خواب آشفته محور آمریکا برای لبنان؛ آقای سلام بیدار شوید!
به گزارش وطن امروز، از زمانی که حزب الله در 8 اکتبر 2023 در چارچوب حمایت از نوار غزه به نبرد طوفان الاقصی پیوست و اجازه نداد مردم و مقاومت فلسطین در مقابل محور استکباری آمریکا و اسرائیل و همه حامیان غربی و عربی آنها تنها بمانند و شکست بخورند، تحرکات احزاب غربگرای لبنانی و چهرههای بدنام این کشور همچون «سمیر جعجع» رئیس حزب نیروهای لبنانی که به همراه شرکایش سابقه طولانی در خیانت به ملت لبنان و خدمت به دشمن صهیونیستی دارند، اقدام به احیای توطئههای ضدمقاومتی خود کردند و توجیه آنها طرح این ادعا بود که مقاومت لبنان به طور کلی و حزب الله به شکل ویژه، این کشور را به جنگ کشانده است.
تاریخچه تجاوزات و اشغالگری صهیونیستها در لبنان
کسانی که حتی کمی با تاریخ تحولات لبنان آشنایی داشته باشند، به خوبی میدانند ماهیت تجاوزات رژیم صهیونیستی به لبنان یا هر کشور عربی دیگری ارتباطی به مقاومت ندارد و این رژیم از زمان اشغال فلسطین در سال 1948 در چارچوب پروژه موسوم به «اسرائیل بزرگ»، چشم طمع به خاک همه کشورهای عربی منطقه داشت و این پروژه از فلسطین تا عربستان امتداد دارد.
در همین راستا لبنان به عنوان کشور همسایه و هم مرز فلسطین، از جمله اولین کشورهای عربی بود که صهیونیستها بعد از فلسطین قصد اشغال آن را داشتند.
در دهه 1980 میلادی، صهیونیستها تا قلب بیروت هم پیشروی کرده بودند و در حال تبدیل کردن لبنان به فلسطین دوم و کوچاندن ملت این کشور بودند. این در حالی بود که دولت وقت لبنان وفالانژها که باقیماندههای آنها همچون جعجع که هنوز هم دست از فتنه علیه منافع ملی لبنان برنداشتهاند، نه تنها کاری برای دفاع از کشور انجام نمیدادند؛ بلکه در هماهنگی آشکار با دشمن صهیونیستی قصد داشتند لبنان را تقدیم اشغالگران کنند.
«بشیر الجمیل» رهبر حزب فالانژها در آن دوره بعد از در دست گرفتن قدرت بهعنوان رئیس جمهور لبنان و رهبر حزب فالانژها که در واقع جاسوس رژیم صهیونیستی بود، ضمن کمک نظامی و میدانی به اسرائیل برای اشغال لبنان، حتی قول امضای قرارداد صلح با اسرائیل را نیز داده بود. بشیر الجمیل از روزهای اول قدرت گرفتن در صحنه داخلی لبنان، در پی ایجاد روابط قوی با اسرائیلیها بود و همیشه سعی میکرد در عملیاتهای خود نظر اسرائیلیها را جویا شود و مطابق آن عمل کند.
بر اساس اطلاعات موجود، روابط حزب فالانژها و اسرائیل از سال 1975 و بعد از جنگ داخلی لبنان آغاز شد؛ جایی که فالانژیستها برای سرکوب آوارگان فلسطینی و نابودی گروههای مقاومت موجود در لبنان، از اسرائیل درخواست کمک کردند که با پاسخ مثبت تلآویو این همکاریها در زمینه نظامی آغاز شد. او حتی با «آریل شارون» نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی هم دیدار کرده بود.
مقاومت؛ ناجی لبنان در آشفتهبازار خیانتهای داخلی و تجاوزات صهیونیستها
در همان زمان ظهور مقاومت و تشکیل جنبش مقاومت اسلامی حزب الله لبنان موجب شد تا کارتهای آمریکا و رژیم صهیونیستی و متحدان آنها در داخل لبنان به هم بریزد و نیروهای مقاومت دو دهه به اشکال مختلف مقابل صهیونیستها ایستادند تا اینکه در سال 2000 این رژیم را مجبور به پایان اشغالگری در خاک لبنان کردند.
حزب الله اولین بار به طور رسمی بیانیهای نظامی در 6 ژانویه 1984 با امضای «مقاومت اسلامی» منتشر کرد. با توجه به مراحل طی شده از 1982 تا 24 مه 2000، میتوان مبنای مقاومت حزبالله را در این دوره بر اساس توسعه و تکامل مبارزه مسلحانه با اشغالگران صهیونیستی تعریف کرد که مراحل آن از حملات شهادتطلبانه تا حملات چریکی و تکامل آن به شبیخونهای سنگین به مقرها و تجمعات نیروهای رژیم صهیونیستی بود.
از روز 21 مه 2000/ 1 خرداد 1379 پس از اجرای چندین عملیات توسط رزمندگان مقاومت اسلامی، عقبنشینی نیروهای رژیم صهیونیستی از جنوب لبنان آغاز شد.
این اتفاق یک بار دیگر در سال 2006 هم تکرار شد و حزب الله علاوه بر وارد کردن یک شکست خفت بار دیگر به دشمن صهیونیستی پروژه سنتی آمریکا و اسرائیل برای تغییر چهره خاورمیانه را هم ناکام گذاشت.
اما علاوه بر نبردهایی که مقاومت با رژیم صهیونیستی داشت که از جمله آن میتوان به جنگ 33 روزه سال 2006 اشاره کرد، در جریان توطئه تروریسم که آمریکا در سال 2011 علیه منطقه به راه انداخت و بعد از سوریه و عراق، لبنان را در دایره اهداف خود قرار داده بود باز هم حزب الله و شرکای آن در مقاومت اسلامی لبنان بودند که این کشور را از شر داعش و دیگر گروههای تروریستی- تکفیری نجات دادند.
موفقیتها و پیروزیهایی که حزب الله برای لبنانیها به ارمغان آورد صرفاً مربوط به پیروزیهای نظامی نبوده و پرونده ترسیم مرزهای دریایی میان لبنان و رژیم صهیونیستی در سال 2021 گواه روشنی بر این امر است. در زمانی که رژیم اشغالگر با حمایت آمریکا قصد داشت همه منابع انرژی لبنان در آبهای سرزمینی این کشور را غصب کند، حزب الله توانست با هشدارهای نظامی، این رژیم را مجبور به انعقاد قرارداد ترسیم مرزهای دریایی و بهرهمندی لبنان از گاز و نفت خود در دریای مدیترانه کند.
حمله پیشدستانه حزبالله به اسرائیل در طوفان الاقصی
بعد از پیروزیهایی که مقاومت لبنان رقم زد و شهید سید حسن نصرالله همواره تاکید داشت که این پیروزیها متعلق به کل مردم لبنان است نه فقط شیعیان یا حامیان مقاومت، جایگاه حزب الله در لبنان در سطوح مختلف از جمله سیاسی و اجتماعی روز به روز بالاتر رفت و به تبع آن تلاش دشمنان مقاومت و حامیان اسرائیل هم برای ضربه زدن به حزب الله بیشتر میشد. این طرفها به سرکردگی باقیمانده فالانژها و در راس آن سمیر جعجع حتی از فتنه برای جنگ داخلی و ریختن خون لبنانیها هم برای رسیدن به اهداف ضد ملی خود ابایی نداشتند و این فتنهها همچنان هم ادامه دارد.
بعد از سال 2006 رژیم صهیونیستی همواره در حال برنامهریزی برای انجام جنگی بزرگ علیه لبنان بود تا اهداف قدیمی خود را در این کشور تحقق ببخشد. بعد از عملیات طوفان الاقصی که یک عملیات کاملاً فلسطینی بود و تحولات مربوط به این عملیات، فرصت مناسبی در اختیار رژیم صهیونیستی قرار میگرفت که از اوضاع آشفته جنگی منطقه استفاده کرده و حمله غافلگیرکنندهای علیه لبنان انجام دهد؛ با این تصور که جنگ غزه محور مقاومت را به خود مشغول کرده و این محور نمیتواند به شکل مناسب از حزب الله حمایت کند، به ویژه این که ارتش لبنان هم طی همه دهههای گذشته نتوانسته بود عملکرد قابل قبولی در دفاع از این کشور مقابل تجاوزات صهیونیستی- تکفیری از خود نشان دهد.
بنابراین مشارکت حزبالله در نبرد طوفان الاقصی را علاوه بر باز کردن یک جبهه بزرگ حمایتی برای غزه، باید یک حمله پیشدستانه علیه رژیم صهیونیستی توصیف کرد؛ موضوعی که شاید بسیاری از آن غافل شدهاند و حتی در تحلیلهای مربوط به جنگ لبنان و رژیم صهیونیستی هم کمتر به آن پرد اخته میشود.
خیز محور آمریکایی-صهیونیستی و مزدوران آن برای احیای فتنههای قدیمی در لبنان
اما قطار فتنههای محور آمریکایی- صهیونیستی علیه لبنان با همکاری همدستان آنها در داخل این کشور به مرحله بعد از جنگ هم انتقال یافت و تلاش برای منزوی کردن حزب الله در لبنان از جمله در سطح سیاسی تشدید شد. با وجود اینکه همه از جمله خود «جوزف عون» رئیس جمهور لبنان به خوبی میدانند که آرایی که حزب الله جمع کرد موجب پیروزی او شد، اما عون برخلاف تعهداتی که به نمایندگان این جنبش از جمله محمد رعد، رئیس فراکسیون مقاومت داده بود، نخست وزیری را انتخاب کرد که مورد تایید حزب الله و جنبش امل نبود.
نواف سلام به عنوان نخست وزیر جدید لبنان شاید در کارنامه خود فعالیتهای آشکار ضد مقاومتی نداشته باشد، اما به موضعگیری قاطع در دفاع از کشور مقابل هرگونه تجاوز خارجی هم شهرتی ندارد؛ چیزی که در عملکرد او در ابتدای راه دیدیم و دولت وی با تسلیم شدن در برابر دیکتههای آمریکایی- صهیونیستی ناخواسته در حال به آشوب کشیدن اوضاع لبنان است که بعد از جنگ در وضعیتی از بیثباتی و تزلزل قرار دارد.
جلوگیری از فرود هواپیماهای ایرانی در فرودگاه بیروت به بهانههای واهی بعد از تهدید ارتش رژیم صهیونیستی و تحریکات آمریکا، نمونهای از رویکرد غیرملی دولت جدید لبنان در ابتدای کار به شمار میرود که به منزله هشداری خطرناک برای سیاستهای این دولت در آینده است.
هشدار بزرگ برای دولت لبنان
در اینجا صرفاً صحبت لغو پروازهای تهران به بیروت یا ایجاد خدشه در روابط ایران و لبنان در میان نیست؛ بلکه بحث اصلی مربوط به آزادی استقلال و حاکمیت لبنان است.
دولت لبنان در شرایطی به خواسته رژیم صهیونیستی برای جلوگیری از فرود هواپیماهای ایرانی در بیروت تن داده که این رژیم برخلاف تعهداتی که از نزدیک به سه ماه گذشته به لبنان داده بود، هم به تجاوزات خود علیه این کشور ادامه میدهد و هم قصد دارد حتی بعد از پایان مهلت تمدید شده یعنی 18 فوریه در 5 نقطه راهبردی از خاک لبنان بماند و حتی دیروز هم حمله پهپادی شدیدی به جنوب لبنان انجام داد که با شهید و زخمی شدن چند شهروند غیرنظامی این کشور همراه بود.
این تجاوزات اسرائیل در حالی است که نه دولت و نه ارتش لبنان و نه طرفهای بینالمللی ضامن توافق آتش بس، کوچکترین اقدامی برای مقابله با این رژیم و تحرکات آن در نقض توافق مذکور انجام ندادهاند.
نگاهی به تحرکات آمریکا و رژیم صهیونیستی نشان میدهد که آنها میخواهند لبنان را به قبل از دهه 1980 برگردانند؛ یعنی زمانی که مقاومتی وجود نداشت و این کشور عرصه تاخت و تاز اشغالگران اسرائیلی بود؛ زیرا حضور مقاومت و مشخصاً حزب الله در چهار دهه گذشته بزرگترین مانع مقابل پروژههای آمریکایی-صهیونیستی علیه لبنان بوده است و آنها میدانند تا زمانی که مقاومت هست، عرصه این کشور هرگز برای تلآویو و واشنگتن باز نخواهد بود.
نتیجه مشخصی که میتوان حاصل کرد و حتی دشمنان مقاومت هم قادر به انکار آن نیستند، این است که مقاومت اصلیترین مدافع لبنان در برابر تهدیدات خارجی و حتی داخلی بوده است و ارتش این کشور که آمریکا و اسرائیل تاکید دارند باید تنها نیروی نظامی لبنان باشد، نه تنها در سایه فشارهای آمریکا قادر به انجام وظیفه ملی در قبال حاکمیت و شهروندان لبنانی نیست؛ بلکه قدرت لازم برای این کار را هم ندارد.
مواضع مدبرانه حزبالله برای جلوگیری از فتنه در لبنان
در اینجا لازم است، علاوه بر فداکاریهای حزبالله در دفاع از لبنان، به مواضع ملی و هوشمندانه و عاقلانه این جنبش هم اشاره کرد. حزب الله به رهبری شهید سید حسن نصرالله طی دهههای گذشته همواره از گرفتار شدن لبنانیها در فتنههای داخلی و خارجی اجتناب کرده بود و بعد از شهادت سید مقاومت و همچنین تعداد قابل توجهی از رهبران و فرماندهان حزب الله، باز هم همین مواضع بر ساختار این جنبش حاکم است.
حزبالله بارها در برابر تحریکات احزاب غربگرای لبنانی در جریان جنگ خویشتن داری کرده و حتی در فتنهای که دیروز برخی با قرار دادن ارتش مقابل ملت به پا کردند و حمله ناموجه برخی عناصر ارتش لبنان به معترضان در نزدیکی فرودگاه بیروت، باز هم حزب الله از کشیده شدن به آشوبهای داخلی اجتناب نموده و در بیانیهای که به این منظور صادر کرد، از دولت و ارتش لبنان خواست به وظیفه خود در حمایت از شهروندان لبنانی و حاکمیت کشور عمل کنند.
تجربه تجاوزات رژیم صهیونیستی به لبنان و نحوه دفع این تجاوزات توسط مقاومت، مشخصاً باید درس عبرتی برای همه لبنانیها از جمله دولتهای متوالی این کشور و نیز دولت کنونی باشد تا از افتادن در دام دشمن اجتناب کنند. دولت نواف سلام که ناتوانی ارتش لبنان در برابر تجاوزات رژیم صهیونیستی را به وضوح مشاهده کرده، باید بداند که هر آسیبی به جایگاه مقاومت به معنای آسیب به کل منافع ملی لبنان است.