12/اسفند/1403
|
23:52
۲۱:۵۳
۱۴۰۳/۱۲/۱۱
نگاه

زلنسکی، اشرف غنی و حیدر العبادی

کد خبر: ۴۰۲۴۶۹

محمد رستم‌پور: «لحظاتی بی‌سابقه در تاریخ دیپلماسی جهان»؛ این تعبیر سیاوش اردلان، خبرنگار بی‌بی‌سی فارسی از مشاجره ترامپ و زلنسکی در دفتر بیضی کاخ سفید، محل کار رسمی رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا آن هم در حضور رسانه‌هاست. درست روبه‌روی مبلی که زلنسکی رنگ‌پریده و پریشان در آن فرو رفته بود، «اوکسانا مارکارووا» سفیر 48 ساله اوکراین در آمریکا نشسته بود، بغض در گلو و حلقه اشک در چشم. مثل بسیاری دیگر از اوکراینی‌هایی که به تعبیر ایلان ماسک، شب «تحقیر ملی» را تجربه کردند، از جمله آن روزنامه‌نگار اوکراینی که ساعتی پس از اخراج زلنسکی از کاخ سفید در مصاحبه با شبکه سی‌بی‌‌اس آمریکا گفت: «ببخشید، دارم گریه می‌کنم». مثل هفتم آذر 1398 که ترامپ در سفری غیرمنتظره به پایگاه نظامی آمریکا در بگرام افغانستان رفت و اشرف غنی، رئیس‌جمهور وقت افغانستان را به آنجا فراخواند. غنی در میان صفوف سربازان آمریکایی خود را جا داد، پشت سر ترامپ؛ پس از آنکه در سخنرانی ۴ دقیقه‌ای خود ۳ بار از دولت، رئیس‌جمهور و نظامیان آمریکا تشکر کرد. مثل نخستین توئیت زلنسکی پس از شب تحقیر در کاخ سفید که در آن ۳ بار از آمریکا تشکر کرد. 23 روز بعد از حضور ترامپ در بگرام، اشرف غنی بار دیگر رئیس‌جمهور افغانستان شد اما بیست‌وچهارم مرداد 1400 با نزدیک شدن طالبان به کابل، از افغانستان فرار کرد. معاهده دوحه کار خود را کرده بود. همان توافقنامه آمریکا و طالبان که ۲ ماه و ۲۰ روز پس از انتخاب مجدد اشرف غنی به عنوان رئیس‌جمهور در دوحه قطر امضا شد و بندهایی مانند خروج آمریکا از افغانستان و تبادل زندانی میان طالبان و دولت افغانستان داشت؛ توافقی درباره آنچه دولت افغانستان در اختیار داشت، بدون حضور چهره یا نماینده‌ای از دولت افغانستان و در جایی خارج از قلمروی افغانستان؛ مثل مذاکرات آمریکا و روسیه درباره اوکراین در ریاض عربستان، درباره اوکراین اما بدون حضور فردی از دولت اوکراین؛ موضوعی که نخست‌وزیر انگلیس هم به آن اشاره کرده است: «نمی‌توانیم باز هم وضعیتی شبیه افغانستان داشته باشیم که آمریکا مستقیما با طالبان مذاکره کرد و دولت افغانستان را کنار گذاشت». کی‌یر استارمر این جمله را پیش از دیدار با ترامپ در کاخ سفید گفته بود؛ دیداری که ترامپ پاسخ او به سوالی درباره رابطه با کانادا را قطع کرد و خطاب به او گفت «بسه دیگه، ممنونم». شبیه این جمله را ترامپ، جمعه شب مقابل رسانه‌های آمریکایی خطاب به زلنسکی گفت: «کافیه دیگه... تو قبلا خیلی حرف زدی». 

جان بولتون، مشاور امنیت ملی آمریکا در دولت اول ترامپ گفته بود: «استارمر باید این را در ذهنش داشته باشد که ترامپ شبیه هیچ آدمی که او تا حالا دیده نیست. ترامپ هیچ فلسفه‌ای ندارد، هیچ استراتژی کلانی ندارد. او بر مبنای هیچ سیاست خاصی مثل سیاستمداران غربی عمل نمی‌کند! به همه چیز اینجور نگاه می‌کند که چقدر برای دونالد ترامپ سود دارند! استارمر با ترامپ لزوماً نباید درباره ارزش‌هایی مثل حفظ اوکراین و ناتو و موضوعات دیگر حرف بزند. او باید به ترامپ بگوید در چه موقعیت‌هایی می‌تواند بهترین منافع را برای شخص ترامپ پیش بیاورد». منافع اقتصادی اتفاقا همان چیزی است که افغانستان و اوکراین را به یکدیگر مشابه می‌کند. ترامپ بین سال‌های 2016 تا 2020 سعی کرده بود کسب منافعی از ۳ تریلیون دلار معادن افغانستان را به رابطه با این کشور پیوند بزند؛ موضوعی که حالا هم روی میز مذاکره با اوکراین است. اوکراین ۲۱ مورد از ۳۰ ماده‌ از «مواد خام حیاتی» جهان را در اختیار دارد و البته 70 درصد از این مواد در مناطقی است که اکنون در اشغال روسیه است. زلنسکی در ۷ دقیقه جنجالی جمعه شب از این اشغال انتقاد کرد و اصرار داشت بگوید مساله روسیه و اوکراین به جنگ اخیر که ۳ سالگی‌اش را گذراندیم، مربوط نمی‌شود. زلنسکی در نقطه مقابل آنچه ترامپ اصرار داشت بایدن و دموکرات‌ها را مقصر جنگ کنونی اعلام کند، از بحران 2014 حرف زد و تأکید داشت دیپلماسی در دوره دموکرات‌ها حتی در دوران اوباما مساله را حل نکرده است. زلنسکی هر چه را غلط گفته باشد، اینجا را درست گفت. جوزف بورل، مسؤول سابق سیاست خارجی اتحادیه اروپا گفته است «ترامپ و معاونش نمایش شرم‌آوری داشتند». باید پرسید چه کسی حد و اندازه و مقیاس شرم‌آوری را تعیین می‌کند؟ آیا فراخواندن وزیر خارجه ترکیه با انگشت اشاره توسط باراک اوباما در حاشیه دیدار با نخست‌وزیر ترکیه در سال 92 بی‌شرمانه نبود؟ یا بی‌اعتنایی تعمدی اوباما به حیدر العبادی، نخست‌وزیر عراق در روز پایانی اجلاس گروه ۷ در خرداد ۹۴ شرم‌آور نبود؟ ترامپ گویا برای حل مسائل مهم جهان حوصله چندانی ندارد و به همین خاطر است که در مقابل این استدلال‌ زلنسکی، او را در دوگانه‌ای گیر انداخت: یا توافق را امضا می‌کنی یا جنگ سوم جهانی راه می‌افتد. در تاریخ ایالات متحده آمریکا هیچ‌کس به اندازه هری ترومن از بار معنایی جنگ سوم جهانی استفاده نکرده‌ است. هری ترومن که دستور بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاکی و مرگ دلخراش بیش از 200 هزار ژاپنی را صادر کرد، در بیانیه خود پس از این بمباران، مشهور به بیانیه پوتسدام، «تسلیم نظامی» یا «فروریختن بارانی از هوا» را پیش روی ژاپن گذاشت. ترومن اتفاقا مثل بایدن و اوباما دموکرات بود اما هیچ‌گاه از بمباران اتمی ژاپن عذرخواهی نکرد. ترامپ جمهوری‌خواه جمعه شب به همان تحکم و خشونت ترومن رفتار کرد و زلنسکی را در یک دوگانه فرساینده گرفتار کرد. یک پنجم قلمروی اوکراین از دست رفته و عضویت در ناتو حاصل نشده و اروپا در پشتیبانی از اوکراین، یکدل و یکپارچه نیست. با این همه، زلنسکی نمی‌تواند ادای مقاومت و نمایش ایستادگی داشته باشد. او همان شب باشکوه سخنرانی در کنگره آمریکا و در میان تشویق ممتد نمایندگان جمهوری‌خواه و دموکرات باید فکر چنین روزی را می‌کرد؛ شبی که اروپا را متحد دانست و ایران را تروریست خواند. منفعت‌‌گرایی و تاجرمآبی ترامپ، ترکیبی است از رئالیسم برنده‌ای که هنری کیسینجر، وزیر خارجه آمریکا در دولت‌ نیکسون جمهوری‌خواه بدان اعتقاد داشت و عملگرایی‌ای که ترومن دموکرات دنبال می‌کرد. کیسینجر زمانی گفته بود «شاید دشمن آمریکا بودن خطرناک باشد اما دوست آمریکا بودن کشنده است».

ارسال نظر
پربیننده