|
نقد و نظری در معناشناسی مشارکت در انتخابات
مشارکت، از حق سیاسی تا تکلیف اخلاقی
حمید ملکزاده، پژوهشگر اندیشههای سیاسی: مشارکت سیاسی به طور عام و انتخابات سیاسی به طور خاص مهمترین عرصه آموزش سیاسی و از این جهت عالیترین میدان جامعهپذیری سیاسی است. از این جهت مشارکت سیاسی که بر چیزی بیشتر از نهاد انتخابات در یک دولت خاص دلالت میکند، اصل اساسی بقای ملتهاست، تا جایی که میتوانیم بدون اینکه بیمی از خطا باشد، ادعا کنیم مشارکت سیاسی چیزی جز سازوکار شکل بخشیدن به نیروی سازنده مردم، در مقام حاملان حق حاکمیت نیست؛ سازوکاری که یک ملت از طریق آن حق تعیین سرنوشت خودش را به شکلی نهادمند دنبال میکند. در کنار صورتهای متفاوتی که میتوان برای مشارکت سیاسی نام برد، مشارکت در فرآیندهای نهادمند انتخاباتی از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. این اهمیت بیش و پیش از هر چیز در کارکردهای تعیینی فرآیندهای انتخاباتی ریشه دارد: موضوع مشارکت در فرآیندهای نهادمند انتخاباتی کشف ترجیح مشارکتکنندگان درباره امر جمعی است. یعنی افراد یک ملت از طریق مشارکت در انتخابات حق خود برای ابراز عقیده درباره اولویتهای جمعی و شیوههای مناسب برای دنبالکردن آنها را محقق میکنند و به آن بیرونیت میبخشند. از این چشمانداز، مشارکت سیاسی در فرآیندهای انتخاباتی یکجور حق سیاسی و علاوه بر آن تکلیفی اخلاقی است. حقی سیاسی است، از آن جهت که سازوکار غیرخشونتآمیز اعمال حاکمیت و محقق کردن حق تعیین سرنوشت هرکدام از افراد ملت است و تکلیفی اخلاقی است، از این جهت که امکان بهرهمندی هرکس و همهکس در اکنون و آینده یک مردم از باورهای تکین هرکدام از افراد ملت درباره اولویتها، ارزشها و دانش تجربی یا تخصصی افراد را فراهم میکند. این حقی است که نمیشود به هیچ بهانهای افراد ملت را از آن محروم کرد و تکلیفی است که نمیتوان از ادای آن سر باز زد.
اهمیتی که برای مشارکت سیاسی به طور عام و مشارکت در فرآیندهای نهادمند انتخاباتی از آن صحبت کردیم، ضرورت بحث درباره چیستی انتخابات و مسائل مربوط به آن را در مقابل ما قرار میدهد. به بیان روشنتر، برای اینکه بتوانیم به شکل معناداری از این حق سیاسی استفاده و آن تکلیف اخلاقی را ادا کنیم، باید درک روشنی از چیستی انتخابات و موضع آن به دست بیاوریم. درکی که متضمن مسائل روشنی درباره ۲ عنصر سیاسی بودن و اخلاقی بودن فرآیند مشارکت در انتخابات است. یعنی این مساله را توضیح میدهد که مشارکت در فرآیندهای انتخاباتی به چه معنایی سیاسی و بر اساس چه روایتی اخلاقی است. در این یادداشت به این ۲ موضوع خواهم پرداخت.
***
شرکت در انتخابات حقی سیاسی است
اگرچه سالهای بسیار زیادی است که انسان درباره سیاست صحبت میکند، هنوز اجماعی درباره جوهر سیاست به دست نیامده است. یعنی هنوز برای فهمیدن معنای سیاست لازم است از کسی که درباره آن صحبت میکند بخواهیم منظورش از این اصطلاح را روشن کند. سخنرانان مختلف به اعتبار فهمی که از سیاست دارند، چیزهای متفاوتی را در دایره چیزهای سیاسی قرار میدهند. به همین دلیل من در ابتدای این بخش تلاش میکنم فهمی را که در این یادداشت از سیاست دارم، روشن کنم.
از نظر من سیاست بر ۲ چیز دلالت دارد: قدرت تاسیس و وضع مستقر. این هر دو در یک روایت عامتر به شکل بنیادینی با یکدیگر همپیوند هستند. قدرت تاسیس بر حق تعیین سرنوشت یا حق حاکمیت مردم و وضع مستقر به دقیقه ایجابی قدرت تاسیس مردم اشاره میکند. به بیان سادهتر، سیاست عبارت از عمل تاسیس ناشی از حق تعیین سرنوشت یک مردم و وضع مستقر عبارت از نتیجه این عمل تاسیس است. در این بیان وضع مستقر، یا آنطور که میتوانیم ادعا کنیم دولت، عبارت است از رسوبات نهادمندشده عمل تاسیس یک مردم در مجموعهای از نهادهای مادی و روانی که شکل و محتوای امر جمعی را معلوم میکند. درست مانند سازمان طبیعی بخشی از زمین که بر اثر فعل و انفعالات نیروهای طبیعت، در طول زمان و بر اساس اقتضائات محیط شکل گرفته است؛ سازمانی طبیعی که بعد از مهار نیروهای طبیعت از طریق ساخت استحکامات دفاعی یا تعبیه کردن مسیلهای مصنوع دست انسان، به پناهگاه زندگی مجموعهای از افراد تبدیل شده است. از این جهت سیاست هم موضوع تاسیس دولت، یا حق تاسیس آن توسط مردم و هم موضوع اداره، تثبیت و حفاظت از آن است. پس سیاست در ۲ معنا با مفهوم حق در پیوند است. یکی در این معنا که ناشی از حق تعیین سرنوشت و حق حاکمیت انسان بر سرنوشت خود است و یکی در این معنا که بر حق اعضای موسس یا به طور کلیتر اعضای تشکیلدهنده یک دولت در حفاظت از آن، از طریق حضور فعالانه در حیات دولت، برای مداخله درباره مسائل مربوط به امر جمعی - یعنی آنچه به همگان مربوط است - دلالت میکند. پس در این معنا، سیاست مسالهای است که با حق پیوسته است.
آنچه تا اینجا آوردم در نگاه اول با تناقضی ظاهری دست به گریبان است یا حداقل پرسش بنیادینی را بدون پاسخ گذاشته است: بعد از دقیقه تاسیس چه اتفاقی برای قدرت تاسیس مردم میافتد؟ آیا در تعریف فوق قدرت تاسیس مردم به شکلی دلبخواهی به نفع وضع مستقر نادیده گرفته نشده است؟ چرا باید بپذیریم که بعد از دقیقه تاسیس قدرت، تاسیس مردم آرام گرفته یا در نهاد دولت متوقف میشود؟ اینها پرسشهایی اساسی هستند که در طول تاریخ اندیشههای سیاسی ذیل عناوین مختلفی، از جمله ذیل عنوان حق شورش مردم مورد بررسی قرار گرفتهاند. با این وجود من در این یادداشت بنا دارم به شکل دیگری به آنها پاسخ بدهم. برای انجام دادن این کار از استعاره سیل استفاده میکنم.
برای اینکه دچار سردرگمی نشویم، اجازه بدهید به روایتی که پیشتر درباره شکلگیری دولت آورده بودم، بازگردم. فرض کنیم دولت نتیجه جریان تاریخی نیروهای طبیعت از جمله نیروی سیل در یک بستر طبیعی بوده باشد. جریانی که در طول زمان شکل خاصی به بخشی از زمین داده و به شکلی نیندیشیده قسمت خاصی از زمین را به فضاهای گوناگونی تقسیم کرده است. در این روایت، این نیروی سیل قدرت تاسیس مردم را نمایندگی میکند. حال اگر مردمی باشند که تصمیم بگیرند در این بخش خاص از زمین سکنی گزینند، بعد از تثبیت مرزهای مادی آن در قالب دیوار و باروهای شهری طبیعی، به حفر مسیلهایی مشغول میشوند که ضمن هدایت نیروی طبیعت، هم شهر خودشان را از قدرت ویرانگر این نیرو محافظت کنند و هم از این نیروی طبیعی به عنوان منبعی برای ادامه حیات شهرشان بهرهمند شوند. این عمل کنترل نیروهای قدرتمند و طبیعی شکلدهنده به صورت اولیه شهر، عمل قانونگذاری است. در میان همه نهادهای قانونی حافظ شهر که ریشه در قدرت اولیه تاسیس آن داشتهاند، انتخابات مانند بزرگترین و قدرتمندترین مسیلهای حفر شده در پیرامون شهر عمل میکند. مسیلهایی که هم قدرت طبیعی موسس شهر را کنترل میکند و هم ضمن هدایت کردن آن امکان بهرهمندی هر چه بیشتر اعضای شهر از این قدرت را فراهم میکند: این مانند این است که بگوییم انتخابات سازوکار مدنی شدن نیروی طبیعی موسس شهر است. از این جهت نهاد انتخابات سازوکار نهادمند کنترل و مدیریت حق اولیه همه افراد شهر برای تاسیس آن و از طرف دیگر سازوکار نهادمند اداره، تثبیت و توسعه شهر یا دولت است. در این معنا انتخابات با هر ۲ عنصر تشکیلدهنده دولت ارتباط بنیادین دارد. هم نهادی است که به نیروی تاسیس مردم مربوط میشود و هم سازوکار اداره و حفاظت از دولت است. از این جهت انتخابات حقی سیاسی است که نه میشود و نه باید شهروندانی را که به یک شهر خاص تعلق دارند از آن محروم کرد؛ انتخابات مسیلی است که قدرت بیپایان و عظیم مردم را که از حق تعیین سرنوشت و حق حاکمیت آنها ناشی میشود، کنترل میکند و در نهادی مدنی برای حفاظت از دولت بهکار میبندد.
***
امر جمعی، هسته بنیادین انتخابات
انتخابات در ۲ معنا حقی سیاسی است: الف- سازوکار نهادمند شده و سازمان پیدا کرده قدرت تاسیس است؛ ب- انتخابات سازوکار تثبیت و توسعه حدود دولت از طریق تقویت باورهای مادی و روانی دولت است. این هر دو را به اعتبار نسبتی که انتخابات با موضوع امر جمعی دارد میشود توضیح داد. انتخابات از این جهت که قدرت ویرانگر و بدون سازمان تاسیس مردم را از طریق عینیت بخشیدن به حق حاکمیت و تعیین سرنوشت آنها سازماندهی، کنترل و هدایت میکند، با امر جمعی پیوند خورده است، چرا که امکان تاسیس یک وضع مدنی برای سکنی گزیدن، شکوفایی و بهزیستی افراد جامعه را از طریق مشخص کردن حدود هویت بزرگتری که هر کدام از آنها به آن تعلق دارند مشخص میکند. در این معنا انتخابات نهاد مادی کنش جمعی در مقام یک ما را فراهم میآورد. کنش جمعی نهادمند و سازمانیافتهای که به خاطر نقشی که در شکل بخشیدن و حفاظت از «ما» دارد، امکان تصور کردن چیزی به نام امر جمعی را فراهم میکند. همینطور انتخابات به خاطر نقشی که در تعیین، تحدید و پیشبرد خواست عمومی، اولویتهای شکلی و محتوایی عمل دولت دارد، در تحدید معنای امر جمعی و مشخصکردن سازوکارهای مورد توافق بخش عمده مردم برای پیشبرد امور مشترک نقشی بسزا دارد. از این قرار میتوانیم به شکل معناداری ادعا کنیم موضع اصلی انتخابات چیزی جز امر جمعی و مسائل مربوط به آن نیست.
اگر همه آنچه تا اینجا آوردم را بپذیرید، آنگاه میتوانیم ادعا کنیم هر چیزی که به کلیات مفهومی ارائهشده در بالا مربوط نباشد یا مسائلی که به نحوی به مسائل پیشتر ذکرشده درباره انتخابات آسیب میزنند، آفتهای اصلی یک نظام انتخاباتی هستند. من در اینجا چند نمونه از این آفتها را نام میبرم.
الف- درونی شدن جنگ هستیشناختی در سازوکارهای انتخاباتی (قطبیسازی ستیزهجویانه رقابتهای انتخاباتی)
قطبیسازی ستیزهجویانه رقابتهای انتخاباتی به وضعیتی مربوط میشود که در آن نیروهای سیاسی و مردمی که در انتخابات مشارکت میکنند، انتخابات را به نیرویی برای براندازی یک وضع مستقر از طریق سازوکارهای انتخاباتی تبدیل کنند. این مساله وقتی اتفاق میافتد که گروهی از مردم و فعالان سیاسی که خود را در معرض انتخاب ایشان قرار دادهاند انتخابات را از معنای اصلی خود، به عنوان سازوکار درونی دولت برای پیشبرد مسائل مربوط به امر جمعی خارج و آن را بهعنوان فعالیتی در قامت تاسیس اولیه فهم کنند. این درست مانند این است که گروهی بخواهند مسیلهای از پیش طراحیشده را ویران و نیروی مهارشده طبیعت را به سمت دروازههای اصلی شهر هدایت کنند و برای این کار از کثرت عددی و اراده سیاسی نمایندگانشان استفاده کنند.
ب- قطبیسازی ستیزهجویانه مردم و دولت
در این وضعیت روایتهایی از و درباره مردم ارائه میشود که بر اساس آنها مردم به نیرویی بیرون از تاریخ تبدیل میشوند؛ نیرویی که از زمینههای تاریخی و مجموعه نهادهایی که امکان تجمع و مشارکت آنها را فراهم آورده منتزع شده و در مقام یک هستی برخوردار از قدرتی ازلی و ابدی در مقابل مجموعه دولت و نمایندگان آن قرار میگیرد. در چنین وضعی امکان گفتوگو و تحدید حدود امر جمعی از طریق سازوکارهای مدنی از بین رفته و تمامیت دولت، یعنی تمامیت آن هستی انضمامی و فعالی که به مردم به عنوان یک هستی سیاسی امکان ظهور میدهد به چالش کشیده میشود.
ج- قطبیسازی ستیزهجویانه نیروهای رقیب
در این مورد نیروهای رقیب، دشمنی دوستانهای را که در یک نظام سیاسی مبتنی بر سازوکارهای انتخاباتی وجود دارد به میدان نبرد حق و باطلی خیالی تبدیل میکنند که تنها از نیرو و میل یکی از گروهها یا هر دوی آنها برای انحصار قدرت سیاسی نیرو میگیرد. این شکل از قطبیسازی بر اسطورههای حق و باطلی استوار میشود که در آن یکی از طرفین به عنوان نیرویی خارجی، نسبت به مردم یا دولت، تبدیل میشوند؛ نیرویی که رهایی همگان تنها با حذف کامل و خلعید قطعی آن از قدرت سیاسی ممکن میشود. مهمترین سازوکار شناختی حاکم بر این شکل خاص از قطبیسازی از نوعی رویافروشی نیرو میگیرد. در این شکل از قطبیسازی، رویافروشی در حکم مادهای روانگردان عمل میکند که افراد بعد از استفاده کردن از آن، بدون اینکه به واقعیات زندگی جمعی خود بیندیشند، علیه الزامات امر جمعی عمل خواهند کرد.
د- قطبیسازی ستیزهجویانه تاسیس و وضع مستقر
اینها مهمترین آفات یک نظام انتخاباتی هنوز توسعهنیافته است؛ نظامی انتخاباتی که در آن رابطه میان ۲ وجه یا چهره سیاست، یعنی قدرت تاسیس و وضع مستقر به شکل بنیادینی ازهمگسیخته شده است. هر بار یک مردم به یکی از این آفتهای انتخاباتی دچار شود به دام سرگیجهای تاریخی درخواهد غلتید که در آن اصل بنیادین دنبالکردن امر جمعی و ثباتی که برای بهزیستی درون یک دولت لازم است قربانی میشود. میتوانیم انتظار داشته باشیم که در چنین شرایطی انتخابات به ضد خودش تبدیل شود.
***
انتخابات، تکلیفی اخلاقی که نباید از ادای آن سر باز زد
پیشتر توضیح داده بودم که انتخابات تکلیفی اخلاقی درباره زندگی جمعی افراد یک ملت در اکنون و در آینده حیات آنهاست و اینطور گفته بودم که از این جهت مشارکت در فرآیندهای انتخاباتی تکلیفی اخلاقی است که نمیشود از ادای آن سر باز زد. در این بخش بنا دارم به نتایج منطقی این عبارات بپردازم اما قبل از آن باید این نکته را یادآوری کنم که انتخابات به طور مطلق کنشی است که درون یک وضع مستقر، برای بیرونیت بخشیدن به عمل تاسیسی مردم و حق حاکمیتی که به آن نیرو میبخشد پیشبینی شده است و این نکته را نیز اضافه کنم که نفس پیشبینیکردن نهاد انتخابات در یک وضع مستقر، متضمن تصور نوعی آزادی سازمان پیدا کرده و نهادمندشده در حدود هستیشناختی یک دولت است. یعنی انتخابات فرآیندی است که در حدود مرزهای یک وضع مستقر، با هدف نهادمند کردن قدرت تاسیس اعضای ملت پیشبینیشده است. از این جهت نفسِ مشارکت در انتخابات متضمن پذیرفتن اعتبار اصول کلی و مرزهای وجود شناختی یک وضع مستقر است. با این وجود این همه ماجرا نیست. از آنجا که موضوع انتخابات تلاش برای دست یافتن به توافق عمومی درباره مناسبترین روایتها درباره امر جمعی و تعیین کردن بهترین روشهای ممکن برای دنبالکردن آن است، میتوانیم ادعا کنیم در عین حال تصور نهاد انتخابات بر نوعی روحیه انتقادی و اصلاحطلبانه دلالت میکند که از یک طرف حدود و مبانی دولت را پذیرفته و از طرف دیگر ضمن استفاده از رویکردی انتقادی به دنبال جرح و تعدیل در روشهای پیشتر بهکار رفته برای پیشبرد مسائل مربوط به امر جمعی است. از این جهت و با توجه به مسائلی که درباره دو چهره سیاست آورده بودیم، میتوانیم بگوییم نهاد انتخابات از یک جهت بر ایمان و وفاداری به حدود هستیشناختی دولت استوار است و از جهت دیگر بر روحیه اصلاحگری - که منافع دولت و مردمی را که به آن تعلق دارند از طریق جرح و تعدیل در سیاستهای پیشتر مورد استفاده قرار گرفته تامین میکند - ابتنا یافته است. خواست اصلاحات در حدود یک وضع مستقر به معنای ضدیت با تمامیت وجود شناختی آن وضع نیست، بلکه اصل بقا و ضرورت حفاظت از آن را از پیشفرض گرفته است.
در چنین وضعیتی برخورداری از ذهنیت انتقادی که همواره بهبود شرایط حاکم بر زندگی اعضای ملت و افزایش قدرت داخلی و تثبیت قدرت خارجی دولت را در نظر دارد ضرورتی اخلاقی است. یعنی اینطور نیست که بگوییم اگر کسی نسبت به سیاستهای اجرایی کشور رویکردی انتقادی دارد ضرورتا باید به عنوان دشمن وجود شناختی برای دولت فهمیده شود. در غیاب این رویکرد انتقادی نهاد انتخابات حیثیت سیاسی و ضرورت اخلاقی خود را از دست میدهد. من درست بر پایه ضرورت روحیه انتقادی و اراده اصلاحجویانه در فرآیندهای انتخاباتی است که انتخابات را به عنوان تکلیفی اخلاقی صورتبندی میکنم. این روحیه انتقادی و اراده اصلاحجویانه در نهایت هم به تقویت هر چه بیشتر قدرت دولت کمک خواهد کرد و هم به عنوان تکلیفی در قبال شهروندان آینده دولت، شرایط لازم برای بهزیستی ایشان در آینده را فراهم میکند. نادیده گرفتن این موضوع در کنشهای انتخاباتی ما در ایران امروز نظام انتخاباتی ما را با مشکلات فراوانی رو به رو ساخته که کوچکترین آنها را پیشتر در قالب قطبیسازیهای ستیزهجویانه در انتخابات و نقش مخربی که در سازوکارهای سیاسی بازی میکنند مورد بررسی قرار دادهام.
در ایران تحتتأثیر ناکارکردهای انتخاباتی ناشی از ظهور آفتهای پیشتر آمده، هواداری از نظام با موافقت بیچون و چرا با وضع موجود یکسان انگاشته شده است. در حالی که یک شهروند معتقد به اصول نظام سیاسی حاکم بر ایران بیش از هر کس دیگری باید ضرورت بازنگری در سیاستهای جاری در کشور را مورد توجه قرار دهد. از این جهت بازنگری در سیاستهای جاری یا روندهایی که پیشتر در کشور جریان داشته است نشانگر دغدغه شریف کسانی است که به معنای دقیق کلمه به تمامیت وجود شناختی، ثبات و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران دلبسته هستند. درست تحتتأثیر فقدان همین رویکردهای انتقادی، برخی از نیروهای انقلابی هر شکلی از انتقاد یا هر ارادهای برای اصلاح امور جاری در کشور را با عنوان ضدیت با انقلاب طرد میکنند. در جدیدترین مورد از مسائل ناشی از این رویکرد نادرست هر شکلی از مواجهه انتقادی با سیاستهای اجرایی در دولت رئیسجمهوری فقید اسلامی ایران، مرحوم شهید دکتر سیدابراهیم رئیسی را به نوعی کفرگویی تبدیل کردهاند. در حالی که تنها در جریان یکجور مواجهه انتقادی با سیاستهای اجرایی دولت شهید جمهور است که میتوان توانمندی، کارآمدی و برجستگیهای کارنامه آن شهید در مقام ریاستجمهوری را نشان داد و امکان تداوم رویکردی را که ایشان به سیاست داشتهاند فراهم آورد.
آنچه در این زمینه باید به آن توجه کنیم این است: مساله انتخابات، درست مثل دیگر صورتهای ممکن از مشارکت سیاسی، موضوعی شخصی یا حتی گروهی نیست. یعنی اینطور نیست که تنها به مسائل و موضوعات آنی شخص مربوط باشد، بلکه موضوعی است که به آینده کشور، چه آینده دور و چه آینده نزدیک آن مربوط است. برای روشنتر شدن این موضوع اجازه بدهید تا از استعاره دوی امدادی استفاده کنم؛ دوی امدادی یکی از شاخههای بیشمار مسابقات دوومیدانی است. در این شاخه از مسابقات دوومیدانی موضوع مسابقه نه قهرمانی شخص، بلکه پیروزی تیمی است که فرد به او تعلق دارد. در مسابقات دوی امدادی هر تیم از چند دونده متفاوت تشکیل شده است. هر کدام از اعضای تیم نمادی را به نمایندگی از تمامیت تیم خود در اختیار دارد؛ نمادی که باید در پایان هر بخش از مسابقه به عضو دیگر تیم سپرده شود. هر بار با منتقل شدن نماد تیمی به اعضای دیگر تیم، روند حضور او در رقابت آغاز میشود. در این شکل از مسابقات دوومیدانی اگرچه پیروزی و موفقیت، مسالهای شخصی و فردی است اما باید این موضوع را به اعتبار نقش و اهمیتی که عملکرد او در روند کار تیمی بازی میکند فهمید. حالا اگر اینطور فرض کنیم که تاریخ سیاسی یک کشور میدان مسابقات دوی امدادی است، هر نسل از اعضای کشور را میتوان بهعنوان اعضای یک تیم در نظر گرفت. مشارکت سیاسی معنادار در فرآیندهای نهادمند سیاسی، مثل انتخابات، یا فرآیندهای مشارکتی دیگر، کارکردی مانند عملکرد شخصی در مسابقات دوی امدادی دارد. یعنی هر نسل برای اینکه بتواند به شکل مؤثری در روندهای مربوط به تاریخ سیاسی کشور خود فعال باشد، باید بتواند بهترین عملکرد خود در زمینه مسائل مربوط به سیاست در دوران حیات خودش را بهخوبی پیش ببرد. از این جهت، نوع عملکرد امروز هر کدام از ما در زمینه مشارکت سیاسی با سرنوشت همه اعضای ملت، در آینده دور یا نزدیک پیوند خورده است. به همین دلیل است که میگویم شرکت در انتخابات تکلیفی اخلاقی است؛ تکلیفی که به اعتبار تأثیری که در آینده زندگی سیاسی افراد یک ملت دارد نمیتوانیم و نباید از آن روگردان باشیم. همینطور باید تلاش کنیم تا در محدوده مقدورات زمانی خود، به بهترین نحو از عهده انجام آن برآییم.
ارسال به دوستان
با حضور وزیر راه و شهرسازی پروژههای ریلی و شهری استان لرستان سرکشی تحویل و عملیاتی شد
خدمت ادامه دارد
گروه اقتصادی: حملونقل یکی از شاخصهای اصلی توسعهیافتگی محسوب میشود و میزان خطوط موجود نسبت به جمعیت یک کشور از عواملی است که در طبقهبندی اقتصاد کشورها مورد توجه قرار میگیرد، زیرا بدون توسل بـه شبکه حملونقل مدرن اقتصاد یک کشور قادر به ادامه فعالیت نیست و فعالیتهای حملونقل از جملـه فعالیتهای اساسی و زیربنایی رشد اقتصادی و لازمه تحول در یک جامعه مدرن محسوب میشود. در این میان حملونقل ریلی از قدیمیترین و کارآمدترین روشهای جابهجایی مسافر و کالاست که به دلیل ویژگیهای منحصربهفردی مثل صرفهجویی در مصرف انرژی، سازگاری با محیط زیست و توسعه پایدار، کاهش هزینهها و امنیت بیشتر نسبت به سایر شقوق حملونقل با استقبال بیشتری برای ترانزیت مواجه میشود و دقیقا به همین دلیل دولت سیزدهم سیاستهای خود را در جهت تقویت این نوع حملونقل و تبدیل کشور به هاب ترانزیتی به کار گرفت.
در همین راستا طی ماههای گذشته شاهد تکمیل پروژههای ریلی در نقاط گوناگون کشور از جمله راهآهن رشت - آستارا و کاسپین، پروژههای استان هرمزگان، سیستانوبلوچستان، کرمان، همدان و اکنون شاهد بازدید و راهاندازی و شروع برخی پروژههای ریلی در استان لرستان هستیم. مهرداد بذرپاش روز گذشته برای بازدید و پیگیری این طرحها و برنامههای مشابه راه و شهرسازی به استان لرستان سفر کرد.
* راهآهن درود - خرمآباد ۵۵ درصد پیشرفت
وزیر راه و شهرسازی در این سفر درباره پیشبینی زمان بهرهبرداری از راهآهن درود - خرمآباد گفت: تاکنون ۵۵ درصد پیشرفت این پروژه محقق شده و با منابع قابل توجهی که به این طرح تزریق میشود، حداکثر تا ۳ سال آینده این پروژه به بهرهبرداری خواهد رسید. مهرداد بذرپاش در حاشیه بازدید از راهآهن درود - خرمآباد گفت: در سفری که در خدمت مردم استان لرستان بودیم، از پروژههای مهمی که در این استان قرار دارد از جمله پروژه راهآهن درود - خرمآباد بازدید شد. این خط ریلی به پلدختر و اندیمشک میرسد و یکی از خطوط کریدوری شمال - جنوب - غرب کشور محسوب میشود. وی افزود: این خط راهآهن نه تنها اثر مناسبی در اقتصاد استان درباره جابهجایی کالا و مسافر دارد، بلکه در اقتصاد کل کشور نیز اثری راهبردی خواهد داشت. وزیر راه و شهرسازی با اشاره به اتصال بندر امام خمینی(ره) از این محور به مناطق شمال غرب و سایر نقاط کشور عنوان کرد: این خط با دسترسی مناسبی که برای جابهجایی بار و مسافر ایجاد میکند، نقاط اصلی کریدوری را که بخشی از نیازهای واردات و صادرات کشور نیز از این محل برآورده میشود به سایر نقاط کشور متصل خواهد کرد. به گفته وزیر راه و شهرسازی، این خط ریلی نقش ترانزیتی قابل توجهی نیز خواهد داشت و کشورهای ترکیه، عراق، گرجستان و روسیه میتوانند از این خط برای دسترسی به آبهای جنوب ایران استفاده کنند و این محور میتواند نقش مهمی در حوزه کریدور شمال - جنوب داشته باشد. بذرپاش توضیح داد: طول این محور ۳۳۲ کیلومتر است و در دو قطعه کار دنبال میشود. قطعه اول یعنی درود - خرمآباد تاکنون ۵۵ درصد پیشرفت داشته است و بابت آن حدود ۹۳۰ میلیارد تومان منابع از محل استجازه مقام معظم رهبری از تهاتر نفت تأمین شده و کارگاهها در این مسیر فعالتر از گذشته به کار خود ادامه خواهد داد. وی توضیح داد: قطعه بعدی که امروز عملیات اجرایی آن آغاز میشود، قطعه خرمآباد - پلدختر - اندیمشک است که زنجیره این مسیر را تکمیل میکند. قرارداد این خط نیز با قرارگاه خاتمالانبیا و شرکت ساخت و توسعه زیربناهای حملونقل کشور به ارزش حدود ۲۵ همت منعقد شده و قرارگاه تجهیز کارگاه را نیز انجام خواهد داد تا در آینده نزدیک این محور کریدوری به بهرهبرداری برسد. وی درباره پیشبینی زمان بهرهبرداری از قطعه درود - خرمآباد گفت: تاکنون این پروژه ۵۵ درصد پیشرفت داشته و با منابع قابل توجهی که به این طرح تزریق میشود، حداکثر تا ۳ سال آینده این پروژه به بهرهبرداری خواهد رسید.
* عملیات اجرایی راهآهن خرمآباد - اندیمشک آغاز شد
یکی از طرحهایی که در این سفر عملیات اجرایی آن آغاز شد راهآهن خرمآباد - اندیمشک بود که با حضور وزیر راه و شهرسازی کلید خورد. روز گذشته عملیات اجرایی راهآهن خرمآباد - اندیمشک با حضور مهرداد بذرپاش، وزیر راه و شهرسازی که برای آغاز و بهرهبرداری از پروژههای راه و شهرسازی به استان لرستان سفر کرده، آغاز شد.
طی این پروژه خط ریلی از خرمآباد به پلدختر و اندیمشک احداث خواهد شد و هدف آن نیز دوخطه کردن راهآهن تهران - بندر امام خمینی(ره) است. با احداث این پروژه وضعیت حملونقل کالا و مسافر در مسیرهای کریدوری شمال - جنوب بهبود مییابد و میتوان امیدوار بود که با این طرح، وضعیت اقتصادی منطقه و کشور تغییرات مطلوبی را تجربه کند.
* بهرهبرداری از پروژههای شهری و مسکن
از دیگر طرحهایی که در این سفر به ثمر نشست میتوان به تأمین یکصد هزار هکتار زمین برای نهضت ملی مسکن، تحویل ۳۱۹۰ واحد نهضت ملی و آغاز عملیات اجرایی ۱۰ هزار واحد مسکونی در استان لرستان، تحویل ۳۰۰ هزار واحد مسکونی روستایی، تأمین ۶۰۰ هزار قطعه زمین روستایی برای واگذاری، افتتاح ورزشگاه ۱۵ هزار نفری خرمآباد و واگذاری آن به باشگاه خیبر اشاره کرد.
* تأمین بیش از ۱۰۰ هزار هکتار زمین برای نهضت ملی مسکن
وزیر راه و شهرسازی در حاشیه این سفر با بیان اینکه از ابتدای دولت تاکنون اجرای واحدهای نهضت ملی مسکن از ۲ میلیون و ۶۵۳ هزار واحد عبور کرده که بیش از ۵۶۰ هزار واحد آن تکمیل و تحویل متقاضیان شده است، از تأمین بیش از یکصد هزار هکتار زمین برای اجرای قانون جهش تولید مسکن در سراسر کشور خبر داد.
مهرداد بذرپاش در این سفر گفت: یکی از کارهای ما در دولت و موضوع مورد پیگیری رئیسجمهور شهید، نهضت ملی مسکن است که شتاب مناسبی بویژه در بخش تأمین زمین شهری و روستایی و سایر موارد گرفته است. هماکنون ساخت نهضت ملی مسکن در سراسر کشور از عدد ۲ میلیون و ۶۵۳ هزار واحد عبور کرده و از این تعداد ۵۶۰ هزار واحد تکمیل و تحویل مردم شده و باقیمانده نیز در مسیر اتمام و تحویل به متقاضیان است.
* تأمین بیش از 100 هزار هکتار زمین برای نهضت ملی مسکن
عضو کابینه دولت سیزدهم ادامه داد: تأمین زمین شهری و روستایی در سراسر کشور از 100 هزار هکتار عبور کرد و این عددی تاریخی در بخش مسکن بعد از انقلاب اسلامی به شمار میرود. وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه نیاز استان لرستان در بخش تأمین زمین ۳ هزار هکتار است از تأمین بیش از ۲ هزار هکتار زمین در استان خبر داد و افزود: باقیمانده اراضی در حال تأمین است که بهتدریج به ساخت مسکن اختصاص خواهد یافت.
* تحویل ۳۱۹۰ واحد نهضت ملی و ۳۰۰ هزار واحد مسکونی روستایی
بذرپاش با اشاره به افتتاح بیش از ۳ هزار و ۱۹۰ واحد مسکونی در بخش شهری و روستایی در پروژه نهضت ملی مسکن استان لرستان گفت: در سفر امروز همچنین عملیات اجرایی ۱۰ هزار واحد مسکونی در لرستان آغاز شد.
بذرپاش افزود: در روستاهای سراسر کشور نیز احداث واحدهای مسکونی از عدد ۵۵۰ هزار واحد عبور کرده که نزدیک به ۳۰۰ هزار واحد آن تکمیل و تحویل شده است.
* تأمین ۶۰۰ هزار قطعه زمین روستایی
به گفته این مقام مسؤول، هدفگذاری دولت سیزدهم تحویل یک میلیون قطعه زمین روستایی به مردم است که تاکنون حدود ۶۰۰ هزار قطعه تأمین و بیش از یک صد هزار قطعه تحویل مردم شده است. بذرپاش ضمن اظهار امیدواری برای تداوم برنامههای دولت سیزدهم در بخش مسکن توسط دولت بعدی گفت: امیدواریم تکمیل واحدهای مسکونی آغاز شده و واگذاری زمین به متقاضیان یکی از اولویتهای دولت بعدی باشد تا متقاضیان در سریعترین زمان ممکن بتوانند واحدهای خود را تحویل بگیرند.
* تکمیل و تحویل ۱۳۸ هزار واحد مسکن مهر در دولت سیزدهم
وی توضیح داد: در بخش واحدهای مسکونی مهر باقیمانده از ۲۴۰ هزار واحد رسیده به دولت سیزدهم بیش از ۱۳۸ هزار واحد مسکونی مهر تکمیل و تحویل مردم شد. برنامه این بوده است که باقیمانده واحدها تا پایان امسال تکمیل و تحویل مردم شود.
بذرپاش ادامه داد: با عزم دولت در یک سال اخیر بخش فراوانی از واحدهای مسکونی مهر تکمیل و تحویل مردم شد.
* ورزشگاه ۱۵ هزار نفری خرمآباد برای برگزاری مسابقات بینالمللی مجهز میشود
وزیر راه و شهرسازی همچنین با بیان اینکه ورزشگاه ۱۵ هزار نفری خرمآباد توسط مجموعه وزارت راه و شهرسازی احداث شده است، از تخصیص زمینی در مجاورت آن برای تسهیل تردد و افزودن سایر سرانهها برای آمادگی برگزاری مسابقات بینالمللی در این ورزشگاه خبر داد. بذرپاش در سفر به استان لرستان در حاشیه بازدید از ورزشگاه ۱۵ هزارنفری خرمآباد ضمن اعلام تکمیل این ورزشگاه گفت: این ورزشگاه که توسط سازمان مجری ساختمانها و تأسیسات عمومی و دولتی ساخته شده به اتمام رسیده و مقرر است با تأمین چمن مرغوبتر برای این ورزشگاه خدمات بهتری به استفادهکنندگان ارائه شود. وزیر راه و شهرسازی با بیان اینکه برای برگزاری مسابقات در ورزشگاه خرمآباد مشکلی وجود ندارد، تقارن تکمیل این ورزشگاه را با به لیگ برتر آمدن تیم خیبر، اتفاقی مبارک برشمرد و افزود: این ورزشگاه به ورزشگاه خوبی برای میزبانی از مسابقات برای استان و حتی بینالمللی تبدیل میشود. وی گفت: مقرر بود شهید رئیسی این ورزشگاه را در سفر استانی تقدیم جوانان لرستان کند که متأسفانه این امکان فراهم نشد. امروز من در این استان حضور دارم که امیدوارم این ورزشگاه در همین فصل به مدار بیاید و تیمها بتوانند از این ورزشگاه استفاده کنند. عضو کابینه دولت سیزدهم تسهیل در تردد استفادهکنندگان و تماشاچیان از این ورزشگاه را از الزاماتی عنوان کرد که باید مورد توجه قرار بگیرد و افزود: مقرر است برای تسهیل در تردد تماشاچیان، زمینی در مجاورت این ورزشگاه برای افزودن به سایر سرانهها از جمله مجموعههای اقامتی، زمینهای تمرینی اضافی، کمپهای مناسب برای برگزاری مسابقات چندجانبه بینالمللی در نظر گرفته شود تا این مجموعه را مجهزتر کند که در فازهای بعدی تأمین خواهد شد.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از تولیدات فرهنگی درباره سردار علی هاشمی همزمان با سالگرد شهادتش
از گمشده من تا سردار هور
چهارم تیر سالروز شهادت سردار پاسدار سرلشکر علی هاشمی، فرمانده «قرارگاه سری نصرت» است؛ فرماندهای که به گفته غلامرضا گرجیزاده، نویسنده کتاب «زندان الرشید» و از جمله فرماندهان دفاعمقدس نباید تا زمان زنده بودن صدام حرفی از او زده میشد، چرا که هاشمی با توجه به ارزشی که برای صدام داشت در صورتی که زنده بود یک برگ برنده برای او به شمار میآمد. برای همین عراقیها حتی در اردوگاه موصل عکسی از علی هاشمی را به اسرا نشان میدادند اما هرگز اثری از او پیدا نکردند. وی در زمان جنگ هیچگاه جلوی دوربین نرفت و مصاحبهای انجام نداد و حتی در جلسات نیز به گونهای صحبت نمیکرد که مطرح شود.
هاشمی در ۱۷ سالگی وارد مبارزات انقلاب و در ۱۹ سالگی فرمانده شد. در ۲۱ سالگی فرماندهی چند تیپ را برعهده گرفت و در ۲۷ سالگی به شهادت رسید و ۲۲ سال بعد در حالی پیکرش پیدا شد که بر اساس صحبت محسن رضایی، فرماندهی قرارگاه فوقسری نصرت را برعهده داشت و به همین علت نباید درباره او تا زمانی که صدام زنده بود سخنی گفته میشد زیرا تصور میشد این فرمانده اسیر شده باشد و این احتمال میرفت تا در زندان مورد شکنجه قرار گیرد. شاید اسیر شده باشد و در زندان مورد شکنجه قرار بگیرد.
شهید علی هاشمی را باید یکی از گنجینهها و نخبگان جوان دفاعمقدس دانست؛ فرماندهای که از زاویه نگاه هنری ظرفیتی تمامعیار برای تولید آثار متعدد و مختلف در حوزههای سینما، نشر و حتی هنرهای نمایشی و تجسمی دارد.
اما با نگاهی به وضعیت موجود متاسفانه در حوزه سینما چندان اثر قابل توجهی درباره او به چشم نمیخورد ولی به همان میزان در حوزه کتاب و نشر شاهد عناوین مختلف و متعددی از این فرمانده زبردست دفاعمقدس آن هم با محوریت خاطرهنگاری، روایتگری از دوران کودکی و نوجوانی و حتی گفتوگومحور با اطرافیان و همرزمانش هستیم که وارد بازار نشر شده است.
شخصیتی چون علی هاشمی اگر در کشورهای دیگر بود شک نداشته باشید تاکنون فیلمها و آثار متعددی درباره او تولید کرده بودند اما در کشور ما جز چند خبر، از تولید فیلم خبری نیست و این یک ضعف به شمار میرود.
در واقع مساله اصلی اینجاست که چرا در حوزه سینما دچار چنین ضعفی هستیم؟ خللی که نهتنها درباره تولیدات فرهنگی پیرامون این فرمانده جوان بلکه درباره اغلب فرماندهان نیز صدق میکند، آن هم در شرایطی که طی چند سال اخیر شاهد فعال شدن نهادها و دستگاههای فرهنگی در زمینه تولید فیلمهای قهرمانمحور با رویکرد شناخت فرماندهان دفاعمقدس هستیم و در واقع جای خالی سردار علی هاشمی شدیدا به چشم میآید.
البته سال گذشته خبری مبنی بر رسیدن فیلمی با محوریت شهید هاشمی توسط سازمان هنری – رسانهای اوج برای حضور در فیلم فجر منتشر و در ماههای منتهی به جشنواره اعلام شد این فیلم به فجر امسال نمیرسد و دیگر نیز هیچ خبری از آن منتشر نشد.
اما یکی دیگر از وعدههای تولید فیلم یا بهتر بگوییم قدیمیترین خبر از ساخت اثر سینمایی درباره این فرمانده مربوط به سال 90 و فیلمی با عنوان «مرغابی دشت سرخ» بود که هرگز رنگ اکران را به خود ندیده است.
البته درباره چرایی آن نظرات متفاوتی بیان شده که به گفته یکی از فیلمسازان عدم اکران آن مربوط به کیفیت پایین اثر است؛ معضلی که در بسیاری از این دست آثار بویژه آثار معروف به ارگانی فراوان است. صد البته که نمیتوان براساس یک نظر حکم قطعی داد اما همانطور که بیان شد کیفیت پایین همواره در این دست آثار به چشم میخورد.
اما سردار هور با نام قبلی اسفند فیلمی به کارگردانی دانش اقباشاوی را که قرار بود به فجر گذشته برسد شاید بتوان جزو آثار با کیفیت دانست که پس از چند دهه درباره این شهید بزرگوار ساخته شد.
اما در کنار سینما وضعیت تئاتر و تجسمی هم چندان تعریفی ندارد و جز یکی، دو نمایشگاه نقاشی چیز دیگری نمیتوان یافت. صد البته که میتوان امیدوار بود در آینده شاهد تولید اثرهایی در این حوزهها هم باشیم.
اما هر چقدر در حوزه سینما، تئاتر تجسمی شاهد یک کمکاری محض پیرامون این ظرفیت مهم و دراماتیک هستیم، در حوزه کتاب دست پری داریم که در ادامه به تعدادی از آثار شاخص حوزه نشر در این زمینه میپردازیم.
«گمشده من» به قلم محمدمهدی بهداروند را باید یکی از شاخصترین آثار پیرامون علی هاشمی دانست؛ کتابی که با محوریت خاطرات برخی همرزمان شهید علی هاشمی شامل علیاصغر گرجیزاده، احمد سوداگر، عباس هواشمی، بهنام شهبازی، سعید خزائلی و علی ناصری را دربر گرفته و در قالب 10 ساعت گفتوگو از هر یک از همرزمان به عنوان یکی از منابع و مراجع پیرامون شهید هاشمی است.
محمدمهدی بهداروند درباره چگونگی تدوین کتاب «گمشده من» گفت: سال 1381 مصاحبهای 3 ساعته با محسن رضایی درباره علی هاشمی با تمرکز بر عملیاتهای خیبر و بدر، انجام شد که مطالب حاصل از این گفتوگو، همچنین گفتوگو با سردار احمد سوداگر که بخشی از شناسایی منطقه هورالهویزه را برعهده داشته و استفاده از اطلاعات سردار علی ناصری، از معاونان علی هاشمی، در کتاب «پنهان زیر باران» و کتاب «گمشده من» جمعآوری شده است.
وی با اشاره به چگونگی شهادت علی هاشمی گفت: وی در قرارگاه نصرت بوده که 2 بالگرد عراقی حمله شدیدی را آغاز میکنند. دستور عقبنشینی داده میشود اما هاشمی قبول نکرده و در نیزارهای جزیره مجنون مقاومت میکند. از آن پس هیچ خبری از وی به دست نیامد.
این نویسنده ادامه داد: با تصور اسیر بودن هاشمی، برای جلوگیری از شناسایی وی توسط ارتش بعث مدت 22 سال نامی از علی هاشمی برده نشد. تا اینکه رژیم بعث عراق سقوط کرد و با جست و جوی نیروهای تفحص، باقیمانده پیکر این شهید شناسایی و اردیبهشت 89 به خاک سپرده شد.
بهداروند همچنین از ویژگی مثبت این کتاب سخن گفت و افزود: ویژگی دیگر اثر در مقایسه با دیگر کتابها زبان بیان آن است. آثار زیادی وجود دارد که از سادگی گفتار برای دلنشین شدن و یافتن مخاطبان گسترده کوشیدهاند اما آنچه زبانی ساده را جذاب میکند فاکتورهایی است که در اغلب آثار مشاهده نمیشود و خوشبختانه در این اثر میتوان تا حدود زیادی وجود آنها را حس کرد.
«راز گمشده مجنون» دیگر کتابی است که به قلم «مرضیه نظرلو» در قالب مستندنگاری با محوریت زندگی شهید علی هاشمی نوشته شده است.
این کتاب روایتی است داستانی که به استناد مصاحبهها، تحقیقات و اسناد مرتبط با شهید به نگارش درآمده است.
نظرلو در مقدمه کتاب نوشته است: «کتاب راز گمشده مجنون برشی داستانگونه اما کاملا مستند است از زندگی، جنگ، قرارگاه نصرت و راز و رمزهای هور که بنا دارد با تصویرهای واقعی به قدر بضاعت به مخاطب نزدیک شود و گوشهای هر چند کوتاه از ابعاد وجودی سردار جنگ ـ علی هاشمی ـ را به تصویر بکشد».
سعی نویسنده آن بوده است که حقیقت خاطرات و وقایع با پردازش ذهنی و تصویرسازی خیالی آمیخته نگردد و روال داستانی صرفا در جهت ارتباط گرفتن با مخاطب و تاثیرپذیری از خاطرات است.
در قسمتی از متن کتاب آمده است: «یادت هست شبی که برای آخرین بار همه دور هم نشسته بودیم، زینب روی کولت سوار شده بود و دانههای برنج را میریخت روی سرت و قمر حرص میخورد. حالا زینب بزرگ شده و پریشان نشسته کنار دستم و از لحظههایی که بدون تو قد کشید برایت حرف دارد. رفتی، آمدی اینقدر سبک شده بودی که دخترت میتوانست تو را روی دست بلند کند و به تمام دوستانش نشان بدهد. گلهایی را هم که نقشه میکشید تا دور گردنت بیندازد، حالا پرپر کرده و ریخته روی چادرش، حال و هوای 7 سال پیش را هم ندارد. دیگر نمیخواهد سر دوستانت داد بکشد، نشسته روی خاک و دانههای اشک پهن شده روی صورتش...»
«مردی که شبیه هیچکس نیست» به قلم علی پاک، «پنهان زیرباران» به قلم سیدقاسم یاحسینی، «مردان هور» به قلم عبدالصاحب رومزیپور، «بستر آرام هور» به قلم نصرتالله محمودزاده و «هور و همیشه» به قلم عبدالصاحب رومزیپور نیز از جمله کتابهای شاخص و مطرحی هستند که درباره سردار هور به نگارش درآمده است.
اما آنطور که بیان شد هر چقدر در حوزه نشر و کتاب دست پری پیرامون شهید علی هاشمی وجود دارد، در حوزه سینما، تئاتر و تجسمی وضعیت بسیار اسفناک است اما میتوان امیدوار بود در چهلوسومین جشنواره فیلم فجر شاهد حضور فیلم با کیفیت سردار هور باشیم تا بلکه کمکاری و ضعف تولیدات پیرامون این شهید بزرگوار جبران شود.
ارسال به دوستان
در ادامه سیاستگذاریهای پولی و مالی بانک مرکزی در جهت دیجیتالی شدن
ریال دیجیتال رونمایی شد
گروه اقتصادی: نظام بانکداری جهان با سرعت بسیار بالا به سمت دیجیتالی شدن در حرکت است، به همین نسبت زیرساختهای مهم نیز باید از سوی سیاستگذار پولی کشور یعنی بانک مرکزی تأمین شود.
ریال دیجیتال یکی از جدیدترین ابزارهای پرداخت به حساب میآید که میتواند نقش مهمی در اقتصاد کشور و کاهش تورم ایفا کند. هدف ریال دیجیتال کم کردن اسکناس موجود در دست مردم یک جامعه است. سرعت گردش پول یکی از موضوعاتی است که ذهن بسیاری از اقتصاددانها را به خود مشغول کرده است. سرعت گردش پول و از طرف دیگر چاپ اسکناس ریالی باعث شده ضربههای سنگینی به اقتصاد کشور زده شود.
* ریال دیجیتال رونمایی شد
دیروز در جلسهای با حضور رئیس کل بانک مرکزی، اعضای هیات عامل این بانک و مدیران عامل بانکها «ریال دیجیتال» رونمایی شد. این پول مشابه اسکناس، تعهد بانک مرکزی به شکل الکترونیک است. با اقدامات بانک مرکزی و توسعه فاز آزمایشی خدمت جدید و عملیاتی شدن «ریال دیجیتال» در جزیره کیش، مشتریان شبکه بانکی از تیر 1403 میتوانند بدون استفاده از پولهای کاغذی یا کارتهای بانکی، بسادگی از طریق کیف پول ریال دیجیتال و تنها با اسکن بارکد تولیدشده توسط نرمافزارهای ارائهشده، با شیوههای نوین خریدهای خود را انجام دهند یا نسبت به انتقال وجه به کیف پول سایر مشتریان اقدام کنند.
* توانایی نظام بانکی در پیادهسازی پروژه ریال دیجیتال
معاون فناوریهای نوین بانک مرکزی در این مراسم گفت: ریال دیجیتال پروژه بسیار بزرگی است و کشور ما در اجرای این پروژه جزو برترین کشورهای دنیاست، زیرا نظام بانکی ما از معدود نظامهایی است که موفق به پیادهسازی این روش پرداخت شده است.
مهران محرمیان افزود: در کشور ما 93.5 درصد اشخاص بالای 18 سال ایرانی به خدمات بانکی و بانکداری الکترونیک دسترسی دارند. این اتفاق در شرایط تحریم است؛ هر ایرانی به طور میانگین روزانه 5 تراکنش بانکی دارد.
وی با بیان اینکه با حذف اسکناس، مردم برای پرداختهای خرد مشکل داشتند، گفت: اگر میخواستیم برای حل این مشکل اسکناس چاپ کنیم، رسما به عقب بازمیگشتیم. به همین دلیل به سمت چاپ واحد پول دیجیتال کشور پیش رفتیم.
معاون فناوریهای نوین ریال دیجیتال را محدود به پرداختهای خرد ندانست و وعده داد در آینده گامهای بعدی برای ریال دیجیتال برداشته خواهد شد و توضیح داد: ریال دیجیتال عملا اسکناس است؛ هر آنچه برای اسکناس تصور میکنیم، شامل ریال دیجیتال هم میشود، جز حالت فیزیکی.
محرمیان ادامه داد: در جزیره کیش بانکهای ملت و تجارت دستگاههای پوز را مجهز کردند، در تاکسیها هم بهصورت نزدیک کردن موبایلها با هم یا اسکن QR پرداخت انجام میشود.
وی همچنین از رونمایی اعتبارسنجی در آینده نزدیک خبر داد و گفت: این پروژه هم بتدریج در تمام بانکها اجرایی میشود.
* ارائه خدمات ریال دیجیتال با ابزارهای نوین بانکی
بانکهای ملت و تجارت مجریان طرح پایلوت ریال دیجیتال فرشید فرخنژاد، مدیرعامل بانک ملت که عامل اجرای این طرح است در این جلسه گفت: نرمافزار سکه و بهپرداخت بانک به منظور ارائه خدمات ریال دیجیتال بهروزرسانی شده است.
هادی اخلاقیفیضآثار، مدیرعامل بانک تجارت هم در جایگاه مجری دیگر این طرح در جزیره کیش اعلام کرد: ریال دیجیتال یکی از اقدامات شاخص بانک مرکزی در این دوره بوده است که آثار بسیار ارزشمندی در آینده خواهد داشت.
وی افزود: شیوههای موجود با تأخیر تسویهها را انجام میدهند ولی ریال دیجیتال به صورت آنی تسویه میشود. به همین دلیل جاذبههایی برای مشتریان دارد.
* سامانه ارز توافقی افتتاح میشود
رئیس کل بانک مرکزی نیز در این مراسم با بیان اینکه در ریال آفشور الان به مرحله آزمایشی رسیدهایم، به برنامه این بانک برای ایجاد سامانه یکپارچه ارزی اشاره کرد و گفت: بزودی سامانه ارز توافقی افتتاح میشود. محمدرضا فرزین در مراسم رونمایی از ریال دیجیتال گفت: اعداد و ارقام و شواهد نشان میدهد در حوزه بانکداری الکترونیک جزو برترینها در دنیا هستیم؛ عموم مردم ایران دسترسی لازم به خدمات بانکی را به صورت الکترونیک دارند.
وی با بیان اینکه سهم اسکناس و مسکوک به 1.3 درصد رسیده است، افزود: یکی از روسای بانکی کشورهای عربی به من گفت خیلی تعجب کردم در روستاها هم پوز دارید! از گستردگی خدمات بانکی کشور ما تعجب کرده بود. وی با اشاره به ریال دیجیتال گفت: ریال دیجیتال با رمز ارز متفاوت است؛ در حوزه رمز ارز هم اقداماتی انجام شده که بعدا اعلام میکنیم. در ریال آفشور الان به مرحله آزمایشی رسیدهایم و بعد از آن وارد مرحله اجرایی میشویم.
رئیس کل بانک مرکزی ادامه داد: آمادگی در جزیره کیش به وجود آمده و زیرساختها فراهم شده است. نخستین منفعت این کار، بسترسازی برای توسعه اقتصاد دیجیتال است، از سوی دیگر عملیات سیاست پولی را تسهیل و دقیقتر میکند. ضمن اینکه ابزار پدافند غیرعامل هم است.
فرزین با بیان اینکه کماثرشدن تحریمها منفعت دیگر ریال دیجیتال است، تصریح کرد: ریال آفشور نیز طرح بعدی است که بزودی با روسیه شروع میکنیم؛ با سایر کشورها نیز در حال مذاکره هستیم. وی ادامه داد: آخرین نکته هم اینکه کیش را انتخاب کردیم، چرا که این جزیره خودش را جزیره نوآور معرفی کرده و بسترسازی مناسبی هم در این بخش انجام شده است. فرزین با بیان اینکه استقبال مردم از این طرح در توسعه ابزارهای مختلف بسیار اهمیت دارد، گفت: سامانههای ارزی و نظارتی هم دارای اهمیت است و در آینده نزدیک سامانههای متمرکز نظارت هوشمند خواهیم داشت.
رئیس کل بانک مرکزی به برنامه این بانک برای ایجاد سامانه یکپارچه ارزی هم اشاره و تصریح کرد: بزودی سامانه ارز توافقی افتتاح میشود؛ سایر سامانهها هم در دستور کارمان است.
* ریال آفشور با روسیه اجرایی میشود
فرزین گفت: همچنین از ریال دیجیتال در طرح ریال آفشور نیز استفاده خواهیم کرد و بزودی ریال آفشور را با روسیه اجرایی میکنیم و درباره سایر کشورها نیز تلاش داریم ریال آفشور را عملیاتی کنیم. وی در ادامه گفت: طرح توسعه اعتبارسنجی پوشش 100 درصدی خواهد داشت و تمام مردم دارای رتبه اعتباری خواهند شد که بزودی افتتاح میشود.
* فرق ریال دیجیتال با رمز ارز چیست؟
معاون فناوریهای نوین بانک مرکزی در تشریح تفاوت ریال دیجیتال با رمز ارز نیز گفت: ریال دیجیتال مدیریت متمرکزی است که از سمت بانک مرکزی اعمال میشود و سیاستهای پولی بر آن حاکم است. مهران محرمیان درباره تفاوت رمز ارز ملی با ریال دیجیتال اظهار داشت: ریال دیجیتال به لحاظ فناوری مبتنی بر همان فناوری DLT است ولی به لحاظ کارکرد کاملا با رمز ارزها متفاوت است؛ ریال دیجیتال ماینینگ ندارد، ریال دیجیتال مدیریت متمرکزی است که از سمت بانک مرکزی اعمال میشود و سیاستهای پولی بر آن حاکم است. وی با تأکید بر اینکه ریال دیجیتال تفاوتهای زیادی با رمز ارز دارد، گفت: البته فناوری استفاده شده در ریال دیجیتال همان فناوریای است که در رمزارزها استفاده میشود.
محمدرضا فرزین، رئیس کل بانک مرکزی در مراسم رونمایی از ریال دیجیتال همچنین توضیحاتی درباره اهمیت ریال، واحد پول ملی کشورمان داد و تصریح کرد: ریال پول ما است و واحد پولی ما است و در تمام مبادلات از آن استفاده میکنیم و به هیچوجه ریال دیجیتال جایگزین واحد پولی ما نمیشود.
در یک تعریف ساده و کلی، ریال دیجیتال مشابه اسکناس، تعهد بانک مرکزی به شکل الکترونیک است که میتواند جهت انجام پرداختهای عمومی مورد استفاده قرار گیرد. ریال دیجیتال برخلاف سایر انواع پول الکترونیک رایج در کشور که از طریق حسابهای بانکی و ابزارهای پرداخت متداول همچون کارت بانکی مورد استفاده قرار میگیرد، نیاز به تسویه بین بانکی برای انتقال وجوه بین خریدار و فروشنده نداشته و به محض انجام عملیات خرید، وجوه دریافتی آن در اختیار فروشنده قرار میگیرد و قابل بهرهبرداری است.
* پرداختی ساده با مؤلفههای امنیتی بالا
به دلیل استفاده از ابزارهای نوین در انجام عملیات پرداخت در این روش، پرداخت در عین افزایش امنیت، بسیار سادهتر از شیوههای رایج پرداخت کارتی است.
گفتنی است با اقدامات بانک مرکزی و توسعه فاز آزمایشی خدمت جدید و عملیاتیشده «ریال دیجیتال» در جزیره کیش، مشتریان شبکه بانکی از تیر 1403 میتوانند بدون استفاده از پولهای کاغذی یا کارتهای بانکی بسادگی از طریق کیف پول ریال دیجیتال و تنها با اسکن بارکد تولید شده توسط نرمافزارهای ارائه شده، با شیوههای نوین خریدهای خود را انجام داده یا نسبت به انتقال وجه به کیف پول سایر مشتریان اقدام کنند.
بعد از طی مراحل مطالعاتی اولیه، طراحی پروژه ریال دیجیتال از سال 1400 پس از اخذ مجوزهای لازم از شورای پول و اعتبار در دستور کار بانک مرکزی قرار گرفت و متعاقبا اجرای فاز پیشآزمایشی از ابتدای سال 1401 آغاز شد که پس از بررسی دستاوردهای فاز پیشآزمایشی، فاز آزمایشی محدود این پروژه از خرداد 1402 آغاز شد. با توجه به برنامهریزیهای انجام شده، با مشارکت فعال شبکه بانکی و همکاریهای لازم در شبکه پرداخت کشور، از تیر 1403 با مشارکت ۲ بانک ملت و تجارت پروژه یادشده وارد مرحله گسترده فاز آزمایشی با امکان بهرهبرداری عمومی شده است. در این مرحله که به صورت مشخص از محدوده جغرافیایی جزیره کیش آغاز شده، مشتریان شبکه بانکی و گردشگران این امکان را خواهند داشت تا با استفاده از این ابزار پرداخت جدید، نسبت به پرداخت هزینههای خرید کالا و خدمات اقدام کنند.
ارسال به دوستان
تحلیلی بر فرصتها و موانع پیش روی پروندهای بینالمللی که برای نخستین بار سران رژیمصهیونیستی را به خاطر ارتکاب جنایات علیه بشریت در غزه تحت تعقیب قرار میدهد
آزمون دیوان در تعقیب نتانیاهو
شروین طاهری: اعلامیه ماه گذشته دیوان کیفری بینالمللی (ICC) مبنی بر صدور حکم بازداشت 5 مقام ارشد رژیم صهیونیستی با همه محدودیتها و تاثیرپذیریهایش از لابیهای غربی، باز هم نقطه عطفی سیاسی در روابط بینالملل محسوب میشود. این ابتکار قانونی، جهانی را که به برتری بیچون و چرای آمریکا و متحدانش خو کرده بود، تکان داد. این برای نخستین بار است که رهبران یک رژیم متحد غرب به جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت متهم میشوند. نقش کریم احمد خان، دادستان ارشد دیوان بینالمللی کیفری که با سماجت توأم با شجاعت و استدلالهای معقولش، دادگاه لاهه را مجاب به تحت تعقیب قرار دادن بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم کودککش اسرائیل به همراه یوآو گالانت، وزیر جنگ کابینه او کرد، در این میان ستودنی است. با آنکه این دادگاه بینالمللی علاوه بر جنایتکاران اسرائیلی برای حفظ موازنه سیاسی و ساکت نگه داشتن کشورهای غربی مجبور شده برای یحیی سنوار، رهبر جنبش مقاومت فلسطین (حماس) در غزه، محمد ضیف، رهبر شاخه نظامی حماس و اسماعیل هنیه، رهبر سیاسی این گروه نیز حکم بازداشت صادر کند اما چنین رفتاری در قبال فلسطینیان مظلوم در محاکم بینالمللی تازگی ندارد، در حالی که برای نخستین بار است که جنایات رژیم منحوس اسرائیل در چنین سطحی تحت تعقیب قرار میگیرد. خان پاکستانیتبار که از یک خانواده مسلمان اهل سنت اما نزدیک به شیعیان برخاسته اما در بریتانیا متولد شده، بخوبی از ابزار حقوقی و سیاسیای که جایگاه او به عنوان دادستان دیوان کیفری بینالمللی در اختیارش قرار میدهد بهره برده است. او از رویکرد محافظهکارانه اسلاف و همتایان خود در دستگاههای بینالمللی فاصله گرفته و صریحا اعلام کرده سران کابینه تلآویو از نظر جنایی مسؤول قحطی، قتل، حملات عمدی علیه غیرنظامیان، کشتار، آزار و اذیت و سایر جنایات علیه مردم غزه هستند. او در این مورد توضیح میدهد:« [این جنایات] به عنوان بخشی از یک حمله گسترده و سیستماتیک علیه جمعیت غیرنظامی فلسطین بر اساس سیاست دولت [صهیونیستی] انجام شد. این جنایات در ارزیابی ما تا امروز ادامه دارد».
با اینکه صدور حکم بازداشت برای رهبران ارشد رژیم صهیونیستی احتمالا با مانعآفرینی فراوان متحدان غربی اسرائیل، دارای درجه بیسابقهای از پیچیدگیهای سیاسی و لجستیکی است اما باز هم گام بزرگی به جلو برای استیفای حقوق فلسطین در سطح جهانی است. حداقل اثر حکم تعقیب دیوان کیفری بینالمللی، به صدا درآوردن زنگ پایان رویه یکطرفه نظام بینالمللی مبتنی بر نظم غربی است. دیوان کیفری بینالمللی (ICC) که سابقه کمتری نسبت به دیگر نهاد دادگستری بینالمللی در لاهه پایتخت سیاسی هلند – یعنی دیوان بینالمللی دادگستری (ICJ) تاسیسشده در سال 1945 – دارد، سال 2002 به عنوان آخرین دادگاه دائمی برای محاکمه افراد به دلیل جنایات جنگی، جنایات علیه بشریت، نسلکشی و جنایت تجاوز تأسیس شد و متشکل از 124 دولت عضو است. دادگاه برای اجرا به همکاری کشورهای عضو خود متکی است اما با مشکل اعمال نفوذ دولتهای قدرتمند مثل ایالات متحده، روسیه، چین و خود رژیم صهیونیستی مواجه است که عضو آن نبوده و صلاحیت دادگاهش را به رسمیت نمیشناسند. سوزان اکرم، مدیر کلینیک حقوق بشر بینالمللی دانشکده حقوق دانشگاه بوستون، معتقد است باید نگاه واقعگرایانهای به محدوده عملکرد این دادگاه داشت. او در عین اینکه از حکم بازداشت سران اسرائیلی توسط این دادگاه حمایت میکند معتقد است هنوز ابهاماتی درباره نحوه پیگیری این پرونده وجود دارد از جمله سؤالات حقوقی متعددی که برای فراهم آوردن شواهد برای قضات دادگاه پیش از محاکمه نتانیاهو و همدستانش وجود دارد و لزوم مشخص شدن جدول زمانی برای مشورت و تصمیمگیری درباره صدور احکام نهایی. کنت راث، مدیر اجرایی سابق دیدهبان حقوق بشر و استاد مدعو در دانشکده روابط عمومی و بینالملل پرینستون، تأثیر اصلی حکمهای دستگیری دیوان کیفری را قابل توجه میداند. از جمله اینکه حالا نتانیاهو و گالانت نمیتوانند به هیچیک از 124 کشور عضو دیوان بینالمللی کیفری سفر کنند، زیرا در خطر دستگیری و تسلیم شدن به دادگاه لاهه برای محاکمه هستند. او میگوید: «اگر از پاسخگویی به این اتهامات در دادگاه خودداری کنند، دنیای آنها ناگهان بسیار کوچکتر خواهد شد». جنتیان زیبری، استاد حقوق بینالملل و حقوق بشر در مرکز نروژی حقوق بشر در دانشگاه اسلو نیز در گفتوگو با تارنمای کردل خاطرنشان میکند که دیوان مزبور میتواند تحریمهای دیگری مانند توقیف وجوه و اموال متهمان در کشورهای دیگر را برای پرداخت به عنوان غرامت به قربانیان اعمال کند. او هشدار میدهد: «مهمترین پیامد سیاسی برای مشروعیت آنها بهعنوان سران سیاسی زمانی است که دیوان کیفری بینالمللی اتهامات را تأیید کند». پروفسور جان کویگلی از دانشگاه ایالتی اوهایوی آمریکا پیشبینی میکند که بهطور واقعبینانه، ممکن است برخی ایالتهای این کشور از تسلیم نتانیاهو به عنوان رئیس یک دولت و در نتیجه مصونیتی که در قلمروشان دارد، خودداری کنند. با اینکه دیوان لاهه خود این مصونیت را به رسمیت نمیشناسد اما قوانین بینالمللی نیز به طور قطعی این موضوع را حل و فصل نکرده است. او میافزاید: «قطعا قبل از محکومیت هیچگونه مجازاتی وجود نخواهد داشت. مجازات معمول حبس است. جریمه نیز میتواند اعمال شود. اگر شخص محکوم اموالی در یکی از کشورهای عضو اساسنامه رم داشته باشد، دیوان بینالمللی کیفری میتواند از آن کشور بخواهد اموال را توقیف کند».
رخداد تاریخی توأمان با صدور حکم بازداشت نتانیاهو و گالانت توسط دیوان لاهه این است که این فراخوان با واکنش مثبت چند کشور اتحادیه اروپا از جمله فرانسه، بلژیک، اسلوونی، ایرلند و اسپانیا مواجه شده است. طبیعی است که واکنش ایالات متحده و رژیم صهیونیستی خشمگینانه باشد اما در عین حال موضعگیری متفرعنانه جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، مشروعیت جهانی دیوان را بیشتر هم کرد. بایدن در مقابل دیدگان جهانیان وجود نسلکشی در غزه را منکر شد.
همچنین وقتی آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا مدعی شد دادگاه دیوان کیفری بینالمللی هیچ صلاحیتی درباره اقدامات رژیم صهیونیستی ندارد با پاسخ اتاق مدیریت دیوان مزبور مواجه شد که بر اساس رای قاطع مجمع عمومی سازمان ملل مبنی بر اعطای وضعیت «دولت ناظر غیرعضو» به فلسطین، این دادگاه از صلاحیت لازم برخوردار است.
از طرف دیگر کنت راث، مدیر اجرایی آمریکایی پیشین دیدهبان حقوق بشر در پاسخ به مدعای دولت بایدن درباره لزوم تعویق دادگاه سران جنایتکار اسرائیل برای تکمیل تحقیقات میگوید: «اسرائیل 70 تحقیق را درباره جنایات خود در غزه اعلام کرده اما مثلا هیچ تحقیقی درباره راهبرد قحطی ساختگی که در مرکز پرونده فعلی دیوان بینالمللی کیفری قرار دارد، اعلام نکرده است». علاوه بر این، راث معتقد است چون رژیم صهیونیستی سابقهای برای تعقیب مقامات ارشد خود به جرم جنایات جنگی ندارد، بعید است به این زودیها این کار را انجام دهد، بویژه که نخستوزیر این رژیم، درخواست دیوان کیفری بینالمللی را با پاسخ تحقیرآمیز به خان، دادستان پرونده جواب داده است.
این یک حقیقت است که انگیزه اصلی آمریکا در تحریم دیوان بینالمللی کیفری، نگرانی از این است که دادگاه ممکن است توجه و نفوذ قانونی خود را به سمت نقش دولت و ارتش آمریکا در حملات و عملیات نظامی غیرقانونی در سراسر جهان معطوف کند. به همین دلیل خانه نمایندگان کنگره آمریکا قانونی را تصویب کرد تا این دادگاه را به دلیل درخواست حکم بازداشت برای رهبران ارشد اسرائیل تحریم کند که اکنون در انتظار تصویب در سنای ایالات متحده است. این قانون قلدرمآبانه به دنبال تحریم افرادی است که مستقیما با دیوان کیفری بینالمللی همکاری دارند.
البته این نخستین بار نیست که واشنگتن و تلآویو دیوان کیفری بینالمللی و دادستانی ویژه را تهدید میکنند. پروفسور اکرم به یاد میآورد که دونالد ترامپ، رئیسجمهور پیشین آمریکا با صدور فرمانی، حسابهای فاتو بنسودا، دادستان ویژه سابق و کارکنانش را مسدود کرد و اعطای ویزا به آنها برای ورود به ایالات متحده برای گزارش به مقر سازمانملل در نیویورک را رد کرد. جنتیان زیبری، استاد حقوق بینالملل اما این رفتار را شلیک آمریکا به پای خودش در نظام بینالملل میداند، چرا که تحریم دیوان کیفری بینالمللی یا کارکنان آن برای بررسی وضعیت فلسطین، اساسنامه دیوان در اجرای عدالت را نقض کرده و تحریمهای سازمان ملل را طبق ماده 70 علیه دولت آمریکا تضمین میکند. جالب اینکه احمد خان، دادستان لاهه پیشتر در مصاحبهای با سیانان در اعترافی شگفتانگیز به نقل از یک مقام ارشد آمریکایی فاش کرده بود که «دادگاه [ICC] برای آفریقا و برای اراذل و اوباشی مانند پوتین ساخته شده است». به همین دلیل سوزان اکرم، مدیر کلینیک حقوق بشر بینالمللی معتقد است پرونده فعلی علیه نتانیاهو و گالانت، امروز اعتبار دادگاه را مورد آزمایش قرار میدهد.
اگر روندی که خان آغاز کرده به نتیجه برسد، دیوان کیفری بینالمللی، موقعیتی منحصربهفرد برای تغییر مرزهای عدالت بینالمللی خواهد داشت و جنایتکاران جنگی را صرفنظر از ملیت، نژاد یا مذهب پاسخگو خواهد کرد. این «جهان مستقل» را یک قدم به قوانین عادلانهتر بینالمللی نزدیکتر میکند و تاریخ یک گام دیگر وارد دوران پایان مصونیت سران غرب از مجازات اعمالشان خواهد شد.
ارسال به دوستان
دیدگاه
جدال کارنامه با حاشیه
مهدی تقوی: تمرکززدایی نسبت به حقیقت و جایگزینی مجاز، تاکتیک همیشگی جریان سلطه برای وارونهنمایی و تحریف واقعیات مسلم جاری در جهان بوده و هست. طرح هر ایدهای در مدل حکمرانی کشورها، مخصوصا زمانی که پای مردم و انتخابات در میان است، به طور طبیعی دارای مقادیری هیجان و مخالفت یا موافقت سرسختانه است. تا زمانی که این حس هیجان و رقابت منتج به مرزبندی میان واقعیت و دروغ یا همان حقیقت و مجاز شود، نهتنها مشکلی نیست، بلکه در اعتلای کشور و مردم نیز نقش بسزایی ایفا میکند. اساسا نمیتوان یک رقابت انتخاباتی را صرفا به میدان رفت و برگشت ایدههای آکادمیک و اجرایی تقلیل داد و هیجان سالم رقابتی، روح حاکم بر انتخابات به شمار میآید. این قاعده درباره انتخابات ریاستجمهوری چهاردهم نیز صادق است. در یک رقابت سالم انتخاباتی، واقعیت پای هیجان ذبح نشده و قضاوت عادلانه درباره دستاوردها و نواقص را به بدرفتاریها و کژتابیها نمیسپارد.
۱ـ نامزد متبوع دولت آقای روحانی، یعنی آقای دکتر پزشکیان (و ستاد انتخاباتی ایشان) در جریان برگزاری مناظرههای اول و دوم نسبت به یک واقعیت مهم آگاه شدند: کارنامه سیاه دولت روحانی، جایی برای دفاع از آن و تصویرسازی آیندهای مطلوب نزد افکار عمومی باقی نگذاشته است. نظرسنجیهای غیررسمی و رسمی منتشرشده نیز حکایت از همین موضوع دارد. در جریان برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی در اسفند 1402، برخی گروهها آن رقابت سیاسی را تحریم کرده و حتی از لیست موسوم به صدای ملت (به سرلیستی علی مطهری) نیز به دلیل اطمینان از عدم اقبال قشر خاکستری به آن حمایت نکردند. اما اعضای دولت روحانی تصور میکردند حمایت همهجانبه و نظاممند آنها از مسعود پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری امسال کافی است تا پیادهنظام آنها بار دیگر گوش به دستورالعملهای بخشنامهای رئیس دولت اعتدال سپرده و آرای خود را به سود طرفداران اقتصاد تحریممحور به گردش درآورند. این اتفاق اما رخ نداد! از جبهه منحله مشارکت و نهضت آزادی گرفته تا اپوزیسیون خارجنشین به میدان آمدند تا بلکه تنفس مصنوعی به کالبد بیجان گفتمان امتحان پسداده دولت روحانی بدمند؛ اما موفق نشدند.
۲ـ کارنامه سیاه اقتصادی دولت روحانی و نقش آن در کوچک شدن سفره مردم به دلیل اعتماد به آمریکا - دشمن قسمخورده ملت ایران - جایی برای اعتماد دوباره به آنها باقی نگذاشته است. در چنین شرایطی جریان غربگرا دست به تاکتیک انحرافی و غیراخلاقی جدیدی زد؛ بازآرایی صحنه رقابت در راستای محو واقعیت و حاکمیت دروغ و کژتابی!
همین یک هفته قبل، وزیر خارجهای که خندههای معروفش در پیادهروی با جان کری زبانزد خاص و عام بود، روی خشمگین خود را نه به دشمن، بلکه به مردمی که زخمخورده اعتماد وی به واشنگتن بودند و از وی انتقاد کردند، نشان داد.
۳- مخلوط کردن خطرناک مرزهای شفاف اخلاقی و رقابتی با دستکاری علنی ذهن مردم در تبلیغات انتخابات و تغییر قواعد بازی سالم، تبدیل به دستورالعمل تاکتیکی آقایان شده است. چرا؟ چون برای آنها فقط کسب قدرت مهم است و نه کارنامه موضوعیت دارد، نه برنامه و نه ایده! پزشکیان و همراهانش پس از ناکامی در نقد منصفانه دولت آیتالله شهید رئیسی و دفاع از عملکرد نامطلوب و غیرقابل توجیه دولتهای یازدهم و دوازدهم، رو به شانتاژ سیاسی ـ تبلیغاتی آورده و آنارشیسم را به دال مرکزی رویکرد انتخاباتی روزهای اخیر خود تبدیل کردهاند. درگیریهای متعدد مخالفان خشونت(!) در ایام انتخابات برای برکشیدن پزشکیان که نه در دادن آمار و ارقام و ایدهها توفیقی کسب کرد و نه برنامه خاصی جز استفاده از کارشناسان ارائه کرد، ستادش را مجبور به رفتارهای پوپولیستی کرده است. اطرافیان پزشکیان معتقدند مانور هیجانات کاذب، هر اندازه نیز برای جامعه و امنیت کشور خطرناک باشد، تنها راه لاپوشانی ضعف تئوریک، سوءمدیریت بیسابقه و ناتوانی اجرایی آنها و انحراف افکار عمومی از ۸ سال تلخ و تاریک ۹۲ تا ۱۴۰۰ خواهد بود. آنها به دنبال خلق بستری هستند که در آن به راحتی ادعا کنند دولت احتمالی پزشکیان تکرار دولت روحانی نیست و حضور همه مهرههای دولت وی در کمپین انتخاباتی پزشکیان نیز کاملا تصادفی(!) و غیرسیستماتیک است. گویا نه ظریف وزیر خارجه دولت سابق بوده و نه آذریجهرمی وزیر ارتباطات آن! نه جهانگیری معاون اول روحانی بوده و نه آخوندی وزیر شهرسازیاش؛ ستادی که همهکارهاش یاران روحانیاند!
مسأله اصلی کشور در برهه کنونی، اثبات کارآمدی و ترسیم راهکارهای عینی و عملیاتی در راستای ارتقای نقاط قوت و برطرف ساختن نقاط ضعف است، نه احیای دوقطبیهای کاذب و بازگشت به سالهای دهه از دست رفته ۹۰! آقای پزشکیان و همراهان وی اطمینان داشته باشند حاشیهسازی با هدف کسب رأی، جز ناکجاآباد به جایی ختم نمیشود.
ارسال به دوستان
«مهمونی 10 کیلومتری غدیر» از میدان آزادی تا خیابان دماوند فردا در تهران «جشن غدیر» در برزیل، هند، پاکستان، لبنان و افغانستان هم برپا میشود
مهمونی غدیر جهانی شد
گروه اجتماعی: جشن بزرگ عید غدیر الگویی شده است تا دیگر کشورها نیز به تأسی از ایران، اقدام به برگزاری چنین جشن بزرگی کنند. در این باره سخنگوی ستاد مردمی برگزاری «مهمونی 10 کیلومتری غدیر» به «وطن امروز» گفت: جشن عید غدیر جهانی شده است و در کشورهایی چون برزیل، هند، پاکستان، لبنان و افغانستان هم «مهمونی کیلومتری غدیر» برگزار خواهد شد. به گزارش «وطن امروز»، روز گذشته در آخرین نشست خبری پیش از آغاز «مهمونی 10 کیلومتری غدیر» تمام جزئیات مربوط به این جشن تشریح و خدماتی که قرار است به مردم ارائه شود بازگو شد. سامان زارع سخنگوی ستاد مردمی برگزاری «مهمونی 10 کیلومتری غدیر» در تشریح برنامههای برگزاری این جشن که در مجتمع فرهنگی شهدای هفتمتیر (سرچشمه) برگزار شد، اظهار کرد: جشن کیلومتری غدیر ۵ تیر از ساعت ۱۷ تا ۲۳ در محور بزرگراه امام علی(ع) تا میدان آزادی برگزار میشود. وی با بیان اینکه تعداد موکبها، امسال ۳۰ درصد افزایش یافته است، گفت: در مجموع ۲۲۰۰ موکب امسال برپا میشود و ۶۰۰ موکب هم در انتظار هستند. زارع با بیان اینکه «مهمونی کیلومتری غدیر» در ۳۰۰ شهر برگزار میشود، تصریح کرد: در روز عید غدیر ۳۶۰ کیلومتر «مهمونی غدیر» در کشور برپا و ۱۵ هزار دیگ غذای نذری بار گذاشته میشود. وی افزود: امسال نمایندگانی از جبهه مقاومت از کشورهای لبنان، یمن، افغانستان و عراق در تهران موکب برپا میکنند، همچنین در ۵ کشور برزیل، هند، پاکستان، لبنان و افغانستان هم «مهمونی کیلومتری غدیر» برگزار خواهد شد. سخنگوی ستاد مردمی برگزاری «مهمونی 10 کیلومتری غدیر» ابراز کرد: 4 سکوی اصلی در میدان امام حسین(ع)، میدان فردوسی، میدان انقلاب و میدان آزادی برپا میشود، همچنین در ۲۶ نقطه نورافشانی و پرواز بادکنکها را هم خواهیم داشت که آسمان شهر را جذاب میکنند. ضمنا ۱۰۰ تیم پروازی هم با پرندههای سبک اجرای برنامه خواهند داشت. زارع با تاکید بر این موضوع که دغدغه ما این است که هرچه بیشتر مردم و گروههای مردمی درگیر این جشن شوند، گفت: این جشن برای مردم است. تنها برای جشن تهران ۶۰۰ هزار نفر تاکنون کمک مالی داشتند که اتفاق کمنظیری از نظر مشارکت مردم است. سخنگوی ستاد مردمی «مهمونی 10 کیلومتری غدیر» با اشاره به برگزاری 3 پویش در جشن تهران گفت: پویش «لقمه میلیونی»، پویش «هدیه اسباببازی» و پویش «نوجوانان خادم غدیر» امسال برگزار میشود. در ادامه این نشست مصطفی زیبایینژاد، مدیرکل فرهنگی شهرداری تهران نیز اظهار کرد: ۱۰ گروه نقالهخوانی در طول مسیر و در موکبهای مردمی و سکوهای اصلی اجرای برنامه خواهند داشت. تولید سرود هم برای عید غدیر خواهیم داشت. ستاد گردشگری شهرداری از اقوام مختلف دعوت کرده و ۲۲ سیاه چادر اقوام در مسیر برپا میشود و فرهنگ و سنت اقوام را نمایش خواهند داد. شورای عالی قرآن شهرداری با فناوری VR در میدان آزادی، کعبه ابراهیمی بنا میکند تا آیات مرتبط با غدیر را به مردم و نوجوانان ارائه کند. وی در ادامه یادآور شد: ۲۲ موکب سلامتمحور و شهربازی ۱۰ کیلومتری در مسیر خواهیم داشت البته در فضاهای دیگر هم وسایل بازی را بر پا خواهیم کرد. اتوبوسها در میادین اصلی شهر، مساجد و محلهها برای حملونقل مردم به جشن آماده هستند و ۳۵۰ ون تاکسی هم برای رفتوآمد مردم تدارک دیده شده است، همچنین متروی تهران هم با سرعت و امکانات بیشتری به صورت رایگان به مردم تا ساعت ۲۳ خدمات ارائه خواهد کرد. در بخش دیگری از این نشست جواد واعظی، دبیر پویش «لقمههای میلیونی جشن غدیر» گفت: سال گذشته برای اولینبار این پویش برگزار شد و حدود ۶۰۰ هزار لقمه تهیه و توزیع شد. نام این پویش از روایت «ثواب هر اطعام در غدیر ثواب یکمیلیون اطعام است» گرفته شده است. وی گفت: این پویش ایجاد شده است تا هر فرد، با هر توانی بتواند در این پویش مشارکت کند و کنشگر شود. امسال خانوادههای مختلف در این جشن مشارکت دارند. واعظی با بیان اینکه این پویش با شعار «کنش محلی، بروز میلیونی» انتخاب شده است و به دنبال فعال کردن محلهها هستیم، گفت: ما تاکنون ۴۰۶ میزبان گروهی داریم که خانوادهها، مجتمعهای مسکونی و... هستند. تاکنون ۲۸۵۴ میزبان خانوادگی داریم که اعلام کردهاند ۲۲۵ هزار و ۹۱۶ لقمه در سراسر کشور تهیه خواهند کرد. در تهران، در ۵۰ نقطه، لقمههای مردم جمعآوری میشود. این اطعام لزوماً لقمه نیست بلکه هر نیمپرس به عنوان لقمه محسوب میشود. ما در این پویش از 3 لقمه ثبت داشتیم تا گروه اساتید دانشگاه خواجه نصیر که ۱۵ هزار لقمه ثبت کردند. احسان خداپرست، دبیر پویش «هدیه اسباببازی عید غدیر» نیز در این نشست اظهار کرد: موضوع محبت امیرالمومنین به کودکان و یتیمنوازی ایشان مطرح شده است. این سیره محور هدیه اسباببازی عید غدیر است. امیرالمومنین(ع) در خطبه روز غدیر میفرماید: «در این روز به هم که رسیدید، هدیه دهید». امسال سومین سال برگزاری پویش هدیه اسباببازی است و با توجه به اتفاقات تلخی که رژیم صهیونیستی در غزه رقم زده، هدیه اسباببازی به بچههای غزه نیز انجام میشود. امسال اسباببازیها جمعآوری شده میان کودکان محروم داخل کشور و کودکان غزه توزیع میشود. اسباببازیها به وسیله کشتی به سمت غزه ارسال خواهند شد. ارسال به دوستان
یادداشت روز
حمله به حافظه ایرانیان
محمدحسین مهدویزادگان: خرداد ۹۴، زمانی که هنوز توافق هستهای میان ایران و اعضای 1+5 (موسوم به برجام) به صورت رسمی منعقد نشده بود، دولت وقت از توافق نهایی بهمثابه یک سند راهبردی و حقوقی محکم یاد کرد که دموکراتها یا جمهوریخواهان آمریکا نهتنها قدرت عدول از مفاد و مندرجات آن را ندارند، بلکه باید آن را به عنوان یک «طرح اقدام» در ثوابت و استراتژیهای سیاست خارجی خود بگنجانند. دولتهای یازدهم و دوازدهم، برجام را خروجی چندجانبهگرایی نوین در حوزه روابط بینالملل دانسته و حمایت 15 عضو دائم و غیردائم شورای امنیت سازمان ملل از قطعنامه 2231 را مصداق یک فتحالفتوح تاریخی در دیپلماسی ایرانی قلمداد میکردند. سال ۹۷، دونالد ترامپ با یک حرکت ساده خودکار و در مقابل دوربینهای خبرنگاران آمریکایی از برجام خارج شد و وعده داد سختترین تحریمهای هستهای و غیرهستهای ممکن را از طریق وزارت خزانهداری کشورش علیه ایران وضع میکند. دبیرکل وقت سازمان ملل متحد که بارها در مدح برجام سخن گفته بود، صرفا از اینکه ترامپ چنین توافقی را زیر پا گذاشت ابراز تاسف کرد و تروئیکای اروپا (و کل اتحادیه اروپایی) نیز با تکیه بر مقولاتی انتزاعی مانند SPV و اینستکس و تبدیل آنها به درختهای طلا در ذهن دولتمردان دولت دوازدهم، ایران را به طور یکطرفه و بدون کسب هیچگونه منفعتی در این توافق خسارتبار نگاه داشت. بیتعهدی مطلق اروپاییان در تامین منافع حداقلی ایران و انفعال سازمان ملل متحد در قبال احیای توافقی که تا چندی پیش به آن میبالید، سبب شد نظام جمهوری اسلامی ایران و شورای عالی امنیت ملی، کاهش مرحله به مرحله تعهدات برجامی را وفق مفاد 26 و 36 توافق هستهای در دستور کار قرار دهند. از آن زمان تاکنون، خبری از احیای برجام نیست و حتی رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی این توافق را فقط یک کاغذ، غیرقابل احیا و کاملا مرده قلمداد میکند. در چنین شرایطی تلاش اصلاحطلبان جهت خلق دوگانه انتخاباتی «برجام- ضدبرجام» جای بسی تامل دارد. بدیهی است اصلاحطلبان در اینجا نهتنها عقلانیت و درک عمیق ملت ایران از تحولات جاری در حوزه روابط بینالملل، بلکه حافظه کوتاهمدت ایرانیان را نیز زیر سوال بردهاند! در انتخابات ریاستجمهوری سال 1396 نیز بر همگان مسجل شده بود که میان ماهیت و کارکرد واقعی و ادعایی دولت آقای روحانی از توافق هستهای فاصلهای عمیق وجود دارد: دموکراتهای کاخ سفید رسما تعهدات شفاهی و غیررسمی خود را زیر پا گذاشته بودند و تصویب کاتسا و آیسا، جایی برای رفع واقعی تحریمهای ضد ایرانی باقی نگذاشت. فراتر از آن، تفسیرپذیری سند برجام و دوگانگیهای حقوقی که در نگارش متن این سند وجود داشت، کار را برای کمیته مشترک برجام (متشکل از اعضای 1+5) جهت عدول کامل و رسمی از تعهدات آنها ساده کرد. با این حال در انتخابات ریاستجمهوری سال 1396، اصلاحطلبان خلق دوگانه «برجام- ضد برجام» را در دستور کار قرار دادند و اجرایی نشدن بخش مهمی از توافقات صورتگرفته را ناشی از عدم جاافتادگی توافق در بستر زمان قلمداد کردند!
در آن زمان کمتر از 2 سال از انعقاد توافق هستهای میگذشت و به هشدارهای دلسوزانه منتقدان، برچسب افراطیگری و بیسوادی زده میشد. طرفداران استراتژی تبدیل آمریکای دشمن به آمریکای دوست که نسخه غربگرایی را در حوزه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان پیچیده بودند، حتی یک گام فراتر نهاده و «برجام ناقص» را به «عدم توافق» ترجیح دادند. به عبارت بهتر، زمانی که توجیه عهدشکنیهای آمریکا به لحاظ حقوقی و فنی میسر نبود، دولت وقت به جای «اطلاق حقوقی» به «نسبیتگرایی سیاسی» رو آورد! آنها میگفتند برجام هر چه باشد از «هیچ» بهتر است و باید به همین توافق نیمبند قانع بود، حتی اگر آثار آن بر سفره و معیشت مردم غیرقابل مشاهده و لمس باشد. آری! اصلاحطلبان در یک پروسه زمانی کوتاه از «توافق مطلوب» به «توافق اجباری» رسیدند!
با خروج ترامپ از توافق هستهای، این تصویرسازی کاذب در هم شکست. حتی اصلاحطلبان و اعتدالگرایان در محافل داخلی خود پاسخی درباره چرایی تبدیل شدن برجام به نقطه ثقل اقتصاد و سیاست خارجی کشور نداشتند. خشم شهروندان از بازی یک بام و دو هوای غربگرایان داخلی درباره برجام سبب شد پیادهنظام انتخاباتی دولتهای یازدهم و دوازدهم دیگر در 3 انتخابات مجلس 1398، ریاستجمهوری 1400 و مجلس 1402 آرای خود را به سود بانیان دیپلماسی التماسی به صحنه نیاورند. اکنون، در انتخابات ریاستجمهوری سال 1403، بار دیگر اعضای ستاد انتخاباتی مسعود پزشکیان در صدد بازتولید تصویری تاریک با نورپردازی جدید هستند! بدونشک مردم ایران پاسخ تصویرسازی وقیح و ناصحیح از یک توافق شکستخورده را به اتاقهای فکر و عملیات جنگ روانی غربگرایان داخلی خواهند داد.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از روند رقابت نامزدهای ریاست جمهوری و شرایطی که بر فضای انتخابات حاکم است
وحدت کلید پیروزی
گروه سیاسی: تبلیغات 6 نامزد چهاردهمین دوره ریاستجمهوری از 20 خرداد شروع شد و اکنون 2 هفته از ارائه برنامه کاندیداها میگذرد. از آن روز رفتهرفته نظرسنجیها از افزایش تدریجی مشارکت مردم خبر داد و همینطور وضعیت اقبال هواداران نسبت به 6 نامزد ریاستجمهوری به تفکیک هر نامزد نیز در برخی نظرسنجیها آمد که نشان میداد توجه مردم روی نامزدها نیز دستخوش تغییراتی شده است. در اینجا قصد نداریم به ریز نظرسنجیها اشاره کنیم، بلکه میخواهیم ببینیم فضای انتخاباتی کشور بعد از 2 هفته رقابت کاندیداها چه شرایطی را پشتسر گذاشته و اکنون در چه وضعیتی قرار داریم.
20 خرداد وزارت کشور لیست تاییدصلاحیتشدگان از سوی شورای نگهبان را اعلام کرد. نبود نام برخی چهرهها باعث برخی حرف وحدیثها شد اما افکار عمومی و رسانهها، خود را معطل چرایی تایید صلاحیتها نکردند و زودتر از آنچه تصور میشد وارد فضای رقابتی شدند.
یکی از دلایل این امر ترکیب نامزدهای تاییدصلاحیت شده بود. مانور رسانههای اصلاحطلب روی یک نامزد و قرار دادن او در مقابل 5 نامزد دیگر، فضا را به سمت دوقطبیسازی و چپ و راست کردن جامعه پیش برد. در واقع این طیف (اصلاحطلبان) شگردشان گلآلود کردن آب و ماهی گرفتن از آن است. از همین رو هنوز کلامی از دهان 6 چهره تایید صلاحیت شده به عنوان نامزدهای اصلی خارج نشده بود که رسانههای اصلاحطلب با تیتر «5 به علاوه یک» به استقبال این موضوع رفتند.
از همان جا رسانههای اصلاحطلب سعی کردند فضای جامعه را به شکل چپ و راستی مدیریت کنند. مانور روی موضوع مذاکره - رفع تحریم که مدتی بود در سپهر سیاسی کشور کمتر به آن پرداخته میشد، اینجا دوباره از سوی طیف اصلاحطلب طرح و تکرار شد. ایراد این اتهام به دیگر نامزدها که اهل گفتوگو و تعامل با دیگران (کشورهای غربی) نیستند و پافشاری روی اتهاماتی از این دست، حربه مشخص اصلاحطلبهاست که هرچند پاسخهایی نیز از سوی دیگر نامزدها دریافت کرد اما اساسا طرح چنین اتهاماتی به منظور دریافت پاسخ نیست، بلکه نیت سوق دادن جامعه به سوی دوقطبی مذاکره - رفع تحریم یا دیگر هیچ است!
به هر روی بعد از اقدامات هماهنگ رسانههای طیف اصلاحطلب و تاکید روی تنهایی نامزدشان، مشخص شد آن یک نفر خیلی هم تنها نیست! پورمحمدی که منسوب به اصولگرایان سنتی است، مواضعی مشابه نامزد اصلاحطلبان ارائه کرد. در طرف دیگر 4 نامزد دیگر جبهه انقلاب هر کدام همانطور که انتظار میرفت، مواضع و شعارهایی را دنبال کردند که نشان میداد استقلال نظر خود را دارند.
تا اینجا که 2 هفته از شروع رقابتهای انتخاباتی گذشته است، خوب است مواضع هر کدام از نامزدها را بررسی مجدد کنیم تا ببینیم در فاصله 4 روز مانده به انتخابات، وضعیت نامزدهای جبهه انقلاب چگونه است.
قالیباف: او با پروندهای پر و پیمان از مدیریتهای مختلف پا به این رقابتها گذاشته است. حضور در دفاع مقدس به عنوان یک فرمانده لشکر، بر عهده داشتن فرماندهی نیروی هوایی سپاه، فرماندهی نیروی انتظامی، شهرداری تهران و نهایتا ریاست مجلس باعث شده قالیباف را یک مدیر باتجربه آن هم در عرصههای میدانی و عملیاتی بدانیم.
قالیباف که تجربه 4 سال ریاست مجلس شورای اسلامی را نیز دارد، با قوانین آشناست و تجربه مدیریت میدانی را با فهم درست قوانین درهم آمیخته است. البته او در سخنان تبلیغاتیاش بارها به آشناییاش با قوانین مختلف اشاره داشته است. جمله «من با قانون هفتم توسعه زندگی کردم» بخوبی مؤید این مطلب است. اما به نظر میرسد قالیباف با تجربهتر و پختهتر از 3 دوره قبلی باید بر بیان شفافتر و شاید پر آب و تابتر برنامههای خود به مردم بیشتر تمرکز کند یا حتیالمقدور کمی هیجان بیشتر را چاشنی کار خود کند.
روی هم رفته قالیباف تکیه بر تجارب مدیریتی دارد و روی خصلتی به نام «کارآمدی» تاکید میکند. به حاشیهها و مباحث بین نامزدها ورود جدی ندارد و سعی دارد برنامههایش را بیان کند اما شاید او میتوانست در بیان همین برنامهها از زبان دیگری استفاده کند تا برای مخاطب جذابتر باشد.
آن طرف قضیه را که نگاه میکنیم، نامزد طیف اصلاحطلب نه تنها برنامهای ندارد که اجرای برنامههای موجود مثل «برنامه هفتم توسعه» را به گردن کارشناسان میاندازد. ظریف هم که نقش مشاور او را دارد، حرفهای تکراری قبلی و قدیمی را صرفا با هیجان مضاعف بیان میکند. یعنی چه؟ یعنی آنها هیچ را در بوق و کرنا کردهاند.
جلیلی: او به اخلاقمداری شهره است. آرام حرف میزند و تن صدایش نیز کمتر تغییر میکند. در مناظرهها به مباحث حاشیهای ورود نمیکند. هرچند در سخنرانیها و میتینگها فعالتر ظاهر میشود اما در مناظرهها سعی میکند صرفا برنامههایش را ارائه کند. عدم تغییر استراتژی انتخاباتی باعث شده در جلیلی این دوره با جلیلی دورههای قبل که نامزد ریاستجمهوری شده بود، تفاوت چندانی نبینیم.
مشخص است که او از دورههای قبلی مطالعات بیشتر و تجربیات بیشتری کسب کرده است اما او یک روند مشخص و قابل پیشبینی ادامه میدهد.
جلیلی یک طیف از هواداران سنتی را دارد و گویا قصد ندارد نگاهی به دیگر طیفها بیندازد. او چهرهای اخلاقمدار است و معلومات خوبی هم دارد. غالبا برنامههایش را با آمار ارائه میکند.
زاکانی: او در گردونه رقابتها و تا اینجای کار چهرهای از یک جنگنده از خود ترسیم کرده است. سابقه زیادی در مبارزه با فساد دارد و لحن صریحی را برای ارائه نظراتش برمیگزیند. زاکانی تاکنون برنامههایی ارائه کرده و از این حیث حداقل از نامزد بیبرنامه اصلاحطلبها جلوتر است اما زبان انتقادیاش علاوه بر مناظرات در دیگر برنامههای تبلیغاتیاش بسیار پررنگ است و از این حیث، او در نظر عموم مردم بیشتر در قالب یک نامزد افشاکننده نقاط ضعف جناح مقابل نمود یافته تا کسی که قرار است به ارائه برنامههای خود بپردازد.
قاضیزادههاشمی: او تنها کسی است که از دولت شهید رئیسی قدم به این دوره از رقابتها گذاشته است. او در تمام سخنرانیها و اعلام برنامههایش سعی کرده تریبونی برای بیان خدمات دولت سیزدهم باشد. خود را ادامه این دولت میداند و یکی از اصول تبلیغاتیاش نیز تاکید روی همین موضوع است. قاضیزادههاشمی مثل زاکانی مرتب به کاندیدای پوششی بودن متهم میشود؛ حتی به طرز عجیبی از سوی صداوسیما! تا آنجا که اخیرا خطاب به یکی از مجریهای تلویزیون که از او پرسیده بود آیا میخواهد تا پایان رقابتها در گردونه باقی بماند، گفت: «طرح چند باره این پرسش میتواند بیطرف بودن صداوسیما را زیر سوال ببرد».
قاضیزادههاشمی در مرتبه پایینتری نسبت به زاکانی، خود را وارد مباحث حاشیهای کرده است. او نیز برنامههای خوبی دارد. با مثالهای مصداقی و ارائه آمار و ارقام حرف میزند اما سایه انصراف همچنان روی او سنگینی میکند و باعث شده نتواند آنطور که باید با مخاطبانش ارتباط برقرار کند.
پزشکیان: در مقابل نامزدهای جبهه انقلاب که کارنامه قالیباف و برنامه جلیلی را دارند، پزشکیان به عنوان نامزد طیف اصلاحطلب گویا هیچ برنامه خاصی ندارد، جز باز کردن پرونده امتحان پس داده دولتهای یازدهم و دوازدهم (2 دولت روحانی) با مواردی چون تاکید روی مذاکره و رفع تحریم بدون آنکه اعلام شود قرار است چه معجزهای در دولت احتمالی او رخ دهد که در دولت روحانی رخ نداده بود! پزشکیان با اعلام اینکه برنامهاش صرفا انجام برنامههای از پیش آمادهشده، چون برنامه هفتم توسعه است، به شکل عجیبی در 3-2 روز نخست رقابتها خود را در قامت یک رقیب حفظ کرد اما عجیبتر آنکه رقبایش از ضعف نداشتن برنامه از سوی پزشکیان بهره لازم را نبردند!
پزشکیان با رو کردن مهرهای چون ظریف و بعد باز کردن در ستادش به روی چکیده دولت روحانی، نشان داد به دنبال تحقق «دولت سوم روحانی» است. او آمده تا شاید با صحبتهای هیجانی پر از مغلطه ظریف و دوقطبیسازیهای طیف اصلاحطلب، شانس خودش را برای تصدی پست ریاستجمهوری بالاتر ببرد.
همانطور که پیشتر گفته شد، در این وانفسای بیبرنامگی نامزد اصلاحطلبان، نامزدهای اصولگرا نیز آنطور که کارنامه و برنامه دارند، در نحوه ارائه پرفروغ ظاهر نشدند. چند بار در «وطن امروز» گزارش دادیم که طبق نظرسنجیها مطالبه مردم و اولویتهایشان مسائل معیشتی است؛ همان معیشتی که حداقل در 3 سال آخر دولت روحانی با آن همه مانور روی برجام و مذاکره با غرب، به شکل اسفناکی درآمده بود و کار به خرید روغن خوراکی با ارائه کارت ملی نیز کشیده شده بود.
نامزدهای اصولگرا در این رقابتها نشان دادند برنامههای عملی بسیاری دارند و از این حیث از حریف جلوتر هستند اما گاه اسیر حاشیهها شدند؛ حاشیههایی که دام حریف بیبرنامه است.
اصلاحطلبان چیزی جز مانور دادن روی مذاکره ندارند. رویارویی با واقعیت آنها را میترساند اما امروز نیازهای مردم واقعی است؛ از جنس معیشت، گرانی، مساله کار و نهایتا مدیریت این مشکلات. مردم نیازی به سیاسیکاری و سیاسیبازی ندارند اما مشخص نیست چرا نامزدهای جبهه انقلاب مثل قالیباف و جلیلی که نشان دادند بسیار با برنامه قدم به این رقابتها گذاشتهاند، در بیان و تبلیغ برنامههایشان پایینتر از توقع ظاهر شدهاند.
اکنون که 4 روز بیشتر به زمان انتخابات باقی نمانده است، به نظر میرسد اعلام شفافتر برنامههای اقتصادی و پاسخ درخور به دوقطبیسازی حریف است و میتواند نامزدهای جبهه انقلاب را به توفیق برساند. مردم مشکل معیشت دارند و تجربه دولت روحانی بخوبی نشان داد صرفا چشم امید به آن سوی مرزها داشتن نمیتواند گرهای از مشکلات مردم باز کند حتی اگر آب شربشان را نیز به رفع تحریمها گره بزند!
2 مناظره باقی مانده که یکی امروز (دوشنبه چهارم تیر) و دیگری فردا برگزار میشود، فرصت مغتنمی است تا نامزدهای جبهه انقلاب بتوانند با مدیریت بهتر این مناظرات، حرفهای دل مردم را به شکل شفافتر و سادهتری بیان کنند. از حاشیه بیهوده پرهیز کرده و برنامههای خود را بیان کنند، آن هم در مقابل بیبرنامگی رقیب که از این حیث اصلا حرفی برای گفتن ندارد.
اگر طرف مقابل به دنبال دوقطبیسازی مذاکره- رفع تحریم یا دیگر هیچ است! پاسخ هوشمندانه به این پرسش باید در مرکز توجه نامزدهای جبهه انقلاب و تیم مشاورانشان قرار گیرد، البته این دوقطبیسازی تاکنون نیز پاسخهایی دریافت کرده است. چنانکه قالیباف به وضوح بیان کرد از نظر او نیز تحریمها کاغذپاره نیست و در کابینه خود توجه ویژهای به وزارت امور خارجه خواهد داشت.
در یکی از شمارههای پیشین «وطن امروز» با تیتر «هشدار 92» نسبت به هیاهوی تبلیغاتی طیف اصلاحطلب و زمینهسازی برای روی کار آوردن دولت سوم روحانی هشدار داده بودیم؛اینکه آنها قرار است با دوقطبیسازی مردم را در یک دوراهی نمایشی گرفتار کنند. مثال همان گلآلود کردن آب و ماهی گرفتن از آن که در انتخابات سال 92 نیز شاهدش بودیم. شاید اگر در آن سال اجماعی بین نامزدهای جبهه انقلاب شکل میگرفت، اکنون حسرت از دست رفتن دهه 90 از حیث مسائل اقتصادی را نمیخوردیم. از تجربیات باید درس گرفت و به نظر میرسد اکنون نیز میتوان با اتحاد و اجماع از تکرار پروژه شکست خورده دولتهای یازدهم و دوازهم جلوگیری کرد.
ارسال به دوستان
شرایط جهانی و تحولات بینالمللی پیش رو ما را به سمت کدام کاندیدا هدایت میکند
رئیسجمهوری در کلاس جهانی
گروه سیاسی: سریع تر از آنچه فکر میکردیم به روز برگزاری انتخابات نزدیک میشویم. تا روز برگزاری انتخابات تنها 4 روز دیگر زمان باقی است. از جمله موضوعاتی که این روزها خلأ آن در بحث نامزدها احساس میشود، توان رفتار و سیاستورزی در «سطح جهانی» است. پتانسیل رفتار در کلاس جهانی صرفا یک ژست سیاسی نیست، بلکه استطاعت و قابلیت یک رئیسجمهور در سطح جهانی را میطلبد.
در تحولات شتابان این روزهای جهان و آنچه «تغییر معادلات بینالمللی و برقراری نظم نوین جهانی» عنوان میشود، رئیسجمهور منتخب جامعه ایران باید بتواند جایگاه کشور را در این تحولات بهگونهای مدیریت کند که بیشترین منفعت را برای مردم به همراه داشته باشد. کوچکترین اشتباه در عرصه جهانی و تعلل در تصمیمگیری، عواقب ویرانگری خواهد داشت که تا چند دهه گریبانگیر جامعه خواهد بود. مصادیق اشتباهات برخی روسای جمهوری که ایران را در شرایطی منفعل قرار داد، کم نیست، همچنین مهم است که رئیسجمهوری آینده بتواند ظرفیت کافی برای پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در سطح بینالمللی داشته باشد. این مهم میتواند از طریق بررسی تحولات پیش رو و مقایسه آن با برنامههای کاندیداهای ریاستجمهوری حاصل شود. در این گزارش تلاش شده است با نگاه به چالشهای جهانی و آنچه ایران باید بتواند نسبت به آن خود را در موضع قدرت قرار دهد، پرداخته و نسبت «رئیسجمهور ایران» با «بازی فردای جهان» تشریح شود.
* انسان فلسطینی و موج اعتراضی دانشجوهای آمریکا
از نخستین خبرهایی که صبح روز 7 اکتبر (15 مهر 1402) در رسانهها منعکس شد، تصویر یک سرباز رژیم صهیونیستی بود که توسط نیروهای حماس به هلاکت رسیده بود. در ادامه تصاویر و ویدئوهای مربوط به عملیات حماس منتشر شد که نام آن «توفان الاقصی» اعلام شد. در آن لحظات برای کمتر جریانی قابل تحلیل بود که چه اتفاقی در سرزمینهای اشغالی در حال رخ دادن است اما امروز تصویر شرایط سرزمینهای اشغالی برای مردم جهان روشن شده است. مردم فلسطین که از «تحریم، فشار و سرکوب» خسته شده بودند با طراحی یک عملیات پیچیده و هوشمندانه توانستند مرزهایی را که اطراف غزه کشیده شده بود درهم شکسته و وارد سرزمینهای اشغالی شوند. این اقدام حماس یک عملیات بینظیر در طول تاریخ نبردهای جهان بود که توانست همه هیمنه پوشالی رژیم صهیونیستی را درهم بشکند اما رژیم صهیونیستی که گیج شده و توان رزمی خود را از دست داده بود، از همان لحظات نخست مدیریت اتاق جنگ خود را به دست آمریکا سپرد. آمریکا نیز با طراحی و تامین تسلیحاتی اقدام به نسلکشی در سرزمینهای اشغالی کرد. مردم فلسطین با حمایت از حماس در طول 8 ماه ونیم گذشته چند تصویر را به جهان نشان دادهاند و توانستهاند خود را از «تحریم، فشار و سرکوب» نجات دهند. نخستین تصویر خروج از انزوا است. اکنون فلسطین در صدر رویدادهای جهان قرار دارد و میتواند فعالانه به چانهزنی بپردازد. تصویر دوم، رونمایی از آپارتاید رژیم صهیونیستی در سطح جهان است. با وجود همه سانسورها، اراده مردم فلسطین بود که توانست شرایط سرزمینهای اشغالی و نسلکشی فلسطینیها را به مردم جهان نشان دهد. تصویر سوم ایده مقاومت به جای سازش بود. در حالی که مدلهای مختلف برای خروج مردم فلسطین از شرایط اشغال امتحان شده بود، پس از عملیات توفان الاقصی نشان داده شد تنها راه بازگشت به فلسطین مقاومت و ایستادگی در برابر ظالم است.
در ادامه مبارزه مردم فلسطین شاهد بیداری مردم جهان علیه «نسلکشی» بودیم. جامعه جهانی نسبت به حمایت دولتها از رژیم صهیونیستی اعتراض داشت و نوعی شراکت را برای رسانهها و دولتها در این نسلکشی قائل بود. همزمان با ثبتنام انتخابات ریاستجمهوری نامه رهبر معظم انقلاب خطاب به دانشجوهای معترض آمریکایی که مدتی بود در اعتراض به نسلکشی مردم فلسطین به خیابان آمده بودند، رسانهای شد. در آن نامه رهبر انقلاب خطاب به دانشجویان باوجدان حامی مردم فلسطین در دانشگاههای آمریکا، ضمن ابراز همدلی و همبستگی با اعتراضات ضدصهیونیستی این دانشجویان، آنان را بخشی از جبهه مقاومت دانستند و بر تغییر وضعیت و سرنوشت منطقه حساس غرب آسیا تأکید کردند. این نامه خطاب به دانشجوهای آمریکایی بود اما از آنجا که عقبه فکری غرب را هدف قرار گرفته بود به نوعی نشاندهنده مسیر رئیسجمهور آینده ایران نسبت به تحولات جهان نیز بود. تحولات این روزهای منطقه غرب آسیا نشان میدهد رئیسجمهور آینده ایران باید بتواند هم نسبت به محو آپارتاید ایده داشته باشد و هم اینکه بتواند پیوند جامعه ایرانی را با بخش آزادیخواه جهان برقرار کند. ارتباط با دانشجوهای آمریکا به عنوان اعضای جدید جبهه مقاومت و ایجاد تشکیلات برای حمایت از آنها از جمله وظایف رئیسجمهور آینده است. از سوی دیگر نوع تعامل رئیسجمهور با مساله فلسطین است. بدون شک کاندیدای غربگرا نمیتواند در برابر نسلکشی مردم فلسطین و حمایت از آنها برای اخراج صهیونیستها از سرزمینهای اشغالی اقتدار کافی داشته باشد. لذا جامعه در انتخاب خود باید به این مساله توجه کافی را داشته باشد که کاندیدای مدنظر باید نخست «در حمایت از مساله فلسطین» اقتدار کافی داشته باشد، سپس باید جایگاه ایران در تحولات غرب آسیا را با صلابت دنبال و تثبیت کند و در نهایت برای گسترش «جبهه جهانی مقاومت» برنامه مدون و بلندمدت داشته باشد. اکنون جامعه فرصت این را یافته که در برابر غربگراهایی که شعار «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» را سر میدادند، بایستد و گزینه «هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران» را انتخاب کند.
* پایان داعش، وعده صادق و چند عملیات برونمرزی
از جمله موضوعاتی که جامعه ایرانی نسبت به آن امید بالاتر از سطح نرمال دارد و این مهم را در نظرسنجیها و افکارسنجیها نیز نشان داده، مساله «جایگاه ایران در منطقه» است. برآورد مردم این است که در آینده جایگاه ایران در منطقه بهتر خواهد شد اما این نقطهای که ایران ایستاده است و آنچه ذهن جامعه را نسبت به آن امیدوار کرده، حرکت سنجیده و آرام ایران در منطقه است. روزگاری که تروریستها در منطقه در حال فعالیت بودند، ایران توانست با فعالسازی گروههای مقاومت، آنها را وادار به عقبنشینی کرده و شکست سنگینی را بر حامیان این پروژه تحمیل کند. حتی در ادامه، تروریستهایی را که روزگاری مرزهای ایران را تهدید میکردند، نخست از مرزها دور کرد و سپس در مبدا شکلگیری، اقدام به نابودی آنها کرد اما روزگاری جریان اصلاحطلب، در جامعه این دوگانه را ایجاد کرده بود: «چرا ایران در دوردستها مشغول مبارزه با تروریسم است؟» ادبیات مربوط به «مدافعان اسد»، «مدافعان حرم پول میگیرند تا بجنگند» و «پول ایران هزینه حفاطت از دیگر کشورها میشود» از سوی همین جریان اصلاحطلب در کشور مطرح میشد. اصلاحطلبها آن روزها فشار بسیاری بر نیروهای امنیتی ما وارد میکردند تا به درون مرزهای کشور بازگردند. این ایده تا حدودی با حمایتهای حسن روحانی نیز همراه بود. رئیسجمهور وقت ایران بهگونهای رفتار میکرد که گویی چندان هم از مبارزه ایران با تروریستها در بیرون مرزها راضی نیست و در شرایط اجباری بهوجودآمده در حال تحمل وضعیت است اما قساوت داعش و عیان شدن برنامه غرب برای تجزیه کشورهای منطقه خیلی زود نظرها را تلطیف کرد و جریان اصلاحطلب مجبور به عقبنشینی از مواضع خود شد.
اما ماجرای داعش و جنایتهای رژیم صهیونیستی محدود به منطقه و زمان خاصی نمیشد. ایران توانست در طول سالهای حضور داعش این موضع را تثبیت کند که برای نابودی تروریستها در هر نقطهای که نیاز باشد حاضر میشود. یکی از موضوعاتی که در این بین باید به آن اشاره کرد، قدرت تصمیمگیری و تصمیمسازی رئیسجمهور آینده است. برای پیدا کردن گزینه مطلوب ریاستجمهوری، میتوان موضوع را اینطور سنجید که «در صورت تخطی رژیم صهیونیستی، کدامیک از کاندیداهای ریاستجمهوری بیشترین همراهی را با نیروهای نظامی و امنیتی برای اقدام متقابل ایران خواهد داشت؟» پاسخ به این پرسش میتواند شما را به گزینه مطلوب برساند. رئیسجمهور ایران باید از شرایطی که ایران را به یک قدرت جهانی تبدیل میکند، حمایت کند و توان ایجاد ثبات در جامعه را داشته باشد، نه اینکه خود مانعی بر سر تحقق اهداف باشد. دولت شهید رئیسی موفق شد در یک هماهنگی کامل با همه دستگاهها و ساختارها در حمایت از عملیات «وعده صادق»، قدرت ایران را تا سطح جهانی بالا ببرد.
* ظرفیتهای ایران و چند کشور همراه و همسو
روزهای فشار آمریکا بر ونزوئلا برای تسلیم شدن را به خاطر بیاورید. کشور ونزوئلا در شرایط فروپاشی قرار گرفته بود و کشورهای غربی با ابزار تحریم در حمایت از اپوزیسیون دولت مادورو تلاش میکردند شرایط سیاسی این کشور را به نفع خود تغییر دهند. آن هنگام اگر حمایتهای سیاسی و اقتصادی ایران (که اتفاقا برای کشور نیز درآمد به همراه داشت) نبود، ونزوئلا علاوه بر شرایط بد اقتصادی، در شرایط وخیم سیاسی - امنیتی قرار میگرفت. تعداد متعددی از کشورهای جهان را میتوان نام برد که میتوانند در برابر تهاجمهای استکبار جهانی بر اراده ایران حساب کنند. ایران نیز میتواند نوع ارتباط و تبادل خود را با کشورهای مورد ظلم واقعشده، به گونهای سازماندهی کند که ظرفیتها به گونهای همافزا شود که منتج به تقویت و پیشرفت هر دو کشور شود. ایران امروز، از ظرفیتهای قابل توجهی برخوردار است. این شرایط پیشرفته در صورتی میتواند زمینه بالندگی ایران را فراهم کند که رئیسجمهور برآمده از ایده «نمیشود، نمیتوانیم» نباشد. رئیسجمهور باید بتواند فراتر از نگاههای شکستخورده، از ایده مذاکره با آمریکا عبور کند و بتواند با دیپلماسی فعال، شرایط را برای رشد اقتصادی کشور فراهم کند و موجب توسعه اقتصادی شود. شهید رئیسی در دوره مدیریت خود زمینههای نهفته و فعالنشده ایران را به خوبی نشان داد و ارتباط با کشورهایی که نادیده گرفته میشدند برقرار کرد. اینکه رکورد صادرات غیرنفتی ایران شکسته میشود در شرایطی که تحریمهای آمریکا برقرار است، نشان میدهد در صورتی که جامعه ایرانی به عقب بازنگردد و «دولت سوم روحانی» را انتخاب نکند، میتواند شرایط متفاوتی را در رشد و پیشرفت رقم بزند.
* کریدورها و مسأله ترانزیت
یکی دیگر از موضوعاتی که امروز تاثیرات و اهمیت آن برای همه مشخص شده است، مساله توسعه شبکههای ارتباطی ایران با دیگر کشورهای جهان است. آنچه با عنوان کریدور امروز در ادبیات رسانهای مطرح میشود، ظرفیت درآمدزایی است که یک کشور را به دیگر کشورهای جهان متصل میکند و امنیت و توسعه را با خود به همراه دارد. توسعه شبکه ریلی و راههای زمینی از جمله موضوعاتی است که دهه گذشته با قدرت بیشتری از سوی کشورهای جهان در حال پیگیری بوده است. «جنگ کریدورها» از جمله واژههای جدیدی است که در چند سال اخیر توسط رسانهها مطرح میشود. ایران همواره این ظرفیت را داشته است که ارتباطدهنده شرق به غرب باشد. اساسا ریشه برخی جنگها در دوران پادشاهان نیز همین موقعیت استراتژیک ایران بوده است. یکی از عواملی که این روزها کشورهای شرقی مانند چین و هند یا کشورهای اروپایی را وادار کرده است که ایران را دور بزنند، عدم توسعه ریلی و بنادر و جادههای کشور در دوره حسن روحانی است.
برخی کشورهای منطقه، در حالی میزبان کریدور شدهاند که اساسا موقعیت جغرافیایی ایران را ندارند و شرایط توسعه نیز در آنها محدود است. دولت شهید رئیسی گامهای موثری برای رفع این اشکال و توسعه زیرساختهای ارتباطی ایران برداشت. اتصال دریای جنوب به شمال، فعالسازی کریدور شمال غرب کشور، توسعه سواحل مکران، تلاش برای اتصال ایران به عراق از طریق بصره و... همه از جمله موضوعات رهاشدهای بود که توسط دولت شهید رئیسی پیگیری و اجرایی شد. این مهم نشاندهنده سطح تعامل و برنامهریزی یک رئیسجمهور در سطح بینالمللی است. در صورتی که جامعه ایرانی به گزینههایی فکر کند که نتواند جایگاه ایران را در جغرافیای جهان ببیند و مانند دولت حسن روحانی شرایط انزوای ترانزیتی را برای ایران فراهم کند، بدون شکل در آینده بحرانهای جدی گریبانگیر کشور خواهد شد.
* ایران برای کشورهای همسایه ظرفیت است نه تهدید!
بسیار تفاوت دارد که کشورهای همسایه به ایران به عنوان یک کشور «امنیتساز» نگاه کنند و یا نوع رویکرد آنها به ایران «تهدیدپایه» باشد. دولت حسن روحانی شرایطی را برای ایران به وجود آورد که ارتباط دیپلماتیک و به تبع آن اقتصادی ایران با بسیاری از کشورهای منطقه یا قطع شده بود، یا اینکه دیپلماسی فعالی با آنها نداشتیم اما مردم ایران در کمتر از ۳ سال شرایطی را تجربه کردند که روسای جمهوری بسیاری از کشورهای همسایه به ایران سفر کرده و ارتباط ایران با کشورهای منطقه مانند عربستان، مصر و... که تحتالشعاع رفتار خصمانه قرار گرفته بود مقامشان احیا شد و حتی بسیاری از کشورها که مدتها مقاماتشان به ایران سفر نکرده بودند و عملا ارتباط خود را با ایران از دست داده بودند در سفرهای مختلف توافقنامههای پیشنهادی را امضا کردند. این شرایط نشان میدهد جامعه ایرانی باید رئیسجمهوری را انتخاب کند که ظرفیتهای کشور را بشناسد و از سوی دیگر به سمت بهرهگیری از این ظرفیت در کشورهای همسایه برود. از سوی دیگر خلأهایی را که احساس میشود میتوان با ظرفیتهای کشورهای همسایه جبران کرد. توافقهای دوجانبه و معاهدات چندجانبه کمک بسیاری میکند تا امنیت، اقتصاد و به تبع آن امور فرهنگی و اجتماعی را توسعه داد. در این رابطه باید دانست رئیسجمهوری که همه مشکلات کشور را در عدم ارتباط با چند کشور غربی خلاصه میکند بدون شک نمیتواند در سطح جهانی کنش کند.
* مقاومت و ظرفیتهای اقتصادی یک ایده امنیتی
یکی از ظرفیتهایی که از طریق گروههای مقاومت برای ایران ایجاد شده است، بحث ارتباط ایران با کشورهای حامی مقاومت است. هرچند ایده مقاومت با تامین امنیت کشورهای در معرض تروریسم و ظلم شکل گرفت اما امروز به جایگاهی رسیده است که میتواند در سایر حوزهها نیز ورود کند. اقتصاد جبهه مقاومت از آن دست موضوعاتی است که در سالهای گذشته مورد توجه بسیاری از کارشناسها و فعالان اقتصادی قرار گرفته است. اگر ایران میتواند به کشور سلاح صادر کند حتما میتواند محصولات تولیدی خود را نیز به بازار این کشورها عرضه کند. برای فعالسازی بخش اقتصادی جبهه مقاومت که تا حدودی نیز پیشرفت داشته، نیاز است فردی سکان اجرایی کشور را در دست بگیرد که نخست ایده مقاومت را به طور 100 درصد قبول داشته باشد و سپس بتواند این ایده را در کشورهای عضو گروه مقاومت اجرایی کند. فردی که ایدههای او فراتر از هیجانات سیاسی نمیرود و نمیتواند اندیشه فراملی داشته باشد، حتما نمیتواند شرایط توسعه اقتصادی ایران را با استفاده از ظرفیتهای منطقهای همسو توسعه بخشد. سوریه، لبنان، یمن، عراق و... از جمله کشورهای عضو جبهه مقاومت هستند که سبد مصرفی آنها را محصولات ایرانی تشکیل نمیدهد.
* تنشهای «اوکراین - روسیه» و «تایوان - چین»
تنش روسیه با اوکراین و عملیات نظامی روسیه در بخشهایی از اوکراین نخستین نشانههای جدی برهمزننده نظم تکقطبی جهان بود. پیش از این بسیاری از کارشناسها نوید فروپاشی نظم تکقطبی به محوریت آمریکا را داده بودند و اعلام کردند هژمونی آمریکا در حال فروپاشی است. افول آمریکا موضوعی بود که رهبر معظم انقلاب از دیرباز بدان تاکید داشتند و امروز این مساله برای عموم جهان ملموس شده است. ادبیاتی مانند «دلاززدایی» نیز در پی همین تنشها بود که برای جهان به طور جدی مطرح شد. تنشها اما بین تایوان و چین نیز در شرایط ویژه قرار گرفته است. مدیریت شرایط پیش روی جهان و توان جایابی مناسب برای ایران از آن دست موضوعاتی است که رئیسجمهوری خلاق و پویا را طلب میکند. افرادی که تصور میکنند ایران جامعهای عقبمانده است که در هیچ شرایطی قله را تجربه نکرده است، نمیتوانند جایگاه ایران را در سطح جهانی مشخص کنند. برخی کاندیداها به گونهای سخن میگویند که گویی ما از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی شرایط فلاکت و بیچارگی را تجربه کردهایم. این افراد آن گزینههایی نیستند که بتوانند در سطح جهانی فکر کنند. آنچه در این مجال بدان پرداخته شد، موضوعات و تحولات بینالمللی است که کاندیداها یا کمتر نسبت به آن اعلام موضع کردهاند یا اینکه توجه لازم را بدان نداشتهاند. به موضوعات فوق میتوان موضوعات دیگری نیز اضافه کرد. «ظرفیت اقتصادی و ارزآوری مهاجران»، «سازمان همکاری شانگهای، گروه بریکس و چند گروه اقتصادی دیگر»، «بازیگران خرد جهانی و فرصتهای تعامل با آنها» و «ظرفیتهای تولید محصول با هماهنگی چند کشور» از جمله موضوعات نیازمند تفکر در کلاس جهانی است. تفکر در کلاس جهانی را میتوان در «دولت دوم رئیسی» دنبال کرد و به سمت آن رفت، یا اینکه با تشکیل «دولت سوم روحانی» به همان شرایط انزوای دیپلماتیک و رشد اقتصادی منفی بازگشت.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|