16/ارديبهشت/1404
|
15:05
۲۲:۰۵
۱۴۰۴/۰۲/۰۹
نقد و بررسی فیلم جدید «Havoc» با نقش‌آفرینی تام هاردی

فریاد زیر آب!

امیرعلی نصیری: «Havoc» را باید نه چونان یک فیلم، بلکه چونان آونگی خونین میان آشفتگی و آدرنالین تحلیل کرد؛ چرخشی مداوم میان شتاب و سکون، خشونت و خلأ. فیلمی که در آن ضربان قلب تماشاگر با شلیک‌ها و ضربات مشت هماهنگ می‌شود اما قلب روایت از تپیدن بازمی‌ماند. گرت ایوانز، کارگردانی که نامش با «The Raid» گره خورده، در این پروژه تازه بر زمین مین‌گذاری‌شده ژانر پلیسی گام نهاده، با یک دوربین پر جنب‌وجوش و تدوینی نفس‌گیر. او نه در پی روایت داستان که در پی انفجار فرم است؛ شکلی از سینما که ضرباهنگ را جانشین روایت می‌کند و حرکت را بر معنا می‌نشاند اما همین فرم، هرچند در لحظاتی چون رقص گلوله‌های جان وو، درخشان جلوه می‌کند، به دلیل اشباع، به فرسودگی می‌گراید. فیلم از «اکسیر خشونت» می‌نوشد اما در نهایت در منجلاب تکرار غرق می‌شود. درست همان‌جا که انتظار می‌رود ضربه روایی نهایی وارد شود، دوربین همچنان می‌دود، مشت می‌کوبد، گلوله شلیک می‌شود اما هیچ‌چیز نمی‌ماند الا پژواک خستگی. تام هاردی، با آن فیزیک تراش‌خورده و نگاه زخم‌خورده، در کالبد کارآگاهی فرسوده فرو رفته؛ مردی تنها، میان فساد و فاجعه. بازی او، ترکیبی است از خاموشی و خشونت، نگاه‌های سربی و حرکات فولادی اما این بازی خوب، گویی در سیلاب تصویرها و انفجارها گم شده.
ایوانز با مهارتی که از روزهای «The Raid» به یادگار دارد، اکشن را همچون باله‌ای خونین می‌چیند؛ گلوله‌هایی که می‌رقصند، مشت‌هایی که هم‌آوا می‌شوند اما فقدان لایه‌های دراماتیک، فقدان انگیزه‌های انسانی، فیلم را به کاریکاتوری از خود بدل می‌کند. شخصیت‌ها، بویژه در لایه‌های فرعی، بیشتر سایه‌اند تا انسان. آدمک‌هایی بی‌عمق که تنها نقش‌شان، سوختن در آتش سکانس بعدی است. در نتیجه Havoc همانقدر که توانمند است، تهی هم هست. توانمند در خلق ریتم، تصویر و اکشن؛ تهی از روایت، عمق و تداوم احساسی. شخصیت‌های متعدد و انسجام اندک، تجربه بصری را به میدان جنگی بی‌نظم بدل کرده‌اند. در زبان سینمایی می‌توان گفت «Havoc» یک «exercise in style» است؛ تمرینی در سبک، نه اثری کامل در محتوا. این فیلم شاید برای دوستداران اکشن ناب و بی‌پیرایه، لذت‌بخش باشد اما برای آنها که در جست‌وجوی عمق، پیچش و لایه‌اند، چیزی ندارد جز صدای بی‌وقفه انفجار.
در نهایت «Havoc» چونان فریادی است زیر آب و توفانی در بیابان: پرصدا، پرهیاهو اما بی‌ثمر؛ فیلمی که می‌کوشد با زور عضله و قدرت صدا، جای خالی فکر و معنا را پر کند و در این کوشش، خود را به اثری بدل می‌کند که بیش از آنکه فراموش‌نشدنی باشد، فراموش‌پذیر است.

ارسال نظر