ۲۰۲۲ تنها ۰.۵ درصد برآورد شده و بدهی خارجی ایران را کمتر از همه کشورهای منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی اعلام کرده است. صندوق بینالمللی پول در بخشی از گزارش جدید خود موسوم به چشمانداز اقتصادی منطقه خاورمیانه و آسیای مرکزی به بررسی میزان بدهی خارجی 28 کشور منطقه از جمله ایران پرداخته است. بر اساس محاسبات این نهاد بینالمللی ایران کمترین نسبت بدهی خارجی به تولید ناخالص داخلی در سال 2022 را در مقایسه با سایر کشورهای منطقه دارد.
در این گزارش نسبت بدهی خارجی ایران به تولید ناخالص داخلی در سال جاری میلادی تنها 0.5 درصد اعلام شده است که کمتر از همه کشورهای خاورمیانه و آسیای مرکزی است. بدهی خارجی ایران در سال 2021 نیز همین رقم اعلام شده بود که بر این اساس سال 2022 بدهی خارجی ایران افزایشی نداشته است.
متوسط بدهی کشورهای منطقه به کل تولید ناخالص داخلی آنها در سال جاری میلادی 35.8 درصد برآورد شده است. نسبت بدهی کشورهای صادرکننده نفت منطقه به تولید ناخالص داخلیشان در این سال نیز 30.9 درصد اعلام شده است.
کشوری نفتی مثل عربستان که چند برابر ایران نفت صادر میکند و تولید ناخالص داخلی بیشتری نسبت به ایران دارد با بدهی خارجی سنگینی مواجه است. صندوق بینالمللی پول نسبت بدهی خارجی عربستان به تولید ناخالص داخلی این کشور در سال 2022 را 28.9 درصد محاسبه کرده که 58 برابر بدهی خارجی ایران است. امارات متحده عربی وضعیت بسیار بدتری دارد و بدهی خارجی این کشور معادل 86.5 درصد تولید ناخالص داخلی آن در سال جاری برآورد شده است.
در این گزارش، بحرین بدهکارترین کشور منطقه معرفی شده است. نسبت بدهی خارجی بحرین به تولید ناخالص داخلی آن در این سال 207.3 درصد بوده است. سودان با نسبت 189.4 درصدی بدهی خارجی خود به تولید ناخالص داخلی در رتبه دوم و قطر با نسبت 134 درصدی در رتبه سوم بدهکارترین کشورهای منطقه قرار گرفتهاند. نسبت بدهی خارجی برخی کشورهای دیگر به تولید ناخالص داخلیشان در این سال عبارت است از الجزایر 1.7 درصد، آذربایجان 35.3 درصد، عراق 22 درصد، کویت 25.7 درصد، عمان 71.4 درصد، مصر 36.7 درصد، گرجستان 71.2 درصد، اردن 80.8 درصد، مراکش 37 درصد، پاکستان 38.8 درصد، جیبوتی 73.7 درصد، تاجیکستان 61.2 درصد و ازبکستان 56.3 درصد.
ارسال به دوستان
لزوم تقویت نمایندگان ایران در آسیا در مواجهه و تقابل با سعودیها که هر روز یک ستاره جهانی را جذب میکنند
رتوش با فوتبال
مهدی طاهرخانی: قطعا فوتبال بهانه است و سعودی و پادشاهیاش سعی در پاک کردن حافظه تاریخی مردم جهان دارند و میخواهند به همه اطمینانخاطر دهند بدون هیچ دغدغهای همانطور که برای مناسک حج میتوانند به مکه و مدینه بیایند، حالا میتوانند با فراغ بال به سایر نقاط این کشور هم سفر کنند.
شعارشان این است؛ به عنوان توریست سفر کن به سعودی. وقتش هست از ذهن مردم پاک کنند از ۱۹ تروریست ۱۱ سپتامبر، ۱۵ نفر تبعه سعودی بودند! وقتش هست حتی آخرین خاطره هولناکشان یعنی قصابی جمال خاشقچی را که تصعیدش کردند (تبدیل مستقیم جامد به گاز) هم از اذهان عمومی پاک کنند.
«محمد بن سلمان» میانبر را در فوتبال پیدا کرده است.
۳ میلیارد دلار در گام نخست بین ۴ تیم برتر تقسیم کرده تا بزرگان فوتبال جهان را به صحرای سعودی بیاورند. پروژه تازه شروع شده و طبیعتا فوتبالیستها نمیخواهند از بزرگترین فرصت اقتصادی زندگیشان به راحتی بگذرند؛ از رونالدو گرفته تا آنهایی که دستکم ۵ سال دیگر توانایی بازی در بالاترین سطح جهان را دارند. کار به جایی رسیده که حتی خرید مدنظر بارسا را روی هوا میزنند؛ هر روز یک نام بزرگ.
ساویچ التماس میکرد به مدیریت لاتزیو تا برود جایی که در یک سال به اندازه همه عمرش پول نقد کاسب شود. بارسا، بروزویچ را از اینتر خواست اما سعودیها پول بیشتری دادند و بردند! ریاض محرز حتی فکر هم نکرد، چنان سیتی را رها کرد که انگار نه انگار عضو بهترین باشگاه فعلی جهان است.
کریم بنزما حتی صبر نکرد که فصل بعد بیاید. به صورت ناگهانی از رئالمادرید خداحافظی کرد.
سعودی خوان نعمت گسترانیده و فوتبالیستها سراسیمه سر میدوند به سوی صحرای پر پول. کولیبالی از چلسی مستقیم به دل اسکناس میزند. پروژه آغاز شده و MBS میخواهد بدنامی سابق را بزداید از چهره این خطه و چه میانبری بهتر از فوتبال؟ البته چین هم یک دهه قبل چنین بیملاحظه پولپاشی کرد اما به نظر میرسد محمد بن سلمان به این زودیها از دواندن این اسب سرکش خسته نشود.
با ادامه این روند تا یکی دو سال دیگر، باشگاهی مثل الهلال به جرأت از دوسوم تیمهای لیگ پرتغال و فرانسه بهتر میشود.
هدف غایی تنها عوض کردن چهره کشوری است که پیشتر به افراطگرایی وهابی و خط تولید تروریست معروف بود اما حالا توریست میخواهد وارد کند عوض صادرات تروریست.
فارغ از ابعاد پیدا و نهان پروژه سیاسی و اجتماعی این خریدها، باید ما نگران یک واقعیت ورزشی باشیم، تکلیف رقابت تیمهای باشگاهی ما در آسیا با تیمهای سعودی چه میشود؟ چند مدیر ما حقیقتا نگران این فاصله به وجود آمده هستند؟
موضوع فقط دیگر باخت نیست. با توجه به قدرت و سطح مهرهها، شاید نتایج ناامیدکنندهای در انتظارمان باشد.
درست در روزهایی که لیگ ما هر روز نسبت به گذشته خالیتر از بازیکن خوب خارجی میشود، سعودیها حتی جایی برای «عمر سوما» یکی از بهترین مهاجمان یک دهه اخیر لیگشان ندارند. حتی آقای گل مراکشی این لیگ، مشخص نیست مقصدش کجاست. حمدالله مغربی شاید به لیگ ستارگان قطر برود یا شاید به تیم کوچکتر سعودی.
البته عدهای خوشخیال در اوهام خود آن را به خط حمله پرسپولیس میآوردند اما حقیقت این است که چون النصر فقط ستاره تراز جهانی میخواهد آن هم در قامت رونالدو و بروزویچ، دیگر جایی برای حمدالله نیست.
البته این خریدها ادامه دارد و خدا میداند تا پایان تابستان چندده ستاره روز جهان به لیگ سعودی هجرت کنند. گویی مکش ستارهها تازه آغاز شده؛ هشدار به مدیران بالادستی ورزشی و سیاسی که حواسشان باشد شکستهای سنگین برابر نمایندگان سعودی تبعات بسیار بدی برای فوتبال ما و غرور ملیمان دارد.
البته قطعا بهسادگی تیمهای مدعی ما کیسه بوکس آنها نخواهند شد، همانطور که فولاد چند ماه قبل اگر کمی خودباوری داشت، آنگونه در دقایق پایانی مغلوب الهلال و موسی مارگا نمیشد اما باید پذیرفت همین الهلال پرمهره هم شروع به پوستاندازی برای بهتر شدن کرده به طوری که میگوید ستاره سابق پورتو، موسی مارگا باید برود تا مهاجم بزرگتری جذب کنند!
قصد خودکوچکانگاری ندارم اما واقعیت این است که باید حتی از قرعهکشی لیگ قهرمانان آسیا هم بترسیم و طلب شانس کنیم از یزدان بخشاینده. شاید بعضی از هواداران حذف در همان دور گروهی و رودررو نشدن با این تیمها را بهتر بدانند.
البته برخلاف چند فصل گذشته، خوشبختانه دیگر بازی میان تیمهای فوتبال ایرانی و سعودی در زمین ثالث برگزار نخواهد شد بنابراین شاید بخشی از فاصله را بتوان با فشار تماشاگر ایرانی و غیرت پر کرد، البته در روزی که میزبانیم.
ارسال به دوستان
همایش شیرخوارگان حسینی به یاد شهادت حضرت علیاصغر(ع) در سراسر کشور برگزار شد
ایران در ماتم طفل رباب
گروه اجتماعی: دیروز همزمان با نخستین جمعه ماه محرم، همایش شیرخوارگان حسینی در سراسر کشور و حتی خارج از مرزهای ایران اسلامی برگزار شد. در این مراسم که نوزادان و کودکان لباسهای متبرک پوشیده و سربندهای عزا بسته بودند، مادران، نوزادان شیرخوار خود را نذر قیام امام زمان(عج) کردند. آیین شیرخوارگان حسینی هر سال در نخستین جمعه ماه محرم برگزار میشود. به گفته داوود منافیپور، دبیر مجمع جهانی حضرت علیاصغر(ع) امسال ۸ هزار همایش شیرخوارگان حسینی در ایران و ۴۵ کشور جهان برگزار شد. این همایش که از سال ۸۲ برگزار میشود، سال نخست تنها یک مراسم در مهدیه تهران بود اما امسال در شهر تهران علاوه بر مجالس کوچکتر هیاتها و حسینیهها، ۳ تجمع بزرگ در مصلای امام خمینی(ره)، مهدیه تهران و آستان مقدس حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) برگزار شد. مراسم در مصلای امام خمینی(ره) از ساعت ۸ صبح دیروز با مرثیهخوانی سیدمحمود علوی و شعرخوانی احمد بابایی آغاز شد. در مهدیه تهران هم همایش شیرخوارگان حسینی با سخنرانی آیتالله سیدمجید بنیهاشمی و مداحی رضا طاهری و محمدرضا غلامرضازاده از ساعت ۶ صبح آغاز شد. در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) نیز همایش شیرخوارگان حسینی با سخنرانی حجتالاسلام حائریزاده، مداحی علی مهدوینژاد و شعرخوانی امیر رضا رشیدی از ۹:۳۰ صبح در مصلای امام علی(ع) حرم مطهر حضرت سیدالکریم(ع) شروع شد. همچنین این مراسم در مصلای بزرگ امام خمینی(ره) شهر رباطکریم دیروز با حضور پرشور مادران به همراه فرزندان از ساعت ۸ صبح آغاز شد.
* برگزاری همایش شیرخوارگان در حرم رضوی
دیروز همچنین مراسم مرکزی شیرخوارگان حسینی در حرم مطهر امام رضا(ع) در مشهد مقدس برگزار شد. در این مراسم ابتدا نمایش آیینی تعزیه برای مادران اجرا شد و سپس علی برادران، مداح اهل بیت(ع) به مرثیهخوانی و روضهخوانی پرداخت. همایش شیرخوارگان حسینی همزمان با سراسر کشور دیروز در ۶۰۰ مسجد، مصلا و تکایای استان مازندران نیز برگزار شد. در این مراسم مادران و کودکان خردسال به یاد طفل شهید کربلا حضرت علیاصغر(ع) عزاداری کردند. در این مراسم نوزادان و کودکان با لباسهای متبرک و سربندهای عزا روی دستان مادران قرار گرفتند و مادران به رسم هر ساله، نوزاد خود را نذر قیام امام زمان(عج) کردند. در استان کرمانشاه نیز دیروز همزمان با سراسر کشور همایش شیرخوارگان حسینی در ۱۳۰ نقطه برگزار شد. همایش بزرگ و محوری این استان در استادیوم آزادی بلوار شهید بهشتی شهر کرمانشاه با حضور باشکوه مادران به همراه فرزندان خردسال و شیرخوار برگزار شد. در استان اصفهان به رسم ۲۰ سال گذشته، همایش شیرخوارگان حسینی در ۸۰ نقطه برگزار شد. در این همایشها مادران به همراه کودکان شیرخوار خود با لباس، روسری و پیشانیبند به رنگ سبز حضور داشتند و شرکتکنندگان برای کودک شیرخوار امام حسین(ع) در کربلا به گریه و عزاداری و مرثیهسرایی پرداختند و گهواره نمادین او را در مجلس گرداندند. در این همایش معنوی، مادران اصفهانی در حالی که نوزادان خود را بر دستان و آغوش خود داشتند، به یاد مظلومیت حضرت علیاصغر(ع) لالایی سردادند و کودکان نیز با بیقراریهایشان با طفل ۶ ماهه امام حسین(ع) همنوا شدند. مداحان در همایش شیرخوارگان حسینی به یاد شهدای دشت نینوا مرثیهسرایی و نوحهخوانی کردند و مادران هم نوای لالایی را به یاد مادر علیاصغر(ع) زمزمه کردند. در این همایش باشکوه نذرنامهخوانی اجرا شد و مادران با قرائت نذرنامه، شیرخوارگان خود را مفتخر به نذر سربازی ولی عصر(عج) کردند. همایش بزرگ شیرخوارگان حسینی همزمان با نخستین جمعه محرم به نام روز جهانی حضرت علیاصغر(ع) در حرم شاهچراغ(ع) و ۷۵۰ نقطه فارس هم برگزار شد. در این همایش شیرخوارگان در حرم مطهر شاهچراغ(ع) و ۷۵۰ نقطه استان همراه مادران خود با طفل 6 ماهه اباعبداللهالحسین(ع) همنوایی کردند. مادران عزادار حسینی در این آیین باشکوه با خواندن لالایی یاد شهید خردسال دشت کربلا حضرت علیاصغر(ع) را گرامی داشتند و فرزندان خود را بر دست گرفته و مظلومیت امام حسین(ع) را فریاد زدند. همچنین در نخستین جمعه ماه محرم و همزمان با سراسر کشور همایش شیرخوارگان حسینی در حسینیهها، مساجد و تکایای سیستانوبلوچستان نیز برگزار شد. در این مراسم مادران، شیرخوارههای خود را با لباسهای مرسوم به مراسم آوردند و برای مظلومیت علیاصغر(ع) اشک ریختند.
ارسال به دوستان
چرا نباید «مختارنامه» را سنگ محک همه تولیدات عاشورایی کرد؟
داستان نامکرر عشق
شیدا اسلامی: با آغاز ایام سوگ سیدالشهدا(ع)، جدول پخش فیلمها و سریالهای مناسبتی شبکههای مختلف نیز مشخص شد. تلویزیون در محرم 1402 چند اثر جدید نمایشی را در کنداکتور خود دارد که اتفاقاً برخی از آنها قالبهای نمایشی متفاوت را برگزیدهاند. «علقمه سرخ» تازهترین تولید آیفیلم، «عشق کوفی» از شبکه ۳ سیما و «ناگهان حسین» که روی آنتن شبکه ۲ سیماست، در زمره تولیدات جدید هستند. شبکههای دیگر هم به تناسب، آثاری به همین مناسبت را در جدول پخششان دارند که از آرشیو تولیدات پیشین انتخاب شدهاند؛ این در حالی است که در روزهای گذشته برخی رسانهها که سالهای پیش، از بازپخش «مختارنامه» گلهمند بودند، امسال از نبود «مختارنامه» در این فهرست انتقاد کردند!
سیاق نقد این رسانهها در عین حال، به گونهای بود که گویا تلویزیون در تمام 44 سال گذشته تاکنون هیچ تلاشی در تولید آثار مناسبتی برای محرم حسینی نداشته و تمام بضاعت آن منحصر به «مختارنامه» بوده است که حالا غیبت آن در کنداکتور شبکهها دست صداوسیما را بشدت خالی نشان میدهد، یا اساسا اگر اثری در قدوقواره «مختارنامه» ظاهر نشود، حق مطلب ادا نخواهد شد.
برای کنکاش در این مقوله، در این مجال، ابتدا به برخی تولیدات جدید و پیش از این در همین باره میپردازیم.
* عشق کوفی
پخش قسمتهای نخست این سریال از شامگاه اول محرم، نشان از افزودهشدن یک اثر تاریخی - مذهبی موفق در تعظیم قیام عاشورا به داشتههای مجموعه فرهنگی- هنری کشور در این باره دارد. داستان از حمله به کاروانی آغاز میشود که عروسی به پیشکش یزید میبرد که خودش نه میداند و نه میخواهد به کابین یزید دربیاید، آن هم با دست پسرعمویی که گمان میکند او را به شام میبرد تا خطبه عقدشان را مثلا خلیفه جدید، یزید جوان بخواند و وصلتشان را متبرک کند!
هم شروع زود و جذاب و پرکشش بودن هسته اصلی فیلمنامه برای همراهکردن مخاطب کافی است و هم حضور و بازی خوب نادر سلیمانی که عموما به عنوان بازیگری طناز شناخته میشود، بازی پذیرفتنی و مطلوب سعید شریف و شبنم قربانی، هنرمندانی جوان با خاستگاه تئاتری یا حتی ایفای نقش متفاوت لعیا زنگنه و... در نگاه نخست، جایگاه این اثر را در میان برنامههای مناسبتی محرم امسال پررنگ میکند.
«عشق کوفی» از همین ابتدا میگوید بشدت قصهگو است و با این حساب، قصه عشق «هلال» و «نائله» سری دراز دارد که رنگ عقیده و انتخاب به خودش میگیرد و دنیای نائله را دگرگون میکند؛ همانطور که زندگی هلال را هم در کشاکش حوادث منتهی به عاشورا دستخوش فراز و نشیبهای بسیار میکند.
* شب دهم
هنرمندی حسن فتحی در شکل دادن به سریالی نوستالژیک که از رهگذار عشقی پاک در تهران قدیم میان زن و مردی از ۲ طبقه اجتماعی متفاوت، فریاد عشقی زمینی را در سرسرای تاریخ به متعالیترین عشق الهی پیوند میزند، بعد از گذشت 2 دهه از تولید «شب دهم» همچنان بارز و به یادماندنی است.
«شب دهم» که 21 سال پیش ساخته شد، یک تراژدی برگرفته از عناصر مذهبی و آیینهای عزاداری برای امام حسین(ع) در کنار داستان عشق است. گروه تولید این اثر اگرچه مستقیما وارد فضای مستند تاریخی عاشورا نشدند اما تعزیه را پلی کردند برای سفر به تاریخ قیام سیدالشهدا(ع) و انتخاب فضای تهران قدیم و سبک زندگی لوطیهای بامرام تهران و شاهزادهخانم قجری را دستمایه خلق صحنههایی شورانگیز از شیدایی در مکتب حسینی کردند.
* معصومیت از دست رفته
سیدداوود میرباقری با «معصومیت از دست رفته» نشان داد با اینکه امتحان «شوذب»ها امتحان دشواری است؛ دنباله و اثرات آزمونی که «ماریا»های تاریخ پشتسر گذاشتهاند و سربلند از آن بیرون آمدهاند، ثمرات و برکاتی به درازای تاریخ دارد. میرباقری در این سریال نشأتگرفتن و سیرابشدن ریشههای قیام کربلا از دریای ولایت علی(ع) را ترسیم میکند و در فضای تولید یک تلهتئاتر غنی و پرملات، کاری هنرمندانه را با بازی جمعی از بازیگران برجسته به تصویر میکشد.
مهمترین وجه داستانی «معصومیت از دست رفته» از حیث برجستهکردن تضاد و کشمکش، نقش 2 زن (ماریا و ربابه) در شکل گرفتن سرنوشت شوذب و سرگردانی شوذب میان این ۲ قطب تعیینکننده است.
* پریدخت
قصه سریال «پریدخت» هم در فضای سالهای دهه 20 و30 خورشیدی میگذشت و تلاش میکرد بستگی و پیوند اندیشه و جنبش سیاسی مردم معاصر داستان را با باور و پایبندی آنان به عاشورا و نهضت حسینی تبیین کند. اگرچه منتقدان، فیلمنامه این اثر را واجد نقاط ضعف مختلفی از حیث شخصیتپردازی و دیالوگنویسی و... دانستند و به بازیهای بازیگران اصلی نیز ایرادهایی وارد کردند، پریدخت همچنان در مجموعه آثار داستانی محرمی جایگاه دارد.
* آخرین دعوت
وقوع سانحهای باعث میشود یوسف زمانیفر که استاد دانشگاه است، بعد از به هوش آمدن، خودش را در صحرای نینوا نزدیک شهر کوفه بیابد؛ بیابانی که آبستن حوادث عاشوراست و کوفهای که میخواهد میهمانکشی کند. او که در زندگی واقعیاش داعیهدار ارزشهای انسانی بوده، حالا بر سر دوراهی انتخاب همراهی با حسین(ع) یا دادن دست بیعت به لشکریان ابن زیاد است.
سهیلیزاده با «آخرین دعوت» مسیر سفر در زمان را پیمود و باز هم مساله «انتخاب» را پیش کشید و از این راه، مخاطبش را در میدان چالش عینیتیابی ماندن بر سر پیمان عدالت و حقجویی یا همنوا شدن با ظلم و ظالم در زندگی انسان امروزی، در آینه اعتقاد به حقانیت حسین(ع) و یارانش، با شخصیت اصلی داستان به همزادپنداری واداشت.
البته فقط هم اینها نیست. تلویزیون علاوه بر این سریالها، آثار داستانی دیگری چون «روایت عشق»، «انتظار سرخ»، «غریبانه»، «خونبها»، «وارث»، «روزهای اعتراض»، «طفلان مسلم»، «بانو»، «فرات»، «یلدا» و... را هم با مضامینی مرتبط با قیام سومین پیشوای شیعه علیه تمامیت ستم تولید کرده که اغلب آنها چالش اصلی متمایزکننده یاران حق از یاران باطل، یعنی انتخاب را مطرح کردهاند، به نقش باور عمیق به ارزشهای ذلتستیزانه در قوام جامعه و بنیانهای اخلاقی پرداختهاند یا زمینههای شکلگیری و عبرتهای عاشورا را در ابعاد سیاسی و اجتماعی دستمایه کار خودشان کردهاند.
فارغ از محتوا و مضمون، بدیهی است هیچیک از آثاری که نام آنها آمد، به لحاظ کیفیت تولید، تعداد بازیگران، لوکیشنها، جلوههای بصری و میدانی و... در یک کلام بودجه تولید ویژه آثار عظیم تاریخی، به پای «مختارنامه» نمیرسند اما تلویزیون هم نمیتواند و هم نباید خودش را در یک قالب ساختاری و بودجهای واحد در مقیاس «مختارنامه» محدود کند. این میدان آنچنان وسیع و گشاده است که تجربه تولید در مدلهای صنعتی هم حتی میتواند در ساخت آثار تاریخی-مذهبی به کار گرفته شود و در فضاهای مختلف؛ اعم از ورود به فضای رئال روایت عاشورا و داستانهای جنبیاش یا خلق داستانهای امروزی گرهخورده به مضامین، آیینها و دغدغههای مذهبی همجوار با عاشورا محقق شود. نه میتوان در مقایسه آثار ساختهشده پیش و پس از «مختارنامه» با آن، راه افراط پیمود و هرچه جز «مختارنامه» را با سنگ عیار آن محک زد و از درجه اعتبار ساقط کرد و نه باید سطح ذائقه مخاطب را با راضیشدن به آثار میانمایه تنزل داد. در این راستا، مستمسک قرار دادن تولید اثری چون «مختارنامه» برای نادیدهگرفتن همه تلاشهای دیگر هنرمندان این عرصه یا تضعیف و تخریب سیمای کلی تولیدات مذهبی و مناسبتی نیز روشی خطاست.
به هر روی، هنر-صنعت فیلمسازی و سریالسازی جنبههای گوناگونی دارد که اگر 2 وجهه روایت درست و محتوای ناب و اصیل عاشورا را در کنار ساختار جذاب نصبالعین خودش قرار دهد، میشود حکایت: «یک قصه بیش نیست غم عشق [حسین(ع)] وین عجب/ کز هر زبان که میشنوم نامکرر است».
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|