|
علی دایی ادعایش درباره ساخت استادیوم در عراق، سوریه و لبنان را پس گرفت اما با طلبکاری
لایی به دایی!
امیرعباس نوری: پنجشنبه هفته گذشته علی دایی در پاسخ سوال یک خبرنگار - که ظاهرا از قبل طراحی شده بود - حملات تندی را علیه علیرضا دبیر مطرح کرد. دایی در میانه صحبتهایش علیه دبیر، ناگهان به مدیریت در کشور حمله کرد و مدعی شد ایران در عراق، سوریه و لبنان استادیوم میسازد اما در همین استادیومها علیه ایران شعار میدهند و واژه مجعول خلیج ع رب ی را استفاده میکنند. این اظهارات دایی بلافاصله در رسانههای فارسیزبان ضدایرانی بازتاب پیدا کرد. این رسانهها با استناد به این بخش از صحبتهای دایی، بار دیگر این ادعا را مطرح کردند که جمهوری اسلامی با پول مردم ایران برای عراق، سوریه و لبنان استادیوم میسازد، در حالی که در این استادیومها علیه ایران شعار میدهند. روز گذشته وزیر ورزش و جوانان اما ادعای دایی را تکذیب کرد. احمد دنیامالی درباره ادعای دایی مبنی بر اینکه ایران در عراق، سوریه و لبنان استادیوم میسازد، اظهار داشت: «ایران در سوریه و لبنان که اصلا استادیومی نساخته است و این موضوع کذب است. درباره عراق هم ماجرا این است که شرکتی که برج میلاد را ساخته، در عراق یک استادیومی ساخته و پولش را هم از عراقیها گرفته است». اظهارات دنیامالی به معنی تکذیب ادعای دایی بود. البته دروغ بودن ادعای دایی درباره اینکه ایران در عراق، سوریه و لبنان استادیوم ساخته است، کاملا مشخص بود و طی روزهای پنجشنبه و جمعه نیز بسیاری از رسانهها، کذب بودن این ادعا را به دایی یادآور شده بودند. با این حال اظهارات احمد دنیامالی، وزیر ورزش و جوانان به معنی تکذیب رسمی ادعای دروغ علی دایی بود. اما اثبات دروغ بودن ادعای دایی، باعث وارد شدن ضربه به اعتبار او بود. بالاخره دایی ادعای سنگینی را مطرح کرد؛ ادعایی که دروغ بود و به حیثیت وی خدشه وارد کرد. از همین رو دایی بعدازظهر دیروز در مصاحبهای سعی کرد ماجرا را اصطلاحا جمع و جور کند. وی در مصاحبه با سایت تابناک، ادعایش را از اساس انکار کرد! دایی با نام آوردن از استادیوم بصره، مدعی شد منظورش این نبوده که پول ساخت این استادیوم را ایران پرداخت کرده است بلکه منظورش این بوده که چرا باید برای عراق استادیوم بسازیم! البته خبرنگار این سایت خبری در سوالات خود تلاش کرد به علی دایی برای انکار ادعای اولیهاش کمک کند. او از علی دایی پرسید: این موضوع را اینگونه بازتاب دادند که انگار منظور شما درباره ساخت استادیوم پرداخت هزینه بوده، در حالی که آن چیزی که شما گفتید درباره ساخت استادیوم بود؛ همانطور که ما در کشورمان چنین استادیومهایی نساختیم. دایی جواب داد: آفرین! من وقتی چنین صحبتهایی را میکنم به این دلیل است که ما چند ماه مضحکه همین کشورهای عربی و بازیکنان خارجی بودیم. آنها آمدند و از زمینهای چمن ما فیلم گرفتند و این تصاویر در فضای مجازی پخش شد. این یعنی آبروی ایران میرود و من هر چیزی گفتم بابت آبرو و بزرگی ایران بوده و باز هم میگویم.
* چه کسی به دایی لایی زد؟
کاملا مشخص است که واکنش دیروز علی دایی به صحبتهای وزیر با ادعای او در روز پنجشنبه هفته قبل کاملا متفاوت است و مخاطب بخوبی متوجه میشود علی دایی به نوعی از ادعای اولیهاش کوتاه آمده اما به سبک همیشگی خودش با طلبکاری!
درباره این ماجرا چند نکته قابل توجه است.
1- دایی در مصاحبه روز شنبه، چرا فقط درباره عراق صحبت کرد! چرا صحبتی از ادعایش درباره سوریه و لبنان به میان نیاورد. در حالی که روز پنجشنبه مدعی بود ایران در لبنان و سوریه نیز استادیوم ساخته است ولی روز گذشته، ترجیح داد درباره این بخش از ادعایش سکوت کند. البته خب! بهتر همان بود که سکوت کند. این سکوت به معنای اذعان دایی به دروغگوییاش تفسیر میشود.
2- دایی مدعی شده منظورش از اینکه ایران در عراق استادیوم ساخته، این نبوده که پول ساخت را ایران داده است بلکه منظورش این است در آن استادیوم یک جام با نام ضدایرانی برگزار شده. فرض کنیم او راست میگوید. هر چند همه میدانیم اینطور نبوده. با این حال بگذارید روی همین ادعای دیروزش صحبت کنیم. چه ایرادی دارد یک شرکت خصوصی ایرانی در عراق استادیوم بسازد و پولش را هم بگیرد؟ حالا اینکه در آن استادیوم قرار است چه شعاری داده شود به شرکت خصوصی ایرانی چه ربطی دارد؟ این چه استدلال غیرعقلانیای است که چون یک شرکت خصوصی ایرانی در عراق با پول عراق یک استادیوم ساخته و در آن استادیوم یک جام با اسم مجعول برگزار شده، پس ایراد از مدیریت کشور ایران است؟ کدام عقل سالمی چنین استدلالی را قبول میکند؟ البته آقای دایی که در امارات سالها پول روی پول گذاشته و بعید نیست همین الان هم در امارات کاسبی و بیزینس داشته باشد، قاعدتا نباید چنین استدلالهای سخیفی مطرح کند. خود او میلیونها دلار از حکام امارات گرفته است. همان اماراتی که نام مجعول درباره خلیجفارس زیر سر آنهاست و مدعی 3 جزیره ایرانی هم هستند. حالا که داستان به امارات رسید، لابد آقای دایی منطقی و عاقل میشود.
3- اینکه یک شرکت خصوصی ایرانی در عراق استادیوم ساخته و پولش را از دولت عراق گرفته، چه ارتباطی به این دارد که ایران چقدر استادیوم دارد؟ به شرکت خصوصی چه؟ یعنی اگر یک کشور خارجی به یک شرکت خصوصی ایرانی پیشنهاد ساخت استادیوم بدهد، شرکت خصوصی نباید بپذیرد چون مثلا در یک استان ایران استادیوم بزرگی ساخته نشده است؟ حقیقتا در ذهن دایی چه میگذرد؟ شاید خودش هم نمیداند اما به هر حال ادعای نبود استادیوم پیشرفته در ایران را فقط دروغگویان مطرح میکنند. دولت ایران استادیومهای پیشرفته بسیاری در سالهای اخیر ساخته است. استادیومهای فوقپیشرفته مشهد، اهواز، اصفهان، شیراز، خرمآباد، تبریز و... از استادیومهای درجه یک ایران هستند که برخی از آنها در سطح یک استانداردهای جهانی است. قطعا دایی هم این را میداند ولی خب! یک ادعای دروغ روی دستش مانده و الان قافیه برای او بسیار تنگ است!
4- حال و روز علی دایی واقعا تاسفآور است. کسی که تا دیروز همه فکر میکردند فرد تحصیلکرده و باهوشی است، الان در مظان اتهام بدی قرار گرفته است. یعنی باید باور کرد دایی همینی است که نشان میدهد؟! همینقدر سطحی، بیمنطق و... این باورکردنی نیست. شاید هم این حرفی است که دیگران در دهان او گذاشتهاند و دایی به آنها اعتماد کرده است. به هر حال آبرو، حیثیت و اعتبار دایی بهشدت آسیب دیده است. او حالا یک دروغگو یا یک فرد بیمنطق جلوه کرده است. هر کسی بود، لایی بدی به آقای دایی زد!
ارسال به دوستان
واکنش شدید اتحادیه مأموران پلیس آمریکا به اخراج فلهای مدیران و مأموران توسط وزارت دادگستری
اعلان جنگ به افبیآی
دونالد ترامپ، انتقام علنی از دستگاه قضایی و انتظامی آمریکا را آغاز کرد؛ انتقامی که او بیش از 4 سال برای آن لحظهشماری میکرد. رئیسجمهور جدید ایالات متحده در دومین هفته بازگشت به کاخ سفید، دور گستردهای از اخراج ماموران سازمان پلیس فدرال آمریکا موسوم به افبیآی بویژه بازرسان مرتبط با پرونده ششم ژانویه ۲۰۲۱ را کلید زد؛ شورشی که در آن طرفداران افراطی او در اعتراض به نتیجه انتخابات ریاستجمهوری ۲۰۲۰ به ساختمان کنگره حمله کردند. جمعه گذشته، دولت آمریکا از آغاز دور گسترده تعدیل نیرو در وزارت دادگستری آمریکا از جمله اخراج شمار زیادی از ماموران افبیآی خبر داد.
هفته گذشته دونالد ترامپ دستکم 17 بازرس کل مستقل نهادهای اصلی دولتی را اخراج کرد. این بازرسان در نهادهایی همچون وزارت دفاع، حمل و نقل، امور کهنهسربازان، مسکن و توسعه شهری، کشور و انرژی کار میکردند. سمت بازرسی کل، یک پست مستقل است که مسؤول انجام ارزیابیها، تحقیقات و بازرسیها هنگام طرح اتهامات مربوط به تقلب، سوءاستفاده و تضییع را بر عهده دارد. رئیسجمهور یا رئیس نهاد خدمتی میتوانند این بازرسان را برکنار کنند. به گزارش رویترز به نقل از ۳ منبع آگاه، اقدام برای اخراج گسترده مقامات افبیآی، جدیدترین اقدام ترامپ برای بازسازی دستگاه قضایی آمریکا از زمان بازگشت به کاخ سفید است. پیشتر او تغییراتی را در سطوح بالا ایجاد کرده بود اما تسویهحساب با بدنه افبیآی که نفوذ زیادی در آن کشور داشته و به زعم ترامپ، دشمنی بنیادین با او دارد تازه شروع شده است. بر اساس این گزارش، در واکنش به تسویهحساب ترامپ، گروهی به نمایندگی از افبیآی، هشدار عمومی کمسابقهای را درباره اخراج احتمالی صدها تن از کارکنان این نهاد اجرای قانون صادر کردند. تاکنون وزارت دادگستری آمریکا، دهها بازپرس را که اتهامات کیفری علیه ترامپ را در 2 پرونده مطرح شده توسط جک اسمیت دنبال کرده بودند، اخراج کرده است؛ پروندههایی که هر دو مختومه شدند.
در همین حال ۲ منبع آگاه که خواستند نامشان فاش نشود، اعلام کردند ژنرال امیل باو، سرپرست معاونت دادستانی پنجشنبه گذشته گفته بازرسان کل فدرال در هر ایالت باید لیستی از بازرسان و ماموران فدرال را که در تحقیقات حمله به ساختمان کنگره شرکت داشتهاند، ارائه کنند. همچنین به افبیآی دستور داده شده تا روز سهشنبه لیستی از تمام کارکنانی را که در پرونده کیفری مطرح شده از سوی وزارت دادگستری علیه رهبران گروه حماس کار میکردند، ارائه کند. علاوه بر این افبیآی باید لیستی از تمام کارکنانی را که در ۲ پرونده مطرح شده از سوی اسمیت علیه ترامپ شرکت داشتند، ارائه دهد. در این یادداشت به 8 تن از مقامات افبیآی دستور داده شده استعفا دهند؛ اگر نه اخراج میشوند. بر اساس این یادداشت، حضور آنها در جریان پرونده 6 ژانویه بخشی از آن چیزی است که ترامپ مسلحسازی دولت میخواند. اتحادیه ماموران افبیآی که متشکل از 14 هزار مامور فعلی و سابق این نهاد است، این اقدام ترامپ را توهینآمیز نامید و افزود: اخراج احتمالی صدها مامور این نهاد، توانایی آن را برای حفاظت از کشور در برابر تهدیدات جنایی و امنیت ملی تضعیف کرده و در نهایت روند اداری و رهبری این نهاد با شکست مواجه میشود.
در همین حال یک منبع آگاه خاطرنشان کرد دستکم از 5 تن از مقامات ارشد افبیآی در شهرهای بزرگ میامی، فیلادلفیا، واشنگتن، نیواورلئان و لاسوگاس، خواسته شده استعفا دهند؛ اگر نه اخراج میشوند. منبع دیگری تصریح کرد از مقام ارشد دیگری در لسآنجلس نیز درخواست مشابهی شده است. بهعلاوه منبع دیگری افزود: از 5 مقام ارشد دیگر در مقر افبیآی خواسته شده پست خود را ترک کنند، در غیر این صورت در هفته جاری با انفصال پیش از موعد مواجه
میشوند.
ارسال به دوستان
یادداشت روز
محمد ضیف؛ میهمان خدا
مهدی بختیاری: «حُطَّ السّیف قِبال السّیف إحنا رجال محمد ضیف»؛ این یکی از پرتکرارترین شعارهای مردم فلسطین بویژه در غزه طی چند ماه اخیر است. معنای جمله این است: «شمشیر در برابر شمشیر، ما مردان محمد ضیف هستیم». «محمد ضیف» که بود که این همه جوان فلسطینی زیر بمبارانها و آتش سنگین اسرائیل در غزه طی 16 ماه، خودشان را شاگردان و نیروهای او میدانستند؟
«محمد دیاب مصری (ابوخالد)» چند سال در صدر لیست ترور گروههای اسرائیلی از جمله شاباک (مسؤول امنیت قومی رژیم اشغالگر) قرار داشت. محمد سال 1965 در اردوگاه پناهندگان فلسطینی در خانیونس (جنوب غزه) متولد شد و - به گفته یکی از مسؤولان حماس - از آنجا که هیچگاه در یک مکان آرام نمیگرفت، به ضیف (میهمان) شهرت یافت. خانوادهاش اهل «عسقلان» بودند و خود او در نوجوانی جذب اخوانالمسلمین شد و همزمان با تحصیل در دانشگاه اسلامی غزه، در فعالیتهای مبارزاتی نیز شرکت میکرد و در آغاز انتفاضه اول به صفوف جنبش حماس پیوست. ضیف از جمله افراد وابسته به حماس بود که سال 1989 دستگیر و به چند ماه زندان محکوم شد. سال 1993 پس از شهادت «عماد عقل»، ضیف فرماندهی شاخه نظامی حماس در غزه را بر عهده گرفت و اندکی بعد، با نظارت فرماندهاش (شهید یحیی عیاش) عملیاتهای بزرگی را در کرانه باختری نیز هدایت کرد.
* صدرنشین لیست ترور
در مقطع فرماندهی شهید یحیی عیاش (مهندس اول) بر گردانهای عزالدین قسام، ضیف از جمله شاگردان خاص او بود و آموزشهای مهم نظامی؛ از طراحی عملیات تا ساخت بمب را نزد او آموخت و وقتی عیاش سال 1996 به شهادت رسید، این ضیف بود که سلسله عملیاتهایی را برای انتقام خون فرمانده خود طراحی کرد و طی چند ماه، بیش از 60 کشته روی دست صهیونیستها گذاشت. با نقشآفرینی او در حماس - بویژه سال 1997 که اسرائیل او را به دست داشتن در هلاکت چند نظامی خود متهم کرد - در صدر لیست ترور نشست. سال 2002 پس از اینکه جنگندههای اسرائیل با پرتاب یک بمب یک تنی در محله پرجمعیت «الدرج» (یکی از محلات غزه) «صلاح شحاده» فرمانده وقت گردانهای عزالدین قسام را به شهادت رساندند، فرماندهی شاخه نظامی حماس بر عهده ضیف قرار گرفت. ارتقای توان نظامی حماس بویژه در حوزه موشکی در دوران فرماندهی ضیف و البته نقشآفرینی موثر معاونش شهید «عدنان الغول» (پدر موشکی فلسطین) عملی شد. به گفته یکی از نزدیکانش، محمد ضیف از هیچ وسیله فنی و تکنیکی جدید استفاده نمیکرد و فعالیتش کاملاً محرمانه بود. تا پیش از شهادت، از او فقط ۳-۲ عکس وجود داشت که لااقل مربوط به 30 سال پیش است و جز موارد بسیار اندک در رسانهها ظاهر نمیشد. با این حال ابوخالد 5 بار هدف ترور قرار گرفت و گفته میشود در جریان این ترورها به یک چشم و یک پای وی آسیب جدی رسید. ضیف یک بار هم جولای 1998 از کمین نیروهای گردان 50 «ناخال» ارتش اسرائیل گریخت. اما نخستین عملیات جدی صهیونیستها برای حذف ضیف 22 آگوست 2001 انجام شد؛ زمانی که وی به همراه برخی دیگر از فرماندهان حماس از جمله عدنان الغول و صلاح شحاده در یک ساختمان حضور داشتند. 26 سپتامبر 2002، بالگرد آپاچی اسرائیل ۲ موشک هلفایر به خودروی ضیف در محله «شیخ رضوان» غزه شلیک کرد اما پس از چند ساعت که سیستم امنیتی اسرائیل اطلاعات متناقضی درباره سرنوشت او دریافت کرد، مشخص شد ابوخالد زنده مانده اما بشدت مجروح شده است. یک سال بعد، باز هم صهیونیستها موشکی به یک ساختمان شلیک کردند که محل جلسه ضیف و برخی سران حماس نظیر شهیدان «اسماعیل هنیه»، «عدنان الغول» و «شیخ احمد یاسین» در طبقه پایین آن بود اما آسیبی به آنها نرسید. 12 جولای 2006 بر اثر حمله جنگندههای اسرائیلی به خانهای که ضیف در آن اقامت داشت، بار دیگر بشدت مجروح شد به طوری که «آوی دیختر» رئیس سابق شاباک گفت: «محمد ضیف دیگر کار نمیکند و از کار افتاده و فلج است». ضیف اما باز هم پس از طی مراحل درمان به غزه برگشت.
22 ژوئیه 2014 این بار ارتش اسرائیل منزل خود ضیف را هدف موشک قرار داد که علاوه بر مجروحیت وی و شهادت همسر و 2 فرزندش (ساره 3 ساله و علی 7 ماهه) منجر شد.
* شهید زنده
«ابوخالد» یک بار سال 1989 وقتی 24 ساله بود، به همراه برخی دیگر از نیروهای حماس دستگیر شد اما اندکی بعد او را رها کردند و نمیدانستند جوانی که هیچ نکته مشکوکی در پروندهاش ندارد، ۳۵ سال بعد به بزرگترین دشمن اشغالگران تبدیل خواهد شد و عملیاتی مانند «توفان الاقصی» را به همراه مجاهد بینظیر شهید «یحیی سنوار» طراحی و اجرا خواهد کرد که ارکان امنیت در ساختار رژیم صهیونیستی را منهدم میکند.
محمد ضیف مهمترین فرمانده فلسطینی تحت تعقیب جوخههای ترور ارتش رژیم بود که ارتباط زیادی با فرماندهان جبهه مقاومت بویژه سردار شهید سپهبد حاجقاسم سلیمانی داشت.
حاجقاسم چند ماه قبل از شهادتش در پاسخ به یکی از نامههای محمد ضیف، او را «برادری عزیز»، «شهید زنده» و «مقاومی شجاع» نامید و برای او نوشت: «دفاع از فلسطین افتخاری برای ما محسوب میشود و از این وظیفه در مقابل متاع دنیا چشمپوشی نخواهیم کرد. دوستان فلسطین دوستان ما هستند و دشمنان فلسطین دشمنان ما و این سیاست ما بوده و خواهد بود. دفاع از فلسطین مصداق دفاع از اسلام است و هر که ندای شما را بشنود و توجهی نکند، مسلمان نیست. فجر پیروزی به یاری پروردگار نزدیک خواهد بود. امیدواریم خداوند به ما توفیق حضور در کنار شما را بدهد و ما را به آرزویمان؛ شهادت در راه فلسطین برساند.»
* توفان 7 اکتبر
ضیف اگرچه در طول چند دهه توانست بخوبی گردانهای قسام را فرماندهی کند و خودش نیز طراح عملیاتهای موشکی، اسیرگیری و حفر تونل در نوار غزه بود اما شاهکارش را 7 اکتبر 2023 به نمایش گذاشت و با طراحی و اجرای عملیات توفان الاقصی، بزرگترین ضربه امنیتی- اطلاعاتی تاریخ نکبتبار صهیونیستها را به آنها وارد کرد.
در نخستین ساعات روز شنبه 15 مهر عملیات بزرگ توفان الاقصی با پیام صوتی محمد ضیف آغاز شد؛ فرمانی که در آن گفت: «حالا وقت جارو کردن اشغالگران است».
ابوخالد در همان روزهای اول جنگ، پیامی مهم صادر کرد و سران کشورهای عربی و اسلامی را به چالش کشید و به آنها یادآور شد هیچ کاری برای فلسطین نکردهاند و از همه مجاهدان، رزمندگان و آزادگان جهان خواست با هر چه دارند، بیرون بیایند و با اشغالگران بجنگند، چرا که «باید صهیونیستها را از فلسطین جارو کرد».
* میهمان خدا
13 جولای 2024 - 23 تیر 1403، جنگندههای ارتش اسرائیل 5 بمب یک تنی را روی محله «المواصی» ریختند و اعلام کردند این بمباران سنگین برای زدن محمد ضیف انجام شده است.
همان موقع میشد حدس زد ضیف در آن عملیات به شهادت رسیده است اما حماس چند ماه بعد ـ پریروز ـ خبر شهادت فرمانده شاخه نظامی خود را تایید کرد. پس از آن بمباران بیسابقه، از قول یکی از روزنامهنگاران اسرائیلی نقل شد «اگر ضیف از این انفجار بزرگ هم جان به در برده باشد، دیگر هرگز نخواهد مُرد» اما درستتر آن بود که بگوید محمد ضیف حتی اگر شهید هم شده باشد، هرگز در ذهن و قلب مبارزان فلسطینی نخواهد مُرد، همان طور که «یحیی سنوار» نمُرد، همان طور که فرماندهان دیگر نمُردند و هر کدام به صدها نفر مثل خود تبدیل شدند.
ارسال به دوستان
جواد افشار، کارگردان فیلم سینمایی «صیاد» در گفتوگو با «وطن امروز»:
صیاد فقط یک پرتره نیست
میلاد جلیلزاده: جواد افشار، فیلمساز پرسابقهای در ژانرهای امنیتی، مقاومت و دفاعمقدس است اما بیشتر کارهای او سریالهای تلویزیونی بودهاند. او خود هم در سن نوجوانی و جوانی به جبهههای جنگ رفت و جانباز شد که تجربههای آن دوره میتواند بخشی از نگاه هنری و جهانبینی اجتماعیاش را شکل داده باشد. حالا سالها پس از ترور سپهبد علی صیادشیرازی، یکی از بسیجیهایی که او آن روزها با دوری از اختلافات رایج بین ۲ نیروی نظامی کشور، میخواست با آنها دوست و همدل باشد، آمده و فیلمی درباره فرمانده نیروی زمینی ارتش ساخته است؛ فیلمی که به روزهای ابتدایی پس از انقلاب و کارشکنیهای نخستین رئیسجمهور کشور یعنی ابوالحسن بنیصدر در کار جنگ پرداخته و چالشهای صیاد با او را نشان میدهد. در این فیلم غیر از صیادشیرازی پرترههایی از بعضی سرداران سپاه مثل محسن رضایی، سیدرحیم صفوی و شهید حسن باقری هم دیده میشود. نکته دیگری که در این فیلم بسیار جلب توجه میکند، بازسازی صدای این شخصیتهای واقعی توسط هوش مصنوعی است. با جواد افشار درباره خود صیادشیرازی و ویژگیهای فنی فیلمی که درباره او ساخته شده گفتوگو کردیم.
***
* آقای افشار! شما که خودتان در جوانی به جبهه رفتهاید و آن زمانها را درک کردهاید، یعنی از این فیلمسازهای جوان نیستید که پرتره سرداران جنگ را میسازند، آیا در آن دوره صیادشیرازی را میشناختید؟
بله! من یکی دو بار اواخر جنگ ایشان را از نزدیک دیده بودم. ارتباطی نداشتیم، فقط از دور میدیدیم و حضور ایشان در مناطق باعث شور و شوق میشد. ایشان برای ما به عنوان الگو و اسطوره و یک ارتشی شجاع قابل احترام بود و خیلی به حضور و وجود ایشان به عنوان کسی که رشادتهای زیادی داشت میبالیدیم. ضمنا ایشان به نیروهای مردمی و سپاه و بسیج خیلی توجه داشت و احساس برادری میکرد و نگاه ویژهای به همکاری و همراهی و وحدت و وفاق بین کل نیروهای نظامی داشت. او برای همه قابل احترام بود، بویژه برای ما که در بسیج مردمی بودیم و از رفتارهایش کیف میکردیم؛ از اینکه یک فرمانده ارتشی، هوادار بچهها و نیروهای سپاه و ارتش است و خیلی دلش میخواست وحدت بین این نیروها ایجاد شود.
* آن چند برخوردی که با ایشان داشتید، چطور بود؛ از نزدیک دیدید؟
نه، از نزدیک اصلا ارتباطی نداشتیم. مثلا آمده بود مناطقی را بازدید کند و برود. ما هم دورادور میشنیدیم که میگفتند صیاد آمده اینجا یا صیاد دارد این کارها را میکند. اسم صیاد برای ما جالب و جذاب بود.
* امروز تقریباً اسم صیادشیرازی به گوش همه خورده است. میخواهم بدانم در آن دهه هم که چهرههای مطرح زیادی وجود داشت، آیا ایشان شناختهشده بود؟
بله! اتفاقا خیلی اسم ایشان زبانزد بود و خیلی دوستش داشتند. شاید بتوانم بگویم تنها ارتشیای بود که بین دعوای سپاه و بسیج، اسمش بین بسیجیها هم زبانزد بود و همه بچهها دوستش داشتند.
* وقتی بعد از ۱۶ سال تصمیم گرفتید دوباره فیلم سینمایی بسازید و پرتره یکی از سرداران جنگ را انتخاب کردید، چطور شد از بین شخصیتهای متعددی که وجود داشت، سراغ صیادشیرازی رفتید؟ البته در این فیلم چهرههای زیادی نشان داده میشود ولی از بین این شخصیتها تصمیم گرفتید سراغ صیادشیرازی بروید.
من کارم فیلمسازی است و علاقه زیادی هم داشتم که از این نوع کارها بسازم ولی سریالسازی اینقدر وقتم را گرفته بود و اینقدر پیدرپی این شرایط عقب میافتاد که فرصتها از دست میرفت. تا اینکه به هر حال سال گذشته با پیشنهادی که آقای شفیعی به من داد، خیلی مصمم شدم حتما این کار را بکنم و با افتخار هم سراغ این سوژه رفتم، چون احساس میکنم صیادشیرازی از بزرگانی است که جانفشانیهای فراوانی کرد و مظلوم هم واقع شد؛ چه در جنگ و چه بعد از جنگ و از همه مهمتر اینکه دیدیم چقدر ناجوانمردانه خارج از میدان این قهرمان را از ما گرفتند و ترور کردند.
* شما شباهتی بین شهید شیرازی و سردار سلیمانی میبینید؟
به هر حال ما ۲ سپهبد بیشتر نداریم؛ یکی سپهبد صیادشیرازی و دیگری سپهبد قاسم سلیمانی. البته که یک سپهبد قرنی هم داشتیم که از قبل انقلاب نظامی بودند اما این ۲ عزیز به هم شبیه هستند، چون در میدان دشمن اینقدر زبون بوده که حریفشان نشد و این عقدهها و کینهها را به دل گرفتند و در خارج از میدان قهرمانان ما را از ما گرفته و حذف کردند.
* البته با سپهبد قرنی هم همین رفتار را کردند. شما وقتی تصمیم گرفتید فیلم را بسازید، آیا این مساله صداها از ابتدا در ذهنتان بود یا اینکه بعداً پیشنهاد شد؟
از همان اوایل تولید، موضوع بین ما و آقای شفیعی و صداگذار و دوستان دیگر مطرح شده بود و دنبال این بودیم که اگر از این تکنولوژی روز بتوانیم به نفع فیلم استفاده کنیم، خوب است و همینطور هم شد. آقای شریفی و آقای شفیعی زحمت زیادی کشیدند تا توانستند بهترین نوع این تکنیک را اجرا کنند و سیستم هوش مصنوعی را تهیه کنند که خب خیلی هم زمان برد؛ چیزی حدود ۶ ماه آقای شریفی روی این موضوع کار کرد. ممکن است کسانی که آشنا نباشند فقط صداهای شبیه به شخصیتهای واقعی را بشنوند و بگویند با استفاده از هوش مصنوعی همه چیز راحت بوده است، نه اینطور نیست. فریم به فریم در موقعیتهای مختلف و در فرکانسهای صوتی مختلف روی اینها کار میشد ولی ما به طور کامل از آن استفاده نکردیم. یعنی برخی لحظات استفاده شده و میزان به کارگیریاش درصدهای بالا و پایین داشت. به طور کل شاید مثلا چیزی در حدود ۴۰ درصد از این روش و از این فیلتر استفاده شده که مکمل صدای علی سرابی شده است. فقط هم صدای شهید صیاد نیست، صدای نقش بنیصدر یا شهید رجایی یا یکی دو تا از عزیزان مثل آقای رضایی و آقای صفوی هم در این کار وجود دارد.
* آیا بازیگران با توجه به اینکه قرار بوده بعداً هوش مصنوعی روی صدایشان کارهای خاصی بکند، روی نوع بیانشان تغییر خاصی ایجاد کردند تا قابلیت تطبیق پیدا کند؟
بله! حتی با مطالعات و تحقیقات زیادی به این سمت رفتند و تمرینهای زیادی کردند.
* اینکه بعضی بازیگران مثل نادر سلیمانی بین اینها صدایشان صدای خودشان است، ظاهراً کار را شبیه این کرده که بقیه صداها دوبله شده و بعضیها نشدهاند؛ این شما را نگران نمیکرد؟
بالاخره ما برای نخستین بار این کار را کردیم و ممکن است یک مقدار شائبه ایجاد شود که این دودستگی وجود دارد اما اینطور نیست. این شخصیتها چون معادل مستند داشتند، رویشان یک مقدار بیشتر کار شده و بقیه شخصیتها مثل نادر سلیمانی یا ایوب آقاخانی و محمدرضا هدایتی و دیگر عزیزان چون نقششان برگرفته از چند شخصیت بوده و معرف حضور شخصیت واقعی کسی نیستند، بار درام را به دوش میکشند.
* رسالتی که برای خودتان وقتی میخواستید این فیلم را بسازید در نظر گرفته بودید، چه بود؟ یعنی شما میخواستید یک آگاهسازی ایجاد کنید یا میخواستید درباره آن افراد و آن دوران حسی ایجاد کنید؟
به هر حال نسل امروز ما کمتر به مسائل گذشته خودش آگاه است. اینقدر بر شرایط امروزی جهان رسانه حاکم است که ذهن یک جوان با موضوعات بیشمار بمباران میشود و این ذره ذره، موجب غبارگرفتگی گذشته و تاریخ ما خواهد شد. بنابراین اگر ما بتوانیم لابهلای این شلوغی بمباران رسانهای، قهرمانهایمان را از دل تاریخ بیرون بیاوریم و غبارروبی کنیم و به مخاطب امروزیمان منتقل کنیم، شاید بتواند تأثیرات زیادی بگذارد. ما خیلی از موضوعات را به راحتی داریم فراموش میکنیم، در حالی که اینها میتواند چراغ راه آینده باشد. مهمترین چیزی که در گذشته وجود داشته و حرف امروز ما هم هست، وحدت و وفاق است. در همه ادوار گذشته و در طول تاریخ، تفرقه بین سرداران و نیروهای نظامی موجب آسیبها و بعضا شکستهایی شده است؛ این را از هزاران سال گذشته بگیرید تا به امروز. پرچمی که صیادشیرازی بلند میکند، پرچم وحدت و وفاق است و برای همین به رأس جریان و فرمانده کل قوای آن روز که آقای بنیصدر بود، هشدار میدهد.
* یکی از نقدهایی که میشود به کار شما داشت این است که فیلم باید بیشتر به سمت ایجاد کردن حس میرفت تا آموزش دادن و ارائه اطلاعات تاریخی؛ چقدر این را قبول دارید؟
خب! به هر حال این نظر برای من محترم است و من به آن توجه میکنم ولی واقعا سعی کردم بالانس بین این ۲ موضوع را رعایت بکنم. ما لحظات احساسی زیادی در فیلم داریم. در یک فیلم ۱۰۰ دقیقهای اگر بیشتر از این به چنین صحنههایی میپرداختم، شاید بازی با احساسات محسوب میشد. میخواهم شما را به سکانسهایی ارجاع بدهم که وقتی صیاد با مجروحان یا شهدا و کسانی که در کنارش به شهادت میرسند مواجه میشود، چه حسی برقرار میشود یا این مهمترین حس صیادشیرازی است که دغدغه دارد و میگوید چرا گلولهها از کنار من عبور میکنند و مرا نادیده میگیرند. این بزرگترین حس یک کاراکتر است. یا لحظاتی که غصه میخورد و بغض میکند و میگوید من توانایی دارم در جنگ حضور پیدا بکنم اما مجبورم خانهنشین باشم که همسرش میآید و دلداریاش میدهد و با او مشورت میکند و راهکارهایی را پیشنهاد میدهد. این لحظات حسی کم نیستند. اگر یک بار دیگر با این عینک فیلم را مرور کنید، میبینید که اتفاقا لحظات مناسب و خوبی دارد و من میدیدم مخاطبینی انصافا تحت تأثیر قرار میگرفتند و بغض میکردند و یکی، دو، سه نفر آمدند به من گفتند ما اشک ریختیم و گریهمان گرفت بویژه لحظاتی که نادر سلیمانی سر روی شانه علی سرابی میگذارد و بغض میکند و اعتراض میکند که من دلم میخواهد اینجا توانایی خودم را در جنگ برای ملتم و وطنم خرج کنم اما من را خانهنشین کردند.
* اینکه صداها شبیه صدای شخصیتهای اصلی است، حالت مستند ایجاد میکند و بعضی نقدها در این باره هست که امکان دارد مخاطب به این شکل از حس داستانی دور شود.
چه اشکالی دارد اگر مستندگونه به نظر برسد و صدای واقعی افراد را به ما یادآوری بکند؟
* هیچ اشکالی ندارد اما این بحثها هم دنبالش میآید.
ما اغراق هم نکردیم اما چون این تجربه اولی است که در سینما دارد اتفاق میافتد، یک مقدار شاید بحث و گفتوگو در این زمینه بیشتر از حد بشود، اگرنه اتفاق قابل قبولی بود، چون استفاده از این تکنیک درصد پایینی داشت.
* چقدر به متن واقعیت وفادار بودید؟
تحقیقهای گستردهای در این زمینه توسط حسین ترابنژاد انجام شده است. حسین سالهاست که دارد روی این موضوعات تحقیق و پژوهش میکند. مشاوران بسیار زیادی هم در کنار پروژه داشتیم و این عزیزان هم به ما کمک کردند. این لحظات، لحظاتی بوده که در تاریخ ثبت شده و حتی در بعضی موارد فیلمها، صداها و دستنوشتههای خود این شخصیتها هست و ما سعی کردیم نعل به نعل بر اساس تاریخ جلو برویم؛ گرچه ممکن است بعضیها دوست نداشته باشند که اینها بازگو بشود ولی به هر حال چیز چالشی و مسالهسازی هم نیست که یک وقت باعث ناراحتی و دلخوری کسی شود. بخشی هم البته نمک قصه و نمک شخصیتپردازی است و بعضیها هم کاشته شده برای نتیجه بهتر. وقتی صحبت از وفاق و همدلی میکنیم، به هر حال باید اختلافها و اندک تضادهای تاکتیکی و سلیقهای و اینها را هم در کار ببینیم که بتوانیم صحبت از همراهی و همدلی و وحدت بکنیم.
* اینکه از بازیگران کمدی برای نقشهای جدی استفاده کردید، برایتان نگرانی ایجاد نکرد؟
اصلا اعتقادی به این دستهبندیها ندارم. به نظرم این ریشه علمی ندارد. به هر حال بازیگر، بازیگر است و تواناییهای زیادی دارد. همانطور که یک بازیگر جدی یک مرتبه در یک موقعیت کمدی میتواند خلق لحظه بکند، برعکس آن هم هست و یک بازیگر کمدین میتواند لحظات خیلی جدی و دراماتیکی را اجرا بکند و همینطور درباره فیلمسازی. مثلا میگویند فلان کارگردان کمدیساز است یا یکی جدی کار میکند، یکی جنگی، یکی کار کودکان و... . اینها ژانرهایی هستند که هر هنرمندی، چه فیلمساز چه بازیگرها، رویشان تسلط دارند و از علم و دانششان در اجرا استفاده میکنند و چهبسا اتفاقا یک کمدین یا یک بازیگری که سابقه کمدی دارد، خلق لحظات جدی را خیلی خوب بتواند دربیاورد و چون مخاطب سابقه ذهنی از او ندارد، شاید تأثیرات و بازخوردهای متفاوتی به وجود بیاید.
* منظور اشاره به توانایی افراد نیست؛ بالاخره یک ذهنیتی از آن کمدین در مخاطبان وجود دارد.
بله! اما اتفاقا همین از نظر من جالب است که شما با یک بازیگر مواجه میشوید که یک روی دیگر سکه از توانایی او را میبینید و شاید در نگاه اول، قبل از اینکه فیلم را کسی ببیند، قضاوت و پیشداوری بکند ولی وقتی موقع تماشای کار مواجه میشود با بازی کسی که سابقه ذهنی دیگری از او دارد، آن وقت اتفاقا تحسین بیشتری میکند؛ به طور مثال همین نادر سلیمانی یا حتی محمدرضا هدایتی. اینها بازیگرانی هستند که خیلی سوابق کارهای طنزشان زیاد است ولی وقتی در نقشهای جدی قرار میگیرند، خیلی خوب و توانمند ظاهر میشوند. آقای سلیمانی که اگر یک ذره دیگر ادامه بدهد، ما اصلا طنزش را فراموش میکنیم. واقعا من خودم الان دیگه چیزی جز دوران جوانیاش را در طنز به یاد نمیآورم یا حتی محمدرضا هدایتی.
* انتخاب خانم بنیآدم و آقای سرابی به عنوان یک زوج که در فیلم هم راحت باشند، ایده خود شما بود؟
بله! ایده من بود و وقتی مطرح کردم، همگی استقبال کردند و اتفاق نظر داشتیم. ما در سریال «کیمیا» هم این رابطه مادر و دختری را بین خانم حاجیان و خانم شریفینیا داشتیم و دیدیم که خیلی میتواند لحظات عاطفی را عمق بیشتری بدهد و به واقعیتر شدن حس کمک کند. چیزی که در این فیلم دیدیم، ناشی از آن سابقه و تجربه بود که اینجا هم تکرار شد و من خیلی راضیام.
* غیر از این بحث درآمدن حس، مثلا ما پوستری از فیلم داریم که زنی سرش را روی شانه مردی گذاشته و در خود فیلم هم این صحنهها هست. شما به این شکل توانستید از یکسری محدودیتها عبور بکنید. برای این کسی مانعی ایجاد نکرد، مجبور به چانهزنی شدید یا اینکه راحت پذیرفته شد؟
این صحنه خیلی طبیعی بود. اتفاقا روزی که داشتیم این صحنهها را که به طور مثال همسر شهید صیاد سر روی شانهاش میگذارد میگرفتیم، دکتر مهدی صیاد، فرزند بزرگوار ایشان هم سر صحنه حضور داشت و از نزدیک دید و چقدر هم بغض کرد. حال خوبی داشت و گفت اصلا من دارم پدر و مادرم را میبینم. یا دختر ایشان وقتی این لحظات را دید، گفت احساس میکنم پدرم الان نزدیک من است، بویژه که از آن صدای هوش مصنوعی هم استفاده کرده بودیم. من خدا را شاکرم که هم خانواده ایشان رضایت کامل داشتند و دارند و هم همرزمانشان و دوستانشان، هم امرای ارتش و هم عزیزان و برادران سپاه که جزو شخصیتهای پیرامونی قصه هستند.
* از جهت مطابقت تاریخی عرض نکردم، از این جهت که یک سری ممنوعیتهای کلی در سینمای ایران دور زده میشود.
چیز بدی اجرا نشده که کسی بخواهد رویش حساسیتی ایجاد کند. یک لحظه کاملا طبیعی و احساسی است که نه در آن اغراق شده، نه کمکاری شده. روابط بین ۲ کاراکتر است که همسر هم هستند و میتواند به طور طبیعی اتفاق افتاده باشد. ما عینا عکس یا خاطره یا پرترهای نداریم که این را ثبت کرده باشد اما طبیعتا اتفاق افتاده است.
* فرماندهان ارتش هم در پرورش محتوای فیلم به شما کمک میکردند؟
بله! مثلا روزی آقای امیر عبدالرحیم موسوی سر صحنه تشریف آورد و خاطراتی از خود شهید برای ما بیان کرد و تکیهکلامی را از او به ما یادآور شد که سعی کردیم در فیلم جا بدهیم. یا ایشان گفت صیاد همیشه وقت خودش را با اذان تنظیم میکرد. خب، این خیلی برای من جذاب و دراماتیک بود. میگفت ساعتش را با اذان تنظیم میکرد. مثلا میخواست با کسی قرار بگذارد، میگفت نیم ساعت قبل از اذان یا یک ساعت بعد از اذان میبینمتان. اینها چیزهای جالبی بود که ما سعی کردیم از آنها در فیلم چندین بار استفاده کنیم. یا مثلا آیه معروفی را که میفرماید «من کان لله، کانالله له»، که یعنی هر کس با خداست خدا با اوست، فهمیدیم شهید زیاد به کار میبرده. جالب است وقتی این را یکی از دوستانشان به ما گفت، در جمعی با آقای ترابنژاد (نویسنده) و آقای شفیعی (تهیهکننده) بودیم و همین را دوباره سر صحنه هم که آمدند به ما یادآور شدند؛ گو اینکه اصرار داشتند ما از این آیه در کلام صیاد استفاده کنیم و ما این کار را کردیم.
* از فیلمسازی پرتره راضی هستید؟
البته من فیلم شهید صیاد را فقط یک پرتره نمیبینم. فیلم با اینکه معطوف به این کاراکتر است ولی اگر دقت بکنید پیرامونش حرفهای زیادی برای گفتن دارد. اتفاقات سیاسی و اجتماعی متعددی نمایش داده میشود چون به هر حال برای نخستین بار این فیلم دارد در رده مقامات ارشد نظامی کشور ورود میکند و رویدادهای تاریخ معاصری بازگو میشود. ارزش این کار به نظر من بالاتر از یک پرتره معمولی است.
ارسال به دوستان
گزارش «وطن امروز» از ابهامات و خطرات افزایش پلتفرمها و سکوها در معاملات آنلاین طلا
تله طلایی
بسیاری از معاملات آنلاین طلا خالیفروشی و بدون نظارت است؛ حتی در معاملات شرکتهای دارای اینماد و مجوز اتحادیه نیز احتمال تقلب در کیفیت و اصل نبودن طلای آبشده وجود دارد
گروه اقتصادی: سردار حسین رحیمی، رئیس پلیس امنیت اقتصادی فراجا اعلام کرد: «در راستای تماس و نگرانی مردم درباره معاملات آنلاین طلا، با پیگیری پلیس و دستور دستگاه قضایی حدود یکونیم تن طلا را از شرکتهای فروش آنلاین طلا دریافت کردیم و در اختیار بانکهای عامل قرار دادیم. هماکنون مشخص نیست چه میزان طلا توسط این شرکتها خریداری شده است که باید اینماد و سایر بخشها نظارتی بر این بخش داشته باشند. همچنین باید سازوکارهای نظارتی توسط پلیس تعریف شود، چرا که بیش از 8 میلیون نفر از این سکوها طلا خرید کردهاند. سوال این است که این میزان طلا کجاست و با چه قیمتی خریداری شده است. به همین دلیل باید مواد 18گانه در راستای بهبود نظارت اصلاح شود». ماجرای فروش آنلاین طلا و هجوم مردم برای خرید از این سایتها نگرانیهایی را ایجاد کرده است. این موضوع ماجرای کلاهبرداری سکه ثامن را یادآور میشود که با همین شگرد منجر به کلاهبرداری از 3 هزار نفر شد. در این روش کلاهبرداری ابتدا سودهای اولیهای به سرمایهگذاران پرداخت میشود تا اعتمادشان جلب شود و پس از جمعآوری سرمایههای کلانی، بسیاری از همین پلتفرمها به دنبال خروج از کشور میروند. در واقع امروز بیشتر کلاهبرداریها با سوءاستفاده از اعتماد مردم به اینماد رخ میدهد، چرا که مرکز خدمات الکترونیک وزارت صنعت به کسبوکارهای آنلاین بدون پروانه کسب، اینماد میدهد. در اینجا سوال این است: پلتفرمهایی که طلای آبشده میفروشند اگر طلای خالص به مشتریان ندهند چه کسی پاسخگو است؟ آیا نباید اتحادیه تخصصی مسؤولیت نظارت بر این مساله را بر عهده داشته باشد؟ در مقطع کنونی پلتفرمها بدون نظارت، طلایی را به مشتریان خود میفروشند که هیچ تضمینی درباره اصالتش وجود ندارد. همچنین خالیفروشی و معامله طلا با حواله احتمال کلاهبرداری و صوری بودن شرکتها را به همراه دارد.
در حال حاضر به طور رسمی ۹ پلتفرم در حوزه خرید آنلاین طلای آبشده فعالیت میکنند. همچنین 4 پلتفرم آنلاین برای فروش طلای تزئینی و ۱۳ صندوق بورسی در زمینه طلا وجود دارد. علاوه بر اینها، چندین بانک و پلتفرم نیز وام طلا ارائه میدهند. در کنار همین شرکتها شاهد فروش آنلاین غیرقانونی نیز هستیم که این مساله به ریسک بالای معاملات طلای آنلاین دامن زده است. درواقع مشکل اصلی تخلفات در فروش آنلاین طلا ضعف نظارت است به طوری که مشاهد میشود برخی از این شرکتها با جعل مجوز یا اسکن غیرقانونی لوگوی اینماد و...، ظاهر قابل اعتمادی از خود برای خریداران طلا ایجاد میکنند. البته برخی از همین شرکتهای دارای مجوز نیز به دلیل خالیفروشی و سر باز زدن از تحویل فیزیکی طلا تخلف میکنند، بنابراین باید نظارتها افزایش یابد و دستگاههای نظارتی پاسخگو باشند.
***
شرایط دریافت مجوز خرید و فروش اینترنتی طلا
فروشندگان طلای آنلاین باید جواز طلافروشی آنلاین داشته باشند، یعنی ابتدا باید از وجود شرایط لازم معاملات امن اطمینان حاصل کنند. بر اساس اعلام اتحادیه طلا و جواهر تهران، این افراد باید مجوز و تاییدیه 3 مرجع را کسب کنند تا مجاز به خرید و فروش طلا در اینترنت باشند. این مراجع عبارتند از: اتحادیه طلافروشان (سامانه ایرانیان اصناف)، سایت نماد اعتماد الکترونیک (اینماد) و اتحادیه کسبوکارهای مجازی.
* شرایط دریافت مجوز خرید و فروش اینترنتی طلا از سامانه ایرانیان اصناف
شرایط اخذ مجوز از سامانه ایرانیان اصناف عبارتند از:
- خرید یا اجاره مغازه و ارائه مدارک مربوط به سند مالکیت یا قرارداد اجاره
- انتخاب نام مناسب برای مغازه که باید فارسی و مطابق عفت عمومی باشد
- نصب پلاک آبی صادره از سوی شهرداری بر سردر مغازه
- تجهیز مغازه به گاوصندوق، دوربین مداربسته، زنگ اخبار به همسایه مجاور، سیستم آلارم، شیشههای ضدگلوله و کپسول اطفای حریق
- نصب قفل برقی و آرامبند روی در ورودی
- داشتن فقط یک درب و استفاده از بتن آرمه و میلگرد در دیوارها، کف و سقف مغازه.
* شرایط دریافت مجوز خرید و فروش اینترنتی طلا از سایت اینماد
شرایط اخذ جواز طلافروشی آنلاین از سایت اینماد شامل موارد زیر است:
- داشتن حداقل 18 سال سن
- فروش کالا یا خدمات در سایت و اعلام قیمت آنها
- صاحب امتیاز دامنه بودن
- درج اطلاعات تماس برای کاربران سایت و در دسترس بودن
- استرداد کالا و عودت وجه بدون قید و شرط ظرف 7 روز از تاریخ خرید.
* شرایط دریافت مجوز خرید و فروش اینترنتی طلا از اتحادیه کسبوکارهای مجازی
برای دریافت مجوز از اتحادیه کسبوکارهای مجازی یا ثبتنام پروانه کسب اینترنتی، شرایط زیر باید موجود باشد:
- تأیید صلاحیت متقاضی توسط نیروی انتظامی به صورت سیستمی و بدون نیاز به مراجعه حضوری
- پرداخت مالیات
- گذراندن دورههای آموزشی احکام تجارت و کسبوکار
- تاییدیه ویژگیهای تخصصی کسبوکار مجازی توسط مرکز توسعه تجارت الکترونیکی
- ارائه پروانه تخصصی و مصوبه هیاتمدیره مبنی بر صدور پروانه کسب به نام مدیرعامل (برای اشخاص حقوقی).
اگر شرکت یا پلتفرمی اقدام به فروش طلای آنلاین کرد و یکی از شرایط اعلام شده را نداشت یعنی کاسهای زیر نیمکاسه است و باید نسبت به خرید طلا از آن خودداری کرد. یکی از مهمترین نکاتی که مردم باید توجه کنند این است که حتما در خرید طلای آنلاین امکان تحویل فیزیکی داشته باشند. به عبارت دیگر، در خرید آنلاینی که طلا به صورت امانی نزد پلتفرم نگهداری میشود، فروشنده نباید هیچگونه بهانهای برای تحویل طلا به مشتریان بیاورد؛ چرا که در این صورت میتواند نشانهای از احتمال کلاهبرداری و... باشد.
***
۳ روش غیرحضوری خرید طلا
۱- خرید فیزیکی: در این روش، فرد از طریق وبسایتها یا اپلیکیشنهای معتبر طلا را خریداری کرده و طلا به صورت فیزیکی نزد خریدار ارسال میشود.
۲- خرید دیجیتال یا مجازی: در این حالت طلای خریداریشده به صورت امانی نزد شرکت یا پلتفرم آنلاین نگهداری میشود و فرد میتواند به صورت آنلاین معامله کرده یا درخواست تحویل فیزیکی بدهد.
۳- خرید صندوقهای طلای بورسی: این روش امن به افراد این امکان را میدهد که سرمایه خود را بدون نگهداری طلا به صورت فیزیکی، حفظ کنند. در این روش جدید، حتی امکان خرید طلا به صورت کسری (مثلا به میلیگرم) نیز فراهم شده است که باعث میشود افرادی با بودجه کم بتوانند سرمایهگذاری کنند.
***
ریسکهای مربوط به عدم تحویل طلا
یکی از مشکلات مطرحشده در این زمینه این است که برخی از این سایتها امکان خرید طلای آبشده حتی از ۱۰۰ هزار تومان را فراهم کردهاند اما تحویل فیزیکی آن تا رسیدن به مقدار مشخصی امکانپذیر نیست. به عبارت دیگر، فرد باید صبر کند تا مقدار طلایش به چند میلیون تومان برسد تا بتواند آن را تحویل بگیرد. در سناریوی بدترین حالت ممکن، مسؤول پاسخگویی به پول مردم کیست؟ هماکنون برخی از این سایتهای فروش طلای آبشده مجوز رسمی از اتحادیه طلا و جواهر ندارند. برای نمونه سایتهای ۲ فروشنده آنلاین طلای زینتی، تنها نشان تجارت الکترونیک را دارند و مجوزهای دیگری در سایت آنها قابل مشاهده نیست. در یک مورد، یک سایت مجوز انجمن فینتک (فناوریهای نوین مالی) را ذکر کرده بود اما عضو اتحادیه مربوط نبوده است.
آیت محمدولی، رئیس سابق اتحادیه طلا و جواهر تهران بیان کرد: «فروشندگانی که ادعای داشتن مجوز اتحادیه دارند، احتمالا مجوز آنها به فضای فیزیکی مرتبط است؛ یعنی جواز کسب و واحد صنفی دارند که در فضای مجازی هم فعالیت میکنند. ممکن است مجوز خرید و فروش در فضای مجازی فعلا نداشته باشند اما زمانی که مجوز خرید و فروش فیزیکی و پروانه کسب را دارند، این نشاندهنده وجود یک واحد فیزیکی است که مردم میتوانند بهصورت حضوری طلای خود را تحویل بگیرند. بسیاری از مشکلات ناشی از خرید آنلاین با وجود یک فضای فیزیکی حل میشود. اتحادیه فقط به افرادی مجوز میدهد که پروانه کسب و فضای فیزیکی داشته باشند، در نتیجه خرید در این شرایط بر اساس اعتماد پیش میرود».
***
کارنامه صندوقهای طلای بورسی در نیمه اول سال ۱۴۰۳
بررسیها نشان میدهد بازدهی صندوقهای بورسی در نیمه نخست سال ۱۴۰۳ صندوق زر با بازدهی بیش از ۱۶ درصدی در صدر لیست بازدهی صندوقهای طلا قرار دارد. پس از آن صندوق گوهر با 14.8 درصد، عیار با 14.7 درصد، زرفام با 14.2 درصد و صندوق طلا با 13.6 درصد بیشترین بازدهی را داشتهاند. همچنین صندوق آلتون با 5.4 درصد، گنج با 5.7 درصد، جواهر با 6.2 درصد، تابش با 9.6 درصد و ناب با 10.5 درصد کمترین بازدهی را ثبت کردهاند. برای خرید آنلاین طلا، توجه به مجوزها و تأییدیههای رسمی بسیار مهم است. استفاده از پلتفرمهای معتبر و دارای مجوز، اطمینان از امنیت معاملات و انتخاب مسیرهای امن، نقش مهمی در جلوگیری از کلاهبرداری و حفظ سرمایه دارد. با توجه به رشد بازار طلا و افزایش ارزش آن، انتخاب ترکیبی از روشهای خرید فیزیکی و آنلاین میتواند راهی مناسب برای مدیریت و کاهش ریسک سرمایهگذاری باشد.
***
اغلب سایتهای فروش طلا مجوز اتحادیه را ندارند
نادر بذرافشان، رئیس اتحادیه طلا و جواهر تهران گفت: «بسیاری از سایتها و صفحات مجازی که ادعای داشتن مجوز اتحادیه دارند اما از مجوزهای رسمی اتحادیه برخوردار نیستند. در بسیاری از سایتها مجوز اتحادیه درج شده است اما همه آنها مجوز ندارند. برخی از درگاه ملی مجوزها مجوز گرفتهاند اما هویت آنها در اتحادیه ثبت نشده و از فیلترهای اتحادیه در حوزه اعتبارسنجی و موارد فنی و امنیتی عبور نکردهاند. طی چند وقت اخیر گفته بودیم فقط باید کسانی در بستر فضای مجازی نسبت به فروش آنلاین طلا اقدام کنند که تأییدیه اتحادیه طلا و جواهر تهران را داشته باشند».
بذرافشان با اشاره به کلاهبرداری بزرگ سکه ثامن، بیان کرد: «این سکه هم اعلام کرده بود دارای جواز اتحادیه طلای تهران است اما در نهایت مشخص شد جواز آنها از بناب در استان آذربایجان شرقی بوده است. هنوز مردم درگیر آن موضوعند. اکنون برخی صفحات مجازی نسبت به فروش طلا اقدام میکنند و کالا را بهصورت فیزیکی به مردم تحویل نمیدهند. به نظر من بهطور کلی این اقدام از پایه و اساس اشتباه است. این افراد ابتدا باید هویت صنفی داشته باشند تا بعد از اخذ جواز در فضای مجازی هم فعالیت کنند. مردم در صورت تمایل به خرید طلا در پلتفرمهای آنلاین باید قبل از خرید از هویت شخص، داشتن جواز کسب و هویت صنفی آن مطلع شوند، سپس به صورت فیزیکی و حضوری طلا بخرند. بعضاً از سوی وزارت صمت و درگاههای ملی مجوزها، اعلام میشود که همه از طریق درگاه ملی نسبت به اخذ مجوز اقدام کنند. باید در نظر داشت حوزه طلا تخصصی است. حجم متضرر شدن در حوزه پوشاک و مواردی از این دست شاید در حد یکمیلیون یا اصلاً ۱۰ میلیون تومان باشد اما هزینه خرید یک سکه در حال حاضر 61 میلیون و ۷۰۰ هزار تومان و یک گرم طلا ۵ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان است».
بذرافشان اضافه کرد: «بهتر است روند به این صورت اصلاح شود که کسبوکارهای آنلاین ابتدا از اتحادیه طلا و جواهر مجوز دریافت کنند و سپس از درگاه ملی مجوزها برای فعالیت مجازی مجوز بگیرند. دولت هم باید چارچوب قوانینی برای این حوزه تعریف کند تا تعهدات و تضامین لازم را از آنها بگیرد. برخی افراد چندین گرم طلا دارند اما تحویل نمیگیرند. اگر روزی وبسایت، پلتفرم یا صفحه مجازی آنلاین بسته شود، چه کسی پاسخگوی متضرر شدن مردم خواهد بود؟»
* تقلب در فروش آنلاین طلای آبشده
بذرافشان درباره شکایات مربوط به عیار پایین طلای آبشده در خرید آنلاین هم بیان کرد: «متأسفانه مواردی بوده که طلای آبشده توسط صفحات مجازی به فروش رسیده و مشخص شده عیار آن پایین بوده و پیج بسته شده است. سپس مشخص میشود هیچ مجوز صنفی از سوی اتحادیه دریافت نشده و فرد باید درگیر شکایت در قوه قضائیه شود، چون فرد فریب این فضا را خورده و بدون آگاهی خرید کرده است. برخی سایتها با تبلیغات و نصب بیلبورد، طلا میفروشند ولی طلای خریداریشده به مردم تحویل داده نمیشود. اگر به هر دلیلی صفحه آن بسته شود و فرد با تبلیغات صورتگرفته متواری شد، آیا ارگانهای مربوط میتوانند پیگیری کنند؟ آیا وزارت صمت که به آنها مجوز میدهد، تضامین قانونی لازم را از آنها دریافت کرده است؟ دولت باید با مشورت اتحادیه نسبت به کنترل و نظارت اقدام کند». با توجه به مشکلات و ریسکهای موجود در خرید و فروش آنلاین طلا، کاربران باید قبل از اقدام به خرید، تحقیقات لازم را انجام دهند و از معتبر بودن پلتفرمهای انتخابی خود اطمینان حاصل کنند. همچنین اخذ مجوزهای رسمی از اتحادیه طلا و جواهر و داشتن هویت صنفی معتبر میتواند کمک بزرگی در افزایش امنیت معاملات باشد. با این حال نمیتوان تضمین کرد خرید طلا از اپلیکیشنها و شرکتها تضمین شده است، حتی اگر مجوزهای لازم را داشته باشند. درواقع این شرکتها باید سپرده طلا نزد بانکهای عامل داشته باشند و بر مبنای میزان ذخیره طلا بفروشند، از طرف دیگر امکان تحویل فیزیکی طلا برای همه خریداران باید وجود داشته باشد.
***
توضیحات رئیس پیشین مرکز ملی بهبود محیط کسبوکار
امیر سیاح، رئیس پیشین مرکز ملی بهبود محیط کسبوکار اخیرا درباره وضعیت مجوزدهی به این سایتها گفته است: «مرجع صدور پروانههای کسب، هیات عالی نظارت بر تشکلهای صنفی در وزارت صمت است. برای مثال برای پروانه کسب آموزشگاه رانندگی، موافقت پلیس راهور هم نیاز است. یا برای اخذ پروانه کسب طلافروشی تأیید اماکن یا برای پروانه کسب غذافروشی تأیید بهداشت ضروری است. مرجع قانونی نظارت بر پروانه کسب طلای آبشده باید اعلام میکرد اخذ مجوز در این حوزه مستلزم تأییدیه بانک مرکزی یا نهادهای مربوط باشد، اما وقتی مطرح نشده است بدون نیاز به تأیید، مجوز ارائه میشود».
او در ادامه افزود: «اتاق اصناف ایران و هیات عالی نظارت بر سازمانهای صنفی باید اعلام میکردند که چنین تأییدیهای نیاز است. اکنون هم میتوانند بگویند که شروط جدیدی باید برای دارندگان مجوز کسبوکارهای طلا و طلای آبشده وضع شود. این امکان وجود دارد از افرادی که پیش از این مجوز دریافت کردهاند نیز اخذ تأییدیه مطالبه شود. در حال حاضر همه پروانههای کسب از 2 جهت توسط اتحادیه مربوط بررسی میشود؛ سند مالکیت و اجارهنامه و آموزش احکام».
امیر سیاح درباره اینماد هم گفت: «اینماد مجوز کسبوکار نیست، بلکه تنها مجوز برای داشتن درگاه پرداخت است. دفتر تجارت الکترونیک وزارت صمت در این زمینه کوتاهی کرده و به کسانی که پروانه کسب ندارند، اجازه داشتن درگاه پرداخت داده است. اینماد شرکتهایی که پروانه کسب ندارند باید غیرفعال شود طبق ماده ۱۱ قانون پایانههای فروشگاهی، فقط کسانی میتوانند دستگاه کارتخوان داشته باشند که شناسه یکتا و مجوز الکترونیک دارند. متاسفانه بانک مرکزی هنوز این تکلیف قانونی را اجرا نکرده است و بیشتر کلاهبرداریها با سوءاستفاده از اعتماد مردم به اینماد رخ میدهد. فعالیت اقتصادی بدون پروانه کسب قانونی نیست و مردم باید با کسی معامله کنند که در ابتدا پروانه کسب او را در بانک کسبوکار ایران به آدرس qr.mojavez.ir مشاهده کنند. اگر اسم، عکس و نشانی فرد در آنجا وجود داشت، آن فرد پروانه کسب دارد و میتوان نسبتاً به او اعتماد کرد».
***
روشهای امن خرید غیرحضوری طلا
سرور قاراخانی، کارشناس بازار سرمایه هم در این باره بیان کرد: «سرمایهگذاری در طلا از گذشته تا امروز یکی از بهترین روشها برای حفظ ارزش داراییها و مقابله با تورم بوده است. طلا به عنوان یک سرمایهگذاری امن، نقدشوندگی بالایی دارد و در بلندمدت همواره ارزش آن افزایش یافته است. در شرایط ریسکگریزی یا افزایش ریسکهای سیاسی، طلا گزینهای مناسب برای سرمایهگذاری است».
وی افزود: «روشهای مختلفی برای سرمایهگذاری در حوزه طلا وجود دارد. خرید فیزیکی طلا نیاز به تخصص خاصی ندارد و از ریسک نقدشوندگی نیز برخوردار نیست اما با مشکلاتی نظیر ریسک سرقت، هزینه کارمزد و مالیات همراه است. خرید آنلاین طلا شامل صندوقهای سرمایهگذاری طلا، گواهی سپرده سکه، معاملات آتی طلا و حتی ارزهای دیجیتال مرتبط با طلا میشود. خرید صندوقهای طلا با حداقل سرمایه امکانپذیر است و امنیت بالایی دارد. این روش مزایایی مانند کارمزد پایینتر و معافیت مالیاتی را ارائه میدهد؛ هرچند در مواقع بحرانی یا نوسانات شدید سیاسی، ریسک نقدشوندگی وجود دارد».
قاراخانی خاطرنشان کرد: «هر ۲ روش خرید فیزیکی و آنلاین مزایا و معایب خاص خود را دارند و انتخاب میان آنها به عواملی مانند مبلغ سرمایه، ترکیب سبد داراییها و شخصیت ریسکپذیری یا ریسکگریزی سرمایهگذار بستگی دارد. ترکیب خرید طلای فیزیکی و آنلاین بهترین راه برای ایجاد تنوع در سبد سرمایهگذاری است؛ به این ترتیب میتوانیم ریسک کلی سبد دارایی را مدیریت و پوشش دهیم».
***
لزوم قانونگذاری خرید و فروش آنلاین طلا
خرید و فروش طلا بهصورت آنلاین شامل مسائل مالی و امنیتی است که نیاز به قانونگذاری دقیق دارد. در کشورهای مختلف، سازمانهای نظارتی مانند بانکهای مرکزی و سازمانهای بورس و اوراق بهادار بر فعالیت این پلتفرمها نظارت دارند تا اطمینان حاصل شود معاملات به صورت شفاف و قانونی انجام میشود. در ایران نیز خرید و فروش طلا بهصورت آنلاین با مجوز اتحادیههای طلا و جواهر و اینماد انجام میشود.
پلتفرمها و شرکتهای فعال در این زمینه ملزم به دریافت مجوزهای لازم بوده و باید اطلاعات کاربران و معاملات را بهصورت شفاف و امن ذخیره کنند اما به دلیل ضعف نظارت، شاهد هستیم که برخی از همین پلتفرمها که مجوزهای لازم را نیز دارند کلاهبرداری میکنند. استفاده از پلتفرمهای معتبر و دارای مجوز، اطمینان از امنیت معاملات و انتخاب مسیرهای امن، نقش مهمی در جلوگیری از کلاهبرداری و حفظ سرمایه دارد.
به طور کلی برای خرید آنلاین طلا، علاوه بر توجه به مجوزها و تأییدیههای رسمی، باید دستگاههای نظارتی پیوسته نسبت به فعالیت این پلتفرمها مطمئن شوند، در غیر این صورت با رشد بازار طلا و افزایش ارزش آن، شاهد رشد کلاهبرداری در بازار طلا خواهیم بود. این مساله به قدری گسترده شده که تبلیغات این اپلیکیشنها به سطح شهر و حتی تلویزیون هم کشیده شده است.
***
صدور مجوز خرید و فروش آنلاین طلا موقتاً متوقف شد
شامگاه دیشب پیش از ارسال روزنامه به چاپخانه خبر توقف موقت صدور مجوز خرید و فروش آنلاین طلا توسط معاون مراکز بهبود محیط کسبوکار وزارت اقتصاد اعلام شد. محمدرضا حاجیجعفری گفت: با توجه به مشکلات مربوط به پلتفرمهای خریدوفروش آنلاین طلا، هیات مقرراتزدایی تصمیم به توقف صدور این مجوز گرفت. وی دیشب در برنامه میز اقتصاد شبکه خبر درباره پلتفرمهای خریدوفروش آنلاین طلا توضیحاتی را ارائه داد. حاجیجعفری گفت: از ابتدای راهاندازی درگاه ملی مجوز، ۲۶۱ مجوز برای پلتفرمهای خرید و فروش طلا صادر شده است. نقدهایی به آسانی صدور این مجوزها مطرح شده که وی رد کرد و توضیح داد: شرایط و مدارک توسط هیات عالی نظارت بر سازمانهای صنفی کشور تعیین میشود. مشکل اصلی این بود که کاربرگ «سامانه معاملات طلای آنلاین» بدون رعایت ضوابط امنیتی لازم ارائه شده بود. صدور مجوزهای قبلی، بدون بررسی دقیق، حساسیتهای امنیتی را برانگیخته بود که منجر به مکاتباتی برای توقف صدور مجوز شد. بر اساس تبصره ۲ و ۴ ماده ۷ قانون اصلاحیه، توقف صدور مجوز به دلیل انحصار، ممکن نیست اما تصمیم بر این شد ضوابط لازم طی ۵۰ روز تهیه شود. از جمله این ضوابط، سپردهگذاری طلای معادل در بانک کارگشایی و فراهم کردن زیرساختهای امنیتی سایت است. اختلاف آماری موجود مربوط به پلتفرمهایی است که مجوزهای خود را به شناسه یکتا تبدیل نکردهاند. ضوابط جدید باید توسط نهادهای حاکمیتی تنظیم شود و نظارت پسینی همچنان بر عهده اتحادیه کسبوکارهای مجازی است.
ارسال به دوستان
یادداشت
از انقلاب کبیر فرانسه تا انقلاب اسلامی ایران: کجا ایستادهایم؟
حسین میرزایی*: یکی از مهمترین ضرورتهای یک جامعه انقلابی، یادآوری و ارزیابی مداوم آن آرمانها و ارزشهای اساسی است که مردم به خاطر آنها دست به انقلاب زدهاند. در همه انقلابهای بزرگ دنیا، این ارزشها به عنوان منشوری مقدس برای آن کشورها عمل میکند و گاه پیامدهای فراملی آن تا سالهای سال جامعه جهانی را تحت تاثیر خود قرار میدهد اما تاریخ گواه آن است که بسیاری از انقلابها پس از وقوع، در اجرا و نهادینهسازی این ارزشها در بطن جامعه خود ناکام میمانند و سالهای سال زمان نیاز است تا آن ارزشها – اگر استحاله نشده باشند - بر سر جای خود قرار بگیرند. انقلاب اسلامی ایران، یکی از بزرگترین، مهمترین و اثرگذارترین انقلابهای تاریخ به شمار میرود. 6 سالی است که این انقلاب 40 سالگی خود را جشن گرفته و مرور نتایج و دستاوردهای پس از آن میتواند برای ما نمایان کند که این قیام بزرگ مردمی تا چه حد به اهداف خود دست یافته و چقدر تا رسیدن به نقطه آرمانی فاصله دارد. روزمرگیها، رخدادها و نوسانهای مقطعی از یک سو و تهدیدهای سخت و نرم دشمنان زخمخورده از سوی دیگر، ممکن است دستاوردهای اثرگذار و درازمدت انقلاب را برای مردمان انقلابی و نسلهایی که دوران پیش از انقلاب را تجربه نکردهاند، پنهان نگه دارد، بویژه اگر این انقلاب بر ضد جریان سیاسی حاکم جهانی اتفاق افتاده باشد. به همین دلیل برجستهسازی و یادآوری آنها میتواند نگاه و چشمانداز ما را برای رصد پیامدها وسیعتر کند.
شاید بد نباشد برای درک بهتر دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران، به رخدادهای دهه چهارم انقلاب فرانسه اشاراتی داشته باشیم. بر کسی پوشیده نیست که انقلاب فرانسه یکی از انقلابهای مهم جهان بوده که تاثیرات شگرفی بر فرآیند تاریخ زیست انسانها گذاشته و تا به امروز نیز این اثرات ادامه داشته است.
اولین و بزرگترین دستاورد انقلاب کبیر فرانسه تغییر نظام سیاسی از «سلطنت» به «جمهوریت» بود. چنانکه تسخیر زندان باستیل توسط انقلابیون در 14 ژوئیه ۱۷۸۹ را لحظه پیروزی انقلاب فرانسه در نظر بگیریم، این انقلاب در سال ۱۸۲۹ وارد 40 سالگی خود شد. در این سال شارل دهم، برادرزاده لوئی شانزدهم، بر تخت پادشاهی فرانسه نشست، یعنی خاندان پادشاهی که انقلاب علیه او صورت گرفته بود، همچنان بر تخت سلطنت تکیه زده بودند. البته واژه جمهوری خیلی زودتر از این تاریخ به سخره گرفته شده بود، آنجا که ناپلئون بناپارت بعد از غلبه بر هرج و مرجهای داخلی در سال 1804 خود را امپراتور فرانسه لقب داد. شارل دهم در 40 سالگی انقلاب قصد داشت سلطنت را احیا کند و همین به سرنگونی او منتهی شد. در این دوران اشراف زمیندار در کنار سلطنتطلبان و نهاد کلیسا به عنوان ضدانقلابان آن دوران دوباره جان گرفتند، مجلس اعیان فرانسه متشکل از دوکها و بارونها با گذار از دوران انقلابی جایگاهی حتی بهتر از قبل یافته بود، با تغییر قوانین انقلابی، اموال مصادره شده از اشراف به آنها بازگردانده شده بود، جاهطلبیهای بینتیجه ناپلئون اقتصاد فرانسه را نسبت به رقیب خود یعنی بریتانیا به طور جدی تنزل داده بود، فقر، نابرابری و مشکلات بهداشتی دامن جامعه فرانسوی را گرفته بود و... .
تصویر انقلاب فرانسه، به عنوان اثربخشترین رخداد در تحولات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جهان مدرن، در 40 سالگی خود تصویری شکست خورده بود اما امروز با گذشت بیش از 230 سال از آن رخداد، لقب انقلاب کبیر فرانسه برای همه جهانیان جا افتاده است و اثرات ناشی از آن انقلاب سرتاسر تاریخ امروز ما را تحت تاثیر خود قرار داده است.
در این یادداشت، قصد بر این نیست با برجستهسازی مشکلات انقلاب کبیر فرانسه در 40 سالگی، چشم خود را بر ناکامیها و بحرانهای سیاسی - اجتماعی و اقتصادی 40 ساله انقلاب اسلامی ایران ببندیم؛ بحرانهایی که عمدتا ناشی از فعالیتها و دشمنیهای سخت و نرم نظام استکباری جهانی بوده است اما این تصاویر ما را دعوت میکند تا در مقیاس بزرگ به دستاوردهای این حرکت عظیم مردمی نگاهی منصفانهتر داشته باشیم. تبلیغات شدید و همهجانبه دشمنان این مرز و بوم، شاید به اندازه کافی اجازه ندهد این دستاوردها به وضوح دیده شود و حتی بر عکس، با استفاده از اقدامات خرابکارانه، جنگ رسانهای و در نهایت با بحرانسازیهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی تصویری غیر واقعی و یک سویه از وضعیت کشور ارائه دهد. آنچه مسلم است اینکه کنار زدن پردههای ضخیم برای دیدن نور این حرکت مردمی با وجود مشکلات روزمره و بحرانها، بسیار دشوار است. تصویر روشن و دقیق معمولا بعد از گذشت زمان از سوی مورخان منصف به دست خواهد آمد اما در شرایطی که هجوم سیستماتیک و همهجانبه برای انتقال احساس ناامیدی و شکست در ذهن و بطن ما جریان دارد، گریزی نیست که لاجرم در ضمن تکاپو برای طی مسیر اصیل و حقیقی و در عین حال کاستن از دردها و زخمهایی که زمینه را برای دشمنان ما فراهم میکند، تصویری بزرگمقیاس از انقلاب کبیر اسلامی ایران ارائه دهیم. رسیدن به چنین تصویری خود بخشی از پیشبرد طرح انقلاب و زمینهای برای اعتلای ظرفیت تابآوری و ایستادگی ایرانیان، به عنوان سوژه اصلی انقلاب است. شاید بهترین، واقعبینانهترین و منصفانهترین تصویری را که از این انقلاب 40 ساله ارائه شده، بتوان در کتاب «صعود 40 ساله» اثر مشترک محمدحسین راجی و سیدمحمدرضا خاتمی مشاهده کرد. این کتاب ثمره تلاش نزدیک 70 نفر از نخبگان این مرز و بوم است که در آن میزان دستیابی جمهوری اسلامی ایران به آرمانهایی از قبیل استقلال، عدالت اجتماعی، امنیت غذایی، آموزش، بهداشت، دسترسی به رفاه عمومی، پیشرفتهای زیرساختی، پیشرفتهای صنعتی، معنویت، آزادی، مردمسالاری دینی و... با استفاده از نزدیکترین و متناسبترین شاخصههای بینالمللی به آرمانهای انقلاب اسلامی بررسی شده است. ارجاعات این کتاب به معتبرترین منابع بینالمللی نظیر دادههای اطلاعاتی سازمان ملل، بانک جهانی، سازمان جهانی غذا و کشاورزی، سازمان جهانی سلامت، دفتر برنامه توسعه ملل متحد و دیگر مراجع آماری جهانی است. باز هم اشاره میشود که بیان دستاوردهای انقلاب، به معنای چشمپوشی بر سوءمدیریتها، مشکلات و بحرانهای اقتصادی-اجتماعی موجود در جامعه نیست و بر همه کارگزاران این نظام فرض است که با وجود همه موانع داخلی و خارجی، امنیت روانی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را برای همه مردم این سرزمین فراهم کنند. مردم این کشور سزاوار زیستن در بهترین شرایط مادی و معنوی هستند.
* مردمشناس
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
ارسال به دوستان
دیدگاه
بدترین لحظه عمر کمدین
حنیف غفاری: رئیسجمهور اوکراین تاب و توان خود را نسبت به سیاستها و رفتارهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور جدید آمریکا از دست داده است. تصور اینکه روزی مذاکرات آتشبس روسیه و اوکراین بدون حضور نمایندگانی از بازیگر اصلی درگیر جنگ (کییف) برگزار شود، ولودیمیر زلنسکی را آزار میدهد اما اکنون چنین کابوسی به واقعیت تبدیل شده است. کییف نگران آن است که قدرتهای غربی بدون مشارکت دادن اوکراین، درباره آینده این کشور تصمیم بگیرند. زلنسکی تأکید کرده است تحقق وعده ترامپ برای خاتمه دادن به جنگ تنها در صورتی عملی است که کییف نیز مشارکت داده شود!
سقف خواستههای زلنسکی از مواردی مانند «عضویت اوکراین در ناتو»، « عضویت در اتحادیه اروپایی» و «خروج نیروهای روس از مناطق تسخیرشده» به «حضور در مذاکرات آتشبس» تقلیل یافته است! آیا سال 2022 میلادی در نقطه اوج جنگ اوکراین، زلنسکی اساسا تصور تنزل خواستههای اصلی و عبور 180 درجه از خطوط قرمز ادعایی خود و ناتو را میکرد؟! پاسخ این سوال قطعا مثبت نیست! زلنسکی حتی به جایی رسید که تصرف بخشهایی از روسیه را در دستور کار قرار داد و با حمایت مطلق آتلانتیکیها دامنه و جغرافیای جنگ را به مناطقی در خاک کشور همسایه خود گسترش داد. اما امروز از مذاکراتی سخن میگوییم که ابعاد، دستور کار و حتی جزئیات و پیشنهادات آن نه از سوی زلنسکی، بلکه در عرصه دیپلماسی پنهان مسکو - واشنگتن تعیین میشود. زلنسکی در این معادله، صرفا یک امضاکننده قرارداد است، نه تنظیمکننده یا درخواستکننده! او حتی در حدی اختیار ندارد که در جریان نحوه و شکل مذاکرات آتشبس که مربوط به خاک کشورش است تصمیمگیری کند! پس از پیروزی ترامپ در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، زلنسکی مدعی بود هر گونه مذاکرهای باید بر مبنای طرحی که آن را «طرح صلح» گذاشته بود انجام شود؛ طرحی که شامل عضویت اوکراین در پیمان آتلانتیک شمالی و خروج روسها از تمام مناطق درگیر در شرق و جنوب این کشور بود اما امروز زلنسکی میگوید ترامپ میتواند به وعده خود مبنی بر پایان دادن به جنگ اوکراین عمل کند اما تنها در صورتی که کییف نیز در هر گفتوگویی شرکت داشته باشد. آمریکا در حال قربانی کردن یکی دیگر از مهرههای خود در تاریخ روابط بینالملل است؛ معاملهای که در عرصه سیاست خارجی واشنگتن تازگی نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت. رئیسجمهور اوکراین به صورت کاملا خودخواسته، کشورش را تبدیل به زمین جنگ ناتو و روسیه کرد اما اکنون پس از ۳ سال تنها مطالبه دلقک، شرکت در مذاکرات آتشبس است. اگرچه برخی شرکای اروپایی واشنگتن درباره رویکرد متفاوت ترامپ نسبت به بایدن در قبال جنگ اوکراین هشدار داده بودند اما زلنسکی هرگز تصور حتی غیبت خود(!) در مذاکرات آتشبس را نمیکرد. مقامات اروپایی به کاخ سفید و کاخ کرملین هشدار دادهاند هر گونه مذاکره برای پایان دادن به جنگ روسیه و اوکراین ممکن است چند ماه به طول انجامد. با این حال حتی زلنسکی نمیداند نقشه راه ترامپ برای پایان دادن به این منازعه، حتی به لحاظ زمانبندی اجرای مراحل مدنظر واشنگتن و مسکو، چه حدود و ثغوری دارد. بهتر است در اینجا به مساله مهمتری اشاره کنیم. اینکه زلنسکی حتی از زمان و مکان برگزاری برخی جلسات پنهان میان آمریکا و روسیه درباره آتشبس اوکراین خبر ندارد! این ناآگاهی، مربوط به چارچوب و جزئیات مذاکرات بوده و بیانگر عمق فاجعه برای رئیسجمهور و دیگر مقامات کییف است. در این میان رئیسجمهور اوکراین همچنان سعی دارد به خود دلداری دهد!
آخرین اظهارات زلنسکی بیانگر همین حقیقت است: «معتقدم ترامپ خودش هم تمام جزئیات را نمیداند، زیرا میتوانم بگویم خیلی چیزها بستگی به این دارد که چه نوع صلحی را میتوانیم به دست آوریم و اینکه آیا پوتین اصولا میخواهد جنگ را متوقف کند یا خیر؟ من اعتقاد دارم او قصد این کار را ندارد».
در ماورای این اظهارات، نگرانی خاصی در چهره و کلام زلنسکی موج میزند. او به لحاظ روانی (و نه واقعی) هنوز بازی صاحبان و مالکان غربی خود و معاملهای را که با وی کردهاند باور نمیکند. او باور نمیکند به جای یک طرف قرارداد، باید به ماشین امضای رئیسجمهور آمریکا تبدیل شود اما در آینده نزدیک چارهای جز مواجهه با چنین واقعیتی ندارد. هر اندازه زمان میگذرد، زلنسکی با واقعیاتی مواجه میشود که هرگز تصور محاسبه و پیشبینی آنها را نداشته است. تحقیر اوکراینیها توسط ترامپ قطعا به نقطه کنونی ختم نمیشود. زلنسکی نهتنها بدترین لحظات عمر سیاسی خود، بلکه سختترین لحظات عمر خود را سپری میکند. زمانی که او در سخنرانیهایش به صورت مکرر و پیوسته از سوی نمایندگان پارلمان اروپا تشویق میشد، هرگز تصور نمیکرد روزی بابت حداقلی و بدیهیترین مطالبات خود به مستاجر کاخ سفید التماس کند!
ارسال به دوستان
رونمایی از شهر موشکی نیروی دریایی سپاه و موشک کروز دریایی 380
تغییر محاسبات
* سرلشکر سلامی: این شهر موشکی محاسبات دشمن را به هم میریزد
دیروز و در ایامالله دهه فجر، از شهر موشکی نیروی دریایی سپاه در سواحل جنوبی کشور رونمایی شد.
در ادامه رونمایی از دستاوردهای دفاعی کشورمان، دیروز همزمان با دهه فجر، با حضور سرلشکر حسین سلامی، فرمانده کل سپاه و دریادار علیرضا تنگسیری، فرمانده نیروی دریایی سپاه از شهر موشکی جدید نیروی دریایی سپاه در سواحل جنوبی کشور رونمایی شد.
در این شهر زیرزمینی، موشکهای کروز با قابلیت مقابله با جنگ الکترونیک ناوشکنهای دشمن مستقر هستند. همچنین موشک کروز دریایی قدر ۳۸۰ با بردی بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر نیز رونمایی شد.
فرمانده کل سپاه در حاشیه بازدید از آمادگی یگانهای موشکی نیروی دریایی سپاه، از این موشک راهبردی با برد بیش از هزار کیلومتر رونمایی کرد. قابلیت انجام عملیات با یک نفر و در کمتر از ۵ دقیقه از ویژگیهای اصلی این موشک است.
سردار سلامی گفت: این شهر موشکی بخشی از توان رزمی سپاه و نیروی دریایی را تشکیل میدهد که میتواند ذهنیت دشمن و محاسباتش را تغییر دهد، تا دیگر اشتباهی از آنها سرنزند که منجر به آزار خودشان و همینطور به زحمت انداختن دیگران شود.
دیادار تنگسیری نیز گفت: موشکهای جدید ما قابلیت آن را دارند که دشمن را در دریای هرمز، همچنین میانه اقیانوس هند مورد هدف قرار دهند.
فرمانده نیروی دریایی سپاه خاطرنشان کرد: این سامانهها و شهرهای موشکی میتوانند صدها کیلومتر در عمق کشور، مسلح و شلیک شوند و اهداف خود را در عمق دریاها مورد اصابت قرار دهند.
وی با اشاره به قابلیتهای ویژه این سامانهها ادامه داد: این سامانهها ویژگیهای منحصربهفردی دارند که لبه تکنولوژی موشکهای کروز دریایی در جهان قرار داریم. موشکهایی که حرکت آنها دیگر به صورت خطی نبوده و کاملا هدایتپذیر هستند و در شناسایی اهداف کاملا هوشمند عمل میکنند.
۲۹ دیماه نیز نیروی دریایی سپاه بخشهایی از یک پایگاه راهبردی خود در اعماق زمین را رونمایی کرده بود.
ارسال به دوستان
دور چهارم تبادل اسرای فلسطینی و اسرائیلی با نمایش دوباره قدرت حماس همراه بود
قدرتنمایی غزه
گروه بینالملل: دور جدید مبادله اسرای فلسطینی و اسرائیلی، با موجی تازه از جشنهای پیروزی مقاومت در غزه و قدرتنمایی حماس در مقابل افکار عمومی جهانی همراه بود. روز گذشته، حکومت حماس به تعهدات خود در چارچوب توافق آتشبس غزه عمل کرد و در چهارمین دور تبادل اسرا 3 اسیر صهیونیست دیگر را آزاد کرد؛ توافقی که پس از کشوقوسهای فراوان و اختلافات داخلی در کابینه صهیونیستها، باعث برقراری آتشبس در نوار غزه از ظهر یکشنبه ۳۰ دی ماه شده و از سوی فلسطینیان و بخش عمده جهان اسلام به منزله پیروزی مقاومت بر صهیونیستها پس از 16 ماه جنگ نفسگیر تلقی شده است. از صبح دیروز نیروهای مقاومت در یک نمایش اقتدار تمامعیار ابتدا در خانیونس و سپس بندر غزه، 3 اسیر دشمن را با حضور نمایندگان صلیب سرخ آزاد کردند. نقطه اوج این مراسم که به زعم رسانههای عبری، در جهت تحقیر اسرائیلیها برگزار شد، تحویل «کیت ساموئل سگل» در بندر غزه با حضور «ابوعبیده» سخنگوی گردانهای قسام، شاخه نظامی حماس بود؛ اسیری اسرائیلی که رسانهها تمرکز ویژهای روی او داشتند.
* استقبال از آزادگان در رامالله و غزه
سپس نوبت جشن مردم غزه هنگام تحویل اسرای فلسطینی بود. مجموعا ۱۸۳ اسیر فلسطینی از جمله ۱۸ محکوم به حبس ابد در زندانهای رژیم اشغالگر آزاد شدند. البته ۷ نفر از این آزادگان قرار است توسط رژیم به خارج از فلسطین تبعید شوند. نخستین اتوبوس حامل 32 اسیر فلسطینی که با ترک زندان عوفر عازم شهرک بیتونیا در رامالله شد، مورد استقبال شمار زیادی از اهالی کرانه باختری قرار گرفت. سپس نوبت مراسم استقبال از 150 اسیر فلسطینی دیگر در نوار غزه بود. به گزارش خبرگزاری شهاب فلسطین، شماری از آزادگان فلسطینی وارده به رامالله به دلیل وضعیت جسمانی وخیم، بلافاصله به بیمارستان منتقل شدند. خبرنگار تلویزیون العربی با حضور در محل پیادهشدن آزادگان فلسطینی، با شماری از آنها گفتوگویی کوتاه داشت. همه آنها از شرایط دشوار و طاقتفرسا و غیرانسانی حاکم بر زندانهای اسرائیل شکایت کردند. وائل سماره، آزاده فلسطینی گفت: «22 سال در زندانهای اسرائیل سپری کردم و احساس میکنم بار دیگر متولد شدهام. اسرا در زندانهای اسرائیل هر لحظه با سرکوب و جنگ روانی شدیدی مواجهند».
بشار شواهنه نیز گفت: «اوضاع در زندانهای گلبوع و النقب بسیار وحشتناک و دشوار است. سرکوبهای اسرائیل بیسابقه است». «عطا عبدالغنی» نیز که به 3 بار به حبس ابد محکوم شده بود، از اینکه پس از 18 سال اسارت مورد استقبال مردم فلسطین قرار گرفته، شادمان بود. یک آزاده فلسطینی دیگر به دوربینهای خبری گفت: «اسرائیلیها تا همین دیروز، ما را به قتل و پاکسازی تهدید میکردند».
از جمله اسرای فلسطینیای که دیروز آزاد شدند میتوان به مجاهد بزرگی مثل «شادی عموری» از طراحان انفجار خودروی بمبگذاریشده در تقاطع مجید در سال ۲۰۰۲ اشاره کرد که منجر به هلاکت ۱۷ اسرائیلی شد. «اشرف ابوسرور» عامل هلاکت نظامی اسرائیلی «شاحر فاکراط» در نزدیکی قبر راحیل در سال ۲۰۰۰ و «احمد اسلیم» مبارز وابسته به جنبش فتح که سال ۲۰۰۲ عملیات هلاکت زوج اسرائیلی آوی و آویتال فولانسکی را در کرانه باختری اجرا کرد نیز در زمره آزادگان بودند.
* پیام پیروزی غزه بر صهیونیستها
پیشتر حازم قاسم، سخنگوی جنبش حماس درباره دستاورهای مقاومت از تبادل اسرا گفته بود: «صحنههای تحویل اسرای اسرائیلی و حضور گسترده مردم و حمایت آنها از مقاومت، رژیم اشغالگر را آزار داد. پیام ما طی صحنههای تحویل اسرا این است که صاحب دستاوردها مردم هستند که همواره در کنار مقاومتند».
وی تاکید کرد: «روند تحویل اسرا را در منطقه جبالیا انجام دادیم تا این پیام را برسانیم که تلاشهای اشغالگران برای از بین بردن زندگی در شمال غزه هیچگاه به نتیجه نخواهد رسید. اظهارات اسموتریچ (وزیر دارایی کابینه نتانیاهو) ثابت کرد حزب راستگرای صهیونیستی تمام اهدافش با شکست مواجه شد و تمام شانسهایش در انتخابات آتی را از دست خواهد داد».
سعید زیاد، تحلیلگر سیاسی شبکههای عربی معتقد است مقاومت فلسطین همچنان اصرار دارد به ارسال پیامهای متعدد به اسرائیل در صحنههای تحویل اسرا ادامه دهد. وی با اشاره به استفاده نیروهای مقاومت از خودروی نظامی ارتش صهیونیستی برای تحویل اسرای اسرائیلی گفت: «این اقدام با این پیام بود که اسرائیل نهتنها نتوانست اسرای خود را با زور نظامی آزاد کند، بلکه حتی خودروها و سلاحهای نظامی خود را هم که 7 اکتبر 2023 از دست داده بود، پس نگرفت».
این تحلیلگر عرب تأکید کرد: «اما قویترین پیامی که حماس در جریان دور جدید تبادل اسرا برای صهیونیستها فرستاد، مربوط به ظاهر شدن «هیثم الحواجری» فرمانده تیپ الشاطی است که ارتش اسرائیل ادعا میکرد در خلال جنگ او را ترور کرده است. تعداد زیاد رزمندگان قسام که روز شنبه در جریان تحویل اسرای صهیونیست ظاهر شدند، نشان میدهد ادعاهای رژیم اشغالگر درباره از بین بردن تعداد زیادی از نیروهای نظامی حماس کاملاً دروغ است».
الیاس کرم، خبرنگار الجزیره در غزه نیز در گزارش خود اعلام کرد: «استقرار نیروهای قسام در محل تحویل اسرای صهیونیست اقدامی هوشمندانه بود و پیامی قوی به تلآویو رساند؛ با این مضمون که گردانهای قسام قدرت خود را بازیافتهاند. صحنه تحویل اسرای اسرائیلی برای صهیونیستها بسیار شوکهکننده بود و مقاومت از طریق این صحنه که به دقت طراحی شده است، میخواهد بگوید ما اینجا هستیم و قسام پابرجاست».
* خشم و اعتراف اسرائیلیها
سیاستمداران اسرائیلی و رسانههای عبری از همان دور اول تبادل اسرا، روش خاص حماس برای اجرای عملیات روانی تحویل اسرای اسرائیلی در حضور مردم پرشور غزه و رزمندگان مقاومت را نشانه روحیه پیروزمندانه و شکستناپذیر غزه برشمرده بودند.
دیروز نیز کارشناسان رسانههای عبری نتوانستند خشم شدید خود را از مشاهده این تصاویر پنهان کنند تا جایی که به طور رسمی آن را نشانه شکست خود و اصل «پیروزی مطلقی» که ارتش اسرائیل با آن فکر و ذهن شهروندانش را پر کرده بود، توصیف کردند.
دیروز کارشناس شبکه 13 تلویزیون اسرائیل در این باره گفت: «حماس هر بار که تعدادی از اسرای ما را تحویل میدهد، پیامی برای ما میفرستد. انتخاب مکانهای مختلف برای تحویل اسرا نشاندهنده سیطره حماس بر سراسر نوار غزه با وجود همه ضرباتی است که در طول جنگ دریافت کرد».
***
تشکر مردم غزه از ایراز
مراسم آزادی اسیر نظامی زن اسرائیلی از مقابل ویرانههای منزل یحیی سنوار، رئیس شهید دفتر سیاسی حماس در خانیونس با اجتماع پرشور مردم غزه و حامیان مقاومت فلسطین همراه بود. این مراسم در حالی برگزار شد که اهالی غزه با فریاد «درود غزه سرافراز به ایران»، «درود غزه سرافراز به یمن و لبنان» و حمل پلاکاردهایی با شعارهای مشابه، از حمایتهای محور مقاومت از مردم مظلوم غزه در خلال 16 ماه نبرد با صهیونیستها قدردانی کردند. ام عبدالله، بانوی فلسطینی حاضر در این مراسم بر ادامه مسیر شهید سنوار و سایر شهدای مقاومت فلسطین تا آزادی همه اسرای فلسطینی از بازداشتگاههای رژیم صهیونیستی تاکید کرد. قاب ویژه دیگر در مراسم آزادی اسرای صهیونیست در اردوگاه جبالیا رقم خورد. پیام مقاومت فلسطین با تحویل یک اسیر زن صهیونیست از میان آوارهای این منطقه در شمال نوار غزه این بود که تجاوز و جنایت همهجانبه رژیم طی ماهها بمباران و محاصره این منطقه همراه با ادعای رهبران صهیونیست مبنی بر نابودی کامل حماس و سایر گروههای مقاومت، هیچ فایدهای نداشته است.
ارسال به دوستان
مارکو روبیو: پولهای ما را خرج خودشان میکنند ترس اپوزیسیون از احتمال قطع کمکهای آمریکا
رسوایی فاندبگیرها
گروه سیاسی: کار برای اپوزیسیون ایرانی دارد بیخ پیدا میکند. اخباری که این روزها از آمریکا و دولت جدید ترامپ به گوش میرسد، برای فاندبگیرانی که به بهانه مقابله با نظام اسلامی هر سال میلیونها دلار به جیب میزدند، خوشایند نیست. هنوز چند روز بیشتر از صدور فرمان اجرایی ترامپ برای تعلیق 90 روزه کمکهای خارجی ایالات متحده نگذشته است که این بار مارکو روبیو، وزیر خارجه آمریکا طی سخنانی به صراحت از فاندبگیرانی انتقاد کرده است که به گفته او از هر دلار کمکهای وزارت خارجه آمریکا 88 سنت را برای خود برمیدارند و آن را به جیب میزنند!
به گزارش «وطن امروز»، سالهاست به عنوان مردم ایران با نمایش مضحک اپوزیسیونی طرف هستیم که به هر بهانهای جلای وطن میکنند تا آن سوی آبها چترشان را برای کمکهایی که از سوی دولت آمریکا یا دیگر دولتها و نهادهای معاند برای آنچه مقابله با نظام اسلامی مینامند، پرداخت میشود، پهن کنند و در این میان هر کدام کیسه خود را میدوزند و در رقابت تنگاتنگ با دیگر چهرهها و گروههای اپوزیسیون قرار میگیرند تا هرچه بیشتر از دلارهای بادآورده آمریکایی بهرهمند شود.
اما حالا در آمریکا دولتی بر سر کار آمده که اتفاقا اغلب همین گروههای اپوزیسیون برای روی کار آمدن آن سینه چاک میکردند. ترامپ با شعار «اول آمریکا» در همان روز مراسم تحلیفش (اول بهمن ماه) فرمان تعلیق 90 روزه کمکهای خارجی آمریکا را صادر کرد؛ کمکهایی که ایالات متحده صرفا در سال 2024 به مبلغ 39 میلیارد دلار برای حمایت از گروههای تروریستی در اقصای نقاط جهان صرف کرده بود که از این میان 65 میلیون دلار به برنامه تامین مالی «دموکراسی خاور نزدیک» تعلق میگرفت.
از آنجا که از دیدگاه آمریکاییها، ایران تنها کشوری در خاورمیانه است که دموکراسی آنطور که باید، در آن اجرا نمیشود! به نظر میرسد این گروههای وطنفروش حداقل در ماههای پیش رو از 65 میلیون دلاری که پیش از این دولت بایدن در اختیارشان میگذاشت، بیبهره خواهند ماند.
* آمریکا مؤسسه خیریه نیست!
چند روز بیشتر از فرمان اجرایی ترامپ نگذشته بود که وزیر خارجه این کشور نیز در یک گفتوگوی تلویزیونی با انتقاد از فاندبگیران گفت: آنها از هر دلاری که گرفتهاند ۸۸ سنت را خودشان مصرف کردهاند و فقط ۱۲ سنت به مقصد رسیده است! وی همچنین گفت: آمریکا موسسه خیریه نیست و فقط به کسانی پول خواهیم داد که اثبات کنند پولها را برای منافع ملی آمریکا هزینه میکنند.
سخنان مارکو روبیو ۲ نکته اساسی در خود دارد؛ اول اینکه به صراحت میگوید این پولها را نه برای دموکراسی که برای منافع آمریکا خرج میکنیم و در ثانی صحبتهای او تاییدی بر همان چیزی است که مردم ایران سالهاست با آن روبهرو هستند و بارها درباره آن گفته شده است که ما با گروههای کلاشی طرف هستیم که به اسم مبارزه با نظام اسلامی میلیونها دلار از دولت آمریکا میگیرند و به قول روبیو از هر دلارش، 88 سنت را به جیب میزنند.
یکی از بهترین مثالها درباره فاندبگیران دولت آمریکا «معصومه علینژاد قمیکلایی» یا همان مسیح علینژاد است. او فقط در مدت ۳ سال یعنی بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۸ سه قرارداد به ارزش بیش از ۲۳۲ هزار دلار با دولت آمریکا منعقد کرده بود که باعث شد حتی همپالکیهایش از او به عنوان «دلال» یاد کنند.
کار به جایی رسید که «میترا جشنی» از چهرههای اپوزیسیون در خارج از کشور در یک برنامه زنده گفت: «مسیح علینژاد به اسم مبارزه، تجارت راه انداخته است؛ او از طریق پروژههای مختلف بودجههای هنگفتی را از آمریکاییها دریافت کرده است». جشنی همچنین با اشاره به طرح شایعات متعدد و مضحک درباره احتمال ترور علینژاد، با کنایه گفته بود: «فیدل کاسترو اینقدر در معرض ترور نبوده که پروژه ترورهای مختلف را برای علینژاد سناریوسازی میکنند!»
علینژاد هرچند تنها یکی از چهرههای اپوزیسیون است و ماجرای کلاشی این جماعت خاص او نیست ولی وی به قدری در به جیب زدن دلارهای آمریکایی تبحر دارد که تقریبا هیچ اپوزیسیونی را نمیتوانیم بیابیم که حداقل یک بار به او و حقهبازیهایش حمله نکرده باشد.
«امیرعباس فخرآور» که خود بارها از سوی دیگر چهرههای اپوزیسیون مورد اعتراض قرار گرفته، آن زمان که مسیح علینژاد درخواست دریافت 500 میلیون دلار از پولهای بلوکهشده مردم ایران را به بهانه غرامت کرده بود، گفت: «مسیح دزده، ما براندازا رو مسخره میکرد و الان هم رفته ۵۰۰ میلیون دلار برای زندانی که نرفته و برای گریههایش برای برادرش که اون هم هیچ وقت زندان نرفته درخواست کرده از پولهای بلوکه شده مردم ایران رو به او بدهند».
وقتی بحث بر سر دلارهای بادآوردهای باشد که به اسم مبارزه، کام اپوزیسیون را شیرین میکند، این دست افشاگریهای اپوزیسیون علیه هم کم نیست. «امیر طاهری» اپوزیسیون ساکن انگلستان نیز در این رابطه گفته است: «اینها (اپوزیسیون) در اجاره دولتهای غربی هستند. مخالفان جمهوری اسلامی به فکر منافع خودشان هستند و از طریق شرکتهای مختلف به دنبال خوردن پولهای بلوکهشده ایران هستند».
«شهرام همایون» از اپوزیسیون خارجنشین نیز بعد از خروج «حمید فرخنژاد» از کشور، از «کاسبی» که وی راه انداخته بود پرده برداشت و گفت: «این جهل سیاسی تا کجا؟! همه اینها به پول برمیگرده؛ به این کارها مزدوری گفته میشه، مزد میگیره، کار انجام میده. بله! خوب میدونیم آقای حمید بالاخره هر مصاحبهای ۱۵۰ پوند در ماه هم رقمی است».
* وحشت و ناامیدی در اردوگاه اپوزیسیون
سخنان ترامپ و وزیر خارجهاش که اصلیترین کمکهای خارجی آمریکا نیز زیر نظر وزارت خارجه این کشور توزیع میشود، باعث وحشت اپوزیسیون شده است. از سخنان مارکو روبیو میتوان اینطور برداشت کرد که دولت ترامپ عزمش را جزم کرده تا از پولپاشیهای بیحساب و کتاب جلوگیری کند.
بهترین توصیف از حال و هوای این روزهای اپوزیسیون را میتوانیم در توئیت «لادن بازرگان» یکی از اعضای اپوزیسیون ببینیم. وی اخیرا در صفحه ایکس خود نوشته است: «از چند روز پیش که بحث «فاند گرفتن» از دولت آمریکا داغ شده، روایتهای عجیبی مطرح میشود. یکی میگوید در زندان برای یک نخ سیگار مانده بودیم، دیگری از هزینههای بیمارستان خواهرش میگوید و آن یکی از شرایط سخت کمپ پناهندگی اما در نهایت، همه این داستانها به یک نتیجه ختم میشود: اینکه گروههای حقوق بشری فاند میگرفتند اما به ما کمک نمیکردند».
بازرگان اینطور استدلال میکند که «بودجه دولت آمریکا به اپوزیسیون برای آنچه «پیشبرد دموکراسی» خوانده، داده شده نه برای خرید سیگار، پرداخت هزینههای درمان، یا حمایت از پناهندگان. بودجه مشخص است اما سخنی که این عضو گروههای اپوزیسیون میگوید گویا مورد تایید خود آمریکاییها هم نیست. گویا بودجه و نحوه خرج آن چندان هم مشخص نیست که وزیر خارجه آمریکا میگوید 90 درصد کمکهای ایالات متحده به مقصد نمیرسد و بیحساب و کتاب جیب اپوزیسیون منفعتطلب را پر میکند.
برخی دیگر از چهرههای اپوزیسیون نیز با ابراز نگرانی از تصمیم دولت ترامپ اعلام کردهاند این اقدام میتواند به معنای قطع حمایتهای مالی و کاهش فعالیتهای آنها باشد. آنها تلاش میکنند با انتشار روایتهایی مبنی بر تأثیر منفی این تصمیم بر دسترسی ایرانیان به اطلاعات(!) توجهها را جلب کنند.
* اوضاع چقدر وخیم است!
اما اوضاع برای اپوزیسیون چقدر وخیم است و با توجه به فرمان اجرایی ترامپ و همینطور سخنان صریح وزیر خارجه آمریکا، اپوزیسیون تا چه حد باید نگران باشد؟
یکی از برداشتهایی که میشود از سخنان ترامپ و مارکو روبیو داشت این است که ترامپ با شعار «اول آمریکا» قصد دارد از هزینههای هنگفتی که کمکهای خارجی آمریکا روی دستشان میگذارد تا حد امکان جلوگیری کرده و این دهها میلیارد دلار را در داخل این کشور هزینه کند. طبق گزارشی که خود آمریکاییها منتشر کردهاند، آنها تنها در سال 2023 چیزی حدود 68 میلیارد دلار به کشورها و گروههای خارجی دادهاند. چنین پول هنگفتی میتواند به داخل آمریکا سرازیر شود و ترامپ را در تحقق شعار «اول آمریکا» یاری دهد.
ترامپ سال ۲۰۱۶ که برای نخستینبار وارد رقابتهای ریاستجمهوری شد، شعار اول آمریکا را مطرح کرد. سپس سال ۲۰۲۰ که از بایدن شکست خورد، همچنان این شعار را حفظ کرد و سال ۲۰۲۴ باز شعارش را تکرار کرد. پس خیلی عجیب نیست اگر ببینیم فرمان تعلیق کمکهای خارجی آمریکا پس از طی مدت تعیینشده دوباره تمدید شود و سپس کاملا از دستور کار خارج شود.
البته احتمال دارد دولت آمریکا به جای قطع کمکهای خارجی، تا جای ممکن این بودجه را کاهش دهد. اشاره وزیر خارجه آمریکا به اینکه ۸۸ درصد این پولها خرج خود فاندبگیرها میشود، این احتمال را به وجود میآورد که دولت آمریکا بخواهد تا 80 یا حتی 90 درصد کمکهای خارجیاش را کاهش دهد. یعنی همان 10 یا در نهایت 20 درصدی را به اپوزیسیون بدهد که فکر میکند این گروهها همان اندازه را خرج ماموریتهایشان میکنند.
اگر فرض کاهش بودجه را نیز بپذیریم، اپوزیسیون ایرانی بخش قابل توجهی از درآمد خود را از دست خواهند داد و این موضوع نیز خسارت غیرقابل جبرانی برای کسانی است که با دلارهای بادآورده هر خیانتی را به مردم و مملکتشان انجام میدادند.
در نهایت اگر دولت آمریکا پس از تعلیق 3 ماهه همچنان کمکهای خارجیاش را مثل سابق از سر بگیرد، مسلم است که آنها این بار روی خرج و هزینهکرد این کمکها سختگیری بیشتری اعمال خواهند کرد و تا حد امکان خرج افرادی میکنند که وابستگی و هماهنگی بیشتری با منافع آمریکا داشته باشند تا این دلارها نه خرج هزینههای شخصی اپوزیسیون، بلکه برای اهدافی صرف شود که به منافع ملی آمریکا کمک میکند. در کل هر اتفاقی در این باره بیفتد، به نظر میرسد دوران کیسهدوزی اپوزیسیون با دلارهای بادآورده آمریکایی به اتمام رسیده است و آنها ماهها و شاید سالهای سختی را در پیش خواهند داشت.
ارسال به دوستان
گزارش میدانی «وطن امروز» از افزایش مجدد قیمت لبنیات بدون مجوز
سر گردنه لبنیات
گروه اقتصادی: از ۷ مهر سال جاری، قیمت 4 گروه از محصولات لبنی تنظیمبازاری ۳۰ درصد افزایش یافت. این افزایش قیمت در محصولات حمایتی موجب افزایش نرخ محصولات غیرتنظیمبازاری در ماههای اخیر شده است. این در حالی است که در هفتههای اخیر دوباره مردم شاهد افزایش قیمت برخی محصولات لبنی هستند.
* تأثیر افزایش قیمت محصولات تنظیمبازاری بر سایر محصولات غیرتنظیمبازاری
افزایش ۳۰ درصدی قیمت محصولات لبنی تنظیمبازاری، تاثیر قابل توجهی بر بازار داشته است. همزمان با این افزایش، نرخ محصولات غیرتنظیمبازاری نیز به تبعیت از افزایش قیمتها گرانتر شده است. این تغییرات قیمتها تاثیر مستقیمی بر سفره مردم و هزینههای روزمره آنها دارد.
بر اساس دادههای انجمن صنایع فرآوردههای لبنی، ۴ محصول اصلی شامل شیر کمچرب نایلونی، شیر کمچرب بطری، شیر کمچرب غنیشده با ویتامین D و ماست کمچرب ۲ و 2.5 کیلویی، همچنین پنیر نسبتا چرب ۴۰۰ گرمی هیچگونه افزایش قیمتی نداشتهاند. این اطلاعات بر اساس توافق با سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان و اطلاعات مندرج در سامانه ۱۲۴ است اما سایر محصولات پس از افزایش قیمت شیر خام در اول مهر سال جاری، بتدریج و با استناد به دستورالعمل قیمتگذاری محصولات داخلی، با افزایش قیمت مواجه شدهاند. گزارش مرکز آمار ایران نرخ افزایش یک ساله لبنیات منتهی به دی سال جاری (۱۴۰۳) را 20.6 درصد و تورم نقطهای را 22.1 درصد نشان میدهد.
تورم ماهانه گروه محصولات لبنی به ترتیب در مهرماه 4.7 درصد، آبان 4.7 درصد، آذر 2.5 درصد و دی 1.9 درصد بوده و در مجموع 13.8 درصد افزایش یافته است که نشاندهنده افزایش تدریجی قیمتها در این مدت است.
در ۴ ماه گذشته، علاوه بر افزایش ۲۰ درصدی قیمت شیر خام، شاهد افزایش ۱۴ درصدی قیمت تمام شده محصولات لبنی بودهایم. همچنین نرخ مصوب هر دهم درصد چربی از ۲۰۰۰ ریال به ۳۰۰۰ ریال افزایش یافته و در بازار از ۲۳۰۰ ریال به ۴۰۰۰ ریال تغییر کرده است. این افزایش قیمتها تحت تأثیر افزایش میزان صادرات و افزایش قیمت جهانی خامه و کره بوده است که منجر به افزایش قیمت خامه و کره بستهبندی شده است. همچنین افزایش قیمت محصولات پتروشیمی و ارز مبادلهای نیز در این افزایش قیمتها تأثیرگذار بوده است.
* اثر جایگزینی رز مبادلاتی در قیمت محصولات لبنی
جایگزینی ارز مبادلاتی به جای ارز نیمایی نیز در افزایش قیمت سایر اقلام افزودنی مانند استارترها، پودر کاکائو و... نقش داشته است. بنابراین افزایش ۱۴ درصدی قیمت محصولات لبنی در ۴ ماه اخیر در مقایسه با افزایش قیمت نهادهها قابل توجیه است.
صنعت لبنیات کشور با وجود افزایش قیمت نهادهها و کاهش قدرت خرید مردم، متعهد به کنترل قیمت محصولات لبنی بر اساس دستورالعملها و قوانین جاری کشور است.
در این میان مشاهدات میدانی خبرنگار «وطن امروز» نشان میدهد علاوه بر افزایش قیمت کارخانهای بعضی محصولات، برخی فروشندگان محصولات لبنی را با قیمتی بالاتر از نرخ مصوب میفروشند و در صورت اعتراض به این موضوع، ادعا میکنند قیمت درجشده قدیمی است و تاریخ تولید و انقضا به بعد از افزایش قیمت مربوط میشود. این موارد مصداقی از گرانفروشی و استفاده نادرست از شرایط بازار است که موجب افزایش فشار بر سفرههای مردم و کاهش مصرف لبنیات شده است.
مشاهدات میدانی «وطن امروز» نشان میدهد فروشندگان برای گرانی کالاها دلایل مختلفی از جمله تغییرات نرخ ارز و افزایش بهای انرژی، هزینههای حملونقل و لوازم بستهبندی را به مشتریان خود اعلام میکنند.
جزئیات افزایش قیمت برخی محصولات لبنی در مقایسه با پیش از افزایش قیمت 4 محصول لبنی تنظیم بازاری به قرار زیر است:
* ماست
1- ماست کمچرب 2.5 کیلویی: قیمت مصوب اردیبهشت سال گذشته ۴۹,۸۰۰ تومان، قیمت فعلی دبه ۲.۲ کیلویی ماست کمچرب سون کاله ۱۱۵۰۰۰ تومان
2- ماست کمچرب 450 گرمی پروبیوتیک پاک: قیمت اوایل سال ۱۳۰۰۰ تومان، قیمت فعلی ۱۶۰۰۰ تومان
3- ماست یونانی 1.5 کیلویی هراز: قیمت هفته آخر اردیبهشت امسال ۷۴۰۰۰ تومان، قیمت فعلی تقریبا ۱۰۰,۰۰۰ تومان
* پنیر، کره و دوغ
1- پنیر 400 گرمی: قیمت مصوب پارسال ۳۷,۰۰۰ تومان، قیمت فعلی قالبهای ۴۰۰ گرمی پنیر پاک و کاله ۴۸۰۰۰ تومان
2- کره 100 گرمی میهن: قیمت اوایل سال ۲۴۰۰۰ تومان، قیمت فعلی ۲۹۰۰۰ تومان
3- کره 50 گرمی کالین: قیمت اوایل سال ۱۳۰۰۰ تومان، قیمت فعلی ۱۶,۵۰۰ تومان
4- کره 250 گرمی ماردینی: قیمت اوایل سال ۶۲,۰۰۰ تومان، قیمت فعلی ۸۰,۰۰۰ تومان
5- دوغ گازدار پگاه 2 لیتری: قیمت اوایل سال ۲۹,۷۰۰ تومان، قیمت فعلی ۳۸۰۰۰ تومان
6- دوغ کفیر پگاه 1.5 لیتری: قیمت اوایل سال ۲۸۰۰۰ تومان، قیمت فعلی ۳۳,۹۵۰ تومان
* نرخ برخی محصولات لبنی قبل و بعد از افزایش قیمت
محصول قیمت (تومان) - اوایل سال قیمت (تومان) - حالا
ماست کمچرب 2.5 کیلویی ۴۹,۸۰۰ ۱۱۵,۰۰۰
ماست کمچرب 450 گرمی پاک ۱۳,۰۰۰ ۱۶,۰۰۰
ماست یونانی 1.5 کیلویی هراز ۷۴,۰۰۰ ۱۰۰,۰۰۰
پنیر 400 گرمی پاک و کاله ۳۷,۰۰۰ ۴۸,۰۰۰
کره 100 گرمی میهن ۲۴,۰۰۰ ۲۹,۰۰۰
کره 50 گرمی کالین ۱۳,۰۰۰ ۱۶,۵۰۰
کره 250 گرمی ماردینی ۶۲,۰۰۰ ۸۰,۰۰۰
دوغ گازدار پگاه 2 لیتری ۲۹,۷۰۰ ۳۸,۰۰۰
دوغ کفیر پگاه 1.5 لیتری ۲۸,۰۰۰ ۳۳,۹۵۰
جدول بالا قیمتهای مصوب را نمایش میدهد، در حالی که در فروش این محصولات نیز از مهرماه به بعد، به بهانه قیمت قبل از افزایش هم تخلفاتی رخ میدهد و برخی از این کالاها هماکنون گرانتر از نرخ مصوب به دست مردم میرسد.
* فقط ۴ قلم کالا تنظیم بازاری گران شد یا بیشتر؟
بهنام نیکمنش، معاون بازرسی و نظارت اتاق اصناف ایران با تاکید بر افزایش قیمت همه محصولات لبنی به صورت دورهای در ماههای اخیر اعلام کرد: بر اساس بازرسیهای انجام شده، شاهد افزایش قیمت محصولات لبنی در کف بازار هستیم. وی افزود: اطلاعات مربوط به این افزایش قیمتها در اختیار ستاد تنظیم بازار و سازمان حمایت قرار دارد.
نیکمنش در پاسخ به اینکه افزایش قیمت لبنیات مربوط به ۴ قلم کالا تنظیم بازاری است یا سایر محصولات نیز تحت تاثیر قرار گرفتهاند، اظهار داشت: بر اساس مشاهدات، قیمت همه اقلام لبنی افزایش یافته است. این گزارشها به صورت هفتگی به سازمان حمایت مصرفکنندگان و تولیدکنندگان ارائه شده و اکنون آنها در جریان کامل نحوه افزایش قیمتها هستند.
وی درباره میزان افزایش قیمت محصولات لبنی بیان کرد: سازمان حمایت میتواند این افزایش را دقیقا محاسبه و اعلام کند قیمت این محصولات چند درصد افزایش داشتهاند.
* مبارزه با گرانفروشی لبنیات
علیاحسان ظفری، رئیس هیات مدیره اتحادیه فرآوردههای لبنی کشور در واکنش به اخبار تایید افزایش قیمت لبنیات توسط بازرسی اتاق اصناف ایران اظهار داشت: هرگونه افزایش قیمت لبنیات ممنوع است و افزایش قیمتهایی که توسط برخی برندها اعمال شده غیرقانونی است و باید با آنها برخورد شود.
ظفری تأکید کرد: مردم در صورت مشاهده گرانفروشی لبنیات یا هرگونه تخلف در بازار، میتوانند آن را به شماره ۱۲۴ و سازمان تعزیرات حکومتی گزارش دهند تا با متخلفان برخورد شود.
وی در ادامه افزود: اگرچه برخی مواد اولیه تولید و بستهبندی مانند «پت» افزایش قیمت داشته اما این به معنای آن نیست که صنایع لبنی خودسرانه اقدام به افزایش قیمت محصولات خود کنند.
قاسم نودهفراهانی، رئیس اتاق اصناف ایران هم در این زمینه اعلام کرد: نظارت و بازرسی بر کالاهای مصرفی در ایام نوروز و شب عید، بویژه کالاهای مرتبط با معیشت و غذای مردم مانند پوشاک و آجیل، با دقت بیشتری انجام خواهد شد. وی افزود: روند تولید و تامین محصولات مورد نیاز این ایام و وضعیت تولید صنایع نیز از هماکنون رصد و پایش میشود.
نودهفراهانی تصریح کرد: تولید باید در کشور وجود داشته باشد تا توزیع نیز انجام شود و به همین منظور تمام توان خود را برای حمایت از تولید به کار خواهیم گرفت. وی تاکید کرد: برخی تولیدکنندگان کالای خود را با قیمت گران در بازار توزیع میکنند و هدف اتاق اصناف برخورد با این واحدهای تولیدی است که محصول خود را با قیمت بالا عرضه میکنند.
* ثبات قیمت کالاهای اساسی تا پایان سال
رئیس اتاق اصناف ایران افزود: نوسانات نرخ ارز و هزینههای تولید در این میان نقش دارد اما با کسانی که به دنبال سوءاستفاده از شرایط موجود هستند حتماً برخورد خواهد شد. نودهفراهانی همچنین به مشکلات تأمین ارز مستمر و مکفی کالاهای اساسی در ماههای پایانی سال اشاره کرد و اینکه در نامهای از وزرای اقتصاد و جهاد کشاورزی خواسته است برای حل مشکلات فعالان اقتصادی همراهی کنند.
نودهفراهانی تاکید کرد: ستاد تنظیم بازار برای تغییر قیمت کالاهای اساسی و مورد استفاده در ایام نوروز تصمیمی نگرفته است و تا شب عید، نرخ کالاهای اساسی تغییری نخواهد کرد. وی اظهار داشت: بر اساس مذاکرات انجام شده با وزیر جهاد کشاورزی، مقرر شده کالاهای اساسی در نمایشگاههای بهاره که از ۱۰ تا ۲۰ اسفند در سراسر کشور برگزار میشود، توزیع شود.
* شفافیت قیمتها و مسؤولیت فروشندگان
محمد فربد، سخنگوی انجمن صنایع لبنی در گفتوگو با «وطن امروز»، درباره افزایش قیمتها اظهار داشت: برخی کالاها با عنوان «کالاهای چهارجلدی» مشهور هستند. قیمت این کالاها تعیین و مصوب شده و بر اساس همان قیمتها عرضه میشوند. این محصولات، توسط شرکتها تنظیم قیمت میشوند که بر اساس پارامترهای هزینه و سود مصوب، قیمتگذاری میشوند.
فربد بیان کرد: «تغییرات قیمتها در 2 مرحله اتفاق افتاده است؛ نخستینبار در مردادماه متاثر از افزایش نرخ ارز و بهای انرژی، هزینههای حملونقل، لوازم بستهبندی و... و مرحله بعدی در مهرماه متعاقب افزایش ۱۴ درصدی قیمت شیر خام». وی افزود: در مجموع این افزایش قیمتها ۳۰ درصد بوده و شرکتها قیمتهای قبل از تیرماه را افزایش دادهاند.
فربد تاکید کرد: در 4 ماه اول سال شرکتها هیچ رشد قیمتی نداشتهاند. وی افزود: « روی کالا 2 ردیف قیمت تولیدکننده و مصرفکننده ذکر شده است. بنابراین واحدهای عرضه کالا نمیتوانند در این زمینه تقلب کنند». اگر هزینه دریافتی از سوی این واحدها با قیمت قید شده روی محصول مطابقت نداشت، خریداران باید فروشندگان را به قیمتهای روی محصول ارجاع دهند و در صورت دریافت مبلغی بیش از آن، به سازمانهای نظارتی شکایت کنند.
فربد در پایان اشاره کرد: در بسیاری از فروشگاههای زنجیرهای، محصولات لبنی برای ایجاد رقابت در بازار با تخفیف و حتی ارزانتر از قیمت درج شده روی محصول به فروش میرسند. وی تصریح کرد: برای تامین مالی خانوار، دولت باید نظارت داشته و اقدامات لازم را انجام دهد.
* اهمیت مصرف لبنیات و تأثیر آن بر سلامت
پزشکان و کارشناسان تغذیه تاکید دارند حذف لبنیات از رژیم غذایی صحیح نیست. به گفته آنان، مصرف لبنیات در ایران در مقایسه با کشورهای دیگر ۳۰ درصد کمتر است و کاهش بیشتر آن میتواند به سلامت جامعه آسیب برساند. در حال حاضر، سرانه مصرف لبنیات در ایران حدود ۷۰ کیلوگرم است، در حالی که میانگین جهانی ۱۶۰ کیلوگرم است.
* جایگزینهای لبنیات
کارشناسان تغذیه پیشنهاد میکنند برای دریافت کلسیم میتوان از سبزیجاتی مانند کلم بروکلی، اسفناج و کلمپیچ، حبوبات و آجیلها استفاده کرد اما هیچ ماده غذایی نمیتواند جایگزین کاملی برای لبنیات باشد. در شرایط اقتصادی کنونی، باید مصرف لبنیات را اولویتبندی کرد تا سلامت خانواده با هزینه کمتر حفظ شود.
* محصولات اصلی لبنی
1- ماست: منبع عالی کلسیم و پروتئین، حاوی پروبیوتیکها و کمککننده به سلامت دستگاه گوارش
2- پنیر: منبع خوب کلسیم و پروتئین، قابل مصرف در وعدههای کوچک
3- دوغ: کمک به جذب کلسیم و تقویت گوارش
در صورت حذف کامل لبنیات، رژیم غذایی باید بهگونهای تنظیم شود که منابع کلسیم، پروتئین و ویتامین D از سایر منابع تأمین شود. در غیر این صورت، ممکن است هزینههای درمانی بیشتری برای بیماریهایی مانند پوکی استخوان متحمل شویم.
* مشکلات مرتبط با حذف لبنیات
1- کوتاهی قد کودکان و پوکی استخوان در بزرگسالان: ماست و دوغ از بهترین منابع کلسیم هستند و مصرف منظم آنها به پیشگیری از این مشکلات کمک میکند.
2- بروز مشکلات در سیستم گوارشی: پروبیوتیک موجود در ماست و دوغ، سلامت روده را تقویت کرده و به هضم بهتر غذا کمک میکند.
* از رد گرانی تا گرانی
به گزارش «وطن امروز»، با وجود اظهارات سخنگوی انجمن صنایع لبنی که به نوعی افزایش قیمت محصولات لبنی در هفتههای اخیر را رد کرده است و آن را به افزایش نرخ ارز و بهای بستهبندی و حملونقل و عوامل دیگر نسبت داده است اما این افزایش قیمتها در سطح بازار و سفره مردم کاملاً محسوس است. مردم این روزها با مراجعه به فروشگاهها شاهد افزایش قیمت محصولات لبنی هستند و از سازمانهای حمایت و تعزیرات انتظار دارند به موضوع گرانیها ورود کرده و با متخلفان برخورد قانونی کنند.
ارسال به دوستان
نگاه
شرم نمیکنید آقای دبیرکل؟!
نوید مومن: دبیرکل سازمان ملل متحد اخیرا در یک لفاظی آشکار، خواستار برطرف شدن نگرانیها درباره فعالیتهای هستهای جمهوری اسلامی ایران شده و حتی از تهران خواسته در این روند، «اعتمادسازی» را از خود شروع کند! آنتونیو گوترش در حالی این مواضع وقیح را بر زبان رانده که خروج یکجانبه آمریکا از برجام، مستقیما قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد را به چالش کشید و اساسا چیزی از توافق برجام باقی نگذاشته است. گوترش به جای مطالبهگری درباره عدول واشنگتن از یک سند رسمی که اتفاقا از سوی سازمان متبوع وی (شورای امنیت سازمان ملل متحد) نیز قطعنامه شده است، در صدد معکوسسازی صورتمساله برآمده است! این رویکرد غیرحقوقی و کاملا سیاسی در طول تاریخ معاصر روابط بینالملل مسبوق به سابقه است و مهر تاییدی بر انحراف مطلق سازمان ملل متحد از اهداف و اساسنامه ادعایی خود به شمار میآید. در فصل ابتدایی منشور ملل متحد آمده است: «ما اعضای سازمان ملل متحد تعهد خود را به محفوظ داشتن نسلهای آینده از بلای جنگ بیان کرده و اعتقاد و ایمان خود را به حقوق اساسی بشر و به حیثیت و ارزش شخصیت انسانی، تساوی حقوق مرد و زن و ایجاد شرایط لازم برای حفظ عدالت و احترام به الزامات ناشی از عهدنامهها و سایر منابع حقوق بینالملل ابراز میکنیم». کافی است آقای گوترش به همین یک سوال ساده پاسخ دهد: نسبت مواضع اخیر وی در قبال پرونده هستهای ایران با مفاد مندرج در منشور ملل متحد چیست؟ ماجرا به این نقطه ختم نمیشود. درست در حالی که دبیرکل سازمان ملل متحد مانند رافائل گروسی، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی به جای تمرکز بر وظایف و مسؤولیتهای مسلم خود، بازی مستقیم و آشکار در زمین واشنگتن و اتحادیه اروپایی را در دستور کار قرار داده است، رژیم اشغالگر قدس رسما فعالیت آنروا (آژانس امدادرسانی و کاریابی برای آوارگان فلسطینی) را متوقف کرده و فراتر از آن، پاسخگوی بمباران مراکز وابسته به سازمان ملل متحد در غزه و دیگر نقاط فلسطین نیست. گوترش به جای بازخواست رسمی از صهیونیستها و آمریکا بابت کشتار سیستماتیک و عامدانه کارکنان سازمان ملل متحد، ترجیح داده تمرکززدایی از این جنایت آشکار و مستمر را در دستور کار قرار دهد. واقعیت تلخ این است که سازمان ملل پس از ۸ دهه، نقش و جایگاه حقوقی خود را در مناقشات بینالمللی نادیده گرفته و رسما به متغیری وابسته به جریان سلطه تبدیل شده است.
بخشی از این روند، منبعث از نحوه چینش ساختار سازمان ملل متحد و سلطهمحور بودن ماهیت آن (به جای جهانشمول بودن) است. هیچیک از دبیرکلهای سازمان ملل متحد از خاوریر پرز دکوئیار گرفته تا پطرس غالی، کوفی عنان، بانکیمون و گوترش در ذهنیت و پیشفرضهای انتزاعی خود، تلقی جهانشمول و صلحمحور از سازمان ملل متحد نداشته و بالعکس، تطبیق مطالبات بینالمللی با منافع جریان سلطه و در راس آن آمریکا را اصلیترین دغدغه خود در قبال بحرانهای گذشته، جاری و حتی آتی جهانی تلقی میکنند. استمرار ۱۶ ماهه نسلکشی غزه و گردنکشی آشکار رژیم اشغالگر قدس برای سازمان ملل متحد در چنین بستر و فرامتنی عینیت یافت و منجر به نارضایتی مطلق دولتهای مستقل و ملتهای آگاه از این ساختار نامتوازن و ناکارآمد شد. «مدیریت مدارامحور» در عرصه روابط بینالملل مدتهاست جای خود را به «مدارا با جریان سلطه» داده و روح جاری در کالبد سازمان ملل متحد را تشکیل داده است. خروجی و محصول ترکیب این «روح» و «کالبد» قطعا صلح و عدالت و برابری در دنیا نیست. در چنین فضایی اساسا نمیتوان سخن از مدیریت مدارامحور و حل و فصل بحرانهای حقوق بشری به میان آورد. حل یک بحران در مناسبات جهانی، در وهله اول مرهون نگاه برابر نسبت به ملتها و دولتها و تمرکز بر مفهوم «بشریت» و متعلقات آن است اما آیا چنین نگاه و تمرکزی بر سازمان ملل متحد حاکم است؟! پاسخ این سوال قطعا منفی است. گوترش مصداق و ترجمان همین ترکیب نامتجانس و آزاردهنده است؛ جایی که بازیگران سلطهگر نه تنها بر ساختارهای اجرایی و عملیاتی سازمان ملل متحد تسلط دارند، بلکه در بزنگاههای حساس و سرنوشتساز، این ساختارها را به استخدام مطلق خود درمیآورند. جایگاه دبیرکل سازمان ملل متحد به گونهای است که قاعدتا باید مانع تحقق چنین چرخه و دور باطلی شود اما سخن گفتن از قاعده، ساختار و ثوابت رفتاری و گفتاری در میان مقامات ارشد سازمان ملل بیهوده است. وارونهنمایی و سانسور نقش آمریکا و پس از آن اتحادیه اروپایی در انهدام توافق هستهای سال 2015 میلادی و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل متحد و سکوت کرکننده گوترش درباره جنایات صهیونیستها علیه مراکز امن وابسته به سازمان ملل متحد در فلسطین، ۲ روی یک سکه و محصول یک روند است؛ روندی که تحت تاثیر بیداری جهانی، قطعا محکوم به تغییرات زیربنایی خواهد بود، حتی اگر جریان سلطه چنین تغییری را برنتابد.
ارسال به دوستان
|
|
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
آدرس مطلب:
|