27/اسفند/1403
|
03:50
۲۲:۳۳
۱۴۰۳/۱۲/۲۶
گفتاری از حجت‌الاسلام محمد جعفری در باب نقش روزه در شریعت و معنویت دینی

نگاره روزه در معنویت

نوشتار پیش رو گفتاری از حجت‌الاسلام والمسلمین محمد جعفری، عضو هیات علمی موسسه آموزشی‌- پژوهشی امام خمینی(ره) با موضوع «نقش روزه در شریعت و معنویت دینی و نسبت آن با معنویت سکولار» است که در مجموعه فکرت ایراد شده است.

موضوع مورد بحث من نقش روزه در معنویت دینی است. البته به شکل خاص‌تر بحث نقش روزه در شریعت و معنویت و نسبت آن با اخلاق و معنویت مدرن و سکولار را مورد بررسی قرار خواهیم داد.
قبل از اینکه به بحث اصلی درباره نقش روزه در معنویت بپردازم، اجازه می‌خواهم به دیدگاه‌های مختلفی که درباره شریعت و اساسا جایگاه شریعت در فضای معنویت داریم، اشاره‌ای کنم؛ یعنی اساسا نقش شریعت در معنویت چیست؟
ابتدا یک معنای واضح و روشنی را عرض کنم. مراد از شریعت در اینجا معنای خاص شریعت است که همان بایدها و نبایدها و الزامات رفتاری و اخلاقی است. گاهی اوقات شریعت به معنای عام به کار می‌رود و مراد از شریعت خود دین است. این معنای عام در اینجا مد نظر بنده نیست. معنای خاص شریعت که آن الزامات و بایدهاست مورد نظر بنده است. این الزامات نیز هم جوارحی است و هم جوانحی. هم شامل حوزه اخلاق می‌شود که در حوزه باطن انسان دیده می‌شود و هم شامل حوزه فقه می‌شود که بایدها و نبایدهای بیرونی ماست.
نقش شریعت در معنویت چیست؟ یکی از بحث‌های بسیار جدی و مهم و چه بسا پرچالش، مقوله جایگاه شریعت در معنویت است.
در فضای عرفان‌های نوظهور و معنویت‌های سکولار و مدرن کمتر به شریعت توجه می‌شود و چه بسا اساسا شریعت نفی می‌شود. به همین دلیل، عنوان این عرفان‌های نوظهور را در یک تعبیر دیگر، عرفان‌های بدون شریعت گذاشته‌اند. عنوان عرفان بدون شریعت را هم برای اینها به کار می‌برند، چون اکثر اینها به شریعت بی‌اعتنا هستند، برخلاف آنچه در معنویت دینی دیده می‌شود که ما به شریعت بسیار اهتمام می‌ورزیم و نقش شریعت را بسیار جدی می‌دانیم.
اساسا نقش شریعت در معنویت آیا مثبت است یا منفی؟ من ۴ دیدگاه را در این عرصه رصد کردم.

۱- معنویت شریعت‌محور
دیدگاه اول، دیدگاه معنویت شریعت‌محور یا معنویت شریعت‌پذیر است که این نگرش همان نگرشی است که در فضای معنویت دینی مد نظر است.
مراد از معنویت دینی، معنویت وحیانی و معنویت الهی است که درباره ادیان الهی ما این معنویت را مشاهده می‌کنیم، بویژه در فضای معنویت اسلامی بشدت و به جد نسبت به نقش شریعت توجه می‌شود. بعد از اینکه در خود دین روی باورها و شناخت‌های بنیادین تأکید می‌شود که از آن به عنوان اعتقادات تعبیر می‌کنیم، ما باید در واقع به سمت یک هدفی حرکت کنیم؛ یعنی وقتی که ما باورها و جهان‌بینی الهی پیدا کردیم و به این رسیدیم که خدا منبع همه زیبایی‌ها و سرچشمه همه کمالات است، قرب الی‌الله هدف می‌شود و باید به سمت این هدف حرکت کنیم.
خب! این حرکت به سمت این هدف طبیعتا الزاماتی می‌طلبد، چارچوب‌هایی می‌خواهد؛ این الزامات چیزی نیست جز شریعت. اینکه در فضای معنویت دینی کاملا نسبت به شریعت توجه می‌شود و معنویت خارج از شریعت اساسا امری دست‌نیافتنی تلقی می‌شود، دقیقا بر اساس همین نکته است. حرکت به سمت آن هدف عالی انسانی که کمال نهایی انسان است و در فضای جهان‌بینی الهی شکل می‌گیرد، چارچوب‌هایی می‌خواهد که آن چارچوب‌ها شریعت است.
این چارچوب‌ها به مثابه همان محرمات و واجبات و بعضا مستحباتی است که در شریعت تعیین شده‌اند برای رسیدن به یک هدف عالی.
پس ما اصل ضرورت چارچوب‌های رفتاری و اخلاقی را داریم اما اینکه نحوه و راه و روش و ساز و کار این الزامات به چه صورت است، طبعا عقل انسان در اینجا نمی‌تواند به همه ابعاد و جزئیات برسد و باید دست تمنا به سمت وحی دراز کند و اینجاست که شریعت ما کاملا صبغه وحیانی پیدا می‌کند.

۲- معنویت شریعت‌بدیل
دیدگاه دوم، معنویت شریعت‌بدیل است؛ معنویتی که معتقد به حسن شریعت است و شریعت را لازم می‌داند ولی شریعت را دائمی نمی‌داند یا شریعت را برای همه زمان‌ها لازم نمی‌داند. یا آلترناتیوها و بدیل‌هایی را در کنار شریعت برای ما قرار می‌دهد که به اصطلاح بر اساس عمل به آنها هم شما می‌توانید به آن هدف برسید. این نگرش شریعت‌بدیل را ما در برخی عرفان‌های نوظهور مشاهده می‌کنیم. درست است که برخی عرفان‌های نوظهور، شریعت دینی و واجبات و محرمات را نفی می‌کنند ولی آنها را با چیزهای دیگر جایگزین می‌کنند.
مثلا فرض کنید در آیین بودیسم دالایی‌لاما، در کنار شریعت دینی یک سری مناسک دیگر را برای خودشان طراحی کرده‌اند که این مناسک را مثلا جایگزین شریعت دینی در نظر می‌گیرند. مثلا فرض کنید کوئیلو خاطرات یک مغ را می‌نویسد. او ۱۱ مرحله را به عنوان مرحله سلوکی قائل می‌شود که اگر می‌خواهید به آن هدف نهایی که مثلا معنویت است برسید، باید این ۱۱ تا مرحله را رعایت کنید. یا در آن کتاب ساحره‌اش، رقص یا مثلا موسیقی را به عنوان جایگزین‌هایی برای شریعت دینی مطرح می‌کند که می‌شود اینها را جایگزین شریعت دینی کرد. اینها در واقع ذیل این معنویت شریعت بدیل می‌گنجند.
حتی برخی از آیین‌های معنوی - که در فضای کشور ما هم کلاس‌هایی برگزار می‌شود- مثل یوگا و مدیتیشن، اینها هم در واقع همین فعالیت‌ها را به عنوان جایگزین‌هایی برای شریعت مطرح می‌کنند.

۳ - معنویت شریعت‌گریز
دسته سوم، معنویت شریعت‌گریز است. یعنی شریعت را نه اینکه نفی بکنند یا با شریعت مخالفت داشته باشند، بلکه به یک نحوه گریز و گزیر از شریعت قائل هستند. من به نحوی ۲ یا ۳ تا شاخه و مصداق را برای شریعت‌گریزی ذکر کرده‌ام. مثلا مسیحیت یک معنویت شریعت‌گریز است.
مسیحیتی که مبتنی بر اندیشه پولس است، یعنی همین معنویت موجود، مسیحیتی است که کاملا از شریعت تهی است. یا شریعت نقش بسیار کمرنگی در آن دارد. این هم برمی‌گردد به تعالیم یا تحریفاتی که آقای پولس ایجاد کرد که شریعت را به عنوان یک نقطه شکاف بین خدا و انسان می‌دید. او معتقد بود شریعت بیشتر باعث فاصله افتادن بین خدا و انسان شده، لذا شریعت باید کنار گذاشته شود. او در نامه به رومیان، مفصل این مساله را باز می‌کند، لذا مسیحیت، شریعت را بسیار کمرنگ می‌کند، از نظر بعد شریعتی و الزامات دینی در مسیحیت، می‌بینیم که بشدت الزامات دینی کمرنگ است. 
شاید به عنوان مصداق دوم هم می‌شود تصوف را مطرح کرد که حالا همان مقوله شریعت، طریقت و حقیقت را مطرح می‌کنند. در واقع آن مقوله گوهر و صدف را مطرح می‌کنند. آنها گوهر دین را رسیدن به حقیقت متعالی می‌دانند و این مناسک دینی را به عنوان یک مسیر یا یک راه در نظر می‌گیرند. مثلا می‌گویند شما به پلکانی نیاز دارید که با آن به بالای بام برسید. بعد که به بالای بام رسیدید، دیگر به آن نیازی ندارید.
البته این را که عرض می‌کنم به همه صوفیه نسبت نمی‌دهم، بلکه آنهایی را که به نحوی این شریعت، طریقت و حقیقت را یک محملی قرار داده و به نحوی شاید به عنوان یک فلسفه به آن نگریسته‌اند برای اینکه از شریعت بگریزند، مد نظر دارم. آنها می‌گویند وقتی ما به حقیقت دست پیدا کردیم، دیگر نیازی به مناسک نداریم. این گروه را هم می‌شود در ذیل همین شریعت‌گریزی در نظر گرفت.
استاد مصباح در کتاب «عرفان اسلامی» می‌فرماید سیر و سلوک عرفانی راه مستقلی در کنار شریعت نیست، بلکه بخش دقیق‌تر و لطیف‌تری از همان است. اگر اصطلاح شریعت را به احکام ظاهری اختصاص دهیم، باید گفت طریقت و حقیقت در طول شریعت یا در باطن آن قرار دارند و تنها با رعایت احکام شریعت قابل تحقق هستند. برای نمونه، شریعت احکام ظاهری نماز را تعیین می‌کند و طریقت عهده‌دار راه‌های تمرکز حواس و حضور قلب در آن و شروط کمال عبادت است. بنابراین دنباله‌روی از شریعت و طریقت باید به حقیقت منتهی شود.
اگر طریقت و حقیقت را باطن شریعت بدانیم، کاملاً این نگاه درستی است اما اگر طریقت و حقیقت را در عرض شریعت بدانیم، این نگرش منجر به شریعت‌گریزی می‌شود.
مصداق سوم برای معنویت شریعت‌گریز، همین معنویت روشنفکرانه ما است. من از آن به روشنفکری معنوی تعبیر می‌کنم که حالا بویژه در سالیان اخیر توسط برخی روشنفکران ما مثل آقای ملکیان طراحی شده است. اینها شریعت را به عنوان بُعد مقطعی و موقتی در نظر می‌گیرند که اساساً دائمی نیست. در پروژه آقای ملکیان یعنی پروژه معنویت و عقلانیت، شریعت کاملاً نفی می‌شود. این را هم ذیل همین شریعت‌گریزی می‌شود دسته‌بندی کرد.

۴ - معنویت شریعت‌ستیز
اما دسته آخر، معنویت شریعت‌ستیز است. این معنویت شریعت‌ستیز معنویاتی است که اساساً در ستیز و در تضاد با شریعت است. در دیدگاه قبلی، در دیدگاه 2 و 3، در معنویت بدیل یا معنویت شریعت‌گریز، شریعت مورد ضرورت نیست. ما حاجت ضروری و نیاز الزامی نسبت به شریعت نداریم ولی با شریعت ستیز و تضادی هم شکل نمی‌گیرد اما در دیدگاه آخر، اساساً وجود شریعت یک امر مخل معنویت است. یعنی اساساً خود شریعت مخل معنویت است. اگر به معنویت دست پیدا کنید، باید شریعت را کنار بگذارید.
در برخی معنویت‌های نوظهور امروزی، لذت‌گرایی به عنوان یک اصل دیده می‌شود. مثلاً در معنویت اوشو، بشدت روی سکس مدیتیشن تأکید می‌شود. اگر شما می‌خواهید به آن مثلاً تعالی برسید، باید به سکس به عنوان یک به اصطلاح مسیر مقدس نگاه کنید، آن هم بدون هیچ‌گونه چارچوبی. یک لیبرالیسم اخلاقی به شکل مفرط توصیه می‌شود.
جالب است که همین آقای اوشو، بر اساس نگاهی که به آیین تنتره دارد، یک زوربای بودایی درست می‌کند که ترکیبی از بودا و زورباست. زوربا یک شخصیت شهوت‌پرست و بودا منزوی و مثلاً زاهد است. او می‌گوید آن معنویت ایده‌آل ما یک معنویت زوربا بودایی است. اوشو شریعت را ساخته و پرداخته روحانیان می‌داند. او تعبیری درباره گناه دارد که می‌گوید: «گناه یک امر جعلی برای به سلطه کشیدن مردم است». در کتاب الماس‌های اوشو می‌گوید: «گناه یکی از قدیمی‌ترین ترفندها برای سلطه بر مردم است. آنها در تو احساس گناه ایجاد می‌کنند. آنها ایده‌های بس احمقانه به خوردت می‌دهند که قادر به محقق کردن آنها نیستی. سپس گناه به وجود می‌آید و همین که به وجود آمد، تو به دام افتاده‌ای. گناه راز کاسبی همه ادیان است».
در برخی تعابیر کوئیلو و برخی تعابیر دیگر، در شیطان‌پرستی - که اگر به عنوان یک معنویت از آن یاد کنیم - کاملاً این نگرش شریعت‌ستیز به رسمیت شناخته می‌شود.
جمع‌بندی این است که 4 نگرش نسبت به شریعت در معنویت‌ها وجود دارد: معنویت شریعت‌محور، معنویت شریعت‌بدیل، معنویت شریعت‌گریز و معنویت شریعت‌ستیز. ما طبعاً بر اساس نگرشی که به لحاظ عقلانی و وحیانی داریم، معنویت شریعت‌محور و شریعت‌پذیر را قبول داریم.

۵ - نقش روزه در معنویت
در ماه مبارک رمضان، یکی از مهم‌ترین نعمت‌های این سفره نعمت روزه است. نقش روزه در معنویت چیست؟ بر اساس آن نگرشی که در فضای دینی خودمان داریم که معنویت را معنویت قدسی و معنویت الهی و ملکوتی می‌دانیم، واقعاً خود روزه، امساک از اذان صبح تا اذان مغرب و این پرهیز و رواداری چه نقشی در معنویت و در تعالی معنوی و در تعالی روحی ما دارد؟ 
اساساً ما تعریف‌مان از معنویت یک تعریف خاص و ویژه‌ای است که متفاوت از معنویت سکولار است. معنویت ما کاملاً جنبه قدسی و ملکوتی دارد و بر اساس اعتقادی که به روح داریم، روحانیت را قائلیم. حالا نقش این روزه در آن بعد روحانی و بعد قدسی و بعد معنوی و تعالی نفس انسان چیست؟
من 5 مؤلفه را احصا کرده‌ام و می‌شود مؤلفه‌های دیگری را هم در نظر گرفت. این 5 مؤلفه، مؤلفه‌های معنویت‌ساز در فضای روزه هستند، البته در مناسک دیگر هم دیده می‌شوند. 
۱- نیت: ممکن است من امساک‌های دیگری هم داشته باشم. امساک‌هایی که چه بسا حالا الان داریم، افرادی که آب‌درمانی می‌کنند، کسانی که رژیم می‌گیرند و... این نیت در آنها دیده نمی‌شود. شما اینجا یک نیت دارید. نیت شما الهی است، بر اساس پذیرش فرمان الهی. کسی که در واقع مالک کل هستی است و ربوبیت کل عالم به دست اوست. او امر کرده و من می‌دانم که او به اصطلاح حاکم بر من است و او مالک من است. این صرفا از بعد اطاعت عبد نسبت به مالک نیست، بلکه از بعد اطاعت یک عاشق نسبت به معشوق است، چون خدا را سرچشمه همه زیبایی‌ها می‌دانم و آن محبتی که محبت کاملاً اختیاری و ارادی و قلبی است به او دارم، بر این اساس من حرف او را می‌خواهم بپذیرم. مانند اینکه شما کسی را که دوستش دارید از صمیم قلب به حرف او توجه می‌کنید. نیت اینجا نقش بازی می‌کند.
خداوند می‌فرماید «روزه برای من است و من جزای روزه‌ام». در تفسیر این روایت بزرگان ما فرموده‌اند چرا خدا گفته من جزای روزه‌دارم؟ کسی که روزه را مخلصانه انجام دهد، به جنت لقاء راه پیدا می‌کند، چرا؟ چون نهایت اخلاص در روزه است. در سایر مناسک ریا می‌تواند راه پیدا کند. مثلاً عبادت‌هایی که کاملاً بروز و ظهور محسوس دارد، ریا راه دارد ولی در روزه، امساکات شما هیچ‌کدام دیده نمی‌شود، لذا حضرت صدیقه طاهره(س) در خطبه فدکیه می‌فرمایند خدا روزه را تشریع کرد برای تثبیت اخلاص.
۲- ریخت‌مندی روزه: البته این فقط مختص روزه نیست. کلاً عبادات دینی ما در فضای شریعت ریخت‌مند است. چارچوب دارد، نظم دارد، انسجام دارد. خود این ریخت‌مندی یک پیوستگی ایجاد می‌کند. یک نظم جسمی و نظم روحی دارد. نظم جسمی به نظم روحی کاملاً مرتبط است. خود این ایجاد معنویت می‌کند.
۳- اعتدال: اعتدال در فضای روزه خیلی مهم است. ما امساک‌های دیگری داریم، امساک‌هایی که افراطی هستند. حالا مثلاً فرض کنید که ریاضت‌های بسیار غلاظ و شدادی را در سایر ادیان داریم. در معنویت‌های سکولار هم مثلا در مالزی و چین و بودایی‌ها، بشدت ریاضت‌های سخت دارند که واقعاً اعتدال در آنها نیست و با آن فطرت انسان هم انطباق ندارد.
در روزه، یک زمان خاص در یک برهه مشخص در یک ماه امساک می‌کنیم. بعد از آن شما می‌خورید و می‌آشامید و سایر التذاذات را دارید. این اعتدال کاملاً در راستای آن بعد معنوی انسان قرار می‌گیرد.
۴- زمان: چرا روزه در این ماه قرار دارد؟ ماه رمضان جایگاه خود را دارد. ماه رمضان اساساً به لحاظ آن بسامد زمانی‌اش، این بازه زمانی‌اش، ماه خاص و ویژه است. قرآن در این ماه نازل می‌شود. اصلاً شما لیله‌القدر دارید، چون بهترین شب است، قرآن در آن شب نازل می‌شود. پس ماه رمضان به خاطر قرآن، ماه رمضان نشد، به خاطر روزه ماه رمضان نشد. خدا در این برهه زمانی روزه را تشریع کرده است. این خود نشان‌دهنده جنبه جمعی روزه‌داری است که همگان با هم روزه می‌گیرند. این جنبه تبلیغی و هم‌افزایی
 دارد.
۵- هدف: خداوند متعال روزه را بر اساس اهداف متعددی قرار داده است که مهم‌ترین هدف آن تقواست. شخص وقتی در برابر مباح‌ها قرار می‌گیرد و مرز برای خود قرار می‌دهد و نمی‌خورد، در برابر حرام‌ها راحت‌تر می‌ایستد. همچنین بحث صحت و سلامت، تذکر به فقرا و مواسات، تذکر به آخرت و دیگر اهداف، همه به نوعی مولتی‌متد هستند. روزه چندجانبه و چندروشی است و ما به سمت همه اهداف سوق پیدا می‌کنیم. اینجاست که روزه نقش اساسی در فضای معنوی ما بازی می‌کند.

ارسال نظر
پربیننده