23/ارديبهشت/1404
|
09:02
۰۰:۲۱
۱۴۰۴/۰۲/۲۳
بررسی مسائل پیش روی رشد جمعیت ایران در گفت‌وگوی «وطن‌امروز» با دکتر مرضیه وحیددستجردی، دبیر ستاد ملی جمعیت

پنجره زندگی

نفیسه ابراهیم‌زاده‌انتظام: 11 سال از ابلاغ سیاست‌های کلی جمعیت از سوی رهبر انقلاب می‌گذرد؛ مساله‌ای که نشان می‌دهد جمعیت تا چه اندازه برای حاکمیت اهمیت دارد. با این حال نرخ رشد آن سر به زیرتر از قبل راه سقوط را در پیش گرفته است به طوری که رقابت رشد سالمندی و کاهش زاد و ولد باعث شده جامعه ما با سرعتی 5 برابر روند گذشته به سمت پیر شدن حرکت کند. برآوردها نشان می‌دهند تا سال 2050 میلادی یک سوم جمعیت ایران را سالمندان تشکیل می‌دهند. از طرفی رشد منفی 7.3 درصدی جمعیت در سال گذشته نسبت به سال 1402 پیش‌بینی‌ها را به جایی رسانده که کارشناسان اعلام کنند ادامه این روند جمعیت کشور را در حدود 75 سال آینده به 31 میلیون نفر می‌رساند. به هر روی آمارهایی از این دست که هر کدام یک تهدید ژئوپلیتیک برای کشورمان به شمار می‌روند یکی دو سال است به تصویب و ابلاغ قانون جوانی جمعیت منجر شده که هنوز در مسیر اجرا طفل نوپایی است. 
به همین بهانه و در آستانه روز ملی جمعیت که یادآور سالروز ابلاغ سیاست‌های کلی نظام در این زمینه است، هم‌صحبت خانم دکتر مرضیه وحیددستجردی، دبیرستاد ملی جمعیت شدیم. اگر چه رفتار رسانه‌ای او در ماه‌های بعد از دبیری ستاد نشان می‌دهد به نقش و تاثیر رسانه بر افکار عمومی باور دارد، با این حال همچنان جانب احتیاط را نگه می‌دارد؛ بویژه که عضویتش در هیات امنای سازمان تامین اجتماعی موجب شده در اظهارنظر درباره کاربست ظرفیت‌های بیمه‌ای برای افزایش مشوق‌های جمعیتی، دست به عصا برخورد کند. وحید‌دستجردی که با داشتن 2 فرزند به نظر می‌رسد خود جزو قربانیان شعار «بچه که عمر و نفسه یکی خوبه دوتا بسه» دهه 60 است، روی اقناع افکار عمومی برای تغییر معادلات جمعیتی جاری به نفع داشتن بیش از 2 فرزند در هر خانواده حساب کرده است. مشروح گفت‌وگوی «وطن امروز»  با خانم وحید دستجردی در ادامه می‌آید.

***

* بفرمایید وضع شاخص‌های جمعیتی در ایران چگونه است؟
اگر مقصود از شاخص‌های جمعیتی نرخ رشد جمعیت باشد باید بگویم کاهش پیدا کرده است. تعداد ولادت‌ها کم شده و ربع قرنی است که زیر سطح جایگزینی حرکت می‌کنیم. سطح جایگزینی یعنی بالای 2.1 فرزند به ازای هر زن در سن باروری. در حالی که الان TFR یا نرخ باروری کلی ما بین 1.54 تا 1.57 است. یعنی زیر 2.1. بنابراین دچار  کاهش جمعیت جدی هستیم.
* برخی سیاست‌گذاران و مسؤولان کشور در پی هشدارها در این زمینه نسخه‌های ضربتی و فوری مانند اعطای مشوق‌های مالی مقطعی یا حمایت‌های موردی از خانواده‌ها برای فرزندآوری را به منظور بهبود اوضاع تجویز می‌کنند. این نسخه‌ها تا چه میزان توانایی جلوگیری از بحرانی شدن شرایط نرخ رشد جمعیت را دارند؟
البته تلاش‌های زیادی در این زمینه شده و می‌شود ولی قطعا طرح‌های بدون برنامه یا به قول شما ضربتی، مقطعی و موردی نمی‌توانند پاسخگوی مساله‌ای مانند جمعیت باشند. بنابراین باید کاملا پخته و برنامه‌ریزی شده با تعیین هدف‌ها و جدول‌های زمانبندی مشخص، چند برنامه را انتخاب کنیم و آنها را به کار ببندیم. در حال حاضر قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت را داریم که طبق آنها تکالیف خیلی زیادی برای دستگاه‌های مختلف مشخص شده است. برخی از تکالیف در حوزه قانونگذاری هستند، برخی اقتصادی و برخی دیگر فرهنگی هستند. در زمینه اقتصادی یک‌سری مشوق‌ها و جوایز گذاشته شده که هر کدام تأثیرگذاری خاص خود را دارد ولی مساله مهم این است که بررسی کنیم بین مواد هفتادوسه‌گانه قانون کدامیک بیشتر می‌تواند تأثیرگذار باشد و با کشور و بوم منطقه ما سازگار است و می‌تواند ما را زودتر از لبه پرتگاه کاهش رشد جمعیت دور کند.
* با 3 رویکرد خوش‌بینانه، بدبینانه و واقع‌بینانه، لطفا مسیر حرکت الگوی رشد جمعیت را شرح دهید. 
حالت خوش‌بینانه یعنی TFR یا نرخ کلی باروری بالاتر از سطح جایگزینی یعنی همان 2.1 حرکت کند. در این صورت جمعیت فعلی کشور حفظ خواهد شد و این هدفی است که سیاست‌های کلی ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری در حوزه جمعیت تعیین کرده‌اند. قانون جوانی جمعیت دست بالاتری گرفته و گفته باید نرخ باروری کلی را به 2.5 برسانیم که در آن صورت ظرف 95 سال آینده، جمعیت کشور بین  100 تا 105 میلیون نفر خواهد شد که نه‌تنها کاهش جمعیت نخواهیم داشت، بلکه شاهد افزایش خوبی خواهیم بود. بر این اساس هدف اول ما این است که ابتدا بتوانیم از فرود و نزول کنونی در زمینه نرخ رشد خارج شویم و با رساندن TFR به بالای سطح جایگزینی، با یک شیب مثبت به سمت افزایش جمعیت حرکت کنیم. امیدواریم با تلاش و همت بیشتر و همکاری همه دستگاه‌ها و همین‌طور همیاری مردم بتوانیم از سطح جایگزینی عبور کنیم و به نرخ رشد 2.5 برسیم. با این حال بر اساس نتایج پیش‌بینی‌های اخیر سازمان ملل که در سال ۲۰۱۷ منتشر شده در هر 3 سناریو (پایین، متوسط و بالا) تا سال ۱۴۲۰ سطح باروری ایران به سطح جانشینی افزایش نمی‌یابد و نرخ رشد جمعیت در هر 3 سناریو کاهشی خواهد بود. در سناریوی حد پایین در سال ۱۴۰۹ نرخ رشد جمعیت ایران به حدود صفر می‌رسد و بر مبنای سناریوی حد متوسط در سال ۱۴۲۹ نرخ رشد جمعیت ایران منفی می‌شود.
* تحلیل‌تان از شرایط فعلی بحرانی است؟
بله متاسفانه!  با توجه به اینکه جمعیت یک مساله چندبخشی و چندوجهی است و علل مختلفی در کاهش نرخ رشد جمعیت نقش دارند، می‌توان شرایط را بحرانی ارزیابی کرد. البته این شرایط منحصر به کشور ما نیست و همه دنیا الان درگیر این مساله هستند. تنها جایی که کاهش رشد جمعیت ندارد و جمعیتش همچنان در حال رشد است، آفریقای جنوبی (صحرا) است که نرخ باروری کلی در آن کشور 4.3 فرزند به ازای هر زن در سن باروری است ولی اروپا نیم قرن است که زیر سطح جایگزینی حرکت می‌کند. همچنین نرخ رشد جمعیت برای کشوری مثل چین، حدود 50 درصد زیر سطح جایگزینی و کره‌جنوبی 65 درصد زیر سطح جایگزینی است به طوری که جمعیت کره‌جنوبی در یک قرن دیگر 5 درصد جمعیت فعلی خواهد بود. یعنی این کشور‌ها کم‌کم از صحنه عالم محو می‌شوند، مگر اینکه تمهیداتی در این باره بیندیشند و انجام دهند. ما هم با توجه به اینکه ربع قرن است زیر سطح جایگزینی حرکت می‌کنیم وضعیت بحرانی داریم و باید تلاش کنیم سریع‌تر از زیر سایه این تهدید تمدنی خارج شویم. امروز وضعیت جمعیت هم در ایران، هم در دنیا یک ابربحران  و حتی  بزرگ‌ترین بحران جهان است. از ابتدای تاریخ بشریت، جمعیت انسان‌ها در سرتاسر عالم در حال افزایش بوده به طوری که در 700 سال اخیر جمعیت دنیا 20 برابر شده و در قرن اخیر جمعیت دنیا  4 برابر شده است و  فقط یک بار جمعیت جهان کاهشی بوده و آن هم سال 1300 ميلادی بوده که به علت طاعون سیاه جمعیت خیلی کاهش پیدا کرد. غیر از آن همیشه جمعیت جهان در حال افزایش بوده است، الا از سال 1970 ميلادی تاکنون که دنیا به سمت کاهش جمعیت حرکت کرده است. تنها عامل آن هم انسانی است. یعنی انسان‌ها ارادی فرزندآوری را محدود کرده‌اند. بنابراین کاهش جمعیت یک رویکرد انسانی است و اگر هم قرار باشد تغییر کند، باید رویکردهای ذهنی، فکری، فرهنگی و اعتقادی انسان‌ها تغییر کند که این امر هم با فرهنگسازی ممکن می‌شود. باید به مردم یادآوری کرد که حضور فرزند در زندگی چقدر زیباست و چقدر می‌تواند به زندگی شور و هیجان بدهد؛ اینکه چقدر فرزند می‌تواند زندگی را نورانی‌تر و متعالی‌تر کند و تا چه اندازه در تحکیم خانواده موثر است. همچنین فرزند داشتن در افزایش امید به زندگی و ارتقای انگیزه برای ادامه حیات و تلاش و کار تاثیر دارد. علاوه بر این به انسان‌ها باید یادآوری کرد فرزندان آنها بهترین میراثی است که می‌توانند از خود به جا بگذارند و میل به جاودانگی را در آنها بیدار کرد. بنابراین بخشی از مساله با فرهنگسازی درست می‌شود اما بخش دیگر مساله اقتصادی است. وقتی فقر و  محرومیت وجود دارد و مردم در تامین نیازهای اولیه زندگی دچار  مشکل هستند نمی‌توان انتظار داشت به فکر فرزندآوری باشند. وقتی جوانان ما مسکن درستی ندارند و از  شغل و درآمد پایدار برخوردار نیستند دست به کار ازدواج و بعد فرزندآوری نمی‌شوند. از طرف دیگر به دلایل باز هم فرهنگی، ازدواج و به تبع آن فرزندآوری به نفع ادامه تحصیل در سطوح بالا و یافتن شغل، از اولویت جوانان خارج شده است. در نتیجه مجموع این عوامل باعث افزایش سن ازدواج شده است به طوری که الان متوسط سن ازدواج در کشور ما 27.4 سال است. این رقم در تهران 30.7  سال است. همانطور که می‌دانید پیک باروری زنان بین 20 تا نهایت 35 سالگی است. حالا وقتی خانمی دیر ازدواج و دیر برای فرزندآوری اقدام کند، سن باروری را از دست می‌دهد و دچار مشکل می‌شود. افزایش سن فرزندآوری، مردان را هم در این زمینه دچار مشکل می‌کند و موضوع منحصر به خانم‌ها نیست. با این وجود از نظر من وزن دلایل فرهنگی در کاهش تمایل به ازدواج و فرزندآوری بیشتر از سایر دلایل و عوامل است. توسعه شهرنشینی، مدرن شدن زندگی و بالا رفتن سطح تحصیلات و سواد، از طرفی و سست شدن زمینه‌های مذهبی و اعتقادی و دیدگاه‌های سنتی و کلاسیک خانوادگی در میان مردم باعث شده اعتقاد به تشکیل خانواده رنگ ببازد. 
* بین زنان و مردان کدام گروه در روند فرزندآوری مؤثرترند و می‌توانند مخاطب برنامه‌های افزایش جمعیت باشند؟
هر چند بعضی جامعه‌شناسان زن و مرد را به یک اندازه در شکل‌گیری و رشد خانواده موثر می‌دانند اما گروهی دیگر معتقدند زنان اثرگذارترند. این گروه به استناد تئوری «what women want» باور دارند باید روی تعیین کنندگی زن در تمایل به فرزندآوری کار کرد. همین است که در موضوع افزایش نرخ رشد جمعیت از هر طرف که می‌رویم به فرهنگ‌سازی می‌رسیم. علاوه بر این در این رابطه تئوری دیگری نیز با عنوان تئوری تقلید مطرح است که در آن در جامعه، خانواده‌ها برای فرزندآوری و بزرگ‌تر شدن از  یکدیگر پیروی می‌کنند. طبیعی است در شرایط کنونی که خانواده‌ها کوچک و اتمی شده‌اند یا فرزند ندارند یا تک فرزندند، طبق تئوری تقلید کاهش تعداد فرزندان و حذف فرزندآوری شیوع پیدا می‌کند. 
* خانم دکتر! آیا دوران کنونی مناسبات جمعیتی که بخشی از آن را توصیف کردید قسمتی از دوران گذار ناشی از تحول تمدنی است؟
خیر! چون سال‌های متمادی است در دنیا شاهد کاهش جمعیت هستیم. در حالی که اگر دوران گذار مطرح بود، باید روند به تناوب کاهشی، افزایشی یا پلاتو و صاف باشد. الان نرخ رشد جمعیت در دو سوم کشورهای جهان زیر سطح جایگزینی است و تمام آنها در حال اجرای سیاست‌های جمعیتی هستند. در این میان کشورهای اسکاندیناوی در این زمینه موفق بودند، چون برنامه و سیاست داشتند و به برنامه‌های‌شان عمل کردند. این کشورها همچنین در همراه کردن مردم با دستگاه‌های دولتی و اقناع آنها برای اجرای سیاست‌های جمعیتی موفق بوده‌اند؛ مساله‌ای که ما به‌شدت در آن ضعف داریم. با این وجود معتقدم ما هم می‌توانیم با وضع و اجرای قانون، با برنامه و با همراه کردن مردم از طرق درست روند رو به کاهش جمعیت در کشورمان را معکوس کنیم و موفق شویم. 
* پس پیش‌بینی‌تان در این زمینه خیلی امیدوارانه نیست؟
خیر! اتفاقا خیلی خوشبینانه به موضوع نگاه می‌کنم و به درک و آگاهی مردم باور دارم. ببینید! اعتماد مردم به سیاست‌های کنترل جمعیت جمهوری اسلامی در اواخر دهه 60 باعث شد ظرف 10 سال و بین سال‌های 1368 تا 1378 نرخ باروری کشور از 6.8 به ازای هر زن به زیر 3 فرزند برسد. زمینه فرهنگی مردم ما همچنان همان است. بنابراین با اجرای برنامه‌های درست فرهنگی و برشمردن فواید تشکیل خانواده و فرزندآوری در زمان و سن مناسب و نه با تأخیر و اثرات آن در سلامت و نشاط فردی، خانوادگی و اجتماعی آنها را به این امر سوق داد. در عین حال که به تناسب شرایط اقتصادی جامعه باید برنامه‌ها، سیاست‌ها و قوانین جمعیتی را با در نظر گرفتن اولویت‌ها و منابع اجرا کنیم. در این مسیر به همکاری همه دستگاه‌ها و عزم ملی نیازمندیم. 
* «افزایش سن ازدواج، فرهنگ و اقتصاد» را سه‌گانه تأثیرگذار روی نرخ رشد جمعیت دانستید. اگر بخواهید برای هر کدام درصد یا سهمی در نظر بگیرید، کدام موثرتر خواهد بود؟ 
اینها خیلی به هم تنیده‌اند و نمی‌شود برای آنها به تفکیک درصد تعیین کرد ولی شاید بتوان برای نقش مسائل اقتصادی در روند رشد جمعیت سهم 40 درصدی در نظر گرفت. بر این اساس سهم دیدگاه‌های فرهنگی هم 40 درصد می‌تواند باشد؛ مسائلی از این دست که فرد ازدواج و فرزندآوری را به بعد از تحصیل، اشتغال و تامین نیازهایی مانند مسکن، شغل و درآمد پایدار موکول می‌کند. همچنین می‌خواهد تا حدودی از آینده خود و خانواده‌اش مطمئن باشد تا وضعیت فرزندی که به دنیا می‌آورد از وضعیت خودش بهتر باشد. 20 درصد هم متغیرهای مختلف و متنوع هستند. بالا رفتن سن ازدواج هم به هر دو قسمت فرهنگی و اقتصادی وابسته است. به این شکل که افراد و بویژه مردان تا رسیدن به یک ثبات مالی و شغلی ازدواج را به تاخیر می‌اندازند. گروهی هم فلسفه زندگی را به چالش می‌کشند به این صورت که «وقتی از زندگی خود راضی نیستم چرا باید با ازدواج باعث به دنیا آمدن فرزندی شوم که ممکن است به رضایت از زندگی نرسد و مانع پیشرف و لذت بردن من از جوانی‌ام هم بشود»، در نتیجه با این دیدگاه‌ها ازدواج را به تاخیر می‌اندازند. به تمام اینها البته فاکتورهای موثر دیگری هم اضافه می‌شود. به عبارتی بالا رفتن سن ازدواج بر بسترهای اقتصادی و فرهنگی رخ می‌دهد و در نهایت خودش به مهم‌ترین عامل کاهش نرخ رشد جمعیت تبدیل می‌شود. وقتی خانمی در 35سالگی تازه ازدواج می‌کند و بعد از آن هم به دلایل مختلف تا 5-4 سال فرزندی به دنیا نمی‌آورد، باید بداند که خود را در معرض ناباروری دایم قرار داده است، زیرا باروری خانم‌ها بعد از 40 سالگی به شدت پایین می‌آید. 
* از نیمه ابتدایی دهه 90 که قوانین و سیاست‌های جمعیتی تصویب و ابلاغ شد تاکنون به نظر نمی‌رسد توانسته باشد تغییری در روند نزولی رشد جمعیت در کشور ایجاد کند. آیا این قوانین قابل اجرا نبودند یا اجرا نشدند یا در تغییر وضع موجود موثر نبودند؟
سیاست‌های ابلاغی، سیاست بودند ولی وقتی سال 1400 تحت عنوان قانون جوانی جمعیت تصویب و ابلاغ شد یعنی تبدیل به یک‌سری بایدها و نبایدها شد که حسابرسی، رسیدگی و گزارش‌گیری دارد و دستگاه‌ها باید وظایف و تکالیف‌شان در قبال قانون را انجام دهند. قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت طی 73 ماده بیش از 200 تکلیف را بر دستگاه‌های مختلف بار کرده است. درباره میزان تاثیر این قانون بر روند رشد جمعیت هم هنوز برای قضاوت زود است. خود قانون یک دوره 7 ساله را برای مطالعه اثربخشی و بازنگری آن در نظر گرفته است. از نظر عملی و اجرایی هم دست‌کم 5 سال زمان برای قضاوت درباره کارایی قوانینی از این دست لازم است. درست است که میزان تولدهای 10 ماهه نخست سال 1403 نسبت به سال 1402، 6.6 درصد کاهش داشته و نرخ رشد جمعیت کشور هم کم شده است اما مبنای قضاوت درباره کارایی قانون جوانی جمعیت نیست. با توجه به مشوق‌ها و سیاست‌های موجود در قانون، من به اثربخشی آن امید دارم.  
* شما تا چه حد قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت را قابل اجرا می‌دانید؟ 
این قانون مواد زیادی دارد. شاید بهتر می‌بود ما هم مثل کشورهای پیشرفته دنیا تعداد معدودی سیاست و برنامه انتخاب و اجرا می‌کردیم که مثمرثمرتر و زودبازده‌تر باشند. به طور کلی من مواد قانون جوانی جمعیت را به چند دسته تقسیم می‌کنم. یک دسته مواد خوبی هستند و قابلیت اجرا هم دارند و تا حالا هم اجرا شدند و مردم هم از آنها رضایت داشتند. یک دسته موادی هستند که اصلا قابلیت اجرا ندارند، چون اعتبارات و پیش‌نیازهای آنها فراهم نیست یا خود ماده اشکال قانونی دارد. بعضی مواد این قانون هم قابلیت انجام دارند ولی نه به این گستردگی و وسعت، بلکه به صورت محدود تا اعتبارات موجود بتواند پاسخگوی آنها باشد. اعتبارات مورد نیاز برای انجام تمام مواد قانون جوانی جمعیت 10 برابر اعتبارات فعلی است. یعنی اعتبارات تخصیصی برای جمعیت 10 درصد میزان مورد نیاز است، بنابراین باید انتظار عملکرد 10 درصدی هم داشته باشیم. با وجود چنین شرایطی اگر مواد قانون را اولویت‌بندی کنیم و مواد اجرایی‌تر را در دستورکار بگذاریم و اعتبارات لازم را هم به آنها اختصاص دهیم، با هماهنگی و همکاری دستگاه‌ها می‌توانیم به نتیجه خوبی برسیم. 
* تعریف‌تان از پنجره جمعیتی چیست؟ 
پنجره جمعیتی، افراد در سنین باروری تا 65 سالگی را در بر می‌گیرد. وقتی پنجره بسته شد به سمت سالمندی حرکت می‌کنیم. سن باروری در خانم‌ها حدود 48 سالگی و در مردان کمی بیشتر است، بنابراین هر چه به انتهای پنجره (که درباره کشور ما برآوردها نشان می‌دهد سال 1425 است) نزدیک شویم، تعداد افراد در سن باروری کمتر می‌شود به طوری که تعداد افراد در سن باروری به اندازه‌ای کم می‌شود که فرزندآوری آنها در افزایش جمعیت بی‌تاثیر است و آن وقت است که دیگر برای افزایش جمعیت کاری از دست‌مان بر نمی‌آید. در نتیجه در این رابطه هر کاری می‌خواهیم بکنیم در  همین سنوات اخیر باید انجام دهیم و نباید بگذاریم به انتهای 1425 برسیم. الان هنوز  یک‌سری خانم و آقای مجرد در سن باروری در کشور داریم. تعداد زیادی خانم و آقای متاهل در سن باروری داریم که فرزند ندارند و تعدادی زوج در سن باروری تک فرزند داریم که هر کدام از این گروه‌ها می‌توانند مخاطب برنامه‌های تشویقی و تبلیغی ما باشند تا اقدام به فرزندآوری کنند و نرخ رشد جمعیت را به بالای سطح جایگزینی برسانند. 
* برای استفاده از این فرصت چه کار باید کرد؟ 
همکاری همه دستگاه‌ها و وزارتخانه‌ها و سازمان‌های موثر را می‌طلبد. همچنین باید به یک فصل مشترک میان دستگاه‌های مامور و مکلف برسیم. برای این کار باید متوجه خطرات جمعیتی و چالش‌های این ابربحران شوند.  
* چطور می‌توانیم تعارض میان فعالیت‌های اجتماعی زنان با وظیفه مادری را رفع کنیم؟ 
قوانین کار هم برای زنان و هم برای مردان باید انعطاف‌پذیر باشد. افزایش مرخصی زایمان زنان از 3 به 6 ماه و اعطای مرخصی 2 هفته‌ای به تازه‌پدران با حقوق و مزایا که در زمان تصدی من در وزارت بهداشت انجام شد، در همین راستا بود. همچنین باید قوانین اشتغال و تحصیل را با فرهنگ خانواده هماهنگ کنیم. الان قانون کار ما فقط قانون کار است بدون اینکه ملاحظات خانواده و زنان و مادران را در نظر داشته باشد. در این میان افزایش مرخصی زایمان به 9 ماه با تمام حقوق و مزایا اقدام خوبی بود که می‌تواند با اقداماتی نظیر تعلق دورکاری به مادران پشتیبانی شود. اعطای مرخصی استحقاقی اضافه به مادران در ازای هر فرزند زیر 10 سال نیز به مادران کمک می‌کند. همچنین درباره محدودیت‌های سنی برای شروع تحصیلات دانشگاهی در برخی رشته‌ها یا استخدام برای بانوان و مادران باید بازنگری‌هایی صورت بگیرد. خانم‌ها نباید در موقعیتی قرار بگیرند که مجبور شوند بین مادر بودن و شاغل بودن و پیشرفت فردی و اجتماعی یکی را انتخاب کنند. باید احساس امنیت شغلی داشته باشند. مادرانگی را هم باید جزو کارها و ماموریت‌های اجتماعی زن قلمداد کنیم و برای آن شأن اجتماعی قایل شویم. در این صورت عمر خدمتی کوتاه زن در ازای استخدام با سن بالاتر توجیه‌پذیر می‌شود. چنانکه درباره دستیاران تخصصی، قانون محدودیت‌ها را برداشته و اخیرا حتی شاهد تحصیل افراد 60 ساله در دوره‌های دستیاری هستیم اما به دلیل اینکه بیمه‌ها دچار فروپاشی می‌شوند نمی‌توان روی تغییر سن بازنشستگی بانوان برنامه‌ریزی کرد. آن هم در شرایطی که سالمندی جمعیت به خودی خود تهدیدی برای توسعه اقتصادی و فعالیت شرکت‌های بیمه‌ای و سرمایه‌ای است.
* از نظر علمی امکان افزایش سن باروری در مردان و زنان وجود دارد؟
کاهش ذخیره تخمک در خانم‌ها و کاهش کیفیت اسپرم در آقایان با افزایش سن، یک واقعیت علمی پذیرفته‌شده است، بنابراین افزایش سن با کاهش قدرت باروری رابطه مستقیم دارد. اما در حال حاضر امکان فریز تخمک و نگهداری اسپرم برای خانم‌ها و آقایانی که فعلا شرایط ازدواج یا فرزندآوری را ندارند  فراهم است.  
* آیا با این کار محدودیت سنی باروری از بین می‌رود؟ 
از بین نمی‌رود؛ سن ناباروری کمی به تاخیر می‌افتد. نباید فراموش کرد که همین انجماد تخمک و نگهداری اسپرم برای حفظ باروری آنها هم تابع سن افراد است و تا یک سنی می‌شود این کار را انجام داد. در حال حاضر در کشور ما فریز تخمک در مراکز ناباروری سطح 3 انجام می‌شود.
* آیا هزینه این اقدامات به گونه‌ای هست که نگهداری از اسپرم و تخمک برای همه خانواده‌ها ممکن باشد؟
بخشی از این هزینه‌ها را بیمه‌ها می‌پردازند. در نتیجه هزینه این اقدامات تعدیل شده است. 
* با توجه به اینکه ظاهرا این امر تنها راهکار عملی حفظ باروری افراد برای دست‌کم یک دهه آینده هست، امکان رایزنی برای افزایش سهم بیمه‌ها وجود دارد؟
با توجه به اینکه الان بیمه‌های پایه و تکمیلی بخشی از هزینه‌ها را می‌پذیرند، تحمیل هزینه‌ها به متقاضیان فریز تخمک و نگهداری اسپرم خارج از تحمل بخش قابل توجهی از مردم نیست. 
* سیاست‌های جمعیتی کشور ما در مقایسه با سایر کشورها چقدر به موفقیت نزدیک است؟
به عنوان مثال درباره مرخصی زایمان ما جزو کشورهای گشاده‌دست هستیم. اعطای مرخصی زایمان 9 ماهه با حقوق و مزایای کامل حتی در میان کشورهایی که GDP بالاتری نسبت به ما دارند هم کمتر دیده می‌شود. ممکن است این کشورها چند ماه یا چند هفته مرخصی زایمان داشته باشند اما با درصدی از حقوق. مثلا حداکثر 80 درصد حقوق را به تازه‌مادران می‌پردازند. کشورهای اروپایی هم مرخصی زایمان را تا یک و حتی دو سال تمدید می‌کنند اما یا دستمزد نمی‌دهند یا خیلی کم می‌پردازند. در عوض زن و مرد هر 2 می‌توانند از این امکان استفاده کنند و به فرزندداری بپردازند. کشورهایی مانند فرانسه به عنوان امتیاز به خانواده‌هایی که فرزنددار می‌شوند تخفیف‌ها و معافیت‌های مالیاتی می‌دهند و در مقابل مالیات خانواده‌های بدون فرزند را افزایش می‌دهند. بعضی کشورها بویژه کشورهای اسکاندیناوی با کمک بخش خصوصی و شهرداری‌ها تا حدود 80 درصد هزینه‌های نگهداری از کودکان را متقبل می‌شوند تا مادر احساس راحتی کند. حتی مسؤولیت نگهداری کودکان حدفاصل تعطیلی مدارس تا شیفت کاری مادران را هم مراکز دولتی و مدارس برعهده می‌گیرند. با این کار فشار را از روی مادران بر می‌دارند و برای آنها وقت آزاد فراهم می‌کنند تا استراحت کنند و به خودشان برسند. به طور کلی کشورهای دنیا تجربیات مختلفی در این زمینه دارند. حتی بعضی کشورها برای جبران نرخ رشد پایین خود مهاجرپذیر شده‌اند. یکی از دلایلی که آمریکا هنوز نرخ رشد خوبی دارد این است که مهاجران تحصیلکرده و نخبه را جذب و زندگی آنها را تامین و برای فرزندآوری حمایت‌شان می‌کنند. تصویب قوانین کار منعطف برای والدین، اعطای مرخصی برای والدین، پرداخت کمک‌هزینه مسکن و حق عائله‌مندی تا 600 یورو در ماه،  از جمله تمهیداتی است که کشورهای مختلف برای تشویق زوجین به فرزندآوری دارند. 
* آیا قانونگذار برای دستگاه‌ها یا کارفرمایانی که در اجرای مواد قانون جوانی جمعیت کوتاهی یا ترک فعل می‌کنند هم تنبیه یا جریمه‌ای در نظر گرفته است؟ و آیا امکان پیگیری حقوقی این تخلفات از سوی ذی‌نفعان وجود دارد؟
در مورد بخش خصوصی چون اعتباراتش را از دولت نمی‌‌گیرد، برای همراه کردن کارفرمایان این بخش باید نگاه حمایتی داشت تا نگاه دستوری. در غیر این صورت تحمیل مواردی مثل مرخصی‌ها می‌تواند منجر به کاهش اشتغال زنان شود چون اعطای مداوم و متعدد مرخصی با حقوق و مزایا به ضرر کارفرما تمام می‌شود اما در بخش دولتی همه موظفند قانون را اجرا کنند. اگر جایی تخلفی وجود داشته باشد، حتما امکان شکایت هست. چنانکه در مواردی این شکایت‌ها به ما هم می‌رسد و ما به صورت حقوقی پیگیری می‌کنیم.
* با توجه به آمار نسبتا نگران‌کننده‌ای که درباره سقط جنین منتشر می‌شود، این امر در کاهش جمعیت چقدر تأثیرگذار است؟ 
ببینید! با توجه به اینکه راه‌های سقط جنین ساده‌تر و در دسترس‌تر از گذشته شده، آمار دقیقی راجع به سقط جنین و سقط‌های جنایی و غیرقانونی نداریم اما پیمایش‌های انجام‌شده نشان می‌دهد بیش از 90 درصد سقط‌ها در خانواده و با تصمیم زن و شوهر انجام می‌شود که قانون جوانی جمعیت و پویش‌های مختلف مانند پویش«نفس» برای جلوگیری از این امر و فرهنگسازی پیشگیرانه برنامه دارند، زیرا سقط یعنی بی‌جان کردن یک موجود زنده و این برخلاف تصور افراد است که فکر می‌کنند تنها یک لخته خون است که از بین می‌رود و جلوگیری از این کار از این جهت که جلوی قتل نفس و یک گناه بزرگ را می‌گیرد خیلی باارزش است اما آمار تاثیرگذاری روی افزایش جمعیت ندارد.

ارسال نظر
پربیننده