14/اسفند/1403
|
03:02
۲۲:۱۱
۱۴۰۳/۱۲/۱۳
پس‌داربی از نگاه دیگر؛ سرخ‌ها فاتح آزادی، آبی‌ها در جاده‌ مه‌آلود

تشخیص راه از چاه

کد خبر: ۴۰۲۶۵۳

مجتبی مالکی: تهران دوباره دوپاره شد. یک طرف، قرمز داغ پیروزی، طرف دیگر، آبی کدر سردرگمی. داربی ۱۰۵ مثل تمام نبردهای پایتخت، چیزی فراتر از یک بازی فوتبال بود. کُری‌هایی که از هفته‌ها قبل روی سکوها و خیابان‌ها جان گرفته بود، در مستطیل سبز آزادی به اوج رسید. در نهایت، پرسپولیس اسماعیل کارتال بود که پرچمش را وسط زمین کاشت.
فتح داربی یعنی یک جام اختصاصی؛ جامی که روی قهرمانش تاج وفاداری هواداران گذاشته می‌شود و بازنده‌اش را در گرداب بی‌رحم رسانه‌ها و منتقدان می‌اندازد. برای پرسپولیس، این پیروزی حکم خروج از تونل تاریک ناکامی‌های آسیا و جام حذفی را داشت اما استقلال؟ آنها همچنان در میان زمین و هوا، بین وعده‌های توخالی مدیران و روزهای مبهم بعد، دست‌وپا می‌زنند.
* کارتال؛ پاشای سرخ‌ها در شب فتح آزادی
هیچ چیز برای اسماعیل کارتال به اندازه‌ این برد مهم نبود. سرمربی تُرک که تازه روی نیمکت پرسپولیس نشسته، می‌دانست بردن داربی تهران یعنی اعتبار بی‌چون‌وچرا. او که در داربی‌های استانبول زخم خورده و زخم زده بود، حالا همان رویا را در تهران دنبال می‌کرد.
اما این برد، فقط ۳ امتیاز ساده نداشت. این همان گارانتی طلایی است که به کارتال اجازه می‌دهد تیمش را از نو بسازد، جوان‌گرایی کند، ایده‌های تاکتیکی‌اش را اجرا کند و با اعتمادبه‌نفس، فصل آینده را از همین حالا طراحی کند. این برد، به کارتال مصونیت داد، چیزی که بعد از شکست در آسیا و جام حذفی به آن نیاز داشت.
* پسرانی که آزادی را تصرف کردند
هر داربی، چند مرد ویژه دارد. این‌بار هم همان‌هایی که خون این بازی را در رگ‌های‌شان دارند، سکانس‌های حساس را رقم زدند.
میلاد سرلک و محمد خدابنده‌لو نقش فاتحان آزادی را بازی کردند. کنعانی‌زادگان، گولسیانی، علیپور و عالیشاه هم همان تجربه‌ ناب داربی را وسط زمین ریختند و تیم‌شان را به خط پایان رساندند. اما داستان پرسپولیس، فقط این نبود.
در میان تمام درخشش‌ها، نامی که بیشتر از همه جلب توجه کرد، سردار دورسون بود. همان مردی که از ابتدای بازی گزارشگر او را «سردار» خطاب کرد اما در واقعیت، خودش را به عنوان سلاح پنهان کارتال در خط حمله نشان داد. او با هوش و قدرت فیزیکی‌اش، خط دفاع استقلال را درگیر کرد، توپ‌های هوایی را مال خود کرد و در پرس از بالا، کابوس مدافعان آبی شد.
پنالتی خراب کرد؟ بله! اما وقتی داربی را ببری، این چیزها فراموش می‌شود.
* استقلال؛ در دام سیاست‌های بی‌سر و ته
اگر در سمت قرمز پایتخت، مربی‌ای روی نیمکت نشسته که آینده را می‌بیند، در سمت آبی ماجرا چیز دیگری است. استقلال هنوز گیر کرده در دست‌های مدیرانی که بیشتر از ساختن تیم، درگیر سیاست‌های شکست‌خورده‌ تبلیغاتی هستند.
داستان انتخاب سرمربی؟ یک تراژدی تکراری. اول نام ماتزاری را مطرح کردند، مربی‌ای که از همان لحظه‌ اول معلوم بود بیشتر یک گزینه‌ رویایی است تا یک واقعیت. بعد، وقتی مذاکرات به نتیجه نرسید، رفتند سراغ میودراگ بوژوویچ، مردی از بالکان که شاید بتواند فوتبال آبی‌ها را روی اصول بیاورد اما هنوز در باتلاق حاشیه‌ها فرو نرفته است.
مشکل استقلال فقط  مربی نیست، بلکه مدیریت بی‌برنامه‌ای است که زمان طلایی را هدر داد و حالا تیم را در مسیری نامعلوم رها کرده است.
* ۲ مسیر، ۲ سرنوشت
پرسپولیس با این برد، دوباره به قهرمانی فکر می‌کند. با عادت همیشگی‌اش به بالا بردن جام‌ها، در لبه‌ دیگری از یک فصل موفق ایستاده است. اما استقلال؟ آنها هنوز در جام حذفی هستند، هنوز در لیگ نخبگان آسیا حضور دارند اما در لیگ برتر فقط برای حفظ اعتبار می‌جنگند.
حقیقت بزرگ‌تر این است که فوتبال ایران بدون سرخابی‌ها چیزی کم دارد. تاریخ این لیگ، این شهر، این قاره، بدون داربی تهران یک صحنه‌ خالی خواهد بود. اما همین ۲ تیم، درست وسط مهم‌ترین سال‌های‌شان، گرفتار بلاتکلیفی‌های مدیریتی و سیاست‌های غلط شده‌اند.
اگر پرسپولیس با این پیروزی جاده‌ پیش‌ روی خود را صاف کرده، استقلال هنوز در تونل مه‌آلودی گیر کرده که انتهایش معلوم نیست اما این فقط یک داربی بود، یک بازی. هنوز مسیر طولانی فوتبال ادامه دارد. در فوتبال، همیشه راهی برای بازگشت هست. سوال این است: کدام تیم زودتر راهش را پیدا می‌کند؟

ارسال نظر
پربیننده